منزلت زن از اعصار گذشته تا انقلاب اسلامى‏

جايگاه زن در گذر تاريخ‏
نقش زن در خانواده، اجتماع و تربيت نسل پرتكاپو مطلبى است كه اگرچه نويسندگان و صاحب مكاتب گوناگون بدان اشاره كرده‏اند امّا هيچكدام نقش ارزنده‏اى را كه اسلام براى شخصيت زن قائل است مورد توجه قرار نداده و از آن غافل بوده‏اند. زيرا در جهانى كه در جاهليت وحشيانه به سر مى‏برد ناگهان از افق وحى خورشيد محمدى(ص) طلوع نمود و با كلام نورانى قرآن به پرتو افشانى پرداخت و در ميان اقشار گوناگون كه ستمهاى زيادى متحمل شده‏اند از ظلمى كه بيش از همه بر زنان رفته پرده برداشتند و براى احياى هويت بانوان و جلوگيرى از تضييع حقوقشان گامهاى اميدوار كننده در آن فضاى يأس آلود برداشتند.
يادآور مى‏شود اقوام و ملل پيشين زن را موجودى ضعيف و فاقد شأن و اعتبار دانسته و با وى رفتارى ناروا داشتند و زنان را همچون غلامان و چارپايان قابل مبادله به حساب آورده و هيچگونه اختيار و قدرت گزينشى برايشان قائل نبودند و اين درحالى است كه پرمشقت‏ترين كارها بر دوش زنان بود و اگر از عهده كارهاى طاقت فرسا برنمى‏آمدند شديداً مورد فشار و آزار و اذيت توأم با توبيخ و ملامت قرار مى‏گرفتند و چه بسا زير ضربات لگد و كتك جان مى‏دادند. در برخى از برهه‏هاى تاريخى و با حضور مصلحين اجتماعى اگرچه بانوان از بعضى مزايا برخوردار شدند با اين وجود از نظر حقوق معنوى و اجتماعى و استقلال شخصيت محروميت‏هاى فراوانى داشتند. امام خمينى در فراز يكى از بيانات خود در اين باره فرموده‏اند: «…زن در دو مرحله مظلوم بوده است يكى در جاهليت كه مثل حيوانات بلكه پايين‏تر از آن بود و اسلام زن را از آن لجن‏زار بيرون كشيد و ديگر در زمان ما… به اسم اينكه مى‏خواهند زن را آزاد كنند، به زن ظلمها كردند و وى را از آن مقام شرافت، معنويت و عزتى كه داشت پايين كشيدند».(1)
ظلم و فشارهايى كه در گذشته به زنان روا مى‏شد محدود به سرزمين و يا منطقه جغرافيايى خاص نبود، بلكه در بيشتر تمدنها حتى كهن‏ترين آنها نظير روم و يونان براى زن شخصيتى حقوقى و اجتماعى در نظر نمى‏گرفتند و او را در حد كالاهاى تجارتى به حساب مى‏آوردند از ديد چنين اقوامى زن از روح جاويد انسانى برخوردار نبود و زندگى او تا زمانى بود كه شوهرش در قيد حيات باشد و بعد از فوت همسر حق زندگى نداشت. يهوديان و مسيحيان كه بايد در اين رابطه وضعى بهتر از سايرين داشته باشند همسو با نگرشهاى منفى نسبت به زن، با تولد پسر در خانواده شاد مى‏شدند و ولادت نوزاد دختر را موجب سرافكندگى مى‏دانستند. در گذشته، زن موجودى بود كه جزء ارث قرار مى‏گرفت و بازماندگان هر طور كه مى‏خواستند از او بهره‏بردارى مى‏كردند. قرآن كريم اين روش جوامع عقب افتاده را محكوم مى‏نمايد و مى‏فرمايد: اى اهل ايمان براى شما حلال نيست كه زنان را به اكراه و جبر به ميراث گيريد و بر زنان سختگيرى و بهانه‏جويى مكنيد…(2)
هنگامى كه مادر مريم آن حضرت را به دنيا آورد به خداوند عرض كرد: پروردگارا او دختر است (نمى‏تواند چون پسران خادم حرم گردد) اما خداوند (به فضيلت‏ها و صفات برجسته او) آگاه است.(3) اين انديشه كه برخاسته از مظلوميت زن و نشناختن شأن و اعتبار او در آن دوران بود به هيچ وجه با نظر اسلام سازگار نيست زيرا كه زن و مرد در كسب فضايل و طى نمودن مراحل كمال يكسانند و هيچ كدام بر ديگرى برترى ندارند مگر به انجام اعمال صالح و خداپسندانه.
از اينها گذشته شايد بتوان ظلمى كه در جامعه عربستان قبل از اسلام به زن مى‏شد را اسفناكترين و بى‏رحمانه‏ترين نوع برخورد با وى دانست. زنده به گوركردن راحت‏ترين سرنوشتى بود كه دختران بدان مبتلا مى‏شدند. قرآن كريم در اين مورد مى‏فرمايد: و چون يكى از آنها را به فرزند دخترى مژده آيد رخسارش سياه شده و سخت دلتنگ و خشمگين مى‏شود و از عار اين مژده روى از قوم خود پنهان مى‏دارد كه آيا آن دختر را با ذلت و خوارى نگه دارد و يا زنده به خاك گور كند…(4) تكريم زن در مكتب اسلام‏
طلوع مكتب حياتبخش اسلام زندگى بشر را تحت تأثير قرار داد و برجايگاه بلند زن و مقام شايسته او تأكيد ورزيد و با بيان «انا خلقناكم من ذكرٍ وانثى»(5) خلقت زن و مرد را يكسان دانسته بطورى كه زن همچون مرد داراى روح الهى و مسيرى براى رشد و تعالى مى‏باشد مقام ويژه‏اى كه خداوند به زن عنايت كرده اين است كه بچه در رحم او شكل مى‏گيرد، رشد مى‏كند و نهايتاً در بطن مادر به او روح دميده مى‏شود روحى كه امر پروردگار حكيم است. «قل الروح من امر ربّى» (6) بنابراين نفخ روح در بدن كودك را خداوندى كه احسن الخالقين است به محل رحم مادر مربوط كرده است نه صلب پدر و اين خود بسى موجب سعادت و افتخار براى زن بوده تا جايگاه خويش را در نظر پروردگار بداند و از آن فاصله نگيرد.
از سوى ديگر براى اينكه ارزش زن عملاً به جهانيان ثابت گردد نسل پاك پيامبر اكرم(ص) را در وجود دخترش قرار داد و امامان و پيشوايان دين را از نسل زهراى اطهر(س) بوجود آورد و بدين وسيله مشت محكمى بر دهان بى خردانى زد كه دختر را جزء اولاد خويش به حساب نمى‏آوردند و از وجودش احساس ننگ و عار مى‏كردند. رفتار و كردار پيامبر مكرم اسلام (ص) نسبت به دخترش حضرت زهرا(س) حكايت از احترامى است كه مى‏تواند منشأ برخورد و رفتار صحيح مردان با زنان واقع شود بارها پيامبر(ص) بر دستان زهرا بوسه زد و مقام و موقعيت او را ستود و به همگان نشان داد كه دختر در نزد او محترم است و رعايت حال او از مهمترين كارهاست. در مراسم عبادى سياسى حج كه هر ساله ميليونها زائر حضور دارند امر شده به ياد هاجر فاصله بين كوه صفا و مروه را با ايمان و اخلاص بپيمايند و از عمل يك زن برگزيده و شايسته تبعيت كنند. قرآن كريم كه راهنماى انسانهاى طالب حقيقت است بهترين الگو براى آنها را آسيه زن فرعون معرفى مى‏كند كه با پشت پا زدن به مظاهر مادى و زندگى تجمّلى فرمان خدا را به جان خريد و درس كمال و رستگارى را به زنان و مردان مؤمن آموخت.
علاوه بر اينكه قرآن كريم شخصيت مسخ شده زن قبل از اسلام را زنده كرد، او را صاحب امتيازاتى نمود كه قبلاً هيچ فردى و آئينى بدان توجه نداشت و زن را لايق برخوردارى از چنين مواهبى نمى‏دانست. تا پيش از ظهور اسلام زنان نه تنها از حقوق فردى محروم بودند بلكه حضور آنها در فعاليت‏هاى اجتماعى نيز متصور نبود. با فرمان دين الهى زنان از تحقير و توهين رهايى يافته همچون مردان قابليت پذيرش مسئوليت‏هاى اجتماعى را يافته و نقش نظارتى آنها مورد تأييد واقع شد. بر خلاف رسم متداول آن زمان كه زنها را مالك چيزى نمى‏دانستند و او را از تصرف در سرمايه خويش منع مى‏كردند زن صاحب اختيار و مالك سرمايه‏اى شد كه بدست آورده بود. «للرجال نصيبٌ مما اكتسبوا و للنساء نصيبٌ‏مما اكتسبن»(7) اين اعتبار بخشى به زن مسلمان از جانب خداوند كريم پيش از طرح امتياز دهى كشورهاى اروپايى نظير انگستان، فرانسه و آلمان بود كه در قرن 19 ميلادى به استقلال اقتصادى زن تأكيد نمودند. زن مسلمان عزتمندى خويش را از اسلام بدست آورد و سفارشاتى كه بزرگان دين در رابطه با زنان نموده‏اند بيانگر توجّه خاص به وضعيت جسمى و روحى او دارد. امام على(ع) در سفارش خويش به فرزندش مى‏فرمايد:
«زن را در كارى كه با مقام وى سازگار نيست امر نكن زيرا كه زن گل خوشبوست نه قهرمان».(8) موقعيت زن در رژيم ستمشاهى
شايد به جرأت بتوان گفت مظلوميت زن در دوران حاكميت طاغوت از جهاتى شبيه آن چيزى بود كه در زمان جاهليت وجود داشت، با اين تفاوت كه در رژيم گذشته با شعار عوام فريبانه آزادى براى زن او را از هويت اصلى و نعمت خداداد آزادى واقعى دور كرده و به قيد و بند فساد اخلاقى، برهنگى و كالاى تجارتى كشانده كه فقط بهره‏ورى مادى و شهوانى در مورد آن صدق مى‏كرد در اين دوره مرتبه انسانى و وجه عزتمند زن به فراموشى سپرده شد و از او ظاهرى ساختند، كه تنها وسيله‏اى باشد در دست مردان و صاحبان سرمايه، تا با تبليغات تجارتى بر اندوخته آنها بيفزايند و او را از رسالت واقعى خويش دورگردانند. با كشاندن زنان به مراكز مختلط زن و مرد و دعوت به حضور در فيلمها و سريالهاى نامناسب و تقليد از الگوهاى غربى و ضد دينى و بدنبالش مبارزه جدى شاه، تلاش وسيعى را براى از بين بردن حجاب و عفت عمومى زن ايرانى پايه ريزى كردند. استعمارگران كه طرّاح اوليه اين نقشه‏ها بودند دندان تيز كرده تا شرف ملّى و مذهبى ملت مسلمان را از ناحيه اصلى‏ترين و مؤثرترين ركن جامعه كه همانا زنان بودند نابود كنند، نظير آن اتفاقى كه در سرزمين اندلس افتاد. مردم متمدن و مقيد آن‏جارا كه با سرمايه فرهنگ دينى از زير يوغ بندگى كفار رهيده بودند توسط زنان بى‏بند و بار و بد حجاب به سستى و بى‏قيدى كشاندند و كم كم ملت اندلس را از درون تهى كردند و در نتيجه جوانان فعال و مسلمان، توانايى و انگيزه‏هاى دينى خود را از دست دادند و در اثر تبليغات مسموم موج جدايى از دين تقويت گرديد و در مدتى كوتاه نور علم و دين در آن سرزمين به خاموشى گرائيد. مطمئناً دشمنان دين و قرآن در موقعيت فعلى نيز براى پيشبرد اهداف خود و نابودى جوامع اسلامى توطئه مى‏كنند، برهمگان خصوصاً زنان مؤمنه و معتقد فرض و لازم است با هوشيارى و آگاهى آنها را در اين امر ناكام گذارند.
عدم شناخت جايگاه واقعى زن و بى‏ارزش نمودن مقام و منزلت خدايى او سبب گرديد پيشرفت و ترقى از نگرش بيگانگان و كسانى كه از فرهنگ اسلامى فرسنگها فاصله داشتند چنان تعبير و تفسير گردد كه زنان نبايد خود را مقيّد به حجاب، عفّت و عدم رابطه با نامحرمان بدانند كه اين امر موجب عقب ماندگى آنها مى‏شود. چنين توجيهاتى در برهه‏اى از تاريخ سبب گرديد بنياد بسيارى از خانواده ها متلاطم و نقش اصلى زنان كه همانا همسرى و مادرى است در پس پرده آزادى‏هاى دروغين لطمه ببيند. گرچه زنان آزاده بسيارى در مقابل برنامه‏هاى طاغوت كه ديكته شده از طرف استعارگران بود مقاومت ورزيدند اما شياطين با دسيسه و نيرنگ و فريب عده‏اى سرسپرده به بعضى اهدافشان دست يافتند.
امام خمينى (ره) ره آورد آزادى در نظام طاغوت را چنين بيان مى‏كند:
«زن‏ها را در اين دوره‏هاى اخير منحط كردند. از خيانت‏هاى بزرگى كه به ملت ما شد اين بود كه نيروى انسانى ما را از دست گرفتند. نيروى جوانان ما را به عقب راندند. نيروى بانوان ما را به عقب راندند. بانوان ما را منحط كردند، خيانت كردند بر ملت ما بانوان ما را ملعبه كردند. بانوان ما را مثل عروسك‏ها كردند، بانوان ما جنگجو بودند، اينها مى‏خواستند ننگجو باشند، و خدا نخواست اينها اهانت به مقام زن كردند، اينها مى‏خواستند زن را مثل شى‏ء مثل يك متاع به اين دست و آن دست بگذارند.»(9) حضور زن در پيروزى انقلاب اسلامى‏
انقلاب اسلامى كه به همت زنان و مردان مسلمان ايران و به رهبرى حضرت امام خمينى (ره) به وقوع پيوست به زن حيات مجددى بخشيد و او را كه گرفتار دسيسه‏هاى شيطانى در حكومت شاه ستمگر شده بود نجات داد. امام خمينى(ره) كه زن را مربى جامعه و مربى انسانها مى‏داند و سعادت و شقاوت انسانها را بسته به وجود او مى‏داند پيروزى انقلاب اسلامى را وابسته به اين قشر دانسته و مى‏فرمايد: «ما همه در اين نهضت سهيم هستيم و شما خانمها سهم بزرگ داريد يعنى آمدن شما خانمها به خيابان‏ها و ميدان‏هاى مبارزه موجب اين شد كه مردها هم قوه پيدا بكنند، تقويت بشوند روحيه آنها هم با آمدن شما تقويت بشود شما سهم بزرگى را در اين نهضت داريد.»(10)
نكته قابل توجه در رابطه با نقش زن مسلمان در شكل‏گيرى انقلاب اين است كه آنها براى اولين بار نبود كه حضور خويش را در صحنه سياسى و اجتماعى به اثبات مى‏رساندند بلكه مشاركت فعالانه و متعهدانه اين قشر در لحظات حساس و سرنوشت ساز اين ملت و حماسه‏هاى ملى، مذهبى تحسين برانگيز است. پس از فرمان تحريم تنباكو توسط ميرزاى شيرازى همسران ناصرالدين شاه به شكستن قليانها اقدام كردند و در نهضت انقلابى جنگل زنان خطه گيلان با كمك‏هاى مادى و معنوى خويش مبارزان را يارى رساندند، تا آنها در وظيفه خود ترسى به دل راه ندهند، مقاومت زنان مسلمان در توطئه كشف حجاب و به پاكردن تظاهرات بزرگ در مشهد و اعتراض به اين وضع هرگز از خاطره‏ها محو نمى‏گردد.
اما نقش زنان در صحنه‏هاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، ايران بسيار فعالانه‏تر و قويتر از هر زمان ديگرى بود. حضور زنان در صحنه‏هاى مبارزه و تلاش، مثلاً بردبارى خانواده‏هاى انقلابى در برابر انبوه مشكلاتى كه رژيم ستمگر شاه براى آن‏ها پيش مى‏آورد، ترغيب و تشويق همسران و پسران و مجاهده و تلاش در سرنگونى طاغوت از جمله عوامل مؤثر در روند روبه تكامل انقلاب بود. صبورى مادران داغديده كه جوانهاى خود را در صحنه تظاهرات و راهپيمايى‏ها از دست مى‏دادند و هيچ شكايتى نداشتند از امورى است كه نمى‏توان همانندى براى آن در جنبشهاى ملى و يا مذهبى در ديگر نقاط جهان پيدا كرد. در واقع اگر همكارى خالصانه زنان با همسرانشان در ميادين مبارزه، زندان رفتن و شكنجه و آزار نبود شايد اين مقاومت‏ها در راه پيروزى به ثمر نمى‏رسيد و ريشه‏هاى سازنده و شكل دهنده انقلاب پا نمى‏گرفت، شهادت تعداد زيادى از زنان مسلمان چه در تظاهرات و چه در زندانها از جمله واقعه 17 شهريور و نداى لبيك به رهبر انقلاب در راهپيمايى‏هاى گسترده‏اى چون تاسوعا و عاشوراى سال 57 نشانگر روحيه بالا و وفادارى زنان به اسلام و رهبر آن بود كه از اراده‏اى محكم و خلل‏ناپذير و ايمانى قوى سرچشمه مى‏گرفت. مأموران رژيم وقتى صحنه نمايش ميليونى زنان را در تظاهرات خيابانى مى‏ديدند و رفتارهاى محبت‏آميز و مادرانه آنها كه دلسوزانه مى‏خواستند به جمع ملت بپيوندند را مشاهده مى‏كردند، در يك لحظه تصميم مى‏گرفتند و به آغوش مردم باز مى‏گشتند و اسلحه‏هاى خود را بسوى فرماندهان و سرسپردگان رژيم نشانه مى‏گرفتند. امام خمينى كه بارها به نقش كليدى و قابل ملاحظه زنان در پيروزى انقلاب تأكيد كرده فرموده‏اند:
«… در تظاهرات خيابانى زنان ما، بچه‏هاى خردسال خود را به سينه فشرده بدون ترس از تانك و توپ و مسلسل به ميدان آمده‏اند…آنان نقش ارزنده‏اى در مبارزات ما ايفاء كرده‏اند. در چه تاريخى اين چنين زنانى را سراغ داريد و در چه كشورى»(11)
و در جاى ديگر از سهم عظيم بانوان در پيروزى انقلاب چنين فرموده‏اند:
«شما بانوان در ايران ثابت كرديد كه در پيشاپيش اين نهضت قدم برداشتيد، شما سهم بزرگى در نهضت اسلامى ما داريد. شما در آينده براى مملكت ما پشتوانه هستيد. از شماست كه مردان و زنان بزرگ تربيت مى‏شود. در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربيت مى‏شوند شماها عزيز ملت هستيد. پشتوانه ملت هستيد.»(12)
كمبودها و مشكلات زندگى خيلى زود براى زنان دردسر آفرين مى‏گردد. در بحبوحه پيروزى انقلاب، نبود امكانات مادى و موارد مورد نياز به ويژه سوخت زمستانى كوچكترين تزلزل و وحشتى در روحيه زنان ايجاد نكرد. با اينكه در صف‏هاى طولانى به انتظار دريافت اجناسى كه كمتر در دسترس بود ساعت‏ها معطل مى‏ماندند از اينكه براى رضاى خدا و به ثمر نشستن انقلابشان متحمل اين سختى‏ها مى‏شدند خوشحال بودند. آنها با شركت در فعاليت‏هاى نظامى، ساخت كوكتل مولوتوف و تهيه مواد لازم كه آن زمان براى پاشيدن حمله مأموران نظام به كار گرفته مى‏شد سريعاً اقدام مى‏كردند و توان خويش را در هر زمينه‏اى كه حركت عظيم ملت را به جلو مى‏برد بروز مى‏دادند. اين كار به گوشه‏نشينى و عدم تحرك و ناكار آمدى زن و همچنين آزادى‏هاى دروغين و سطحى‏نگرى در خصوص زن مهر باطل زد. امام خمينى (ره) بنيان گذار جمهورى اسلامى حضور زنان را معجزه بزرگ اسلامى مى‏داند و نتيجه نور ايمان و قدرت اسلام و قرآن و علّت تحولشان را اسلامى بودن اين نهضت بيان مى‏دارد و نهايتاً انقلاب اسلامى را وامدار زنان مسلمان و متعهد برمى‏شمارد. حمايت ايشان از زنان و قدردانى از آنها در برخوردها و ديدارهايى كه برگزار مى‏شد بخوبى مشهود است. در روزهاى نخستين كه امام(ره) از پاريس به تهران آمده بودند و در مدرسه‏اى كه با ايشان ملاقات صورت مى‏گرفت، كثرت جمعيت به حدى بود كه مسئولين نگران وضعيت امام شده تصميم گرفتند، ملاقات خواهران را حذف كنند. امام كه متوجّه اين مطلب شدند فرمودند: «زنها سهم افزونترى در انقلاب داشتند، شما مى‏خواهيد اين نيروى فعّال را كه مشوق مردها بودند و تشجيع كننده آنان در ميدان مبارزات از صحنه خارج كنيد.»(13)
شهيد مطهرى نيز بر نقش سازنده و مفيد بانوان در انقلاب اشاره دارد و مى‏فرمايد: «انقلاب اسلامى ايران ويژگى‏هايى دارد كه مجموع آن را در ميان تمامى انقلاب‏هاى جهان بى‏نظير و بى‏رقيب ساخته است يكى از آن ويژگى‏ها ذى سهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگى از انقلاب را به خود اختصاص دادند و اين حقيقتى است كه جملگى برآنند.»(14)
زنان هم متقابلاً در پرتو معنويت و عظمت انقلاب اسلامى به اين واقعيت رسيدند كه اسلام براى آنها هويتى انسانى قائل است كه ريشه در گرايشهاى عالى دارد و الگوگيرى از مكتب حضرت زهرا(س) بزرگ بانوى عالم بشريت و اتكال به قوّه لايزال الهى و چنگ زدن به ريسمان حق آنان را در جايگاهى رفيع و ارزشمند قرار داد. زنان متعهد در دوران انقلاب اسلامى نقشى ماندگار از خود به جاى گذاشتند و به همگان ثابت كردند كه شخصيت زن مسلمان در تبعيت از الگوهاى مصرفى غرب و مد و مدپرستى و آنچه آنها برايش به ارمغان مى‏آورند نيست بلكه چيزى كه بر اعتبار و ارزش او مى‏افزايد نجابت، شرافت و فداكارى در راه آرمانهاى اصيل دينى است كه خداوند به آن‏ها ارزانى داشته است. امام خمينى (ره) شناخت و فهم زن مسلمان ايرانى را ستوده مى‏فرمايد: «اينجانب به زنان پرافتخار ايران مباهات مى‏كنم كه تحولى آن چنان در آنان پيدا شد كه نقش شيطانى بيش از پنجاه سال كوشش نقاشان خارجى و وابستگان بى‏شرافت آنها از شعراى هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاى تبليغاتى مزدور را نقش بر آب نمود و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان، دچار گمراهى نشده و با اين توطئه‏هاى شوم غرب و غرب زدگان آسيب نخواهد پذيرفت.»(15) نقش زنان پس از پيروزى انقلاب اسلامى‏
زنان مبارز، متعهد و مسلمان همانگونه كه در شكل‏گيرى و پيروزى انقلاب فعالانه و جسورانه به وظايف خويش عمل كردند بعد از آن هم در حفظ و تداوم اين نعمت خدادادى با دل و جان كوشيدند از حوادث مهم بعد از انقلاب جنگ تحميلى عراق عليه ايران بود كه با توطئه مشترك دشمنان اين ملت كه تاب و تحمّل اين موفقيّت و پيروزى را براى مردم دلاور ايران نداشتند به وقوع پيوست. در چنين موقعيتى كه تمام ملت ايران بسيج شدند تا دشمن فريب خورده را از هجوم به سرزمين اسلامى برحذر دارند حضور گسترده و فداكارانه بانوان فهيم و انقلابى نسبت به روزهاى شكل‏گيرى انقلاب بيشتر احساس مى‏شد و اين مهم به خوبى محقق شد، چرا كه زنان ايرانى در يافته بودند دشمن از وحدت، تعهد و ايمان آنها شكست خورده و در صدد ضربه زدن به نهال نورسته انقلاب اسلامى است بنابراين با همتى عالى‏تر و عزمى جزم‏تر و تلاشى وافر و بردبارى ارزنده‏تر پا به ميدان گذاشتند تا نقشه توطئه گران را بى نتيجه و ناكام گذارند. گرچه شركت در عمليات جنگى و حضور در خطوط مقدم جبهه براى آن‏ها ميسر نبود آن‏ها با انجام كارهايى كه دست كمى از مبارزه رودررو با دشمن نداشت به تجهيز و ترغيب مبارزان و رزمندگان پرداختند حضور در كلاسهاى امداد و فراگيرى تعليمات نظامى جهت كمك به مردان مبارز در ميادين جنگ از قدمهاى اوليه زنان بود. به عهده گرفتن وظايف پرستارى در بيمارستانهاى صحرايى و همكارى دلسوزانه در يارى رساندن به رزمندگان مرهمى بود كه بر زخم دلاور مردان جبهه نبرد حق و باطل مى‏نهادند و به رفع نيازهاى آن‏ها اقدام مى‏كردند. زنانى كه از اين صحنه دور بودند در شهرها و روستاها زندگى مى‏كردند با ايمان و باور قلبى همدوش با هم مجاهدين راه خدا را تنها نگذاشتند و با جمع آورى اقلام مورد نياز، بافت شال و كلاه و لباسهاى گرم، پخت نان و تهيه مواد غذايى خود را در اين مبارزه سهيم و شريك نمودند. علاوه بر تلاشهاى ياد شده نقش مادران صبور و همسران مؤمن دلاوران صحنه‏هاى نبرد كه فرزندان و شوهران خويش را به مبارزه عليه كفر ترغيب مى‏كردند هرگز از يادها نمى‏رود. مطمئناً اگر روحيه مقاومت در بين زنان مسلمان در مدت زمان جنگ متزلزل مى‏شد نتيجه بر عكس اين بود. كيست كه آرامش صبورانه همسران، مادران، خواهران و دختران شهداء، اسراء و مفقود الاثرها را ببيند و به حقانيت نهضت و مبارزه ملت ايران از ابتداى شروع اين جنبش د

ينى و مذهبى و از سوى ديگر به اينهمه عظمت و ايثار آفرين نگويد. نوشتار را با كلام رهبر معظم انقلاب در خصوص زنان مبارز و متعهد به پايان مى‏بريم. تربيت اسلامى و انقلابى زن مسلمان مايه افتخار و مباهات جمهورى اسلامى است مابه زنان مسلمان خودمان افتخار مى‏كنيم…زن ايرانى كه به بركت انقلاب در راه بسيار خوبى قرار گرفت…امروز مى‏تواند در ميدان علم و ميدانهاى گوناگون وارد شود و عاليترين مدارج علمى را نيز طى كند.(16) پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. پيام به مناسبت روز زن 26/2/58. 2. سوره نساء، آيه 20. 3. سوره آل عمران، آيه 35. 4. سوره نحل، آيه 59 – 58. 5. سوره حجرات، آيه 13. 6. سوره اسراء، آيه 85. 7. سوره نساء، آيه 32. 8. نهج البلاغه، نامه سى و يكم. 9. در جمع بانوان قم 12/11/58 . 10. در ديدار با گروهى از بانوان فرهنگى و مربيان قرآن كاشمر 22/6/58. 11. مجله راه تربيت، شماره 38، ص 16. 12. جوانان از ديدگاه امام خمينى (ره)، ص 284. 13. مجموعه مقالات و سخنرانى‏هاى كنگره بين المللى شخصيت امام خمينى ص 95. 14. مجله پيام زن، شماره 100، ص 18. 15. فصلنامه شوراى فرهنگى و اجتماعى زن، شماره 5، پائيز 78، ص 2. 16. به مناسبت هفته زن، سال 1368 و 1371.