طليعه‏اى به سوى نور

پرسش: منظور از «قيام بالسيف» كه در متون روايى در مورد حضرت مهدى(ع) آمده است، چيست؟

پاسخ: در مورد «قيام به سيف» دو ديدگاه وجود دارد:
1. بعضى اين روايات را كه امام زمان (عج) در آنها به عنوان «قائم بالسيف» و يا «صاحب السيف» ذكر نموده است، به معناى كنايى گرفته‏اند و كلمه «سيف» را به عنوان نماد قيام قهرآميز و جهاد مسلحانه حضرت تفسير نموده‏اند.
2. برخى ديگر، ظاهر اين روايات را اخذ نموده و جنگ با شمشير را به معناى ظاهرى آن دانسته، براى «شمشير» موضوعيت قايل شده‏اند و نبرد و پيروزى حضرت را با همين شمشير مى‏داند كه با عنايت‏هاى غيبى بر دشمنان غالب مى‏شود.
ولى امروزه بيش‏تر اهل تحقيق، نظر نخست را نزديك‏تر به حقيقت مى‏دانند و عنوان «سيف» را يك عنوان و تعبير نمادين و امروزى كه اشاره به معناى مطلق اسلحه مى‏باشد، مى‏دانند.
آقاى دكتر حبيب اللّه طاهرى در كتاب سيماى آفتاب ص 370 در اين رابطه آورده است:
«مقصود از خروج با شمشير كه در روايات به آن‏ها اشاره شده است، مأموريت به جهاد و توسل به اسلحه براى اعلاى كلمه حق است، زيرا شمشير، سمبل مبارزه و جنگ است نه اين كه موضوعيت داشته باشد. بنابراين قيام با شمشير كنايه از قيام مسلحانه و پيكار و جهاد و تعيين نوع مأموريت آن حضرت است و اين كه آن حضرت مأمور به مصالحه با كفار نيست. بديهى است، آن حضرت با هر اسلحه‏اى كه لازم باشد، با كفار و ستمگران جهاد مى‏كند و از هر اسلحه‏اى كه در زمان ظهور آن حضرت متداول باشد، استفاده مى‏نمايد».
پرسش: آيا بردن نام مقدس حضرت مهدى (م – ح – م – د) جايز است يا خير و مخفى كردن آن چه ثمرى دارد؟ آيا (اين امر) مختص به زمان خاصى بوده است؟!

پاسخ: در مورد ذكر نام مخصوص حضرت مهدى يعنى (م – ح – م – د) نه ديگر اسامى و القاب حضرت، روايات زيادى نقل شده است كه بعضى به طور مطلق، از ذكر نام حضرت نهى مى‏كنند، بعضى تا وقت ظهور، و بعضى منع نام بردن حضرت را منوط به تقيه و خوف مى‏دانند و دسته چهارم نيز رواياتى است كه هم راوى و هم امام(ع) نام حضرت را تصريح مى‏كنند.
بر همين اساس، با توجه به تعدد و اختلاف روايات مربوط به ذكر نام حضرت، علماى شيعه نيز در اين مسأله دچار اختلاف نظر مى‏باشند كه به طور عمده سه نظر در اين‏باره وجود دارد:
1. ديدگاه حرمت ذكر نام حضرت تا زمان ظهور به طور مطلق، مرحوم مجلسى، محدث نورى، شيخ صدوق، شيخ مفيد از جمله كسانى مى‏باشند كه قائل به اين نظر مى‏باشند.
2. ديدگاه منع و حرمت ذكر نام حضرت در زمان غيبت صغرا براى حفظ جان حضرت.
3. ديدگاه نهى از ذكر نام حضرت و حرمت آن فقط در شرايط خوف و تقيه.
از ميان اين سه قول، بيش‏ترين طرفدار را چه از ميان علماى گذشته و چه از علماى معاصر، نظريه سوم دارد. از قدما، بزرگانى چون، سيد مرتضى، خواجه نصير طوسى، ابن طاووس، فيض كاشانى (صاحب وافيه) شيخ حر عاملى (صاحب وسائل الشيعه) و… و از متأخرين نيز بيشتر علما و محققين معاصر نظير: آية اللّه مكارم شيرازى، آية اللّه امامى كاشانى و ديگران، معتقدند كه روايات دسته نخست، يعنى نهى مطلق از تسميه حضرت را بايد بر رواياتى كه ذكر نام حضرت را در شرايط تقيه و خوف مى‏دانند، حمل نمود. بنابراين، در شرايط زمانى و مكانى غير تقيه مثل شرايط كنونى كه نام حضرت علنى و براى همه دوستان و دشمنان، روشن و شناخته شده است، دليلى وجود ندارد كه ذكر نام حضرت باز هم حرام باشد.
پرسش: آيا ملاقات مهدى (عج) در غيبت كبرى ممكن و نقل آن ديدار براى ديگران صحيح است؟ حكمى كه حضرت مى‏فرمايد براى ملاقات كننده و ديگران واجب العمل است يا خير؟

در پاسخ بايد بگوييم: در عصر غيبت كبرى ملاقات حضرت نه تنها امكان دارد، بلكه به طور متواتر براى بزرگان و پاكانى چون علامه بحرالعلوم، حاج على بغدادى، محمد بن عيسى بحرينى، آيت اللّه مرعشى نجفى و… چنين تشرفى واقع شده، آن هم در بيدارى نه در خواب و اين تشرفات مورد تأييد نوع علماى شيعه مى‏باشد.
درباره نقل ملاقات و تشرفات معمولاً كسانى كه به چنين فيضى مى‏رسند، در زمان حيات خود از ذكر آن خوددارى مى‏كنند و در وصيت نامه‏ها و يا نوشته‏ها و يا به افراد خاصى آن را نقل مى‏كنند، عده كمى به طور صريح در حال حيات خود جريان تشرف خود را به ديگران نقل كرده‏اند.
نكته قابل تذكر اين است كه اولاً در عصر غيبت كبرى، سنت الهى بر اين است كه بنا بر حكمت‏ها و مصالحى، چنين ملاقات و تشرفى بسيار به ندرت اتفاق بيفتد و براى هر كسى چنين امكانى وجود نداشته باشد.
ثانياً در موارد اجازه تشرف نيز، حضرت معمولاً احكام الزامى و تكليف آور صادر نمى‏كند. بنا نيست كه حضرت در عصر غيبت كبرى چنين اقداماتى را از راه تشرف بعضى افراد انجام دهد، چرا كه در دوران غيبت، چنان كه خود حضرت نيز فرموده است، وظيفه، مراجعه به علماء است تا از طريق استناد به آيات و روايات كه در قبل از غيبت بيان شده است، احكام را بيان نمايند. لذا بيشتر مسايل و رهنمودها در تشرفات، شخصى و اخلاقى مى‏باشد. بنابراين، اگر احكامى مطرح شود، بيش‏تر ارشاد و اشاره به آيات و روايات موجود در عصر غيبت است، نه اين كه چيز جديدى مطرح شود.
ثالثاً: نكته ديگرى كه لازم به يادآورى است، اين كه در عصر غيبت كبرى همانند زمان حضور ائمه (عليهم السلام) آن چه براى شيعيان و پيروان حضرت، مهم و تعيين كننده مى‏باشد، معرفت اهل بيت و عمل به وظايف دينى است كه مورد سفارش و توجه حضرات معصومين بوده و هست و ملاك قُرب و بُعد افراد از حضرت نيز، ميزان تدين و معرفت و ايمان آنان مى‏باشد. پس، با اين كه زيارت و ملاقات حضرت فوز عظيمى است، ولى ائمه به هيچ‏وجه ما را براى ملاقات تشويق نكرده‏اند.

پاورقي ها: