آخرين قسمت
در شماره گذشته راهكارهايى جهت اصلاح ساختار وضعيت خدمت رسانى عمومى تقديم امّت پاسدار اسلام گرديد اينك در ادامه بحث پيشنهاداتى تقديم شما فرهيختگان مىگردد اميد است كه مفيد باشد. ترغيب افراد به كار گروهى (انجام كارها قائم به شخص نباشد)
ايجاد برنامهها و سياستهايى كه كليه كاركنان به جاى موفقيت فردى، به موفقيت سازمانى و جمعى بينديشند. به عبارتى فرد، موفقيت و پيشرفت خود را در گرو پيشرفت سازمان در نظر بگيرد. مانند سياستى كه بر نظام ادارى و خدمات رسانى كشورى مانند ژاپن حكمفرماست. اين امر باعث مىشود انجام كارها قائم به شخص نباشد. معضلى كه در نظام ادارى جامعه ما به كرات ديده مىشود. مثلاً فردى كه مسئول انجام كارى است وقتى به هر دليلى در محل كار حضور ندارد، كس ديگرى كار او را انجام ندهد يا نتواند انجام دهد و اين موضوع باعث مىشود خيلى از اوقات ارباب رجوع پشت درهاى بسته ساعتها و حتى روزها منتظر بمانند تا متصدى مربوطه از مرخصى خود برگردد و بخواهد يك امضاء يا يك مهر در پايين نامهاى بزند. تصور كنيد چه مقدار از حق مردم در اين سهل انگارى و غير گروهى انديشيدن تلف مىشود. وقت شناسى
در عصر فناورى و سرعت متضرر واقعى كسى يا گروهى است كه قدر گوهر ارزشمند وقت و گذر زمان را نشناسد. جوامع موفق در حداقل زمان، حداكثر استفادهها را از آن خود مىكنند. وقتشناسى انضباط فردى و اجتماعى نيز به دنبال دارد و انضباط اجتماعى، احترام به مردم و قانون را در پى دارد. همانگونه كه ذكر شد اهميت ندادن به وقت در جامعه ما اختصاص به قشر خاصى از مردم ندارد.
در ادارات نيز گرچه بخشنامه دستورالعملهاى رعايت موازين ادارى از قبيل رعايت ساعات ورود و خروج كاركنان وجود دارد، لكن به طور عموم مشاهده مىشود كه نسبت به تأخير و بىنظمى كاركنان ترتيب اثر خاصى داده نمىشود.
لازم است مديران سازمانها ضمن رعايت دقيق آداب و اصولادارى، نسبت به وقت نشناسى پرسنل سختگيرى بيشترى داشته باشند. پيشنهاد مىگردد بعضى از ساعتهاى منزل و محل كار را به مدت يكماه 5 تا 10 دقيقه جلو بكشيم. مطمئن باشيد ارزش امتحان كردن دارد. برگزارى جلسات غير ضرورى در ساعات غير ادارى
جهت استفاده بيشتر از وقت ادارى و پاسخگويى بهتر و همچنين جلوگيرى از اتلاف وقت ارباب رجوع پيشنهاد مىگردد جلسات مرسوم ادارى يا حتى كلاسهاى آموزشى كاركنان و مراسمى مانند زيارت عاشورا كه بعضاً ضرورتى ندارند در وقت ادارى انجام شود، صبحها قبل از شروع يا بعدازظهرها در وقت مناسب، بعد از ساعات ادارى تشكيل شود. كاهش تعطيلات و مرخصى سالانه
به دليل افزايش كارايى و تشويق كاركنان به كار بيشتر(ترويج فرهنگ كار و كوشش) همان گونه كه مقام معظم رهبرى نيز در اولين خطبه نماز جمعه سال 81 فرمودند و متأسفانه تاكنون هيچ اقدامى صورت نگرفته – نسبت به كاهش تعطيلات تقويمى بيش از اندازه و همچنين كاهش مرخصى سالانه كاركنان اقدام شود. متأسفانه به دليل پايين بودن وجدان كارى و ضعف حاكم بر نظام ادارى كشورمان از مناسبتهاى مختلف – خصوصاً مذهبى – استفاده ابزارى و ناپسند جهت فرار از كار مىشود. غافل از اين كه اهل بيت(ع) اولين مشوقان و ترغيبكنندگان به كار و تلاش و جديت بودهاند.
اين نكته نيز قابل ذكر است در كشورهايى كه تعطيلات هفتگى آنها دو روز مىباشد (شنبه و يكشنبه) به دليل استراحت بيشتر در آخر هفته و آمادگى بهتر جهت انجام كار در آغاز هفته بعد، اين سياست را اعمال كردهاند.(1) نه اينكه وقت بيشترى براى اتلاف و استراحت داشته باشند. تجديد نظر در نحوه ارزشيابى كاركنان
در پايان سال كاركنان دواير دولتى مىبايست فرمهاى ارزشيابى يكساله خود را امضاء نمايند و اين نمره ارزشيابى در سوابق كارگزينى كارمند درج مىگردد. به نظر مىرسد اين شيوه، روش مناسبى نباشد. بارها مشاهده شده فرمهاى ارزشيابى كه از شهرستانها به مراكز استانها مىرسد، بنا به دلايلى توسط مسئولين استانى تغيير مىكند. همين امر دال بر نادرستى شيوه ارزشيابى است. چرا كه ممكن است مسئول شهرستانى كمتر يا بيشتر از حد واقعى نمره كارمند خود را لحاظ كرده باشد. و مسئولين استان هم بدون هماهنگى با شهرستانها تشخيص و سليقه خود را اجرا مىكنند. كه اين امر بعضاً باعث تضييع حقوق و يا تبعيض بين كاركنان يك مؤسسه باشد. لذا پيشنهاد مىشود ارزشيابى سالانه كاركنان توسط هيئتى از مسئولين يا مديران دواير مختلف يك اداره يا سازمان و به صورت مقطع زمانى چند ماهه صورت بگيرد تا هم امر نظارت شكل دائمىتر به خود بگيرد و هم كاركنانى كه به نحوى عملكرد ضعيفى دارند فرصت داشته باشند در طول سال، اشكالات رفتارى و عملكردى خود را اصلاح نمايند. آموزش كاركنان
بعضاً مشاهده مىشود كارمندى با چند سال سابقه كار در يك حوزه كارى، هنوز آن طور كه لازم است به شرح وظايف و حيطه اختيارش آگاهى ندارد. كه اين موضوع باعث ارائه خدمات ضعيف و پاسخگويى نامناسب به مراجعه كنندگان باشد.
بنابراين آموزش مستمر و ضمن خدمت كاركنان و بررسى بازخورد آموزش نيز ضرورى به نظر مىرسد. استفاده از فناورى روز در امور ادارى
به نظر مىرسد جهت تسريع در امر ارباب رجوع، ادارات و كاركنان مجهز به فناورى روز و آموزشهاى مربوطه باشند. كه الزام برخى دستگاههاى دولتى در اقصى نقاط كشور به تهيه رايانه و آموزش كاركنان در اين زمينه، بيانگر اين موضوع مىباشد ولى لازم است تجهيز ادارات با سرعت بيشترى صورت بگيرد. تمركز ادارات
جهت جلوگيرى از اتلاف وقت و هزينه مردم(كاركنان و ارباب رجوع) پيشنهاد مىگردد سياستهايى اتخاذ شود كه به تدريج ساختمانهاى مختلف يك سازمان يا اداره در يكجا متمركز شوند. در كره جنوبى كليه وزارتخانهها در 4 برج و نزديك هم قرار دارند(2) تا هر كس براى امور ادارى مراجعه مىكند با كمترين هزينه و وقت، كارهاى بيشترى را انجام دهد. اما به عنوان مثال ساختمانهاى مختلف دانشگاه تهران در چندين نقطه شلوغ و پرترافيك شهر پراكنده است. و اگر كسى مجبور باشد جهت برخى كارهاى ادارى به بخشهاى مختلف مراجعه كند در نظر بگيريد چه مقدار از وقت و هزينه خود را بايد در ازدحام جمعيت و ترافيك سنگين شهرى سپرى كند. تبليغات در سطح ادارات
گرچه كمتر به مفاد آيات و احاديثى كه بر روى ديوار اتاق مديران يا كاركنان نصب شده توجهى مىشود، اما ايرادى ندارد برخى آيات و رواياتى كه تأكيد فراوان بر رسيدگى به امور ديگران و خدمت رسانى به مردم دارند با شيوه تبليغاتى مناسب در اتاقها و راهروهاى ادارات نصب شود. بالاخره ديدن هر روزه اين هشدارهاى اخلاقى ممكن است در روحيه كاركنان اثر مثبت داشته باشد. كار به قصد قربة الى اللّه
و اين موضوع را چه در تربيت خانوادگى و چه تربيت سازمانى آموزش دهيم كه همه كارهايمان جهت جلب خشنودى پروردگار باشد. و بدانيم كه اگر نيت و اعمال ما خالص براى خدا باشد، نمىتوانيم نسبت به رعايت حقوق ديگران بىتفاوت باشيم. نتيجه
چه در مقايسه با سيره اهل بيت(ع) و تعاليم الهى كه از برخى آيات و روايات پندآموز مرتبط با موضوع بحث به عنوان شاهد مطالب استفاده گرديد و چه در مقايسه با وضعيت ارائه خدمات عمومى در جوامع پيشرفته كه عمدتاً ظواهر خيره كننده فعلى زندگى در آنجا براى اغلب مردم جامعه كشورمان قابل رؤيت است، وضعيت كلى خدمات رسانى به مردم در جامعه ما خصوصاً در مقوله نظام ادارى دچار اشكالات اساسى و ضعفهاى شديد ساختارى است. كه اين ايرادات بنيادين موجود در نظام خدمات رسانى به مردم (نظام ادارى) ريشه در برخى تفكرات غلط و باورهاى سستى دارد كه به هيچوجه نه در مسير سنت بزرگان و اولياء دين ماست و نه پيرو اصول اعتقادى جوامع پيشرو در ارائه خدمات عمومى. لذا وجود زير ساختهاى نامناسب حاكم بر فرهنگ كار و تلاش در جامعه ما باعث شده است كه روزانه حقوق مختلف انسانى آن هم در گستره وسيعى از زندگى افراد جامعه تضييع و پايمال شود. و متأسفانه چون اين تجاوز به حقوق يكديگر كه در سايه عدم احساس مسئوليت اكثريت افراد نسبت به همديگر صورت مىگيرد، به صورت هنجارهاى اجتماعى (ارزشهاى مورد پذيرش عموم مردم) درآمده است. لذا قبح و مذموم بودن اين عادت ناپسند نيز در نگاه كلى قابل لمس و درك نيست.
نكته ظريف و مهمى كه در بحث رعايت حقوق افراد و خدمت رساندن به همنوعان وجود دارد و از مضمون احاديث و آيات شريفه قرآن برمىآيد اين است كه تأكيد زياد بر اهتمام به امور ديگران در حالت عادى و معمولى و بدون هيچگونه اعلام نياز يا درخواست از طرف مقابل مىباشد. يعنى انسانها در بدو امر و فقط به صرف انسان بودن داراى حقوق متقابل نسبت به همديگر هستند و موضوع سفارش به اهتمام داشتن و همدردى نمودن به همنوعان نيز در همين رابطه است. والا اگر كسى علناً از برادران دينى خود درخواست كمك و نيازمندى جهت رفع مشكلش بكند آنگاه مسئله خدمت رساندن به ديگران مشمول الزام و تعهدات خيلى بيشتر و شديدترى مىگردد.
امام صادق(ع): «اى ابا هارون! خداى متعال سوگند ياد كرده است كه هيچ خيانتكارى به مقام قرب او نرسد. گفتم: خيانتكار كيست؟ فرمود: آنكه حتى به اندازه يك درهم در رفع نياز مؤمنى كوتاهى كند.»(3)
امام على(ع): «كسى كه از نيازمندى برادر خود آگاه باشد، نبايد او را به درخواست كردن وادار بكند. (بلكه بايد پيش از درخواست، نياز او را برآورده كند)»(4)
لذا به دليل اهميت مقوله خدمت كردن و در فكر همديگر بودن،رسول گرامى اسلام فرموده است: «سودمندترين مردم نزد خداوند، سودمندترين آنها براى مردم است.»(5)
لذا به دليل اهميت مقوله خدمت كردن و در فكر همديگر بودن،
رسول گرامى اسلام فرموده است: «سودمندترين مردم نزد خداوند، سودمندترين آنها براى مردم است.»(6)
طبيعتاً وقتى مىبينيم با اين همه تأكيدات متعدد راجع به رعايت حقوق و احساس مسئوليت نسبت به ديگران، باز هم وضعيت خدمات دهى نظام ادارى كشورمان از دردهاى مزمن و كشندهاى رنج مىبرد و در اين زمينه فاصله زيادى با جوامع توسعه يافته دارد، بىاختيار انسان به ياد فرمايش حضرت على(ع) مىافتد كه خطاب به حسنين (ع) فرمودند:
«اللّه اللّه فى القرآن لايسبقكم بالعمل به غيركم؛ خدا را، خدا را در نظر بگيريد درباره قرآن مباد ديگران در عمل به آن بر شما سبقت بگيرند.»(7)
بنابراين نتيجه مىگيريم كه در مقوله شناخت دقيق حيطه انجام وظايف فردى و اجتماعيمان و همچنين نگرش صحيح به اخلاق و فرهنگ كار و تلاش – كه آن هم در مكتب ما از اهميت زيادى برخوردار است – دچار اشكالات جدى هستيم و اين برمىگردد به ضعف در تربيت فردى و سازمانى آحاد مردم البته به صورت كلى. يعنى افرادى هم هستند كه آشنا به تكاليف خود و آگاه به فرهنگ صحيح سعى و كوشش در جهت آبادانى مملكتشان باشند اما متأسفانه بخش اندكى از جامعه ما را تشكيل مىدهند. و شهيدان گرانقدر جامعه ما جزء همين گروه اندك بودند. در بحث تعامل فرهنگ شهادت با فرهنگ خدمت رسانى اثبات شد انسان كامل كسى است كه تمام مراتب رسالت انسانى خودش را (احساس مسئوليت و پاسخگو بودن به خدا، جامعه و انسان) به نحو احسن و اكمل انجام دهد. و شهيدى كه با بصيرت و معرفت در راه خالق خويش جانبازى كرده از مصاديق بارز انسان كامل است. چرا كه شريفترين نوع مرگ را انتخاب كرده و جان عزيز خود را خالصانه به جانان تقديم نموده ضمن اين كه با فداكارى خود، فضاى مساعد را براى زندگى ديگران فراهم نموده است. بنابراين شهادت زيباترين تجلى اهتمام ورزى و خدمت رسانى به مردم مىباشد. و به نظر مىرسد رمز موفقيت شهدا در ربودن گوى سبقت و ارائه والاترين نوع خدمت رسانى به مردم، در موارد ذيل خلاصه شود:
الف) جلب رضايت پروردگار به عنوان مهمترين عامل
ب) فارغ بودن از محاسبات مادى و دنيوى
ج) اداى كامل حقوقى كه ملزم به رعايت آنها بودهاند به عبارت ديگر انجام خالصانه وظايف و تكاليف بدون در نظر گرفتن نتيجه آن.
اگر در اين نوشتار بعضاً مثالهايى از جوامع پيشرو در علم و فناورى آورده شد صرفاً از باب مقايسه و ارزيابى وضعيت جامعه خودمان بوده است و اين كه آنها چه راههايى را پيمودهاند كه در برخى موارد به موفقيتهاى چشمگير نايل آمدهاند، و ما هم استفاده كنيم.(8) نه اينكه به پيشرفت آن جوامع از منظر استيصال و خودباختگى توجه شده است. بلكه از سر درد و دلسوزى و ريشهيابى علل نارسائىها و همچنين تلاش در رفع مشكلات و كاستىها به آن پرداختهايم.
شخصاً اعتقاد واثق دارم كه «انّ اللّه لا يغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بانفسهم»(9) خداوند متعال سرنوشت هيچ قومى را تا خودشان نخواهند، تغيير نمىدهد. و جامعه ايرانى نيز اگر اراده مصمم داشته باشد تا نظام خدمات رسانى فشل و ناكارآمد خود را اصلاح كند قطعاً با توكل بر خداى متعال و همت بلند آحاد مردم، اين كار شدنى است. و اين همان مفهوم آيه شريفه «كل نفس بما كسبت رهينه»(10) مىباشد كه هركس يا هر قومى در گرو اعمال و رفتارى است كه پيشه خود كرده باشند.
مهم اين است كه ضرورت ترقى و تعالى در افكار و انديشه ما حاكم شود، پس از آن با تلاش و پشتكار حتماً موفقيت و كاميابى حاصل مىشود. اما نكته اساسى اينجاست كه اين ضرورت هنوز در اكثريت افراد جامعه ما احساس نشده است. تمام موفقيتهايى كه انسانها بدان رسيدهاند چه به لحاظ فردى و چه به صورت گروهى و در قالب جوامع مختلف، بدون زحمت زياد و تلاش مداوم به دست نيامده است. نبايد خود و سرنوشت جامعه را به دست حوادث سپرد. بلكه با انديشه، كوشش،بصيرت و آگاهى، مسير زندگى و سرنوشت خودمان را تعيين كنيم. صرف تعريف و تمجيد از قدمت تمدن ايران باستان يا اظهار ارادت بدون اخلاص به مكتب اهل بيت(ع) يا افتخار به برترى نژاد آريايى و بسنده كردن به ذكر ياد و خاطره دانشمندان اين مرز و بوم كارى را از پيش نمىبرد. اگر روزگارى مفاخر بزرگ ايران شهره خاص و عام مردم جهان بودهاند به دليل پشتكار و زحمات طاقتفرسايى بوده كه در راه ارتقاء دين و علم جامعهاشان متحمل شدهاند. و اگر هم زمان طولانى از آن دوره درخشان سپرى شده و ديگر مانند گذشته خبرى از آن افتخارات نيست باز هم به دليل «نخواستن» و «نشدن» است.
بنابراين اگر ما هم بيشتر از نياكان و گذشتگان تلاش كنيم، موفقيت هايى بيشتر از آنان نصيبمان خواهد شد. پس چرا همت نكنيم؟ فراموشمان نشود كه برخى جوامع مدرن و پيشرفته امروزى از پيشينه غنى و ريشه دار مانند ممكت ما هم برخوردار نبودند، لكن در سايه تلاش بىوقفه و سخت كوشىهاى تك تك افراد جامعه ديروزشان، شاهد «امروزى» پررونق هستند.
بنابراين راه حل اساسى اصلاح ساختار وضعيت خدمات رسانى عمومى در جامعه به ويژه نظام ادارى، «شروع از خود» است. شروع از خود يعنى اداى حقوق انسان نسبت به نفس خودش(احساس مسئوليت هر فردى نسبت به خودش). اصلاح فرد، اصلاح خانواده و نهايتاً اصلاح جامعه را در پى دارد.
اين يك اصل مسلم و طبيعى است كه تا شخصى خود را اصلاح نكرده باشد نمىتواند در اصلاح ديگران، مؤثر واقع شود. و اگر همه به اين مهم برسند يعنى هركسى ضرورت اصلاح خود را درك و به آن عمل كند، جامعه خودبهخود مسير كمال و ترقى را مىپيمايد. نبايد منتظر باشيم تا فقط ديگران(بزرگان و مديران جامعه) تصميم به اصلاح بگيرند.
اصلاح جامعه و به عنوان مثال اصلاح ساختار ادارى و خدمات رسانى كشورمان نيز نياز به عزم جدى و همگانى دارد.
پس اگر كسى بتواند حقوق انسانى خود را به نحو مطلوب ادا كند يعنى در مقابل خودش به طور كامل احساس مسئوليت كند به تبع آن، نسبت به ديگران نيز خود را مكلف و مسئول مىداند. و اين همان طى مسير اصلاح كاستىها و ضعفها و در يك اجتماع انسانى موفق مىباشد.
مطلب ديگرى كه ذكر آن لازم به نظر مىرسد اين است كه كشور ما فعلاً در زمره كشورهاى در حال توسعه و به زعم برخى جزء كشورهاى جهان سوم قلمداد مىشود. صرف نظر از علل برونزاى(خارجى) اين عقب ماندگى كه محصول استعمار خارجى و بىكفايتى چند صد ساله سلاطين ايران بوده، به لطف پروردگار با پيروزى انقلاب تاريخى 1357 زمينهاى فراهم شده تا جامعه ما استقلال حقيقى را تجربه كند. و اين فرصتى بسيار عالى است كه احساس خودباورى و ميل به پيشرفت را در درونمان بارور سازيم.
بنابراين عليرغم وجود مسائلى مانند بحران بيكارى كه ذهن مديران كلان جامعه را به خود مشغول كرده است، قرار گرفتن در مسير آبادانى و سازندگى طليعه نويدبخشى براى توسعه همه جانبه اين كشور مىباشد. به شرط اين كه از فرهنگ كار و تلاش تعريفى «نو» ارائه شود.
شخصاً معتقدم در كشور رو به توسعهاى مانند ايران كه از لحاظ وسعت زمين و پراكندگى جغرافيايى در مرتبه مطلوبى قرار دارد، داراى ذخاير و معادن گوناگون زيرزمينى بوده و مهمتر از همه از جوان بودن ساختار جمعيتى كشور و نيروى انسانى فراوان بهره مىبرد، دليل اصلى وجود معضلاتى مانند بيكارى گسترده جوانان، ناكارآمدى نظام برنامه ريزى و تصميمگيرى در سطح كلان جامعه است كه تا حدودى ريشه در ساختار نامناسب امور ادارى كشور دارد. به اين مفهوم كه روحيه تلاش بىوقفه و سخت كوشى در خيلى از تصميمگيرىها و سياست گذارىهاى كلان لحاظ نمىشود. والّا تمام ويژگىهاى مثبتى كه راجع به وضعيت عمومى كشورمان از جمله جوان بودن و فراوانى نيروى انسانى برشمرديم، هر كدام به تنهايى مىتواند عامل مهمى جهت تقويت انگيزه كار و كوشش و نهايتاً پيشرفت و توسعه باشند. نكته خيلى مهم و اساسى، هدايت و مديريت صحيح اينگونه منابع و ذخاير غنى خدادادى موجود در سطح كشور است.
كه اين هدايت صحيح نيز مستلزم اصلاح و بهبود ساختار نهضت كار و تلاش و خدمات رسانى عمومى، خصوصاً اصلاح نظام ادارى جامعه است.
بنابراين با توكل بر خدا، اميد به فردا و پشتكار فراوان مىتوان شاهد ايرانى سربلند و پيروز در زمينههاى گوناگون بود.
و اين را بدانيم، اگر از نعمت هاى الهى فراوانى كه خداى متعال در اختيار ما قرار داده به درستى استفاده نكنيم، خسارات زيادى متوجه ما و نسل آيندهامان مىشود. پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. ماتسوشيتا، كونوسوكى، نه براى لقمهاى نان، ص 198 تا 200. 2. اديب محمد حسين، جامعه فراصنعتى و اقتصاد ايران، ص 104. 3. الحياة، ج 5، ص 165. 4. اصول كافى، ج 4، ص 582. 5. همان، ص 485. 6. نهج البلاغه، نامه 47، ص 882. 7. امام على(ع): «الحكمة ضاله المؤمن، فخذ الحكمه و لو من اهل النفاق» حكمت گمشده مؤمن است، بگير حكمت را اگر چه حامل آن از اهل نفاق باشد. نهج البلاغه، كلمات قصار 80 ، ص 1004. 8. سوره رعد، آيه 11. 9. سوره مدثر، آيه 38.