«للذين أحسنوا الحسنى و زيادة و لا يرهق وجوههم قتَرٌ و لا ذلّة أولئك أصحاب الجنة هم فيها خالدون»
(سوره يونس ج آيه 26)
آنان كه در دنيا كار خوب كرده اند، نيكوترين پاداش خواهند داشت بلكه بيش از آن (لطف الهى) و هرگز بر رخسارشان گرد خجلت و خوارى ننشيند و همانا آنان اهل بهشت اند و در آنجا زندگى جاودان خواهند داشت.
يرهق: اصل آن “رهق” است به معناى پوشاندن قهرى و بدون اختيار.
قتَر: به معناى گرد و غبار و يا دود است. و از اين رو به كسى كه بسيار بخل مىورزد مىگويند “اقتار” مىكند يعنى به اندازه گرد و خاكى از پول خود انفاق و مصرف مىكند!
ذلة: كوچكى، پستى و خوارى است بر خلاف عزت.
خداوند در اين آيه كريمه بشارت مىدهد به كسانى كه در دنيا احسان و خوبى مىكنند و كارهاى نيكو و أعمال صالحه انجام مىدهند و خيرشان به مردم مىرسد، كه اينان بى گمان در آخرت، عزيز و ارجمند هستند و گرد و خاك ذلت و خوارى بر چهره هايشان نمىنشيند و بيش از آنكه در دنيا خوبى كرده اند، در آخرت اجر و پاداش خواهند داشت، و سرانجام در بهشت برين براى هميشه متنعم خواهند بود.
زيادة: مقصود از زياده (اضافه و افزونى) در اين آيه چيست؟ خداوند نيكوكاران را نويد مىدهد كه نه تنها پاداش خود را بدون كم و كاست دريافت خواهند كرد بلكه براى آنان افزونى و زيادى خواهد بود. معلوم است كه ما هرچه در دنيا كار خوب انجام دهيم، به اندازه يك روز زندگى شيرين در بهشت با آن همه نعمت بى پايان نخواهد بود. با اين حال خداوند به مؤمنان بشارت مىدهد كه اگر كار خوب انجام داديد نه تنها زندگى جاودان خواهند داشت بلكه چيزى فراتر و زيادتر از آن.
چنانچه از بعضى روايات استفاده مىشود “زياده” به اين معنى است كه خداوند از آن همه نعمت كه به آنها در دنيا داده است، بازخواستشان نمىكند و در آخرت حسابش را از آنان نمىخواهد.
قال أبو جعفر عليه السلام: «و زيادة معناه ما أعطاهم الله فى الدنيا لا يحاسبهم به فى الآخرة» معناى زياده اين است كه خداوند هر چه در دنيا به آنها بدهد در آخرت حسابش را از آنان نمىخواهد. و اين مطلب بسيار با ارزش و مهمى است كه انسان نيكوكار هرچقدر نعمت نيز داشته باشد، به خاطر خدمات شايستهاش به مردم و احسان و نيكوئيش به همنوعان، خداوند از او حساب آن همه نعمت را نمىخواهد.
برخى ديگر گفته اند مقصود از زياده همان ده برابر شدن پاداش است كه خود مىفرمايد: «فله عشر أمثالها». ولى به نظر مىرسد كه “زياده” از اين هم افزونتر و ارجمندتر باشد.
در قرآن در مواردگوناگونى تكرار شده است كه خداوند بيش از آنچه تصور مىشود به نيكوكاران و محسنان خواهد داد.
در آيه اى مىفرمايد: «لهم مايشاؤون و لدينا مزيد» هرچه نعمت در بهشت بخواهند به آنان داده خواهد شد به اضافه آنكه چيزى زيادتر نزد ما هست. و اين افزونى را خداوند مجمل قرار داده و به آن تصريح نكرده است بلكه در جاى ديگر مىفرمايد: «فلا تعلم نفسٌ ما أخفي لهم من قرة أعين» هيچ كس نمىتواند بداند چه چشم روشنى براى آنان مخفى نگه داشته است. شايد به اين خاطر باشد كه مغز محدود و فكر كوته ما قدرت درك و شناخت آن “زياده” را هرگز نخواهد داشت.
و شايد اين زياده اشتره اى باشد به “رضوان الهى” و خشنودى خدا از بندگان نيكوكارش كه فرمود: «و رضوانٌ من الله أكبر» يعنى هرچقدر به شما نعمت در بهشت داده شود مانند رضاى الهى نيست. در اينجا نكته اى نهفته است كه تمام دانشمندان علوم اسلامى را در طول تاريخ مبهوت ساخته است. “رضوان” يعنى چه؟ واقعا چگونه مىتوان “رضوان” را تفسير و تأويل كرد جز آنكه سر تسليم و رضا فرود آوريم كه هرگز عقول ناقص ما به گرد آن نمىرسد و چنانكه گفته اند كميت بيان در اينجا لنگ است.
و اصلا چه بايد گفت كه خداوند در اين باره مىفرمايد: «فأما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله» پاداش آنان را به نحو كامل و تمام به آنها مىدهد و با فضل و لطف خويش، بيشتر از آن پاداش، به آنها عطا مىفرمايد. اين هم از فضل الهى كه تمام آنچه مىدهد فضل است. واقعا انسان ها هر چه كار نيك انجام دهند و هرچه عبادت و پرستش خداوند بكنند حتى اولياى خدا در برابر آن همه نعمت كه در دنيا به آنان داده مىشود، هيچ ارزشى ندارد، چه رسد به نعمتهاى جاودانه سر منزل مقصود.
مگر نه اين امام معصوم است كه وقتى از او مىپرسند: تو كه قطعا اهل بهشتى، چرا اين همه خود را در عبادت به زحمت و مشقت مىاندازى؟ پاسخ مىدهد: «ألم أكن عبدا شكورا» آيا در برابر آن همه نعمت كه خداوند به من ارزانى داشته، بنده اى شكرگزار نبايد باشم؟ آنان كه پروردگار را شناخته اند و عرفان حقيقى دارند آن همه عبادت و نيايش را در برابر نعمتهاى فراوان الهى انجام مىدهند و پيوسته خود را مقصر مىدانند، نه اينكه چشم داشتى داشته باشند مانند ما جاهلان كه اگر نمازى مىخوانيم خودرا طلبكار مىدانيم. زهى جهل و نادانى.
بنابر اين ما اگر در دنيا عبادت كنيم و خود را در پرستش به زحمت بياندازيم، كار ى جز شكر (آن هم ناقص) انجام نداده ايم چرا كه خود خدا مىگويد كه نمىتوانيم شكر نعمتهاى بى حد و حصرش را انجام دهيم «و إن تعدوا نعمت الله لا تحصوها» پس آنچه خداوند در قيامت به ما عطا مىكند، همه اش فضل است نه حق زيرا ما را هيچ حقى بر او نيست. نه تنها ما بلكه امامان و پيامبران و صديقان و شهدا و مخلصان نيز هيچ حقى ندارند و هرچه به آنان عطا شود فضل الهى است، با اين حال خداوند نه تنها به اندازه عمل (اگر براى آن ارزشى قائل باشيم) پاداششان مىدهد كه زيادتر بر آنان منت مىگذارد و لطف مىكند.
بيائيد عزيزان. از اين بشارت الهى بيشترين استفاده را بكنيم و خود را براى آن روز كه بيشترين چهره ها سياه است و گرد و خاك ذلت و خوارى آن را پوشانده، آماده سازيم، شايد در برابر احسانى كه در دنيا مىكنيم، خداوند بر ما منت نهد و تفضل كند و ما را جزء آن گروه از نيكوكاران قرار دهد كه هرگز بر رخساره شان گرد و خاك ذلت نيست و در بهشت رضوان الهى براى هميشه منعم خواهند بود. و اين امر ميسر نيست جز با خدمت خالصانه به بندگان خدا و پرستش مخلصانه ذات حق. والسلام.
پاورقي ها: