خطرناك‏ترين مظهر ضعف، دل بستن به امريكاست

 

خطرناك‏ترين مظهر ضعف، دل بستن به امريكاست

حجةالاسلام والمسلمين سيد حسن نصرالله‏

حجةالاسلام والمسلمين سيد حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان طى سخنانى اظهار داشت:
متأسفانه هنوز هم برخى افراد در اين كه مجتهد فقيه بايد عالم به احوال زمان و مكان و حوادث سياسى، تحولات اقتصادى، وقايع و رويدادها، تركيب و ساختار نظام موجود جهانى و تهديداتى كه مسلمانان با آن روبرو هستند، حرف و حديث مى‏آورند. برخى اين مسأله را در حالى بررسى مى‏كنند كه ما بيش از 30 روايت داريم كه مى‏گويد: شناخت و آگاهى از زمان شرط مؤمن است و يا اين كه مؤمن، مؤمن نيست مگر اين كه نسبت به زمان خود آگاه باشد. علاوه بر آن كه در مسأله شناخت زمان ما نياز به آگاهى واقعى داريم تا اشتباه نكنيم و ريسمان شيطان و اسلوب‏هاى نفاق ما را در بر نگيرد.
خطرناكترين موضوعى كه مسلمانان در اين عصر و دوره با آن مواجه هستند، مكر و نيرنگ و نفاق امريكاست و از خطرناك‏ترين مظاهر ضعف آگاهى و شناخت آن است كه ما به اشتباه به امريكا دل خوش كنيم و اين كه اين ام المصائب و علت تمام بلاياى جهان اسلامى و جهان عرب در نظر ما، به شكلى ديگر تغيير كند. همانطور كه امام خمينى(ره) فرموده‏اند و اين كه از موقعيت شيطان بزرگ به مقام و موقعيتى ديگر تغيير مسير دهد. و به جايى برسد كه از نظر ملت‏هاى مظلوم و ستمديده ما به عنوان منجى، رهايى بخش و مخلصى جلوه كند كه ما را از ظلم و جور طاغوت‏ها به سوى عدالت، آزادى و دموكراسى رهنمون سازد.
امروز اين خطرناك‏ترين چيزى است كه ما ملت‏ها با آن مواجهيم و راه مقابله با آن شناخت، درك، آگاهى و احاطه به حوادث است.
بايد احساسات و عواطف خود را در نظر بگيريم اما نبايد اين امر تا آن حد به ما فشار آورد كه گمان كنيم دشمن، دوست است، يا بايد به دشمن تكيه كنيم، نبايد كسى فراموش كند كه ظلم و ستم و جناياتى كه در اين پنجاه سال در منطقه ما انجام شد ايالات متحده امريكا در آن شريك بوده است و اگر امريكا و هم پيمانانش نبودند اسرائيل هم نمى‏توانست به بقاى خود ادامه دهد. تمام جناياتى كه اسراييل در فلسطين و اردوگاههاى آن انجام مى‏دهد، امريكا به طور كامل در آن شريك است و دست اين كشور به آن آلوده است.
نبايد كسى فراموش كند كه با سلاح امريكايى، اموال امريكايى و حمايت‏هاى معنوى و سياسى امريكا است كه برادران مسلمان شما كشته و منازلشان ويران مى‏شود، اكثريت اين كشورها با حمايت امريكا باقى مانده‏اند و حكومت مى‏كنند، بنابراين تعجب نكنيد كه برخى رهبران در كنفرانس ديگرى را متهم مى‏كردند كه استعمار او را بر سر كار آورده است.
آيا امريكا شريك استبداد در منطقه و ديكتاتورى‏ها و زندان‏هاى پر از زندانى و مظلومان نيست؟
مصيبت است ما را كسى بر روى كار بياورد كه شريك در جنايت‏ها و قتل علما و كودكانمان است و به اسراييل و بسيارى از ظالمان قدرت داده است.
مصيبت است كه ما به اين كشور دل ببنديم و دست يارى به سويش دراز كنيم، اين همان خطر بزرگ است.
امروز در اين جا و آن جا ظلم وجود دارد اما بايد بدانيم كه بزرگترين تهديد امروز ديگر فقط براى مسلمانان نيست بلكه براى اسلام است.
ما مى‏گوييم كه امام حسين(ع) براى دفاع از اسلام و دين كه يزيد بن معاويه مى‏خواست آن را نابود كند، قيام كرد، امروز نيز امريكا به خاطر نفت نمى‏آيد، چرا كه بر آن سيطره دارد، زيرا وقتى از اوپك مى‏خواهد كه قيمت‏ها يا ميزان توليد را بالا يا پايين ببرد، به آن دست مى‏يابد.
آيا درست است كه ما بگوييم امريكا مى‏آيد تا بر نفت سيطره پيدا كند، در چه زمان نفت اعراب براى خودشان يا نفت مسلمانان براى مسلمانان بوده است؟
امريكا مى‏خواهد بر نفت سيطره پيدا كند، اين درست است ولى اين هدف پنجم، چهارم يا ششم است، هدف اول آن است كه امريكا مى‏خواهد بر جهان سيطره يابد.
امريكا پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران و پس از خيزش اسلامى در جهان عربى و اسلامى دريافت كه اين امر تهديدى جدّى براى نفوذ امريكا در جهان عربى و اسلامى و سيطره اين كشور و كشورهاى مزدورى است كه از آنها حمايت مى‏كند. كشورهايى كه در درجه اول تنها اسلام و بازگشت به آن و بازگشت امت به پيروى از حضرت محمد(ص) مى‏تواند آنان را حفظ كند.
از اين رو امريكا پس از پيروزى انقلاب اسلامى، جنگى را عليه اسلام آغاز كرد، و حمله خود را بر اسلام بر پايه حمله به شيعه قرار داد، اما در خلال تحولات 20 سال گذشته دريافت كه اسلام، اسلام قرآن است و مسلمانان وقتى به اسلامشان برگردند ديگر نمى‏توانند پيرو استعمار باشند و در برابر ظالم سكوت كنند.
دولت فعلى امريكا بيش از تمام دولت‏هاى سابق امريكا، پيامبر اسلام(ص) را مورد هدف قرار داده است، اين جنگ، جنگ پس از پيامبر نيست بلكه جنگ پيامبر است كه پيامبر، قرآن و كتاب را از طريق شنيع‏ترين حمله براى مخدوش كردن شخصيت حضرت رسول(ص) در جهان، و هم چنين از طريق نوشته‏ها و گفته‏ها هدف قرار داده است. من از بازگو كردن بعضى چيزهايى كه درباره پيامبر(ص) گفته يا نوشته مى‏شود، خجالت مى‏كشم، زيرا آنها به خوبى دريافته‏اند كه اين دين، برايشان خطرناك است، آنها مى‏خواهند در شيوه‏هاى تربيتى و آموزشى ما رخنه كنند، حتى آن چه را كه ما درباره دينمان درس مى‏دهيم، امريكايى‏ها براى تعيين آن دخالت خواهند كرد.
ايالات متحده امريكا براى تغيير يك نظام سياسى در اين جا و آن جا يا اشغال بخشى از اراضى اسلامى در اين جا و آن جا نمى‏آيد، بلكه مى‏آيد تا فساد را رواج دهد و اين امّت را از دين و پيامبرش دور كند، امريكا از تمام توان خود براى تحقق طرح شيطان در روز اول خلقت استفاده خواهد كرد.
در گذشته امريكا مى‏توانست بپذيرد كه مساجد ما پُر باشد اما به اين شرط كه در سياست دخالت نكنيم، ولى حالا طرح امريكا آن است كه نه تنها مساجد پر نباشد، بلكه كاباره‏ها و دانسينگ‏ها از جوانان ما پر باشد، تا ما از دايره احساس و ارتباط با گذشته، دين، عزت و شرفمان خارج شويم و نه مقلّد بلكه بنده غرب باشيم.
مسأله بسيار فراتر از كشمكش سياسى يا اقتصادى است. مهم آن است كه ما فريب نخوريم و از خداوند دور نشويم و به امريكا دل ببنديم.
اين كه ما از مجاهدين مان كه نخبگان اين مردم هستند مأيوس نشويم و بخواهيم به امريكا متوسل شويم كه اين بزرگ‏ترين خطرى است كه ممكن است با آن روبرو شويم.
امريكا از تمام عداوت‏ها و تناقض‏هاى موجود در منطقه استفاده خواهد كرد مانند درگيرى‏هاى نژادى، قومى، طايفه‏اى، مذهبى، فكرى، سياسى و حزبى. هنگامى كه كسى از ما درگير محاسبات شخصى‏اش شود و افق گسترده‏ترى را نبيند در درك و فهم و هم چنين موضع‏گيرى به اشتباه خواهد افتاد.
عنصر دوم، آن است كه ما به خوبى حوادث اطرافمان را درك كنيم و بر اين اساس حركت كنيم. اما عنصر سوم قدرت تشخيص درگيرى و آن چه كه بايد انجام داد، است.
از همين جاست كه عظمت رسول اسلام(ص) مشخص مى‏شود كه همه آن چه را كه در مكه انجام مى‏شد، مى‏دانست و همين طور آن چه را كه در مدينه صورت مى‏گرفت. مسأله آن است كه امورى كه رهبرى حكيم و آگاه برمى‏گزيند با اهداف اسلام متناسب باشد. از اين رو پيامبر(ص) به رغم آن كه اصحابش شكنجه يا كشته مى‏شدند، نجنگيد اما در مدينه موضعى متفاوت اتخاذ كرد.
عنصر چهارم، آن است كه فرمانده و پيروان حركت نبوى و حسينى و هر حركت معاصر كه از پيامبر(ص) و نواده‏اش پيروى مى‏كند، از شجاعت، عزم و اراده برخوردار باشد.
بسيارى امروز مى‏توانند خطرات را تحليل و اولويت‏ها را مشخص كنند، آنها به خوبى مسائل را درك مى‏كنند و نسبت به آينده اشراف دارند، آنها مى‏توانند درباره برنامه‏ها و تاكتيك‏هاى هر مرحله و دوره پيشنهاد دهند، اما همين افراد شجاعت تصميم‏گيرى، موضع‏گيرى و وارد شدن به ميدان را ندارند، آنها براى وارد شدن به صحنه، شجاعت و اراده ندارند، بسيارى مى‏نويسند و بسيارى نيز سخن مى‏گويند، اما در ميدان درگيرى حاضر نيستند، زيرا جرأت و شجاعت ندارند.
عنصر آخر، آمادگى براى فداكارى و قربانى شدن است. برخى شجاعت و اراده دارند اما براى شهادت و قربانى شدن آمادگى ندارند، تا وقتى مرگ از نزديكان و فرزندانشان دور باشد در صحنه هستند، اما وقتى جنگ بخواهد منازل، اطفال و حيات شخصى شان را در بر گيرد، به دنبال راهكارى براى صلح يا راه حل‏هاى ميانه مى‏گردند.
يكى از مهم‏ترين عناصر حركت نبوى و قيام كربلا، وجود روحيه و آمادگى بالا براى شهادت و قربانى شدن بود.