دانستنيهايى از قرآن‏

نور و ظلمت ؟
«الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات إلى النور و الذين كفروا أولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات أولئك اصحاب النار هم فيها خالدون»
(سوره بقره،آيه 257)
خداوند يار و ياور مؤمنان است.. آنها را از تاريكيها بيرون مى‏آورد و به نور سوق‏دهد و اما آنان كه كافر شدند، پس يارشان طاغوت است كه آنها را از نور به سوى ظلمات و تاريكيها مى‏كشاند و همانا اينان أهل جهنم اند و در آن براى هميشه خواهند ماند.
خداوند با ارسال رسل و پيامبران و كتابهاى آسمانى همواره انسان‏ها رابه سوى نور و تقوا دعوت كرده و آنان را از منجلاب هاى فساد و گمراهيها و تباهيها بيرون‏آورد ولى در اين بين انسانهاى پاكى وجود دارند كه اين هدايت الهى را با جان و دل‏پذيرند و اوامر و نواهى او را اطاعت مى‏كنند و خداوند نيز بر آنها منت گذاشته با لطف و كرمش توفيق هدايت را به ايشان مى‏بخشد و راه رسيدن به حق را برايشان هموار مى‏سازد.
از آن سوى آنان كه با انبيا و كتابهاى الهى مخالفت ورزيدند و با رسولان خدا جنگيدند و اوامر الهى را زير پا گذاشتند، بى گمان از سوى شياطين و طاغوتها و ائمه كفر به سوى ضلالت و گمراهى بيشتر كشيده مى شوند تا آنجا كه در ظلمتكده كفر و گناه غرق شوند و راه بازگشت نداشته باشند و در نتيجه به عذاب جاودان الهى گرفتار گردند.
الطاغوت: مقصود از طاغوت چيست ؟ اينان كه ياوران و دوستان كفار مى‏باشند چه كسانى هستند؟
طاغوت بر هر گمراه كننده و مضلّى اطلاق مى‏شود چه شيطان باشد و چه انسانهاى مفسد كه مردم را به گمراهى‏كشانند و از هر شيطانى پليدتر و خبيث تر هستند.
برخى از مفسرين طاغوت را بر سران يهود كه در آن زمان در مكه و مدينه و اطراف آن‏مى زيستند اطلاق مى‏كنند ولى ظاهرا اعم از يهود و غير يهود مى‏باشند. چه بسا مسلمانانى با خرقه زهد و تسبيح عبادت نيز مؤمنين را از راه مستقيم بيرون آورند و به راه شيطان بكشانند.
مقصود از نور و ظلمت چيست ؟ مفسران در اين باره بحثهاى زيادى كرده اند كه ضرورتى ندارد آنها را بحث و بررسى كنيم بلكه آنچه به ذهن نزديكتر است اين است كه نور عبارت است از اطاعت و ظلمت از نافرمانى. پس كسى كه نافرمانى مى‏كند و احكام خدا را با اطاعت نكردن مورد اهانت قرار مى‏دهد او از نور به ظلمت گرائيده است و همچنين بالعكس كسى كه با وجود قواى شهوت و غضب،نفس خود را مهار كرده و أوامر الهى را با دل و جان اطاعت مى‏كند و منهياتش را اجتناب مى‏نمايد او قطعا از ظلمت گناه به نور ايمان و تقوا و اطاعت‏رسد و از ظلمت خارج مى‏شود.
حال بايد ديد چگونه مؤمن از ظلمت به نور مى‏رسد و يا كافر از نور به ظلمت؟ هر انسانى هنگام تولد چنانكه در روايتهاى زيادى ديده ايم با نور فطرت الهى به دنيا مى آيد. يعنى اين نور تكوينى است كه ملازم هر انسانى مى‏باشد چه پدر و مادرش يا محيطش مؤمن باشند و چه كافر. پس اين والدين و يا محيط اطراف و يا دوستان ناباب هستند كه او را از نور فطرت جدا ساخته و به ظلمت كفر يا گناه مى‏كشانند. و همينطور است انسانى كه در يك محيط سالم و در خانواده پاكى به دنيا مى‏آيد.. درست است كه او با همان نور فطرت متولد مى‏شود ولى تا قبل از رسيدن به حقائق و درك مسائل دين در حقيقت در ظلمت قرار دارد، يعنى اگر او را رها كنند و تربيت نكنند على رغم اينكه پدر و مادرش نيز مؤمن باشند هيچ اثرى در وجودش نخواهد داشت و او با آلوده شدن به گناه به تدريج از آن نور فطرى جدا مى‏شود و در ظلمت انكار و كفر و فساد باقى مى‏ماند. و به عبارت ديگر انسان قبل از بلوغ در يك نور فطرى نسبى است و همچنين در هاله اى از ظلمتهاى گوناگون قرار گرفته است. اگر از آن ظلمتها به نور تفصيلى ( طبق تعبير مرحوم علامه طباطبائى) وارد شد مورد عنايت حق قرار گرفته است ولى اگر از نور فطرى خارج شد و به كفر تفصيلى رسيد مورد غضب خداوند قرار گرفته و در دوزخ براى هميشه خواهد ماند.
در كافى شريف روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود مراد از نور آل محمد است و مراد از ظلمات دشمنان ايشان هستند. پس كسى كه از نور فطرى به نور تفصيلى كه همان راه عترت مى‏باشد منتقل نگردد هرچند روزها را روزه بدارد و شبها را با عبادت و نماز بگذراند، همچنان در ظلمت است. از سوى ديگر مى‏توان گفت كه كافر پيوسته در ظلمت است ولى اين كسى كه اسلام آورده و ولايت ندارد اين در حقيقت وارد نور شده است كه آن اسلام‏باشد ولى به جاى اينكه راه درست را برود به بى راهه رفته و از عترت رسول خدا دست برداشته و ولايت دشمنانشان را براى خود اختيار كرده است، پس اينچنين شخصى از نور به ظلمت مى‏رود و در ظلمت باقى‏ماند تا روز رستاخيز كه براى هميشه در آتش خشم الهى بماند.
در اين روزها كه شاهد بزرگترين اهانت به ساحت مقدس امامين همامين امام هادى و امام عسكرى عليهما السلام هستيم به درستى مى‏بينيم گروهى كه ظاهرا مسلمان هستند ولى آنچنان در كفر و تباهى به سر مى برند كه به دو امام معصوم و مفترض الطاعة اينچنين اهانتى را روا مى‏دارند. اينها مصداق بارز و قطعى بخش دوم اين آيه كريمه مى‏باشند كه در اثر ضلالت و گمراهى از سوى بزرگان و رهبرانشان كه رهبران سوء و امامان ضلالت هستند، اقدام به انفجار و تخريب مرقد پاك عسكريين عليهما السلام كردند وقلب ميليونها پيرو و دوست امامان را به شدت جريحه دار نمودند، و اين ادامه خط پليدى بود كه پس از رحلت رسول خدا در اسلام پيدا شد و مسلمانان زيادى را به گمراهى كشاند.
به اين اميد كه خداوند منجى عالم بشريت را براى نجات انسانهاى دربند و مستضعفين دوران هرچه زودتر برساند و انتقام اهانت به ساحت مقدس امامان هدى را از دشمنان بگيرد. آمين رب العالمين.

پاورقي ها: