راهكارهاى پيش‏گيرى و مبارزه با گناهان‏

گناه و فساد از خطرهاى هميشگى است كه هم افراد و هم جامعه اسلامى را همواره تهديد كرده و در طول زمان اين تهديد وجود دارد، عامل اصلى به انحراف كشيده شدن جوامع مخصوصاً جوامع اسلامى راهيابى گناهان در درون اجتماع است.
اگر جامعه بعد از پيامبر اكرم(ص) به انحراف كشيده شد، و اگر اموى‏ها و عباسى‏ها آنچنان ظلم و ستمگرى كردند، و اگر تمدن و فرهنگ عظيم اسلامى در اندلس (اسپانيا) دچار شكست شد و اگر جوامع اسلامى در قرون اخير مورد تاخت و تاز استعمارگران و قدرت طلبان قرار گرفته است و… همه و همه بر اثر گناهان و نافرمانى از دستورات الهى بوده است.
امروز جامعه ما را نيز اين خطر به شدّت تهديد مى‏كند چرا كه عده‏اى تلاش دارند به هر نحوى ميدان گناهان و فساد را گسترش دهند.
امام صادق(ع) فرمود: «هيچ خونى ريخته نمى‏شود و هيچ رنج و دردسر و بيمارى نيست مگر به دليل گناه» و اين سخن خداوند عزّ و جلّ است كه در كتابش مى‏فرمايد: «هيچ مصيبتى بر شما وارد نمى‏شود مگر به خاطر آنچه خود به دست آورده‏ايد و خدا از بسيارى از آنچه خود فراهم كرده‏ايد درمى‏گذرد.(1)»(2)
تنها مكتبى كه مى‏تواند انسان و بشريت را از منجلاب گناهان و فساد رهايى بخشد مكتب قرآن است.
قرآن طرح و برنامه خود را در اين زمينه در دو بخش ارائه مى‏دهد،(3) بخش پيشگيرى و جلوگيرى از فساد و هجمه‏هاى فرهنگى و گناهان و طرح برداشتن و از بين بردن فساد موجود و هجوم‏هايى كه انجام گرفته است و گناهانى كه وجود دارد. الف: پيشگيرى از فساد و گناه‏
پزشكان براى حفظ جان انسانها و سلامت جامعه، پيشگيرى را مقدم بر درمان و عمل مى‏دانند در دردها و امراض اجتماعى و فساد فرهنگى نيز جلوگيرى و پيشگيرى مهمتر از درمان و رفع فساد است. به همين جهت قرآن نيز برنامه هايى براى پيشگيرى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود. كنترل فكر و انديشه‏
زير ساز و زيربناى هر عملى فكرو انديشه و خيال‏پردازى آن عمل است، گناه و فساد نيز از اين قانون استثنا نيست به همين جهت قرآن تلاش دارد با تقويت باورهاى دينى از فكر گناه و دوست داشتن اشاعه فساد و بى‏بند و بارى جلوگيرى نمايد، آيات فراوانى در اين زمينه وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
1- «قل ان تخفوا ما فى صدوركم او تبدوه يعلمه اللّه و يعلم ما فى السّموات و ما فى الارض واللّه على كلّ شى‏ءٍ قدير؛(4) بگو
اگر آنچه را در سينه‏هاى شماست، پنهان داريد يا آشكار كنيد، خداوند آن را مى‏داند، و (نيز) از آنچه در آسمانها و زمين است آگاه مى‏باشد، و خداوند بر هر چيزى تواناست.»
آگاهى از فكر و انديشه بشر در اختيار هيچ مأمور و سازمان اطلاعاتى نيست، ولى خداوند متعال از تمام افكار و انديشه‏هاى انسان آگاهى دارد، اين باور اگر در جامعه تقويت شود در پنهان‏ترين مكانها، و دور دست‏ترين جاهها انسان را حتى از فكر گناه باز مى‏دارد.
2- گاه قرآن به صورت استفهامى و سؤال كه بيشتر در ذهن‏ها جا مى‏گيرد اين حقيقت را بيان مى‏دارد «اوليس اللّه باعلم بما فى صدور العالمين؛(5)آيا خداوند به آنچه در سينه‏هاى جهانيان است آگاه‏تر نيست.»
3- «انّ اللّه عالم غيب السموات و الارض انّه عليمٌ بذات الصدور؛(6) خداوند از غيب (و پنهان) آسمان‏ها و زمين آگاه است و آنچه را در درون دلهاست مى‏داند.»
امامان معصوم به عنوان مفسّران اصلى قرآن براى پيشگيرى از گناه و فساد بر تقويت و تحكيم باورها و انديشه‏ها تأكيد مى‏كردند فردى خدمت حضرت امام حسن(ع) (يا امام حسين(ع)) شرفياب شد و گفت: من مرد گناه كارى هستم و نمى‏توانم گناه را ترك كنم. مرا پند دهيد، حضرت فرمود: «پنج كار را انجام بده، آن گاه هرچه مى‏خواهى گناه كن. از روزى خدا نخور و
هرچه مى‏خواهى گناه كن. از ولايت و حكومت خدا بيرون برو و هرچه مى‏خواهى گناه كن. جايى را پيدا كن كه خداوند تو را نبيند و هرچه مى‏خواهى گناه كن. هنگامى كه ملك الموت نزد تو مى‏آيد تا تو را قبض روح كند او را از خود دور كن، هنگامى كه مالك (دوزخ) تو را به درون آتش مى‏كند، در آتش نرو و هرچه مى‏خواهى گناه كن.»(7) اين روايت كاملاً انديشه سازى مى‏كند كه باور كنيم اين جهان محضر خداوند است و جهان را پايانى به نام قيامت و در آن بهشت و جهنمى است.
4- اشاعه گناه را دوست نداشته باشيد.
ممكن است افرادى باشند كه اهل گناه نباشند ولى به اين مقدار كه گناه و بى‏بندو بارى در بين مردم و جامعه شايع گردد رضايت داشته باشند و شيوع گناه را دوست بدارند، قرآن چنين انديشه را سخت مورد ملامت و سرزنش قرار داده است آنجا كه فرمود: «انّ الّذين يحبّون ان تشيع الفاحشة فى الّذين آمنوا لهم عذابٌ اليمٌ فى الدّنيا و الآخرة و اللّه يعلم و انتم لاتعلمون؛(8) كسانى كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت است، و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانيد.»
در اين آيه تهديد به عذاب آنهم در دنيا و آخرت بخاطر يك انديشه خطا است كه شخصى دوست مى‏دارد زشتى‏ها و فساد در جامعه اسلامى شيوع يابد، از اين آيه كسانى برخود بلرزند كه دوست مى‏دارند براى حفظ آراء و ماندن بر كرسى قدرت از ترويج نمودن زشتى‏ها نيز ابايى ندارند. كنترل چشم و گوش‏
فكر و انديشه انسان از حس او تأثير مى‏پذيرد، براى سلامت فكر و روان بايد مجارى و راههاى تغذيه آن دو را تطهير نمود و چشم و گوش از مهمترين مجارى و راهها است كه بايد تحت كنترل قرار گيرد.
قرآن و اسلام انسان را در برابر تمامى اعضاى خود مسؤول مى‏شمارد و سخت به او هشدار مى‏دهد، كه در برابر كاركرد هر يك از آنها بايد جوابگو باشد، قرآن كريم در اين‏باره مى‏فرمايد: «ولاتقف ما ليس لك به علمٌ انّ السمع و البصر و الفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسئولاً؛(9) از آنچه به آن آگاهى ندارى پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل همه مسؤولند.»
و بشارت قرآن متوجه كسانى است كه با گوش بهترين‏ها را انتخاب و پيروى مى‏كنند و از سخنان فساد آور گناه آلود پرهيز مى‏نمايند.(10)
قرآن درباره چشم تأكيد جداگانه دارد، چرا كه استفاده نامطلوب از آن در جهت دامن زدن به آتش شهوت و تهييج نابجا و خطرناك غريزه جنسى، سخت خطر ساز و خطر آفرين است لذا قرآن مى‏فرمايد: «قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و بحفظوا فروجهم ذلك ازكى‏ لهم انّ اللّه خبيرٌ بما يصنعون و قل للمؤمنات يغضضن من ابصار هنّ و يحفظن فروجهنّ ولايبدين زينتهن الّا ماظهر منها؛(11)اى پيامبر به مردان مؤمن بگو چشمهايشان را (از گناه به نامحرم) بپوشانند و دامان خويش را حفظ نمايند، كه اين موجب پاكى بيشتر آنان است، و خداوند از آنچه انجام مى‏دهند آگاه است و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو بندند و دامنهايشان را حفظ كنند و زينتهايشان را ظاهر نكنند مگر آنچه كه ظاهر است.»
نكاتى در آيه قابل دقت است:
1- خطاب مستقيم به زنها و مردان مؤمن نيست بلكه خطاب به شخص پيامبر است تا خوب مسأله را تبيين كند.
2- با اينكه مسأله حرمت نگاه مشترك بين مردان و زنان است براى تأكيد بيشتر دو خطاب جداگانه آمده يك بار خطاب به مردان و بار ديگر روى سخن با زنان است.
3- خطاب اوّل به مردان است شايد رازش اين باشد كه تأثير پذيرى مردان از گناه بيشتر از زنان است.
و پاكى چشم مردان باعث كنترل آرايشها و عشوه‏گرى‏هاى زنان كه براى جلب نگاه مردان است، مى‏شود.
و آخرين نكته اين است كه فلسفه اين دستور پاكيزه شدن روح و روان انسان‏هاست «ازكى لهم» در منابع روائى از نگاه به نامحرم، تعبير به زناى چشم، تير مسموم شيطان، و… شده است.
از امام هفتم درباره اين آيه «يا ابت استأجره…» سخن دختر شعيب كه گفت: اى پدر! موسى را اجير كن كه بهترين اجير، انسان قدرتمند و امينى است» فرمود: «حضرت شعيب به دخترش گفت: دخترم! قدرت موسى را از بلند كردن سنگ بزرگ دريافتى، امّا امانت وى را چگونه شناختى؟ دختر جواب داد: هنگامى كه به طرف خانه مى‏آمديم در آغاز من جلو او راه مى‏رفتم، ولى او از من خواست كه پشت سرش راه بروم و گفت: هرگاه من راه را اشتباه رفتم به من تذكر بده؛ چرا كه ما مردمى هستيم كه به پشت سر زنان نگاه نمى‏كنيم»(12) موارد ريز و جزئيات احكام نگاه در كتب فقهى، به تفصيل آمده لذا از بيان آن پرهيز مى‏كنيم و فقط به ذكر حديثى بسنده مى‏كنيم. على(ع) فرمود: «نِعمَ صارف الشهوات غض الابصار؛(13) چشم پوشى از نگاه(به نامحرم) بهترين عامل بازدارنده از شهوات است.» كنترل ارتباط و سخن‏
قرآن براى پاس دارى از حريم پاكى و جلوگيرى از انحرافات، رعايت ضوابطى را در روابط مرد و زن ضرورى دانسته و آزادى مطلق و بدون قيد و دوستى‏ها و عشق بازى‏هاى مصطلح امروزى را ناپسند و مردود شمرده است(14) و همين طور ارتباط نامه‏اى و تلفنى نامناسب را روا نمى‏دارد. اسلام صحبت كردن زن و مرد را در موارد ضرورى و در جريان رسيدگى به كارهاى روزمره زندگى اجازه داده، امّا براى پيش‏گيرى از پيامدهاى سوء احتمالى سفارش نموده كه با ناز و عشوه‏گرى و طنّازى سخن نگويند، در اين‏باره مى‏خوانيم:
«فلا تخضعن بالقول فيطمع الّذى فى قلبه مرضٌ و قلن قولاً معروفاً؛(15) به گونه‏اى هوس‏انگيز (با مردان نامحرم) سخن نگوييد تا بيمار دلى در شما طمع نكند، و به گونه‏اى شايسته و معمولى سخن بگوييد.»
گاه جنايتهاى بزرگ از يك سخن خوش طبعى و ارتباط نابجا بوجود مى‏آيد، پرونده‏هاى فراوانى در داخل كشور وجود دارد كه يك عشوه گرى و يا طنّازى حرف زدن باعث ارتباط نامشروع و سرانجام قتل شوهر و يا قتل‏هاى ديگر شده است.
در حديثى مى‏خوانيم: «كسى كه به حرام دستش را به دست زنى برساند چون به صحراى محشر در آيد، دستش بسته باشد و كسى كه با زنان نامحرم خوش طبعى، شوخى و مزاح كند خداوند در عوض هر كلمه هزار سال او را در محشر حبس مى‏كند، و اگر زنى راضى شود كه مردى به حرام او را در آغوش بگيرد، ببوسد يا به حرام با او ملاقات نمايد و يا با او خوش طبعى كند، بر آن نيز گناهى همانند آن مرد است.»(16) ازدواج يا بهترين راه پيشگيرى‏
مسيحيت تحريف شده رابطه جنسى و ازدواج را نجس و پليد دانسته و ثمرات تلخ آن را نيز در غرب چشيدند و جهانيان نيز شاهد آن است. ولى قرآن نه تنها ازدواج را پليد نمى‏داند، بلكه آن را عملى عبادى و مطلوب و در برخى موارد واجب شمرده است. بدون ترديد اگر در جامعه‏اى زمينه ازدواج و تشكيل خانواده به صورت آسان به همانگونه كه اسلام خواسته فراهم شود، گناهانى برخاسته از غرائز جنسى ريشه كن خواهد شد و تنها كسانى به سمت و سوى جرائم جنسى و بى‏عفتى خواهند رفت كه از سلامتى روانى برخوردار نباشند.
قرآن كريم اصرار فراوان بر اين مسأله مهم دارد و برخى دغدغه‏هايى را كه ممكن است بر اثر ازدواج پيش آيد مردود شمرده است. به آياتى در اين زمينه اشاره مى‏شود. 1- ازدواج عامل آرامش‏
«و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودّةً و رحمةً انّ فى ذلك لآياتٍ لقومٍ يتفكّرون؛(17) از نشانه‏هاى او اين است كه همسرانى از جنس خودتان به سود شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و رد ميانتان مودت و رحمت قرار داد، در اين نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند.»
در آيه فوق نكاتى قابل دقت است: 1- زنان از جنس مردانند و هر دو انسان 2- همسران باعث آرامش فردى و در نتيجه موجب آرامش روانى جامعه نيز مى‏باشند 3- استحكام اصلى خانواده بر اساس زناشويى صرفاً عشقى جسمانى و شهوانى استوار نيست، بلكه بر پايه محبت و گذشت پى ريزى شده است. 2- همه نياز به ازدواج دارند
ازدواج مخصوص دنيا زدگان نيست، حتى انسانهايى كه در بالاترين رتبه معنوى قرار دارند و بريده از دنيا هستند نيز بى‏نياز از اين نمى‏باشند. لذا قرآن مى‏فرمايد: «ولقد ارسلنا رسلاً من قبلك و جعلنا لهم ازواجاً و ذريةً؛(18) براستى ما فرستادگانى را قبل از تو فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم.» 3- ازدواج و توسعه اقتصادى‏
برخى افراد فقر و ندارى را بهانه براى عدم ازدواج مى‏دانند، قرآن اين فرهنگ را غلط دانسته و با صراحت اعلام مى‏دارد، هر كس پابه عرصه ازدواج و خانواده گزارد خداوند وضع اقتصادى او را نيز دگرگون مى‏كند: «وانكحوا الايامى منكم و الصّالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه واسعٌ عليم؛(19) و مردان و زنان بى‏همسر را همسر دهيد، و همچنين غلامان و كنيزانى را كه صلاحيّت ازدواج دارند، و اگر نيازمند و فقير باشند خداوند از فضلش آنان را بى‏نياز خواهد ساخت و خداوند گشايش دهنده و داناست.» 4- تعدد ازدواج‏
در اكثريت بودن بانوان در برخى جوامع، بى سرپرست شدن برخى خانواده‏ها بر اثر جنگ و حوادث ناگوار و… مى‏طلبد كه مرد گاهى تن به تعدد ازدواج دهد، وگرنه باعث به فساد كشيده شدن زنان بى همسر و بى‏سرپرست خواهد شد.
قرآن كريم در اين باره مى‏فرمايد: «فانكحوا ماطاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدةً؛(20) پس ازدواج كنيد با زنان پاك(در صورت نياز) دو يا سه يا چهار همسر و اگر مى‏ترسيد عدالت را رعايت نكنيد به يك همسر اكتفا كنيد.»
استاد مطهرى درباره ازدواج مى‏گويد: «به عقيده ما براى آرامش غريزه دو چيز لازم است: يكى ارضاى غريزه در حدّ حاجت طبيعى و ديگر جلوگيرى از تهييج و تحريك آن.»(21)
اسلام براى ارضاى صحيح مسائل جنسى، ازدواج و در صورت مهيّا نبودن شرايط آن، ازدواج مدّت دار و موقت را توصيه نموده است. اسلام اصرار فراوانى دارد كه محيط خانواده براى كام‏يابى زن و شوهر از يكديگر آمادگى كامل داشته باشد. زن يا مردى كه از اين نظر كوتاهى كند مورد نكوهش صريح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار فراوانى به خرج داده است كه محيط اجتماع بزرگ، محيط كار و عمل و فعاليت بوده و از هر نوع كام يابى جنسى در آن محيط خوددارى شود. فلسفه تحريم نظربازى و تمتعات جنسى از غير همسر قانونى و هم چنين فلسفه تحريم خودآرايى و تبرّج زن براى بيگانه همين است.(22)
در روايات نيز تعبيرات زيبائى از ازدواج شده است كه به يك نمونه اشاره مى‏شود، تا روشن شود كه ازدواج در پيشگيرى از جرائم نقش مؤثر و كليدى دارد.
حضرت امام صادق(ع) فرمود: «من تزوّج احرز نصف دينه؛(23) آن كس كه ازدواج نمود نصف دين خويش را حفظ كرد پس از خدا بترسد در حفظ نصف ديگر آن.» 5 – ازدواج موقت‏
واقعيت امر اين است كه جوانان ما در زمان كنونى از سه جهت آماج مشكلات و گرفتارى‏ها مى‏باشند. از طرفى ادامه تحصيلات تا سن بيست سالگى بلكه بالاتر امرى است ضرورى، و از سوى ديگر راه يافتن به بازار كار و آماده نمودن زمينه مالى ازدواج فرصت طولانى را مى‏طلبد، مخصوصاً با توجّه به رسم و رسوم‏هاى سنگين كنونى جامعه، و از جانب سوم غريزه جنسى در دنيايى پر از تهييج و تحريم و فيلم و سى دى و اختلاط و… همه را در فشارى طاقت فرسا قرار مى‏دهد، بهترين راه حل كوتاه مدت ازدواج موقت است، قرآن درباره ازدواج موقت مى‏فرمايد: «و احلّ لكم ماوراء ذلكم ان تبتغوا باموالكم محصنين غير مسافحين فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ اجورهنّ فريضةً؛(24) و براى شما حلال است كه با اموال خود آنان را اختيار كنيد، در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا خوددارى نماييد، و زنانى را كه متعه (ازدواج موقت) مى‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد.»
اگر واقعاً آنچه را اسلام در مورد عقد موقت سفارش نموده بخوبى اجرا شود كسى دچار بى‏عفتى نخواهد شد.
على(ع) فرمود: «لولا ما سبقنى به ابن الخطّاب ؛يعنى عمر مازنى الّا شقى؛(25) اگر عمر سبقت نمى‏گرفت بر من (و ازدواج موقت را تحريم نمى‏كرد) هيچ كس مرتكب زنا نمى‏شد جز انسان شقى».
البته در ازدواج موقت شرائط و نكات فراوانى لازم است مراعات شود يكى از آن نكات اين است كه اين امر بيشتر براى مجردها و مردهاى بى همسر مطرح است نه مردانى كه همسر و يا همسرانى قانونى دارد.
امام كاظم(ع) به برخى از شيعيان خود نوشت: «اصرار بر ازدواج موقت نورزيد، آنچه لازم است بر شما تنها اقامه سنت رسول خدا(ص) است و به واسطه ازدواج موقت از همسران دائمى خويش غافل نشويد، كه آنها را به كفران و بيزارى وادار كنيد و آنان بر عليه كسى كه به شما دستور داده است نفرين كنند و ما را لعنت نمايند.»(26) حجاب حافظ عفّت و پاسدار كرامت‏
بد حجابى و بى‏حجابى از دستآوردهاى شوم استعمار جديد و حربه مهمّ تهاجم فرهنگى است، در مقابل حجاب و پاسدارى از آن يكى از مهمترين عامل صلاح و سداد جامعه شمرده مى‏شود هرجامعه كه حجاب و عفاف خود را حفظ كرده دين و فرهنگ… خود را نيز نگهداشته است. و هر جامعه كه حجاب در آنها كم رنگ و بى‏رنگ شده است به همان نسبت دين و فرهنگ و آداب رنگ باخته است، قرآن درباره حجاب دستورات اكيدى دارد كه به نمونه‏هايى اشاره مى‏شود.
1- «به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند. و روسريهاى خود را بر سينه خود افكنند(تا گردن و سينه پوشيده شود) و زينت خود را آشكار نسازند، مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرشان يا پسر برادرشان يا پسر خواهرانشان يا زنان همكيششان يا بردگانشان (كنيزان) يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و بهنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نكوبند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخالها به گوش رسد) و همگى به سوى خدا باز گرديد تا رستگار شويد».(27)
شأن نزول آيه فوق طبق سخن امام باقر(ع) مربوط به جوانى است كه بر اثر چشم چرانى صورتش به استخوانى بيرون آمده از ديوار اصابت كرد و مجروح شد، و علّت جذب جوان مراعات نكردن حجاب از طرف آن زن بود.(28)
2- «اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنات بگو، جلبابها(روسرى‏هاى بلند) خود را بر خويش افكنند، كه اين كار براى اين كه (به عفت و حريّت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است، و خداوند همواره غفور و رحيم است.»(29)
در شأن نزول آيه فوق آمده كه شب هنگام زنان براى نماز مغرب و عشاء به مسجد مى‏رفتند برخى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مى‏نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى‏دادند و مزاحم آنان مى‏شدند، آيه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور كامل رعايت كنند تا بخوبى شناخته نشوند و كسى بهانه مزاحمت نداشته باشد.(30)
دو نكته در آيه با توجّه به شأن نزول قابل دقت است: 1- بجاى جلوگيرى از مزاحمت‏هاى خيابانى دستور حجاب كامل به زنان مى‏دهد، هرچند آيه بعدى مزاحمان را نيز تهديد كرده است، معلوم مى‏شود حجاب در ريشه كنى هرزگى و مزاحمت‏ها نقش دارد.
2- علّت حجاب را اين مى‏داند كه زنهاى با حجاب با شخصيت و متدين شناخته مى‏شوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمى‏دهد كه به حريم حرمت آنها اهانت نمايند.
مسائل ريز حجاب و حد و حدود آن در جاى خود مطرح شده است و در حوصله اين مقال نيست، آنچه از آيات حجاب بدست مى‏آيد اين است كه براى پيشگيرى و حتى دفع فساد حجاب نقش مهم و كليدى دارد. ب: عوامل مشترك‏
قرآن برخى عوامل ديگرى را طرح نموده كه به صورت عميق‏تر و با دوام بيشتر هم در پيشگيرى و بازدارندگى نقش دارد و هم در رفع و برداشتن گناهان و آلودگى‏ها، جهت اختصار به صورت فهرست وار به آنها اشاره مى‏شود. عبادت و دعا
اعمال عبادى مانند نماز و روزه و حج و… نقش مهمى در بازدارندگى و رفع گناهان دارند، قرآن درباره نماز مى‏فرمايد: «انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر؛(31) براستى نماز انسان را از زشتى‏ها باز مى‏دارد.»
و درباره روزه فرمود: «كتب عليكم الصيام… لعلّكم تنقون؛(32) روزه بر شما واجب شده… شايد پروا پيشه شويد.»
در يك كلام درباره هر عبادت و پرستش حق مى‏گويد: «يا ايها الناس اعبدوا ربّكم…لعلّكم تتقون؛(33) اى مردم پروردگارتان را عبادت كنيد شايد پروا پيشه شويد.» انتخاب الگوهاى صحيح‏
انسان فطرتاً عاشق كمال و از نقص و عيب گريزان است، همين امر باعث مى‏شود كه به دنبال الگوى مطلوب و كاملى باشد الگوپذيرى چون سازگار با فطرت انسان است، از مؤثرترين روشهاى پيشگيرى و رفع گناهان شمرده مى‏شود در اين روش انسان نمونه‏اى عينى را مطلوب خويش قرار مى‏دهد و به شبيه سازى دست مى‏زند و گام در جاى او مى‏نهد. به همين جهت قرآن الگوهايى را معرّفى مى‏كند در يك آيه مى‏فرمايد: «ولكم فى رسول اللّه اسوةً حسنةً؛(34)و مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى است». و همين طور ابراهيم(ع) و برخى افراد ديگر را به عنوان الگو معرفى مى‏كند.(35) كه در رأس آن افراد ائمه اطهار(ع) قرار دارند. دورى از دوستان ناباب‏
يكى از عوامل توسعه فساد و بى‏بند وبارى مخصوصاً در بين قشر جوان رفقاى ناباب و نامناسب است.قرآن براى جلوگيرى از اين عامل تذكراتى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود. 1- حسرت دائمى‏
«و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم.»(36) 2- دوستى با خوبان ژ
«الا خلاء يومئذٍ بعضهم لبعضٍ عدّوٌ الّا المتقين؛(37) دوستان در آن روز دشمن يكديگرند مگر پرهيزكاران».
نار خندان باغ را خندان كند
صحبت مردانت از مردان كند محبّت اهل بيت(ع)
از مهمترين و اساسى‏ترين روشهاى سازندگى و تربيت و مقاوم سازى در مقابل تهاجم فرهنگى روش محبّت به پاكان و فرهيختگان خاصّه اهل بيت(ع) است روش محبّت بجهت سازگارى با فطرت آدمى و سرشت انسانى و به جهت ميل درونى، بالاترين نقش را در تحوّل تربيتى انسان ايفا مى‏كند و همچون اكسير مس وجود انسان را به طلاى ناب تبديل نموده و در كوتاه‏ترين زمان تحوّلات سازنده شگرفى در انسان ايجاد مى‏كند، امثال سلمان و ابوذر و مقداد، تربيت شدگان مكتب عشق و محبت به رسول خدا(ص) هستند چنانكه تحول عميق در حر بن يزيد، و زهير بن قين و وهب و… بر اثر محبّت به امام حسين(ع) بود.
با توجّه به اين تأثير شگرف و وسيع است كه قرآن آن را پاداش رسالت محبت اهلبيت(ع) و دوستى آنان دانسته(38) و آن را به نفع و سود خود انسان مى‏داند. ج: عوامل بردارنده و از بين برنده گناه و فساد
اين عوامل خود به سه دسته تقسيم مى‏شوند: 1- عوامل فردى
عوامل فردى دورى از گناه و فساد و رها شدن از دام تهاجم فرهنگى متعدد است كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود. توبه و بازگشت:
قرآن در بيش از 90 آيه توبه را در قالب‏هاى مختلف مطرح و بيان نموده است و آن را مهمترين عامل رهائى از دام گناهان و فساد، و باعث رستگارى انسان مى‏داند در آيه مى‏خوانيم: «توبوا الى اللّه جميعاً ايّه المؤمنون لعلكم تفلحون؛(39) همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.» ياد خدا و نعمت‏هاى او
ياد خدا و نعمت‏هاى او، با اين ديد كه نعمت دهنده در همه جا حاضر است و تمام هستى حتّى خطورات قلبى و تخيّلات انسان را زير نظر دارد انسان را از پليدى و زشتى نگه مى‏دارد و بخوبى و نيكى وامى‏دارد.
على(ع) فرمود: «هر كس قلبش را به دوام ياد خدا آباد كند كردارش در نهان و آشكار نيكو گردد.»(40)
در قرآن بيش از دويست بار كلمه «ذكر» و مشتقات آن به كار رفته است، از جمله مى‏فرمايد: «فاذكروا آلاء اللّه و لاتعثوا فى الارض مفسدين؛(41) بنابراين، نعمت‏هاى خدا را متذكر شويد، و در زمين به فاسد نكوشيد» آيه مى‏رساند كه ياد نعمت‏ها جلو فساد را مى‏گيرد و در آيه‏اى ديگر مى‏فرمود: «واذكروا اللّه كثيراً لعلّكم تفلحون؛ خدا را زياد ياد كنيد تا رستگار شويد.» ياد مرگ و قيامت‏
عامل ديگر براى برخورد با گناه و فساد، ياد مرگ و قيامت است. على(ع) مى‏فرمايد: «پس هرگاه شهوتها به شما روى آوردند، مرگ را بسيار ياد كنيد كه ياد مرگ براى پندآموزى كافى است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پيوسته به ياد مرگ سفارش مى‏كرد و مى‏فرمود: مرگ را بسيار ياد كنيد كه همانا مرگ نابود كننده لذّتها و جدا كننده شما از شهوتها است.»(42)
حدود يك سوّم قرآن مربوط به بحث مرگ و قيامت و مسائل مربوط به آن است اين نشان مى‏دهد، كه قيامت باورى در بازدارندگى از گناه و فساد و مقابله با آن نقش تعيين كننده دارد. از جمله فرمود: «فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً صالحاً و لايشرك بعبادة ربّه احداً؛(43) پس كسى كه اميد ملاقات پروردگارش را (در روز قيامت) دارد بايد عمل صالح انجام داده و هرگز شرك به او نياورد.»
حتى قرآن گمان به معاد را داراى آثار مهم باز دارندگى از گناه و فساد مى‏داند.(44) عبرت‏گيرى و پندآموزى‏
انسان با ملاحظه تاريخ و سرگذشت آنهايى كه در فساد و بى‏بندى فرو رفتند و در مقابل تهاجم فرهنگى تسليم شدند، و آبروى دنيا و آخرتشان را از دست دادند مى‏تواند خود را از فرو رفتن در دام‏ها و تكرار خطاها و يا رها نمودن از آن، بيمه كند.
على(ع) فرمود: «و هر كس عبرت گيرد خود را(از فرو رفتن در خطاها و فسادها) دور نگهداشته و هر كس خود را (از بديها) دور نگهداشت سالم مى‏ماند.»(45)
قرآن در هشت آيه با صورتهاى مختلف دستور به عبرت‏گيرى داده است و گاه صريحاً فرمان داده است: «فاعتبروا يا اولى الابصار؛(46) پس عبرت بگيريد اى صاحبان بصيرت.» 2- عوامل خانوادگى‏
سهم بزرگى از مفاسد اجتماعى و پذيرش تهاجمات فرهنگى معلول سوء تربيت خانواده‏ها است، و چنانچه پدر و مادر خودشان وارسته و منزّه باشند، و به فرزندان خويش توجّه نموده و در تربيت آنان كوتاهى ننمايند، بدون ترديد كمك شايانى به اصلاح جامعه بشرى نموده‏اند، زيرا مفسدين و معتادان سارقين و قاتلها، منحرفين و شرابى‏ها…معمولاً ريشه خانوادگى دارند.
پيامبر اكرم(ص): «هر مولودى بر اساس فطرت(پاك و پاكيزه) متولد مى‏شود تا اين كه پدر و مادر او را يهودى يا نصرانى مى‏نمايند.»(47)
قرآن با صراحت تمام به مردان و سرپرستان خانواده‏ها دستور مى‏دهد كه هم خود را و هم فرزندان خود را در مقابل گناهان و فساد و بى‏بند و بارى نگهدارند و حفظ كنند.
«يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم ناراً وقودها النّاس و الحجارة؛(48) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسان‏ها و سنگ هاست نگه داريد.»
آيه خطاب به مؤمنان است از اين مى‏فهميم كه خانواده‏هاى مؤمن و مسلمان هميشه در معرض تهاجمات گناه و فساد قرار دارند، بايد به گونه‏اى برنامه‏ريزى شود كه بتوان جلوى آن تهاجمات را گرفت.
و پيامبر اكرم(ص) فرمود: «خداوند هر مسؤولى را، از مسؤوليتى كه به وى سپرده شده است، سؤال خواهد نمود، كه آيا آن را بدرستى به انجام رسانيد يا ضايع كرد حتى از مرد سؤال خواهد شد نسبت به خانواده‏اش.»(49)
اما راهكارهاى هدايت خانواده و فرزندان و جذب آنها در جاى خود بايد بررسى شود آنچه اينجا مى‏توان گفت اين است كه پدر و مادر در مقابل رفتار فرزندان، رفقايى كه دارند، و همين طور نوار مبتذل و يا سى دى‏هاى انحراف كننده كه استفاده مى‏كنند و يا نماز را كه ترك كنند مسؤوليت دارند.
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «همراهى و دقت و مراقبت كنيد در امور فرزندانتان، و نيكو گردانيد تربيت آنها را، چرا كه اولاد شما هديه‏هاى خداوند به شما مى‏باشند.»(50) 3- عوامل اجتماعى و دولتى‏
قرآن افراد جامعه را واحدهاى جدا افتاده بى ارتباط به هم نمى‏داند، بلكه همگى را پيكرى مى‏شمارد كه به همديگر مرتبط و متصل و داراى ولايت بر يكديگرند، لذا وظائفى بر عهده دارند كه برخى از آنها از اين قرار است: 1- امر به معروف و نهى از منكر
«مردان و زنان مؤمن برخى سرپرست برخى ديگرند، امر به معروف مى‏كنند و از زشتيها باز مى‏دارند، نماز را به پاى داشته زكات مى‏پردازند و خداوند و پيامبرش را اطاعت مى‏كنند. ايشان هستند كه خداوند برايشان رحمت مى‏آورد و بدرستى كه خداوند صاحب اقتدار و حكيم است.»(51)
سخن بلندى دارد امام باقر(ع) كه جاى هرگونه توضيح را مى‏گيرد آنجا كه فرمود: «در آخرالزمان عدّه‏اى مورد اطاعت قرار مى‏گيرند، كه ريا كارند و به عبادت تظاهر مى‏كنند ولى كم خردان و كوتاه فكرانند، آنان امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمى‏شمارند، مگر آن هنگام كه ايمن از هرگونه ضررى باشند. همواره به دنبال عذرتراشى و بهانه‏گيرى و راه گريز از اين واجب الهى هستند، به دنبال لغزش‏هاى علما و فساد عمل آنان مى‏باشند. آنان به سوى نماز و روزه و هر عملى كه ضررى مالى يا جانى را متوجه آنان سازد، آنها را ترك مى‏گويند، همان گونه كه برترين و شريف‏ترين واجبات، يعنى امر به معروف و نهى از منكر را ترك گفته‏اند. بدرستى كه امر به معروف و نهى از منكر واجبى است كه ديگر فرائض به واسطه آن به پا داشته مى‏شود آنگاه كه جامعه‏اى اين گونه شد خداوند بر آنها غضب كرده و غضب وى عموميّت خواهد يافت پس نيكانى كه در جامعه همراه اشرارند، و نيز كوچكترها با بزرگترها هلاك خواهند شد بدرستى كه امر به معروف راه همه انبياست… پس با قلبهايتان به مخالفت گناه برخيزيد و با زبانهايتان آنها را رد كنيد. و ضربه‏هاى سخت خود را به پيشانى گنهكاران وارد سازيد و در راه خداوند از سرزنش ملامت گران نهراسيد.»(52) 2- دولتمردان و حكومت اسلامى‏
حاكم و دولتمردان اسلامى در گام اول به عنوان الگوهاى جامعه وظيفه دارند، كارها و رفتار خويش را اصلاح نمايند. چرا كه مردم به رفتار و اعمال آنها اقتدا مى‏كنند، در گام بعدى وظيفه دارند حدود تعزيرات اسلامى را براى جلوگيرى از مفاسد اجتماعى قاطعانه و بدون ترس از اعتراض ابرقدرت‏ها و وابستگان آنها اجرا نمايند، قرآن اجراى حدود را باعث حيات جامعه انسانى مى‏داند آنجا كه فرمود: «و لكم فى القصاص حياةٌ يا اولى الالباب لعلّكم تتقون؛(53) و براى شما در قصاص حيات و زندگى است، اى صاحبان خرد! شايد شما تقوا پيشه كنيد.»
امام هفتم(ع) درباره اين آيه «فيحيى به الارض بعد موتها؛ زنده مى‏گرداند زمين را پس از مرگ آن» فرمود: «اين آيه زنده شدن زمين به واسطه باران را نفرموده است، بلكه مقصود آيه اين است كه خداوند مردانى مى‏انگيزد تا عدالت را زنده كنند و به واسطه زنده شدن عدالت و اقامه حدود، زمين، زندگى از سر مى‏گيرد. هر مجازات اسلامى كه در زمين اجرا شود نفع آن بيشتر از چهل روز باران است.»(54)
نه تنها اجراى حدود بركاتى دارد و باعث جلوگيرى و ريشه كنى فساد مى‏شود، كه اجرا نكردن آن از گناهان بس بزرگ است. على(ع) هنگام اجراى يكى از حدود الهى فرمود:
«خدايا! تو به پيامبرت هنگامى كه از دينت خبر مى‏داد فرمودى: اى محمد هر كس يك حدّ از مجازاتهاى مرا تعطيل كرده و اجرا نكند، با من دشمنى كرده و بدين وسيله خواستار مخالفت با من شده است.»(55)
3- دولتمردان، صدا و سيما، روزنامه‏ها و نويسندگان كلاً دستگاه‏هاى تبليغاتى وظيفه دارند
مردم و جوانان را از مفاسد و زيانهاى گناه و فساد و تهاجم فرهنگى آگاه نمايند، چرا كه امروز وسيله اصلى براى تهاجم فرهنگى به جوامع انسانى و اسلامى، همان تبليغات وسيع و گسترده است.
تأسف و درد اينجاست كه گاه برخى از قلم به دستان داخلى به جاى مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگى و گناه، خود از مروجان معاصى و تهاجم فرهنگى‏اند!! پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. سوره شورى، آيه 30.2. كلينى اصول كافى، ج 2، ص 269، روايت 3.3. قابل يادآورى است كه آنچه بيان مى‏شود طبق فهم قاصر ما از قرآن و برخى روايات است. ممكن است قرآن سخنان عميق‏تر و طرح جامع‏ترى داشته باشد كه فهم كم ژرف ما، به آن نرسيده باشد، و بر بزرگان عرصه تفسير است كه در اين زمينه بيشتر كار كنند و طرح جامع قرآن را در اين زمينه ارائه دهند.4. سوره آل عمران، آيه 29.5. سوره عنكبوت، آيه 10.6. سوره فاطر، آيه 38.7. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بيروت، ج 78، ص 126 باب 20، حديث 7.8. سوره نور، آيه 19.9. سوره اسراء، آيه 36.10. سوره زمر، آيه 18.11. سوره نور، آيه 30 – 31.12. حر عاملى، وسائل الشيعه، داراحياء التراث، ج 14، ص 145.13. محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، مكتبة الاعلام الاسلامى، ج 1، ص 72.14. در مورد ازدواجهاى عشقى به اين تحقيق توجه كنيد:دكتر «اسنل پنتى» كارشناس بزرگ آمريكايى در امر زناشويى اين عبارت را منتشر كرد: بخاطر عشق ازدواج نكنيد، ازدواج عشقى زهرآگين‏ترين نوع ازدواج است. اين كارشناس كه سى سال است منحصراً به پرونده‏هاى ازدواج و طلاق در شهرهاى بزرگ و پرجمعيت آمريكا و ديگر كشورهاى جهان رسيدگى مى‏كند درباره علّت طلاق مى‏گويد: افسانه عشق يكى از مخرّب‏ترين اختراعات بشر است. در آمريكا از هر صد ازدواج عشقى 93 تاى آن با شكست روبرو شده‏اند، و در فرانسه وضع بدتر است، عمر متوسط ازدواج عشقى 5/3 ماه است در آمريكا از هر پنج فقره جنايت يك فقره‏اش محصول مرافعات كسانى است كه به واسطه عشق ازدواج كرده‏اند.» علوم جنايى، ج 2، ص 1016 و فساد سلاح تهاجم فرهنگى، سيد محمود مدنى، ص 300.15. سوره احزاب، آيه 32.16. علامه مجلسى، عين الحيوة، ص 140.17. سوره روم، آيه 21.18. سوره رعد، آيه 38.19. سوره نور، آيه 32.20. سوره نساء، آيه 3.21. مسئله حجاب، ص 113 – 114. 22. مرتضى مطهرى، اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، قم انتشارات صدرا، ص 47.23. وسائل الشيعه همان، ج 14، ص 5.24. سوره نساء، آيه 24.25. وسائل الشيعه، همان، ج 14، ص 440.26. همان، ص 450.27. سوره نور، آيه 31.28. علامه طباطبائى، الميزان، ج 15، ص 116.29. سوره احزاب، آيه 59.30. تفسير نمونه، ج 17، ص 426.31. سوره عنكبوت، آيه 45.32. سوره بقره، آيه 183.33. همان، آيه 21.34. سوره احزاب، آيه 21.35. سوره ممتحنه، آيات 6 و 4.36. سوره فرقان، آيه 28.37. سوره زخرف، آيه 67.38. سوره شورى، آيه 23، سوره فرقان، آيه 57 و…39. سوره نور، آيه 31.40. غررالحكم، چاپ دانشگاه تهران، ج 5، ص 387.41. سوره اعراف، آيه 74.42. حسن طوسى،، الامالى، نجف مطبعة الحيدريه، ج 1، ص‏27.43. سوره كهف، آيه 110.44. سوره مطففين، آيه 7 – 5.45. بحارالانوار، داراحياء التراث، ج 78، ص 92.46. سوره حشر، آيه 2.47. شيخ عباس قمى، سفينة البحار، ج 2، ص 373.48. سوره تحريم، آيه 6.49. شرح رساله حقوق، ج 1، ص 524.50. همان، ص 582.51. سوره توبه، آيه 71.52. كافى، ج 5، ص 55.53. سوره بقره، آيه 179.54. وسائل الشيعه، ج 18، ص 308.55. همان، ص 309.