پرسش: ويژگىهاى منافقان در قرآن كدام است؟
پاسخ: منافق كسى است كه به زبان خودش را مؤمن معرفى مىكند امّا قلباً كافر است چنانكه خداوند مىفرمايد: «يَقُولُونَ بِأَفْوَ هِهِم مَّا لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ؛ (آلعمران،167) به زبان مىآورند [اظهار اسلام مىكنند] آنچه در قلبهايشان نيست.» و از اينروست كه در تعريف نفاق گفتهاند «استتار الكفر و اظهار الايمان» يعنى پنهان كردن كفر و وانمود كردن ايمان.(1)
قرآن مجيد در سورههاى زيادى نشانهها و ويژگىهاى منافقان را بيان كرده است؛ مانند: سورههاى بقره، آلعمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، نور، محمّد، فتح، حديد، مجادله، حشر، منافقون.
برخى از ويژگىهاى آنان عبارت است از:
1. ايمان ظاهرى دارند؛ منافقان با زبان اظهار ايمان مىكنند؛ ولى در دل آنان از ايمان خبرى نيست. (بقره، 8)
2. هر روز به رنگى در مىآيند و در ميان هر جمعيتى با آنها همصدا مىشوند؛ به مؤمنان كه مىرسند مىگويند: «ءامنّا» (ما ايمان آوردهايم)؛ ولى هنگامى كه با مخالفان رو به رو مىشوند، مىگويند: «إنّامعكم» (ما با شماييم). (بقره، 14)
3. خود را عاقل و هوشيار و مؤمنان را سفيه و ساده لوح و خوش باور مىپندارند. (بقره، 13)
4. داعيه اصلاحطلبى دارند؛ در حالى كه مفسد واقعى هستند. (بقره، 11)
5. مردم را به «منكرات» تشويق و از «نيكىها» باز مىدارند. (توبه، 67)
6. براى رسيدن به اهداف خود از راه خدعه و نيرنگ وارد مىشوند. (بقره، 9)
7. هنگامى كه به نماز مىايستند، غرق كسالت و بىحالىاند. (از راز و نياز با خدا لذت نمىبرند) و عبادت و عمل نيكشان ريايى است. (نساء، 142)
8. جاسوسان كفار و در نهان مشوق آنان براى جنگ با مسلمانانند: «ألم نستحوذ عليكم و نمنعكم مِّن المؤمنين» (نساء، 141)
9. پيمانشكن و دروغگو هستند. (توبه،77)
10. سوگند دروغ يكى از ابزار كار آنان براى گمراه ساختن مردم است. (توبه، 56)
11. فتنهگر و تفرقه افكنند. (توبه، 47 – 48).
12. ظاهرى آراسته و زبانى چرب و فريبنده دارند: «و إذا رأيتهم تعجبك أجسامهم و إن يقولوا تسمع لقولهم» (منافقون، 4)
13. از افشا شدن انحرافات و نقشههاى خود بيمناكند. (توبه، 64)
و…
از نظر اسلام «نفاق» بدترين نوع كفر است و منافقان دورترينِ مردم از خداوند هستند: چرا كه منافقان در ظاهر با مسلمانان، ولى در باطن با كافران و مشركان مىباشند؛ و از همين روى خداوند در بيان عاقبت دردناك و شوم آنان در بعضى از آيات، مجازاتشان را به همراه «كافران» ذكر كرده است و مىفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَفِقِينَ وَالْكَفِرِينَ فِى جَهَنَّمَ جَمِيعًا ؛ (نساء، 140) خداوند همگى، منافقان و كافران را در دوزخ جمع مىكند. و در جاى ديگر علاوه بر وعده آتش دوزخ به آنان، از دورى رحمت و استعداد خود نسبت به آنها خبر داده و مىفرمايد: «خداوند به مردان و زنان منافق و كفار، وعده آتش دوزخ داده: جاودانه در آن خواهند ماند – همان براى آنها كافى است -و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته، و عذاب هميشگى براى آنهاست.» (توبه، 68)، (محمد، 20-24)
از طرفى، به دليل مصونيتى كه آنان در پناه اظهار ايمان براى خود كسب كردهاند و ناجوان مردانه از پشت به مسلمانان و افراد بىدفاع خنجر مىزنند، خطرها و آسيبهايى كه از ناحيه منافقان به جوامع انسانى و اسلامى مىرسد با هيچ خطر و آسيبى قابل قياس نيست؛ به همين جهت، جايگاه آنان بدترين و پستترين نقطه دوزخ است؛ آن جا كه مىفرمايد: «إِنَّ الْمُنَفِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا ؛ (نساء، 145) منافقان در پايينترين دركات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز ياورى براى آنها نخواهى يافت.»(2) سخن آخر اين كه منافقان چون در دنيا، در تاريكى وحشتناك كفر و نفاق و گناه زندگى مىكنند، در جهان
ديگر نيز در تاريكى مىبرند و فريادشان بلند است و ملتمسانه از مومنان تقاضاى «نور» مىكنند، اما چيزى جز جواب منفى نمىشنوند. قرآن كريم مناظره و گفتگوى آنان را با مؤمنان، در روز قيامت چنين بيان مىفرمايد: «روزى كه مردان و زنان منافق به مؤمنان مىگويند: نظرى به ما بيفكنيد تا از نور شما برترى برگيريم، به آنها گفته مىشود: به پشت سرِ خود «دنيا» بازگرديد و كسب نور كنيد.» در اين هنگام، ديوارى ميان آنها حايل مىشود كه درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب منافقان، مؤمنان را صدا مىزنند و مىگويند: مگر ما با شما نبوديم؟! مىگويند: چزا؛ ولى شما خود را به هلاكت افكنديد و انتظار [مرگ پيامبر را ]كشيديد، و [در همه چيز ]شك و ترديد داشتيد و آرزوهاى دور و دراز، شما را فريب داد تا فرمان خدا فرا رسيد و شيطان فريبكار شما را در برابر [فرمان ]خداوند فريب داده. پس امروز نه از شما فديهاى پذيرفته مىشود و نه از كافران و جايگاهتان آتش است و همان سرپرستتان مىباشد؛ و چه بد جايگاهى است! (حديد، 13 – 15).
آرى اين همه، قسمتى از عاقبت و سرنوشت شوم منافقان در قيامت است.(3) پرسش: مخلِصين از ديدگاه قرآن كريم چه كسانى هستند؟
پاسخ: مخلِص به كسى گفته مىشود كه داراى صفت والاى اخلاص باشد، و منظور از اخلاص همان خلوص نيت است، و خلوص نيت آن است كه انگيزه تصميمگيرى تنها خدا باشد و بس. به گفته مرحوم فيض كاشانى، حقيقت اخلاص آن است كه نيّت انسان از هرگونه شرك خفى و جلّى پاك باشد.(4)
قرآن كريم به اخلاص اهميت ويژه داده است و مىفرمايد: «به آنان دستور داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را خالص كنند و از شرك به توحيد باز گردند…» (بينه،5) و خطاب به همه مسلمانان مىفرمايد: «خداوند يگانه را بخوانيد و دين خود را براى او خالص كنيد، هر چند كافران ناخشنود باشند.» (غافر،14)
و در جاى ديگر شخص پيامبر را خطاب قرار داده و به طور قاطع به او دستور مىدهد: «بگو من مأمورم خدا را پرستش كنم، در حالى كه دينم را براى او خالص كرده باشم.» (زمر،11)
قرآن كريم بر اخلاص تأكيد نموده و روايات معصومين(ع) ويژگىهاى مخلصين را بيان كردهاند. از راه ويژگىهاى مخلصين
پى مىبريم چه كسانى مخلِص هستند و آن ويژگىها چنين است:
1. قلبش تسليم خدا است؛ 2. اعضايش تسليم فرمان اوست؛ 3. خير خود را در اختيار مردم مىگذارد؛ 4. شرّ خود را از مردم باز مىدارد؛ 5. دوست ندارد كسى او را به خاطر كارهاى الهىاش بستايد.(5)
در برابر مخلِص، رياكار است. مناسب است به ويژگىهاى رياكار هم اشاره شود تا از باب «شناخت اشياء با ضد آنها» مخلِصان بهتر شناخته شوند. برخى از ويژگىهاى رياكاران چنين است:
1. در تنهايى، اعمال خود را با كسالت انجام مىدهد؛ 2. در ميان مردم، كار خود را با نشاط انجام مىدهد؛ 3. هر گاه او را مدح و ثنا گويند بر علم خود مىافزايد، و در تمام كارهايش اصرار دارد مردم او را ستايش كنند؛ 4. سعى مىكند ظاهرش را در نظر مردم خوب جلوه دهد.
مخلصان كسانى هستند كه از ويژگىهاى مخلصان برخوردار بوده و از صفات رياكاران پاك باشند.(6) پاورقي ها:پىنوشتها: – 1) حجةالتفاسير، سيدعبدالحجت بلاغى، ج 6، ص 357، نشر حكمت. يكى ديگر از دليلهايى كه براى علت نامگذارى منافق به اين نام، ذكر كردهاند اين است كه «نفق» به معنى خروج است و منافق، به سوى مؤمنان با ايمان خارج مىشود و به سوى كفار با كفر (از طريق اسلام خارج مىشود و به كفر مىرود و بالعكس) و… ر.ك: مجمعالبيان، علامه طبرسى، ج 3، ص 52، نشر الحيات / مفردات راغب، ص 502، نشر دارالمعرفه / قاموس قرآن، سيدعلىاكبر قرشى، ج 7، ص 98، دارالكتب.
2) ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللَّه مكارم شيرازى و ديگران، ج 4، ص 180، دارالكتب الاسلامية.
3) ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللَّه مكارم شيرازى، ج 23، ص 329 – 336، و ج 4، ص 168 – 180، دارالكتب الاسلامية.
4) ر.ك: محجة البيضاء، ج 8، ص 128.
5) بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 69، ص 304، مؤسسة الوفاء، بيروت.
6) ر.ك: اخلاق در قرآن، آيتاللَّه مكارم شيرازى، ج 1، ص 266-292، مدرسه اميرالمؤمنين، قم.