معيارهاى گزينش همسر در آموزه هاى اسلامى آخرين قسمت

معيارهاى گزينش همسر در آموزه‏هاى اسلامى‏ آخرين قسمت عسكرى اسلامپوركريمى‏ 3- اخلاق نيكو هرچه علم و تكنولوژى رشد مى‏كند، نياز بشر به اخلاق افزايش مى‏يابد و لازم است به موازات آن دستورات عاليه اخلاقى پيامبران، كاملاً مورد عمل و نظر قرار گيرد؛ زيرا، دنياى علم و صنعت، گرچه وسايل و ابزارهايى در اختيار بشر مى‏گذارد؛ ولى هيچ‏گونه، درباره عدم سوء استفاده از آنها راه‏حلى ارائه نمى‏دهد. سير صعودى آمار جرائم، جنايات، فساد، تبهكارى، قتل و خودكشى، متلاشى شدن خانواده‏ها و…، بيانگر اين حقيقت است كه اخلاق، كه فلسفه بعثت انبياء است «انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق»(1)بر جامعه حكمفرما نباشد. دانش و صنعت نمى‏تواند سعادت و آرامش بشر را تضمين و تأمين كند؛ بلكه استعمارگران، علم و صنعت را به نفع خويش استخدام نموده و ميليون‏ها نفر را بى‏خانمان مى‏كنند؛ چنان كه مى‏كنند و حقوق حقه ملتهاى ضعيف را چه آسان پايمال مى‏سازند و آنان را به خاك و خون مى‏كشند… تنها عاملى مى‏تواند روح سركش انسان و غرايز طوفانى و عصيانگر وى را مهار كند و علم و صنعت را در راه آرامش عمومى و زندگى مسالمت‏آميز به كار اندازد، اخلاق واقعى است كه از ايمان حقيقى به خدا سرچشمه مى‏گيرد. يكى از ويژگيهاى اساسى براى زندگى شاد، اخلاق نيك است. منظور از اخلاق نيك، تنها خنده‏رويى و خوش خلقى اصطلاحى نيست، زيرا خنديدن و … در بعضى مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نيست، بلكه ضداخلاق است. اخلاق هر انسانى تأثير مستقيم در زندگى او دارد. اين تأثير در محيط خانواده محسوس‏تر و نقش‏آفرين‏تر است؛ زيرا مسائل عاطفى در خانواده بر مسائل ديگر غلبه دارد و محيط خانواده بيشتر بر مبناى خصوصيات اخلاقى اعضاى آن شكل مى‏گيرد، تا عوامل ديگر؛ ازاين‏جهت، اگر اعضاى خانواده از اخلاقى نيكو بهره‏مند باشند، محيط خانواده تبديل به بهشتى سرورانگيز مى‏شود و چنانچه به بداخلاقى خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنّمى سوزان گرفتار خواهند ديد. امام على(ع) مى‏فرمايد: «بِحُسْنِ الاَْخْلاقِ يَطيبُ الْعَيْشُ»(2)با خوش اخلاقى ، زندگى نيكو و مطلوب مى‏گردد. ملكات فاضله و اخلاق كريمه است كه باعث نشاط و شادابى در زندگى شده و دشواريها را برطرف و اضطرابها و نگرانى‏ها را از بين مى‏برد و بداخلاقى جسم و روح انسان را فرسوده مى‏كند و عامل مهم پيرى زودرس است؛ ازاين‏رو، پيامبر گرامى اسلام(ص) پيوسته در دعا چنين مى‏فرمود: «اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ… مِنْ زَوْجَةٍ تُشيبُنى قَبْلَ اَوانِ مَشيبى»(3) خدايا! به تو پناه مى‏برم از همسرى كه قبل از رسيدن پيرى، پيرم كند. زندگى مشترك زناشويى، داراى فراز و نشيبهايى است كه برخورد صحيح با آنها نياز به روحيه‏اى قوى و اخلاقى پسنديده دارد. زن و مرد اگر از اين مزيّت، بهره‏اى نداشته باشند، نمى‏توانند با تفاهم و همكارى متقابل بر مشكلات زندگى چيره شده، بار سنگين آن را به مقصد برسانند. چنانچه هر يك از طرفين از اخلاقى نيكو و رفتارى شايسته برخوردار نباشد، طرف ديگر هر چند خوش اخلاق هم باشد، زندگى به كامش تلخ خواهد شد. از آنجا كه اصلاح صفات ناپسند، در صورت ريشه‏دار بودن آنها، نياز به تلاش طاقت‏فرسا و زمانى طولانى دارد، بايد از همان ابتدا به صفات اخلاقى همسر توجّه كرد، تا در سايه انتخاب همسرى خوش‏اخلاق، زندگى سعادتمندانه‏اى پى‏ريزى شود. به طور كلى منظور از اخلاق نيك، اين است كه انسان آراسته به صفات، عادات، خُلق و خوهاى پسنديده، فضائل، كمالات و اعمال و رفتار نيكو بوده و از صفات زشت، بيماريهاي اخلاقى و… دور باشد. زندگى زن و مرد در محيط خانوادگى احتياج به اخلاق دارد؛ زيرا تنها در پرتو قانون نمى‏توان زندگى كرد. قرآن‏كريم از پيامبر گرامى اسلام(ص) به عنوان صاحب «خُلق عظيم» ياد نموده و مى‏فرمايد: «انّك لعلى خلق عظيم»(4)تو بر خلق و خوى بزرگى هستى. خداى سبحان هيچ كس را به اين عظمت نستوده است. پيامبر(ص) را با عنوان نيكوترين انسان ستايش مى‏كند. در تبيين اين محور مهم از رسول‏اكرم(ص) چنين نقل شده است: «معيار خُلق نيكو، خلق الله است»(5) يعنى آن كسى خلق نيكو دارد، كه متخلق به اخلاق الهى باشد. نيكوترين نامها و صفات، از خداست.(6)چه رنگى نيكوتر از رنگ خدايى شدن. نيكوترين جلوه‏اى كه انسان مى‏تواند به خود بگيرد، مظهر جلوه‏هاى الهى شدن است كه انسان، خليفه و جانشين صفات خدايى شود. زيرا جانشين بايد به نشانه‏هاى خداوندى متصف باشد. اگر خداى متعال عطوف، رؤف، رحيم، عليم، كريم، عزيز، حكيم و غفور است، جانشين او نيز نشانى از اين صفات بايد داشته باشد. اينها جلوه‏هاى صفات الهى است كه در بنده مؤمن و خالص او تجلى‏نموده است. اين اصل، نه تنها عامل تحكيم خانواده و زندگى زناشويى است، بلكه يكى از مهم‏ترين عوامل براى تربيت نسل سالم، چه در دوران جنين و شيرخوارگى و چه در دوران كودكى مى‏باشد. در روايات اسلامى از ازدواج با افراد بداخلاق نهى شده و خوش‏اخلاقى يكى از شرايط همسر شايسته محسوب شده است.(7) در روايتى از امام باقر (ع) نقل شده كه فرمود: پدرم، امام سجاد(ع)، در يكى از مواقف حج به زنى برخورد كه «اخلاق نيكش» آن حضرت را جذب كرد، سؤال كردند اين زن داراى همسر است؟ گفتند: خير؛ پدرم بدون اين كه از حسب و نسب وى تحقيق كند، از او خواستگارى كرد، و اين خواستگارى منجر به ازدواج با او شد. فردى از انصار از داستان آگاه شد، ازدواج به اين سادگى براى او بسيار سنگين و گران آمد، به نظر آورد ممكن است آن زن فردى بى‏اصل و نسب باشد، و علت سرزنش نسبت به امام چهارم شود. مدتى در مقام جستجو برآمد و معلوم شد آن زن از طايفه شيبان است، خدمت امام چهارم(ع) رسيد و جريان را با آن حضرت در ميان گذاشت كه خدا را شكر همسر شما از فاميلى معروف و محترم است، آن حضرت فرمودند: من شما را خردمندتر از اين مى‏دانستم كه به اين امور پايبند باشى، مگر نمى‏دانى خداوند عزّوجلّ به بركت اسلام پستى‏ها را برداشت و نقصها را جبران فرمود، بزرگوارى و كرامت را جايگزين پستى و دنائت نمود، اينك مسلمان در هر موقعيتى باشد، محترم است و او را پستى نيست، لئامت و خسّت از آنِ جاهليت است و بس.(8) «حسين بن بشار واسطى» به امام رضا(ع) نامه نوشت كه يكى از بستگانم خواستار ازدواج با من است، ولى بداخلاق است؛ حضرت فرمود: «اگر اخلاقش بد است، با وى ازدواج نكن.»(9) بنابراين، خوش اخلاقى همسر، نقش مؤثرى در زندگى انسان دارد و بايد مورد توجه كامل قرار گيرد؛ زيرا آنچه مايه سازش و تحكيم روابط است، حسن خلق است، نه امور مادى، مانند ثروت و زيبايى. همسرِ بداخلاق و ناسازگار، مايه غم و اندوه و كدورت گرديده، طراوت و شادابى را از طرف مقابل مى‏ربايد. البته ناگفته پيداست اخلاق سوء و خشونت در كانون خانواده، در روحيه همه افراد اثر نامطلوب دارد. 4- سلامت عقل و تفكر بعد از ديندارى، اصالت خانوادگى و اخلاق نيك، «سلامت عقل» از مهم‏ترين شرايط يك همسر شايسته محسوب مى‏شود. تدبير امور زندگى و پيمودن راه سعادت و درستكارى و برطرف نمودن مشكلات زندگى مشترك كار ساده‏اى نيست. متأسفانه بسيارى از افراد، مقيّدند كه همسر زيبا داشته باشند، در صورتى كه زيبايى در آمار جهانى بهداشت، فقط 25 نمره دارد در حالى كه به تفكر و انديشه 300 نمره داده‏اند. در مورد عروس‏خانم هميشه مى‏پرسند: آيا زيبا هست، يا نيست. زيبايى دوره محدودى دارد، ولى ما نمى‏توانيم نقش بى‏بديل تفكر و تعليم و تربيت را انكار كنيم. برخى افراد در ازدواج جايى براى تفكر باز نگذاشته‏اند. اولين چيزى كه در تفكر جلوه‏گر مى‏شود، عامل هوش است. زندگى با يك فرد كم‏هوش، بسيار مشكل است. ممكن است بپرسيد: چگونه مى‏شود هوش يك نفر را قبل از ازدواج تشخيص داد؟ پاسخ بسيار آسان است. افرادى كه درجه هوشى خيلى پايين دارند، كاملاً در رفتار و كردارشان مشخص است، پختگى لازم را ندارند، قدرت تشخيصشان ضعيف است. عامل ديگر تشخيص هوش، تفكر انتزاعى است. «انتزاع كردن» يعنى: بيرون كشيدن، و تفكر انتزاعى يعنى، توانايى استنباط و درك مفاهيم از موقعيت‏هاى كلى؛ اين نوع تفكر ابعادش بسيار گسترده است، افرادى كه تفكر انتزاعى دارند، خيلى زود شما را مى‏فهمند. لازم نيست كه دائم برايشان تكرار كنيد. بُعد ديگرش، تفكر حل مسئله‏اى است، تفكرى كه در آن انسان مى‏تواند مسائل خودش را حل كند. كسانى كه اين نوع تفكر را ندارند، هميشه دور خودشان مى‏چرخند، گيجند، پيوسته مى‏پرسند چه گفتى، يعنى چه، منظورت چه بود؛ كسى كه اين نوع تفكر را ندارد، شايسته گزينش همسرى نيست. گاهى اوقات افراد از روى ترحم با فردى ازدواج مى‏كنند كه از نظر هوشى در سطح پايينى است، مى‏خواهند ايثار كنند، ولى سخت در اشتباهند. زندگى با افراد كم هوش، بسيار مشكل است. كسى كه تفكر و هوش خوبى دارد، كيفيت فراوان در مديريت دارد زيرا يكى از اركان اصلى مديريت، تفكر خوب است. طبق بررسى‏ها و مطالعات آسيب‏شناسى خانواده، اصلى‏ترين علت اختلافات خانوادگى، سردى‏ها و بى‏رغبتى‏ها، اخمها و قهرها، بى‏تفاوتى‏ها و افسردگى‏ها، بدزبانى‏ها و تندى‏ها، طردها و فرار از خانه، پريشانيها، گاه اختلالات روانى، برخى آسيب پذيرى‏هاى رفتارى و كژروى‏هاى اجتماعى «همسران» و سرانجام طلاق و جدايى، و ريشه اصلى تمام ناسازگاريهاى زناشويى، عدم تناسب در «عقل و انديشه» بين زوجين مى‏باشد. بنابراين، با توجه به مشخصات افراد از نظر عقل و هوش، بايد زن و مرد در انتخاب همسر، كسى را به عنوان همسر در زندگى مشترك خويش انتخاب كنند كه با همديگر تناسب داشته باشند تا در زندگى دچار مشكلات نشوند. شريعت اسلام براى جلوگيرى از ضايعات احتمالى كه در اثر وراثت پيش مى‏آيد، تأكيد مى‏كند كه برخى از ازدواجها صورت نپذيرد. اسلام افراد را از ازدواج با انسان «احمق» كه از نظر هوشى عقب‏مانده است، برحذر مى‏دارد. چنان كه امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «ايّاكم و تزويج الحَمقاء فَانَّ صُحبَتَها بَلاءٌ و ولدها ضياع»(10)بپرهيزيد از ازدواج با «احمق»! زيرا، مصاحبت و زندگى با او بلاست و فرزندانش نيز تباه مى‏شوند. و نيز فرمود: «عقل چيزى است كه خداوند رحمان به وسيله آن پرستش و عبادت مى‏شود و بهشت به وسيله آن به دست مى‏آيد.»(11) 5 – زيبايى و شادابى‏ همسرى كه از چنين صفاتى برخوردار باشد، غالباً ضامن جلوگيرى همسرش از انحرافات و چشم‏چرانى‏ها مى‏گردد و معمولاً اين موضوع با خوش‏اخلاقى همراه است؛ زيرا زيبارويان در اغلب موارد داراى اخلاق ملايم و جذاب مى‏باشند. زيبايى يك امتياز است و در شيرينى و سعادت «زندگى زناشويى» تأثير به سزايى دارد. البته چند نكته درباره اين شرط (لزوم زيبايى و شادابى) درخور توجه است: الف) گرچه زيبايى ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمى‏توان ناديده گرفت، ولى اين مسئله نبايد به عنوان بزرگترين هدف و معيار ازدواج محسوب شود، به گونه‏اى كه ديگر معيارها را تحت‏الشعاع قرار دهد، بلكه هنگام انتخاب همسر بايد هر دو بُعد زيبايى «زيبايى ظاهرى يا تناسب اندام» و «زيبايى باطنى يا معنوى، مانند ايمان، تقوا، حيا، و…» تركيب شود و به همه آنها اصالت داده شود كه در اين صورت زندگى مشترك، يك عمر گلستان مى‏شود. پيامبر اسلام(ص) براى اطمينان خاطر مرد از زيبايى زن، وى را مجاز دانست كه قبل از ازدواج، همسرش را ببيند، تا خاطر وى از نظر زيبايى و دلپسندى زن مطمئن گردد. آن حضرت دراين‏باره مى‏فرمايد: «بهترين زنان شما، زيبا چهره‏ترين آنهاست.» و در روايت ديگر فرمود: «أَفْضَلُ نِساءِ أُمَّتى أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَأَقَلُّهُنَّ مَهْراً»(12) برترين زنان امت من زنى است كه زيبائى‏اش بيشتر و صداقش كمتر باشد. البته زيبايى ظاهرى بايد در كنار ديگر صفات و معيارها، مورد توجه و بررسى قرار گيرد، نه به طور مستقل. زيبايى و تناسب اندام بدون تديّن و شرافت خانوادگى و…، آفتى است خطرناك و بلايى است رسواگر كه اگر بر مبناى ارزشهاى الهى پيوند نخورد، به زودى ناپايدار خواهد بود. پيامبر اكرم (ص) مى‏فرمايد: «مَن تَزَوَّج إمْرَأة. .. لِجَمالِها، رأى فيها ما يَكْرَهُ»(13)كسى كه (فقط) به خاطر زيبايى زنى با او ازدواج كند، در او امور ناخوشايند خواهد ديد. و همچنين فرمود: «إيّاكم و خَضْراءَالدِّمنِ، قيلَ: يا رسول اللَّه و ما خَضراءُ الدِّمَنِ؟ قال: المَرأة الحَسناءُ فى مَنبِت السُّوءِ»(14) از خضراء الدمن (گياه روييده در ميان كثافات) بپرهيزيد. گفته شد: اى رسول خدا! خضراءالدمن چيست؟ فرمود: زن زيبارويى كه در خانواده‏اى فاسد رشد كرده است. در يك انسان آنچه اصالت دارد، انسانيت و اخلاق و ديندارى است و آن ازدواجى ميمنت و بركت دارد كه به خاطر اين امور انجام بگيرد و تداوم پيدا كند؛ اما آن ازدواجى كه به خاطر مال و جمال باشد، از ديدگاه اسلام، بركت و ميمنتى ندارد. به همين جهت است كه وقتى شخصى خدمت پيامبر اكرم(ص) آمد و در امر ازدواج مشورت كرد، حضرت به او فرمود: «عَلَيْك بِذاتِ الدِّين تَرَبت يَداكَ»(15)بر تو باد كه همسر ديندار اختيار كنى، دستهايت نيازمند خداوند باد. جالب اين است كه رهبران اسلام، به افرادي كه در انتخاب همسر، اصالت را به ديندارى مى‏دهند نه زيبايى ظاهرى، وعده مال و جمال داده‏اند. چنان كه در روايتى از امام صادق(ع) نقل شده كه مى‏فرمايد: «اِذا تَزَوَّجَ الرَجُلُ المَرأة لِجَمالِها أو لِمالِها وُكِّلَ إلى ذلِكَ، وَإذا تَزَوَّجَها لِدينِها رَزَقَهُ اللّهُ الجَمالَ وَالمال»(16) هرگاه مرد، زنى را به خاطر زيبايى و ثروتش به همسرى برگزيند، به همان واگذار مى‏شود(و معلوم نيست كه به آنها برسد) و هرگاه او را به خاطر دينش به همسرى برگزيند، خداوند زيبايى و مال، روزى او مى‏سازد. ب) گرچه زيبايى «ظاهرى، معنوى، فرهنگى و…» امرى پسنديده است و در انتخاب همسر بايد مورد توجه قرار گيرد، ولى نبايد از حد معمول تجاوز كند و به صورت «مشكل پسندى» درآيد و انسان را از ازدواج به موقع باز دارد، بلكه اگر از زيبايى نسبى برخوردار بودند و دين و اخلاق يكديگر را پذيرفتند، بهتر است بعد از تحقيقات و شناخت كافى «در همه زمينه‏ها» از يكديگر، با توكل بر خداوند و راهنمايى والدين، با همسر مورد نظر ازدواج نمايند و مطمئن باشند كه عقل و ايمان و اخلاق نيك و خانواده اصيل و با شرافت، بسيارى از كمبودها را جبران خواهد نمود. ج) بهتر است زن و مرد در مراسم خواستگارى، با اجازه و رضايت والدين، يكديگر را ببينند و واقعيتها را به هم بگويند. براى شناخت لازم و تشخيص زيبايى و شادابى همسر مورد نظر، شايسته است مرد، مادر يا خواهر و يا يكى از خويشان نزديك و مورد اعتماد را براى ديدن انتخاب كند و بفرستد تا زن مورد نظر را خوب ببينند و ويژگى‏هايش را براى او توضيح دهند. امام خمينى(ره) فرمود: «هر يك از زوجين مى‏توانند «در مراسم خواستگارى» مستقيماً از يكديگر درباره هم تحقيق كنند، مشروط به آن‏كه اين تحقيق مستلزم حرام نباشد. هر يك از زوجين مى‏توانند بدن ديگرى را با شرايط زير به منظور تحقيق، ببينند: 1- نگاه به قصد لذت و ريبه نباشد؛ 2- ازدواج متوقف بر اين نگاه باشد؛3- مانعى از ازدواج اين دو در ميان نباشد…؛4- بهتر است اين ديدن از روى لباس نازك باشد؛ 5 – بايد اين نگاه آخرين تحقيقى باشد كه هر يك از زوجين انجام مى‏دهندو….»(17) بنابراين، صحبت كردن زن و مرد به قصد لذت، يا خلوت كردن آنها در محيط بسته و يا نگاه كردن به قصد لذت و يا لمس كردن يكديگر، حرام است و بايد از آن اجتناب كنند. 6- تناسب سنى و تحصيلى در انتخاب همسر توجه به همتايى و تناسب در سن نيز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسى در دختر و پسر، يك امر طبيعى است، پسر حدود چهار سال ديرتر از دختر به بلوغ جنسى مى‏رسد.از اين‏رو، بايد تفاوت سن آنها در امر ازدواج نيز حداقل به همين مقدار باشد (پسر بزرگتر باشد) بهتر است چنين باشد، ولى الزامى نيست. اگر در بقيه موارد يادشده تناسب وجود داشته باشد، ولى تناسب سنى وجود نداشته باشد، مثلاً زن و شوهر هم‏سن باشند و يا حتى زن يك سال نيز بزرگتر باشد، به شرط اين كه مرد وقوف و آگاهى كامل به اين موضوع داشته باشد، مشكل خاصى ايجاد نمى‏شود. اما ازدواجهايى كه اختلاف سنى زياد وجود دارد، مثلاً فردى بيست سال از ديگرى بزرگتر است، اصلاً صلاح نيست. به طور كلّى تناسب سنى و جسمى در زناشويى مسئله مهمى است و عدم توجه به آن عواقب ناگوارى را در پى دارد. سن زن و مرد در ازدواج از دو جنبه داراى اهميت است: 1- جنبه روانى: انسان در فرآيند رشد از نظر روانى، در سنين مختلف، داراى ويژگى‏هاى متفاوت مى‏باشد. 2- جنبه فيزيولوژيكى: علاوه بر جنبه‏هاى روانى، ارضاى غرايز جنسى خود مسئله مهمى است. سن ازدواج در شرايط جغرافيايى و اقليمى مختلف، متفاوت است. معمولاً در مناطق گرمسير، سن بلوغ و ازدواج پايين‏تر از مناطق سردسير و كوهستانى است. مهم نيست كه فرد در چه سنى بالغ مى‏شود، مسئله مهم اين است كه فرد احساس كند كه از نظر فيزيولوژيكى و روانى نياز به ازدواج دارد. تشخيص زمان مناسب ازدواج و فاصله سنى زوجين از سوى افراد تازه بالغ، مشكل است. در اين مورد، استفاده از راهنمايى‏هاى والدين و مشاوران خانواده ضرورى است. معمولاً چون دختران از نظر رشد بدنى و روانى از پسران جلوترند و رشد آنان سريعتر است و زودتر به سن تكليف شرعى و بلوغ بدنى مى‏رسند، آمادگى بيشترى جهت انتخاب همسر و شروع زندگى زناشويى را دارند. در روايات اسلامى، درباره سن ازدواج و فاصله سنى زن و شوهر، اشاره به موضوع بلوغ شده كه طرفين در سنين پايين، يعنى اوايل بلوغ، ازدواج كنند و به همين علت در اسلام سن تكليف شرعى دختران 9 سال تمام قمرى و پسران 15 سال تمام قمرى است و تفاوت سن دختر و پسر (در ازدواج) با در نظر گرفتن موقعيت جغرافيايى و عوامل فرهنگى متفاوت است. با توجه به تحقيقات انجام شده و بلوغ زودرس، در بعضى مناطق و موقعيتهاى مختلف جغرافيايى، فرهنگى، اقتصادى و…، بهترين سن ازدواج براى دختران 16 الى 20 سالگى و براى پسران 18 الى 23 سالگى مى‏تواند باشد و مناسب‏ترين فاصله سنى، در ازدواج بين 1 الى 5 سال است و اگر هم، سن آنها مساوى باشد و يا اين كه زن چند سال از مرد بزرگتر باشد، اشكالى ندارد. ولى، فاصله سنى «بين 1 الى 5 سال» از نظر روانشناسى و فيزيولوژى ارجحيت دارد. و اين تفاوت بدين جهت است كه زنها در اثر باردارى و زايمان و شير دادن به كودك، غالباً از مردها زودتر پير و فرسوده مى‏شوند و طراوت و شادابى خويش را از دست مى‏دهند. زن اگر چند سالى از شوهر كوچكتر باشد، مدت بيشترى مى‏تواند نظر شوهر را به خود جلب كند و تمايلات روحى، روانى و جنسى او را ارضاء نمايد؛ در نتيجه، براى هميشه صلح، صفا، دوستى، عشق و محبت در كانون گرم خانوادگى آنان حاكم خواهد شد. نكته شايان توجه اين است كه در امر ازدواج شرط سنى در اسلام مطرح نيست كه مثلاً اگر زوجين توافق سنى نداشتند، عقد ازدواج باطل باشد، اما بايد سن زوجين تفاوت فاحش نداشته باشد؛ زيرا تجربه نشان داده است كه بسيارى از درگيرى‏ها و اختلافات ناشى از تفاوت فاحش سنى بين زن و مرد است. چه بسا يكى از طرفين به خاطر كمى سن و كم‏تجربگى نمى‏تواند ديگري را تحمل كند و يا احياناً آن كه از سن بالايى برخوردار است، از لحاظ غريزه جنسى ضعيف باشد و نتواند ديگرى را كه قوى است، ارضاء و اشباع نمايد. اينجاست كه اگر ايمان كافى در طرف مقابل نباشد، به اعمال خلاف عفت روى مى‏آورد و اساس خانواده را در هم مى‏ريزد و حيثيت خانواده يا طايفه‏اى را در معرض خطر قرار مى‏دهد. از اين‏رو، اين كه احياناً ثروتمندان در دوران كهولت سنى و تحليل قُوى در صدد ازدواج با دوشيزه‏اى برمى‏آيند و دوشيزگانى هم به طمع مال و ثروت آنان حاضر به ازدواج با آنان مى‏شوند كار صحيحى نيست و تحقيقات نشان داده است كه در موارد قابل توجه‏اى اين گونه ازدواجها مفاسد و خطرهايى در پى داشته است؛ پس بايد از اين ازدواجها جداً پرهيز شود. همچنين يكى ديگر از معيارهايى كه بايد در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصيلى است. بسيار خوب است كه زن و شوهر از نظر معلومات و تحصيلات علمى، خيلى با هم فاصله نداشته باشند و در رديف يكديگر باشند تا تفاهم بيشتر در زندگيشان به وجود آيد. بنابراين، زن و مردى كه تحصيل كرده و دانشگاهى است، نمى‏تواند با فردى غيرتحصيل كرده يا كم سواد ازدواج نمايد. البته پذيرش اين امر در مدت كوتاهى امكان‏پذير است، ولى در درازمدت تنش‏ها و اختلافاتى بين آنها آشكار خواهد شد. به هرحال، يكى از چيزهايى كه بايد در ازدواج رعايت شود، فاكتورهاى حرفه‏اى است. بنابر اين سطح تحصيلات و سطح حرفه (شغل) در زندگى زناشويى بسيار مهم است. چنان كه تحقيقات و تجربه نشان داده است كه كسانى كه با هم‏رديفان خود از نظر تحصيل و شغل ازدواج كرده‏اند، در زندگى خانوادگى از موفقيت بيشترى برخوردارند. 7- عفاف و پاكى از آلودگى‏ها «عفاف» با فتح حرف اول، از ريشه «عفت» است و لغت شناسان در باره آن گفته‏اند: «و اصله الاقتصار على تناول الشى‏ء القليل»؛ عفاف اكتفا ورزيدن به بهره‏مندى كم و شايسته است. در مجمع‏البحرين آمده است: «عف عن الشى‏ء، اى امتنع عنه فهو عفيف»(18)عفاف از چيزى ورزيد، يعنى: از آن امتناع ورزيد؛ پس او عفيف است. و ابن منظور در لسان‏العرب در اين باره مى‏نويسد: «العفّة: الكف عما لايحل و لايجمل»(19) عفت: خويشتن‏دارى از آنچه كه حلال و زيبا نيست. صاحب اقرب‏الموارد «عفت» را اين‏گونه معنا نموده است: «عف الرجل: كف عما لايحل و لايجمل قولا او فعلا و امتنع»(20) عفاف ورزيد، يعنى: در گفتار و كردار، از آنچه كه حلال نيست، دورى جست و خويشتن‏دارى نمود. همچنين در قاموس، «عفت» را به معناى كف خودنگهدارى از محرمات و زشتيهاست كه با زيباگزينى منافات دارد، معنا مى‏كند.(21) در تفكر اسلامى، عفاف واژه‏اى با بار معنايى خاص برگرفته از آيات و روايات، و گونه‏اى منش است همراه با كنش رفتارى و گفتارى.(22) مرحوم نراقى در معراج‏السعاده مى‏نويسد: عفت عبارت است از: مطيع و منقاد شدن قوه شهوانيه از براى قوه عاقله كه در اقدام به خوردن و نكاح و حدود اوامر الهى را به لحاظ كمى و كيفى؛ نگهدارد،(23) عفت همان اعتدال عقلى و شرعى است و افراط و تفريط در آن مذموم است؛ پس در تمامى اخلاق و احوال، حد وسط و راه ميانه «عفت» است. روشن است كه استحكام خانواده كه اولين و بنيادى‏ترين تشكّل اجتماعى يك جامعه به شمار مى‏آيد مركز عشق و اميد و بستر شكفتن آرزوهاى جوانان است، تنها، با پاسدارى از عفاف و پاكدامنى، درخشش و بالندگى لازم را پيدا مى‏كند؛ زيرا اگر در جامعه‏اى عفاف و پاكدامنى به صورت كامل رعايت گردد و تمتعات جنسى به محيط خانواده محدود گردد، جوانان به ازدواج روى آورده و خانواده‏هاى تشكيل‏شده نيز ثبات بيشترى مى‏يابند؛ ولى اگر بى‏بند و بارى و بى‏عفتى در جامعه رواج يابد و بهره‏بردارى‏هاى جنسى در خارج از محيط خانواده ميسر گردد، جوانان زير بار مسئوليت‏هاى ازدواج نرفته و خانواده‏هاى تشكيل‏شده نيز متزلزل مى‏شود. بنابراين، باضرس خاطر بايد گفت: رعايت عفاف در رفتار و گفتار، خانواده را سالم و آسيب‏ناپذير نگه مى‏دارد. بنابراين، يكى از شرايط شايسته و لازم در انتخاب همسر آن است كه آلوده به فحشاء و مبتلا به انواع مواد مخدر و مشروبات الكلى نباشد. امروزه نقش زيانبار اين آلودگى‏ها در ويرانى خانواده‏ها و نابودى نسل جوان بر همگان روشن است و در ضمن، آثار زيانبار اينها در تولد فرزندان ناقص‏العقل و عقب‏افتاده نيز ثابت شده است، ازاين‏جهت، شريعت اسلام از پيوند زناشويى با مبتلايان به مواد مخدر و ديگر مسكرات برحذر داشته است. در دستورالعمل‏هايى كه از پيامبر اكرم(ص) و پيشوايان معصوم (ع) رسيده، به لزوم رعايت اين تناسب بسيار تأكيد شده است. از نظر اسلام با كسى كه مرتكب شرب خمر مى‏شود نبايد ازدواج كرد. چنان كه پيامبر اسلام(ص) مى‏فرمايد: «شارب الخمر لايزوج، اذا خطب»(24) شرابخوار اگر خواستگارى كند، به او دختر داده نمى‏شود. همچنين امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «من زوّج كريمته من شارب الخمر فقد قطع رحمها»(25) كسى كه دخترش را به شرابخوار بدهد، با اين كار خود قطع رحم كرده است. شايد مراد از قطع رحم در اين روايت اين باشد كه با اين ازدواج سبب نازايى او شده است و يا مراد اين است كه او را از يك پيوند درست و ازدواج محكم و استوار محروم ساخته است. امام رضا (ع) مى‏فرمايد: «وَاِيّاكَ اَنْ تُزَوِّجَ شارِبَ الْخَمْرِ، فَاِنْ زَوَّجْتَهُ فَكَأَنَ‏ما قَدَّمَتْ اِلَى الزِّنا»(26) بترس از اين كه دختر به شرابخوار بدهى، كه اگر او را به چنين تبهكارى شوهر دهى، گويا آن عفيفه كريمه را به زنا داده‏اى!! آرى، آن كه پاى‏بند به واجبات الهى نيست، و از فسق و فجور پرهيز ندارد، و آن‏كه از اخلاق نيك بهره‏اي ندارد، و آلوده به بداخلاقى است، و از عقل و فكر لازم بهره ندارد، و آن سست اراده‏اى كه از مشروبات حرام پرهيز ندارد، اهليت ندارد كه دخترى پاك و مؤمنه كه امانت الهى است به او سپرده شود، كه نه تنها دختر ضايع مى‏گردد، بلكه فرزندان آنها متأثر از آثار سوء وجودى آن شوهر زشت‏كردار خواهند شد، كه قبل از اين كه دانش بشر به اين حقيقت برسد، حضرات معصومين (ع) اين حقيقت را اعلام فرموده‏اند: «الْحَرامُ يبينُ فِى الذُّرِّيَّه»(27) آثار حرام در نسل آشكار مى‏گردد!! از اين روايات مى‏توان فهميد كه چون شرابخوار، هتك حرمت فرمان خداوند كرده و به آن بى‏اعتنايى نموده و دست به سركشى و طغيان زده است، نسبت به همسر و فرزندانش نيز چنين خواهد كرد، حرمتشان را خواهد دريد؛ حقوقشان را ادا نخواهد كرد و موجبات آزار و اذيتشان را فراهم خواهد ساخت و صفات رذيله و ناپسند او چنان كه گذشت به همسر و فرزندانش منتقل شده و فطرت پاكشان را آلوده خواهد كرد. روشن است همان علتى كه در شرابخوار، موجب سركشى او شده و رابطه‏اش را با خدا و خانواده‏اش تيره و تار كرده است و او را مطرود جامعه ساخته است، در افراد معتاد، قاچاقچى، بى‏بندبار و لاابالى نيز وجود دارد؛ اين افراد خود را پايبند به هيچ مقرراتى نمى‏دانند و به خاطر تأمين نيازشان دست به هر اقدام زشت و وقيح مى‏زنند؛ ارزشهاي خانوادگى را زير پا مى‏گذارند؛ حقوق همسر و فرزندان را رعايت و ادا نمى‏كنند، ازاين رو، ازدواج با اين‏گونه افراد، ازدواج موفّقى نخواهد بود. نكته‏اى كه در پايان اين نوشتار تذكر آن ضرورى به نظر مى‏رسد اين است كه معيارهاى ديگرى نيز از لابلاى روايات و آموزه‏هاى دينى فهميده مى‏شود كه بايد افزون بر آنچه ذكر شد، مراعات گردد كه فهرست‏وار به آنها اشاره مى‏شود.(28) دوشيزگى همسر، جهت نسل پرورى و زايايى او، پاكدامنى و عفت، درستكارى، و در صورت جامعيت معيارهاى ذكر شده، زيبايى، هزينه كردن درست و بجا و رعايت اقتصاد، نگهبانى از عرض و مال، ميل به استقبال از همسر و مشايعت او در آمد و شد، همراهى و معاونت با همسر و… از جمله معيارهاى درجه دو در انتخاب همسر كه اگر مراعات شود، زندگى بسيار شيرين مى‏شود. رسول خدا(ص) فرمود: بهترين زنان شما زنى است كه فرزندآور (ولود)، مهربان پاكدامن، نزد قوم خود عزيز و محترم، در مقابل شوهر متواضع و فروتن، آرايش كننده خود براى شوهر، بى‏اعتناء نسبت به ديگران، در خلوت مطيع فرمان شوهر و در اختيارش باشد و مثل بعضى از مردان مبتذل نباشد.(29) اميد است با به كار بستن دستورات حيات‏بخش اسلام، شادى و خوشبختى به روى تمام زوجها، به ويژه جوانان عزيز آغوش گرمش را به نحو مطلوب بگشايد. پى‏نوشت‏ها: – 1. سفينة البحار، ج 1، ص 410. 2. شرح غررالحكم و دررالكلم آمدى، ج 3،ص 328، دانشگاه تهران. 3. وسائل الشيعه، ج‏14، ص 22. 4. سوره قلم، آيه 4. 5. محجة البيضاء، ج‏5، ص 90. 6. سوره نحل، آيه 60. 7. وسائل الشيعه، ج 14،ص 51. 8. بحارالانوار، ج 100،ص 374. 9. بحارالانوار، ج 103، ص 235، ح 17. 10. همان، ص 56،ح 1 ؛ فروع كافى، ج 5، ص 354. 11. اصول كافى، ج 1، عقل و الجهل، ح 3. 12. بحارالانوار، ج 103، ص 347. 13. وسائل الشيعه، ج 20،ص 51. 14. فروع كافى، ج 5، ص 332؛ ترجمه ميزان الحكمه، ج 5، ص 2260، ح 7558؛ محجة البيضاء، ج 3، ص 93. 15. فروع كافى، ج 5، ص 332 ؛ روضة المتقين، ج 8، ص 114. 16. فروع كافى، ج 5، ص 333. 17. تحريرالوسيله، كتاب نكاح، مسئله 28. 18. طريحى، مجمع البحرين، ج 5،ص 101. 19. ابن منظور لسان العرب، ج 9،ص 253. 20. شرتونى لبنانى، اقرب الموارد، ج 2،ص 803. 21. قرشى، على اكبر، قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه، ج 5، ص 19. 22. جهت دست يابى به توضيح بيشتر، ر.ك: ماهنامه پاسدار اسلام، عسكرى اسلامپور، مقاله: نقش عفاف و پاكدامنى در زندگى انسان، شماره هاى 279 و 280، اسفند و فروردين 1383 و شماره 281 ارديبهشت 1384. 23. ملا احمد نراقى(ره)، معراج السعادة، ص 243. 24. فروع كافى، ج 5،ص 348؛ وسائل الشيعه، ج 14،ص 53، ح 2. 25. فروع كافى، ج 5،ص 347؛ وسائل الشيعه، ج 14،ص 53. 26. بحارالانوار، ج 79،ص 142. 27. وسائل الشيعه، ج 17،باب 1،ص 81،ح 22043. 28. براى شناخت از اين معيارها به وسائل الشيعه، ج 14، ابواب متعدده آن در مقدمات نكاح مراجعه نماييد. 29. همان، ج 14،ص 14.