نجف اشرف شهر باشرافت
غلامرضا گلى زواره
* وجه تسميه:
نجف به معناى مكانى مستطيلى شكل و مرتفع مىباشد كه در اطرافش آب جمع مىشود. از آن جا كه شهر نجف هم چنين وضعى دارد، بدين نام موسوم است.(1)
شيخ صدوق در روايتى از امام صادق(ع) در وجه تسميه اين شهر مىگويد: نجف در آغاز، كوهى بسيار بزرگ بود، همان كوهى كه فرزند نوح پس از جارى شدن سيل براى محفوظ ماندن از عذاب الهى بدان پناه برد تا به تصور باطل خويش از مجازات پروردگار مصون بماند، امّا خداوند آن كوه را به صحرايى گسترده تبديل نمود و پس از آن دريايى وسيع در آن مكان پديد آورد. با گذشت زمان اين دريا خشكيد و چون نامش نى بود به نىجف (درياى نى خشك شده) موسوم گرديد كه به اختصار بدان نجف گفتهاند.(2)
مشهد به طور مطلق در عراق به نجف اطلاق مىگردد به گونهاى كه در برخى موارد اهالى اين شهر را مشهدى مىگويند. ابواسحاق صابى، اديب مشهور، هنگام ورود عضدالدوله ديلمى به نجف در اشعارى كه سرود همين نام را براى نجف معين كرد، به “نجف العزى” هم مىگويند كه به معناى نيك است. عزيان نام دو بناى مشهور در حوالى كوفه بود كه قبل از اسلام توسط يكى از اميران “حيره” بنا شد و حضرت على(ع) نيز در نزديكى اين موضع به خاك سپرده شد.
علاوه بر اين نامها در روايات از نجف به عنوان طور، ظهر، جودى، ربّوه، وادىالسلام، با نقيا و لسان نام برده شده است.(3)موقعيت جغرافيايى
نجف در عرض شمالى 33 درجه و سه دقيقه و در طول شرقى 44درجه و 16 دقيقه و در ارتفاع 70 متر از سطح دريا قرار دارد. آب و هوايش در تابستان گرم و خشك مىباشد، به همين دليل اهالى آن به سردابهاى زيرزمينى كه عمق آنها متفاوت است پناه مىبرند و گاهى باد گرمى در اين ناحيه مىوزد كه دماى هوا را تا 46 درجه سانتى گراد افزايش مىدهد. شهر نجف و اطراف آن ريگزاريست، لذا هوا به سرعت گرم، و حرارت منتشر مىشود از اين جهت در مقايسه با مكانهاى داراى طول و عرض جغرافيايى مشابه گرمتر است.(4)
شهر نجف از پنج محله تشكيل مىشود كه عبارتاند از: العماره، الحويش، البراق، المشراق و الغازيه كه مهمترين و جديدترين آنها الغازيه است. چهار بازار به نامهاى: القاضى، الحويش، الكبير و المشراق نيز در نجف وجود دارد. ساختمانهاى اين شهر غالباً از گچ و آجر ساخته شده و ساكنين آن در مقايسه با وسعت ساختمانش بسيار زياد مىباشد، لذا ازدحام و تراكم شديد جمعيت در برخى محلات آن كاملاً به چشم مىخورد. بيشتر خانهها محقّر و در بيش از دو طبقه بنا شدهاند، معابر و كوچهها تنگ و باريكاند در دهههاى اخير براى جلوگيرى از افزايش تراكم جمعيت اقداماتى شده، ولى برخى مشكلات شهرى مانند ابرى تيره بر آسمان نجف سايه افكنده است.
غالب شهروندان نجف را اعراب طوايف عراق و عربستان تشكيل مىدهد. از مليّتهاى ايرانى، هندى و تركها نيز گروه هايى در اين شهر سكونت دارند. البته باروى كار آمدن بعثىها در عراق اغلب ايرانيان ساكن نجف و ساير شهرهاى عراق با رفتارهاى غير انسانى كارگزاران حكومتى و تحمل انواع مشقتها و سختىها و فشارهاى سياسى به اجبار اخراج شدند و اموالشان نيز مصادره گرديد.
مردم نجف در التزام به احكام و آداب دينى و برپايى شعائر مذهبى كم نظيرند. هيئتهاى مختلف عزادارى در نجف همه ساله در ايام سوگوارى محرم و بيست و يكم ماه رمضان مجالس و مراسم پرشور و مفصلى برپا مىدارند.(5)وصف فضايل
در روايات منقول از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) براى شهر نجف فضايل زيادى ذكر گرديده و براى اين ديار درجات و مقامات روحانى اى قائل شدهاند. از مضمون اين احاديث برمىآيد كه در محل كنونى نجف مكانى رفيع وجود دارد، زيرا نخستين بقعهاى كه در آن خداوند را پرستش مىنمودند اين جا بود و خداوند در اين وادى فرشتگان را امر فرمود كه آدم را سجده كنند. نيز نقل كردهاند: هيچ مؤمنى در شرق و غرب عالم نمىميرد مگر آن كه خداوند روحش را به سوى وادى السلام نجف محشور مىكند. همچنين روايت شده است كه نجف قطعهاى از كوهى است كه در آن حضرت موسى(ع) با خداوند تكلّم نمود، حضرت عيسى(ع) به مقام قداست رسيد، ابراهيم(ع)، خليل خداوند گرديد و حضرت محمد(ص) حبيب خدا شد. اين جا مسكن و مأواى پيامبران بوده است.(6)
امام صادق(ع) فرموده: چهار بقعه هنگام طوفان نوح به سوى خداوند ضجّه و زارى نمودند كه يكى از آنها نجف اشرف است. نيز فرمود: نجف بقعهاى از بهشت عدن مىباشد. در سوى راست كوفه(نجف) مرقدى است كه هركس اندوهناك باشد و نزد آن چهار ركعت نماز بگذارد از روا شدن حاجت خود، خوشحال خواهد شد و اگر به فردى آفت و بلايى رسيده باشد و از روى واقعيت به صاحب آن قبر پناهنده شود، شفا مىيابد و گره از كارش گشوده مىشود.
از شرافت اين سرزمين مقدس آن است كه حضرت ابراهيم(ع) مدتى در آن سكونت نمود و آن زمين را از صاحبانش خريد، زيرا تمايل داشت حشر ارواح مدفونين در اين سرزمين در زمين ملكى او باشد. حضرت على(ع) اراضى مابين خورنق از حيره تا كوفه را از صاحبان آنها خريدارى نمود و براى اين معامله هم شاهد گرفت. عدهاى به آن حضرت عرض كردند: اين سرزمينها قابل استفاده براى زراعت نخواهد بود، فرمود: از رسول اكرم(ص) شنيدم كه از كوفان (مجاورت كوفه = نجف) هفتاد هزار نفر بى حساب وارد بهشت مىشوند و من علاقه داشتم اينها از زمين ملكى من محشور شوند. هم چنين آن حضرت به پشت كوفه (نجف) نظر افكند و اين گونه به آن سرزمين خطاب كرد: ديدار تو خيلى خوش آيند است و از خداوند خواست تا آرامگاهش را در نجف قرار دهد.
از ديگر فضيلتهاى نجف آن است كه پيكر حضرت آدم و نوح پس از رحلت بدان جا نقل مكان يافته و هود و صالح در اين ديار دفن شدهاند. از خواص خاك نجف هم اين است كه مدفون آن از مواخذه دو فرشته در شب اول قبر(نكير و منكر) در امان است.
نقل نمودهاند: چون حضرت مهدى(عج) ظهور كرده و وارد كوفه شود، مردم خطاب به آن حضرت عرض مىنمايند: ثواب نماز پشت سر شما با خواندن نماز به امامت رسول الله(ص) مساوى است و اين مسجد گنجايش جمعيت ما را ندارد، لذا حضرت در نجف مسجدى وسيع احداث مىكند كه داراى درهاى متعددى بوده و گنجايش نمازگزاران زيادى را داشته باشد. آن گاه امام فرمان مىدهند: از پشت مرقد امام حسين (ع) نهرى منشعب سازند كه در نجف جارى گردد و چون آن حضرت ظهور كند، سربازانش در كوفه، محل حكومتش مسجد كوفه، بيت المال و مسجد سهله، و خانواده آن حضرت در نجف اقامت خواهند داشت.(7)منزلت مضاعف
گويا كه قدر خاك ز افلاك برتر است
ورنه چرا زمين نجف آسمان نشد(8)
بنابه نقل منابع روايى: در شب بيست و يكم ماه رمضان حضرت عيسى(ع) به سوى آسمان رفت، يوشع بن نون (وصى حضرت موسى) در اين شب رحلت يافت و قرآن در چنين شبى نازل گشت.(9)
پس از ضربت خوردن حضرت على(ع) در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرى، آن حضرت تا ثلث اول شب بيست و يكم زنده بود و پس از آن به لقاى حق شتافت، پيكر مطهر آن حضرت را پس از غسل و كفن توسط امام حسن(ع) و امام حسين(ع) قافلهاى كوچك كه اعضاى آن را امام دوم و سوم، محمد حنفيه، عبدالله بن جعفر (داماد حضرت على(ع)) تشكيل مىدادند(10) مخفيانه از كوفه به سوى صحرايى در پشت آن حمل مىكردند، سرانجام در جايى كه تقدير الهى بود باز ايستادند؛ همان جا كه حضرت آدم(ع) و حضرت نوح(ع) آرميده بودند، جنازه نخستين فروغ امامت در همان مكان دفن گرديد و جاى آن پنهان گشت، زيرا حضرت وصيت نموده بود كه بنى اميّه حتى امكان دارد كينه و خصومت خود را نسبت به پيكرم هم ابراز كنند. لذا مدتها آن مرقد منوّر مخفى بود تا آن كه با سقوط بين اميه و روى كار آمدن عباسيان، امام صادق(ع) آن را مشخص نمود و مزار شريف جدش را زيارت كرد. از اين تاريخ به بعد شيعيان دانستند كه محل دفن امامشان كجاست.(11) از آن زمان به بعد اقشار گوناگونى از شيعيان خالص خاندان عصمت و طهارت به منظور بهرهگيرى از صفاى معنوى و طراوت بوستان علوى در اين شهر سكونت گزيدهاند و از گذشتههاى دور، بارگاه مولاى پرهيزگاران، ملجأ و پناهگاهى براى مؤمنان و نيازمندان، و ستم ديدگان و محرومان بوده است كه در هنگام گرفتارى از آن مرقد مطهر استمداد مىجسته و نيازهاى خود را برطرف مىساختهاند.
از سوى ديگر به سبب همين ويژگى، آستان آن حضرت مورد توجه عالمان و جويندگان حكمت علوى بود، زيرا دانش پژوهان و پيروان بلند پرواز شيعه مشتاقانه و عاشقانه براى كسب فيوضات و بركات علمى در پى خورشيد تابان و منبع تابناكى بودند كه از او فروغ گيرند. آنها به اين حقيقت واقف بودند كه على(ع) باب مدينه علم رسول اكرم (ص) است زيرا پيامبر فرموده بود:«انا مدينة العلم و على بابها».
با اين وصف بايد از مقام شامخ و والاى آن اقيانوس بى كران علم و فضيلت سرچشمه فيض معنوى كسب علم و معرفت نمايند و براساس اين باور راستين، نجف به عنوان افق اعلا و مركزيت نيرو دهندهاى بود كه جويندگان حكمت و معنويت را از اطراف و اكناف جهان به سوى خود كشانيده و تجلى گاه معارف ناب علوى گرديد.
براى رهروان مكتب ولايت، اين ارزندهترين فرصت بود، تا طى اقامت خود در آن جا به عالىترين مدارج علمى و كمال معنوى دست يابند. و سپس به عنوان مفاخر بزرگ علمى و شخصيتهاى ارزنده دينى به جهان بشريت خدمت نمايند.حرم مطهّر در گذر تاريخ
پس از آشكار گرديدن مرقد مطهر، از اوايل قرن دوم هجرى بناهايى بر مزار حضرت و اطراف آن ايجاد گرديد و به تدريج نجف كنونى شكل گرفت. در سال 283 ه .ق حاكم موصل كه ابوالهيجاء نام داشت ساختمان عظيم و مرتفعى كه از هر سو درى داشت برروى مرقد شريف بناكرد و آن را با فرشها و پردههاى گران بها تزيين نمود، سپس ديوارى برگرد شهر بنا كرد.
عضدالدوله ديلمى، حاكم مشهور آل بويه در سال 356 ه.ق بارگاه مقدس را توسعه داد و ضريحى مقدس بر مرقد مطهر اميرمؤمنان(ع) بنا نهاد. از اين زمان خانوادههايى در جوار بارگاه اميرمؤمنان ساكن شدند و نجف به عنوان شهرى كوچك در جهان اسلام مطرح شد.
خواجه رشيد الدين فضل اللّه همدانى، وزير هلاكو سال 744 ه. ق نهرى از آب فرات به سوى كوفه و نجف جارى ساخت. دوتن از بزرگان دكن (هندوستان) كه در اواخر قرن هشتم هجرى مىزيستند به نامهاى امير فيروز و امير احمد اول موقوفاتى براى حرم مطهر حضرت على(ع) اختصاص داده وزيران و مشاهير اين شهر را مورد احترام و اكرام خويش قرار دادند. يوسف عادل شاه در سال 868 به دنبال شفا يافتن و رهايى از بيمارى، مبالغى قابل توجه براى حرم مطهر حضرت على(ع) اختصاص داد.(12)
در عصر صفويه تعميرات حرم مطهر به دست شاه اسماعيل در سال 914 ه. ق آغاز شد و در زمان شاه عباس با طرح و نفشه شيخ بهايى صحن شريف آستانه تكميل گشت. در اين دوران تزيينات، تعميرات و تقديم هدايا بدون وقفه تداوم يافت. در جمادى الثانى سال 914 ه. ق شاه اسماعيل صفوى پس از زيارت بارگاه امام حسين(ع)، به قصد زيارت مرقد مطهر حضرت على(ع) به نجف عزيمت نمود و هداياى نفيسى به حرم آن امام همام اهدا كرد. و تمام رواقهاى شريف را با فرشهاى ابريشمى مفروش نمود و جهت روشنايى، قنديلهاى طلا براى حرم اختصاص داد.(13)
در سال 1042 ه. ق كه شاه صفىّ صفوى به زيارت مرقد امير مؤمنان(ع) مشرف گشت، دستور داد تعميرات لازم در حرم صورت گيرد و فضاى حرم و صحن شريف گسترش داده شود، زيرا ساختمان قبلى به دليل تنگى فضا، گنجايش مشتاقان زيارت مولاى پرهيزگاران را نداشت. به دستور وى نهرى عميق و عريض ازحوالى نجف حفر گرديد كه آب فرات را به نجف مىرسانيد.(14)
نادر شاه افشار در سال 1156 ه. ق موفق به زيارت بارگاه اميرالمؤمنين(ع) گرديد. او به هنگام حضور در نجف دستور داد كاشىهاى سبزرنگى را كه در عصر صفويه و با طرح شيخ بهايى گنبد و دو گلدسته را تزيين كرده بود، بردارند و تمامى آن را مزيّن به طلا كنند.او اموال زيادى براى تعميرات اين آستان مقدس اختصاص داد و هداياى بىشمارى به حرم اهدا نمود كه غالب آنها تاكنون باقى است. كاشى كارى صحن شريف هم باشكوه زيادى در عصر نادرى تكميل شد. كاشى كارى ايوان العلماء كه در آن بسيارى از مشاهير شيعه دفن گرديدهاند از آثار نادرشاه افشار است كه تاكنون باقى مانده است.(15)
آغا محمد خان قاجار در سال 1211 ه.ق ضريح نقرهاى به آستانه تقديم كرد و فتحعلى شاه در سال 1236 ه. ق تعميراتى در ساختمان حرم انجام داد. در سال 1262 ه. ق عباس قلى خان، وزير محمد شاه قاجار ضريح ديگرى از نقره به اين مكان شريف تقديم نمود.(16)مشخصات معمارى و جلوههاى هنرى
در وضع كنونى آستان مقدسه حضرت على(ع) از روضه مقدس (صحن) و مرقد مطهر تشكيل مىشود. در ميان حرم، مرقد شريف واقع است كه مضجع مطهر و مقدس حضرت در آن قرار دارد.
برروى قبر صندوقى از ساج خاتم كارى شده و نفيس قرار گرفته كه اهدايى شاه اسماعيل صفوى است. البته با مرور زمان تعميراتى بر آن صورت گرفته و اضافات و تزييناتى انجام شده كه تاريخ برخى از اين تعميرات ثبت شده است.
در اطراف صندوق مطهر، سوره مباركه دهر و احاديثى در شأن و منزلت حضرت امير(ع) با خط خوش و هنرمندانه محمد بن علاء الدين محمد حسينى در تاريخ 1198 ه.ق نوشته شده است. ضريح نقرهاى اهدايى، توسط سيف الدين رهبر در تاريخ 13 رجب سال 1361 ه.ق با مراسم شكوهمندى و با حضور مشاهير نجف، پردهبردارى شد.
هنرمندان هندى پنج سال به طور مداوم بر روى اين ضريح كار هنرى كرده و به گونهاى جالب آن را تزيين نمودهاند. ارتفاع گنبد از كف صحن مطهر 42 متر، محيط قاعده 50 متر و ارتفاع آن از قاعده تا رأس 35 متر است .كف حرم مطهر از سنگ مرمر فرش شده و ديوارهاى آن تا ارتفاع دو مترى با مرمرهاى زيباى ايران پوشيده شده است.
چهار سوى حرم و چهار رواق اطراف آن با كاشى كارى و آيينه كارى – كه حاصل زحمات خالصانه ايرانيان هنرمند و مشتاق خاندان عصمت است – تزيين گشته است. اين رواقها از سه طرف: شمال، جنوب، و شرق، درهاى ورودى و خروجى را با حرم مطهر مرتبط مىسازند، رواق شمالى و جنوبى نيز صحن شريف را با حرم مطهر ربط مىدهند.درب رواق شرقى در ايوان طلا گشوده مىشود، اين ايوان مستطيلى شكل كه در طرف شرق حرم قرار دارد، باطلا تزيين شده است. در ميان ايوان طلا قصيدهاى به زبان فارسى و حروف نگارى طلا به خط خوش محمد جعفر اصفهانى (در سال 1156 ه. ق) در مدح حضرت امير المؤمنين(ع) نوشته شده است. اين اشعار سروده عرفى شيرازى با مطلع ذيل است:
اين بارگاه كيست كه گويند بى هراس
كاى اوج عرش سطح حضين تو را مماسدر طرفين ايوان مزبور دو گلدسته طلا به ارتفاع 35 متر ديده مىشود كه در بالاى آن برخى از آيات سوره جمعه به طرزى هنرمندانه نوشته شده است:
ايوان نجف چه خوش صفايى دارد
حيدر(ع) بنگر چه بارگاهى دارد(17)در بخش شمالى حرم شريف، ايوان العلماء قرار دارد كه از آثار معمارى و هنرى آل بويه است و در عصر صفويه تجديد بنا شده است، كاشى كارى آن در زمان نادر شاه افشار صورت گرفت. قصيدهاى از قوام الدين در شنانزده بيت به خط كمال الدين حسين گلستانه اصفهانى بر روى كاشىهاى اين ايوان قابل مشاهده است.
شخصيّت هايى چون على نقى كمرهاى فراهانى (متوفى 1060 ه. ق)، ميرزا على رضا اردكانى شيرازى (متوفى: 1166ه.ق) شيخ احمد جزايرى، ميرمحمد باقر هزار جريپى، اميد عبدالباقى خاتون آبادى، ملامهدى نراقى، شيخ احمد نراقى و جمعى ديگر از معاريف و اهل فضل در اين ايوان دفن گرديدهاند، از اين جهت به ايوان العلماء موسوم است.(18)
صحن شريف به گونهاى بناشده كه هر چهار فصل سال، نور آفتاب از طريق روزنهها و پنجرههاى آن بر قبر مطهر مىتابد و زوال ظهر در تابستان و زمستان نيز مشخص مىگردد. صحن مطهر دو طبقه دارد كه در اطرافش حجرههايى ساختهاند كه تا اوايل قرن چهاردهم هجرى محل سكونت دانشورانى بود كه در نجف به تحصيل، پژوهش و تدريس اشتغال داشتند. ديوارها و سقف ايوان حجرهها با كاشىهاى نفيس اصفهان تزيين گرديده كه با گذشت زمان، چندين بار عوض شدهاند. ديوارى كه صحن را احاطه و آن را از ساختمان بيرونى حرم منفك مىسازد، هفده متر ارتفاع دارد.(19)
خاندان هايى از قرون چهارم و پنجم هجرى توليت حرم مطهر را عهده دار بودهاند كه برخى از آنان عبارت اند از: آل شهريار، خاندان الملالى، و آل رفيعى.(20)فراز و نشيب سياسى اجتماعى
با زوال بنى اميه و برطرف شدن اختناق اين خاندان، رفت و آمد در اطراف مزار ساده و بى آلايش ابوتراب افزايش يافت. باروى كار آمدن عباسيان و تحكيم پايههاى قدرت، اين سلسله نيز به آزار و اذيت خويش در خصوص علويان، سادات و شيعيان ادامه داد.
داودبن على از افراد بنى عباس كه با خاندان عترت خصومت داشت شخصى به نام جمل را كه داراى قدرت بدنى زيادى بود به سمت مرقد مطهر حضرت على(ع) فرستاد تا محل دفن آن امام را حفارى نموده و هرچه يافت بيرون آورد، او(جمل) نه تنها در اين حفارى موفقيّتى به دست نياورد، بلكه به سنگ سختى برخورد كرد و با وارد كردن ضربهاى به آن فريادى كشيد و هلاك شد. اطرافيان وقتى اين موضوع را به داود گزارش دادند، توبه كرد و از پيروان حضرت على(ع) گرديد و صندوقى براى نصب برروى قبر مطهر تهيه نمود. با گذشت زمان و افزايش خصومت عباسيان با علويان اين صندوق برداشته شد و بار ديگر مضجع وصىّ رسول اكرم(ص) در غربت و خلوت قرار گرفت.(21)
روزى كه هارون الرشيد براى شكار به حوالى كوفه(نجف كنونى) رفت، مشاهده نمود سگهاى شكارى آهويى را دنبال مىكنند، ولى چون آن صيد به مكان خاصى مىرسد، سگها از تعقيب او دست بر مىدارند. هارون دانست كه بايد آن جا مكان مقدسى باشد، لذا در صدد بررسى برآمد. پس از تحقيقات لازم متوجه شد در آن موضع، مرقد مطهر حضرت على(ع) است كه به دنبال اين واقعه حدوداً در سال 175 ه ق اولين بارگاه علوى را هارون بنا نهاد.(22)
از آن پس گروهى علوى و برخى نوادگان ائمه نسبت به بازسازى، مرمت و توسعه حرم مطهر حضرت على(ع) و رونق شهر نجف اقداماتى انجام دادند. باروى كار آمدن آل بويه علاوه بر عمران آستانه آن حضرت، خانههاى بسيار، حمامها و بازارهايى احداث گرديد و شيعيان به اقامت در نجف تشويق شدند. ساختمان حرم مقدس در سال 755 ه ق دچار آتش سوزى شد كه در سال 776 ه ق مورد تعمير و اصلاح قرار گرفت وبر شكوه و جلال آن افزوده گشت.(23)
با روى كار آمدن صفويه و استيلاى شاه اسماعيل بر عراق، عتبات مقدسه ؛ از جمله مرقد حضرت على(ع) رونق و گسترش بيشترى يافت. از سال 1002 ه ق زيارت اماكن مذهبى عراق در بين ايرانيان رواج فزايندهاى به خود گرفت و اين برنامه موقعى بود كه شاه عباس صفوى بر عراق احاطه داشت.
در سال 1017 ه ق دولت عثمانى بر نجف و ديگر شهرهاى زيارتى عراق مسلط گشت. از اين پس مقامات كشور عثمانى، مالياتى را براى زائران ايرانى مقرر كردند. آنان كه از بذل جان و مال در اين راه دريغ نداشتند با هر مشقتى بود مبلغ مورد نظر را مىپرداختند. در اين دوران شهر نجف در معرض هجوم و يورش قبايل اطراف قرار گرفت و خساراتى بر آن وارد شد. كار به جايى رسيد كه سلمان بن عباس خزائلى – از اشرار و ياغيان معروف – مدتى بر نجف حكومت مىكرد. نادرشاه طى مذاكرات مداوم و طولانىاى با مقامات عثمانى كوشيد تا عراق را ضميمه دولت ايران كند، ولى در اين راه موفقيّتى به دست نياورد.(24)
فرقه وهابى چندين بار شهر مقدس نجف را مورد هجوم وحشيانه خويش قرار دادهاند. نخستين حمله آنان به اين مكان در سال 1218 ه ق صورت گرفت و چون قبل از آن شهرهايى چون مكه، مدينه و كربلا توسط آنان مورد يورش واقع شده بود، مردم نجف خود را آماده دفاع نمودند و حتى بانوان در اين راستا از خود تلاشهاى قابل توجهى نشان دادند. به دليل مقاومت اهالى اين ديار، وهابىها بدون آن كه بتوانند وارد شهر شوند بازگشتند، اين فرقه منحط در سال 1221 ه ق نيز به نجف حمله كرد. شخصيت هايى چون شيخ جعفر كاشف الغطاء به همراه علماى با نفوذى مانند علامه سيد جواد عاملى سازماندهى و رهبرى مدافعين را عهده دار شدند. به دستور مرحوم كاشف الغطاء – كه زعيم و پيشواى شيعيان به شمار مىرفت – مردم مسلّح شدند و تمامى ديوارهاى شهر سنگر بندى و به تجهيزات دفاعى مجهز گرديد. وهابىها به دليل استوارى و سلحشورى مردم نجف در اطراف اين ديار متوقف شدند و با ذلت و شكستى فضاحت بار در حالى كه هفت صد نفرشان به هلاكت رسيده بود آنجا را ترك نمودند.
مرحوم سيد جواد عاملى كه در همين ايام دفاع و مبارزه، مشغول تأليف پنجمين كتاب مفتاح الكرامه بود، در خاتمه اين كتاب، چنين واقعهاى را متذكر گرديده است.
در سال 1225هق براى سومين بار اين گروه كژ انديش به نجف يورش برده و صدماتى به اين شهر وارد نمودند، ولى موفق نشدند مقاصد شوم خود را عملى سازند.(25)
در همين دوران درگيرى، دو قبيله «زكرت» و «شمرت» كه از ساكنين نجف و حوالى آن بودند، وقتى اين شهر را دچار آشوب و آشفتگى ديدند، دربهاى صحن مطهر را بستند تا هيچ يك از طرفين متخاصم، اين مكان مقدس را مأمن خود قرار ندهند و بناهاى حرم آسيبى نبيند.
نزاع مذكور به قدرى ناامنى و ناگوارى ايجاد نمود كه منجر به تعطيلى دروس حوزه گرديد و امور جارى مردم مختل شد. سرانجام با مداخله عوامل حكومتى مستقر در بغداد اوضاع به حال عادى بازگشت، ولى اين دو طايفه در مواقعى به درگيرىهاى پراكنده مبادرت مىنمودند. دولت از مراجع نجف كمك خواست، مرحوم آخوند خراسانى و شيخ عبدالله مازندرانى نيز باز داشتن قبايل را از اين درگيرىها واجب دانسته و تأكيد نمودند كه نخست با موعظه و نصيحت و سپس با تهديد بايد آنان را از نزاع و آشوب بازداشت. لذا مجازات و تنبيه افراد متخلف و خاطى جايز و رواست. اين فتواى هشدار دهنده بر افراد دو قبيله زكرت و شمرت اثرات مثبتى نهاد و آنان را وادار نمود از خصومتهاى خويش دست بردارند.(26)صفاى زيارت
در روايات منقول است از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) تأكيد زيادى بر زيارت بارگاه مقدس حضرت امير مؤمنان شده است. امام صادق(ع) در اين باره فرموده: هر كس مرقد حضرت على(ع) را با معرفت زيارت كند اجر صد هزار شهيد را دارد، خداوند تمامى گناهانش را مورد آمرزش قرار مىدهد، در روز قيامت نيز چنين زائرى جزء آمنين، برانگيخته خواهند شد، حسابش را سبك مىگيرند و ملائكه از وى استقبال مىكنند.(27)
هم چنين فرمود: هر كس پياده به زيارت امير مؤمنان(ع) برود خداوند براى هر گامى كه بر مىدارد ثواب يك حج و يك عمره مىنويسد و اگر به حال پياده بازگردد در برابر هر گامش، پاداش دو حج و دو عمره برايش منظور مىدارند.(28)
بنابر روايتى ؛ شفا از بيمارى و رفع گرفتارىها محصول زيارت آن مولاى متقيان مىباشد.(29)
زيارت حضرت على(ع) متعدد بوده و در دو دسته قرار مىگيرند: نخست زيارت مطلقه كه اختصاص به زمان معينى ندارد (مرحوم محدث قمى هفت زيارت مطلقه در مفاتيح الجنان آورده است)، دوم زيارت مخصوصه كه در اوقات ويژهاى خوانده مىشود و عبارت اند از: روز عيد غدير خم، زيارت مخصوص هفده ربيع الاول كه مصادف با روز ولادت حضرت رسول اكرم(ص) است و زيارت مختص شب مبعث رسول خدا(ص) و روز مبعث .(30)
يك شب معتكف شدن در جوار مرقد امير مؤمنان(ع) از هفتصد سال عبادت در جاهاى ديگر بهتر است و نمازگزاردن در مجاورت اين بارگاه مقدس، با دوهزار نماز در اماكن ديگر برابر است.(31)بوستان توحيد
شهر مقدس نجف متجاوز از يكصد مسجد مشهور و معروف دارد. در بخش شمالى و سمت راست مسير نجف به شهر كوفه مسجدى به نام “حنانّه” وجود دارد. طبق برخى اقوال روايى و تاريخى هنگام انتقال سر مبارك امام حسين(ع) از كربلا به كوفه، آن رأس مقدس را در محل كنونى مسجد حنانه بر زمين نهادهاند، از اين جهت مسجد مذكور به موضع رأس الحسين(ع) نيز مشهور است و سيد بن طاووس هم زيارتى مربوط به امام حسين(ع) در مسجد حنانه را ذكر نموده است.
امام صادق(ع) به هنگام زيارت جدش على(ع) در اين مكان نماز گزارده است. زايران نجف از مكان مقدس مزبور ديدن كرده و بدان تبرّك مىجويند. در حوالى مسجد ثويه مقبرهاى به نام ثويه قرار دارد كه مدفن عدهاى از خواص و مقرّبان حضرت على(ع) مىباشد.
عمران بن شاهين كه در مصاف با عضدالدوله شكست خورد، نذر كرد چنان چه آن حاكم ديلمى وى را مورد عفو قرار دهد رواقى در جوار مرقد حضرت على(ع) بنا كند كه بعدها به نذر خويش وفا كرد. مدتها بعد بر اثر تغيير بناى حرم از حالت رواق بودن بيرون آمد و به مسجد عمران بن شاهين مشهور شد. علمايى چون آية الله سيد محمد كاظم يزدى، علامه سيد محمد كاظم مقدس، شيخ محمد باقر قمى و برخى ديگر از مشاهير در اين مكان به خاك سپرده شدهاند.
مسجد هندى يكى از بزرگترين مساجد نجف مىباشد كه ازدحام نمازگزاران در آن چشمگير مىباشد و در ايام اعتكاف، معتكفين در آن اقامت مىكنند.
نقل شده: پس از حرم مطهر مهمترين مكان مذهبى نجف همين مسجد هندى است و هيچ كدام از مساجد نجف به استحكام و سبك معمارى مسجد هندى نمىباشد، مراسم سوگوارى مذهبى در اين مكان صورت مىگيرد. در سال 1323 ه ق مسجد هندى مرمّت و بازسازى شد.
شيخ طوسى پس از مهاجرت به نجف در محل سكونت خود جلسات درس و مذاكرات علمى اى برپا نمود كه منزل وى پس از ارتحال او طبق وصيتش به مسجد تبديل گشت. مسجد شيخ طوسى نيز از جمله مساجد مشهور نجف است كه در محله مشراق قرار دارد، در سال 1198 ه ق علامه بحرالعلوم و در سال 1305 هق سيد حسين آل بحر العلوم اين مسجد را تعمير اساسى كردند.
مسجد “صفةالصفا” از مساجد كهن نجف است كه درمحله شيلان واقع شده و قدمتش به قرن هشتم هجرى بر مىگردد.
در محله حويش نجف با مساعدت و نظارت شيخ مرتضى انصارى مسجدى با شكوه و مستحكم بنا گرديد كه به مسجد شيخ انصارى موسوم است. اين مكان، محل برگزارى جلسات درس معارف حوزه علميه نجف مىباشد. سيد محمد كاظم يزدى و امام خمينى(ره) هم در اين مسجد تدريس مىنمودند.
برخى مساجد ديگر عبارتاند از: مسجد الخضراء، مسجد شيخ جعفر شوشترى، مسجد علامه ميرزاى شيرازى، مسجد الرأس، مسجد شيخ طريحى و….(32)اماكن مقدس و زيارتى
در نزديكى حرم مكانى است به نام “مقام امام زين العابدين(ع)” كه گفتهاند: هرگاه آن بزرگوار به زيارت جدش اميرالمؤمنين مىآمد، در اين جايگاه اقامت مىنمود و از آن جا به بعد، با پاى پياده به حرم و مرقد جدش كه در آن زمان براى ديگران مشخص نبود، مشرّف مىشد. در عصر صفويه بنايى بر اين مكان احداث شد كه تا كنون چندين بار تعمير و بازسازى گشته است.
در نواحى غرب نجف نيز بنايى به “مقام امام مهدى(عج)” موسوم است. در روايتى از امام صادق(ع) نقل شده است: وقتى آن امام همام براى زيارت بارگاه اميرمؤمنان(ع) به نجف مىآمد در سه مكان توقف مختصرى نموده و نماز مىگذارد، چون از مشخصات اين سه جا سؤال شد، فرمودند: نخستين مكان، مرقد جدم حضرت على(ع) است. دومين مكان، محلى است كه رأس مطهر امام حسين(ع) را مدتى به زمين نهاده بودند و سومين مكان، محل منبر حضرت قائم است. البته در اين روايت به مشخصات موضع منبر حضرت مهدى(عج) تصريح نگرديده است.
علامه بحرالعلوم در اين مكان بنايى احداث نمود كه تا سال 1310 ه ق باقى بود و دراين سال فرد خيّرى به نام سيد محمد خان اين بنا را با شكوه بيشترى بازسازى نمود و در حال حاضر سنگ نبشتهاى در آن وجود دارد كه زيارت امام مهدى(عج) بر آن كنده كارى شده و تاريخ 1200 ه ق بر آن منقوش است.
مرقد حضرت هود(ع) و حضرت صالح(ع) در شمال نجف و در قبرستان وادى الاسلام قرار دارد كه علامه بحرالعلوم ساختمانى از سنگ و گچ بر روى اين دو مرقد شريف احداث نمود و توليت آن را به محمد بن حسن قسّام – جدّ خاندان آلقسام – سپرد و پس از او اولادش اين مسئوليت را بر عهده گرفتند. يك قرن پس از بناى ساخته شده توسط بحرالعلوم، ساختمان ديگرى در اين مكان برپا گرديد كه در سال 1337 ه ق مرمّت گشت و اكنون باقى است.
در شمال شهرنجف قبرستان مشهور وادى السلام قرار دارد كه قدمتى هزار ساله براى آن ذكر نمودهاند، شخصيتهاى برجسته و شيعيان مشهورى در اين گورستان مدفون اند و افراد زيادى هم وصيت نمودهاند كه آنان را پس از رحلت به نجف برده و در وادى السلام دفن كنند. اين قبرستان در تابستان سال 1372 توسط رژيم بعثى عراق تخريب گرديد.
“ثويه” از اماكن تاريخى نجف است كه رشيد هجرى، عمرو بن حمق خزاعى و سليم بن قيس هلالى (مؤلف اسرار آل محمد) از اصحاب و ياران حضرت على(ع) و امام حسن مجتبى در آن جا دفن شدهاند. نصربن مزاحم منقرى – مؤلف كتاب وقعةالصفين – نيز در اين مكان به خاك سپرده شده است.
آرامگاه كميل بن زياد نخعى و ميثم تمار در راه كوفه به نجف اشرف قرار دارند. مرقد شيخ طوسى، شيخ محمد حسن نجفى اصفهانى(صاحب جواهر)، سيد بحرالعلوم و فرزندانش و نيز شيخ جعفر كاشف الغطاء در نجف مىباشد.(33)پىنوشتها:
1. موسوعة العتبات المقدسه، جعفر الخليلى، ج اول، ص 28؛ ماضى النجف و حاضرها،جعفر الشيخ باقر آل محبوبه النجفى، ج اول، ص 10 – 9.
2. علل الشرايع، شيخ صدوق، باب 26، ص 22.
3. ماضى النجف و حاضرها، ج اول، ص 8 – 7؛ العراق قديماً و حديثاً،سيد عبدالرزاق حسينى، ص 135 – 134.
4. تاريخ نجف اشرف وحيده، سيد عبدالحجة بلاغى، ج اول، ص 159.
5. ديارابرار، ج سوم (سيماى نجف اشرف) سعيد بابايى حائرى، ص 24 – 23.
6. بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمه الاطهار، علامه مجلسى، ج 100، ص 232،233،234.
7. همان، ص 231؛ماضى النجف و حاضرها، ج اول، ص 12-11؛ تاريخ نجف اشرف وحيره، ص 171 – 170.
8. نشاء تبريزى.
9. اصول كافى، ج 2، ص 354.
10. الارشاد ج اول، شيخ مفيد، ص 8، فرقه العزى،ص 23 – 22.
11. همان، ص 10.
12. موسوعة العتبات المقدسه، ج 6،ص 195 و 197.
13. دائره المعارف تشيع، ج اول، ص 69.
14. همان و نيز تاريخ منتظم ناصرى، اعتماد السلطنه، ج 2، ص 928.
15. دائره المعارف تشيع، ج اول، ص 69.
16. همان، ص 70.
17. سيماى نجف اشرف (با تلخيص تغيير برخى عبارات)، ص 140؛ مأخذ پيشين، ص 70.
18. مشهد الامام على فى النجف، ماهر سعاد، دارالمعارف مصر، ص 155.
19. ماضى النجف و حاضرها، ج اول، ص 259.
20. همان، ص 264، 270 و 273.
21. فرحة العزى، ص 61؛ مشهد الامام على، ص 127؛ سيماى نجف اشرف ص 121 و 122.
22. زندگانى حضرت اميرالمؤمنين، حسين عماد زاده اصفهانى، ج 2، ص 424.
23. دائره المعارف تشيع، ج اول، ص 69.
24. نك موسوعة العتبات المقدسه، ج 6، ص 219 – 209.
25. مأخذ قبل، ص 229؛ ماضى النجف و حاضرها، ج اول، ص 327 – 324.
26. تاريخ العراق بين الاحتلالين، ج 8، ص199؛ موسوعة العتبات المقدسه، ج 6، ص 171 و 231.
27. بحارالانوار، كتاب مزار، ج 100، 257.
28. همان، ص 260.
29. همان، 261.
30. نك: مفاتيح الجنان.
31. تاريخ نجف اشرف وحيره، ج اول، ص 172.
32. نك: ماضى النجف و حاضرها، ج اول.
33. اقتباس و مأخوذ از ماضى النجف و حاضرها، ج اول، ص 95- 94؛ بحارالانوار، ج 100، ص 250 – 249؛ دائرة المعارف التشيع، ج اول، ص 103 – 97؛ تاريخ نجف اشرف ص 74 ديار ابرار، ج سوم، سيماى نجف اشرف، ص 53 – 150.