مناسبات اخلاقى و رفتارى با همسايگان‏

آخرين قسمت شراره‏هاى شرارت‏
رسول اكرم(ص) يكى از موارد شومى خانه را، همسايه بد دانسته‏اند و در فرمايشى ديگر از مصاديق شقاوت را همسايه بد معرفى كرده‏اند.(1) و امام صادق (ع) يكى از سه چيزى را كه زندگى آدمى را تيره و تار مى‏كند همسايه بد مى‏دانند.(2) كلام گهربار حضرت على(ع) در اين‏باره چنين است: همسايه بد بزرگترين زيان‏ها و سخت‏ترين گرفتارى‏هاست.(3)
لقمان حكيم مى‏گويد: من به درستى كه سنگ بزرگى را حمل نمودم امّا بار سنگينى كه از همسايه بد، سنگين‏تر باشد حمل نكردم. در خصوص معاشرت با همسايه شرور گفته‏اند وى همچون كوره آهنگرى است كه اگر شعله‏اش آدمى را نسوزاند، بوى بدش انسان را به شدت آزار مى‏دهد يا آن كه دودش رنج آورست.
حضرت امام محمد باقر(ع) مى‏فرمايند: از امورى كه كمر شكن است همسايه‏اى مى‏باشد كه اگر نيكى و خوبى ببيند آن را ناديده تلقى كرده و مخفى مى‏نمايد ولى با مشاهده لغزش و خطايى در آشكار نمودن آن مى‏كوشد.(4)
پيامبر اكرم(ص) سه چيز را كمرشكن معرفى كرده‏اند: قدرتمندى كه اگر به او نيكى كنى تشكر نمى‏نمايد ولى اگر بدى كردى هرگز راضى نمى‏شود تو را مورد عفو قرار دهد، همسايه‏اى كه چشم او مراقب توست و دل او در انتظار مرگ تو لحظه شمارى مى‏كند. اگر از تو رفتارى خوب و عملى نيكو ببيند آن را مستور مى‏نمايد و كسى را از اين موضوع آگاه نمى‏كند ولى به محض آن كه عملى ناگوار از تو سرزد افشا مى‏نمايد، همسرى كه اگر نزدش باشى آرامش و شادى تو را تأمين ننمايد و موجب چشم روشنى تو نشود و اگر بخواهى از نزد او دور شوى، به وى اطمينان نداشته باشى.(5)
امام سجاد(ع) سفارش نموده‏اند: از همنشينى با گناهكاران، يارى ستمگران و همسايگى با فاسقان پرهيز نمائيد.(6) در سروده‏اى كه به مولاى پرهيزكاران منسوب است چنين مى‏خوانيم: از دوستى با دروغگو و نزديك شدن و همسايه گرديدن با وى اجتناب نما، زيرا چنين شخصى مدام همنشين خويش را آلوده مى‏سازد.(7) امام صادق(ع) نيز شيعيان را از انتخاب همسايه حريص منع فرموده‏اند: امور بيهوده دو چيز
است: موعظه كردن فردى كه آن را نمى‏پذيرد و در وى اثر نمى‏گذارد و ديگر همسايگى با فرد حريص.(8)
بد رفتارى با همسايگان علاوه بر آن كه در زندگى دنيوى نتايج ناگوارى به بار مى‏آورد موجب محروميت از رحمت الهى در سراى جاويد است، زيرا خاتم پيامبران حضرت محمد(ص) فرموده‏اند: دو فرد را خداوند در روز قيامت به نظر رحمت نمى‏نگرد آن كه با خويشان قطع رابطه كند و شخصى كه با همسايگان رفتار بدى پيش گيرد.(9)
در برابر خلاف‏هاى همسايگان به هيچ عنوان نبايد بى تفاوت بود و سكوت و خاموشى در مقابل آلودگى‏ها و اعمال نارواى آنان امرى مذموم تلقى مى‏گردد. امام صادق(ع) فرموده‏اند: كسى كه همسايه گناهكارش را از خلافى كه مرتكب مى‏شود نهى ننمايد به منزله شريك اوست.(10)
دورى از اذيت همسايگان نشانه‏اى از پرهيزگارى و پارسايى است و به فرمايش اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) آن كه همسايه‏اش از شرش مصون نباشد شيعه واقعى نخواهد بود و نيز از ديدگاه آن
فروغ‏هاى فروزان مؤمن راستين كسى است كه همسايه‏ها از آزارش آسوده باشند.(11) حضرت على (ع) توصيه نموده‏اند: با كسى همسايه شو كه از وى در امان باشى و خوبى و خيرش شامل حالت گردد و نيز از سفارش‏هاى آن حضرت است كه فرموده‏اند: آن كه همسايگان را سبك مى‏شمارد و ذليل مى‏دارد هرگز به قلّه عزّت راه نخواهد يافت.(12)
رسول خدا(ص) هشدار داده‏اند، هر كس به همسايه‏اش آزارى برساند، خداوند متعال بوى بهشت را بروى حرام مى‏نمايد و جهنم كه بد جايگاهى است، مكانش خواهد بود و كسى كه حق همسايه را تباه كند از ما نمى‏باشد و نيز نقل شده است كه آن حضرت فرموده‏اند: از خصال مؤمن آن است كه همسايه‏اش را نمى‏آزارد و نيز همسايگان به دليل مجاورت خانه هايشان با منزل وى، اذيت نمى‏شوند.(13)
بر اساس منابع روايى، همسايه آزارى علامت ابلهى است و از نشانه‏هاى افراد فرومايه اين است كه به همسايه خويش اذيت مى‏كنند. حضرت على(ع) يكى از چهار خصلت فرد خائن را آزردن همسايه معرفى
مى‏فرمايد.(14) امام صادق(ع) همسايه آزار را ملعون مى‏داند.(15) و از برخى احاديث برمى‏آيد اذيت كنندگان به همسايه‏ها در عالم برزخ وضع آشفته و نگران كننده‏اى دارند و در روز قيامت با دست و پاى بريده حاضر مى‏گردند.(16) همسايه ناسازگار
يكى از اصحاب پيامبراكرم(ص) همسايه‏اى تندخو و مردم آزار داشت، نصايح آن صحابى در اصلاح رفتار وى مؤثر نبود و رفق و مداراى او چون روغن بر آتش، شعله‏هاى آزار آن همسايه را بر مى‏افروخت. پس ناگزير گشت شكايت آن همسايه ناسازگار را نزد پيامبر ببرد. پس چنين كرد، رسول خدا(ص) پس از شنيدن گلايه‏هاى وى، به او توصيه فرمود: بار ديگر در اصلاح اخلاق و تعديل كردار همسايه‏اش بكوشد و با بيانى نرم و ملايم خشونت و شرارت او را هموار سازد. مرد صحابى موعظه پيامبر را به كار بست ولى آن مرد خودخواه و مغرور بر تعدّى خود ادامه داد و رفتار ناستوده‏اش تشديد گشت. جام صبر آن مسلمان لبريز گرديد و بار ديگر محضر حضرت محمد(ص)
شتافت و خاطرنشان ساخت آن همسايه بد رفتار همچنان به روش مذموم گذشته خويش ادامه مى‏دهد. اين بار چون آن آخرين فرستاده خداوند، شكوه‏هاى مرد صحابى را شنيد و آشفتگى او را مشاهده نمود، فرمود تا كالا و لوازم زندگى خود را از خانه بيرون ببرد و در رهگذر مردم قرار دهد. شاكى پيشنهاد رسول اكرم(ص) رابه اجرا درآورد و تمامى وسايل منزل را در يكى از معابر پر رفت و آمد قرار داد، افرادى كه از آن مسير عبور مى‏نمودند با تنگ شدن معبر روبرو شدند و چون شكايت مرد صحابى را گوش دادند سيل توبيخ، نفرين، نفرت و لعنت را به جانب آن همسايه مردم آزار سرازير كردند و بانگ برآوردند: پروردگارا او را از منزلش آواره گردان، همسايه متجاوز به حقوق ديگران وقتى متوجه شد، ملامت مردم بر عليه او بلند شده و آن مرد آزار ديده در رهگذر مردم به عنوان اعتراض به رفتار وى مسكن گزيده است و جمع كثيرى از مسلمانان بر عليه او شوريده‏اند و خطر قهر اجتماعى و انزجار عمومى از هرجانب او را تهديد مى‏كند سراسيمه به سوى محل اقامت فرد شاكى رفت، سر و رويش را غرق
بوسه ساخت و زبان به عذرخواهى گشود و با عجز و التماس از وى خواهش نمود تا با امنيت خاطر و اطمينان كامل به خانه خويش بازگردد و چون تضرّع و زارى او استمرار يافت صحابى معترض بر او رحم و شفقت آورد و لوازم زندگى را به خانه برد، از آن پس بين آن دو نفر چنان صلح و صفا حاكم گرديد كه ديگر تا مدت‏ها بعد كسى بين آنان كدورت و ناگوارى نديد.(17)
فقها اين فرمان حكيمانه نبوى را از جمله امورى شناخته‏اند كه نتيجه آن دفع ستم به تدبير شرع مباح است وسيله‏اى كه در اين حكم مورد استفاده قرار گرفته نمونه‏اى از تدبير منطقى و خردمندانه است كه شخص متخلّف را به ترك شرارت ملزم مى‏سازد و در ميان وسايلى كه بدين منظور به كار مى‏رود هيچ كدام سخت‏تر از هيجان عمومى و خشم اجتماعى نيست كه مقام و موقعيت شخص تجاوز كار را در معرض تهديدى جدّى قرار مى‏دهد. ضرر نرسانيدن به همسايه‏
سمرة بن جندب از دشمنان اهل بيت(ع) و فردى لجوج و ستمكار مى باشد كه از كشتار بى گناهان، نشر اكاذيب و جعل اخبار ابايى نداشت. اين مرد به ظاهر مسلمان كه در لوح دلش اثرى از ايمان نبود در گوشه حياط مردى انصارى درخت خرمايى داشت و هرگاه مى‏خواست به آن سركشى كند براى آن مرد با ايمان اسباب مزاحمت فراهم مى‏كرد. روزى صاحب خانه به سمره گفت: تو مدام ما را اذيت مى‏كنى و با آمد و رفت بى موقع و بدون اطلاع دادن و اجازه گرفتن، آرامش را از خانواده ما سلب نموده‏اى. سمره كه فردى لجوج، مردم آزار و
تيره دل بود، به تقاضاى مشروع و منطقى مرد انصارى وقعى ننهاد و گفت من هرگز حاضر نمى‏شوم براى سركشى به درخت خرمايم از كسى اجازه بگيرم. ساكن خانه وقتى موفق نشد از طريق تذكر و نصيحت از رفتار آزار دهنده سمره، ممانعت به عمل آورد، به محضر رسول اكرم(ص) شرفياب گرديد و از آن فرد شرور شكايت نمود.
پيامبر وى را احضار نمود و خطاب به او فرمود: سر زده وارد خانه مردم نشو و از ناراحت كردن مرد انصارى دست بردار. سمره به فرمايش رسول اكرم(ص) عمل نكرد و رفتار مذموم قبلى را پى‏گرفت. پيامبر با مشاهده شرارت‏هاى وى، به سمره پيشنهاد نمود نخل خود را با درخت خرماى ديگرى در جاى خاصى مبادله كند. او نپذيرفت، هر بار پيامبر درختى اضافه مى‏نمود حتى به ده درخت رسيد امّا سمره گفت: نمى‏پذيرم. حضرت فرمودند درخت خود را بفروش و در جاى ديگر نخل خرمايى بخر، باز هم قبول نكرد. رسول خدا(ص) براى حل اين مشكل بهاى درخت را چنان بالا برد كه به چندين برابر ارزش واقعى آن رسيد ولى سمره حاضر به فروش آن نشد. پيامبر فرمود: من ضمانت مى‏كنم اگر در اين دنيا براى جلب رضايت خداوند از آن درخت خرما صرف نظر كنى، در سراى ديگر خداوند متعال پاداش مناسب به تو عطا فرمايد. ولى اين خيره سر گستاخ با نهايت فرو مايگى گفت: چنين پاداشى نمى‏خواهم، پيامبر كه از جسارت و سماجت بى جاى سمرة بر آشفته شده بود، مرد انصارى را مخاطب قرار داد و فرمود: بى‏درنگ برو و درخت او را از ريشه بركن و جلويش بيانداز زيرا اسلام هرگونه زيان رسانيدن به افراد با ايمان را ممنوع ساخته است وقتى مرد انصارى درخت را از جاى بركند و به سوى سمرة انداخت. پيامبر خطاب به آن مرد خاطى فرمود: اكنون برو و هركجا كه خواستى درخت را غرس كن. از فرمان پيامبر در اين ماجرا قاعده لاضرر بوجود آمد كه در فقه به آن استناد مى‏شود، زيرا حضرت، سمره را اين گونه معرفى فرمودند: رجل مضار و لاضرر و لاضرار فى الاسلام.(18)
بر اساس اين قانون هركار يا بيان زيان زايى كه ضرر شخصى يا اجتماعى داشته باشد خلاف محسوب مى‏گردد و بايد جلوى آن گرفته شود. بر اساس موازين قانونى و حقوقى كسى نمى‏تواند در ملك خود تصرفى كند كه مستلزم خسارتى به همسايه شود مگر تصرفى كه به قدر متعارف و براى رفع حاجت و يا دفع ضرر از خود باشد و نيز هيچ كس نمى‏تواند اعمال حق خويش را وسيله اضرار به غير يا تجاوز به منافع عمومى قرار دهد.
از امام صادق (ع) درباره ديوارى سؤال شد كه به فردى تعلق دارد و حد فاصله بين خانه او و منزل همسايه مى‏باشد اگر اين ديوار خراب شود و صاحبش از بازسازى امتناع نمايد تكليف چيست؟ امام فرمود نمى‏توان صاحب ديوار را مجبور كرد كه دوباره آن را بنا كند مگر در صورتى كه تجديد بناى اين ديوار در رابطه با اصل ملك براى همسايه به عنوان حق يا شرط ضمن عقد از قبل وجود داشته باشد ولى به صاحب منزل گفته مى‏شود اگر مايلى مى‏توانى در ملك خودت ديوار بكشى. به امام عرض شد اگر ديوار خراب نشود ولى صاحب آن بدون نياز و به مقدار اضرار به همسايه ديوار را خراب كند و يا بخواهد تخريب كند تكليف چيست؟ امام فرمود: به او چنين اجازه‏اى داده نمى‏شود زيرا رسول اكرم(ص) فرمود: لاضرر و لاضرار و اگر صاحب ديوار آن را خراب نمايد وى را ملزم مى‏نمايند كه دوباره آن را احداث كند.(19)
مالك مى تواند در زمين خود حمام بسازد و همسايگان حق اعتراض ندارند ولى اگر عارضه‏اى ناراحت كننده چون دود و مانند آن پديد آورد مى‏توانند از بهره بردارى حمام جلوگيرى كنند مگر آن كه دودى كه از آن بر مى‏خيزد به ميزان دودى باشد كه از خانه‏هاى افراد ديگر بلند مى‏شود در اين صورت حق اعتراض ندارند. همچنين انسان مجاز است در ملك و محل سكونت خويش باغچه‏اى احداث كند ولى بايد ترتيبى اتخاذ نمايد كه رطوبت آن به خانه همسايه‏ها آسيب نرساند و بايد با قيراندود كردن يا بتون ريزى جلو اين عارضه را بگيرد. هر فردى مى‏تواند در خانه خويش به حفر چاه جهت مقاصد گوناگون اقدام نمايد ولى اگر اين عمل موجب حدوث خساراتى به خانه‏هاى مجاور گردد بنا به نظر برخى فقها مى‏توان جلو حفر آن را گرفت يا اگر حفر شده پر نمود ولى بايد خساراتى را كه متوجه صاحب چاه شده جبران كرد و از ضرر زدن به او جلوگيرى به عمل آورد. در روايات و منابع حديثى آمده است وقتى امام زمان (عج) ظهور كند دستور مى‏دهد بالكن‏هاى راه گير، فاضلاب‏هاى مزاحم و آبريزهاى راه يافته به معابر ويران گردد.(20)
هرگاه طبقه تحتانى از آن كسى و طبقه فوقانى متعلق به فرد ديگرى باشد هر يك از آن دو به جهت متعارف مى توانند در بخش اختصاصى خود تصرف كنند ولى در مورد سقف مشترك بين دو طبقه در صورتى مالكين مى‏توانند در كف يا سقف تصرف نمايند كه مزاحم ديگرى نباشند.(21) مردى از انصار نزد رسول اكرم(ص) آمد و از مساكن مجاور خانه‏اش شكايت كرد و عرض نمود: خانه‏هاى مجاور، گرداگرد خانه‏ام را گرفته‏اند (خانه‏ام به دليل ارتفاع ديگر خانه‏ها فرو افتاده و از نور و هوا محروم شده است)، پيامبر فرمود: صدايت را به نيايش بلند كن و از خداوند بخواه برايت گشايش پديد آورد.(22) به موجب حديث مشهور رسول اكرم(ص) كه فرموده‏اند: الناس مسلطون على اموالهم(مردم بر اموال خود سلطه داشته و اختيار آن را دارند) اگر كسى مالك چيزى بود حق دارد در آن تغييراتى بوجود آورد. اين قاعده در مواقعى با اصل «لاضرر» برخورد مى‏كند، امّا قاعده اخير بر حكم مزبور كه از احكام وضعى است برترى و تفوق دارد. بردبارى در مقابل اذيت همسايگان‏
در منابع اسلامى، صبر و متانت در مقابل آزار همسايگان از نشانه‏هاى ايمان معرفى شده است: رسول اكرم(ص) سه گروه را معرفى فرموده‏اند كه خداوند آنان را دوست مى‏دارد، يكى از اين‏ها مردى است كه از همسايه‏اش آزار مى‏بيند ولى وى اذيت او را تحمل مى‏كند تا مرگ يا مسافرت ميان آنان جدايى افكند.(23)
از معصومين نقل گرديده است مؤمن از چهار بلا مصون نمى‏باشد و يكى از آنها همسايه‏اى است كه او را اذيت مى‏نمايد.(24) پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايند: دنيا زندان مؤمن است و بهشت كافر و اگر مؤمن در سوراخ موش هم باشد خداوند كسى را بر پا مى‏دارد تا آزارش دهد و نيز در دنيا شخص با ايمانى نباشد مگر آن كه از همسايه‏اش آزار ببيند. امام صادق(ع) نيز متذكر گرديده‏اند: مؤمن از سه چيز مصون نخواهد بود كه يكى از آنها برايش فراهم مى‏گردد: يا شريك خانه‏اى دارد كه درب را برويش مى‏بندد و آزارش مى‏دهد يا همسايه‏اى كه او را اذيت مى‏كند يا چيزى بر سر راه نيازهايش قرار مى‏گيرد كه وى را در تنگنا قرار مى‏دهد.(25)
امام باقر(ع) فرموده‏اند: مردى نزد رسول اكرم (ص) آمد و از اذيت همسايه شكوه نمود، پيامبر او را به تحمّل آزار همسايه فراخواند و چون بار ديگر آمد و از همسايه‏اش شكايت كرد. باز هم حضرت فرمودند: شكيبايى پيشه كن.(26) از امام كاظم روايت شده است خوبى به همسايه اين نيست كه از ايذاى او اجتناب كنى بلكه نيكى آن است كه در مقابل اذيت او صبور باشى.(27) حضرت على(ع) نيز مى فرمايند: هر كه پى در پى نيكى كند و ناروايى برادران و همسايگان را تحمّل نمايد البته نيكى را كامل نموده است.(28)
اگر همسايه‏اى مرتكب خطايى گرديد و با عذرخواهى و پوزش در صدد ترميم آن برآمد بايد از او اين اعتذار را پذيرفت. در سروده‏اى منسوب به حضرت على (ع) آمده است: جوانمردى حفظ حقوق ديگران و پذيرفتن عذر همسايه به هنگام عصبانى شدن اوست.(29)
يكى از مسايلى كه امكام دارد آتش رشك بر افروزد و كدورت‏هاى همسايگان را تشديد كند اين است كه برخى افراد موفقيت‏ها، امكانات و تسهيلاتى كه برايشان فراهم شده است رابه رخ ديگران مى‏كشند. اگر آدمى توفيق‏ها و نعمت هايى را كه شامل حالش شده است حداقل از ديد افراد مشكوك و نفوس ناپاك مستور دارد كمتر زيان مى‏بيند. حضرت على(ع) اين نكته روان شناختى را در مضامين عالى بيان فرموده‏اند: فقر و ساده زيستى سلاح مؤمن است و او را از رشك ورزى همسايگان مصون مى‏دارد و نيز وى را از تملق گويى برادران، سلطه گرى حاكمان و زورگويى فرمانروايان حفظ خواهد ساخت.(30) پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. حلية المتقين، ص 445. 2. تحف العقول، ص 370. 3. غررالحكم، ص 369. 4. بحارالانوار، ج 78، ص 372؛ تحف العقول، ص 580. 5. بحارالانوار، ج 74، ص 151. 6. تحف العقول، ص 290. 7. ديوان امام على، ص 49. 8. روضة كافى، ج 2، ص 52. 9. نهج الفصاحه، ص 11. 10. مجموعه ورّام، ج‏1، ص 19. 11. مستدرك سفينة البحار، ج 2، ص 149 ؛ اقوال الائمه، على اكبر واعظ موسوى، ج 6، ص 156. 12. مواعظ العدديّه (نصايح)، آية اللّه مشكينى، ترجمه آية اللّه جنتى، ص 54. 13. بحارالانوار، ج 76، ص 333 ؛ مكارم الاخلاق، ص 429. 14. تحف العقول، ص 26، نصايح، ص 118 و 126. 15. منتخب القصص، قادرى نجف آبادى، ص 7. 16. بحارالانوار، ج 14، ص‏384 ؛ المحجةالبيضاء، ج سوم، ص 427 ؛ سفينة البحار، ج‏1، ص 384. 17. نك: وسايل الشيعه، باب 12 و 13 كتاب احياء الموات، من لايحضرة الفقيه، باب حكم الحريم. 18. كافى، ج 5، ص 289. 19. مستدرك الوسايل، كتاب احياء الموات، باب نهم، ج 3، ص 150. 20. بحارالانوار، ج 52، باب 27، روايت 61، ص 331؛ همان ج 52، باب 27، روايت 84، ص 339. 21. اين موضوع در ماده 125 قانون مدنى آمده است، همچنين نگاه كنيد سوء استفاده از حق، دكتر حميد بهرامى احمدى، ص 305. 22. كافى، ج‏6، ص 526 ، روايت هشتم. 23. نهج الفصاحه، ص 259 ، 258. 24. جنةالرضوان، ص 129. 25. بحارالانوار، ج 71، كتاب العشرة، باب حق الجار. 26. آداب معاشرت از ديدگاه معصومين، ص 98 – 97. 27. اصول كافى، ج 4، ص 491. 28. غررالحكم، ص 103 و 715. 29. ديوان امام على (ع)، ص 60. 30. اقوال الائمه، ج 6، ص 56.