آسيب‏شناسى وضعيت خدمت رسانى عمومى در جامعهبه ويژه نظام ادارى

  قسمت دوم‏
در اين قسمت به بررسى وضعيت كلى اهتمام داشتن به امور ديگران و چگونگى خدمت رسانى مردم به يكديگر خصوصاً در سيستم ديوانسالارى(ادارى) كشورمان، و آسيب‏شناسى آن مى‏پردازيم.
بحث خود در اين زمينه را با طرح يك سؤال و سپس توضيح و بررسى آن آغاز مى‏كنيم. سؤال اول: آيا روحيه كمك و خدمت رسانى به همنوعان در جامعه ما وجود دارد يا خير؟
پاسخ: به عنوان يك امر عادى و معمولى اگر در گوشه و كنار محل زندگى، شهر يا كشورمان و حتى در خارج از مرزهاى كشور پديده‏هايى همچون سيل، زلزله يا حوادث غيرمترقبه ديگرى رخ دهد، به راحتى مى‏توان روحيه كمك به يكديگر ونيكوكارى عامه مردم را مشاهده كرد. همچنين هستند افراد خير و درستكارى كه به تناسب حرفه و مشاغل خود، در حد امكان و توانايى به مستمندان و افراد بى بضاعت همت مى‏گمارند و از هيچ كوششى در اين زمينه دريغ نمى‏كنند. به عنوان مثال پزشك متخصصى كه با اخلاق حسنه خود حتى در منزل، ضمن رعايت حال جسمانى و وضعيت مادى مراجعان، بيماران را معاينه مى‏كند، يا افراد نيكوكارى كه درمانگاه، مدرسه و مراكز خيريه احداث مى‏كنند، استاد و معلمى كه دلسوزانه و بدون چشمداشت مادى به تعليم كودكان بى‏سرپرست و بى‏بضاعت مشغول است و يا خيّرينى كه هزينه تحصيل، زندگى و يا ازدواج افراد نيازمند را تقبل مى‏كنند، همه اينها نمونه‏هاى زيبايى از وجود روحيه دستگيرى از ديگران و خدمت رسانى به يكديگر است كه در فرهنگ عمومى جامعه ما جاى داشته و به نوبه خود مايه استحكام و انسجام اجتماعى زندگى روزمرّه افراد مى‏باشد.
جالب اينجاست كه اين روحيه همكارى و نيكوكارى كه به آن اشاره شد، موضوعى كاملاً مردمى و خودجوش نشأت گرفته از همان فرهنگ غنى اسلامى ايرانى است كه به صورت عميق و ريشه‏دار در باورهاى مردم كشورمان جاى دارد.
خيلى از افراد – و حتى در سال‏هاى اخير گروه‏ها و تشكل‏هاى – خير و نيكوكار هم هستند كه بدون نام و نشان و فقط براى رضاى خدا اقدام به كمك رسانى و دستگيرى از مستمندان و نيازمندان مى‏كنند. خصوصاً اينكه در برخى از ايام سال مانند ماه مبارك رمضان، به تأسى از سيره ائمه طاهرين (ع) خصوصاً حضرت على(ع) به طور مخفيانه و ناشناس به سركشى و تهيه آذوقه منازل افراد فقير و بى‏بضاعت همت مى‏گمارند.
يا به عنوان مثال: كمك‏هاى مختلف گسترده مردم كشورمان به برخى كشورهاى همسايه مانند عراق و افغانستان كه در موارد متعدد صورت پذيرفته، همگى نشانه‏هاى بارز و آشكار وجود روحيه تعاون و همكارى و خدمت به همنوعان است. بنابراين پاسخ اولين سؤال مطرح شده در ابتداى بحث مثبت مى‏باشد.
به نظر مى‏رسد تأكيد مقام معظم رهبرى در پيام آغازين سال جارى مبنى بر تقويت و اهميت نهضت خدمت رسانى به مردم، ناشى از دغدغه خاطر ايشان نسبت به وضعيت خدمت رسانى در بدنه اجرايى و ادارى كشور باشد تا در سطح زندگى عامه مردم. چرا كه طبق توضيحات سطور پيشين، مشخص شد روحيه خدمت و تعاون نسبت به يكديگر در بين مردم كشورمان موضوع جديدى نيست، و قطعاً رهبر جامعه نيز به اين امر واقف مى‏باشند، لذا با توجه به پيام‏هاى ايشان در طليعه سال‏هاى قبل مبنى بر رعايت وجدان كارى، انضباط اجتماعى، رفتار علوى و همچنين تأكيد رهبر فرزانه انقلاب در ديدارها و سخنرانى‏هاى متعدد با اقشار مختلف مردم خصوصاً كارگزاران و مسئولان مملكتى، در مورد خدمت به مردم و جديت در تلاش و سازندگى كشورمان، مى‏توان نتيجه گرفت كه روى سخن معظم‏له در بحث نهضت خدمت رسانى به مردم در درجه اول به مسئولان، مديران و در يك كلام سيستم اجرايى و ادارى كشور و در درجه بعد، آحاد مردم مى‏باشد.
حال كه سخن به اينجا رسيد به طرح سؤال دوم مى‏پردازيم: آيا روحيه تعاون و خدمت رسانى به مردم همان گونه كه در توضيحات سؤال اول مطرح شد، در نظام ادارى كشور ما نيز وجود دارد يا خير؟
پاسخ: پاسخ اين سؤال را با چند مثال منطبق با واقعيت كه ممكن است، هر كسى كه چند نوبت به يك سازمان يا اداره دولتى(منظور از دولت، كليه تشكيلات ادارى كشور است) مراجعه كرده و با آن روبرو شده باشد، شروع مى‏كنيم.
مثال 1- شما تصميم گرفته‏ايد براى انجام سريع كارتان اول وقت ادارى به اداره مورد نظر مراجعه كنيد، معمولاً روزها از ابتداى ساعت رسمى شروع به كار اداره (5/7 يا 8 صبح) مى‏بينيد كه درب اغلب اتاق‏هاى اداره بسته است و اين امر اختصاص به مسئول اداره يا كارمند معمولى آن ندارد، طبيعتاً شما مى‏بايست مدت زمانى منتظر بمانيد تا مسئول واحد مربوطه در محل كار حاضر شود. ضمن اينكه اگر به همكار يا مسئول ديگرى در همان اداره مراجعه كنيد و علت عدم حضور شخص غايب را جويا شويد، طبق معمول انواع دلايلى از قبيل وجود ترافيك، دورى راه، سردى يا گرمى هوا، خرابى ماشين و…براى شما رديف مى‏شود كه مى‏بايست قانع شويد. البته ممكن هم هست كارمندى كه شما به او كار داريد به موقع حضور داشته باشد، لكن براى اقدام بعدى كارتان كه در اتاق يا طبقه ديگر يا حتى ساختمان ديگرى است، مجدداً وضعيتى مشابه قبل تكرار شود.
مثال 2- شما جهت انجام كارى ادارى از قبل برنامه ريزى كرده و از محل خدمت خود يا اگر شغل آزاد هم داشته باشد مثلاً از منزل خود، به اداره مورد نظر مراجعه مى‏كنيد، متوجه مى‏شويد كه مسئول مربوطه در محل كار خود حضور ندارد، بالاخره بعد از كمى اتلاف وقت و جستجو، كار شما در آن قسمت انجام شده و براى تكميل آن به واحد ديگر (اتاق يا طبقه ديگر) مراجعه مى‏كنيد. متوجه مى‏شويد كه مسئول بعدى به هر نحوى در اداره حضور ندارد و همكار وى خيلى معمولى به شما مى‏گويد آقاى Xمرخصى هستند و تا چند روز ديگر به اداره نمى‏آيند. تا اينجاى كار مسئله‏اى غيرعادى رخ نداده، ولى مشكل زمانى پيدا مى‏شود كه كار يا گرفتارى شما فقط توسط نظر، يادداشت و يا امضاى كارمند به مرخصى رفته انجام مى‏شود و هيچ‏كس ديگرى مسئوليت انجام آن را در غياب ايشان به عهده ندارد. تصور كنيد با وضعيت گرفتارى و مشغله‏اى كه هر كسى به سهم خود با آن روبرو است، شما به اداره‏اى مراجعه كرده‏ايد و كار شما يا انجام نشده يا به صورت ناقص انجام شده و مجبور هستيد، روز ديگر نيز مجدداً به همان اداره مراجعه كنيد.
مثال 3- به اداره‏اى جهت انجام كارى مراجعه كرديد و مى‏بينيد كه به جز چند نفر كه معمولاً نگهبان و آبدارچى اداره جزء آنها هستند، كسى در اداره نيست و پس از پرس و جو متوجه مى‏شويد كه اغلب كارمندان (بعضاً به اتفاق مسئول اداره) در مراسمى مانند: ترحيم يا تشييع جنازه يكى از دوستان و يا همكاران سابق، توديع و معارفه يكى از مسئولان اداره، گرفتن حقوق ماهانه و يا موارد متعدد ديگر در محل كار و انجام وظيفه خود حضور ندارند. و شما به ناچار مى‏بايست مدتى معطل شويد كه اين معطلى حتماً در تأخير كارهاى بعدى شما نيز تأثير خواهد داشت.
مثال‏هاى فوق فقط نمونه هايى واقعى و نه فرضى از هزاران مواردى است كه روزانه در اغلب سازمان‏ها و ادارات اين كشور رخ مى‏دهد و من و شما هم بارها شاهد آن بوده‏ايم. و چه بسا خود ما هم به نوعى ديگر درگير اين وضعيت نامطلوب در محيط اداره و محل خدمتمان باشيم.
البته ذكر اين مثال‏ها بيانگر اين نيست كه در ادارات و سازمان‏هاى جامعه ما، هيچ كار مثبتى روى نمى‏دهد و هيچ مسئول و كارمند وظيفه‏شناسى وجود ندارد. اما متأسفانه فضاى غالب و حاكم بر سيستم ديوانسالارى كشور در حال حاضر، مؤيد مثال‏هاى ذكر شده مى‏باشد.
لذا بدون هيچ‏گونه توضيحى به نظر مى‏رسد كه پاسخ دومين پرسش مطرح شده، منفى باشد. سؤال سوم: علت اصلى ناكارآمدى و ضعيف بودن نظام ادارى كشورمان چيست؟
دليل اصلى ناكارآمدى وضعيت نظام ادارى جامعه‏ با توجه به توضيحات فصل اول راجع به مسئوليت پذيرى انسان و ايجاد تكليف و حقوق متعدد انسانى، مى‏توان گفت علت‏العلل ضعف و نقصان هر امرى(از جمله ناكارآمدى مجموعه ادارى جامعه) عدم انجام صحيح و كامل مسئوليت مختلف انسانى يا به عبارتى عدم رعايت دقيق حقوقى است كه افراد نسبت به يكديگر دارند. از جهتى ديگر، عالى‏ترين وظيفه انسانى آدميان، همان اداى كامل تكاليف و مسئوليت‏ها و يا بجا آوردن حقوقى است كه بر عهده آن‏ها مى‏باشد.
بنابراين وقتى انسان حيطه مسئوليت‏هاى شخصى و اجتماعى خودش را به درستى درك نكرده باشد و تعهدى نيز در قبال رعايت حق و حقوق خودش، ديگران يا خداى متعال نداشته باشد، خودبخود باعث ايجاد يك سرى ناهماهنگى و ناهنجارى‏هاى شخصى و اجتماعى در محدوده زندگى و كار خود يا اطرافيانش مى‏شود. توضيح‏
براى روشن‏تر شدن منظورمان، بد نيست وقايع جاريه زندگى يك نفر از افراد جامعه (مثل كارمند، دانشجو، كارگر يا…) را در طول يك شبانه‏روز، به صورت فرضى بررسى كنيم.
مثال اول: شخص مورد نظر، مقيد به انجام دقيق تكاليف و مسئوليت‏هاى فردى و اجتماعى مى‏باشد. سحرخيزى از ويژگى‏هاى چنين فردى است، پس از فريضه نماز صبح و راز و نياز با معبود (اولين نشانه سپاسگزارى و بندگى) ممكن است قدرى به ورزش صبحگاهى و صرف صبحانه مشغول شود( رعايت حق جسم و سلامتى). چون انسان معتقد و منضبطى است، سعى مى‏كند به موقع در محيط كار حاضر باشد. چرا كه نسبت به وقت و زمان نظم و دقت و محل كار به عنوان مكان تحصيل معاش، احساس مسئوليت مى‏نمايد و مى‏داند كه خدا ناظر بر كليه اعمال اوست. لذا زندگى را هدفمند مى‏داند( رعايت حق بندگى و رعايت حق خود [شناخت و پرورش استعدادهاى درونى‏]. طبيعتاً در محل كار خود مقيد است نسبت به ارباب رجوع پاسخگو باشد(رعايت حقوق ديگران). ضمن اينكه به تناسب موقعيت شغلى خود ممكن است در فكر آموزش تجربيات خود به زيردستان ياكسب تجربه جديد از همكاران و بالادستان باشد(رعايت حقوق ديگران). پس از اتمام كار در مسير بازگشت ممكن است، مايحتاج منزل را نيز تأمين نمايد( رعايت حقوق خانواده (ديگران)). نهايتاً شب در منزل به رسيدگى امور خانواده يا صله ارحام (رعايت حقوق ديگران) مى‏پردازد. حتى به عنوان مثال اگر خودش يا اعضاء خانواده در كلاس‏هاى مختلف آموزشى شركت مى‏كنند، باز هم نوعى احساس مسئوليت در قبال ديگران و تشويق به پيشرفت و ترقى اهل خانواده تلقى مى‏شود. تا اين كه مجدداً به استراحت (رعايت حق جسم) جهت تقويت و آمادگى هرچه بيشتر براى روز بعد بپردازد.
مثال دوم: شخص مورد نظر، در قبال تكاليف و رعايت حقوق خود و ديگران احساس مسئوليت نمى‏كند؟ طبق عادت از خواب برمى‏خيزد، اگر وقت داشته باشد صبحانه مى‏خورد اگر وقت نداشته باشد نمى‏خورد( عدم رعايت نعمت سلامتى و حق جسم). ممكن است صبحانه خود را – بنا به عادت غلط و مرسوم خيلى از ادارات – در محل كار و در ساعات ادارى ميل كند( عدم رعايت حقوق ديگران). چنين فردى مشخص نيست كه به موقع در محل كار حضور پيدا كند. لذا ممكن است به علت تأخير وى، ارباب رجوع پشت در بسته منتظر بمانند(عدم رعايت حق ديگران و حق خود به دليل بى‏نظمى). همچنين ممكن است در انجام صحيح وظايف ادارى و پاسخگويى مناسب به ارباب رجوع نيز فرد موفقى نباشد(عدم رعايت حقوق ديگران). چنين فردى يا تمايلى به انجام وظايف عبادى و دينى خود ندارد يا اينكه به صورت ناقص انجام مى‏دهد(عدم رعايت حق خدا و حق بندگى). مسلماً كسى كه در قبال خود، ديگران و خدا احساس مسئوليت نمى‏كند، به استفاده غير ادارى از اموال، امكانات و وقت عمومى خود و مردم نيز علاقمند مى‏باشد(تضييع حقوق ديگران). چنين فردى بعيد است كه در محيط خانواده نيز به درستى از عهده حقوق و تكاليفش برآيد. و نهايتاً در آخر شب به عنوان عادت هميشگى و به اميد اينكه دوباره روزى را شب و شبى را روز كند، به خواب مى‏رود.
اين دو مثال فقط نگاهى ساده به زندگى روزانه با دو نوع برداشت متفاوت از رعايت حقوق و احساس مسئوليت بود كه با توجه به فضاى جامعه اسلامى خودمان، به صورت مختصر بيان گرديد.
مى‏بينيم كه در طول شبانه‏روز همه انسان‏ها چه بخواهند و چه نخواهند با انواع و اقسام حقوق و احساس مسئوليت مختلف نسبت به خدا، خودشان و جامعه‏اشان روبرو مى‏باشند. لذا افراط و تفريط در عدم رعايت انجام وظايف و تكاليف باعث مى‏شود كه مسير زندگى انسان از حالت تعادل خارج شده و نتواند به طور صحيح به اداى حقوق واجبه‏اش بپردازد. پس مى‏توان نتيجه گرفت انسان كامل كسى است كه به طور دقيق به مسئوليت‏ها و تكاليفش آشنا بوده و آنها را در زندگى خود، عملاً پياده مى‏كند. چنين فردى معتقد است در قيامت از لحظه لحظه زندگى‏اش او را بازخواست مى‏كنند، عمرت را در چه راهى گذرانده‏اى؟ هزينه زندگى‏ات را از چه راهى به دست آورده‏اى؟ در چه راهى خرج كرده‏اى؟و…، بنابراين جهت پاسخگويى به انواع سؤال‏هاى سختى كه در انتظار اوست، قطعاً مى‏بايست با ايمانى محكم و اعتقادى راسخ خود را براى روز محاسبه آماده نگه دارد. لذا چنين فردى زندگى روزانه خود را تكرار مكررات عادات نمى‏داند، بلكه با اميد و هدفمندى در جهت رضاى خداى خود مشغول به انجام وظايف و تكاليف مى‏باشد.
منظور كلى و نتيجه‏اى كه از مطالب فوق عايد مى‏شود اين است كه شكل صحيح و كامل احساس مسئوليت انسان در گرو رعايت دقيق حقوق محوله به اوست. و به هر مقدار كه از اداى تكاليف اساسى خود نسبت به خدا، خودش و جامعه سرباز زند در دنيا و آخرت مسئول و مورد بازخواست مى‏باشد. و اين امر ربطى به زن و مرد بودن، پير و جوان بودن يا فقير و ثروتمند بودن انسان‏ها ندارد. و تا در جامعه ما وضعيت احساس مسئوليت و انجام وظيفه تك تك افراد اصلاح نشود نمى‏توان به بهبود وضعيت موجود و به اصطلاح سامان يافتن برنامه زندگى كه جزيى از آن نيز همان نظام ادارى مى‏باشد، اميدوار بود.
ضمناً اين نكته مهم را فراموش نكنيم كه عدم رعايت تكليف و حقوق از طرف هر كسى، به منزله تجاوز به حقوق خود، خدا و جامعه (محيط) مى‏باشد. تعدى به حقوق ديگران صرفاً به معنى جنگ، دعوا يا اهانت و امثالهم نيست. به همان مقدار كه هر فردى نسبت به رعايت حقوق و اداى وظيفه‏اش سهل‏انگارى بورزد، در حقيقت به ذوى‏الحقوق و طرف مقابلش تجاوز نموده است.
قال رسول اللّه (ص): «ملعون، ملعون من يضيع من يعول»(1)
پيامبر اكرم (ص): از رحمت خدا به دور است، از رحمت خدا به دور است(ملعون است) كسى كه ضايع سازد حق كسانى را كه بر او واجب است.
همچنين فراموش نكنيم تأكيدات مكرر دين مبين اسلام بر رعايت حق‏اللّه و حق الناس و احاديث و روايات تكان دهنده‏اى كه هر كدام به تنهايى، براى تنبّه و هشدار جدى همه اقشار مختلف مردم كفايت مى‏كند.
قال رسول اللّه (ص): «للمسلم على اخيه ثلاثون حقا، لابرائة له منها الا بالأداء او العفو:…يحسن نصرته…و يقضى حاجته…»(2): مسلمان بر برادر مسلمانش 30 حق دارد كه برائت ذمه از آن حاصل نمى‏كند مگر به اداى حقوق يا عفو كردن برادر مسلمان او:…در يارى او بكوشد…و حاجت او را بر آورد… .
البته 30 مورد حقى كه رسول گرامى اسلام(ص) بدان اشاره فرموده‏اند فقط حق مسلمان بر مسلمان است و ساير حقوق از قبيل: حق مسلمان بر خدا، حق مسلمان بر خودش، حق مسلمان بر غير مسلمان هر كدام شقوق مختلفى دارند كه در جاى خود، بحث‏هاى جداگانه‏اى را مى‏طلبد.
به راستى هر كدام از ما، در زندگى معمولى خودمان چقدر به رعايت حقوق مسلمى كه بر گرده‏امان گذارده شده مقيد هستيم؟ آيا سنگينى اين بارهاى عظيم و تكاليف سخت را بر وجود خود حس كرده‏ايم؟ قطعاً بايد از خداى بزرگ، استمداد و استعانت بطلبيم تا ما را در اداى وظايفمان يارى كند.
«ربّنا و لاتحمل علينا اصراً كما حملته على الذين من قبلنا، ربّنا و لاتحملنا ما لاطاقة لنا به واعف عنّا و اغفرلنا و ارحمنا.»(3) پروردگارا! تكليف گران و طاقت فرسا، چنان كه بر پيشينيان نهادى بر ما مگذار، پروردگارا! تكليف فوق طاقت، بر دوش ما مگذار و بيامرز و ببخش گناهانمان را و بر ما رحمت فرست.
متأسفانه وضعيت خدمت رسانى و پاسخگويى به مردم در نظام ادارى و حتى غير ادارى جامعه ما – عموماً به گونه‏اى است كه اگر كسى در حوزه كارى خود، حتى‏الامكان به وظيفه خود خوب عمل كند، بعضاً شاهد رضايتمندى و سپاسگزارى بيش از اندازه از سوى مراجعه كنندگان مى‏باشيم. و در نزد مراجعه كننده اين تصور به وجود مى‏آيد كه كارمند يا مسئول مربوطه، خدمات خيلى خوب و حتى اضافه بر وظيفه اصلى خودش ارائه داده در حالى كه اگر دقيق‏تر بررسى شود متوجه مى‏شويم كه آن شخص كارمند يا مسئول تنها به وظيفه خود عمل كرده است.
اينگونه موارد كه كم هم نيستند، بيشتر از آنكه دال بر خدمت رسانى مطلوب آن گروه قليل باشند، بيانگر نارسايى و ضعف شديد در نظام ارائه خدمات چه دولتى و چه غير دولتى جامعه ما مى‏باشد، چرا كه آنقدر مردم به بخش‏ها و دستگاه‏هاى مختلف ادارى و غير ادارى مراجعه كرده و جواب ناكافى، غير قانع كننده و بعضاً برخورد نامطلوب اخلاقى و خارج از چارچوب ادارى مشاهده كرده‏اند كه اگر در مجموعه‏اى تعداد اندكى هم باشند كه واقعاً به امور مردم سريع، دقيق و با دلسوزى انجام وظيفه مى‏نمايند، احساس مى‏كنند آن اندك افراد، خيلى كارآمد هستند.(4)
به عبارت ديگر چون تعداد افراد غير كارآمد، و غير پاسخگو و بدون احساس مسئوليت در محيطهاى ادارى كشور، به صورت كلى زياد است، لذا اگر معدود افرادى را مى‏بينيم كه فقط به وظيفه‏شناسى خود عمل كرده‏اند به نظر مى‏آيد اين گروه اندك، كارهاى خيلى زياد و مهمى را انجام داده‏اند.
بد نيست به يك نمونه هم از ارائه خدمات غيردولتى اشاره كنيم.
حتماً تاكنون كارت يا برگ‏هاى ضمانت نامه (گارانتى) برخى كالاها از قبيل: اتومبيل، اجاق گاز، يخچال و… ديده‏ايد يا داشته‏ايد. طبق مفاد ضمانت نامه‏ها، كارخانجات يا فروشگاه‏هاى عرضه كننده كالا موظفند تا يك زمان معينى مثلاً يك يا چند سال در قبال برخى خسارت‏ها يا تعميرات احتمالى آن كالا، به صورت رايگان خدمات پس از فروش ارائه نمايند. اما به دفعات شاهد بوده‏ايم – حتى در برخى گزارش‏هاى تلويزيونى – كه با مراجعه خريداران به نمايندگى‏هاى فروش آن كالا، شركت يا كارخانه مربوطه به نحوى از انحاء به تعهدات خود عمل نكرده است. و بيشتر از آنكه به ارائه خدمات بپردازند با عملكرد ناقص و نامطمئن خود و همچنين توجيه‏هاى غير منطقى، علاوه بر اتلاف وقت و هزينه مشتريان، از اعتبار شركت يا كارخانه خود شديداً كاسته‏اند. فكر مى‏كنيد اينگونه عرضه كالا يا خدمات چه تبعاتى در پى دارد؟ به زبان جامعه شناسانه چه كاركردهاى آشكار(5) و پنهانى (6) از اين وضعيت به دست مى‏آيد؟(7) كاركرد يا نتيجه آشكار و مستقيم آن، كاهش فروش كالاهاى شركت و نارضايتى مشتريان است. و مواردى همچون سلب اعتماد مردم از صنايع داخلى، ميل عمومى به مصرف كالاى وارداتى و نهايتاً كاهش توليد داخلى و وابستگى به صنايع خارجى را مى‏توان از كاركردهاى پنهان و غير مستقيم اين وضعيت نامطلوب برشمرد.
سؤال چهارم: با وجود اينكه روحيه تعاون و خدمت رسانى در فرهنگ عمومى جامعه جريان دارد، چرا در نظام ادارى كشورمان از اين روحيه به خوبى استفاده نمى‏شود؟ دلايل ديگر ناكارآمدى يا ضعيف بودن خدمت رسانى در نظام ادارى‏
در صفحات قبل علت اصلى و مسبب همه نابسامانى‏هاى فردى و اجتماعى از جمله ضعيف بودن ارائه خدمات در نظام ادارى را عدم مسئوليت پذيرى انسان‏ها برشمرديم. چرا كه وقتى وظايف و تكاليف شخصى و اجتماعى افراد به خوبى انجام نپذيرد، خودبخود يك سرى از حقوق افراد جامعه تضييع خواهد شد كه اين موضوع را با ذكر دو مثال از وضعيت كلى نحوه خدمت رسانى در بخش دولتى و غيردولتى كشورمان به ذكر آن پرداختيم.
ضمناً اين سؤال هم پيش مى‏آيد كه آيا در جوامع ديگر نيز وضعيت ارائه خدمات عمومى به مردم مانند جامعه ما دچار مشكلات فراوان است يا خير؟
اگر بخواهيم يك پاسخ اجمالى به سؤال فوق بدهيم اينگونه است كه جامعه ما در مقايسه با كشورهاى توسعه يافته و پيشرفته به لحاظ صنعتى در نحوه خدمات رسانى دولتى و غير دولتى از جايگاه خيلى نازل‏ترى برخوردار است و در مقايسه با برخى كشورهاى در حال توسعه نيز داراى وضعيت مطلوب نيست.(فعلاً با كشورهايى كه به لحاظ توسعه يافتگى از جامعه ما مرتبه پايين‏ترى دارند كارى نداريم.)
اين پاسخ كلى به حدى از مطالعه كتاب، نشريات و گزارش‏هاى رسانه‏اى بدست آمده است كه نيازى به تحقيق پيمايشى يا ميدانى خاصى در اين زمينه نيست. لكن در ادامه مطالب قصد داريم به صورت اجمال عوامل مؤثر در ايجاد وضعيت فعلى نحوه خدمات رسانى در كشورمان و مقايسه آن در برخى جوامع را بررسى نمائيم. عدم شناخت صحيح فرهنگ كار و تلاش‏
مهمترين علت بعد از مبحث مسئوليت‏پذيرى، عدم شناخت صحيح افراد – به صورت عموم – از فرهنگ كار و تلاش است. در جامعه ما آن طور كه بايد و شايد هنوز به اهميت سعى و تلاش و جديت در كارها توجه نشده است. اين احساس ضرورت در عامه مردم به وجود نيامده كه با تلاش بى‏وقفه و كوشش مستمر مى‏توان به پيشرفت و آبادانى رسيد.
«ليس للانسان الا ما سعى.»(8) براى آدمى جز آنچه به سعى و تلاش خود انجام داده نخواهد بود.
با وجود اينكه بحث اشتغال و بيكارى جوانان يكى از معضلات اساسى چند سال اخير جامعه و از دلمشغولى‏هاى مهم مراكز تصميم‏گيرى كلان كشورمان مى‏باشد، اما فضاى حاكم بر تفكر اغلب جوانان، اين است كه بعد از گرفتن مدرك دانشگاه به استخدام ادارات دولتى درآمده و به اصطلاح جزء افراد پشت ميز نشين، درآيند، چرا؟ چون كه انجام كارهاى بدنى و فيزيكى كه نياز به تلاش جدى و عرق ريختن دارد، هنوز به عنوان يك كار مهم و منبع اصلى كسب درآمد تلقى نمى‏شود. و با يك ديدگاه منفى حاكى از ننگ و عار به اينگونه مشاغل نگريسته مى‏شود. اغلب تصور مى‏شود شخصيت اجتماعى و منزلت افراد در گرو پشت ميز نشستن و اين قبيل كارها مى‏باشد. غافل از اينكه بزرگان و اولياء دين، به تلاش، زحمت و كسب درآمد از راه حلال هميشه به عنوان عاملى نشاط آور در جهت سازندگى پيشرفت زندگى و بى‏نيازى از مردم نگاه مى‏كرده‏اند.
امام صادق (ع) به نقل از محمد بن منكدر در مورد كار كردن امام محمد باقر(ع) مى‏فرمايد: «روزى خارج شدم و رفتم اطراف شهر مدينه، در يك ساعات گرم و سوزان در مزرعه‏اى در حالى كه تكيه بر دست دو غلام سيا كرده بود، چون حضرتش سمين و چاق بودند. با خود گفتم سبحان اللّه پيرمردى از پيرمردان قريش در چنين ساعت گرمى و در چنين حالت كهولت در طلب دنياست! بايد او را موعظه كنم. جلو رفتم و نزديكش شدم به او سلام كردم. جواب سلام مرا داد در حالى كه قطرات عرق بر پيشانى مباركش سرازير بود. گفتم: خداوند شما را اصلاح كند، بزرگى از بزرگان قريش در چنين ساعات و حالتى در طلب دنيا به سر مى‏برد! اگر فرشته مرگ در چنين حالتى فرا رسد و شما در چنين حالتى باشيد چه خواهيدكرد؟ فرمود: اگر فرشته مرگ بيايد و من در چنين حالى باشم در اطاعت از خداى بزرگ به سر مى‏برم و به وسيله كار و تلاش، خودم و فرزندانم را اداره مى‏كنم و دست نياز به سوى تو براى اداره آنان دراز نمى‏كنم. همانا ترس من زمانى است كه ملك‏الموت برسد و من در حال معصيت خدا باشم.»(9)
مسلماً فردى مانند امام محمد باقر(ع) به عنوان پيشواى مسلمانان، آنقدر جايگاه و منزلت اجتماعى در بين مردم و حتى دستگاه حكومت عباسى داشته‏اند كه جهت تأمين روزى خود با كهولت سن در آن هواى گرم و سوزان مدينه به تلاش و زحمت مشغول نباشند. يا در تاريخ مى‏خوانيم كه حضرت على (ع) از فرط كار و زحمت زياد و احداث نخلستان‏ها و قنات‏هاى اطراف مدينه دستان مباركشان پينه بسته بود. و جالب‏تر اينكه مصارف عمومى محصولات اين باغ‏ها و نخيلات به صورت وقف و انفاق در اختيار افراد بى‏بضاعت و ناتوان قرار مى‏گرفت. كه از اين مصاديق در سيره بزرگان دين ما فراوان مى‏توان يافت.
بنابراين اصلاح نگرش افراد جامعه، خصوصاً جوانان جوياى كار به مقوله تلاش و جديت در مسير زندگى و سازندگى مملكت از زيرساخت‏هاى اساسى بهبود وضعيت كارآمدى و خدمات رسانى در نظام ادارى و غير ادارى به شمار مى‏رود. انجام كار جهت رفع تكليف‏
اگر كار و تلاش را عامل تحرك و نشاط جسم و جان و همچنين به عنوان يك محرك قوى براى ترقى و آبادانى جامعه‏امان در نظر بگيريم، بدون شك انجام وظايف و كارهايمان را فقط براى رفع تكليف و شب را روز كردن و روز را شب كردن تلقى نمى‏كنيم. لذا انجام وظيفه نه تنها مايه خستگى و ملامت ما نمى‏شود، بلكه انگيزه‏اى در جهت توانمندى، خلاقيت و بروز و پرورش استعدادهاى فردى نيز مى‏گردد.
نگاه مثبت به كار و پرورش توانائى‏ها و خلاقيت‏هاى فردى، عامل پويايى شركت، سازمان، محل خدمت و نهايتاً مجموعه ادارى جامعه مى‏شود. بنابراين در مجموعه‏اى كه به شكوفايى و ترقى خود مى‏انديشد، همه تلاش مى‏كنند كه براى سهيم شدن در آبادانى و توسعه مملكتشان سهم و اعتبار بيشترى را نصيب خود كنند.
پس مهم است كه كار خود را چه در حوزه فردى و چه حوزه اجتماعى، نه به عنوان رفع تكليف و سپرى كردن ساعات ادارى، بلكه به عنوان وظيفه و رسالت انسانى پيشبرد امور مجموعه‏اى كه در آن مشغول به خدمت هستيم در نظر بگيريم. مسلماً اگر به كار خود عشق و علاقه‏اى نداشته باشيم و با دلسردى و به ناچار مجبور باشيم ساعاتى از عمرمان را در حقيقت به بطالت بگذرانيم، تمام راه‏هاى پيشرفت را به روى خود و جامعه اطرافمان بسته‏ايم. اينكه مى‏بينيد بعضى از كارمندان در محيط كار خود هيچ دقت و حوصله‏اى جهت انجام صحيح و سريع وظايفشان به خرج نمى‏دهند، از همين بى‏علاقگى و فقدان انگيزه لازم ناشى مى‏شود. لذا مى‏بينيد چنين افرادى پس از سال‏ها به اصطلاح خدمت، به هيچ‏گونه ارتقاء شغلى از لحاظ كسب مهارت‏هاى جديد و يا شايستگى ديگر، نايل نمى‏شوند. چرا كه هميشه به وضع موجود راضى بوده و الزامى در برابر خود يا محيط كار خود نمى‏بينند تا عامل ترقى آنها بشود. حتى اگر مجبور باشند چندين سال به عنوان يك متصدى ثابت به امور كاملاً تكرارى و خسته كننده مشغول باشند.
«فكر مى‏كنم آنان كه پيشه خود را يك كار شادى‏بخش مى‏دانند و خود را به آن دلبسته و متعهد مى‏سازند، مردمى سعادتمند هستند، هنرمندان، دانشمندان، روحانيون و كارشناسان حرفه‏اى از اين نظر در شمار خوشبخت‏ترين مردمانند. اما كارمندان عادى شركت‏ها و كارگران كارخانه‏ها نيز بايد توانا باشند تا كار خود را شادى‏بخش و پرمعنى سازند.»(10)
بنابراين اگر كار و تلاش را نه فقط جهت گذراندن عمر و رفع تكليف بلكه به عنوان عامل نشاط و تحرك در نظر گرفته شود علاوه بر پرورش استعدادها و خلاقيت‏هاى فردى، به لحاظ سازمانى نيز در اداره، شركت، كارخانه يا هرجاى ديگر تنوع‏طلبى، پويايى و ميل به تكامل و پيشرفت را در پى خواهد داشت.
«بسيار غم‏انگيز است انسان‏هايى كه از هر لحاظ به يكديگر وابسته‏اند، كار و حرفه را تنها وسيله‏اى براى پركردن شكم خود بدانند و از اين تأسف‏بارتر وضع افرادى است كه در عنفوان جوانى به جاى اينكه سرشار از روحيه، نشاط و آرزو باشند نسبت به كار و فعاليتشان احساس ملال و خستگى مى‏كنند.
افراد اگر به جاى اينكه كار و حرفه را عامل موفقيت، كاميابى، رشد شخصيت و بهبود جامعه بدانند، آن را فقط وسيله كسب ماديات بشناسند، در حقيقت نسبت به آئين كار و حرفه بى‏حرمتى بزرگى نموده‏اند…اگر به كار و حرفه خود مباهات كنيد و از انجام آن رضايت خاطر داشته باشيد، در اين صورت حرفه شما سرچشمه شادى و لذت بى‏پايان خواهد بود.»(11) پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. مشايخى قدرت الله، شرح رساله الحقوق امام سجاد عليه السلام ، ص 445. 2. همان ص 374. 3. بقره، آيه 286. 4. اينجانب چه به لحاظ شغل دولتى كه دارم و چه به لحاظ مراجعه به برخى دستگاه هاى دولتى و غير دولتي، بارها شاهد اينگونه موارد و عكس العمل هاى مشابه ارباب رجوع بوده ام. 5. Matent function 6. Latent function 7. جهت آگاهى بيشتر از مفهوم كاركرد ر.ك : جوليوس گولد، ويليام لكولب فرهنگ علوم اجتماعي، ص 678. 8. سوره نجم، آيه 39. 9- 10 . مشايخى قدرت الله ، شرح رساله الحقوق امام سجاد عليه السلام ، ص 444. 11. ماتسوشيتاكونوسوكي(مدير ژاپنى محصولات ناسيونال) نه براى لقمه اى نان، ص 29.