قسمت اول ضرورت نيكى به همسايه
بدون ترديد، پس از خانواده، افرادى كه در يك محلى گرد هم آمدهاند، جامعهاى مهم را پديد مىآورند كه اتحاد و وفاق اجتماعى و معاشرتهاى آنان مىتواند استحكام و استوارى اين تشكل را در بعد انسانى و اخلاقى تضمين كند، اسلام براى افرادى كه در مجاورت يكديگر سكونت دارند، حقوقى در نظر گرفته است؛ كه اگر فردى بخواهد آنها را زير پا نهد خاطى و خلافكار محسوب مىشود. حق همسايگى در اين آيين چنان اهمّيتى دارد كه قرآن كريم پس از مطرح نمودن يكتاپرستى و اجتناب از شرك ورزى، دعوت عملى به تعاون و تضامن اجتماعى مىنمايد و در اين ميان پس از پرستش خداوند، نيكى به والدين، ارحام،يتيمان و فقيران و احسان به همسايه را مورد توجّه قرار مىدهد. «و اعبدوا الله و لا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً و بذى القربى و اليتامى و المساكين و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبيل و ما ملكت ايمانكم ان اللّه لايحبّ من كان مختالاً فخوراً».(1) جالب اين كه رعايت حقوق مجاورين طبق آيه قرآن، عملى نمودن فرمان الهى است و نيز اين سلوك و رفتار نيك در رديف عبادت پروردگار تلقى گرديده است. منظور از عبارت «جار ذى القربى»، همسايه نزديك،خويشاوند و يا هم عقيده مىباشد و «جار جنب»، دور بودن از نظر فاصله، خويشاوندى يا اعتقاد را مىرساند.(2)
ارتباط شايسته افراد يك محل كه با هم همسايهاند و نيز خوش رفتارى آنان تا بدان حد است كه حضرت امام رضا(ع) اين ويژگى را از جمله اهداف بعثت رسول اكرم (ص) برشمردهاند.(3) حضرت على(ع) نيز فرمودهاند شيعيان ما كسانى مىباشند كه به خاطر ولايت ما نسبت به يكديگر بذل و بخشش مىنمايند… مايه بركت همسايگان هستند و با معاشران خود، در صلح و صفا بسر مىبرند.(4) آن حضرت چهار خصلت را بر شمردهاند كه اگر كسى آنها را مراعات نمايد اهل بهشت است كه يكى از آنها رفتار پسنديده با همسايگان است.(5)
امام صادق(ع) در سخنى جاويدان نيك رفتارى با همسايه را بعد از نماز و در رديف اقامه اين فريضه الهى در مسجد، ذكر كردهاند.(6) ابن مسكان مىگويد: امام صادق(ع) فرمود: ما ريشه همه خوبىها و نيكىها هستيم و اينها همه از شاخههاى وجود ماست. در اين روايت تفقّد از همسايه به عنوان خير و خوبى معرفى شده است.(7)
امام حسن مجتبى(ع) در ايام صباوت، شبى تا صبح صادق، مراقب عبادت مادرش حضرت صديقه كبرى(س) بود و مىنگريست كه آن بانوى بانوان مدام در حال ركوع، سجود، قيام و قعود است و به خوبى مىشنيد كه مادرش درباره زنان و مردان دعاى خير مىنمايد و براى هر يك از آنان سعادت، رحمت و بركت مىخواهد. دومين فروغ امامت صبح هنگام، خطاب به مادرش گفت: هرچه گوش كردم درباره ديگران دعاى خير نمودى امّا درباره خودت دعايى ننمودى. حضرت فاطمه زهرا(س) فرمودند: يا بنىّ: الجار ثم الدار؛ اى فرزندم اوّل همسايه بعد خانه.(8)
حضرت على (ع) در خطبه قاصعه از تعصبهاى غلط، افتخارات بيهوده و مباهات به طايفه و قبيله به شدت انتقاد مىكند و مىفرمايد: اگر كسى بخواهد واقعاً تعصب به خرج دهد بايد كردار پسنديده، خصال نيكو و خوى خوب انسانى را ملاك مباهات و فضيلت قرار دهد و در فرازى از اين خطبه تأكيد نمودهاند به صفات حميده و اخلاق كريمه افتخار كنيد و به دنبال اين سخن آسمانى برخى از خصلت هايى را كه سزاوار است افراد داشته باشند برمى شمارد. نخستين اين حالات نيكو از ديدگاه نخستين امام، حقوق همسايه و رعايت حال اوست: من الحفظ للجوار.(9) يكى از صفات متقين كه حضرت على(ع) در خطبه همام بدان اشاره فرموده است زيان نرسانيدن به همسايه مىباشد.(10) آن امام در بستر شهادت نيز بازماندگان را اين گونه وصيت فرمود: از خدا پروا داشته، از پروردگارتان بترسيد. از خدا بترسيد درباره همسايگانتان كه آنان سفارش شده پيامبرتان هستند.(11) حضرت امام حسين (ع) نيز مسلمانان را به پنج خصلت توصيه نمودهاند كه يكى از آنها خوش رفتارى با همسايه است.(12) در فرازى از رساله حقوق امام زين العابدين(ع) حقوق همسايگان اين گونه ترسيم گرديده است.
«…امّا حق همسايهات حفظ اوست در نهان و بزرگداشت او در عيان و حمايت از وى در صورتى كه ستمى به وى رسيده باشد و اگر احتمال تأثير اندرز مىدهى، او را موعظه نمايى. در هنگام بلاها و سختىها او را رها نكنى و از خطا و خلاف او درگذرى، گناهش را ببخشى و با كرامت و رعايت حيثيت وى، با همسايهات معاشرت كنى…»
دعاى چهل و چهارم صحيفه سجاديه مربوط به هنگام فرا رسيدن ماه رمضان و استقبال از اين ايام مبارك است. در بخشى از اين نيايش نورانى امام چهارم از پيشگاه خداوند مىخواهد كه به آن حضرت توفيق دهد با همسايهاش از طريق فضل و سخاوت رفتار نموده و در رفع احتياجات و مساعدت به فقيرانشان اقدام نمايد و در مقابل آزارشان از در نيكى و خوش خويى درآيد.
امام صادق(ع) فرمودهاند: آيين ائمه(ع) ورع، عفّت…نيكو معاشرت كردن با همه و حسن همجوارى (خوش همسايگى) است.(13) حضرت امام رضا(ع) در كلامى گران سنگ فرمودهاند: بر شما باد به تقواى الهى، پارسايى، كوشش در طاعت و بندگى، اداى امانت، راستگويى و حسن همجوارى كه اين موارد اساس رسالت حضرت محمد مصطفى(ص) است.(14) مرزهاو حقوق همسايگان
در خصوص حدّ همسايگى، رسول اكرم(ص) فرمودهاند:تا چهل خانه از روبرو، پشت سر، طرف راست و سوى چپ همسايه محسوب مىشوند.(15) بر اساس اين روايت در روستاها و شهرهاى كوچك، محلات مسكونى، شهركها و بلوكهاى ساختمانى افراد كثيرى با يكديگر همسايهاند و لازم است حقوق متقابل خويش را مراعات نمايند اگر سفارش مؤكّد اسلام در اين نواحى بين ساكنين آنان عمل گردد مردمى كه تا مسافتهاى قابل توجّهى با هم زندگى مىكنند بسيارى از دشوارىهاى اجتماعى، اخلاقى، امنيتى و تربيتى را پشت سر نهاده و از زندگى آميخته به مودت بهرهمند مىگردند، چنين پديدهاى در رشد عاطفى و بهبود ساختار اقتصادى اجتماعى مناطق مسكونى تأثيرى قابل ملاحظه خواهد گذاشت. بنا به فرمايش خاتم رسولان الهى همسايگان به سه دست تقسيم مىگردند. نخست همسايهاى كه در سه محور بر گردن ما حق دارد: حق همسايگى، حق خويشاوندى و اسلام(برادر دينى و ايمانى)؛ دوم همسايهاى كه داراى دو حق است: حق همسايگى و حق برادر ايمانى؛ سوم همسايهاى كه صرفاً داراى حق همسايگى است و آن حق افراد غير مسلمان از اهل كتاب است.(16) بنابراين حقوق همجوارى را بايد حتى در مورد همسايهاى كه در اعتقادات و باورها با ما وجه اشتراكى ندارد، مراعات نمود.
مجاورت خانههاى مسكونى براى صاحبان آنها تعهد بوجود مىآورد. از خصوصيات حق همسايگى اين است كه مزاياى متقابل دارد و بين مردم جريان يافته است چنين نيست كه همسايهاى حقوقى بر عهده ديگران داشته باشد ولى خودش نسبت به مجاورين حقى را تعهد نكند. در واقع هر كس كه تصور مىكند به گردن ديگرى حق دارد در همان حال بايد متوجه اين حقيقت گردد كه او هم مديون است. امام صادق(ع) مىفرمايند: آيا مردى از شما شرم نمىكند كه همسايهاش حق هم جوارى را در خصوص او رعايت كند ولى او اين حقيقت را نشناسد.(17)
در روايتى حضرت رسول اكرم(ص) فرمودهاند: حق همسايه آن است كه اگر در بستر بيمارى قرار گرفت از وى عيادت نمايى و اگر مرگش فرا رسيد در تشييع جنازه او حضور يابى و اگر از تو قرض خواست از پرداخت آن امتناع ننمايى و اگر سرور و شادى در زندگيش رخ داد بر او تبريك و تهنيت گويى و در مصائب و ابتلائات با او هم دردى نمايى. ساختمان محل سكونت خود را از خانه او بالاتر نبرده و او را از نسيم فرح زا و هواى خنك محروم نكنى.(18)
در حديث ديگرى آن مرد آسمانى توصيه نمودهاند: چون ميوهاى خريدى مقدارى به همسايهات هديه كنى و در غير اين صورت آن را پنهانى به منزل ببرى. فرزندت را در حالى كه ميوه مىخورد به بيرون از خانه نفرست كه مبادا بچه همسايه آزرده شود و نيز بوى غذاى تو، وى را ناراحت ننمايد(امكان دارد آن را نتواند تهيه كند) مگر اين كه مقدارى برايش بفرستى.(19)
امام زين العابدين (ع) حقوق متقابل همسايگان را اين گونه بيان فرمودهاند: حق همسايهات اين است كه او را در غيابش حفظ كنى و در حضورش به وى احترام بگذارى. اگر ستمى وى را تحت فشار قرار داد، به امدادش بشتابى و در رفع ستم از وى بكوشى. در عيوب او تجسّس ننموده و اگر ناگوارى از همسايه ديدى ناديده تصوّر كنى…و با عزّت و شادمانى با او معاشرت كنى و قادرى جز خداوند تبارك و تعالى نمىباشد.(20) خوش همسايگى
خوب همسايه دارى، خوش رفتارى با همسايه و احسان در خصوص آنان دستورى دينى است. امام صادق(ع) فرمودهاند: بر شما باد به خوش همسايگى پس به درستى كه خداوند عزّ و جل بدان امر كرده است.(21) رسول اكرم (ص) توصيه فرمودهاند: اگر خواستار آن هستيد كه پروردگار و فرستادهاش شما را دوست بدارند، وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا كنيد، درسخن گفتن، صداقت را در نظر گيريد و با همسايگان به نيكى رفتار كنيد.(22) همچنين آن حضرت فرمودهاند آنچه براى خود مىخواهى براى ديگران نيز بخواه تا مؤمن باشى و با همسايگان خوش رفتارى كن تا در زمره افراد مسلمان به شمارآيى.(23) ابو ربيع شامى مىگويد: حضرت امام صادق(ع) فرمود: بدانيد از ما نيست كسى كه با همسايهاش خوشرفتارى نكند.(24) حضرت على(ع) نيز در اهميت اين موضوع فرمودهاند: خدا رحمت كند همسايهاى را كه همسايه خويش را به نيكى كردن يارى نمايد.(25)
امام كاظم (ع) مىفرمايند: درميان قوم بنى اسرائيل مردى مؤمن مىزيست كه همسايهاى كافر داشت، آن مرد غير مسلمان نسبت به آن فرد با ايمان رئوف بود و برايش كار خير انجام مىداد، وقتى او از دنيا رفت، خداوند در دوزخ خانهاى از گل برايش بنا كرد تا او را از حرارت آتش جهنّم حفظ كند و حتى به او روزى هم مىرسيد به آن مرد گفتند: اين لطف حق به خاطر مدارا و نيكى تو به همسايه مؤمن مىباشد.(26)
حضرت على (ع) نويد دادهاند: نيكوكارى و خوش رفتارى با خويشاوندان موجب افزايش عمر و آبادانى خانهها مىشود.(27) حضرت امام رضا(ع) مىفرمايند: مرا حديث كرد محمد بن على – امام باقر(ع) – كه صله ارحام و نيكى با همسايگان دارايى و توانايى مالى انسان را افزايش مىدهد.(28) و اين سخنان الهام گرفته از فرمايش رسول اكرم(ص) است كه فرمودهاند خوش سلوكى با همسايه يكى از چهار چيزى است كه روزى را زياد مىنمايد.(29) بنابراين نيكى به همسايه در همين دنيا آثار و بركاتى دارد. امام صادق(ع) از رسول اكرم(ص) نقل نمودهاند: خوش رفتارى با همسايه مرگ را به تأخير مىافكند،(30) از ثمرات ديگر خوش رفتارى آن است كه همسايگان زياد مىشوند، زيرا دوستان انسان خوش خوى افزايش مىيابد و مردمان بيشترى با فرد خوش اخلاق انس مىگيرند چنانچه حضرت على(ع) متذكر گرديدهاند.(31) همچنين خوش رفتارى با همسايگان سبب مىشود تا در مشكلات و گرفتارىها، به يارى آدمى برخيزند و بارش را از دوش او بردارند، زيرا به فرمايش مولاى متقيان نيكى به افراد همجوار، خدمه را زياد مىكند.(32) از چشمه تا مرداب
برخوردارى از همسايه صالح از عوامل سعادت انسان است. انس و الفت با چنين انسانهايى در واقع شكرگزارى نعمت و قدردانى از لطفى است كه خداوند در حق ما نموده است. محيط و معاشرتهاى محلهاى چه در بعد مثبت و چه در بعد منفى بر روانهاى آدميان اثر مىگذارد. به قول شهيد مطهرى روح انسان حسّاس است و بدون آن كه خود شخص متوجّه باشد صلاح و فساد از فردى ديگر به وى سرايت مىكند.(33) امام على(ع) فرمودهاند: همنشينى با هواپرستان فراموش خانه ايمان است.(34) مولوى چه نيكو سروده است:
مىرود از سينهها در سينهها
از ره پنهان صلاح و كينهها
همنشين اهل معنا باش
هم عطايابى و هم باشى فتى
يك زمان هم صحبتى با اولياء
بهتر از صد ساله طاعت بى ريا
صحبت صالح تو را صالح كند
صحبت طالح تو را طالح كند
همسايه خوب چون گلى خوشبوى با رايحه خود جان آدمى را معطر مىسازد، روح و روان را صفا مىدهد و طراوت زندگى را افزون مىسازد، اما همسايه ناشايست چون مادهاى متعفن مشام مجاورين خود را آزرده و نه تنها محيط زندگى را به مردابى آلوده تبديل مىكند بلكه حالات درونى و افكار و گرايشهاى همسايگان خود را خدشهدار مىسازد:
گلى خوشبوى در حمّام روزى
رسيد از دست محبوبى به دستم
بدو گفتم كه مشكى يا عبيرى
كه از بوى دلاويز تو مستم
بگفتا من گلى ناچيز بودم
وليكن مدتى با گل نشستم
كمال همنشين در من اثر كرد
وگرنه من همان خاكم كه هستم
حضرت على(ع) به پيروان خويش تذكر مىدهند: با كسى همسايه شويد كه از وى در امان باشيد و خوبى او در نگذرد.(35)
پنجمين فروغ ابديت مىفرمايند: شيعه على(ع) كسى است كه براى همسايگان خود مايه بركت باشد و با معاشران خويش در صلح و صفا بسر برد.(36) رسول اكرم(ص) نيز به جامعه اسلامى توصيه مىفرمايند: به گونهاى رفتار نمائيد كه همسايگان از دست شما آسوده باشند.(37) همسايگان بايد با ديد و بازديد، احوالپرسى و مانند آن، روابط متقابل خويش را استوار و ماندگار نمايند و در صورتى كه رابطه همسايگان قطع باشد واقعاً محلّه به كالبدى بدون روح تبديل مىشود و خاصيت اصلى، نشاط و شادابى را از دست مىدهد از اين جهت حضرت على(ع) مىفرمايند: شايسته است همسايگان به ديدار هم روند در غير اين صورت همسايگى را ترك گويند.(38) رسول خدا(ص) نيز در كلامى نورانى گوهرافشانى فرمودهاند: وقتى دو نفر تو را دعوت كردند، فراخوانى كسى را كه خانهاش به محل سكونت تو نزديكتر است، بپذير زيرا آن كه منزلش در قرب خانه شماست در همسايگى تقدّم دارد.(39) حرمت همسايه
حفظ حرمت همسايه و توجه داشتن به حيثيت او، از ديگر وظايف اخلاقى ما نسبت به همسايگان است. حضرت پيامبراكرم(ع) مىفرمايند: هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد همسايهاش را حرمت نهد و او را اكرام نمايد.(40) امام صادق(ع) مىفرمايند در كتاب اميرمؤمنان(ع) خواندم كه رسول خدا(ص) فرموده بودند: همسايه همچون نفس انسان است، نبايد خسرانى متوجه او گردد و نيز روا نيست همسايه را (بدون جهت) مجرم تلقى كرد و حرمت همسايه با احترام مادر برابر است و نيز از آن حضرت نقل شده است: حرمت همسايه همچون حرمت خون است و بايد همسايه را گرامى داشت اگرچه غير مسلمان باشد.(41)
معمولاً رفتار و كردار افراد در يك محله يا مجتمع مسكونى مورد ارزيابى همسايگان قرار مىگيرد و افراد در مورد شيوههاى اخلاقى و خصال افراد به داورى مىپردازند و اگر در مجموع خوبىهاى كسى را تأييد كردند بايد خداى را سپاسگزار بود، در غير اين صورت بايد در مناسبات رفتارى و حالات و خلق و خوى خويش تجديد نظر نمائيم و نسبت به اصلاح رفتار خويش بكوشيم و در اين بازنگرىها خصلتهاى منفى را از خود دور نموده و آن خلق و خويى را كه مورد تأييد افراد خوش فكر و اهل انصاف است تقويت نموده و نسبت به شكوفايى آن همت ورزيم. ابوذر غفارى از رسول اكرم(ص) سؤال نموده است: چگونه بدانم نيكوكار يا بدكارم؟ آن حضرت فرمود: هنگامى كه از همسايگانت شنيدى دربارهات مىگويند به تحقيق نيكو عمل كرد پس نيكوكارى و اگر متوجه شدى كه مىگويند، بد كرد، بدكارى!.(42) همدردى با همسايگان
اسلام دايره زندگى مسلمانان را از محدوده خانواده به سوى دوستان، خويشاوندان و همسايگان گسترش مىدهد و از انسان معتقد به قرآن و قيامت مىخواهد كه نبايد به رفاه خويش فكر كند و صرفاً در اين جهت بكوشد در حالى كه همسايهاش وضع مشقت بارى دارد و از تهيه و تدارك كمترين امكانات زندگى خويش ناتوان است.
سعيد بن جبير نقل كرده است عبداللّه بن عباس بر عبداللّه بن زبير وارد گرديد، فرزند زبير خطاب به وى گفت: آيا مرا به دنائت و بخل نسبت مىدهى؟ او پاسخ داد: آرى. زيرا رسول اكرم(ص) مىفرمود: از دايره مسلمين بيرون است كسى كه فقط شكم خود را سير كند ولى همسايهاش در گرسنگى بسر برد.(43)
امام چهارم فرمود: كسى كه شب را با سيرى بگذراند و در همسايگى او مؤمنى گرسنه باشد خداوند مىفرمايد: اى فرشتگان شما را بر اين بنده گواه مىگيرم كه من او را به نيكى امر نمودم ولى پيروى نكرد و از غير من اطاعت كرد او را به اعمال خودش واگذار نمودم. سوگند به عزّت و جلال خودم هرگز چنين شخصى را نخواهم بخشيد.(44)
حتى پيامبر اكرم(ص) مىفرمايند: كسى كه خود را سير كند ولى در اين مورد همسايهاش با مشكل مواجه باشد به آيين من ايمان نياورده است.(45)
بنابه فرمايش امام سجاد(ع) از جمله گناهانى كه مانع نزول باران مىشود ترك كمك به همسايه است و از فرمودههاى آن امام همام است كه: اگر فردى بيش از احتياجات خود پوشاك داشته باشد و بداند كسانى در همسايگى او هستند كه به آن نياز دارند و از دادن به آنان خوددارى مىكند، خداوند او را در آتش دوزخ خواهد افكند.(46)
امام صادق(ع) در پاسخ به مكتوب يكى از اصحاب خود نوشت، از پدرم شنيدم و ايشان از آباء گرام خود از امير مؤمنان (ع) نقل كردند كه آن جناب از رسول اكرم(ص) شنيد كه فرمودند: كسى كه با حالت سيرى سربر بالين نهاد در حالى كه همسايهاش با حالت گرسنگى در بستر قرار گيرد، ايمان ندارد، اصحاب عرض كردند: با اين وضع هلاك مىشويم، فرمود: از غذاها يا خرماهايتان آنچه اضافه داريد يا از وجوه نقدى و يا از لباسهايتان به آنان دهيد تا بدين وسيله خشم خداوند را خاموش سازيد.(47)
از عادات پسنديده حضرت يعقوب نبى آن بود كه هر شب گوسفندى در خانهاش ذبح مىگرديد و فرزندان و اهل خانهاش ملزم بودند حداقل نيمى از آن را براى فقيران بخصوص همسايگان مستمند ببرند در شب جمعهاى، وقتى نصف گوسفند ذبح شده را انفاق نمودند و باقى مانده را مصرف كردند، مردى فقير كه در همسايگى آن بيت نبوت سكونت داشت و نامش «ذميال» بود، مقارن افطار با زبان روزه در خانه يعقوب آمد و اظهار داشت روزه دارم، از غذاى خويش مقدارى به من بدهيد و چندين بار اين تقاضا را تكرار نمود اهل خانه صدايش را شنيدند ولى با بىاعتنايى از آن گذشتند و يا اين كه در
تاريكى تشخيص ندادند او همان همسايه نيازمند و صائم است در واقع به ادعاى او شك نمودند. آن مرد با ايمان به حال نااميدى از در خانه يعقوب رفت در حالى كه ذكر خداوند و حمد الهى بر زبانش جارى بود، با همان حال گرسنگى بدون افطار خوابيد، روز بعد را نيز روزه گرفت و با متانت گرسنگى را تحمّل نمود و آن روز را بدون خوردن طعامى سپرى كرد.
خداوند متعال به حضرت يعقوب(ع) وحى نمود: اى رسول من، به راستى محبوبترين فرستادگانم كسى است كه بر مستمندان ترحّم نمايد و فقيران را به خود نزديك كرده و آنان را اطعام نمايد و در هر شرايطى به فكر سير نمودن آنان باشد. شب گذشته بر بندهاى از عباد من – ذميال – توجه نكردى و با وجود آن كه غذا در خانهات بود وى را سير ننمودى. او بازارى به خانه خويش رفت. اى يعقوب بدان كه دوستانم را زودتر از ديگران به بلاو گرفتارى مبتلا مىسازم. اينك آماده ابتلا شويد و بر آنچه برايتان پيش مىآيد شكيبا باشيد. از همان شب مشقت و رنج يوسف نبى آغاز شد ولى چون اين پيامبر پاكدامن و صديق در ميدانهاى آزمايش الهى استوارى و پايدارى نشان داد و در اين راستا پيروزى را نصيب خويش ساخت مقامات دنيوى و اخروى والايى بدست آورد.(48)
ابوذر غفارى مىگويد، رسول خدا(ص) توصيه فرمود كه اگر غذايى طبخ كردى آن را چنان افزايش بده كه بتوانى همسايهات را از آن برخوردار سازى.(49) اسحاق بن عمار از امام ابوالحسن(ع) درباره زكات فطره پرسيد: آن حضرت فرمود: همسايگان نيازمند نسبت به دريافت آن سزاوارترند.(50)
حضرت امام خمينى در خصوص زكات فطره چنين فتوا دادهاند: مستحب است كه فطريه را به بستگان، همسايگان، مهاجرين در راه دين، اهل فقه و عقل و ساير كسانى كه چنين اولويت هايى را حايزند، بايد اختصاص داد.(51) پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. سوره نساء، آيه 36. 2. تفسير القرآن الكريم، سيد عبداللّه شبر، ص 114. 3. سيرى در نماز، حسين انصاريان، ص 23. 4. كافى، ج 3، ص 323. 5. سفينة البحار، محدث قمى، ماده رحم. 6. امالى، شيخ مفيد، ص 205. 7. الروضة من الكافى، كلينى، ج2، ص 51 – 52. 8. كشف الغمه، اربلى، ج 2، ص 25؛ بحارالانوار، ج 43، ص 85. 9. نهج البلاغه، خطبه قاصعه. 10. نهج البلاغه، خطبه همام (خصال متقين، 193). 11. نهج البلاغه، نامه 47، بحارالانوار، ج 71، ص 153. 12. نهج الشهادة، ص 316. 13. بحارالانوار، ج 74، ص 158. 14. همان، ج 78، ص 341. 15. كافى، ج 2،ص 669، وافى، ج1، ص 359. 16. المحجةالبيضاء فى تهذيب الاحياء، فيض كاشانى، ج3، ص 422. 17. الروضة من الكافى، ج 1، ص 214 ؛ آثار الصادقين، احسان بخش، ج2، ص 379. 18. نهج الفصاحه، ص 291. 19. مستدرك الوسايل، ميرزا حسين نورى، ج 2، ص 79، بحار، ج 82، ص 93. 20. بحارالانوار، ج 74، ص 7؛ ميزان الحكمة، ج 2، ص 195. 21. بحارالانوار، ج 71، ص 150. 22. نهج الفصاحه، ص 110 و 463؛ ميزان الحكمه، همان جلد، ص 190. 23. نهج الفصاحه، ص 14. 24. اصول كافى، ج4، ص 492. 25. غررالحكم و دررالكلم، ص 410. 26. بحارالانوار، ج 8، ص 349. 27. غررالحكم، ص 486. 28. صحيفة الرضا، ص 126. 29. نزهة النواظر، ص 45. 30. آداب معاشرت از ديدگاه معصومين، ص 101. 31. همان، ص 61. 32. همان، ص 62. 33. حكمتها و اندرزها، مطهرى، ص 281. 34. تحف العقول، ص 319. 35. غررالحكم، ص 369. 36. تحف العقول، ص 344. 37. تنبيه الغافلين، ص 105. 38. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج20، ص 322. 39. نهج الفصاحه، ص 25. 40. المحجة البيضاء، ج5، ص 125 ؛ نهج الفصاحه، ص 573 ؛ كيمياى سعادت، ج 1، ص 427. 41. اصول كافى، ج 1، ص 465 ؛ مشكوة الانوار، طبرسى، ج 1، ص 464 ؛ جامع الاخبار، ص 98. 42. المحجةالبيضاء، ج 3، ص 425. 43. تتمة المنتهى، محدث قمى، ص 51. 44. ثواب الاعمال، ص 298. 45. وافى، ج1، جزء سوم، ص 96، اصول كافى ج 4، ص 493 ؛ نهج الفصاحه ص 559 ؛ مكارم الاخلاق، ص 298. 46. عقاب الاعمال، ص 298. 47. پند تاريخ، ج 2، ص 61. 48. الجواهر السنية فى احاديث القدسيه، شيخ حرّ عاملى، ص 44، اصول كافى، ج 4، ص 491 ؛ تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 411؛ تفسير برهان، ج 2، ص 243. 49. المحجة البيضاء، ج 3، ص 425. 50. من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، كتاب صوم، ج 2، ص 536. 51. تحريرالوسيله، امام خمينى، ج1، ص 350.