انگيزه‏هاى واقعى عقب نشينى از نوار غزه‏

“آريل شارون” نخست وزير رژيم صهيونيستى معمولاً در برابر افرادى چون شيمون پرز و ايهود باراك كه افرادى ميانه رو به حساب مى‏آيند جزو جناح افراط گرا قلمداد مى‏شود امّا اصطلاحاتى مانند افراط گرايى و ميانه روى نيازمند تفسير و تحليل درست است به ويژه اگر مرتبط با ويژگى‏هاى رژيم صهيونيستى باشد. لذا بايد اين امر را در چارچوب اسكان و شهرك سازى مورد بحث و بررسى قرار داد.
رويدادهاى سالهاى اخير حاكى از آن است كه ميانه روى صهيونيست‏ها فقط تا زمانى ادامه داشته كه فلسطينى‏ها دست به هيچ اقدامى نزنند اما در صورت قيام و درخواست حق و حقوق و تغيير موازنه قوا به نفع خود به گونه‏اى كه تهديد كننده دشمن صهيونيستى باشد ميانه روى ديگر به امرى مردود تبديل مى‏شود و افرادى مانند شارون اين شعار را سر مى‏دهند كه: آنچه را نمى‏توان با زور گرفت بايد با زور بيشتر گرفت. در اين ميان شهرك‏ها از اهمّيتى تاريخى و راهبردى در رژيم اشغالگر قدس برخوردارند زيرا عمده ملت يهود در آن زاده شده‏اند و اين شهرك‏ها عمق استراتژيك صهيونيستى براى حفاظت از موجوديت آن به شمار مى‏رود. بدين سبب شارون با هرگونه دعوت به انحلال يا تخليه شهركها به مخالفت برخاست و عليه تقسيم سرزمين بزرگ اسراييل كه از درياى مديترانه تا رود اردن امتداد دارد و همچنين عليه ديوار حائل و تشكيل دولت مستقل فلسطين موضع گرفت.
صدها روز گذشت و روزگار شكست شارون در سركوب انتفاضه را به اثبات رساند. شهرك نشين‏هاى صهيونيست به اين نتيجه رسيده‏اند كه افراط گرايى شارون آنها را به بن بست رسانده از اين رو ايده عقب نشينى از نوار غزه مطرح شد كه توانست موافقت 69 درصد از شهرك نشين‏هاى ساكن اراضى اشغالى سال 1948 ميلادى را به دست آورد.
مشكل واقعى شارون آن است عقب نشينى ذلت بار از جنوب لبنان همچنان در اذهان صهيونيست‏ها دور مى‏زند بدين سبب او در تلاش است تا عقب نشينى از غزه را به عنوان يك عقب نشينى پيروزمندانه به تصوير بكشد كه ترورهاى سياسى، سركوب، انهدام منازل مسكونى و اراضى كشاورزى و نابود كردن هر گونه جنبنده در منطقه در همين راستا انجام مى‏شود تا اينگونه وانمود شود كه شارون با پيروزى از نوار غزه عقب نشينى خواهد كرد اما حقيقت چيز ديگرى است.
“اوفير شيلاه” با چاپ مقاله‏اى در روزنامه “يديعوت آحارانوت” چاپ رژيم صهيونيستى (مورخه دوم نوامبر سال 2004 ميلادى) با عنوان “رابطه‏اى وجود ندارد” نوشت: پس از گذشت 50 ماه از انتفاضه مى‏توان گفت انتفاضه هيچ رابطه‏اى با رفتار اسراييلى‏ها ندارد زيرا نيروهاى ما توانمندى خود براى پيروزى را به اثبات رسانده‏اند. ما از طريق نيروهايمان مانع از شليك موشك‏هاى قسام خواهيم شد، جلوى هر فلسطينى كه بخواهد با كمربند انفجارى ديوار حائل را بشكافد خواهيم گرفت و اين واقعيت را كه مى‏گويد ما عقب نشينى مى‏كنيم تغيير خواهيم داد.
به گفته شيلاه، افكار عمومى اسراييل نمى‏تواند رابطه ميان عقب نشينى (يا به اصطلاح صهيونيست‏ها، قطع درگيرى با فلسطينى‏ها) و افزايش مقاومت فلسطينى‏ها و يا اين نكته را بپذيرد كه عقب نشينى نتيجه شكست راهكار نظامى و ماشين جنگ اسراييل در سركوب انتفاضه است. در همين حال “يارون لندن” در روزنامه يديعوت آحارانوت مورخه 28 اكتبر سال 2004 ميلادى با چاپ مقاله‏اى با عنوان “علت واقعى درگيرى” نوشت: نخست وزير و هيچيك از وزرا علل واقعى قطع درگيرى را توضيح نمى‏دهند. شارون به مسأله نياز به تفاهم با فلسطينى پرداخت اما تغيير ناگهانى مواضعش در اين زمينه را به خوبى تفسير نكرد. او ابتدا كفارداروم و نتساريم را به صحراى نقب و تل‏آويو تشبيه كرد اما اينك قطع درگيرى را پشتيبان موضع امنيتى ما مى‏داند.
لندن افزود: ما از يك زمين عقب نشينى نكرديم مگر آنكه مجبور شديم. اشغال پايانى ندارد مگر آنكه نيروهايمان تحليل رود يا نيروهاى بزرگتر ما را مجبور به اطاعت از دستورات خود در زمينه عقب نشينى كنند. ما از سينا به سبب خسارات سنگينى كه در جنگ كيپور(جنگ اكتبر سال 1973 ميلادى) متحمل شديم عقب نشينى كرديم. از لبنان نيز رفتيم زيرا ديگر قادر به تحمّل زيان‏هاى وارده از سوى حزب اللّه نبوديم. ما از غزه نيز عقب نشينى خواهيم كرد زيرا نتوانستيم برترى نظامى خود را ثابت كنيم و فلسطينى‏ها اين فكر در مغزشان جا افتاده كه اسراييلى‏ها نمى‏توانند اين منطقه (نوار غزه) را نگه دارند و عقب نشينى از منطقه ابدى خواهد بود. آنهم منطقه‏اى كه مبالغ هنگفتى براى آن هزينه شد و در زمان عقب نشينى نيز مبالغ هنگفت ديگرى صرف خواهد شد. منطقه‏اى كه صدها نظامى و غير نظامى جان خود را براى اشغال و دفاع از آن از دست دادند. اين عقب نشينى شكستى تلخ است.
با توجه به اين مطالب مى‏توان دو نتيجه گرفت:
1- انتفاضه بر رژيم صهيونيستى پيروز شده و ثابت كرده كه قدرت نظامى اسراييل قادر به درهم شكستن عظمت و شوكت ملتى نيست كه از سرزمين، آزادى و حقوق دفاع مى‏كند. علاوه بر آنكه كذب اين ادعا كه نظامى شدن انتفاضه فلسطينى‏ها را به بن بست كشانده است نيز ثابت شده است.
2- افسانه محال بودن مقاومت در برابر حمايت‏هاى مطلق آمريكا از رژيم صهيونيستى و سلطه بى چون و چراى لابى‏هاى صهيونيستى به باد رفت. گرچه دولت بوش براى عربده كشى به شارون چراغ سبز نشان داد اما با اين حال شارون به رغم مخالفت راستگرايان صهيونيست از غزه عقب نشينى و شهرك‏ها را منحل مى‏كند چرا كه جنگ واقعى در واشنگتن نيست بلكه در فلسطين و جهان عرب جريان دارد. به نقل از نداء القدس، شماره 82.

پاورقي ها: