دانستنى هايى از قرآن تسليم محض

 

دانستنى هايى از قرآن
تسليم محض‏

«ومن يسلم وجهه الى الله و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى و الى الله عاقبة الأمور»

(سوره لقمان، آيه 22)

و هر كس كه وجود خويش را به خدا بسپارد و نيكوكار هم باشد، پس قطعا به پيوند محكم چنگ زده است و عاقبت كارها به سوى خدا است.
آرى! هر كس امر خود را به سوى خدا تفويض كند و با تمام وجود به درگاه او روى آورد و نيكوكار هم باشد يعنى كارهايش را با اخلاص انجام دهد، پس قطعا چنين انسانى به عروة الوثقاى الهى چنگ زده و بازگشت همگان به سوى خدا است تا نيكوكاران را پاداش دهد و بدكاران را مجازات نمايد.
تسليم وجه: وجه به معناى صورت است و چون صورت مهمترين حواس انسان است لذا از واژه وجه به معناى شخصيت و ذات انسان استفاده مى شود. يعنى انسان با تمام وجود تسليم محض اوامر خدا باشد و از هيچ حكمى سرپيچى نكند هرچند ممكن است خداوند به خاطر آزمايش وى، بلائى غير قابل تحمل براو وارد سازد و او را در تنگنا قرار دهد، انسان نيكوكار و مخلص حالت تسليم را دارد يعنى هرچند در سختى و مشقت و رنج قرار گيرد، تسليم محض است. اگر انسان به حالت تسليم رسيد، بى گمان به عروة الوثقاى خدا چنگ زده است و خداوند او را مورد عفو و رحمت بى پايان خويش قرار مى دهد.

حالت رضا و حالت تسليم:

گاهى ممكن است انسان به حالت رضا برسد. اين بالاترين مقام است كه كسى از آنچه خداوند براى او خواسته راضى و خشنود باشد. چنين مقامى مخصوص انبيا و اوصيا و عدد بسيار كمى از اولياى برگزيده الهى است (ثلة من الأولين و قليل من الآخرين) خيلى دشوار و سخت است كه انسان در برابر نا ملايمات كه تمام آن تقدير الهى است حالت رضا و خشنودى كامل داشته باشد. يعنى نه تنها تسليم محض باشد كه راضى هم باشد. و در درجه دوم حالت تسليم است كه اگر هم گرفتارى پيش آيد و مسائل ناگوارى برايش رخ دهد، خم به ابرو نمى آورد و خرسند هم مى شود، زيرا هر چه پيش آيد همه را از خدا مى بيند «ان هي الا فتنتك» حضرت موسى تصريح مى كند كه هرچه پيش مى‏آيد و همه مشكلات و دردها و رنجها فتنه و آزمايش تو است كه بايد در برابرش تسليم و راضى بود.
زينب كبرا سلام الله عليها اين انسان والائى كه در تاريخ نظير ندارد، در پاسخ ابن زياد لعنه الله كه به او گفت: كار خدا را در باره اهل بيتت چگونه يافتى ؟ فرمود: «ما رأيت الاّ جميلا» جز زيبائى چيزى نديدم.
آنقدر در اين جمله حضرت زينب، زيبائى نهفته و آنقدر به زينب كبرا عظمت مى بخشد كه حد و اندازه ندارد. و از همين جمله كوتاه مى فهميم كه عظمت و بزرگوارى زينب نامتناهى و بى كران است. او در برابر سيل بلا و مصيبت، خم به ابرو نمى آورد و كاملا راضى به رضايت الهى است، بلكه همه را زيبائى مى بيند. خدايا اين چه موجود سترگى است كه اولياى خدا در برابر عظمتش سر فرود مى آورند.
خود امام حسين عليه السلام را ببينيد، پس از آن همه مصيبت كه كوه ها را از جا مى كند و درياها را خشك مى كند، و در حالى كه آخرين لحظات زندگى مباركش را با آن همه تير در تمام اجزاء بدنش مى گذراند در گودال قتلگاه با آرامش كامل عرضه مى دارد: «الهي رضا برضائك» خدايا به آنچه تو راضى هستى من هم راضيم.
ما كه هرگز به چنين مقام والائى نخواهيم رسيد، حد اقل بايد تسليم اوامر خدا باشيم، هرچند ممكن است مسائلى پيش آيد كه مورد رضايت ما نباشد و از پذيرش آن اكراه داريم ولى دليل نمى شود كه از خود بى خود شده و به غفلت روى آوريم و خداى نخواسته حرفي بزنيم كه مورد خشم ذات مقدسش قرار گيريم.

عروة الوثقى چيست ؟

تفسير البرهان روايتى را از امام رضا عليه السلام نقل كرده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «سيكون بعدي فتنةٌ مظلمة الناجي منها من تمسك بالعروة الوثقى. فقيل يا رسول الله: و ما العروة الوثقى ؟ قال: ولاية سيد الوصيين. قيل: من سيد الوصيين ؟ قال: أمير المؤمنين. قيل يا رسول الله: و من أمير المؤمنين ؟ قال: مولى المسلمين و إمامهم بعدي. قيل: يا رسول الله و من مولى المسلمين و امامهم بعدك ؟ قال: أخي علي بن أبي طالب».
پس از رحلت من، فتنه اى تاريك جهان را فرا مى گيرد. تنها كسانى از آن نجات مى يابند كه به عروة الوثقا چنگ زنند . گفته شد: يا رسول الله عروة الوثقا چيست ؟ فرمود: ولايت سرور اوصيا. گفته شد: سيد اوصيا كيست ؟ فرمود: امير مؤمنان. باز سؤال شد: امير مؤمنان كيست ؟ فرمود: سرور مسلمانان و پيشواى آنان پس از من. گفتند: او كيست ؟ فرمود: برادرم على بن أبي طالب.
روايات ديگرى نقل شده است كه دلالت دارد بر اينكه عروة الوثقاى الهى، ولايت و محبت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است. در آية الكرسى هم مى خوانيم: «فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى» و هر كه به طاغوت كافر شود و به خدا ايمان آورد بى گمان به عروة الوثقى چنگ زده است. و اين آيه هيچ منافاتى با آن روايات ندارد زيرا لازمه ولايت على، كافر شدن به جبت و طاغوت و ايمان به خدا است و السلام.