كشف حجاب با نام حجاب اسلامى!!

كشف حجاب با نام حجاب اسلامى!!

حجة الاسلام و المسلمين محمد تقى رهبر

براى اين مقاله عنوان «كشف حجاب» را برگزيديم نه بد حجابى، چرا كه ساده انگارى است آنچه را امروز در سطح جامعه مى‏گذرد و نوع پوشش زنان و دختران و آرايش‏هاى «مشترى جمع كن» را بدحجابى بناميم. يك نگاه به نمايشگاه‏ها و فروشگاه‏ها، تفريحگاه‏ها و خيابان‏ها و پارك‏ها و اماكن عمومى كافى است كه اثبات كند چرا كشف حجاب؟
اين وضع، تكرارى است از ماجراى ننگين هفده دى و كشف حجاب آنروز. با اين تفاوت كه كشف حجاب هفده دى زير نظر سياستهاى بيگانه و با اجراى خاندان كثيف پهلوى و رضاخان قلدر جاهل صورت مى‏گرفت، اما كشف حجاب نوين در لواى حجاب اسلامى و بى‏تفاوتى متوليان امر و زير نگاه مسئولين نظامى كه به بركت اسلام و انقلاب و خون صدها هزار شهيد شكل گرفته است. بنابراين زخم اين ننگ از ننگ عصر پهلوى عميق‏تر و معنى دارتر است… رضاخان مدعى اسلاميت نبود، سياستى را به اجرا در مى‏آورد كه انگليسى‏ها طراحى و ديكته كرده بودند و نام آن را نيز حجاب اسلامى نگذاشتند. آنچه كردند صريح بود و با زور سرنيزه به اجرا در مى‏آمد و زنان پاكدامن و محجبه را سالها خانه نشين كرد، اما امروز مسئولين نظام، مجلس و دولت و دستگاه قضائى و نهادهاى فرهنگى و اجرائى ما از اسلام دم مى‏زنند و به ارزشهاى اسلامى عقيده دارند، نان اسلام را مى‏خورند. از عمر انقلاب اسلامى ربع قرن بيشتر نگذشته است. مشروعيت مسئولان و دست اندركاران امور به خاطر اين است كه از اسلام و قوانين آن حمايت كنند نه فقط حرف آن را بزنند اما متأسفانه در چنين شرائطى هرچند سخن از كشف حجاب نيست اما كشف حجاب عملاً به اجرا در آمده و در فضائى از بى‏تفاوتى و ترس! با سرعت رو به گسترش است و از سوى عناصرى در درون نظام غير مستقيم حمايت مى‏شود.
وقتى فلان نماينده مرد يا زن به كنوانسيون رفع تبعيض از زنان كه يك طرح صد در صد غير اسلامى است و هم اكنون دوازده كشور مسلمان آن را نپذيرفته‏اند تنها با يك شرط غير عملى رأى مثبت مى‏دهند آيا نبايد بر بعضى نمايندگان اين مجلس فاتحه خواند؟ وقتى بعضى از دست اندركاران امور از مجلس و دفتر رياست جمهورى – على رغم اظهارات رئيس جمهور محترم – به استقبال آن خانم كه به پاداش زير سئوال بردن حجاب اسلامى – كه يك حكم ضرورى اسلام است – جايزه بنياد (صلح) نوبل به ارمغان آورده است، مى‏روند و فلان سيد، با لباس روحانيت، يا سخنگوى دولت يا نماينده مجلس يا فلان مسئول ديگر در اين استقبال كه پيامش دهن كجى به ارزشهاى اسلامى بوده است شركت مى‏كنند آيا جاى تأسف ندارد؟! آيا اين همصدائى با بوش و بلر نيست؟! آيا حلقه گل آويختن بوسيله آن خانم چادرى از آن بيت محترم به گردن آن خانم، جز تحقير حجاب و كوچك كردن خود و اهانت به آن بيت محترم و امضاء كردن افكار بانوى كنفرانس برلين مفهومى دارد هرچند خود نفهمد و ژست روشنفكرانه بگيرند!(1)
وقتى خانمى با عنوان رياست دانشگاه، كسى را كه به معنويات فاطمه زهرا – سلام اللّه عليها – دهن كجى كرده مورد ستايش قرار مى‏دهد و او را مدافع حقوق زن مى‏داند و مى‏گويد: «اين جايزه به زنى تعلّق گرفته كه عمرى را به دفاع از حقوق زنان و كودكان و تحقق دموكراسى گذرانيده است» (روزنامه انتخاب 22/7/82) نبايد به حال دانشگاهى كه تنها دانشگاه ويژه دختران و زنان با سابقه متعهد مى‏باشد و نام گرامى حضرت زهرا را همراه دارد، تأسف خورد؟ اينها با اين افكار و بينش – على رغم سابقه انقلابى بودن – امروزه چه مى‏خواهند بگويند، جز اينكه به تجديد نظر در ارزشهاى اسلام و انقلاب تفسير شود؟! اينها حكايت از نوعى خودباختگى و مرعوبيت در برابر هجمه فرهنگى و تبليغات گمراه كننده بيگانه دارد كه عدّه‏اى سعى مى‏كنند براى اينكه از قافله تمدن عقب نمانند به اينگونه اظهار نظرها دست مى‏يازند!

ماجراى كنوانسيون زن

شاهد ديگر اين مطلب واكنش هائى است كه در برابر كنوانسيون رفع هرگونه تبعيض از زنان ديديم، كه هر ناظرى را به شگفتى وا مى‏دارد و اين سؤال را مطرح مى‏كند كه اينگونه طرح‏هاى استعمارى از كدام كانال با كدام سياست به درون مجلس كشيده مى‏شود و خوراك تبليغاتى براى دشمنان اسلام و ايران فراهم مى‏سازد؟ شايد بى‏فائده نباشد يادآور شويم كنوانسيون محو تمام اشكال تبعيض عليه زنان با اين شرط كه با شرع مقدس مغايرت نداشته باشد در اواخر آذرماه 1380 در هيأت دولت به تصويب رسيد و به مجلس فرستاده شد و مدتى در مجلس مسكوت ماند تا اين اواخر كه با هدف زمينه سازى براى انتخابات آينده و زمينه جلب رأى غرب زده‏ها به نمايندگان اكثريت، حمايت رسانه‏هاى خارج كشور و سياست‏هاى استكبارى در عرصه سياسى، باز به مجلس آمد و به تصويب نمايندگان اكثريت رسيد و البته كه شوراى نگهبان آن را مغاير شرع و قانون دانسته و رد كرد و براى بررسى به شوراى تشخيص مصلحت نظام فرستاد كه قطعاً آنجا هم مردود شناخته خواهد شد.
اين كنوانسيون از همان آغاز و در مرحله تصويب در هيأت دولت با ايرادهاى جدى و انتقادهائى روبرو بود. مراجع عظام آنرا مغاير شرع دانستند و در اين باره فرمودند: پيوستن به اين كنوانسيون يك توطئه استعمارى است، و شرط عدم مغايرت با شرع هم نمى‏تواند از التزام به تعهّدات مندرج در آن مانع باشد، بيگانگان مى‏خواهند به اين بهانه بر ما فشار آورند كه مبانى اسلام را زير پا بگذاريم و در غير اين صورت ما را زير رگبار تبليغاتى قرار دهند. محققان اسلامى اشكال شرعى و قانونى بر اين كنوانسيون، وارد كردند و تصريح نمودند شرط عدم مغايرت با شرع هيچ تأثيرى در عواقب سوء پذيرش كنوانسيون ندارد با اين حال و على رغم فتواى مراجع يكى از خانم‏ها كه مشاور رئيس جمهور هم هست اظهار داشت: نيازى به فتواى مراجع تقليد نداريم و قانون اساسى و شوراى نگهبان معيار عمل است!(2) اين تناقض گوئى آشكار و اهانت به فقه و مرجعيت از سوى يك خانم مسلمان چادرى اما غرب باور، جاى تعجّب و تأسف دارد.
يك نماينده ديگرى (زن) اظهار داشت قانون اساسى و قوانين موجود (اسلامى) حقوق زنان را تأمين نكرد! شايد كنوانسيون بيايد و مشكل زنان را حل كند! كه اين جمله سخن آن زن عصر طاغوت را ياد آورد كه از پاره شدن «سند رقيّت» در سايه انقلاب سفيد شاه معدوم!! حرف مى‏زد. و جاى طرح اين سؤال نيز هست كه مگر زنان ما در سايه همين انقلاب نبود كه از بردگى‏هاى گذشته رهائى يافته و در عرصه‏هاى فرهنگى و سياسى و اجتماعى حضور بى‏مانند دارند تا آن‏جا كه 61 درصد پذيرفته شدگان كنكور را زنان و دختران تشكيل مى‏دهند و ساير نهادهاى كشورى نيز شاهد حضور زنان در عرصه سياسى و فرهنگى و مجلس و جاهاى مختلف ديگر است، نمى‏دانيم چرا بعضى خانم‏ها خودشان را گم كرده‏اند. اين ماجرا ما را بياد گفتار ابن عباس مى‏آورد كه به آن زن گفت: «تجملت تبقلت ولو عشت لفيّلت» كدام مانع بر سر راه زنان و دختران در جهت ارتقا و تعالى است تا كنوانسيون – كه يك تز استعمارى است – بيايد آن را بر دارد؟! راستى انسان نمى‏داند چه بگويد. خانمى با عنوان نمايندگى اين ملّت ،كه تمام هستى شان را براى اسلام ايثار كردند، به مجلس رخنه كند حقوق كلان اين ملت را بگيرد، بر كرسى مجلس تكيه زند، و حرف‏هاى نسنجيده بگويد… اينها چه قدر از اسلام شناخت دارند، حقوق و ارزشها را چگونه ارزيابى مى‏كنند؟ واقعاً به حال اسلام و انقلاب و نظام بايد تأسف خورد چرا كار ما به اينجا رسيده كه يك نماينده اينگونه حرف بزند؟ و چرا كسى به اينها پاسخ نمى‏دهد و جريانى را كه در صدد محو ارزشهاى اسلامى است افشا نمى‏كند و در برابر بدعت‏ها موضعگيرى نمى‏شود؟ پس آنهمه آيات و روايات كه حاملان كتاب و رسالتداران دين را مورد عتاب قرار داده كه چرا امر به معروف و نهى از منكر نمى‏كنند. چرا به فراموشى سپرده شده، اين يك جنگ فرهنگى است و ساز و كار مناسب خود را مى‏طلبد، خطبا، ائمه جمعه، نويسندگان، پيشوايان دينى، حوزه‏ها چرا ساكت‏اند؟!
اما موضوع برهنگى نوين وكشف حجاب جديد كه عنوان مقاله بود، داستان غم انگيزى دارد كه به اين سادگى از كنار آن نبايد عبور كرد. لباس پوشيدن عدّه‏اى از زنان و دختران شكل زشت و رسوايى به خود گرفته، آرايش‏هاى غليظ و وقيحانه شگفتى همگان را بر انگيخته كه اين همه امنيّت و آزادى با كدام معيار شرعى وفق مى‏دهد، كسى جرأت امر و نهى‏ندارد، اگر يك مسلمان بخواهد نهى از منكر كند يك چيزى هم بدهكار مى‏شود!
نمونه ديگر اين جريان، صحنه استقبال آن خانم مدافع افكار هفده دى عصر پهلوى بود كه در فرودگاه مهر آباد تهران به تصوير كشيده شد و پخش شيرينى و گل به عنوان جايزه روياروئى با اسلام و انقلاب! تصوير شرم آور آن استقبال كه گوشه‏اى از آن در نشريات آمده بود و بى حجابى با آرايش‏هاى غليظ و رقص و پايكوبى و دف و چنگ و شعارهاى توهين‏آميز به شخصيت‏هاى كشور براى هر غيرتمند مسلمانى شكننده است. بخصوص آنكه اگر با استقبال برخى دست اندركاران امور و حلقه گل و تبريك و تهنيت و تأييد و تمجيد همراه باشد كه برخى نمونه‏هاى آن را ديديم!
بدحجابى و وقاحت گروهى از زنان به اوج رسيده و هيچ مقام و يا نهادى مسئول پاسخگوئى نيست. متظاهرين به برهنگى نوين با احساس امنيّت كامل همه جا ظاهر مى‏شوند. در خيابان و بازار، مجموعه‏هاى ورزشى و فرهنگى، فستيوال‏هاى هنرى، نمايشگاه‏ها و مراكز تجارى و حتى گاهى ادارى و دانشگاهى وكسى لب به اعتراض نمى‏گشايد و آنها با سوء استفاده از اين سكوت مانور تجمّل و تجاسر مى‏دهند، به همه ارزشها مى‏خندند. به انقلاب و ارزشها دهن كجى مى‏كنند، روابط نامناسب به سهولت انجام مى‏گيرد و اتومبيل‏ها بر سر راه اين قشر فاسد صف مى‏بندند و خيلى مسائل ديگر كه شواهد آن كشف باندهاى فساد و پارتى‏ها است كه هر روز در جرائد مى‏خوانيم. راستى غيرت دينى كجاست؟ از اين جريان فاسد و مفسد مردان و زنان باشرافت كشورمان خون دل مى‏خورند و از لوث شدن ارزشها و لجام گسيختگى بى‏مهار گروهى فاسد در حيرت و شگفتى اند، چرا ندائى به اعتراض از سينه‏اى بر نمى‏خيزد و بى‏تفاوتى و كرختى بر فضاى كشور سايه افكن شده است؟
متأسفانه نهادهاى فرهنگى و آموزشى هم كارى مؤثر نكرده‏اند، گواه آن چهره‏هاى مكشوفه و زلف‏هاى پريشان دانش‏آموزان و دانشجويان دختر است كه صبح و شام در ملأ عام و محيطهاى فرهنگى و خيابان‏ها ديده مى‏شوند، برخى خانواده‏ها با بردن ماهواره‏ها و نوارهاى مستهجن به خانه‏هاى خود كمك به بى‏بند و بارى فرزندان و خانواده هايشان كرده و طراحان مد و لباس و شلوار كوتاه و آستين كوتاه و لباس بدن نما و چسبان كه رقاصه‏هاى هاليود از پوشيدنش شرم مى‏كنند سفارش مى‏دهند و در بازار لباس فروشى در معرض ديد قرار مى‏گيرد و كسى مانع توليد و عرضه آن نيست و اگر از سوى نيروى انتظامى طرح ممانعت از آن عنوان شود روشنفكران و برخى نمايندگان غوغا سالار غوغا به راه مى‏اندازند!
خوانندگان گرامى فكر كنيد اين روند رو به كجا مى‏رود و اگر مسئولين امر، علما، خطبا، نويسندگان و توده مردم باآن مبارزه نكنند چه خواهد شد و سرنوشت نسل‏هاى آينده چه خواهد بود. اين نسلى كه در فضاى انقلاب رشد كرده بر اثر سهل انگارى‏ها و بى‏برنامه گى‏ها و مخاصمات جناحى و بدعمل كردن‏ها و غفلت از وظائف اوليه و پرداختن به مباحثات موهوم، اينگونه از دست در رفته و لاقيد و بى تعهد شده و اگر چاره‏اى جدى انديشيده نشود و به عنوان بخشى از نابسامانيهاى اخلاقى و اجتماعى با آن برخورد نشود محصول اين نسل در آينده چه خواهد بود؟
هر چند افراد صالح و شايسته در جامعه ما اكثريت جامعه اسلامى را تشكيل مى‏دهند. امّا با وجود اينهمه ويروس‏هاى فساد آيا مى‏توان از سرنوشت سياه فرداى جوانان و پسران و دختران در امان بود. فساد اخلاق به عنوان يك فرهنگ در جامعه روبه رشد است و اگر جامعه پاكسازى نشود ساده انديشى است كه از حاكميت اخلاق در آينده سخن بگوئيم. اگر امروز كه زمام امر در دست دينداران و روحانيون و صاحبان علم و فضل است در فضاى سكوت و بى تفاوتى، وضع بدينگونه پيش رود و هر كسى سر در لاك خود فرو برده و در فكر منافع يا مصالح خود باشد سرنوشت اسلام و انقلاب چه خواهد شد؟! بگذاريد اين قلم دردمند كه چهل سال است تجربه‏هاى تلخ و شيرين ديده و گفته، با اين صراحت بنويسد شايد گوش شنوائى باشد و دل دردمندى كه احساس مسئوليت كند و در فكر چاره برآيد. امروز مسئوليت متوجّه عالمان دين، ارباب فضل، صاحبان خطابه و منبر و قلم و نگارش است و از سوى ديگر مسئولين قضائى، اجرائى كه به فكر اسلام باشند، به فكر جوانان و نسل‏هاى بعدى باشند، اين انقلابى كه خون‏بهاى صدها هزار شهيداست چه آسان بازيچه قرار گرفته و گرد خاموشى بر همه جا پاشيده‏اند.

نفوذ بد حجابى به حرمين‏

درد آور است اگر بگوئيم بر اساس مشاهدات خود و گواهى ديگران گوشه‏اى از اين بدحجابى به فضاى حرمين شريفين كشيده شده است كه براى آن بايد چاره انديشى كرد. برخى از زنان و دختران لاقيد و بدحجاب به بهانه سياحت و زيارت و سفرهاى عمره چهره‏هاى زشتى در آن محيط مقدس از خود به نمايش مى‏گذارند كه حتى صداى ديگران را در آورده است و آبروى جمهورى اسلامى در ديد مليت‏هاى مختلف زائر در مخاطره قرار گرفته و خون به دل زائران خداجوى و زنان عفيف و باشرافت مى‏ريزد. بنظر مى‏رسد كه براى بعضى‏ها، سفرهاى زيارتى عنوان سياحت و تفريح و تجارت پيدا كرده همانگونه كه در روايات آخرالزمان پيش بينى شده است. كسانى كه به زيارت حرمين شريفين مشرف شده، ديده‏اند كه حتى زنان تركيه و مالزى و مصرى و اروپائى و… بهتر حرمت حرمين را نگه مى‏دارند، بدحجابى درميان آنها كمتر ديده مى‏شود. اين مطلب حكايت از آن دارد كه عدّه‏اى قصد آلوده كردن فضاى فكرى مسلمانان ديگر كشورها را نسبت به ايرانيان دارند و بعيد نيست، توطئه‏اى در كار باشد كه عده‏اى زنان بد حجاب را هم با اهداف تبليغاتى روانه كنند كه با آرايش و لباس مبتذل در حرمين ظاهر شوند و انقلاب اسلامى را بد نام كنند كه اگر چنين باشد كه هست مسئوليت سنگين‏تر است.
سازمان حج و زيارت كه عهده دار هدايت و سازماندهى اين سفر معنوى است در طول سالهاى پس از انقلاب با برنامه ريزى‏هاى گوناگون تداركات و خدمات فرهنگى ارزنده تلاش ستودنى داشته و براى پربار ساختن حج و زيارت آثار ارزشمند فرهنگى، فقهى، اخلاقى و تاريخى ارائه داده و بعثه مقام معظم رهبرى، افزون بر تلاش‏هاى ارزشمند ديگر، صدها كتاب و مقاله در ترسيم حج ابراهيمى عرضه نموده كه در تاريخ حج و زيارت بى‏سابقه است. دشواريهاى اعزام زائران عمره كه در سال‏هاى جارى به نيم ميليون مى‏رسد و تأمين وسيله نقليه و مسكن و غذا و دارو و درمان و تأمين نيروى انسانى شايسته، الحق كارى بزرگ و قابل ستايش و در جهان اسلام منحصر به فرد است و زائر ايرانى از اين بابت در چشم خارجى‏ها احساس غرور مى‏كند. همچنين اكثريت قاطع زائران شريف ايرانى از مرد و زن و پير و جوان و دانشجو و دانش‏آموز با ارج نهادن به ارزشهاى اسلامى و رعايت شئونات اخلاقى چهره‏اى آبرومند از اسلام و انقلاب بويژه رهروان اهلبيت ارائه نموده‏اند كه اين نيز جاى انكار نيست.
آنچه مايه تأسف است حركات نامطلوب معدود از زنانى است كه شيرينى اين سفر را تلخ و آرامش روحى زائران را متشنج و احساسات پاك مردم شريف ما را جريحه دار مى‏سازد، اين افراد هرچند زياد نيستند اما براى بدنام كردن، تأثير فراوان دارند، چه معمولاً موارد مثبت كمتر مورد توجّه قرار مى‏گيرد و موارد منفى اگر آگرانديسمان شده و هر يكى، بجاى صدها، نمايش داده مى‏شود. مانند غذاى مطبوع كه اگر در يك لقمه آن سنگ ريزه‏اى زير دندان برود تمام غذا را ناگوار مى‏كند.
اين روند، دست اندركاران امور حج و زيارت را بر آن مى‏دارد كه راه كارهاى ممكن را براى جلوگيرى از صدور فرهنگ بدحجابى بررسى كنند و جهت مانع شدن از مسافرت اين افراد طريقى بيابند، آژانس‏هاى مسافرى را به رعايت اصول گزينش زائران و ثبت نام نكردن از افراد نامناسب ملزم سازند و موارد تخلف را مجازات نمايند و متخلفين را از نيمه راه برگردانند كه اگر ده مورد چنين كنند در كل تأثير قطعى خواهد داشت. براى نظارت بر رعايت حجاب و شئونات اسلامى در حرمين و اياب و ذهاب مديران هتل‏ها و كاروان‏ها و ناظران و روحانيان و خدمه حج و زيارت را به همكارى بطلبند، از زائران طى فرم هائى جهت رعايت شؤنات اسلامى التزام كتبى بگيرند و در صورت تخلّف زائر را از نيمه راه برگردانند، يا گذرنامه او را با هماهنگى اداره مربوطه براى مدتى مهر ابطال بزنند و ممنوع الخروج كنند، طبيعى است كه اين گونه اقدامات قاطعيت، جسارت و شجاعت و برنامه و هزينه و نيروهاى مناسب مى‏طلبد كه هر چند دشوار است ولى ناممكن نيست.
حيف است آنهمه مجاهدات و تلاش و خدمت رسانى به حج و زيارت با برخى حركات زننده لوث شود، آبروى نظام وجه المصالحه هوسات مشتى افراد قرار گيرد تا آنجا كه در ميان مردم بومى مدينه شايع كنند عده‏اى از زنان ايرانى محيط حرم را خراب كرده‏اند، اين براى يك ايرانى مسلمان درد آور است و شرمندگى دارد. ما چه اجبار داريم اينهمه زائر اعزام كنيم كه نتوانيم ضايعات آن را مهار كنيم؟ شايد برخى بگويند اين افراد از مرزهاى ديگر و ساير كشورها مى‏آيند ولى يك نگاه به گذرنامه اينها و فرودگاه مهرآباد و جده و مدينه اين شبهه را پاسخ مى‏دهد. اينها در جمع زائران ما و هتلهاى محل اقامت آنها هستند. حتى در ميان كاروان‏هاى دانشجوئى مواردى از اين افراد ديده شده در حالى كه مسئولين اعزام دانشجويان مى‏توانند كنترل و نظارت داشته باشند و با الزامى كردن لباس متحدالشكل مناسب و التزام رعايت شئونات اسلامى و نظارت حين سفر مانع برخى حركات نامناسب باشند. به علاوه سازمان حج و زيارت همانگونه كه براى مردان لباس متحدالشكل طراحى كرده براى زنان زائر نيز مى‏تواند اين كار را بكند كه آنهمه لباس رنگ وارنگ نپوشند و نمايشگاه لباس در حرمين تشكيل ندهند!
به هر حال اين دردى غير قابل علاج نيست اگر اهتمام و پيگيرى شود. حقيقتى كه بايد بدان اعتراف كنيم اينكه نه مسئولين نظام، نه در داخل و نه در خارج قاطع و جدى عمل نكرده‏اند وگرنه فضاهاى شهرهاى داخل كشو رما آنقدر زشت و ناهنجار نبود كه امروزه هست و به خارج و حتى حريم مكى و مدنى سرايت نمى‏كرد و آنگونه كه امروز سرايت كرده است حفظ و حراست از دستاوردهاى انقلاب مشكل‏تر است از بدست آوردنش و اين، امر مسئوليت نظام اسلامى را سنگين‏تر از گذشته مى‏كند كه جايگاه اسلام و شئونات دينى را جدى بگيرند پيش از آنكه در محكمه عدل الهى محاكمه شوند «الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوالزكاة و امروابالمعروف و نهوا عن المنكر».

پى‏نوشت‏ها:
1. نك روزنامه جمهورى اسلامى 24/7/82 به خبر و گزارش و تصويرهاى استقبال‏
2. روزنامه انتخاب 22/5/81.