مقدمه:
سلام بر انتظار، سلام بر منتظران، سلام بر آنان كه تبلور باران نوراند، سلام بر آنان كه اشتياق را با انتظار درآميخته و از آن عشقى مقدس ساختهاند، سلام بر منتظران هميشه بيدار شيعه كه انتظار را وسيله شناختن به حق و تاختن به ناحق مىدانند و سلام بر سردار بزرگ پنهان در سراپرده غيب كه به انتظار يارى بندگان فتاده در سيلاب حيرت است. آن موعود منتظر كه منتظران چشم به راه به ياد او چشم به افقهاى دور دوختهاند تا با آمدنش شكوفايى گلهاى اميد را به نظاره نشينند.
بدين سبب صفحاتى گشودهايم تا در حدّ امكان ابهامات و شبهات و ابرهاى تيرهاى كه مانع رؤيت خورشيدند را بزداييم و جرعهاى از معرفت در كام تشنگان ظهور حضرتش ريزيم، از اين پس پاسدار اسلام بنا دارد با تشريك مساعى و همكارى بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود عجل اللّه تعالى فرجه الشريف پاسخگوى بخشى از سؤالات مهدويت باشد اميد كه مقبول درگاه حضرت باريتعالى و وجود مقدس آقا حجة بن الحسن عجل اللّه تعالى فرجه الشريف افتد. پرسش: چگونه آقا را بشناسيم، اين شناخت ظاهرى باشد يا واقعى يعنى آيا فقط بايد ظاهر آقا را بشناسيم؟
پاسخ: شناخت و ايمان به آقا ولى عصر(عج) واجب و لازم است و اين شناخت نيز از روى ايمان و باور قلبى بايد باشد، نه صورى و ظاهرى.
در احاديث و دعاها نيز موضوع شناخت اهلبيت، بهويژه حضرت بقيةالله(عج)، شرط ايمان معرفى شده است. به عنوان مثال از پيامبرصلى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شده است كه هر كس امام زمان خود را نشناسد و بميرد، با مرگ جاهلى و غير مسلمان مرده است: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية»(1) و نيز پيامبرصلى اللّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: «من مات و لابيعة عليه مات ميتة الجاهلية»(2) هم چنين امام صادقعليه السلام مىفرمايد: «من مات ليلةً لايعرف فيها امام زمانه مات ميتة الجاهلية»(3).
بديهى است كه مراد از (ليله) از باب مثال است و گرنه حتى يك لحظه نيز اگر معرفت امام معصومعليه السلام در كار نباشد، موجب خروج از ايمان مىشود؛ چون ايمان بدون معرفت حجت، قوام ندارد. حتى در بعضى از روايات بىتفاوتى در اين مسأله مهم نيز موجب گمراهى دانسته شده است. امام صادقعليه السلام مىفرمايد: «من لم يعرفنا و لم ينكرنا كان ضالاً حتى يرجع الهدى الذى افترض الله عليه من طاعتنا الواجبة»(4)؛ يعنى كسى كه معرفت ما را ندارد و منكر ما نيز نمىباشد و در حالت بىتفاوتى بسر مىبرد، او گمراه است؛ مگر اينكه به هدايت يعنى ايمان و پذيرش ولايت اهلبيت عليهم السلام برگردد.
لذا در دعاها، بعد از معرفت خدا و پيامبر، معرفت امام زمان از خداوند خواسته مىشود و عدم معرفت به امام زمان با ضلالت و گمراهى مساوى دانسته شده است؛ الهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى.
بنابراين، مسأله شناخت و معرفت امام زمان(عج) مسئله بسيار مهم و تعيين كنندهاى است و ديانت و ايمان افراد وابسته به اين معرفت و شناخت است. بديهى است كه لازمه شناخت امام زمان(عج) شناخت اهداف و عمل به وظايف شرعى فردى و اجتماعى است. پرسش: آيا اديان ديگر نيز عقيده به ظهور حضرت مهدى فاطمه عليهالسلام دارند يا خير؟ يا (اين عقيده) فقط مخصوص شيعه است؟ توضيح دهيد.
پاسخ: اعتقاد به منجى در آخرالزمان، يك اعتقاد فرادينى و فرامذهبى است و اديان توحيدى مثل: مسيحيت، يهوديت و زردشتى نيز ما به مسأله منجى و مصلح جهانى، معتقدند و در كتابهاى مقدس آنان، نسبت به اين مسأله، مطالبى بازگو شده است. حتى در ميان پيروان آيين بودايى و هندى نيز اين اعتقاد، ريشه دارد.
يهوديان، حضرت موسى كليمعليه السلام را موعود آخرالزمان مىدانند. مسيحيان نيز بر اساس بشارتهاى كتاب مقدس خود، در انتظار ظهور حضرت مسيح هستند. زردشتيان چشم به راه منجى خود به نام (سوشيانت)، به سر مىبرند و همين طور ديگر اديان.(5)
مسلمانان نيز، منتظر ظهور حضرت مهدى(عج) هستند. در واقع اخلاف نظرها در تعيين مصداق، مىباشد، اما اصل اعتقاد به منجى نهايى، عمومى و همگانى است. تفاوت در تعيين شخص است كه پيروان هر دينى، بر اساس نگاه دينى خاص خود هر كدام مشخصات و آدرسدهى خاص خويش را دارند. از اين ميان، تنها مكتبى كه به طور شفاف و مستدل در اين خصوص سخن گفته است، دين مقدس اسلام است كه بر اساس تصريح قرآن كريم و بيان پيامبر اكرمصلى اللّه عليه و آله و سلّم، هم اصل مسأله به عنوان يك اعتقاد اصيل اسلامى و قرآنى، مورد اتفاق همه مسلمانان است و هم اين كه خصوصيات فردى شخص موعود به روشنى تبيين شده است.
بنابراين، اعتقاد به مهدويت و ظهور و انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) در آخرالزمان در ميان همه مذاهب اسلامى – شيعه و سنى – مسلم و قطعى است و روايات مربوط به مهدى، متواتر مىباشد و دانشمدان شيعه و سنى بر تواتر اين احاديث، وحدت نظر دارند. حتى نويسندگان و علماء اهل سنت تا كنون در رابطه با حضرت مهدى(عج) بيش از 112 عنوان كتاب نوشتهاند كه بسيارى از اين كتب به طور ويژه در مورد حضرت تأليف شده است.(6)
اما نگاه شيعه در اين خصوص، با ديدگاه اهل سنت و ديگران تفاوت اساسى و جوهرى دارد زيرا؛ آنان نوعاً معتقد به مهدى نوعى هستند، مگر بعضى از انديشمندان آنان. در حالى كه مسأله مهدويت در نگاه شيعه، يك اعتقاد و باور زنده و پويا است، زيرا تنها شيعه، مصداق بالفعل و مشخص براى اين اعتقاد، قائل است و به همين جهت مسأله مهدويت با شيعه گره خورده است و قبل از اين كه اعتقاد عام اسلامى تلقى شود، بيشتر به عنوان تئورى سياسى – مذهبى شيعه مطرح مىباشد. پرسش: چرا در قرآن كريم، مستقيماً به موضوع ظهور امام زمان(عج) اشاره نشده است و با چه دلايل و اَسنادى برخى از آيات را مربوط به ظهور امام زمان(عج) مىدانيم؟
پاسخ: مسأله ظهور امام زمان(عج) در آيات قرآن، به بهترين وجه بيان شده است و آيات مربوط به پيروزى مطلق ستمديدگان(7) و جهانى شدن دين مقدس اسلام به وسيله آخرين وصى پيامبر خاتمصلى اللّه عليه و آله و سلّم(8)، در اين باره نازل شده است.
نكته قابل توجه در اين رابطه، اين است كه قرآن كريم در بيان مسائل، شيوه خاصى دارد؛ زيرا قرآن نه كتاب تاريخ است و نه كتاب فلسفه و كلام، بلكه كتاب هدايت و نور و موعظه(9) مىباشد. و نسبت به مسائل تاريخى و قصص نيز با اين نگاه مىنگرد و جنبههاى تربيتى آن را مورد اشاره قرار مىدهد و فقط نكات آموزنده سرگذشت افراد و بيان اوصاف آنان را متذكر مىشود.
در خصوص معرفى امام زمان(عج) نيز چنين شيوهاى را در پيش مىگيرد و بدون اينكه به مشخصات رسمى و شناسنامهاى حضرت بپردازد، از راه بيان ويژگىهاى منحصر بهفرد، حضرت را به صورت توصيفى معرفى مىنمايد، اما تطبيق اين آيات بر مصاديق و تفسير آن را بر عهده پيامبرصلى اللّه عليه و آله و سلّم گذاشته است.
در ديگر موارد نيز، بيان مصاديق آيات را بر عهده پيامبرصلى اللّه عليه و آله و سلّم واگذار كرده است؛ (لتبين للناس ما نزل اليهم).(10)
بر اين اساس، موضوع ظهور امام زمان(عج) از منظر قرآن، هيچ گونه ابهامى ندارد و حتى قطع نظر از معرفى امام زمان در روايات، دلالت خود آيات نيز نسبت به ظهور مصلح جهانى، حضرت مهدى موعود(عج) قطعى و ترديدناپذير است.
برخى از اين آيات نيز، منحصراً بر موضوع قيام جهانى حضرت مهدى(عج) قابل انطباق است و هيچگونه مصداق و تفسير ديگرى براى آن، وجود ندارد. مانند آيه 55 سوره نور كه مىفرمايد: (وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم…) پاورقي ها:پىنوشتها: – 1) ميزانالحكمة، ج 4، ص 120.
2) همان.
3) همان.
4) ميزانالحكمة، ج 1، ص 120، شماره 145، حرف (الف و ميم).
5) ر.ك، خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمى، صص 51 – 59.
6) ر.ك، سيد هاشم ثامرالعميدى، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدى على زاده.
7) قصص 5؛ «و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين».
8) توبه 33؛ «هوالذى ارسل رسوله بالهدى ليظهر على الذين كله و لوكره المشركون».
9) مائده 46؛ «هذا بيان للناس و هدى و موعظة للمتقين».
10) نحل، 44؛ «و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم».