گناه و فساد از خطرهاى هميشگى است كه هم افراد و هم جامعه اسلامى را همواره تهديد كرده و در طول زمان اين تهديد وجود دارد، عامل اصلى به انحراف كشيده شدن جوامع مخصوصاً جوامع اسلامى راهيابى گناهان در درون اجتماع است.
اگر جامعه بعد از پيامبر اكرم(ص) به انحراف كشيده شد، و اگر اموىها و عباسىها آنچنان ظلم و ستمگرى كردند، و اگر تمدن و فرهنگ عظيم اسلامى در اندلس (اسپانيا) دچار شكست شد و اگر جوامع اسلامى در قرون اخير مورد تاخت و تاز استعمارگران و قدرت طلبان قرار گرفته است و… همه و همه بر اثر گناهان و نافرمانى از دستورات الهى بوده است.
امروز جامعه ما را نيز اين خطر به شدّت تهديد مىكند چرا كه عدهاى تلاش دارند به هر نحوى ميدان گناهان و فساد را گسترش دهند.
امام صادق(ع) فرمود: «هيچ خونى ريخته نمىشود و هيچ رنج و دردسر و بيمارى نيست مگر به دليل گناه» و اين سخن خداوند عزّ و جلّ است كه در كتابش مىفرمايد: «هيچ مصيبتى بر شما وارد نمىشود مگر به خاطر آنچه خود به دست آوردهايد و خدا از بسيارى از آنچه خود فراهم كردهايد درمىگذرد.(1)»(2)
تنها مكتبى كه مىتواند انسان و بشريت را از منجلاب گناهان و فساد رهايى بخشد مكتب قرآن است.
قرآن طرح و برنامه خود را در اين زمينه در دو بخش ارائه مىدهد،(3) بخش پيشگيرى و جلوگيرى از فساد و هجمههاى فرهنگى و گناهان و طرح برداشتن و از بين بردن فساد موجود و هجومهايى كه انجام گرفته است و گناهانى كه وجود دارد. الف: پيشگيرى از فساد و گناه
پزشكان براى حفظ جان انسانها و سلامت جامعه، پيشگيرى را مقدم بر درمان و عمل مىدانند در دردها و امراض اجتماعى و فساد فرهنگى نيز جلوگيرى و پيشگيرى مهمتر از درمان و رفع فساد است. به همين جهت قرآن نيز برنامه هايى براى پيشگيرى دارد كه به برخى از آنها اشاره مىشود. كنترل فكر و انديشه
زير ساز و زيربناى هر عملى فكرو انديشه و خيالپردازى آن عمل است، گناه و فساد نيز از اين قانون استثنا نيست به همين جهت قرآن تلاش دارد با تقويت باورهاى دينى از فكر گناه و دوست داشتن اشاعه فساد و بىبند و بارى جلوگيرى نمايد، آيات فراوانى در اين زمينه وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- «قل ان تخفوا ما فى صدوركم او تبدوه يعلمه اللّه و يعلم ما فى السّموات و ما فى الارض واللّه على كلّ شىءٍ قدير؛(4) بگو
اگر آنچه را در سينههاى شماست، پنهان داريد يا آشكار كنيد، خداوند آن را مىداند، و (نيز) از آنچه در آسمانها و زمين است آگاه مىباشد، و خداوند بر هر چيزى تواناست.»
آگاهى از فكر و انديشه بشر در اختيار هيچ مأمور و سازمان اطلاعاتى نيست، ولى خداوند متعال از تمام افكار و انديشههاى انسان آگاهى دارد، اين باور اگر در جامعه تقويت شود در پنهانترين مكانها، و دور دستترين جاهها انسان را حتى از فكر گناه باز مىدارد.
2- گاه قرآن به صورت استفهامى و سؤال كه بيشتر در ذهنها جا مىگيرد اين حقيقت را بيان مىدارد «اوليس اللّه باعلم بما فى صدور العالمين؛(5)آيا خداوند به آنچه در سينههاى جهانيان است آگاهتر نيست.»
3- «انّ اللّه عالم غيب السموات و الارض انّه عليمٌ بذات الصدور؛(6) خداوند از غيب (و پنهان) آسمانها و زمين آگاه است و آنچه را در درون دلهاست مىداند.»
امامان معصوم به عنوان مفسّران اصلى قرآن براى پيشگيرى از گناه و فساد بر تقويت و تحكيم باورها و انديشهها تأكيد مىكردند فردى خدمت حضرت امام حسن(ع) (يا امام حسين(ع)) شرفياب شد و گفت: من مرد گناه كارى هستم و نمىتوانم گناه را ترك كنم. مرا پند دهيد، حضرت فرمود: «پنج كار را انجام بده، آن گاه هرچه مىخواهى گناه كن. از روزى خدا نخور و
هرچه مىخواهى گناه كن. از ولايت و حكومت خدا بيرون برو و هرچه مىخواهى گناه كن. جايى را پيدا كن كه خداوند تو را نبيند و هرچه مىخواهى گناه كن. هنگامى كه ملك الموت نزد تو مىآيد تا تو را قبض روح كند او را از خود دور كن، هنگامى كه مالك (دوزخ) تو را به درون آتش مىكند، در آتش نرو و هرچه مىخواهى گناه كن.»(7) اين روايت كاملاً انديشه سازى مىكند كه باور كنيم اين جهان محضر خداوند است و جهان را پايانى به نام قيامت و در آن بهشت و جهنمى است.
4- اشاعه گناه را دوست نداشته باشيد.
ممكن است افرادى باشند كه اهل گناه نباشند ولى به اين مقدار كه گناه و بىبندو بارى در بين مردم و جامعه شايع گردد رضايت داشته باشند و شيوع گناه را دوست بدارند، قرآن چنين انديشه را سخت مورد ملامت و سرزنش قرار داده است آنجا كه فرمود: «انّ الّذين يحبّون ان تشيع الفاحشة فى الّذين آمنوا لهم عذابٌ اليمٌ فى الدّنيا و الآخرة و اللّه يعلم و انتم لاتعلمون؛(8) كسانى كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت است، و خداوند مىداند و شما نمىدانيد.»
در اين آيه تهديد به عذاب آنهم در دنيا و آخرت بخاطر يك انديشه خطا است كه شخصى دوست مىدارد زشتىها و فساد در جامعه اسلامى شيوع يابد، از اين آيه كسانى برخود بلرزند كه دوست مىدارند براى حفظ آراء و ماندن بر كرسى قدرت از ترويج نمودن زشتىها نيز ابايى ندارند. كنترل چشم و گوش
فكر و انديشه انسان از حس او تأثير مىپذيرد، براى سلامت فكر و روان بايد مجارى و راههاى تغذيه آن دو را تطهير نمود و چشم و گوش از مهمترين مجارى و راهها است كه بايد تحت كنترل قرار گيرد.
قرآن و اسلام انسان را در برابر تمامى اعضاى خود مسؤول مىشمارد و سخت به او هشدار مىدهد، كه در برابر كاركرد هر يك از آنها بايد جوابگو باشد، قرآن كريم در اينباره مىفرمايد: «ولاتقف ما ليس لك به علمٌ انّ السمع و البصر و الفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسئولاً؛(9) از آنچه به آن آگاهى ندارى پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل همه مسؤولند.»
و بشارت قرآن متوجه كسانى است كه با گوش بهترينها را انتخاب و پيروى مىكنند و از سخنان فساد آور گناه آلود پرهيز مىنمايند.(10)
قرآن درباره چشم تأكيد جداگانه دارد، چرا كه استفاده نامطلوب از آن در جهت دامن زدن به آتش شهوت و تهييج نابجا و خطرناك غريزه جنسى، سخت خطر ساز و خطر آفرين است لذا قرآن مىفرمايد: «قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و بحفظوا فروجهم ذلك ازكى لهم انّ اللّه خبيرٌ بما يصنعون و قل للمؤمنات يغضضن من ابصار هنّ و يحفظن فروجهنّ ولايبدين زينتهن الّا ماظهر منها؛(11)اى پيامبر به مردان مؤمن بگو چشمهايشان را (از گناه به نامحرم) بپوشانند و دامان خويش را حفظ نمايند، كه اين موجب پاكى بيشتر آنان است، و خداوند از آنچه انجام مىدهند آگاه است و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو بندند و دامنهايشان را حفظ كنند و زينتهايشان را ظاهر نكنند مگر آنچه كه ظاهر است.»
نكاتى در آيه قابل دقت است:
1- خطاب مستقيم به زنها و مردان مؤمن نيست بلكه خطاب به شخص پيامبر است تا خوب مسأله را تبيين كند.
2- با اينكه مسأله حرمت نگاه مشترك بين مردان و زنان است براى تأكيد بيشتر دو خطاب جداگانه آمده يك بار خطاب به مردان و بار ديگر روى سخن با زنان است.
3- خطاب اوّل به مردان است شايد رازش اين باشد كه تأثير پذيرى مردان از گناه بيشتر از زنان است.
و پاكى چشم مردان باعث كنترل آرايشها و عشوهگرىهاى زنان كه براى جلب نگاه مردان است، مىشود.
و آخرين نكته اين است كه فلسفه اين دستور پاكيزه شدن روح و روان انسانهاست «ازكى لهم» در منابع روائى از نگاه به نامحرم، تعبير به زناى چشم، تير مسموم شيطان، و… شده است.
از امام هفتم درباره اين آيه «يا ابت استأجره…» سخن دختر شعيب كه گفت: اى پدر! موسى را اجير كن كه بهترين اجير، انسان قدرتمند و امينى است» فرمود: «حضرت شعيب به دخترش گفت: دخترم! قدرت موسى را از بلند كردن سنگ بزرگ دريافتى، امّا امانت وى را چگونه شناختى؟ دختر جواب داد: هنگامى كه به طرف خانه مىآمديم در آغاز من جلو او راه مىرفتم، ولى او از من خواست كه پشت سرش راه بروم و گفت: هرگاه من راه را اشتباه رفتم به من تذكر بده؛ چرا كه ما مردمى هستيم كه به پشت سر زنان نگاه نمىكنيم»(12) موارد ريز و جزئيات احكام نگاه در كتب فقهى، به تفصيل آمده لذا از بيان آن پرهيز مىكنيم و فقط به ذكر حديثى بسنده مىكنيم. على(ع) فرمود: «نِعمَ صارف الشهوات غض الابصار؛(13) چشم پوشى از نگاه(به نامحرم) بهترين عامل بازدارنده از شهوات است.» كنترل ارتباط و سخن
قرآن براى پاس دارى از حريم پاكى و جلوگيرى از انحرافات، رعايت ضوابطى را در روابط مرد و زن ضرورى دانسته و آزادى مطلق و بدون قيد و دوستىها و عشق بازىهاى مصطلح امروزى را ناپسند و مردود شمرده است(14) و همين طور ارتباط نامهاى و تلفنى نامناسب را روا نمىدارد. اسلام صحبت كردن زن و مرد را در موارد ضرورى و در جريان رسيدگى به كارهاى روزمره زندگى اجازه داده، امّا براى پيشگيرى از پيامدهاى سوء احتمالى سفارش نموده كه با ناز و عشوهگرى و طنّازى سخن نگويند، در اينباره مىخوانيم:
«فلا تخضعن بالقول فيطمع الّذى فى قلبه مرضٌ و قلن قولاً معروفاً؛(15) به گونهاى هوسانگيز (با مردان نامحرم) سخن نگوييد تا بيمار دلى در شما طمع نكند، و به گونهاى شايسته و معمولى سخن بگوييد.»
گاه جنايتهاى بزرگ از يك سخن خوش طبعى و ارتباط نابجا بوجود مىآيد، پروندههاى فراوانى در داخل كشور وجود دارد كه يك عشوه گرى و يا طنّازى حرف زدن باعث ارتباط نامشروع و سرانجام قتل شوهر و يا قتلهاى ديگر شده است.
در حديثى مىخوانيم: «كسى كه به حرام دستش را به دست زنى برساند چون به صحراى محشر در آيد، دستش بسته باشد و كسى كه با زنان نامحرم خوش طبعى، شوخى و مزاح كند خداوند در عوض هر كلمه هزار سال او را در محشر حبس مىكند، و اگر زنى راضى شود كه مردى به حرام او را در آغوش بگيرد، ببوسد يا به حرام با او ملاقات نمايد و يا با او خوش طبعى كند، بر آن نيز گناهى همانند آن مرد است.»(16) ازدواج يا بهترين راه پيشگيرى
مسيحيت تحريف شده رابطه جنسى و ازدواج را نجس و پليد دانسته و ثمرات تلخ آن را نيز در غرب چشيدند و جهانيان نيز شاهد آن است. ولى قرآن نه تنها ازدواج را پليد نمىداند، بلكه آن را عملى عبادى و مطلوب و در برخى موارد واجب شمرده است. بدون ترديد اگر در جامعهاى زمينه ازدواج و تشكيل خانواده به صورت آسان به همانگونه كه اسلام خواسته فراهم شود، گناهانى برخاسته از غرائز جنسى ريشه كن خواهد شد و تنها كسانى به سمت و سوى جرائم جنسى و بىعفتى خواهند رفت كه از سلامتى روانى برخوردار نباشند.
قرآن كريم اصرار فراوان بر اين مسأله مهم دارد و برخى دغدغههايى را كه ممكن است بر اثر ازدواج پيش آيد مردود شمرده است. به آياتى در اين زمينه اشاره مىشود. 1- ازدواج عامل آرامش
«و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودّةً و رحمةً انّ فى ذلك لآياتٍ لقومٍ يتفكّرون؛(17) از نشانههاى او اين است كه همسرانى از جنس خودتان به سود شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و رد ميانتان مودت و رحمت قرار داد، در اين نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مىكنند.»
در آيه فوق نكاتى قابل دقت است: 1- زنان از جنس مردانند و هر دو انسان 2- همسران باعث آرامش فردى و در نتيجه موجب آرامش روانى جامعه نيز مىباشند 3- استحكام اصلى خانواده بر اساس زناشويى صرفاً عشقى جسمانى و شهوانى استوار نيست، بلكه بر پايه محبت و گذشت پى ريزى شده است. 2- همه نياز به ازدواج دارند
ازدواج مخصوص دنيا زدگان نيست، حتى انسانهايى كه در بالاترين رتبه معنوى قرار دارند و بريده از دنيا هستند نيز بىنياز از اين نمىباشند. لذا قرآن مىفرمايد: «ولقد ارسلنا رسلاً من قبلك و جعلنا لهم ازواجاً و ذريةً؛(18) براستى ما فرستادگانى را قبل از تو فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم.» 3- ازدواج و توسعه اقتصادى
برخى افراد فقر و ندارى را بهانه براى عدم ازدواج مىدانند، قرآن اين فرهنگ را غلط دانسته و با صراحت اعلام مىدارد، هر كس پابه عرصه ازدواج و خانواده گزارد خداوند وضع اقتصادى او را نيز دگرگون مىكند: «وانكحوا الايامى منكم و الصّالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه واسعٌ عليم؛(19) و مردان و زنان بىهمسر را همسر دهيد، و همچنين غلامان و كنيزانى را كه صلاحيّت ازدواج دارند، و اگر نيازمند و فقير باشند خداوند از فضلش آنان را بىنياز خواهد ساخت و خداوند گشايش دهنده و داناست.» 4- تعدد ازدواج
در اكثريت بودن بانوان در برخى جوامع، بى سرپرست شدن برخى خانوادهها بر اثر جنگ و حوادث ناگوار و… مىطلبد كه مرد گاهى تن به تعدد ازدواج دهد، وگرنه باعث به فساد كشيده شدن زنان بى همسر و بىسرپرست خواهد شد.
قرآن كريم در اين باره مىفرمايد: «فانكحوا ماطاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدةً؛(20) پس ازدواج كنيد با زنان پاك(در صورت نياز) دو يا سه يا چهار همسر و اگر مىترسيد عدالت را رعايت نكنيد به يك همسر اكتفا كنيد.»
استاد مطهرى درباره ازدواج مىگويد: «به عقيده ما براى آرامش غريزه دو چيز لازم است: يكى ارضاى غريزه در حدّ حاجت طبيعى و ديگر جلوگيرى از تهييج و تحريك آن.»(21)
اسلام براى ارضاى صحيح مسائل جنسى، ازدواج و در صورت مهيّا نبودن شرايط آن، ازدواج مدّت دار و موقت را توصيه نموده است. اسلام اصرار فراوانى دارد كه محيط خانواده براى كاميابى زن و شوهر از يكديگر آمادگى كامل داشته باشد. زن يا مردى كه از اين نظر كوتاهى كند مورد نكوهش صريح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار فراوانى به خرج داده است كه محيط اجتماع بزرگ، محيط كار و عمل و فعاليت بوده و از هر نوع كام يابى جنسى در آن محيط خوددارى شود. فلسفه تحريم نظربازى و تمتعات جنسى از غير همسر قانونى و هم چنين فلسفه تحريم خودآرايى و تبرّج زن براى بيگانه همين است.(22)
در روايات نيز تعبيرات زيبائى از ازدواج شده است كه به يك نمونه اشاره مىشود، تا روشن شود كه ازدواج در پيشگيرى از جرائم نقش مؤثر و كليدى دارد.
حضرت امام صادق(ع) فرمود: «من تزوّج احرز نصف دينه؛(23) آن كس كه ازدواج نمود نصف دين خويش را حفظ كرد پس از خدا بترسد در حفظ نصف ديگر آن.» 5 – ازدواج موقت
واقعيت امر اين است كه جوانان ما در زمان كنونى از سه جهت آماج مشكلات و گرفتارىها مىباشند. از طرفى ادامه تحصيلات تا سن بيست سالگى بلكه بالاتر امرى است ضرورى، و از سوى ديگر راه يافتن به بازار كار و آماده نمودن زمينه مالى ازدواج فرصت طولانى را مىطلبد، مخصوصاً با توجّه به رسم و رسومهاى سنگين كنونى جامعه، و از جانب سوم غريزه جنسى در دنيايى پر از تهييج و تحريم و فيلم و سى دى و اختلاط و… همه را در فشارى طاقت فرسا قرار مىدهد، بهترين راه حل كوتاه مدت ازدواج موقت است، قرآن درباره ازدواج موقت مىفرمايد: «و احلّ لكم ماوراء ذلكم ان تبتغوا باموالكم محصنين غير مسافحين فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ اجورهنّ فريضةً؛(24) و براى شما حلال است كه با اموال خود آنان را اختيار كنيد، در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا خوددارى نماييد، و زنانى را كه متعه (ازدواج موقت) مىكنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد.»
اگر واقعاً آنچه را اسلام در مورد عقد موقت سفارش نموده بخوبى اجرا شود كسى دچار بىعفتى نخواهد شد.
على(ع) فرمود: «لولا ما سبقنى به ابن الخطّاب ؛يعنى عمر مازنى الّا شقى؛(25) اگر عمر سبقت نمىگرفت بر من (و ازدواج موقت را تحريم نمىكرد) هيچ كس مرتكب زنا نمىشد جز انسان شقى».
البته در ازدواج موقت شرائط و نكات فراوانى لازم است مراعات شود يكى از آن نكات اين است كه اين امر بيشتر براى مجردها و مردهاى بى همسر مطرح است نه مردانى كه همسر و يا همسرانى قانونى دارد.
امام كاظم(ع) به برخى از شيعيان خود نوشت: «اصرار بر ازدواج موقت نورزيد، آنچه لازم است بر شما تنها اقامه سنت رسول خدا(ص) است و به واسطه ازدواج موقت از همسران دائمى خويش غافل نشويد، كه آنها را به كفران و بيزارى وادار كنيد و آنان بر عليه كسى كه به شما دستور داده است نفرين كنند و ما را لعنت نمايند.»(26) حجاب حافظ عفّت و پاسدار كرامت
بد حجابى و بىحجابى از دستآوردهاى شوم استعمار جديد و حربه مهمّ تهاجم فرهنگى است، در مقابل حجاب و پاسدارى از آن يكى از مهمترين عامل صلاح و سداد جامعه شمرده مىشود هرجامعه كه حجاب و عفاف خود را حفظ كرده دين و فرهنگ… خود را نيز نگهداشته است. و هر جامعه كه حجاب در آنها كم رنگ و بىرنگ شده است به همان نسبت دين و فرهنگ و آداب رنگ باخته است، قرآن درباره حجاب دستورات اكيدى دارد كه به نمونههايى اشاره مىشود.
1- «به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند. و روسريهاى خود را بر سينه خود افكنند(تا گردن و سينه پوشيده شود) و زينت خود را آشكار نسازند، مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرشان يا پسر برادرشان يا پسر خواهرانشان يا زنان همكيششان يا بردگانشان (كنيزان) يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و بهنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نكوبند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخالها به گوش رسد) و همگى به سوى خدا باز گرديد تا رستگار شويد».(27)
شأن نزول آيه فوق طبق سخن امام باقر(ع) مربوط به جوانى است كه بر اثر چشم چرانى صورتش به استخوانى بيرون آمده از ديوار اصابت كرد و مجروح شد، و علّت جذب جوان مراعات نكردن حجاب از طرف آن زن بود.(28)
2- «اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنات بگو، جلبابها(روسرىهاى بلند) خود را بر خويش افكنند، كه اين كار براى اين كه (به عفت و حريّت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است، و خداوند همواره غفور و رحيم است.»(29)
در شأن نزول آيه فوق آمده كه شب هنگام زنان براى نماز مغرب و عشاء به مسجد مىرفتند برخى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنان مىشدند، آيه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور كامل رعايت كنند تا بخوبى شناخته نشوند و كسى بهانه مزاحمت نداشته باشد.(30)
دو نكته در آيه با توجّه به شأن نزول قابل دقت است: 1- بجاى جلوگيرى از مزاحمتهاى خيابانى دستور حجاب كامل به زنان مىدهد، هرچند آيه بعدى مزاحمان را نيز تهديد كرده است، معلوم مىشود حجاب در ريشه كنى هرزگى و مزاحمتها نقش دارد.
2- علّت حجاب را اين مىداند كه زنهاى با حجاب با شخصيت و متدين شناخته مىشوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمىدهد كه به حريم حرمت آنها اهانت نمايند.
مسائل ريز حجاب و حد و حدود آن در جاى خود مطرح شده است و در حوصله اين مقال نيست، آنچه از آيات حجاب بدست مىآيد اين است كه براى پيشگيرى و حتى دفع فساد حجاب نقش مهم و كليدى دارد. ب: عوامل مشترك
قرآن برخى عوامل ديگرى را طرح نموده كه به صورت عميقتر و با دوام بيشتر هم در پيشگيرى و بازدارندگى نقش دارد و هم در رفع و برداشتن گناهان و آلودگىها، جهت اختصار به صورت فهرست وار به آنها اشاره مىشود. عبادت و دعا
اعمال عبادى مانند نماز و روزه و حج و… نقش مهمى در بازدارندگى و رفع گناهان دارند، قرآن درباره نماز مىفرمايد: «انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر؛(31) براستى نماز انسان را از زشتىها باز مىدارد.»
و درباره روزه فرمود: «كتب عليكم الصيام… لعلّكم تنقون؛(32) روزه بر شما واجب شده… شايد پروا پيشه شويد.»
در يك كلام درباره هر عبادت و پرستش حق مىگويد: «يا ايها الناس اعبدوا ربّكم…لعلّكم تتقون؛(33) اى مردم پروردگارتان را عبادت كنيد شايد پروا پيشه شويد.» انتخاب الگوهاى صحيح
انسان فطرتاً عاشق كمال و از نقص و عيب گريزان است، همين امر باعث مىشود كه به دنبال الگوى مطلوب و كاملى باشد الگوپذيرى چون سازگار با فطرت انسان است، از مؤثرترين روشهاى پيشگيرى و رفع گناهان شمرده مىشود در اين روش انسان نمونهاى عينى را مطلوب خويش قرار مىدهد و به شبيه سازى دست مىزند و گام در جاى او مىنهد. به همين جهت قرآن الگوهايى را معرّفى مىكند در يك آيه مىفرمايد: «ولكم فى رسول اللّه اسوةً حسنةً؛(34)و مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى است». و همين طور ابراهيم(ع) و برخى افراد ديگر را به عنوان الگو معرفى مىكند.(35) كه در رأس آن افراد ائمه اطهار(ع) قرار دارند. دورى از دوستان ناباب
يكى از عوامل توسعه فساد و بىبند وبارى مخصوصاً در بين قشر جوان رفقاى ناباب و نامناسب است.قرآن براى جلوگيرى از اين عامل تذكراتى دارد كه به برخى از آنها اشاره مىشود. 1- حسرت دائمى
«و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم.»(36) 2- دوستى با خوبان ژ
«الا خلاء يومئذٍ بعضهم لبعضٍ عدّوٌ الّا المتقين؛(37) دوستان در آن روز دشمن يكديگرند مگر پرهيزكاران».
نار خندان باغ را خندان كند
صحبت مردانت از مردان كند محبّت اهل بيت(ع)
از مهمترين و اساسىترين روشهاى سازندگى و تربيت و مقاوم سازى در مقابل تهاجم فرهنگى روش محبّت به پاكان و فرهيختگان خاصّه اهل بيت(ع) است روش محبّت بجهت سازگارى با فطرت آدمى و سرشت انسانى و به جهت ميل درونى، بالاترين نقش را در تحوّل تربيتى انسان ايفا مىكند و همچون اكسير مس وجود انسان را به طلاى ناب تبديل نموده و در كوتاهترين زمان تحوّلات سازنده شگرفى در انسان ايجاد مىكند، امثال سلمان و ابوذر و مقداد، تربيت شدگان مكتب عشق و محبت به رسول خدا(ص) هستند چنانكه تحول عميق در حر بن يزيد، و زهير بن قين و وهب و… بر اثر محبّت به امام حسين(ع) بود.
با توجّه به اين تأثير شگرف و وسيع است كه قرآن آن را پاداش رسالت محبت اهلبيت(ع) و دوستى آنان دانسته(38) و آن را به نفع و سود خود انسان مىداند. ج: عوامل بردارنده و از بين برنده گناه و فساد
اين عوامل خود به سه دسته تقسيم مىشوند: 1- عوامل فردى
عوامل فردى دورى از گناه و فساد و رها شدن از دام تهاجم فرهنگى متعدد است كه به برخى از آنها اشاره مىشود. توبه و بازگشت:
قرآن در بيش از 90 آيه توبه را در قالبهاى مختلف مطرح و بيان نموده است و آن را مهمترين عامل رهائى از دام گناهان و فساد، و باعث رستگارى انسان مىداند در آيه مىخوانيم: «توبوا الى اللّه جميعاً ايّه المؤمنون لعلكم تفلحون؛(39) همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.» ياد خدا و نعمتهاى او
ياد خدا و نعمتهاى او، با اين ديد كه نعمت دهنده در همه جا حاضر است و تمام هستى حتّى خطورات قلبى و تخيّلات انسان را زير نظر دارد انسان را از پليدى و زشتى نگه مىدارد و بخوبى و نيكى وامىدارد.
على(ع) فرمود: «هر كس قلبش را به دوام ياد خدا آباد كند كردارش در نهان و آشكار نيكو گردد.»(40)
در قرآن بيش از دويست بار كلمه «ذكر» و مشتقات آن به كار رفته است، از جمله مىفرمايد: «فاذكروا آلاء اللّه و لاتعثوا فى الارض مفسدين؛(41) بنابراين، نعمتهاى خدا را متذكر شويد، و در زمين به فاسد نكوشيد» آيه مىرساند كه ياد نعمتها جلو فساد را مىگيرد و در آيهاى ديگر مىفرمود: «واذكروا اللّه كثيراً لعلّكم تفلحون؛ خدا را زياد ياد كنيد تا رستگار شويد.» ياد مرگ و قيامت
عامل ديگر براى برخورد با گناه و فساد، ياد مرگ و قيامت است. على(ع) مىفرمايد: «پس هرگاه شهوتها به شما روى آوردند، مرگ را بسيار ياد كنيد كه ياد مرگ براى پندآموزى كافى است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پيوسته به ياد مرگ سفارش مىكرد و مىفرمود: مرگ را بسيار ياد كنيد كه همانا مرگ نابود كننده لذّتها و جدا كننده شما از شهوتها است.»(42)
حدود يك سوّم قرآن مربوط به بحث مرگ و قيامت و مسائل مربوط به آن است اين نشان مىدهد، كه قيامت باورى در بازدارندگى از گناه و فساد و مقابله با آن نقش تعيين كننده دارد. از جمله فرمود: «فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً صالحاً و لايشرك بعبادة ربّه احداً؛(43) پس كسى كه اميد ملاقات پروردگارش را (در روز قيامت) دارد بايد عمل صالح انجام داده و هرگز شرك به او نياورد.»
حتى قرآن گمان به معاد را داراى آثار مهم باز دارندگى از گناه و فساد مىداند.(44) عبرتگيرى و پندآموزى
انسان با ملاحظه تاريخ و سرگذشت آنهايى كه در فساد و بىبندى فرو رفتند و در مقابل تهاجم فرهنگى تسليم شدند، و آبروى دنيا و آخرتشان را از دست دادند مىتواند خود را از فرو رفتن در دامها و تكرار خطاها و يا رها نمودن از آن، بيمه كند.
على(ع) فرمود: «و هر كس عبرت گيرد خود را(از فرو رفتن در خطاها و فسادها) دور نگهداشته و هر كس خود را (از بديها) دور نگهداشت سالم مىماند.»(45)
قرآن در هشت آيه با صورتهاى مختلف دستور به عبرتگيرى داده است و گاه صريحاً فرمان داده است: «فاعتبروا يا اولى الابصار؛(46) پس عبرت بگيريد اى صاحبان بصيرت.» 2- عوامل خانوادگى
سهم بزرگى از مفاسد اجتماعى و پذيرش تهاجمات فرهنگى معلول سوء تربيت خانوادهها است، و چنانچه پدر و مادر خودشان وارسته و منزّه باشند، و به فرزندان خويش توجّه نموده و در تربيت آنان كوتاهى ننمايند، بدون ترديد كمك شايانى به اصلاح جامعه بشرى نمودهاند، زيرا مفسدين و معتادان سارقين و قاتلها، منحرفين و شرابىها…معمولاً ريشه خانوادگى دارند.
پيامبر اكرم(ص): «هر مولودى بر اساس فطرت(پاك و پاكيزه) متولد مىشود تا اين كه پدر و مادر او را يهودى يا نصرانى مىنمايند.»(47)
قرآن با صراحت تمام به مردان و سرپرستان خانوادهها دستور مىدهد كه هم خود را و هم فرزندان خود را در مقابل گناهان و فساد و بىبند و بارى نگهدارند و حفظ كنند.
«يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم ناراً وقودها النّاس و الحجارة؛(48) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگ هاست نگه داريد.»
آيه خطاب به مؤمنان است از اين مىفهميم كه خانوادههاى مؤمن و مسلمان هميشه در معرض تهاجمات گناه و فساد قرار دارند، بايد به گونهاى برنامهريزى شود كه بتوان جلوى آن تهاجمات را گرفت.
و پيامبر اكرم(ص) فرمود: «خداوند هر مسؤولى را، از مسؤوليتى كه به وى سپرده شده است، سؤال خواهد نمود، كه آيا آن را بدرستى به انجام رسانيد يا ضايع كرد حتى از مرد سؤال خواهد شد نسبت به خانوادهاش.»(49)
اما راهكارهاى هدايت خانواده و فرزندان و جذب آنها در جاى خود بايد بررسى شود آنچه اينجا مىتوان گفت اين است كه پدر و مادر در مقابل رفتار فرزندان، رفقايى كه دارند، و همين طور نوار مبتذل و يا سى دىهاى انحراف كننده كه استفاده مىكنند و يا نماز را كه ترك كنند مسؤوليت دارند.
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «همراهى و دقت و مراقبت كنيد در امور فرزندانتان، و نيكو گردانيد تربيت آنها را، چرا كه اولاد شما هديههاى خداوند به شما مىباشند.»(50) 3- عوامل اجتماعى و دولتى
قرآن افراد جامعه را واحدهاى جدا افتاده بى ارتباط به هم نمىداند، بلكه همگى را پيكرى مىشمارد كه به همديگر مرتبط و متصل و داراى ولايت بر يكديگرند، لذا وظائفى بر عهده دارند كه برخى از آنها از اين قرار است: 1- امر به معروف و نهى از منكر
«مردان و زنان مؤمن برخى سرپرست برخى ديگرند، امر به معروف مىكنند و از زشتيها باز مىدارند، نماز را به پاى داشته زكات مىپردازند و خداوند و پيامبرش را اطاعت مىكنند. ايشان هستند كه خداوند برايشان رحمت مىآورد و بدرستى كه خداوند صاحب اقتدار و حكيم است.»(51)
سخن بلندى دارد امام باقر(ع) كه جاى هرگونه توضيح را مىگيرد آنجا كه فرمود: «در آخرالزمان عدّهاى مورد اطاعت قرار مىگيرند، كه ريا كارند و به عبادت تظاهر مىكنند ولى كم خردان و كوتاه فكرانند، آنان امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمىشمارند، مگر آن هنگام كه ايمن از هرگونه ضررى باشند. همواره به دنبال عذرتراشى و بهانهگيرى و راه گريز از اين واجب الهى هستند، به دنبال لغزشهاى علما و فساد عمل آنان مىباشند. آنان به سوى نماز و روزه و هر عملى كه ضررى مالى يا جانى را متوجه آنان سازد، آنها را ترك مىگويند، همان گونه كه برترين و شريفترين واجبات، يعنى امر به معروف و نهى از منكر را ترك گفتهاند. بدرستى كه امر به معروف و نهى از منكر واجبى است كه ديگر فرائض به واسطه آن به پا داشته مىشود آنگاه كه جامعهاى اين گونه شد خداوند بر آنها غضب كرده و غضب وى عموميّت خواهد يافت پس نيكانى كه در جامعه همراه اشرارند، و نيز كوچكترها با بزرگترها هلاك خواهند شد بدرستى كه امر به معروف راه همه انبياست… پس با قلبهايتان به مخالفت گناه برخيزيد و با زبانهايتان آنها را رد كنيد. و ضربههاى سخت خود را به پيشانى گنهكاران وارد سازيد و در راه خداوند از سرزنش ملامت گران نهراسيد.»(52) 2- دولتمردان و حكومت اسلامى
حاكم و دولتمردان اسلامى در گام اول به عنوان الگوهاى جامعه وظيفه دارند، كارها و رفتار خويش را اصلاح نمايند. چرا كه مردم به رفتار و اعمال آنها اقتدا مىكنند، در گام بعدى وظيفه دارند حدود تعزيرات اسلامى را براى جلوگيرى از مفاسد اجتماعى قاطعانه و بدون ترس از اعتراض ابرقدرتها و وابستگان آنها اجرا نمايند، قرآن اجراى حدود را باعث حيات جامعه انسانى مىداند آنجا كه فرمود: «و لكم فى القصاص حياةٌ يا اولى الالباب لعلّكم تتقون؛(53) و براى شما در قصاص حيات و زندگى است، اى صاحبان خرد! شايد شما تقوا پيشه كنيد.»
امام هفتم(ع) درباره اين آيه «فيحيى به الارض بعد موتها؛ زنده مىگرداند زمين را پس از مرگ آن» فرمود: «اين آيه زنده شدن زمين به واسطه باران را نفرموده است، بلكه مقصود آيه اين است كه خداوند مردانى مىانگيزد تا عدالت را زنده كنند و به واسطه زنده شدن عدالت و اقامه حدود، زمين، زندگى از سر مىگيرد. هر مجازات اسلامى كه در زمين اجرا شود نفع آن بيشتر از چهل روز باران است.»(54)
نه تنها اجراى حدود بركاتى دارد و باعث جلوگيرى و ريشه كنى فساد مىشود، كه اجرا نكردن آن از گناهان بس بزرگ است. على(ع) هنگام اجراى يكى از حدود الهى فرمود:
«خدايا! تو به پيامبرت هنگامى كه از دينت خبر مىداد فرمودى: اى محمد هر كس يك حدّ از مجازاتهاى مرا تعطيل كرده و اجرا نكند، با من دشمنى كرده و بدين وسيله خواستار مخالفت با من شده است.»(55)
3- دولتمردان، صدا و سيما، روزنامهها و نويسندگان كلاً دستگاههاى تبليغاتى وظيفه دارند
مردم و جوانان را از مفاسد و زيانهاى گناه و فساد و تهاجم فرهنگى آگاه نمايند، چرا كه امروز وسيله اصلى براى تهاجم فرهنگى به جوامع انسانى و اسلامى، همان تبليغات وسيع و گسترده است.
تأسف و درد اينجاست كه گاه برخى از قلم به دستان داخلى به جاى مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگى و گناه، خود از مروجان معاصى و تهاجم فرهنگىاند!! پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. سوره شورى، آيه 30.2. كلينى اصول كافى، ج 2، ص 269، روايت 3.3. قابل يادآورى است كه آنچه بيان مىشود طبق فهم قاصر ما از قرآن و برخى روايات است. ممكن است قرآن سخنان عميقتر و طرح جامعترى داشته باشد كه فهم كم ژرف ما، به آن نرسيده باشد، و بر بزرگان عرصه تفسير است كه در اين زمينه بيشتر كار كنند و طرح جامع قرآن را در اين زمينه ارائه دهند.4. سوره آل عمران، آيه 29.5. سوره عنكبوت، آيه 10.6. سوره فاطر، آيه 38.7. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بيروت، ج 78، ص 126 باب 20، حديث 7.8. سوره نور، آيه 19.9. سوره اسراء، آيه 36.10. سوره زمر، آيه 18.11. سوره نور، آيه 30 – 31.12. حر عاملى، وسائل الشيعه، داراحياء التراث، ج 14، ص 145.13. محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، مكتبة الاعلام الاسلامى، ج 1، ص 72.14. در مورد ازدواجهاى عشقى به اين تحقيق توجه كنيد:دكتر «اسنل پنتى» كارشناس بزرگ آمريكايى در امر زناشويى اين عبارت را منتشر كرد: بخاطر عشق ازدواج نكنيد، ازدواج عشقى زهرآگينترين نوع ازدواج است. اين كارشناس كه سى سال است منحصراً به پروندههاى ازدواج و طلاق در شهرهاى بزرگ و پرجمعيت آمريكا و ديگر كشورهاى جهان رسيدگى مىكند درباره علّت طلاق مىگويد: افسانه عشق يكى از مخرّبترين اختراعات بشر است. در آمريكا از هر صد ازدواج عشقى 93 تاى آن با شكست روبرو شدهاند، و در فرانسه وضع بدتر است، عمر متوسط ازدواج عشقى 5/3 ماه است در آمريكا از هر پنج فقره جنايت يك فقرهاش محصول مرافعات كسانى است كه به واسطه عشق ازدواج كردهاند.» علوم جنايى، ج 2، ص 1016 و فساد سلاح تهاجم فرهنگى، سيد محمود مدنى، ص 300.15. سوره احزاب، آيه 32.16. علامه مجلسى، عين الحيوة، ص 140.17. سوره روم، آيه 21.18. سوره رعد، آيه 38.19. سوره نور، آيه 32.20. سوره نساء، آيه 3.21. مسئله حجاب، ص 113 – 114. 22. مرتضى مطهرى، اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، قم انتشارات صدرا، ص 47.23. وسائل الشيعه همان، ج 14، ص 5.24. سوره نساء، آيه 24.25. وسائل الشيعه، همان، ج 14، ص 440.26. همان، ص 450.27. سوره نور، آيه 31.28. علامه طباطبائى، الميزان، ج 15، ص 116.29. سوره احزاب، آيه 59.30. تفسير نمونه، ج 17، ص 426.31. سوره عنكبوت، آيه 45.32. سوره بقره، آيه 183.33. همان، آيه 21.34. سوره احزاب، آيه 21.35. سوره ممتحنه، آيات 6 و 4.36. سوره فرقان، آيه 28.37. سوره زخرف، آيه 67.38. سوره شورى، آيه 23، سوره فرقان، آيه 57 و…39. سوره نور، آيه 31.40. غررالحكم، چاپ دانشگاه تهران، ج 5، ص 387.41. سوره اعراف، آيه 74.42. حسن طوسى،، الامالى، نجف مطبعة الحيدريه، ج 1، ص27.43. سوره كهف، آيه 110.44. سوره مطففين، آيه 7 – 5.45. بحارالانوار، داراحياء التراث، ج 78، ص 92.46. سوره حشر، آيه 2.47. شيخ عباس قمى، سفينة البحار، ج 2، ص 373.48. سوره تحريم، آيه 6.49. شرح رساله حقوق، ج 1، ص 524.50. همان، ص 582.51. سوره توبه، آيه 71.52. كافى، ج 5، ص 55.53. سوره بقره، آيه 179.54. وسائل الشيعه، ج 18، ص 308.55. همان، ص 309.