##نعمتى الهى##
آيين جاودانى و حيات بخش اسلام تمامى جنبههاى زندگى انسان را در نظر داشته و در حالى كه اصول اساسى حقيقت، حكمت و عدالت را براى ترسيم روابط فردى و اجتماعى مورد توجه قرار مىدهد به آرامش، سعادت و بهروزى آحاد بشرى عنايت دارد و براى تأمين نيازهاى واقعى جوامع انسانى ضوابطى را مشخص نموده است تا آنان به دور از ناگوارىها و نگرانىها و با رعايت آنها در كنار يكديگر با امنيت و سلامتى زندگى كنند. يكى از نعمت هايى كه قرآن بدان اشاره مىكند محل سكونت آدمى است: « و اللّه جعل لكم من بيوتكم سكناً(1)؛ خداوند خانههاى شما را مكان آرامشتان قرار داد».
در حقيقت مسكن از مهمترين احتياجات خانوادهها مىباشد و تا اين فضا را آدمى در اختيار نداشته باشد ديگر امكانات برايش گوارا نخواهد بود و در ميان تمامى مزاياى خانه، مهمترين آنها امنيت و آسايشى است كه در آن به صاحبش دست مىدهد.
براساس ارزشهاى دينى مسلمان بايد در شرايطى زندگى كند كه بتواند خداى خويش را بهتر عبادت كند و خويشتن را براى زندگى جاويدان مهيا نمايد. اين گونه نيست كه فرد پرهيزگار حتماً بايد در جايى تنگ و تاريك و به دور از تسهيلات ابتدايى و در مكانى غير اصولى سكونت اختيار نمايد، قرآن هيچ گاه آدمى را از امكانات و شرايط مناسب محروم نكرده است بلكه به پيروان خود توصيه مىكند از رزقهاى پاكيزه و حلال، نعمتهاى الهى، جلوههاى لطف حق و مانند آن بهره گيريد امّا به گونهاى زندگى كنيد كه امور مذكور برايتان اصل و اساس و هدف قرار نگيرد و شما را از كمالات معنوى، فضايل و مكارم رشد دهنده غافل نكند و به هنگام استفاده از امكانات مشروع كه از راه حلال آنها را تدارك ديدهايد، محرومان، افراد بىبضاعت و رنج ديدگان جامعه را فراموش نكنيد. همچنين موقع استفاده از تسهيلات و امور رفاهى حقوق ديگران را مراعات كنيد و اجازه دهيد برادر دينى و همسايه شما هم در شرايطى آرام بخش زندگى كند و در مشقت و عسرت قرار نگيرد. حضرت على (ع) فرمودهاند: «الدنيا دار مجاز و الآخره دار قرار فخذوا من ممرّكم لمقرّكم(2)؛ دنيا خانه عبور(موقت) است، بايد براى محل سكونت دائمى وسيله و امكانات برداشت و از جايى كه فناپذير است براى مكانى ابدى استفاده نمود.
خانهاى كه تجملات و تشريفات آن ما را از سراى جاويد غافل نمايد و از همدردى با انسانهاى ديگر باز دارد و عبادت و خودسازى و تربيت ساكنانش را تحت الشعاع قرار دهد نه تنها براى اهل آن آرامش به ارمغان نمىآورد بلكه چون باتلاقى صاحب خود را در آلودگىهاى خطرناك و انحرافهاى مصيبت بار فرو مىبرد.
تأكيد اسلام در ساختن خانه همان موضوعى است كه دانشمند برجسته جهان اسلام خواجه نصيرالدين طوسى مورد توجّه خوانندگان قرار مىدهد: بنيادى استوار(در برابر حوادث طبيعى و بلاها) تأمين نور و برخوردارى از نسيم و هواى مناسب، اجتناب
از تكلّف و اشراف زدگى. پرهيز از مجاورت با اهل شر و فساد، تفكيك محل سكونت خانواده و ميهمانان، وسعت و فراخى بنا، اجتناب از عصبى بودن زمين و مكان خانه و مراعات حال همسايگان.(3)
از ديدگاه ارزشهاى الهى، اگر انسان در خانه خويش به عصيان و خلاف و اسراف روى آورد اگرچه در خانهاى استوار و محكم هم سكونت داشته باشد، فرجامى فاجعهآميز داشته و زمينههاى سقوط و هلاكت خويش را فراهم نموده است قرآن به ما هشدار مىدهد: «افلم يهدلهم كم اهلكنا قبلهم من القرون يمشون فى مساكنهم انّ فى ذلك لآياتٍ لاولى النهى(4)؛ آيا آن همه مردمى كه پيش از اين در مساكن خويش راه مىرفتند و ما همه را هلاك كرديم سبب هدايت اينان نشده است اينها نشانه هايى است براى اهل خرد. اهميت مسكن
بايد به اين واقعيت مسلّم توجه داشت كه مسكن نه به عنوان سرپناه بلكه به مثابه وسيلهاى است كه مىبايست معيارهاى اساسى لازم براى ايجاد پيوند بين زندگى خانواده و محيط را دارا باشد. واحد مسكونى محور اصلى زندگى والدين و فرزندان است و بايد شامل فضاى كافى براى غذا(تهيه، مصرف و ذخيره)، دورهم نشستن،خوابيدن،فعاليتهاى فردى از قبيل انجام تكاليف اعضاء و كوششهاى ديگر باشد، مسكن بربهرهورى و ثبات خانواده تأثير مى گذارد و احساس عزّت و سربلندى و نيز حاكميت امنيت و آسايش برساكنين آن بايد تحقق يابد. به همين دليل رسول اكرم(ص) برخوردار بودن از خانه خوب را از نشانههاى سعادت دانستهاند.(5) چه خوب است كه واحدهاى مسكونى به فرصتهاى اشتغال نزديك باشند حضرت امام زين العابدين (ع) مىفرمايد: از خوشبختى مرد است كه كسب او در محل اقامت(وطن) خودش باشد و مجبور نباشد براى (تأمين معاش) به آوارگى و دورهگردى روى آورد.(6)
توجه به مسايل بهزيستى، بهداشتى،دسترسى به تسهيلات عمومى از قبيل مراكز درمانى، مدرسه، كتابخانه، مراكز خريد و مهمتر از همه اينها قرار گرفتن در حوالى مراكز مذهبى و مقدس همچون: امامزاده و حسينيه بر كيفيت مسكن مىافزايد. مسايل محيطى، هواى پاك، فضاى باز، ميزان تحمل سر و صدا، تراكم جمعيت، عملكرد مؤثر، ظاهر خوب، مصونيت در مقابل حوادث طبيعى، ملاحظه مسايل فرهنگى، ارزشها و هنجارهاى اخلاقى و مذهبى از شرايطى است كه بايد يك مسكن خوب از آن برخوردار باشد.(7)
دخل و تصرف در فضا، نظم و نسق دادن، سازماندهى و ساماندهى فضاو معنا دادن به آن، معمارى خانه را پديد مىآورد. در واقع انسان ضمن آن كه با ساختن سرپناه، نيازها و مقاصد مادى و فيزيكى خود را تأمين مىكند، تعلقات مذهبى، فرهنگى و سنتهاى بومى، حالات عاطفى و تمايلات درونى خويش را در خانه به نمايش مىگذارد. همانگونه كه هسته اوليهاى تحت عنوان خانواده، اجتماع را مىسازد. مسكن عمدهترين فضاى زيستى به شمار مىآيد و از اين رو، روح اصلى جامعه، ويژگىها و مختصات عمومى و غالب اجتماع بدون امعان نظر در خانه، كشف و ادراك نمىشود. اين گونه بناها علاوه بر تنوع كاربرى ها، نماينده سليقهها و تمايلات گوناگون افراد جامعهاند و در واقع در مسكن گرايشهاى مردمى به نحوى نسبتاً آزادانهتر از ديگر فضاها نمود پيدا مىكند.(8)
خانه سازى آنقدر در اسلام اهميت دارد كه از روزى كه مسلمانان در پى تهيه وجهى براى احداث آن است دوست خدا شمرده شده و براى چنين مبلغى نبايد خمس بدهد.(9)
ناگفته نماند كسى كه براى سكونتش احتياج به خانه دارد و نمىتواند آن را بخرد مگر با ربح معامله كه در طى چند سال كسب مىكند بنا به فتواى حضرت امام خمينى (قدس سره) مىتواند در هر سال مقدارى از نيازمندىهاى خانه را بپردازد و به عنوان مثال در يكسال زمين تهيه كند و در سال ديگر مصالح ساختمانى و در سال سوم ساير مخارج آن را بدهد و يا آن كه خانهاى بخرد و بهايش را بطور اقساطى طى چندين سال بپردازد در اين صورت تهيه مسكن جزو مخارج سال به حساب مىآيد و از پرداخت خمس معاف است، امّا اگر بخواهد چندين سال پول پس انداز كند تا بعداً خانهاى بخرد. مبالغ پس انداز شده جزو مخارج سالانه به حساب نمىآيد و بايد خمس آنها را بپردازد.(10)
اگر صاحب خانه به دلايلى دچار ورشكستگى اقتصادى شود. اسلام خانه را از مستثنيات ديون دانسته و به طلب كار اجازه مطالبه آن را نمىدهد.(11) محمد بن ابى عمير، از راويان مورد وثوق، مدتى به شغل بزازى اشتغال داشت، اگرچه وى تمكّن مالى داشت ولى اموالش از دستش رفت و به فقر و تنگدستى گرفتار شد او از مردى ده هزار درهم طلب داشت. مديون براى پرداخت بدهى خود، خانه مسكونى خويش را به همين مبلغ فروخت و روانه خانه ابن ابى عمير گرديد، در را كوبيد، صاحب خانه از منزل بيرون آمد. مديون پولها را تحويلش داد و خاطر نشان ساخت: مبلغى است كه از شما به ذمّه من است. پرسيد اين پول را چگونه بدست آوردهاى؟ گفت: خانهام را فروختهام. ابن عمير گفت: ذريح محاربى از امام صادق(ع) نقل كرده است مرد مديون به دليل اداء دين از منزل مسكونى خود رانده نمىشود.(12) بعد افزود به خدا قسم با آن كه هم اكنون در مضيقه مالى هستم به نحوى كه حتى به يك درهم نياز دارم اما اين پول را نمىگيرم.(13) آراسته به صفاى معنوى
فلسفه انجام عبادات و فرائض تحقق تقوا در عرصه حيات انسانى است. اگر اعضاى ساكن در خانه داراى روح پارسايى و پرهيزگارى باشند. كرامت،شرافت، خميرمايه سعادت و كليد خير دنيا را بدست آوردهاند و بر محل سكونت آنان امنيت و سلامتى روانى و روحى حاكميت پيدا مىكند و زمينه رشد و تكامل و شكوفايى آنان فراهم مىگردد و با گسترش چنين معنويتى برگستره محلات مسكونى، شهركها و شهرها تمامى افراد نسبت به يكديگر منبع خير مىگردند و همگان از شرارت و ضرر متقابل مصون هستند. هراس و اضطرابى كه در خانهها و مجتمعهاى مسكونى مردم در برخورد با يكدگر دارند به دليل فقر فضيلت و كمبود مكارم و تربيتهاى قرآنى و روايى است. خانهاى سالم است كه به تقوا آراسته باشد. قناعت اهل منزل به امور حلال، اكتفا به حداقل امكانات، پرهيز از تجملات و تشريفات، اجتناب از فزونطلبى و زياده خواهى و عدم رشك بردن بر زندگى ديگران زمينهاى براى رويش تقوا در تمامى شئونات زندگى مىباشد. تجمل گرايى ، اسراف، افراط در تدارك امكانات محل سكونت و زياده روى در تزئينات منزل امرى مذموم و برنامهاى مطابق با هواهاى نفسانى و اميال فناپذير است. آدمى مىتواند در زمينههاى گوناگون زندگى حدود الهى، موازين شرعى و قناعت را مراعات كند محصول اين انتخاب، آزادگى، رهايى از دلهره و تشويش است، در ضمن نياز انسان به خانهاى در خور شأن، وسيلهاى متداول و متعارف، لباس و خوراكى معتدل برطرف مىشود. آنچه در فرهنگ اسلامى اهميت دارد پاكى در طهارت و استفاده از امكاناتى است كه از راه مشروع و يا پيمودن مسير راستى و درستى بدست آورده است. خانه بايد از نظر باطن در حد اعلاى معنويت و از نظر ظاهر ضمن رعايت اصول مهندسى و فنى، تأمين نور و رعايت حال همسايگان در فضاسازى، عارى از پيرايههاى غير ضرور باشد در غير اين صورت، اهل آن از حق فاصله مىگيرند، دلها به هوا و هوس دچار مىشود و ويروسهاى خلاف و گناه روح ساكنين آن را دچار عفونتهايى درمانناپذير مىسازد. خانه آراسته به راستى، آميخته به طراوات، صفا، صميمت، درستى، سلامت، انصاف و آرامش خواهد بود.
خاتم رسولان حضرت محمد مصطفى (ص) در خانهاى ساده روزگارى با بركت را سپرى نمود و چون به سوى معبود خويش شتافت، خشتى برخشتى ننهاده بود.(14) سفيان ثورى نقل كرده است. على(ع) آجرى بر آجرى قرار نداد و نه چوبى بر روى چوبى گذاشت، با وجود آن كه رهبر جهان اسلام گرديد در مقر حكومت خويش يعنى شهر كوفه حاضر نگرديد در محل اقامت فرمانروايان اقامت گزيند و به خانهاى كوچك اكتفا نمود، فقيران را بر خود ترجيح داد و آنان را در كاخ سفيد كوفه مستقر ساخت، گاهى اوقات سلاح خويش را مىفروخت تا لباسى يا طعامى تهيه كند.(15) نقش تربيتى و تبليغى خانه
قرآن كريم مىفرمايد: «واجعلوا بيوتكم قبلة؛(16) خانههاى خود را مقابل يكديگر (به صورت متمركز) قرار دهيد. از اين كلام استوار آسمانى چنين بر مىآيد كه در آن زمان گروهى از پيروان حضرت موسى(ع) به صورت افرادى افسرده و مبتلا به رنجى روحى زندگى مىكردند و تفرقه و پراكندگى بر ناراحتى آنان مىافزود. لذا آن فرستاده الهى به همراه برادرش هارون مأموريت يافت براى انسجام به زندگى آنان و التيام رنج روحيشان اقداماتى به عمل آورد آن حضرت در نخستين قدم دستور داد پيروانش خانههايى ساخته و مساكن خويش را از فرعونيان جدا كنند و براى استحكام روابط اجتماعى، تقويت عواطف و احياى روح جمعى و افزايش اقتدار در مقابل دشمنان اين خانهها را مقابل هم و به صورت متمركز بنا نمايند و از پراكندگى و طفيلى بودن دست بردارند و بعد از احداث ساختمان به تربيت روحى و سازندگى اخلاقى روى آورند و خود را براى درهم كوبيدن قواى باطل و عوامل ستم آماده كنند وقتى خانههاى اهل ايمان اين گونه روبروى هم و در يك جهت باشد، موسى و برادرش بهتر قادر بودند در ميان آنان به نشر حقايق دينى و تبليغات مذهبى بپردازند، بنى اسرائيل هم مىتوانستند به سهولت نماز جماعت برپا كنند جمله اقيموا الصلوة كه بعد از عبارت «واجعلوا بيوتكم» آمده بر اين حقيقت دلالت دارد. همچنين آنان با اين سبك مسكن سازى زودتر مىتوانستند در جلسات مشورتى و گردهمآيىهايى كه رهبرانشان ترتيب مىدادند حضور بهم رسانند.(17) اقليتهاى مسلمان كه در نواحى غير مسلمان زندگى مىكنند بايد از اين اصل قرآنى تأثير پذيرند و از تفرقه و پراكندگى محل سكونت دست بردارند و در هر شهرى محلهاى را براى اقامت خود اختصاص دهند و اجازه ندهند مخالفان در ميانشان بذر تفرقه و كدورت بيافشانند، فرهنگ مهاجم حالت احاطه و سلطه دارد و با اين وصف خانههاى مسلمانان در مناطقى كه بصورت اقليت زندگى مىكنند بايد به صورت پايگاهى جهت يك زندگى اسلامى و كانونى براى اقتدار معنوى درآيد، اين افراد از طريق ارتباطات و مناسبات اجتماعى محلهاى كه با يكديگر دارند مىتوانند پيش از محيط مدارس بر تربيت و پرورش نسل نوجوان و جوان اثر بگذارند و آنها را به سوى رشد اخلاقى و بصيرت دينى سوق دهند.(18)
خانه حتى در جوامع كنونى با وجود تحولات جديد در چگونگى پرورش فرزندان دخالت اساسى دارد و تا هنگامى كه طفل به مدرسه گام مىگذارد آنچه را بايد كودك فراگيرد، آموخته است و بخش عمدهاى از فرهنگ اهل خانه به وى انتقال مىيابد. پس از آن نيز غالب اوقات فرزندان در منزل مىگذرد و در صورتى كه فضاى خانه معطر به ديانت و فضيلت باشد كودك و نوجوان از عطر روح افزاى ايمان بهرهمند مىگردند. از ديدگاه قرآن و روايات، خانه نخستين كانون براى تربيت و پرورش فرزندان است، كلام وحى به مؤمنان هشدار مىدهد: اى كسانى كه ايمان آوردهايد خود و اهل خانه را از آتشى كه هيزم آنها انسانها و سنگهاست
مصون نگهداريد.(19) در روايتى آمده است وقتى اين آيه نازل گرديد افرادى از رسول اكرم(ص) پرسيدند: چگونه اهل خانه را از شرارههاى سوزان جهنم حفظ كنيم، آن حضرت فرمود: آنچه خدا امر كرده امر مىكنى و از آنچه خداوند بازداشته باز مىدارى. اگر از تو قبول كردند آنها را (از آتش) نجات دادهاى و اگر نپذيرفتند تو وظيفهات را انجام دادهاى.(20) در حديث ديگرى آن خاتم رسولان جامعه اسلامى را اين گونه نصيحت نمودهاند: بدانيد همه شما نگهبان يكديگريد و نسبت به كسانى كه مأمور مراقبت از آنانيد مسؤوليت داريد. مرد نگهبان اهل خانهاش مىباشد و زن نيز حافظ خانواده شوهر و فرزندان است و نسبت به آنان مسؤوليت دارد.(21)
فرزندان، تحت تأثير تمام انگيزههاى خانوادگى هستند. نظم خانه، چگونگى امكاناتى كه در پيرامون كودك قرار گرفته است از قبيل لوازم منزل داراى اثر عميقى در ايجاد قريحه، ذوق و علائق كودك است. زندگى توأم با نظم و برنامه ريزى، شرايط مطلوب و چگونگى نگرشها در تهيه تداركات، ميزان رعايت اصول شرعى بر رشد عاطفى، فكرى و اجتماعى طفل اثر مىگذارد. ميان بچهها و اعضاى خانواده رابطهاى وجدانى برقرار است والدينى كه مدام به زندگى مرفّه، تكاثرطلبى و افزون خواهى فكر مىكنند و در اين راستا تلاش مىنمايند، مسير رشد و شكوفايى كودكان را با دشوارى عمده مواجه مىكنند كه استمرار اين روند در بروز نابسامانىها، آشفتگىهاى روانى و تضادهاى درونى آنان دخالت دارد.(22)
همسر فرعون – آسيه – از نظر شرايط رفاهى و تسهيلات زندگى، زيستن در خانهاى اشرافى و مهيا بودن هرگونه امكاناتى، هيچ مشكلى نداشت امّا آنچه او را رنج مىداد اين بود كه در قصر فرعون، خبرى از نور ايمان و معنويت نبود وبر محل سكونت وى تيرگى ستم و ضلالت و شرك حاكميت داشت. از اين جهت با خداى خويش اين گونه مناجات نمود: پروردگارا براى من در جوار قرب خودت در بهشت خانهاى بساز و از شرّ فرعون و كردار او نجاتم بده، مرا از قوم ستمگر او رهايى بخش.(23)
همسر فرعون با اين درخواست از پيشگاه پروردگار خويش كاخ مجلّل شوهر خود را تحقير مىنمايد و آن را در برابر خانهاى كه در جوار رحمت الهى است به هيچ مىانگارد، عدهاى او را اينگونه نصيحت نمودند: اين همه امكانات چشمگير كه از طريق ملكه مصر بودن در اختيارت مىباشد با ايمان به موسى(ع) از دست نده. او در مقابل اين نصايح بيزارى خويش را از فرعون و جناياتش اعلام مىدارد و ناهماهنگى و بيگانگى خويش را از محيطى كه ستم بر آن احاطه يافته، برملا مىسازد. اين موضعگيرى آسيه مىتواند براى تمامى زنان مؤمن الهام بخش باشد. آنها بايد بدانند اگر شرايط حاكم بر خانه و فشار همسر زمينهاى است براى دست بر داشتن از تقوا و سرپيچى از فرامين الهى، تسليم اين زورگويى نشوند و آگاه باشند كه نه زرق و برق، جلال و جبروت خانه فرعون آن بانوى پرهيزگار را به زانو درآورد و نه تهديدهاى خطرناك و شكنجههاى وحشيانه دستگاه شرك و ستم موفق گرديد او را وادار به تسليم كند و بىاعتنا به كاخ محروم از نور حق، به راه خويش در مسير كمال و معنويت ادامه داد تا آن كه جان خويش را فداى حقيقت نمود. رعايت مصالح دينى در خانهسازى
قرآن در خصوص مواجه شدن حضرت ابراهيم (ع) با ميهمانان مىفرمايد: «فراغ الى اهله فجاء بعجلٍ سمين؛(24) (به دنبال آن پنهانى به سوى خانواده خود رفت و گوساله فربه(و بريانى) براى آنان آورد). در واقع حضرت ابراهيم(ع) پس از آن كه تازه واردان را در جايى مستقر ساخت و مقدمات لازم را فراهم آورد، آنان را ترك نمود و نزد همسرش رفت و با كبابى بريان بازگشت، از اين موضوع قرآن چنين برمىآيد كه خانه آن حضرت داراى دو قسمت بيرونى و اندرونى بوده است و قرآن اين ويژگى را در سبك مسكن يادآور مىشود، پيروان قرآن بايد در خانه سازى اين سبك را مورد توجه قرار دهند.
متأسفانه امروزه به تقليد از معمارى غربى بخش اعظم زيربناى خانه به صورت يك سالن باز در مىآيد كه در گوشهاى از آن آشپزخانهاى است كه فاقد درب و پنجره مىباشد و به اصطلاح مردم حالت (اوپن) دارد. بانوى خانه يا دختران در اين فضاى باز مشغول طباخى، آشپزى و آماده سازى وسايل پذيرايى براى مهمانان هستند و آنان در سالن بخوبى فعاليتهاى اهل خانه را مشاهده مىكنند. آيينه بزرگى كه در يكى از ضلعهاى اتاق نشيمن نصب گرديده است كه افق ديد ميهمانان را افزايش مىدهد.
در دوران رژيم منحوس پهلوى در ظاهر براى ايجاد نظم در بافت شهرى و ضابطهمند گرديدن ساخت و سازها و در باطن براى از بين بردن سبك سنتى كه كاملاً با باورها و ارزشهاى دينى هماهنگ بود شكل جديدى از بناهاى مسكونى را مطرح نمودند تا با اهداف استعمار در جهت زوال بنيانهاى فرهنگى منطبق گردد. براى عملى گرديدن اين نقشه منفى در شهردارى به خانه هايى كه يك هال در وسط حمّام، آشپزخانه و دستشويى در يك طرف و اتاقهاى پذيرايى و خواب هم در اطراف آن باشد راحتتر و سريعتر مجوّز ساخت مىدادند. طبعاً بسيارى از مردم براى رهايى از پيچ و خمهاى ادارى و نجات از دردسرها و گرفتارىهاى ناشى از آن، همين مسير آسان را پيگيرى مىنمودند. با اين وصف بتدريج اغلب خانههاى متوسط و كوچك قيافهاى يكسان يافتند. خصوصيت منفى و برجسته اين خانهها بىحجاب بودن آنهاست يعنى چون تمامى اتاقها به روى هال گشوده مىشوند هيچ حفاظ و پوششى در كار نيست. وقتى يك فرد نامحرم اعم از دوست و آشنا، ميهمان و فاميل در خانهاى اين گونه باشد بانوى معتقد به حجاب و عفاف معذّب مىگردد و مدام در رنج است. خانههاى قديمى به نحوى ساخته مىشد كه مسايل محرم و نامحرم، افراد آشنا و غريبه و مانند آن در احداث آنان در نظر گرفته مىشد و تمامى افراد در كمال آسايش و امنيت جنبههاى شرعى در روابط زن و مرد را رعايت مىكردند حضور افراد نامحرم در خانه هرگز موجب ناراحتى و عذاب اهل خانه نمىگرديد. وجود ورودى نسبتاً دراز و احياناً پيچ در پيچ، ديوارهاى بلند، مجموعه قابل تفكيك مردانه و زنانه، سقفهاى گنبدى به عنوان سنگرهايى براى خوابيدن در بين آنها در شبهاى تابستان و ملاحظه حال همسايگان، روبه قبله بودن خانه و متمركز بودنشان، بيانگر آن است كه دست اندركاران اين بناها و فضاها از شؤونات اخلاقى و مذهبى متأثر بودهاند.
صاحب خانه براى رعايت حال افرادى كه به منزل وى مراجعه مىنمودند در جلوخانه فضايى را با آجركارى و گچ برى و جلوههاى هنرى تزئين مىنمود و دو سكو در طرفين آن تعبيه مىكرد تا تازه وارد در فصل تابستان از خشونت گرماو در زمستان از سرما و نزولات جوّى مصون باشد و ضمناً اگر قدرى معطل گرديد خسته نشود و بر روى سكوهاى ورودى خانه استراحت كند، صداى كوبههاى در مشخص مىنمود كه ميهمان تازه وارد مرد است يا زن، زيرا مردان كوبههاى سنگين و با صداى خشن را به صدادر مىآوردند و زنان حلقه سبكتر و با صداى ظريفتر را مىكوبيدند، نظر نگارنده اين نيست كه مردم به همان سبكهاى گذشته و با مصالحى قديمى روى آورد بلكه رعايت اصول معمارى اسلامى و تأثير پذيرى فرهنگى از اين گونه فضاها مىتواند خانههاى جديد را به شكلى درآورد كه كمتر مشكلات و ناگوارىهاى اخلاقى پديد آورد. در اين گونه مساكن بومى ضمن آن كه ملاحظات اقليمى و شرايط آب و هوايى در نظر گرفته مىشد چگونگى اتاقها و فضاها به گونهاى بود كه هركدام از اعضاى خانواده مىخواستند كارى انجام دهند يا استراحت كنند مزاحم ديگرى نبودند اما در ساختمانهاى جديد همه بايد در همه چيز اجباراً شريك باشند اگر تلوزيون روشن است بايد همه ببينند و گوش كنند اگرچه برنامه مورد نظر را نپسندند. اگر ميهمانى براى يكى از افراد خانه آمده است بايد همه به گرد او اجتماع كنند و ناگزير وقت بگذرانند، اگر موقع خواب است همه بايد الزاماً بخوابند. اتاقها آنگونه نيست كه رفتار افراد مستقل و طبق برنامه ريزى خودشان انجام گيرد. اساساً خانههاى مدرن براى خانوادههاى دو يا سه نفره طراحى شده است كه چندان التزامى هم به اعتقادات مذهبى خصوص عفاف و حجاب ندارند و روابط خويشاوندى و رفت و آمدهاى آنان بسيار ضعيف مىباشد در صورتى كه در مساكن بومى ارتباط با بستگان و توجه به اصل اخلاقى صله ارحام استحكام افزونترى داشت و اصولاً دو يا سه خانواده در بخشهايى قابل تفكيك زندگى مىكردند. روابطشان گرم و صميمى و شيوه زندگيشان بر اساس قناعت و تكاپو براى بدست آوردن معاشى حلال در حالتى از توكل و توجه به لطف الهى و شكرگزارى در برابر نعمتهاى الهى استوار بود تجربه بزرگترها، شور و حرارت جوانترها و عواطف قوى افراد با يكديگر ممزوج مىگرديد و ابرهاى تيره را از آسمان ذهن و روح مىزدود. پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. سوره نحل، آيه 80. 2. نهج البلاغه، خطبه 203. 3. اخلاق ناصرى، خواجه نصير طوسى، بحث تدبير منزل. 4. سوره طه، آيه 128. 5. نهجالفصاحه، حديث شماره 2761، ص 571. 6. خصال شيخ صدوق، ص 164. 7. ابعاد اجتماعى مسكن،ترجمه عباس مخبر، ص 18،33،38. 8. تأملات در هنر و معمارى، مهندس حميد نوحى، ص 93. 9. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، شهيد سيد رضا پاك نژاد، ج 2، ص 167. 10. تحرير الوسيله، امام خمينى، ج اول، ص 365. 11. منتهى الآمال، محدث قمى، ج 2، ص 241. 12. جواهر الكلام، ج 25، ص 334. 13. اخلاق از نظر همزيستى و ارزشهاى انسانى، محمد تقى فلسفى، ج اول، ص 305 – 304. 14. احياء علوم الدين، غزالى، ج 3، ص 215 و نيز ج 4، ص 236. 15. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج اول، ص 26. 16. سوره يونس، آيه 87. 17. فصلنامه صحيفه مبين، زمستان 1376، شماره 11، ص 26. 18. اقليتهاى مسلمان در جهان، مجموعه مقالات، ترجمه ايرج كرمانى، ص 56. 19. سوره تحريم، آيه 6. 20. تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 371. 21. مجموعه ورام، ورام بن ابىفراس، ج اول، ص 6. 22. اسلام و تعليم و تربيت، دكتر سيد محمد باقر حجتى، ج اول، ص 113. 23. سوره تحريم، آيه 11. 24. سوره ذاريات، ص 26.