دانستنيهايى از قرآن

نيرومندترين پشتوانه‏
“و لا يحزنك قولهم انّ العزّة لله جميعا هو السميع العليم”
(سوره يونس، آيه 65)
اى پيامبر از گفتار كفار اندوهگين مباش زيرا تمام قدرت و چيرگى از آنِ خدا است. و همانا او است شنوا (به گفتارهاى آنان) و او است دانا (به انديشه ها و آرمانهاشان).
خداوند در اين آيه كريمه پيامبرش را تسلى مى دهد و او را از نگرانى رها مى‏كند و اندوهش را مى زدايد و در برابر كيد و مكر دشمنان قوت قلب و نيرو مى‏بخشد كه: اى پيامبر ! هرچند كفار و مشركان تو را بسيار اذيت و آزار مى دهند و از هر سوى تو را مورد دشنام و ضرب و شتم قرار مى دهند و با تمام امكانات با تو كارزار مى كنند، هرگز نگران نباش كه خداوند تمام فريب ها و مكرشان را به خودشان باز مى گرداند و تو را بر آنها چيره مى سازد زيرا هرچه نيرو و قدرت هست از آنِ خدا است پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم با اينكه خود مكرر مى فرمود كه هيچ پيامبرى به اندازه او از قومش اذيت و آزار نديده (ما أوذى نبى مثل ما أوذيت) ولى چون دلگرميش به خدا بود، خداوند نيز او را به ادب خود تربيت مى كند (أدبنى ربى فأحسن تأديبى) و پيوسته بنده صالح و گراميش را تسلى خاطر مى دهد كه هرچند آزارها زياد شود و شكنجه ها افزون گردد، تو هرگز نگران و اندوهگين مباش زيرا قدرت دشمن در برابر قدرت خدا چيزى به حساب نمى آيد و مكر و حيله دشمن در برابر مكر الله ناچيز است و سر انجام دير يا زود بر همه آنها چيره و غالب خواهى شد و بدى و زيانشان را به خود آنان باز خواهد گرداند.
اين جمله كوتاه و پر معنى كه در حقيقت براى تسلى خاطر پيامبر و نيرو بخشيدن به قلب مباركش نازل شده بيانگر يك اصل بسيار مهم و سرنوشت ساز در مكتب نيرومند اسلام است كه به همين خاطر خداوند اين معنى را چندين بار در قرآن كريم تكرار فرموده تا به ما بفهماند كه هميشه و هميشه قدرت مال خدا است و ديگر قدرتها پوشالى و بى رنگ است.
البته شرط رسيدن به قدرت و بر دشمن غلبه يافتن همان تكيه كردن بر خدا است و اين امر از خود سخن حق مفهوم مى شود زيرا در جائى كه تمام قدرت از آن او است پس بايد با تمام وجود فقط بر او تكيه كرد و فقط او را به يارى طلبيد.
هر روز چندين بار در سوره فاتحه مى خوانيم: “.. و اياك نستعين” در اينجا تمام استعانت و يارى جستن را از خدا مى داند. يعنى بايد فقط از او طلب يارى كرد نه ازقدرتهاى ديگرى كه در برابر قدرت او هستند.
در سوره فاطر، آيه 10 آمده است: “من كان يريد العزة فلله العزة جميعا”، هر كه عزت و توانائى و غلبه را مى طلبد بايد بداند كه قدرت و توانائى فقط نزد خدا است و لا غير.
در اينجا مانند آيه گذشته، قدرت و نيرو را حصر مى كند در قدرت خداوند. پس اگر كسى واقعا خواهان قدرت است بايد به خدا تكيه كند و براى او قيام نمايد و در مقابل نيز خداوند او را پيروز و سرفراز مى كند هرچند تمام قدرتهاى استكبارى تا دندان مسلح در برابر او قيام كنند و او را به مبارزه دعوت نمايند “ان تنصروا الله ينصركم و يثبت أقدامكم” اگر دين خدا را يارى كنيد بى گمان خداوند شما را يارى مى كند و ثابت قدم نگه مى دارد.
برخى از نابخردان كه مسائل نظامى را تنها با حساب (دو دوتا چهارتا) جمع و تفريق مى كنند و همه چيز را با ديد مادى مى نگرند، نمى توانند به اين مطلب پى ببرند بلكه با مسخره به آن مى پردازند و حق هم دارند! زيرا آنان به قدرت پشت پرده و “غيب” عقيده ندارند و لذا همه مسائل زندگى را با تجربه مى‏خواهند حل كنند. اينان نمى توانند باور كنند كه يك انسان (به ظاهر ضعيف) كه به هيچ قدرتى وصل نبود و هيچ سلاح جنگى نداشت، به تنهائى و با تكيه بر خداوند قيام كرد و ابراهيم وار وارد مصاف دشمن نيرومندى چون شاه رفت و مردم را (كه بدون سلاح بودند) به قيام واداشت و با اين آرمان خدائى توانست در عرض مدتى بس كوتاه بزرگترين قدرت خاورميانه را كه با پشتوانه گرم و بى دريغ آمريكا و ساير قدرتهاى آن زمان حمايت مى شد، از پاى درآورد و نظام ستمشاهى دو هزار و پانصد ساله را با نوشتن چند پيام و القاى چند سخنرانى به مزبله تاريخ بيافكند.. ولذا مى بينيد پس از گذشت سالها از پيروزى انقلاب اسلامى مى‏خواهند امام را به نحوى داراى قدرتى مادى معرفى كنند يا او را وابسته به قدرتهاى ديگر متهم كنند كه پر واضح است سخنى از اين مبتذل تر و پوچ تر وجود ندارد و چه پندار باطل و بى ارزشى.
به هر حال اينها در برابر آن توانمندى ناچار به سكوت يا تحليل هاى مادى غلط هستند و كور خوانده اند كه امام بالاترين قدرت را داشت و به والاترين نيرو مسلح بود و آن نيروى لايزال خدا است كه هميشه غالب و چيره است.
خداوند مى فرمايد: “و لله العزّة و لرسوله و للمؤمنين و لكن المنافقين لا يعلمون” (منافقون، آيه 8) قدرت فقط از آن خدا است و رسولش و مؤمنان، ولى منافقان نمى‏دانند. زيرا منافقان توانائى درك ماوراء الطبيعه را ندارند.
ايمان به غيب است كه انسان را فهم و درك مى بخشد و مسائل معنوى را برايش آسان و هموار مى سازد و گرنه اگر بخواهيم مسائل معنوى پيچيده را با امور مادى جمع و تفريق كنيم به بى راهه رفته ايم و به سرمنزل مفصود نخواهيم رسيد امروز نيز كه مواجه با بزرگترين قدرت استكبارى جهان هستيم و گاهى به بهانه.
نيروى اتمى يا حقوق بشر ايران اسلامى را تهديد به جنگ مى كنند، اگر بخواهيم با نيروى مادى بررسى كنيم تفاوت ميان ما و آنها زياد است (هرچند در عراق و افغانستان كه از هيچ نيروى مردمى برخوردار نبودند و زمينه براى حمله هموار بود گرفتار شده اند و پايشان به گِل نشسته است) ولى ايران ملت يكپارچه اى دارد كه در موقع نياز همه مردم براى دفاع آماده اند بلكه بسيارى روز شمارى مى‏كنند كه درسى فراموش ناشدنى به جهانخواران دهند. تنها يك مسأله لازم به تذكر است كه بايد همچون دوران انقلاب به سوى خدا توجه كرد و از او استمداد نمود كه بدون ترديد بر دشمن چيره خواهيم شد و به لطف خدا او را شكست خواهيم داد.
و اين مطلب شعار نيست كه يك اصل مسلم قرآنى است “من كان يريد العزّة فلله العزّة جميعا”.
و دوباره تكرار مى كنيم كه هيچ نيازى به استمداد طلبيدن از نيروهاى خارجى نيست و بايد تنها و تنها خدا را به يارى بطلبيم و از وطن و دينمان دفاع نمائيم.
درسوره نساء مى خوانيم: “الذين يتخذون الكافرين أولياء من دون المؤمنين أيبتغون عندهم العزة فإنّ العزّة لله جميعا” و در اين آيه نيز خداوند هشدار مى‏دهد كه مبادا به كفار روى آورد و از آنان يارى خواست كه آنها هيچ سودى ندارند و قدرت فقط از آن خدا است و با تكيه كردن بر او غالب و پيروز خواهيد شد. آمين رب العالمين
پاورقي ها: