مناسبات اخلاقى و رفتارى با همسايگان‏

قسمت اول‏ ضرورت نيكى به همسايه‏
بدون ترديد، پس از خانواده، افرادى كه در يك محلى گرد هم آمده‏اند، جامعه‏اى مهم را پديد مى‏آورند كه اتحاد و وفاق اجتماعى و معاشرت‏هاى آنان مى‏تواند استحكام و استوارى اين تشكل را در بعد انسانى و اخلاقى تضمين كند، اسلام براى افرادى كه در مجاورت يكديگر سكونت دارند، حقوقى در نظر گرفته است؛ كه اگر فردى بخواهد آنها را زير پا نهد خاطى و خلافكار محسوب مى‏شود. حق همسايگى در اين آيين چنان اهمّيتى دارد كه قرآن كريم پس از مطرح نمودن يكتاپرستى و اجتناب از شرك ورزى، دعوت عملى به تعاون و تضامن اجتماعى مى‏نمايد و در اين ميان پس از پرستش خداوند، نيكى به والدين، ارحام،يتيمان و فقيران و احسان به همسايه را مورد توجّه قرار مى‏دهد. «و اعبدوا الله و لا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً و بذى القربى و اليتامى و المساكين و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبيل و ما ملكت ايمانكم ان اللّه لايحبّ من كان مختالاً فخوراً».(1) جالب اين كه رعايت حقوق مجاورين طبق آيه قرآن، عملى نمودن فرمان الهى است و نيز اين سلوك و رفتار نيك در رديف عبادت پروردگار تلقى گرديده است. منظور از عبارت «جار ذى القربى»، همسايه نزديك،خويشاوند و يا هم عقيده مى‏باشد و «جار جنب»، دور بودن از نظر فاصله، خويشاوندى يا اعتقاد را مى‏رساند.(2)
ارتباط شايسته افراد يك محل كه با هم همسايه‏اند و نيز خوش رفتارى آنان تا بدان حد است كه حضرت امام رضا(ع) اين ويژگى را از جمله اهداف بعثت رسول اكرم (ص) برشمرده‏اند.(3) حضرت على(ع) نيز فرموده‏اند شيعيان ما كسانى مى‏باشند كه به خاطر ولايت ما نسبت به يكديگر بذل و بخشش مى‏نمايند… مايه بركت همسايگان هستند و با معاشران خود، در صلح و صفا بسر مى‏برند.(4) آن حضرت چهار خصلت را بر شمرده‏اند كه اگر كسى آنها را مراعات نمايد اهل بهشت است كه يكى از آن‏ها رفتار پسنديده با همسايگان است.(5)
امام صادق(ع) در سخنى جاويدان نيك رفتارى با همسايه را بعد از نماز و در رديف اقامه اين فريضه الهى در مسجد، ذكر كرده‏اند.(6) ابن مسكان مى‏گويد: امام صادق(ع) فرمود: ما ريشه همه خوبى‏ها و نيكى‏ها هستيم و اين‏ها همه از شاخه‏هاى وجود ماست. در اين روايت تفقّد از همسايه به عنوان خير و خوبى معرفى شده است.(7)
امام حسن مجتبى(ع) در ايام صباوت، شبى تا صبح صادق، مراقب عبادت مادرش حضرت صديقه كبرى(س) بود و مى‏نگريست كه آن بانوى بانوان مدام در حال ركوع، سجود، قيام و قعود است و به خوبى مى‏شنيد كه مادرش درباره زنان و مردان دعاى خير مى‏نمايد و براى هر يك از آنان سعادت، رحمت و بركت مى‏خواهد. دومين فروغ امامت صبح هنگام، خطاب به مادرش گفت: هرچه گوش كردم درباره ديگران دعاى خير نمودى امّا درباره خودت دعايى ننمودى. حضرت فاطمه زهرا(س) فرمودند: يا بنىّ: الجار ثم الدار؛ اى فرزندم اوّل همسايه بعد خانه.(8)
حضرت على (ع) در خطبه قاصعه از تعصب‏هاى غلط، افتخارات بيهوده و مباهات به طايفه و قبيله به شدت انتقاد مى‏كند و مى‏فرمايد: اگر كسى بخواهد واقعاً تعصب به خرج دهد بايد كردار پسنديده، خصال نيكو و خوى خوب انسانى را ملاك مباهات و فضيلت قرار دهد و در فرازى از اين خطبه تأكيد نموده‏اند به صفات حميده و اخلاق كريمه افتخار كنيد و به دنبال اين سخن آسمانى برخى از خصلت هايى را كه سزاوار است افراد داشته باشند برمى شمارد. نخستين اين حالات نيكو از ديدگاه نخستين امام، حقوق همسايه و رعايت حال اوست: من الحفظ للجوار.(9) يكى از صفات متقين كه حضرت على(ع) در خطبه همام بدان اشاره فرموده است زيان نرسانيدن به همسايه مى‏باشد.(10) آن امام در بستر شهادت نيز بازماندگان را اين گونه وصيت فرمود: از خدا پروا داشته، از پروردگارتان بترسيد. از خدا بترسيد درباره همسايگانتان كه آنان سفارش شده پيامبرتان هستند.(11) حضرت امام حسين (ع) نيز مسلمانان را به پنج خصلت توصيه نموده‏اند كه يكى از آنها خوش رفتارى با همسايه است.(12) در فرازى از رساله حقوق امام زين العابدين(ع) حقوق همسايگان اين گونه ترسيم گرديده است.
«…امّا حق همسايه‏ات حفظ اوست در نهان و بزرگداشت او در عيان و حمايت از وى در صورتى كه ستمى به وى رسيده باشد و اگر احتمال تأثير اندرز مى‏دهى، او را موعظه نمايى. در هنگام بلاها و سختى‏ها او را رها نكنى و از خطا و خلاف او درگذرى، گناهش را ببخشى و با كرامت و رعايت حيثيت وى، با همسايه‏ات معاشرت كنى…»
دعاى چهل و چهارم صحيفه سجاديه مربوط به هنگام فرا رسيدن ماه رمضان و استقبال از اين ايام مبارك است. در بخشى از اين نيايش نورانى امام چهارم از پيشگاه خداوند مى‏خواهد كه به آن حضرت توفيق دهد با همسايه‏اش از طريق فضل و سخاوت رفتار نموده و در رفع احتياجات و مساعدت به فقيرانشان اقدام نمايد و در مقابل آزارشان از در نيكى و خوش خويى درآيد.
امام صادق(ع) فرموده‏اند: آيين ائمه(ع) ورع، عفّت…نيكو معاشرت كردن با همه و حسن همجوارى (خوش همسايگى) است.(13) حضرت امام رضا(ع) در كلامى گران سنگ فرموده‏اند: بر شما باد به تقواى الهى، پارسايى، كوشش در طاعت و بندگى، اداى امانت، راستگويى و حسن هم‏جوارى كه اين موارد اساس رسالت حضرت محمد مصطفى(ص) است.(14) مرزهاو حقوق همسايگان‏
در خصوص حدّ همسايگى، رسول اكرم(ص) فرموده‏اند:تا چهل خانه از روبرو، پشت سر، طرف راست و سوى چپ همسايه محسوب مى‏شوند.(15) بر اساس اين روايت در روستاها و شهرهاى كوچك، محلات مسكونى، شهرك‏ها و بلوك‏هاى ساختمانى افراد كثيرى با يكديگر همسايه‏اند و لازم است حقوق متقابل خويش را مراعات نمايند اگر سفارش مؤكّد اسلام در اين نواحى بين ساكنين آنان عمل گردد مردمى كه تا مسافتهاى قابل توجّهى با هم زندگى مى‏كنند بسيارى از دشوارى‏هاى اجتماعى، اخلاقى، امنيتى و تربيتى را پشت سر نهاده و از زندگى آميخته به مودت بهره‏مند مى‏گردند، چنين پديده‏اى در رشد عاطفى و بهبود ساختار اقتصادى اجتماعى مناطق مسكونى تأثيرى قابل ملاحظه خواهد گذاشت. بنا به فرمايش خاتم رسولان الهى همسايگان به سه دست تقسيم مى‏گردند. نخست همسايه‏اى كه در سه محور بر گردن ما حق دارد: حق همسايگى، حق خويشاوندى و اسلام(برادر دينى و ايمانى)؛ دوم همسايه‏اى كه داراى دو حق است: حق همسايگى و حق برادر ايمانى؛ سوم همسايه‏اى كه صرفاً داراى حق همسايگى است و آن حق افراد غير مسلمان از اهل كتاب است.(16) بنابراين حقوق هم‏جوارى را بايد حتى در مورد همسايه‏اى كه در اعتقادات و باورها با ما وجه اشتراكى ندارد، مراعات نمود.
مجاورت خانه‏هاى مسكونى براى صاحبان آنها تعهد بوجود مى‏آورد. از خصوصيات حق همسايگى اين است كه مزاياى متقابل دارد و بين مردم جريان يافته است چنين نيست كه همسايه‏اى حقوقى بر عهده ديگران داشته باشد ولى خودش نسبت به مجاورين حقى را تعهد نكند. در واقع هر كس كه تصور مى‏كند به گردن ديگرى حق دارد در همان حال بايد متوجه اين حقيقت گردد كه او هم مديون است. امام صادق(ع) مى‏فرمايند: آيا مردى از شما شرم نمى‏كند كه همسايه‏اش حق هم جوارى را در خصوص او رعايت كند ولى او اين حقيقت را نشناسد.(17)
در روايتى حضرت رسول اكرم(ص) فرموده‏اند: حق همسايه آن است كه اگر در بستر بيمارى قرار گرفت از وى عيادت نمايى و اگر مرگش فرا رسيد در تشييع جنازه او حضور يابى و اگر از تو قرض خواست از پرداخت آن امتناع ننمايى و اگر سرور و شادى در زندگيش رخ داد بر او تبريك و تهنيت گويى و در مصائب و ابتلائات با او هم دردى نمايى. ساختمان محل سكونت خود را از خانه او بالاتر نبرده و او را از نسيم فرح زا و هواى خنك محروم نكنى.(18)
در حديث ديگرى آن مرد آسمانى توصيه نموده‏اند: چون ميوه‏اى خريدى مقدارى به همسايه‏ات هديه كنى و در غير اين صورت آن را پنهانى به منزل ببرى. فرزندت را در حالى كه ميوه مى‏خورد به بيرون از خانه نفرست كه مبادا بچه همسايه آزرده شود و نيز بوى غذاى تو، وى را ناراحت ننمايد(امكان دارد آن را نتواند تهيه كند) مگر اين كه مقدارى برايش بفرستى.(19)
امام زين العابدين (ع) حقوق متقابل همسايگان را اين گونه بيان فرموده‏اند: حق همسايه‏ات اين است كه او را در غيابش حفظ كنى و در حضورش به وى احترام بگذارى. اگر ستمى وى را تحت فشار قرار داد، به امدادش بشتابى و در رفع ستم از وى بكوشى. در عيوب او تجسّس ننموده و اگر ناگوارى از همسايه ديدى ناديده تصوّر كنى…و با عزّت و شادمانى با او معاشرت كنى و قادرى جز خداوند تبارك و تعالى نمى‏باشد.(20) خوش همسايگى‏
خوب همسايه دارى، خوش رفتارى با همسايه و احسان در خصوص آنان دستورى دينى است. امام صادق(ع) فرموده‏اند: بر شما باد به خوش همسايگى پس به درستى كه خداوند عزّ و جل بدان امر كرده است.(21) رسول اكرم (ص) توصيه فرموده‏اند: اگر خواستار آن هستيد كه پروردگار و فرستاده‏اش شما را دوست بدارند، وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا كنيد، درسخن گفتن، صداقت را در نظر گيريد و با همسايگان به نيكى رفتار كنيد.(22) همچنين آن حضرت فرموده‏اند آنچه براى خود مى‏خواهى براى ديگران نيز بخواه تا مؤمن باشى و با همسايگان خوش رفتارى كن تا در زمره افراد مسلمان به شمارآيى.(23) ابو ربيع شامى مى‏گويد: حضرت امام صادق(ع) فرمود: بدانيد از ما نيست كسى كه با همسايه‏اش خوشرفتارى نكند.(24) حضرت على(ع) نيز در اهميت اين موضوع فرموده‏اند: خدا رحمت كند همسايه‏اى را كه همسايه خويش را به نيكى كردن يارى نمايد.(25)
امام كاظم (ع) مى‏فرمايند: درميان قوم بنى اسرائيل مردى مؤمن مى‏زيست كه همسايه‏اى كافر داشت، آن مرد غير مسلمان نسبت به آن فرد با ايمان رئوف بود و برايش كار خير انجام مى‏داد، وقتى او از دنيا رفت، خداوند در دوزخ خانه‏اى از گل برايش بنا كرد تا او را از حرارت آتش جهنّم حفظ كند و حتى به او روزى هم مى‏رسيد به آن مرد گفتند: اين لطف حق به خاطر مدارا و نيكى تو به همسايه مؤمن مى‏باشد.(26)
حضرت على (ع) نويد داده‏اند: نيكوكارى و خوش رفتارى با خويشاوندان موجب افزايش عمر و آبادانى خانه‏ها مى‏شود.(27) حضرت امام رضا(ع) مى‏فرمايند: مرا حديث كرد محمد بن على – امام باقر(ع) – كه صله ارحام و نيكى با همسايگان دارايى و توانايى مالى انسان را افزايش مى‏دهد.(28) و اين سخنان الهام گرفته از فرمايش رسول اكرم(ص) است كه فرموده‏اند خوش سلوكى با همسايه يكى از چهار چيزى است كه روزى را زياد مى‏نمايد.(29) بنابراين نيكى به همسايه در همين دنيا آثار و بركاتى دارد. امام صادق(ع) از رسول اكرم(ص) نقل نموده‏اند: خوش رفتارى با همسايه مرگ را به تأخير مى‏افكند،(30) از ثمرات ديگر خوش رفتارى آن است كه همسايگان زياد مى‏شوند، زيرا دوستان انسان خوش خوى افزايش مى‏يابد و مردمان بيشترى با فرد خوش اخلاق انس مى‏گيرند چنانچه حضرت على(ع) متذكر گرديده‏اند.(31) همچنين خوش رفتارى با همسايگان سبب مى‏شود تا در مشكلات و گرفتارى‏ها، به يارى آدمى برخيزند و بارش را از دوش او بردارند، زيرا به فرمايش مولاى متقيان نيكى به افراد هم‏جوار، خدمه را زياد مى‏كند.(32) از چشمه تا مرداب‏
برخوردارى از همسايه صالح از عوامل سعادت انسان است. انس و الفت با چنين انسان‏هايى در واقع شكرگزارى نعمت و قدردانى از لطفى است كه خداوند در حق ما نموده است. محيط و معاشرت‏هاى محله‏اى چه در بعد مثبت و چه در بعد منفى بر روان‏هاى آدميان اثر مى‏گذارد. به قول شهيد مطهرى روح انسان حسّاس است و بدون آن كه خود شخص متوجّه باشد صلاح و فساد از فردى ديگر به وى سرايت مى‏كند.(33) امام على(ع) فرموده‏اند: همنشينى با هواپرستان فراموش خانه ايمان است.(34) مولوى چه نيكو سروده است:
مى‏رود از سينه‏ها در سينه‏ها

از ره پنهان صلاح و كينه‏ها
همنشين اهل معنا باش‏

هم عطايابى و هم باشى فتى‏
يك زمان هم صحبتى با اولياء

بهتر از صد ساله طاعت بى ريا
صحبت صالح تو را صالح كند

صحبت طالح تو را طالح كند
همسايه خوب چون گلى خوشبوى با رايحه خود جان آدمى را معطر مى‏سازد، روح و روان را صفا مى‏دهد و طراوت زندگى را افزون مى‏سازد، اما همسايه ناشايست چون ماده‏اى متعفن مشام مجاورين خود را آزرده و نه تنها محيط زندگى را به مردابى آلوده تبديل مى‏كند بلكه حالات درونى و افكار و گرايش‏هاى همسايگان خود را خدشه‏دار مى‏سازد:
گلى خوشبوى در حمّام روزى‏

رسيد از دست محبوبى به دستم‏
بدو گفتم كه مشكى يا عبيرى‏

كه از بوى دلاويز تو مستم‏
بگفتا من گلى ناچيز بودم‏

وليكن مدتى با گل نشستم‏
كمال همنشين در من اثر كرد

وگرنه من همان خاكم كه هستم‏

حضرت على(ع) به پيروان خويش تذكر مى‏دهند: با كسى همسايه شويد كه از وى در امان باشيد و خوبى او در نگذرد.(35)
پنجمين فروغ ابديت مى‏فرمايند: شيعه على(ع) كسى است كه براى همسايگان خود مايه بركت باشد و با معاشران خويش در صلح و صفا بسر برد.(36) رسول اكرم(ص) نيز به جامعه اسلامى توصيه مى‏فرمايند: به گونه‏اى رفتار نمائيد كه همسايگان از دست شما آسوده باشند.(37) همسايگان بايد با ديد و بازديد، احوالپرسى و مانند آن، روابط متقابل خويش را استوار و ماندگار نمايند و در صورتى كه رابطه همسايگان قطع باشد واقعاً محلّه به كالبدى بدون روح تبديل مى‏شود و خاصيت اصلى، نشاط و شادابى را از دست مى‏دهد از اين جهت حضرت على(ع) مى‏فرمايند: شايسته است همسايگان به ديدار هم روند در غير اين صورت همسايگى را ترك گويند.(38) رسول خدا(ص) نيز در كلامى نورانى گوهرافشانى فرموده‏اند: وقتى دو نفر تو را دعوت كردند، فراخوانى كسى را كه خانه‏اش به محل سكونت تو نزديكتر است، بپذير زيرا آن كه منزلش در قرب خانه شماست در همسايگى تقدّم دارد.(39) حرمت همسايه‏
حفظ حرمت همسايه و توجه داشتن به حيثيت او، از ديگر وظايف اخلاقى ما نسبت به همسايگان است. حضرت پيامبراكرم(ع) مى‏فرمايند: هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد همسايه‏اش را حرمت نهد و او را اكرام نمايد.(40) امام صادق(ع) مى‏فرمايند در كتاب اميرمؤمنان(ع) خواندم كه رسول خدا(ص) فرموده بودند: همسايه همچون نفس انسان است، نبايد خسرانى متوجه او گردد و نيز روا نيست همسايه را (بدون جهت) مجرم تلقى كرد و حرمت همسايه با احترام مادر برابر است و نيز از آن حضرت نقل شده است: حرمت همسايه همچون حرمت خون است و بايد همسايه را گرامى داشت اگرچه غير مسلمان باشد.(41)
معمولاً رفتار و كردار افراد در يك محله يا مجتمع مسكونى مورد ارزيابى همسايگان قرار مى‏گيرد و افراد در مورد شيوه‏هاى اخلاقى و خصال افراد به داورى مى‏پردازند و اگر در مجموع خوبى‏هاى كسى را تأييد كردند بايد خداى را سپاسگزار بود، در غير اين صورت بايد در مناسبات رفتارى و حالات و خلق و خوى خويش تجديد نظر نمائيم و نسبت به اصلاح رفتار خويش بكوشيم و در اين بازنگرى‏ها خصلت‏هاى منفى را از خود دور نموده و آن خلق و خويى را كه مورد تأييد افراد خوش فكر و اهل انصاف است تقويت نموده و نسبت به شكوفايى آن همت ورزيم. ابوذر غفارى از رسول اكرم(ص) سؤال نموده است: چگونه بدانم نيكوكار يا بدكارم؟ آن حضرت فرمود: هنگامى كه از همسايگانت شنيدى درباره‏ات مى‏گويند به تحقيق نيكو عمل كرد پس نيكوكارى و اگر متوجه شدى كه مى‏گويند، بد كرد، بدكارى!.(42) همدردى با همسايگان‏
اسلام دايره زندگى مسلمانان را از محدوده خانواده به سوى دوستان، خويشاوندان و همسايگان گسترش مى‏دهد و از انسان معتقد به قرآن و قيامت مى‏خواهد كه نبايد به رفاه خويش فكر كند و صرفاً در اين جهت بكوشد در حالى كه همسايه‏اش وضع مشقت بارى دارد و از تهيه و تدارك كمترين امكانات زندگى خويش ناتوان است.
سعيد بن جبير نقل كرده است عبداللّه بن عباس بر عبداللّه بن زبير وارد گرديد، فرزند زبير خطاب به وى گفت: آيا مرا به دنائت و بخل نسبت مى‏دهى؟ او پاسخ داد: آرى. زيرا رسول اكرم(ص) مى‏فرمود: از دايره مسلمين بيرون است كسى كه فقط شكم خود را سير كند ولى همسايه‏اش در گرسنگى بسر برد.(43)
امام چهارم فرمود: كسى كه شب را با سيرى بگذراند و در همسايگى او مؤمنى گرسنه باشد خداوند مى‏فرمايد: اى فرشتگان شما را بر اين بنده گواه مى‏گيرم كه من او را به نيكى امر نمودم ولى پيروى نكرد و از غير من اطاعت كرد او را به اعمال خودش واگذار نمودم. سوگند به عزّت و جلال خودم هرگز چنين شخصى را نخواهم بخشيد.(44)
حتى پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايند: كسى كه خود را سير كند ولى در اين مورد همسايه‏اش با مشكل مواجه باشد به آيين من ايمان نياورده است.(45)
بنابه فرمايش امام سجاد(ع) از جمله گناهانى كه مانع نزول باران مى‏شود ترك كمك به همسايه است و از فرموده‏هاى آن امام همام است كه: اگر فردى بيش از احتياجات خود پوشاك داشته باشد و بداند كسانى در همسايگى او هستند كه به آن نياز دارند و از دادن به آنان خوددارى مى‏كند، خداوند او را در آتش دوزخ خواهد افكند.(46)
امام صادق(ع) در پاسخ به مكتوب يكى از اصحاب خود نوشت، از پدرم شنيدم و ايشان از آباء گرام خود از امير مؤمنان (ع) نقل كردند كه آن جناب از رسول اكرم(ص) شنيد كه فرمودند: كسى كه با حالت سيرى سربر بالين نهاد در حالى كه همسايه‏اش با حالت گرسنگى در بستر قرار گيرد، ايمان ندارد، اصحاب عرض كردند: با اين وضع هلاك مى‏شويم، فرمود: از غذاها يا خرماهايتان آنچه اضافه داريد يا از وجوه نقدى و يا از لباس‏هايتان به آنان دهيد تا بدين وسيله خشم خداوند را خاموش سازيد.(47)
از عادات پسنديده حضرت يعقوب نبى آن بود كه هر شب گوسفندى در خانه‏اش ذبح مى‏گرديد و فرزندان و اهل خانه‏اش ملزم بودند حداقل نيمى از آن را براى فقيران بخصوص همسايگان مستمند ببرند در شب جمعه‏اى، وقتى نصف گوسفند ذبح شده را انفاق نمودند و باقى مانده را مصرف كردند، مردى فقير كه در همسايگى آن بيت نبوت سكونت داشت و نامش «ذميال» بود، مقارن افطار با زبان روزه در خانه يعقوب آمد و اظهار داشت روزه دارم، از غذاى خويش مقدارى به من بدهيد و چندين بار اين تقاضا را تكرار نمود اهل خانه صدايش را شنيدند ولى با بى‏اعتنايى از آن گذشتند و يا اين كه در
تاريكى تشخيص ندادند او همان همسايه نيازمند و صائم است در واقع به ادعاى او شك نمودند. آن مرد با ايمان به حال نااميدى از در خانه يعقوب رفت در حالى كه ذكر خداوند و حمد الهى بر زبانش جارى بود، با همان حال گرسنگى بدون افطار خوابيد، روز بعد را نيز روزه گرفت و با متانت گرسنگى را تحمّل نمود و آن روز را بدون خوردن طعامى سپرى كرد.
خداوند متعال به حضرت يعقوب(ع) وحى نمود: اى رسول من، به راستى محبوب‏ترين فرستادگانم كسى است كه بر مستمندان ترحّم نمايد و فقيران را به خود نزديك كرده و آنان را اطعام نمايد و در هر شرايطى به فكر سير نمودن آنان باشد. شب گذشته بر بنده‏اى از عباد من – ذميال – توجه نكردى و با وجود آن كه غذا در خانه‏ات بود وى را سير ننمودى. او بازارى به خانه خويش رفت. اى يعقوب بدان كه دوستانم را زودتر از ديگران به بلاو گرفتارى مبتلا مى‏سازم. اينك آماده ابتلا شويد و بر آنچه برايتان پيش مى‏آيد شكيبا باشيد. از همان شب مشقت و رنج يوسف نبى آغاز شد ولى چون اين پيامبر پاكدامن و صديق در ميدان‏هاى آزمايش الهى استوارى و پايدارى نشان داد و در اين راستا پيروزى را نصيب خويش ساخت مقامات دنيوى و اخروى والايى بدست آورد.(48)
ابوذر غفارى مى‏گويد، رسول خدا(ص) توصيه فرمود كه اگر غذايى طبخ كردى آن را چنان افزايش بده كه بتوانى همسايه‏ات را از آن برخوردار سازى.(49) اسحاق بن عمار از امام ابوالحسن(ع) درباره زكات فطره پرسيد: آن حضرت فرمود: همسايگان نيازمند نسبت به دريافت آن سزاوارترند.(50)
حضرت امام خمينى در خصوص زكات فطره چنين فتوا داده‏اند: مستحب است كه فطريه را به بستگان، همسايگان، مهاجرين در راه دين، اهل فقه و عقل و ساير كسانى كه چنين اولويت هايى را حايزند، بايد اختصاص داد.(51) پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. سوره نساء، آيه 36. 2. تفسير القرآن الكريم، سيد عبداللّه شبر، ص 114. 3. سيرى در نماز، حسين انصاريان، ص 23. 4. كافى، ج 3، ص 323. 5. سفينة البحار، محدث قمى، ماده رحم. 6. امالى، شيخ مفيد، ص 205. 7. الروضة من الكافى، كلينى، ج‏2، ص 51 – 52. 8. كشف الغمه، اربلى، ج 2، ص 25؛ بحارالانوار، ج 43، ص 85. 9. نهج البلاغه، خطبه قاصعه. 10. نهج البلاغه، خطبه همام (خصال متقين، 193). 11. نهج البلاغه، نامه 47، بحارالانوار، ج 71، ص 153. 12. نهج الشهادة، ص 316. 13. بحارالانوار، ج 74، ص 158. 14. همان، ج 78، ص 341. 15. كافى، ج 2،ص 669، وافى، ج‏1، ص 359. 16. المحجةالبيضاء فى تهذيب الاحياء، فيض كاشانى، ج‏3، ص 422. 17. الروضة من الكافى، ج 1، ص 214 ؛ آثار الصادقين، احسان بخش، ج‏2، ص 379. 18. نهج الفصاحه، ص 291. 19. مستدرك الوسايل، ميرزا حسين نورى، ج 2، ص 79، بحار، ج 82، ص 93. 20. بحارالانوار، ج 74، ص 7؛ ميزان الحكمة، ج 2، ص 195. 21. بحارالانوار، ج 71، ص 150. 22. نهج الفصاحه، ص 110 و 463؛ ميزان الحكمه، همان جلد، ص 190. 23. نهج الفصاحه، ص 14. 24. اصول كافى، ج‏4، ص 492. 25. غررالحكم و دررالكلم، ص 410. 26. بحارالانوار، ج 8، ص 349. 27. غررالحكم، ص 486. 28. صحيفة الرضا، ص 126. 29. نزهة النواظر، ص 45. 30. آداب معاشرت از ديدگاه معصومين، ص 101. 31. همان، ص 61. 32. همان، ص 62. 33. حكمت‏ها و اندرزها، مطهرى، ص 281. 34. تحف العقول، ص 319. 35. غررالحكم، ص 369. 36. تحف العقول، ص 344. 37. تنبيه الغافلين، ص 105. 38. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج‏20، ص 322. 39. نهج الفصاحه، ص 25. 40. المحجة البيضاء، ج‏5، ص 125 ؛ نهج الفصاحه، ص 573 ؛ كيمياى سعادت، ج 1، ص 427. 41. اصول كافى، ج 1، ص 465 ؛ مشكوة الانوار، طبرسى، ج 1، ص 464 ؛ جامع الاخبار، ص 98. 42. المحجةالبيضاء، ج 3، ص 425. 43. تتمة المنتهى، محدث قمى، ص 51. 44. ثواب الاعمال، ص 298. 45. وافى، ج‏1، جزء سوم، ص 96، اصول كافى ج 4، ص 493 ؛ نهج الفصاحه ص 559 ؛ مكارم الاخلاق، ص 298. 46. عقاب الاعمال، ص 298. 47. پند تاريخ، ج 2، ص 61. 48. الجواهر السنية فى احاديث القدسيه، شيخ حرّ عاملى، ص 44، اصول كافى، ج 4، ص 491 ؛ تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 411؛ تفسير برهان، ج 2، ص 243. 49. المحجة البيضاء، ج 3، ص 425. 50. من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، كتاب صوم، ج 2، ص 536. 51. تحريرالوسيله، امام خمينى، ج‏1، ص 350.