خروش امت عاشورايى و 22 بهمن‏

انقلاب اسلامى سر آغازش محرم بود و با كاروان محرم راه مى‏سپارد.در آن عاشورا كه امام خمينى(ره) در مدرسه فيضيه با آن سخنرانى تاريخى رژيم سفاك و وابسته پهلوى را به محاكمه تاريخى كشانيد و شاه را مخاطب ساخت كه: «من ميل ندارم كه يك روز اگر بخواهند تو بروى همه شكر بكنند… خدا مى‏داند مردم شاد بودند براى اينكه پهلوى رفت. من نمى‏خواهم تو اين طور باشى.» سوگنامه فيضيه و شهادت طلاب حوزه را به عاشورا پيوند داد و عاشوراى حسينى (ع) را به صحنه انقلاب آورد و آنگاه قيام خونين پانزده خرداد سال 1342 شكل گرفت و عاشورائى ديگر رخ نمودو و فرهنگ عاشورائى همچنان ادامه يافت تا هنگامى كه امام پس از 15 سال تبعيد و دورى از وطن مظفّر و پيروز به ميهن اسلامى بازگشت و اين درست روزهائى بود كه مردم در ماه‏هاى محرم و صفر مجالس سوگوارى سالار شهيدان را برپا مى‏نمودند و در كوچه‏ها و خيابان‏ها فرياد مى‏كردند:
«نهضت ما حسينى است ، رهبر ما خمينى است».
و در همين ايام، فجر انقلاب دميد و نهضت اسلامى به پيروزى رسيد.
امسال نيز كه بيست و شش سال از آن تاريخ پر افتخار مى‏گذرد بازهم يوم اللّه بيست و دوم بهمن به محرم پيوند خورد و در آستانه ماه پيروزى خون بر شمشير قيامى ديگر با حضور يك پارچه ملّت با صلابت و عظمت بى‏نظير رخ نمود اين از منظر تقويم زمانى، اما از بعد معنوى، انقلاب اسلامى ماهيت عاشورائى داشت چرا كه همان شرائط عاشورائى براى كشور پديد آمده بود، سيره و سياست اموى بر كشور حاكم گشته و فساد و غارت و شكنجه و اعدام و سلطه نامشروع عمّال استكبار، ايران اسلامى را عرصه تاخت و تاز بيگانه ساخته بود. ملّت بزرگمان تحقير شده و به فرياد مظلوميت‏شان پاسخى داده نمى‏شد مگر با صفير گلوله‏ها و غرش توپ و تانك‏ها و تازيانه جلادان در شكنجه‏گاه‏ها و چماق چماقداران شاه و در اين شرائط بود كه امت سرود كربلا را بازخوانى كرد و امام شهيدان بر مزار شهداى انقلاب در بهشت زهرا پايان حاكميت رژيم منحوس ستم شاهى را اعلام كرد و خون لاله‏هاى خونين ميهن به دلاور مردان كربلا پيوست تا پرچم ظفر بر افراشته شد. و همين ماجرا طى هشت سال جنگ تحميلى تكرار شد و راهيان كربلا نوار سرخ عاشورائى بر پيشانى بستند و جوانان ميهن به عشق حسين(ع) و كربلا سنگرها را فتح كردند و در خاك و خون غلطيدند تا پرچم آزادى را بر افراشتند و شرق و غربى را كه به حمايت از متجاوزان بعث كمر بسته بودند تا ختم انقلاب را جشن بگيرند، به شكست و رسوائى كشاندند و همه اينها به بركت عاشورا و درسهاى محرم و مكتب سالار شهيدان و سلاح شهادت بود و تا اين روح عاشورايى بر قلبهاى فرزندان انقلاب و عاشقان حسين بن على(ع) جارى است حرارت اين قيام و قيامت مى‏خروشد و شعله‏هاى خشم مقدسش تار و پود يزيديان زمان را به آتش مى‏كشد چنانكه در 22 بهمن 83 بار ديگر ديديم… ديديم كه ايران يك پارچه به خروش آمد و در پاسخ به نغمه تجاوزكاران و فرياد مرگ بر آمريكا گوش جهانيان را پر كرد، اين حماسه حضور كم سابقه، ياران امام و رهبرى و پاك باختگان مكتب حسينى را شادمان ساخت و كفار را به غيض و خشم واداشت: «يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار» (سوره فتح، آيه 29).
رشد و پويائى و استوارى اين شجره طيبه بازيگران را به شگفتى وا مى‏دارد و كافران را به خشم و غيظ مى‏كشاند خشم و غيظى كه بالاخره آنان را خواهد كشت همانگونه كه شهيد مظلوم بهشتى گفت: «آمريكا! از ما عصبانى باش و از اين عصبانيت بمير.» اينكه وارثان شهيدان مى‏بينند درختى را كه با خون عزيزانشان آبيارى كردند استوار و سر به فلك كشيده، سرپا ايستاده و به خواست خداوند بزرگ، ثمرات شيرين‏تر از گذشته خواهد داد به شرط آنكه انقلاب از مسير اصلى خود منحرف نشود و اين مائده آسمانى را كفران نكنيم و افراد ناخلفى پيدا نشوند و از تجديد نظر در اصول انقلاب حرف بزنند.
بارى، ايران اسلامى در 22 بهمن 83 حماسه‏اى خلق كرد و آن را به محرم پيوند زد حماسه‏اى كه شور حسينى و عشق خمينى (ره) را با خود حمل مى‏كرد، اقيانوس بى كران ملّت چنان خروشيد كه دوست و دشمن را به شگفتى واداشت. نسل دوم و سوم انقلاب تصويرى از بهمن ماه 57 را مشاهده كردند و اين از شگفتى‏هاى تاريخ است كه با وجود همه مشكلات اين شور و عشق آگاهانه لحظه‏اى فرو نمى‏نشيند و هر روز باشكوه‏تر از گذشته مى‏درخشد و مى‏خروشد. اين هم رفراندم ديگر
حضور بى سابقه آحاد ملت در صحنه‏هاى انقلاب، بويژه آخرين راهپيمائى 22 بهمن 83 رفراندمى ديگر بود كه مرد و زن با پاى خود به خيابان‏ها آمدند و در يك روز سرد زمستانى و زير بارش برف، شكوهمندترين حضور را به پاى صندوق‏هاى رأى ثبت كردند و اين بار نه با كارت رأى و در فضاى بسته كه انگ تقلّب بر آن بتوان زد بلكه با راهپيمائى بزرگ و با بانگ بلند و پاسخ مثبت به نظام و امام و رهبرى و بيعت با آرمان‏هاى حسينى(ع) آنچنان تو دهنى به آمريكاى جنايتكار زدند كه صداى ساعقه سايش تا به اعماق جهان رسيد و حتى در دلهاى سياه كاخ نشينيان واشنگتن و لندن و تل آويو افكند كه ديگر ياوه سرائى را بس كنند و به اين ملت دهن كجى نكنند و خيال خام توطئه و رؤياى بى‏تعبير سلطه را از سر بدر سازند كه ياران خمينى و عاشقان حسينى(ع) نخفته‏اند…اين پيام ملت ما بود براى ماوراى مرزها، ده‏ها ميليون ايرانى با خشم مقدّس خود فرياد زدند: «مرگ بر آمريكا» و پاسخى مناسب به ياوه سرائيهاى اخير سردمداران كفر دادند و مثلث شوم آمريكا و انگليس و اسرائيل را به زير ضربه‏هاى كوبنده خود خرد كردند. پيام به عناصر دگر انديش‏
اما اين حضور يك پارچه ملت و پير و جوان و زن و مرد، پيام ديگرى نيز داشت پيام براى برخى عناصر واداده دگر انديش و احزاب و تشكل‏هاى داخلى ورشكسته كه در خانه‏ها خزيدند و تاب نياوردند به خيابان‏ها بيايند تا ببينند چگونه حرارت از جان برخاسته ملت يخ‏هاى يأس و نوميدى ديكته شده عناصر ورشكسته و از ملت بريده را مى‏تواند ذوب كند! نيامدند تا رفراندم زنده را به تماشا نشينند و مردم را ببينند كه به دعوت رهبرشان و نداى تاريخى امامشان چه پاسخى مى‏دهند! چندى است كه برخى گروه‏هاى منزوى شده از رفراندم حرف مى‏زنند، آنها كه نخواستند هم پاى ملت حركت كنند و با تحليل‏هاى پوچ از پشت كردن مردم به انقلاب دم مى‏زدند و رؤيائى ديگر در سر پروراندند، نيامدند تا وفادارى مردم را شاهد باشند كه در پاسخ به نداى انقلاب به صحنه آمده‏اند. آمدند تا رأى بدهند به جمهورى اسلامى، راه امام، قانون اساسى و ولايت فقيه و حاكميت ارزشها و طرد و نفى دشمن و سلطه مجدد بيگانه. آنها كه با تحليل‏هاى غلط و محفلى هر از چندگاه از رفراندم حرف مى‏زنند مى‏گويند در يك فراخوان ملى از مردم نظر خواهى كنيم كه آيا به نظام اسلامى و آرمانهاى امام و رهبرى وفا دارند يا نه، به روشنى پاسخ خود را دريافت كردند، هرچند خود را به كرگوشى زده تا صداى پر طنين ملت را نشنوند!
بيست و هفتمين بهار آزادى در ميان سرما و برف و بارندگى دميد تا با نزولات آسمانى شكوفائى گلهاى زيباترى را نويد دهد كه اگر مردم بر سر عهد و پيمان خود بايستند خداوند به عهد و پيمانش وفادار است و اين انسان‏ها هستند كه بايد از عهد شكنى بپرهيزند چنانكه در پيام آسمانى‏اش فرمود: «اوفوا بعهدى اوف بعهدكم و اياى فارهبون؛ (سوره بقره، آيه 40) به عهدى كه با من بستيد وفادار باشيد تا من به عهدى كه با شما كرده‏ام وفا كنم و تنها از من بترسيد». آرى تنها از خدا بايد هراسيد، از معصيت خدا و تخلف و تجاوز، نه ازغير خدا حتى ابرقدرتها و غولهاى استكبارى. اين انسان‏هاى بزدل و ترسو هستند كه از مترسك‏هاى بشرى و جنگهاى روانى مى‏هراسند و از سرذلت و زبونى حرف مى‏زنند و دست به سوى دشمن دراز مى‏كنند تا دشمن بگويد: «ما در كنار شما ايستاده‏ايم» كسانى به يارى و نجات بخشى دشمن دل مى‏بندند كه خدا را نشناخته و از او واهمه ندارند، به خلق و مصالح و منافع دين و ملت و ميهن پشت مى‏كنند و رو به دشمن مى‏آورند دشمنى مانند آمريكا كه در دنيا بى‏اعتبار شده و خود در درون به عقده حقارت گرفتار است و در كار خود درمانده شده و نمى‏داند به اين طوفان برخاسته از متن توده‏ها و ايمان و عزم راسخ آنان چه پاسخى دهد! و شگفتا كه همان عناصر واداده و از خدا و خلق بريده چشم به راه چنين دشمنى نشسته‏اند كه تجربه‏اش را در عراق و فلسطين و افغانستان و زندانهاى ابوغريب و گوانتانامو ديده‏اند. اينها به لانه عنكبوت حمايت خارجى دل بسته كه سست‏ترين خانه‏هاست و ناشى از ضعف ايمان و حسادت و عقده حقارت است و آنگاه كه هواى نفس بر انسان حاكم شود به ريسمان پوسيده دشمن چنگ مى‏زند.
به هر حال، راهپيمائى 22 بهمن براى خودى‏ها هم پيام داشت، چنانكه براى بيگانه، پاسخى مناسب بود به پيشنهاد رفراندم و نظرخواهى از مردم و مردم بار ديگر رأى خود را به تاريخ عرضه داشتند كه اين ملت رأى‏شان همان رأى 12 فروردين 1358 است و چيزى عوض نشده و نسل اول و دوم و سوم همچنان خواهان اسلام و جمهورى اسلامى اند نه جمهورى دموكراتيك و شعارهاى پوچى چون سكولاريسم و دموكراسى غربى و مانند آن. تهديدات دشمن و فرهنگ شهادت‏
آنچه تاكنون انقلاب را بيمه كرده و سرمايه پيروزيها بوده فرهنگ آسمانى شهادت‏طلبى است. فرهنگى كه تمدن‏هاى بشرى با آن بيگانه است. آنچه در مصاف با دشمن تعيين كننده بوده اين فرهنگ است. اين فرهنگ بايد زنده بماند تا اسلام را براى هميشه بيمه كند و در مصاف با استكبار جهانى كه پرچم صليب را به دست نو محافظه كاران و يانكى‏ها داده تا به كشورهاى اسلامى هجوم آورند به فرزندان اسلام درس جهاد و فداكارى بياموزد درسى به بزرگى واقعه عاشورا، پيام پيروزى خون بر شمشير و عزت و عظمت در پرتو ايمان و مبارزه تا حاكميت مطلق حق و تحقق و عده‏اى كه خداوند به مؤمنان داده است. رمز بقاى عاشورا و نهضت حسينى در گستره زمان را در همين نكته بايد كاويد «و اما ما ينفع الناس فيكمث فى الارض» (سوره رعد – آيه 17) شهادت غرامتى است كه هر ملتى كه طالب عزت و عظمت است بايد بپردازد تا شاهد آزادى را در آغوش گيرد و هر كس از مرگ ترسيد ذليل مى‏شود. اين به زمان خاص و جغرافياى به خصوص محدود نيست. و ما كه بيشترين حضور را در بزرگداشت عاشورا داشته‏ايم اينك بايد طلايه دار اين راه باشيم و پيام آن را به جهانيان برسانيم. بدعت زدايى از فرهنگ عاشورا
همچنين اجازه ندهيم روح عاشورا و محرم در لفافه ظواهر پنهان بماند، در تحليل و گفتارمان، شعر و سرود و عزادارى و آموزش به جوانانمان بياموزيم و مجال ندهيم برخى بدعت‏ها و خرافات برگرفته از سنت‏هاى بيگانه و خارج از حوزه شرع و راه شريعت بنام عزادارى بر چهره نهضت الهى امام حسين(ع) سايه افكند. عزادارى سيد الشهداء بر گرفته از سيره و سنت اهل بيت(ع) است. سوگوارى در بيوت امامان سارى و جارى بوده و به نوحه و گريه و شعر و اقامه ماتم سفارش كرده و ثواب بى حساب قائل شده‏اند كه آن را بايد سرمشق ساخت و از فرو افتادن در خرافات و تحريف و اكاذيب پرهيز نمود.
دشمنان ما برآنند تا از انديشه والاى تشيّع و قيام عاشورا و نهضت حسينى(ع) چهره‏اى واژگونه بسازند، تصوير برخى حركات خود سرانه كه چهره خونين از عزاداران و سرشكستن ارائه مى‏كند به خارج صادر مى‏شود تا مكتب شيعه را خرافى جلوه دهند و اين ظلم به مكتب متعالى تشيع است كه شيعه نبايد در اين ظلم دشمن را يارى دهد و علماى دين و عقلاى قوم نبايد اجازه دهند اين حركات گسترش يابد و با آن برخورد كنند، استعمارگران كه توانمندى اسلام را در پرتو عاشورا ديدند و معجزه قرن را در شكستن دژهاى استكبار در رهگذر انقلاب اسلامى ايران مشاهده كردند پس از سالها مطالعه و كنگاش به اينجا رسيدند كه فرهنگ عاشورا را تحريف كنند و در اين راستا از هر توطئه و تحريف فروگذار نكردند، لذا بايد بهوش باشيم فرهنگ ناب عاشورا را پاس داريم و همانگونه كه در جريان نهضت اسلامى‏مان از فرهنگ عاشورا و شهادت سالار شهيدان الهام گرفتيم در تداوم آن نيز درس بياموزيم. بدانيم كه جنگ پايان نيافته و سپر نبايد از دست بيفكنيم. زمينه‏سازى ظهور منتقم‏
خون شهيدان عاشورا مى‏جوشد تا هر آنچه را پليدى و بيدادگرى و ستم و بى عدالتى است از بسيط خاك براندازد و با ظهور منجى عالم بشريت منتقم خون حسين بن على(ع) آخرين پايگاه سلطه و بيداد درهم كوبيده شود و مستضعفان عالم وارثان زمين گردند. زمينه سازى اين ظهور آمادگى و آگاهى است و اين به شناخت فرهنگ عاشورا پيوند دارد و فلسفه انتظار با اين تحليل معنى پيدا مى‏كند نه دست روى دست نهادن و شانه از بار مسئوليت خالى كردن كه نتيجه كج انديشى در مسئله انتظار است.
بارى همانگونه كه بنيانگذار نظام اسلامى در روزهاى پر التهاب نهضت به عزاداران امام حسين(ع) آموخت كه مصائب امروز اسلام را در نوحه‏ها و سرودهاى عاشورا بگنجانند و كربلا را به روز كنند امروزه نيز كه سردمداران كفر جهانى چنگ و دندان نشان مى‏دهند همان سياست و سيره بايد احياء شود، در اشعار و شعارهاى عزادارى از جهاد با كفار و مهاجمان صليبى سخن گفته شود تا دشمن حساب كار خود را بكند و بداند فرزندان عاشورا آماده و هشيارند «و كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» كه شعار شيعيان است به همين معنا است. عاشورا پابه‏پاى زمان و در امتداد عصرها و نسل‏ها همچنان طلايه دار نهضت‏ها بوده و پرچم‏هاى انقلاب‏ها را برافراشته و هر لحظه كه روح پليد يزيديان برآشوبد فرزندان عاشورا تا روپودش را بر باد دهند و اين آمادگى و حماسه پيروزى خون بر شمشير عامل بازدارنده‏اى است كه به دشمن مى‏آموزد تجربه‏هاى تلخ گذشته را تكرار نكند.
در يك سخن امروز خصلت پليد يزيدى در سيماى سردمداران و سياستمداران آمريكائى و متحدانش چهره نموده و نغمه‏هاى تجاوز را به زبان مى‏آورند و به همين دليل فرزندان عاشورا بايد به دشمن بياموزند كه روح حماسه ساز و ستم سوز حسينى را در كالبد دارند و خشم و كينه دشمنان خدا را عبادتى بزرگ مى‏شمارند و شهادت را فوز عظيم مى‏دانند.
و با اين سلاح ستم سوز پاسخى مناسب به آنان بدهند. عزاداريهاى اين سال بايد متناسب با چنين فضائى باشد و آحاد ملت بويژه مسئولان مى‏بايست چنين شرائطى را درك كنند و با وحدت و انسجام زمينه براى گستاخى دشمن فراهم نسازند و پوزه دولتمردان آمريكائى را به خاك بمالند كه وعده راستين الهى كه بندگان شايسته‏اش را بر كافران غلبه و پيروزى دهد حتمى است: «ان تنصروا اللّه ينصركم و يثبت اقدامكم» و سخن آخر اينكه: اين حضور باشكوه مردمى و وفادارى و پايدارى، مسئوليت مسئولان را چندان برابر مى‏كند، همه دست اندر كاران امور بايد دست به دست هم دهند و با وحدت و همدلى در خدمت به اين ملّت كه سرمايه عظيم نظامند لحظه‏اى درنگ نكنند. قواى سه گانه نظام هر يك به نوبه خود سهمى از اين مسئوليّت دارند. در اين خدمت رسانى از خداوند بزرگ مدد مى‏طلبيم.

پاورقي ها: