قسمت دوم
در اين قسمت به بررسى وضعيت كلى اهتمام داشتن به امور ديگران و چگونگى خدمت رسانى مردم به يكديگر خصوصاً در سيستم ديوانسالارى(ادارى) كشورمان، و آسيبشناسى آن مىپردازيم.
بحث خود در اين زمينه را با طرح يك سؤال و سپس توضيح و بررسى آن آغاز مىكنيم. سؤال اول: آيا روحيه كمك و خدمت رسانى به همنوعان در جامعه ما وجود دارد يا خير؟
پاسخ: به عنوان يك امر عادى و معمولى اگر در گوشه و كنار محل زندگى، شهر يا كشورمان و حتى در خارج از مرزهاى كشور پديدههايى همچون سيل، زلزله يا حوادث غيرمترقبه ديگرى رخ دهد، به راحتى مىتوان روحيه كمك به يكديگر ونيكوكارى عامه مردم را مشاهده كرد. همچنين هستند افراد خير و درستكارى كه به تناسب حرفه و مشاغل خود، در حد امكان و توانايى به مستمندان و افراد بى بضاعت همت مىگمارند و از هيچ كوششى در اين زمينه دريغ نمىكنند. به عنوان مثال پزشك متخصصى كه با اخلاق حسنه خود حتى در منزل، ضمن رعايت حال جسمانى و وضعيت مادى مراجعان، بيماران را معاينه مىكند، يا افراد نيكوكارى كه درمانگاه، مدرسه و مراكز خيريه احداث مىكنند، استاد و معلمى كه دلسوزانه و بدون چشمداشت مادى به تعليم كودكان بىسرپرست و بىبضاعت مشغول است و يا خيّرينى كه هزينه تحصيل، زندگى و يا ازدواج افراد نيازمند را تقبل مىكنند، همه اينها نمونههاى زيبايى از وجود روحيه دستگيرى از ديگران و خدمت رسانى به يكديگر است كه در فرهنگ عمومى جامعه ما جاى داشته و به نوبه خود مايه استحكام و انسجام اجتماعى زندگى روزمرّه افراد مىباشد.
جالب اينجاست كه اين روحيه همكارى و نيكوكارى كه به آن اشاره شد، موضوعى كاملاً مردمى و خودجوش نشأت گرفته از همان فرهنگ غنى اسلامى ايرانى است كه به صورت عميق و ريشهدار در باورهاى مردم كشورمان جاى دارد.
خيلى از افراد – و حتى در سالهاى اخير گروهها و تشكلهاى – خير و نيكوكار هم هستند كه بدون نام و نشان و فقط براى رضاى خدا اقدام به كمك رسانى و دستگيرى از مستمندان و نيازمندان مىكنند. خصوصاً اينكه در برخى از ايام سال مانند ماه مبارك رمضان، به تأسى از سيره ائمه طاهرين (ع) خصوصاً حضرت على(ع) به طور مخفيانه و ناشناس به سركشى و تهيه آذوقه منازل افراد فقير و بىبضاعت همت مىگمارند.
يا به عنوان مثال: كمكهاى مختلف گسترده مردم كشورمان به برخى كشورهاى همسايه مانند عراق و افغانستان كه در موارد متعدد صورت پذيرفته، همگى نشانههاى بارز و آشكار وجود روحيه تعاون و همكارى و خدمت به همنوعان است. بنابراين پاسخ اولين سؤال مطرح شده در ابتداى بحث مثبت مىباشد.
به نظر مىرسد تأكيد مقام معظم رهبرى در پيام آغازين سال جارى مبنى بر تقويت و اهميت نهضت خدمت رسانى به مردم، ناشى از دغدغه خاطر ايشان نسبت به وضعيت خدمت رسانى در بدنه اجرايى و ادارى كشور باشد تا در سطح زندگى عامه مردم. چرا كه طبق توضيحات سطور پيشين، مشخص شد روحيه خدمت و تعاون نسبت به يكديگر در بين مردم كشورمان موضوع جديدى نيست، و قطعاً رهبر جامعه نيز به اين امر واقف مىباشند، لذا با توجه به پيامهاى ايشان در طليعه سالهاى قبل مبنى بر رعايت وجدان كارى، انضباط اجتماعى، رفتار علوى و همچنين تأكيد رهبر فرزانه انقلاب در ديدارها و سخنرانىهاى متعدد با اقشار مختلف مردم خصوصاً كارگزاران و مسئولان مملكتى، در مورد خدمت به مردم و جديت در تلاش و سازندگى كشورمان، مىتوان نتيجه گرفت كه روى سخن معظمله در بحث نهضت خدمت رسانى به مردم در درجه اول به مسئولان، مديران و در يك كلام سيستم اجرايى و ادارى كشور و در درجه بعد، آحاد مردم مىباشد.
حال كه سخن به اينجا رسيد به طرح سؤال دوم مىپردازيم: آيا روحيه تعاون و خدمت رسانى به مردم همان گونه كه در توضيحات سؤال اول مطرح شد، در نظام ادارى كشور ما نيز وجود دارد يا خير؟
پاسخ: پاسخ اين سؤال را با چند مثال منطبق با واقعيت كه ممكن است، هر كسى كه چند نوبت به يك سازمان يا اداره دولتى(منظور از دولت، كليه تشكيلات ادارى كشور است) مراجعه كرده و با آن روبرو شده باشد، شروع مىكنيم.
مثال 1- شما تصميم گرفتهايد براى انجام سريع كارتان اول وقت ادارى به اداره مورد نظر مراجعه كنيد، معمولاً روزها از ابتداى ساعت رسمى شروع به كار اداره (5/7 يا 8 صبح) مىبينيد كه درب اغلب اتاقهاى اداره بسته است و اين امر اختصاص به مسئول اداره يا كارمند معمولى آن ندارد، طبيعتاً شما مىبايست مدت زمانى منتظر بمانيد تا مسئول واحد مربوطه در محل كار حاضر شود. ضمن اينكه اگر به همكار يا مسئول ديگرى در همان اداره مراجعه كنيد و علت عدم حضور شخص غايب را جويا شويد، طبق معمول انواع دلايلى از قبيل وجود ترافيك، دورى راه، سردى يا گرمى هوا، خرابى ماشين و…براى شما رديف مىشود كه مىبايست قانع شويد. البته ممكن هم هست كارمندى كه شما به او كار داريد به موقع حضور داشته باشد، لكن براى اقدام بعدى كارتان كه در اتاق يا طبقه ديگر يا حتى ساختمان ديگرى است، مجدداً وضعيتى مشابه قبل تكرار شود.
مثال 2- شما جهت انجام كارى ادارى از قبل برنامه ريزى كرده و از محل خدمت خود يا اگر شغل آزاد هم داشته باشد مثلاً از منزل خود، به اداره مورد نظر مراجعه مىكنيد، متوجه مىشويد كه مسئول مربوطه در محل كار خود حضور ندارد، بالاخره بعد از كمى اتلاف وقت و جستجو، كار شما در آن قسمت انجام شده و براى تكميل آن به واحد ديگر (اتاق يا طبقه ديگر) مراجعه مىكنيد. متوجه مىشويد كه مسئول بعدى به هر نحوى در اداره حضور ندارد و همكار وى خيلى معمولى به شما مىگويد آقاى Xمرخصى هستند و تا چند روز ديگر به اداره نمىآيند. تا اينجاى كار مسئلهاى غيرعادى رخ نداده، ولى مشكل زمانى پيدا مىشود كه كار يا گرفتارى شما فقط توسط نظر، يادداشت و يا امضاى كارمند به مرخصى رفته انجام مىشود و هيچكس ديگرى مسئوليت انجام آن را در غياب ايشان به عهده ندارد. تصور كنيد با وضعيت گرفتارى و مشغلهاى كه هر كسى به سهم خود با آن روبرو است، شما به ادارهاى مراجعه كردهايد و كار شما يا انجام نشده يا به صورت ناقص انجام شده و مجبور هستيد، روز ديگر نيز مجدداً به همان اداره مراجعه كنيد.
مثال 3- به ادارهاى جهت انجام كارى مراجعه كرديد و مىبينيد كه به جز چند نفر كه معمولاً نگهبان و آبدارچى اداره جزء آنها هستند، كسى در اداره نيست و پس از پرس و جو متوجه مىشويد كه اغلب كارمندان (بعضاً به اتفاق مسئول اداره) در مراسمى مانند: ترحيم يا تشييع جنازه يكى از دوستان و يا همكاران سابق، توديع و معارفه يكى از مسئولان اداره، گرفتن حقوق ماهانه و يا موارد متعدد ديگر در محل كار و انجام وظيفه خود حضور ندارند. و شما به ناچار مىبايست مدتى معطل شويد كه اين معطلى حتماً در تأخير كارهاى بعدى شما نيز تأثير خواهد داشت.
مثالهاى فوق فقط نمونه هايى واقعى و نه فرضى از هزاران مواردى است كه روزانه در اغلب سازمانها و ادارات اين كشور رخ مىدهد و من و شما هم بارها شاهد آن بودهايم. و چه بسا خود ما هم به نوعى ديگر درگير اين وضعيت نامطلوب در محيط اداره و محل خدمتمان باشيم.
البته ذكر اين مثالها بيانگر اين نيست كه در ادارات و سازمانهاى جامعه ما، هيچ كار مثبتى روى نمىدهد و هيچ مسئول و كارمند وظيفهشناسى وجود ندارد. اما متأسفانه فضاى غالب و حاكم بر سيستم ديوانسالارى كشور در حال حاضر، مؤيد مثالهاى ذكر شده مىباشد.
لذا بدون هيچگونه توضيحى به نظر مىرسد كه پاسخ دومين پرسش مطرح شده، منفى باشد. سؤال سوم: علت اصلى ناكارآمدى و ضعيف بودن نظام ادارى كشورمان چيست؟
دليل اصلى ناكارآمدى وضعيت نظام ادارى جامعه با توجه به توضيحات فصل اول راجع به مسئوليت پذيرى انسان و ايجاد تكليف و حقوق متعدد انسانى، مىتوان گفت علتالعلل ضعف و نقصان هر امرى(از جمله ناكارآمدى مجموعه ادارى جامعه) عدم انجام صحيح و كامل مسئوليت مختلف انسانى يا به عبارتى عدم رعايت دقيق حقوقى است كه افراد نسبت به يكديگر دارند. از جهتى ديگر، عالىترين وظيفه انسانى آدميان، همان اداى كامل تكاليف و مسئوليتها و يا بجا آوردن حقوقى است كه بر عهده آنها مىباشد.
بنابراين وقتى انسان حيطه مسئوليتهاى شخصى و اجتماعى خودش را به درستى درك نكرده باشد و تعهدى نيز در قبال رعايت حق و حقوق خودش، ديگران يا خداى متعال نداشته باشد، خودبخود باعث ايجاد يك سرى ناهماهنگى و ناهنجارىهاى شخصى و اجتماعى در محدوده زندگى و كار خود يا اطرافيانش مىشود. توضيح
براى روشنتر شدن منظورمان، بد نيست وقايع جاريه زندگى يك نفر از افراد جامعه (مثل كارمند، دانشجو، كارگر يا…) را در طول يك شبانهروز، به صورت فرضى بررسى كنيم.
مثال اول: شخص مورد نظر، مقيد به انجام دقيق تكاليف و مسئوليتهاى فردى و اجتماعى مىباشد. سحرخيزى از ويژگىهاى چنين فردى است، پس از فريضه نماز صبح و راز و نياز با معبود (اولين نشانه سپاسگزارى و بندگى) ممكن است قدرى به ورزش صبحگاهى و صرف صبحانه مشغول شود( رعايت حق جسم و سلامتى). چون انسان معتقد و منضبطى است، سعى مىكند به موقع در محيط كار حاضر باشد. چرا كه نسبت به وقت و زمان نظم و دقت و محل كار به عنوان مكان تحصيل معاش، احساس مسئوليت مىنمايد و مىداند كه خدا ناظر بر كليه اعمال اوست. لذا زندگى را هدفمند مىداند( رعايت حق بندگى و رعايت حق خود [شناخت و پرورش استعدادهاى درونى]. طبيعتاً در محل كار خود مقيد است نسبت به ارباب رجوع پاسخگو باشد(رعايت حقوق ديگران). ضمن اينكه به تناسب موقعيت شغلى خود ممكن است در فكر آموزش تجربيات خود به زيردستان ياكسب تجربه جديد از همكاران و بالادستان باشد(رعايت حقوق ديگران). پس از اتمام كار در مسير بازگشت ممكن است، مايحتاج منزل را نيز تأمين نمايد( رعايت حقوق خانواده (ديگران)). نهايتاً شب در منزل به رسيدگى امور خانواده يا صله ارحام (رعايت حقوق ديگران) مىپردازد. حتى به عنوان مثال اگر خودش يا اعضاء خانواده در كلاسهاى مختلف آموزشى شركت مىكنند، باز هم نوعى احساس مسئوليت در قبال ديگران و تشويق به پيشرفت و ترقى اهل خانواده تلقى مىشود. تا اين كه مجدداً به استراحت (رعايت حق جسم) جهت تقويت و آمادگى هرچه بيشتر براى روز بعد بپردازد.
مثال دوم: شخص مورد نظر، در قبال تكاليف و رعايت حقوق خود و ديگران احساس مسئوليت نمىكند؟ طبق عادت از خواب برمىخيزد، اگر وقت داشته باشد صبحانه مىخورد اگر وقت نداشته باشد نمىخورد( عدم رعايت نعمت سلامتى و حق جسم). ممكن است صبحانه خود را – بنا به عادت غلط و مرسوم خيلى از ادارات – در محل كار و در ساعات ادارى ميل كند( عدم رعايت حقوق ديگران). چنين فردى مشخص نيست كه به موقع در محل كار حضور پيدا كند. لذا ممكن است به علت تأخير وى، ارباب رجوع پشت در بسته منتظر بمانند(عدم رعايت حق ديگران و حق خود به دليل بىنظمى). همچنين ممكن است در انجام صحيح وظايف ادارى و پاسخگويى مناسب به ارباب رجوع نيز فرد موفقى نباشد(عدم رعايت حقوق ديگران). چنين فردى يا تمايلى به انجام وظايف عبادى و دينى خود ندارد يا اينكه به صورت ناقص انجام مىدهد(عدم رعايت حق خدا و حق بندگى). مسلماً كسى كه در قبال خود، ديگران و خدا احساس مسئوليت نمىكند، به استفاده غير ادارى از اموال، امكانات و وقت عمومى خود و مردم نيز علاقمند مىباشد(تضييع حقوق ديگران). چنين فردى بعيد است كه در محيط خانواده نيز به درستى از عهده حقوق و تكاليفش برآيد. و نهايتاً در آخر شب به عنوان عادت هميشگى و به اميد اينكه دوباره روزى را شب و شبى را روز كند، به خواب مىرود.
اين دو مثال فقط نگاهى ساده به زندگى روزانه با دو نوع برداشت متفاوت از رعايت حقوق و احساس مسئوليت بود كه با توجه به فضاى جامعه اسلامى خودمان، به صورت مختصر بيان گرديد.
مىبينيم كه در طول شبانهروز همه انسانها چه بخواهند و چه نخواهند با انواع و اقسام حقوق و احساس مسئوليت مختلف نسبت به خدا، خودشان و جامعهاشان روبرو مىباشند. لذا افراط و تفريط در عدم رعايت انجام وظايف و تكاليف باعث مىشود كه مسير زندگى انسان از حالت تعادل خارج شده و نتواند به طور صحيح به اداى حقوق واجبهاش بپردازد. پس مىتوان نتيجه گرفت انسان كامل كسى است كه به طور دقيق به مسئوليتها و تكاليفش آشنا بوده و آنها را در زندگى خود، عملاً پياده مىكند. چنين فردى معتقد است در قيامت از لحظه لحظه زندگىاش او را بازخواست مىكنند، عمرت را در چه راهى گذراندهاى؟ هزينه زندگىات را از چه راهى به دست آوردهاى؟ در چه راهى خرج كردهاى؟و…، بنابراين جهت پاسخگويى به انواع سؤالهاى سختى كه در انتظار اوست، قطعاً مىبايست با ايمانى محكم و اعتقادى راسخ خود را براى روز محاسبه آماده نگه دارد. لذا چنين فردى زندگى روزانه خود را تكرار مكررات عادات نمىداند، بلكه با اميد و هدفمندى در جهت رضاى خداى خود مشغول به انجام وظايف و تكاليف مىباشد.
منظور كلى و نتيجهاى كه از مطالب فوق عايد مىشود اين است كه شكل صحيح و كامل احساس مسئوليت انسان در گرو رعايت دقيق حقوق محوله به اوست. و به هر مقدار كه از اداى تكاليف اساسى خود نسبت به خدا، خودش و جامعه سرباز زند در دنيا و آخرت مسئول و مورد بازخواست مىباشد. و اين امر ربطى به زن و مرد بودن، پير و جوان بودن يا فقير و ثروتمند بودن انسانها ندارد. و تا در جامعه ما وضعيت احساس مسئوليت و انجام وظيفه تك تك افراد اصلاح نشود نمىتوان به بهبود وضعيت موجود و به اصطلاح سامان يافتن برنامه زندگى كه جزيى از آن نيز همان نظام ادارى مىباشد، اميدوار بود.
ضمناً اين نكته مهم را فراموش نكنيم كه عدم رعايت تكليف و حقوق از طرف هر كسى، به منزله تجاوز به حقوق خود، خدا و جامعه (محيط) مىباشد. تعدى به حقوق ديگران صرفاً به معنى جنگ، دعوا يا اهانت و امثالهم نيست. به همان مقدار كه هر فردى نسبت به رعايت حقوق و اداى وظيفهاش سهلانگارى بورزد، در حقيقت به ذوىالحقوق و طرف مقابلش تجاوز نموده است.
قال رسول اللّه (ص): «ملعون، ملعون من يضيع من يعول»(1)
پيامبر اكرم (ص): از رحمت خدا به دور است، از رحمت خدا به دور است(ملعون است) كسى كه ضايع سازد حق كسانى را كه بر او واجب است.
همچنين فراموش نكنيم تأكيدات مكرر دين مبين اسلام بر رعايت حقاللّه و حق الناس و احاديث و روايات تكان دهندهاى كه هر كدام به تنهايى، براى تنبّه و هشدار جدى همه اقشار مختلف مردم كفايت مىكند.
قال رسول اللّه (ص): «للمسلم على اخيه ثلاثون حقا، لابرائة له منها الا بالأداء او العفو:…يحسن نصرته…و يقضى حاجته…»(2): مسلمان بر برادر مسلمانش 30 حق دارد كه برائت ذمه از آن حاصل نمىكند مگر به اداى حقوق يا عفو كردن برادر مسلمان او:…در يارى او بكوشد…و حاجت او را بر آورد… .
البته 30 مورد حقى كه رسول گرامى اسلام(ص) بدان اشاره فرمودهاند فقط حق مسلمان بر مسلمان است و ساير حقوق از قبيل: حق مسلمان بر خدا، حق مسلمان بر خودش، حق مسلمان بر غير مسلمان هر كدام شقوق مختلفى دارند كه در جاى خود، بحثهاى جداگانهاى را مىطلبد.
به راستى هر كدام از ما، در زندگى معمولى خودمان چقدر به رعايت حقوق مسلمى كه بر گردهامان گذارده شده مقيد هستيم؟ آيا سنگينى اين بارهاى عظيم و تكاليف سخت را بر وجود خود حس كردهايم؟ قطعاً بايد از خداى بزرگ، استمداد و استعانت بطلبيم تا ما را در اداى وظايفمان يارى كند.
«ربّنا و لاتحمل علينا اصراً كما حملته على الذين من قبلنا، ربّنا و لاتحملنا ما لاطاقة لنا به واعف عنّا و اغفرلنا و ارحمنا.»(3) پروردگارا! تكليف گران و طاقت فرسا، چنان كه بر پيشينيان نهادى بر ما مگذار، پروردگارا! تكليف فوق طاقت، بر دوش ما مگذار و بيامرز و ببخش گناهانمان را و بر ما رحمت فرست.
متأسفانه وضعيت خدمت رسانى و پاسخگويى به مردم در نظام ادارى و حتى غير ادارى جامعه ما – عموماً به گونهاى است كه اگر كسى در حوزه كارى خود، حتىالامكان به وظيفه خود خوب عمل كند، بعضاً شاهد رضايتمندى و سپاسگزارى بيش از اندازه از سوى مراجعه كنندگان مىباشيم. و در نزد مراجعه كننده اين تصور به وجود مىآيد كه كارمند يا مسئول مربوطه، خدمات خيلى خوب و حتى اضافه بر وظيفه اصلى خودش ارائه داده در حالى كه اگر دقيقتر بررسى شود متوجه مىشويم كه آن شخص كارمند يا مسئول تنها به وظيفه خود عمل كرده است.
اينگونه موارد كه كم هم نيستند، بيشتر از آنكه دال بر خدمت رسانى مطلوب آن گروه قليل باشند، بيانگر نارسايى و ضعف شديد در نظام ارائه خدمات چه دولتى و چه غير دولتى جامعه ما مىباشد، چرا كه آنقدر مردم به بخشها و دستگاههاى مختلف ادارى و غير ادارى مراجعه كرده و جواب ناكافى، غير قانع كننده و بعضاً برخورد نامطلوب اخلاقى و خارج از چارچوب ادارى مشاهده كردهاند كه اگر در مجموعهاى تعداد اندكى هم باشند كه واقعاً به امور مردم سريع، دقيق و با دلسوزى انجام وظيفه مىنمايند، احساس مىكنند آن اندك افراد، خيلى كارآمد هستند.(4)
به عبارت ديگر چون تعداد افراد غير كارآمد، و غير پاسخگو و بدون احساس مسئوليت در محيطهاى ادارى كشور، به صورت كلى زياد است، لذا اگر معدود افرادى را مىبينيم كه فقط به وظيفهشناسى خود عمل كردهاند به نظر مىآيد اين گروه اندك، كارهاى خيلى زياد و مهمى را انجام دادهاند.
بد نيست به يك نمونه هم از ارائه خدمات غيردولتى اشاره كنيم.
حتماً تاكنون كارت يا برگهاى ضمانت نامه (گارانتى) برخى كالاها از قبيل: اتومبيل، اجاق گاز، يخچال و… ديدهايد يا داشتهايد. طبق مفاد ضمانت نامهها، كارخانجات يا فروشگاههاى عرضه كننده كالا موظفند تا يك زمان معينى مثلاً يك يا چند سال در قبال برخى خسارتها يا تعميرات احتمالى آن كالا، به صورت رايگان خدمات پس از فروش ارائه نمايند. اما به دفعات شاهد بودهايم – حتى در برخى گزارشهاى تلويزيونى – كه با مراجعه خريداران به نمايندگىهاى فروش آن كالا، شركت يا كارخانه مربوطه به نحوى از انحاء به تعهدات خود عمل نكرده است. و بيشتر از آنكه به ارائه خدمات بپردازند با عملكرد ناقص و نامطمئن خود و همچنين توجيههاى غير منطقى، علاوه بر اتلاف وقت و هزينه مشتريان، از اعتبار شركت يا كارخانه خود شديداً كاستهاند. فكر مىكنيد اينگونه عرضه كالا يا خدمات چه تبعاتى در پى دارد؟ به زبان جامعه شناسانه چه كاركردهاى آشكار(5) و پنهانى (6) از اين وضعيت به دست مىآيد؟(7) كاركرد يا نتيجه آشكار و مستقيم آن، كاهش فروش كالاهاى شركت و نارضايتى مشتريان است. و مواردى همچون سلب اعتماد مردم از صنايع داخلى، ميل عمومى به مصرف كالاى وارداتى و نهايتاً كاهش توليد داخلى و وابستگى به صنايع خارجى را مىتوان از كاركردهاى پنهان و غير مستقيم اين وضعيت نامطلوب برشمرد.
سؤال چهارم: با وجود اينكه روحيه تعاون و خدمت رسانى در فرهنگ عمومى جامعه جريان دارد، چرا در نظام ادارى كشورمان از اين روحيه به خوبى استفاده نمىشود؟ دلايل ديگر ناكارآمدى يا ضعيف بودن خدمت رسانى در نظام ادارى
در صفحات قبل علت اصلى و مسبب همه نابسامانىهاى فردى و اجتماعى از جمله ضعيف بودن ارائه خدمات در نظام ادارى را عدم مسئوليت پذيرى انسانها برشمرديم. چرا كه وقتى وظايف و تكاليف شخصى و اجتماعى افراد به خوبى انجام نپذيرد، خودبخود يك سرى از حقوق افراد جامعه تضييع خواهد شد كه اين موضوع را با ذكر دو مثال از وضعيت كلى نحوه خدمت رسانى در بخش دولتى و غيردولتى كشورمان به ذكر آن پرداختيم.
ضمناً اين سؤال هم پيش مىآيد كه آيا در جوامع ديگر نيز وضعيت ارائه خدمات عمومى به مردم مانند جامعه ما دچار مشكلات فراوان است يا خير؟
اگر بخواهيم يك پاسخ اجمالى به سؤال فوق بدهيم اينگونه است كه جامعه ما در مقايسه با كشورهاى توسعه يافته و پيشرفته به لحاظ صنعتى در نحوه خدمات رسانى دولتى و غير دولتى از جايگاه خيلى نازلترى برخوردار است و در مقايسه با برخى كشورهاى در حال توسعه نيز داراى وضعيت مطلوب نيست.(فعلاً با كشورهايى كه به لحاظ توسعه يافتگى از جامعه ما مرتبه پايينترى دارند كارى نداريم.)
اين پاسخ كلى به حدى از مطالعه كتاب، نشريات و گزارشهاى رسانهاى بدست آمده است كه نيازى به تحقيق پيمايشى يا ميدانى خاصى در اين زمينه نيست. لكن در ادامه مطالب قصد داريم به صورت اجمال عوامل مؤثر در ايجاد وضعيت فعلى نحوه خدمات رسانى در كشورمان و مقايسه آن در برخى جوامع را بررسى نمائيم. عدم شناخت صحيح فرهنگ كار و تلاش
مهمترين علت بعد از مبحث مسئوليتپذيرى، عدم شناخت صحيح افراد – به صورت عموم – از فرهنگ كار و تلاش است. در جامعه ما آن طور كه بايد و شايد هنوز به اهميت سعى و تلاش و جديت در كارها توجه نشده است. اين احساس ضرورت در عامه مردم به وجود نيامده كه با تلاش بىوقفه و كوشش مستمر مىتوان به پيشرفت و آبادانى رسيد.
«ليس للانسان الا ما سعى.»(8) براى آدمى جز آنچه به سعى و تلاش خود انجام داده نخواهد بود.
با وجود اينكه بحث اشتغال و بيكارى جوانان يكى از معضلات اساسى چند سال اخير جامعه و از دلمشغولىهاى مهم مراكز تصميمگيرى كلان كشورمان مىباشد، اما فضاى حاكم بر تفكر اغلب جوانان، اين است كه بعد از گرفتن مدرك دانشگاه به استخدام ادارات دولتى درآمده و به اصطلاح جزء افراد پشت ميز نشين، درآيند، چرا؟ چون كه انجام كارهاى بدنى و فيزيكى كه نياز به تلاش جدى و عرق ريختن دارد، هنوز به عنوان يك كار مهم و منبع اصلى كسب درآمد تلقى نمىشود. و با يك ديدگاه منفى حاكى از ننگ و عار به اينگونه مشاغل نگريسته مىشود. اغلب تصور مىشود شخصيت اجتماعى و منزلت افراد در گرو پشت ميز نشستن و اين قبيل كارها مىباشد. غافل از اينكه بزرگان و اولياء دين، به تلاش، زحمت و كسب درآمد از راه حلال هميشه به عنوان عاملى نشاط آور در جهت سازندگى پيشرفت زندگى و بىنيازى از مردم نگاه مىكردهاند.
امام صادق (ع) به نقل از محمد بن منكدر در مورد كار كردن امام محمد باقر(ع) مىفرمايد: «روزى خارج شدم و رفتم اطراف شهر مدينه، در يك ساعات گرم و سوزان در مزرعهاى در حالى كه تكيه بر دست دو غلام سيا كرده بود، چون حضرتش سمين و چاق بودند. با خود گفتم سبحان اللّه پيرمردى از پيرمردان قريش در چنين ساعت گرمى و در چنين حالت كهولت در طلب دنياست! بايد او را موعظه كنم. جلو رفتم و نزديكش شدم به او سلام كردم. جواب سلام مرا داد در حالى كه قطرات عرق بر پيشانى مباركش سرازير بود. گفتم: خداوند شما را اصلاح كند، بزرگى از بزرگان قريش در چنين ساعات و حالتى در طلب دنيا به سر مىبرد! اگر فرشته مرگ در چنين حالتى فرا رسد و شما در چنين حالتى باشيد چه خواهيدكرد؟ فرمود: اگر فرشته مرگ بيايد و من در چنين حالى باشم در اطاعت از خداى بزرگ به سر مىبرم و به وسيله كار و تلاش، خودم و فرزندانم را اداره مىكنم و دست نياز به سوى تو براى اداره آنان دراز نمىكنم. همانا ترس من زمانى است كه ملكالموت برسد و من در حال معصيت خدا باشم.»(9)
مسلماً فردى مانند امام محمد باقر(ع) به عنوان پيشواى مسلمانان، آنقدر جايگاه و منزلت اجتماعى در بين مردم و حتى دستگاه حكومت عباسى داشتهاند كه جهت تأمين روزى خود با كهولت سن در آن هواى گرم و سوزان مدينه به تلاش و زحمت مشغول نباشند. يا در تاريخ مىخوانيم كه حضرت على (ع) از فرط كار و زحمت زياد و احداث نخلستانها و قناتهاى اطراف مدينه دستان مباركشان پينه بسته بود. و جالبتر اينكه مصارف عمومى محصولات اين باغها و نخيلات به صورت وقف و انفاق در اختيار افراد بىبضاعت و ناتوان قرار مىگرفت. كه از اين مصاديق در سيره بزرگان دين ما فراوان مىتوان يافت.
بنابراين اصلاح نگرش افراد جامعه، خصوصاً جوانان جوياى كار به مقوله تلاش و جديت در مسير زندگى و سازندگى مملكت از زيرساختهاى اساسى بهبود وضعيت كارآمدى و خدمات رسانى در نظام ادارى و غير ادارى به شمار مىرود. انجام كار جهت رفع تكليف
اگر كار و تلاش را عامل تحرك و نشاط جسم و جان و همچنين به عنوان يك محرك قوى براى ترقى و آبادانى جامعهامان در نظر بگيريم، بدون شك انجام وظايف و كارهايمان را فقط براى رفع تكليف و شب را روز كردن و روز را شب كردن تلقى نمىكنيم. لذا انجام وظيفه نه تنها مايه خستگى و ملامت ما نمىشود، بلكه انگيزهاى در جهت توانمندى، خلاقيت و بروز و پرورش استعدادهاى فردى نيز مىگردد.
نگاه مثبت به كار و پرورش توانائىها و خلاقيتهاى فردى، عامل پويايى شركت، سازمان، محل خدمت و نهايتاً مجموعه ادارى جامعه مىشود. بنابراين در مجموعهاى كه به شكوفايى و ترقى خود مىانديشد، همه تلاش مىكنند كه براى سهيم شدن در آبادانى و توسعه مملكتشان سهم و اعتبار بيشترى را نصيب خود كنند.
پس مهم است كه كار خود را چه در حوزه فردى و چه حوزه اجتماعى، نه به عنوان رفع تكليف و سپرى كردن ساعات ادارى، بلكه به عنوان وظيفه و رسالت انسانى پيشبرد امور مجموعهاى كه در آن مشغول به خدمت هستيم در نظر بگيريم. مسلماً اگر به كار خود عشق و علاقهاى نداشته باشيم و با دلسردى و به ناچار مجبور باشيم ساعاتى از عمرمان را در حقيقت به بطالت بگذرانيم، تمام راههاى پيشرفت را به روى خود و جامعه اطرافمان بستهايم. اينكه مىبينيد بعضى از كارمندان در محيط كار خود هيچ دقت و حوصلهاى جهت انجام صحيح و سريع وظايفشان به خرج نمىدهند، از همين بىعلاقگى و فقدان انگيزه لازم ناشى مىشود. لذا مىبينيد چنين افرادى پس از سالها به اصطلاح خدمت، به هيچگونه ارتقاء شغلى از لحاظ كسب مهارتهاى جديد و يا شايستگى ديگر، نايل نمىشوند. چرا كه هميشه به وضع موجود راضى بوده و الزامى در برابر خود يا محيط كار خود نمىبينند تا عامل ترقى آنها بشود. حتى اگر مجبور باشند چندين سال به عنوان يك متصدى ثابت به امور كاملاً تكرارى و خسته كننده مشغول باشند.
«فكر مىكنم آنان كه پيشه خود را يك كار شادىبخش مىدانند و خود را به آن دلبسته و متعهد مىسازند، مردمى سعادتمند هستند، هنرمندان، دانشمندان، روحانيون و كارشناسان حرفهاى از اين نظر در شمار خوشبختترين مردمانند. اما كارمندان عادى شركتها و كارگران كارخانهها نيز بايد توانا باشند تا كار خود را شادىبخش و پرمعنى سازند.»(10)
بنابراين اگر كار و تلاش را نه فقط جهت گذراندن عمر و رفع تكليف بلكه به عنوان عامل نشاط و تحرك در نظر گرفته شود علاوه بر پرورش استعدادها و خلاقيتهاى فردى، به لحاظ سازمانى نيز در اداره، شركت، كارخانه يا هرجاى ديگر تنوعطلبى، پويايى و ميل به تكامل و پيشرفت را در پى خواهد داشت.
«بسيار غمانگيز است انسانهايى كه از هر لحاظ به يكديگر وابستهاند، كار و حرفه را تنها وسيلهاى براى پركردن شكم خود بدانند و از اين تأسفبارتر وضع افرادى است كه در عنفوان جوانى به جاى اينكه سرشار از روحيه، نشاط و آرزو باشند نسبت به كار و فعاليتشان احساس ملال و خستگى مىكنند.
افراد اگر به جاى اينكه كار و حرفه را عامل موفقيت، كاميابى، رشد شخصيت و بهبود جامعه بدانند، آن را فقط وسيله كسب ماديات بشناسند، در حقيقت نسبت به آئين كار و حرفه بىحرمتى بزرگى نمودهاند…اگر به كار و حرفه خود مباهات كنيد و از انجام آن رضايت خاطر داشته باشيد، در اين صورت حرفه شما سرچشمه شادى و لذت بىپايان خواهد بود.»(11) پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. مشايخى قدرت الله، شرح رساله الحقوق امام سجاد عليه السلام ، ص 445. 2. همان ص 374. 3. بقره، آيه 286. 4. اينجانب چه به لحاظ شغل دولتى كه دارم و چه به لحاظ مراجعه به برخى دستگاه هاى دولتى و غير دولتي، بارها شاهد اينگونه موارد و عكس العمل هاى مشابه ارباب رجوع بوده ام. 5. Matent function 6. Latent function 7. جهت آگاهى بيشتر از مفهوم كاركرد ر.ك : جوليوس گولد، ويليام لكولب فرهنگ علوم اجتماعي، ص 678. 8. سوره نجم، آيه 39. 9- 10 . مشايخى قدرت الله ، شرح رساله الحقوق امام سجاد عليه السلام ، ص 444. 11. ماتسوشيتاكونوسوكي(مدير ژاپنى محصولات ناسيونال) نه براى لقمه اى نان، ص 29.