كنترل زبان و درست سخن گفتن
در هفتمين فراز از دعاى امام عصر(عج) چنين مىخوانيم: «و سدّد و السنتنا بالصّواب و الحكمة؛ خدايا! زبانهاى ما را به درست گويى و حكمت استوار فرما.»
در اين فراز از يكى از مهمترين ارزشها، و عالىترين خلاقيتهاى سرنوشت ساز كه مربوط به زبان است سخن به ميان آمده، كه به راستى اگر اين دعا در زندگى انسان تحقق يابد، او به بزرگترين عامل رشد و ترقى و نورانيّت دست يافته، و سازندهترين وسيله را براى پيمودن مدارج تكامل در اختيار گرفته است. از اين فراز، دست كم سه مطلب استفاده مىشود:
1- كنترل و نگهدارى زبان از هرگونه انحراف و باطل گويى.
2- عادت دادن زبان به درستگويى و سخن حق و مفيد و آموزنده؛
3- وسيله قرار دادن زبان براى آموزش دانش و حكمتها و آگاهىهاى سودمند و تكامل بخش. هركدام از اين سه موضوع موجب استوارى زبان شده، و آن را وسيله مفيد و افتخارآميز و زاينده براى رشد و تعالى خود و ديگران مىسازد. و عدم وجود هر كدام از اين ويژگىها براى زبان، خسارت بزرگى در مسير روند تكاملى انسان بوده و باعث شكست او در عرصههاى معنوى، اخلاقى، اقتصادى و فرهنگى خواهد شد. با توجه به اينكه زبان در حقيقت نماينده روح و روان و نشان دهنده چگونگى حالات روحى انسان است، و كليد در گنج انسانيت مىباشد، تا آنجا كه علماى اخلاق و عارفان سير و سلوك، مسأله كنترل زبان و استفاده بهينه از زبان را نخستين منزلگاه دانسته، كه بدون آن نه سيرى هست و نه سلوكى. براى توضيح هر يك از سه ويژگى مذكور نظر شما را به مطالب زير جلب مىكنيم: 1- كنترل زبان
كنترل زبان پايه نخست اصلاح زبان است، و آن به معنى مراقبت جدى و شديد براى نگهدارى زبان از هرگونه انحراف، و خطاگويى است. هرگاه زبان، رها و لق و هرز باشد، بزرگترين بلا براى انسان خواهد شد، و محصول آن جز فتنه، گناهان بزرگ و انحرافات ويرانگر و خانمان برانداز نخواهد بود، و اين كه در روايات اسلامى از سكوت تمجيد بسيار شده، اين سكوت همان عاملى است كه موجب كنترل زبان مىشود، و به اصطلاح ترمزى در زبان ايجاد مىكند، و چنين سكوتى غير از تسليم در برابر ظلم است كه مردود مىباشد و به راستى كه زبان بى ترمز، همچون اتومبيل بدون ترمز است كه در پيچ و خمهاى خطير باعث خطرهاى سنگين و غيرقابل جبران خواهد شد.
و از آنجا كه زبان مهمترين وسيله ارتباط انسانها با يكديگر و اطلاع رسانى و مبادله افكار و انديشهها است، مىتوان آن را از فعالترين عضو بدن ياد كرد، زبان بيش از هر چيز ديگر بر انسان حاكميت دارد، و هميشه در اختيار انسان است از اين رو اگر افسار گسيخته باشد، خطرات آن با خطرات هيچ يك از اعضاء ديگر قابل قياس نيست، آفات و گناهان كبيرهاى كه از زبان برمىخيزد، بسيار است كه مىتوان آن را به گفته بعضى به صدها رسانيد مانند: تهمت، دروغ، غيبت، سخن چينى، گواهى به باطل، خودستايى،اشاعه فحشاء و نشر اكاذيب، بيهوده گفتن، ناسزا گويى، خشونت با زبان، اصرار بىجا، تكدى گرى و چاپلوسى با زبان، مسخره كردن، و آزار رسانى به ديگران با زبان، نكوهش ديگران، كفران نعمت با زبان، تبليغ باطل و تشويق به گناه، وعده دروغ، بدزبانى، نهى از معروف و امر به منكر با زبان و…
محقق و فقيه بزرگ فيض كاشانى در كتاب ارزشمند المحجّة البيضاء، تحت عنوان آفات اللسان (خطرهاى زبان) بحث مشروحى نموده، و به نقل از غزالى در احياء العلوم، بيست نوع از گناهان و آفتهاى زبان را بر شمرده ، ولى حق اين است كه آفات زبان بيش از اين موارد است و بعضى سى نوع از گناهان زبان را برشمردهاند، ولى بايد گفت اين موارد سى گانه قسمت عمده آن است، و گرنه گناهان زبان از ريز و درشت شايد به بيش از صد نوع برسد. و بعضى از گناهان نيز به طور غيرمستقيم از زبان سرچشمه مىگيرد و مىتواند رابطهاى با زبان داشته باشد، مانند: ريا، حسادت، تكبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و…بر همين اساس از رسول خدا(ص) روايت شده فرمود: «انّ اكثر خطايا ابن آدم فى لسانه؛(1) قطعاً بسيارى از گناهان انسان از ناحيه زبان او است.» و نيز فرمود: «در روز قيامت بيشترين گرفتارها آنان هستند كه بيهودهگو بوده و زبان لق و بىكنترل داشتهاند.»(2)
و نيز فرمود: «خداوند هيچ يك از اعضاء انسان را مانند زبان عذاب نمىكند»، زبان عرض مىكند: «خدايا چرا مرا بيش از ساير اعضاء عذاب مىكنى؟ خداوند مىفرمايد: از ناحيه تو سخنى خارج شد و به مشرقها و مغربها رسيد، و باعث ريختن خون بىگناه و غارت اموال، تجاوز ناموسى گرديد. به عزّت و جلالم سوگند تو را به گونهاى عذاب كنم كه هيچ يك از اعضاء ديگر را آن گونه عذاب نكرده باشم.»(3) و نيز فرمود: «نجاة المؤمن فى حفظ اللّسان؛(4) نجات و رستگارى انسان با ايمان در كنترل زبان است.» و از امام صادق(ع) نقل شده فرمود: «از حكمتهاى داود(ع) اين بود كه، خردمند كسى است كه به زمان خود آشنا باشد، و به كار خويش سرگرم بوده، و زبانش را كنترل نمايد. و امام باقر(ع) در تعريف شيعه فرمود: «شيعيان ما لال(مراقب شديد زبان) هستند.»(5)
در اين راستا سخن بسيار است، از جمله سخن معروف لقمان حكيم است كه بسيار سخنى حكيمانه و كامل مىباشد، او مىگويد: «من در عمر طولانى خودم با چهارصد پيامبر ملاقات و خدمت كردم، و از همه گفتار و نصايح آنها چهار سخن را برگزيدم: 1- هنگامى كه در نماز هستى، حضور قلبت را حفظ كن 2- هنگامى كه بر سر سفره هستى، گلويت را (از مال حرام) حفظ كن 3- هنگامى كه به خانه ديگرى رفتى چشم خود را (از نگاه به نامحرم) حفظ كن 4- هنگامى كه در بين انسانها رفتى زبانت را حفظ كن.»(6) با توجه دقيق به گزينش لقمان، به اوج اهميت كنترل زبان پىمىبريم، كه به راستى سخن بسيار حكيمانه و عميقى است، و از اركان كليدى چهارگانه براى سير و سلوك عرفانى و اخلاقى خواهد بود.
در اينجا براى تكميل اين بخش نظر شما را به دو نكته جلب مىكنم:
1- دوستى داشتم در نزاعى با همسرش، همسرش سخن ركيكى به او گفت او جواب ركيكتر داد، همسر ادامه داد او نيز با عدم كنترل زبان ادامه داد سرانجام دوستم عصبانى شد و پايه قليانى را كه در كنارش بود برداشت و به سوى همسرش پرت كرد، آن پايه به سر همسر خورد، ضربه مغزى شد و در نتيجه به قتل رسيد. ضارب را دستگير نموده پس از مدتى محكوم به اعدام شده و اعدام گرديد، و چند كودك بىسرپرست به جاى گذاشت. به راستى اگر آنها زبانشان را كنترل مىكردند، به چنين خطر جبران ناپذيرى گرفتار مىشدند؟! آرى زبان سرخ سر سبز مىدهد بر باد.
2- مرحوم آيت اللّه شيخ محمد تقى ستوده (متوفى 1420 ه.ق) استاد عاليقدر حوزه علميه قم مىفرمود: «من وقتى كه افراد اصرار مىكنند و موعظهاى مىخواهند، مىگويم: زبان! زبان! بايد مواظب زبانتان باشيد، خيلى انسان بايد سنجيده حرف بزند مرحوم خوانسارى (آيت اللّه العظمى سيد احمد خوانسارى، متوفى 1405 ه.ق) طورى بود كه اگر پنجاه سال با ايشان مىنشستى، درباره كسى يك كلمه نمىگفت، يا خود را بر كسى ترجيح نمىداد… ايشان خيلى بر زبانش مسلّط بود. زبان حفظش لازم است، چون جرم زبان سنگين است اميرمؤمنان(ع) درباره زبان مىفرمايد: «جرمه صغيرٌ و جرمه ثقيلٌ؛(7) حجم و جسم زبان، كوچك است، ولى جرم و گناه آن بزرگ است.»
هشدارها و تعبيرهاى معنى دار امامان(ع) پيرامون آفت و خطر زبان نيز طريق ديگرى است كه ما را براى كنترل آن تأكيد مىكند. مانند اين كه امام على(ع) فرمود: «زبان كلب عقور(سگ گزنده) است، اگر آن را رها كنى مىگزد.»(8) و در سخن ديگر فرمود: «زبان حيوان درّنده است كه اگر كنترل نشود مىدرد.»(9) و نيز فرمود: «زبان تيرى است كه به خطا مىرود(در هدفگيرى خطا مىكند) بنابراين مراقب آن باشيد كه شما را صيد نكند.»(10) و امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه خداوند خواست بنده (ناشايستهاش) را رسوا كند، رسوايى او را در هرزگى زبانش قرار مىدهد.»(11)
و امام على(ع) فرمود: «انسان بايد به زبانش افسار بزند، زيرا زبان عضو سركش و چموشى است، خداوند تقواى هيچ بندهاى را مفيد نمىداند، مگر اين كه زبانش را كنترل كرده و افسار بزند.»(12)
از اهميت كنترل زبان همين بس كه مطابق روايات بسيار، از پيامبر(ص) و امامان(ع)، هنگامى كه هر روز صبح فرا مىرسد زبان به تمام اعضاء بدن نظر مىافكند، و مىگويد: صبح شما چگونه است؟ آنها در پاسخ مىگويند: «اگر تو ما را به حال خود بگذارى حال ما خوب است.» سپس زبان را سوگند داده چنين مىگويند: «خدا را خدا را! رعايت حال ما را بكن. چرا كه ما به وسيله تو داراى پاداش و عذاب مىشويم.»(13) از جمله امام صادق(ع) فرمود: «ما من يومٍ الّا و كلّ عضوٍ من اعضاء الجسد يكفّر اللّسان يقول نشدتك اللّه ان تعذّب فيك؛(14) روزى نيست جز آن كه هر عضوى از اعضاء تن در برابر زبان فروتنى كنند، و بگويند: تو را سوگند به خدا مبادا به سبب تو مشمول عذاب شويم.» مجازات سخت عدم كنترل زبان
قبلاً در مورد كيفر شديد آنان كه زبانشان را كنترل نمىكنند به مطالبى اشاره شد، براى آگاهى بيشتر در اين راستا نظر شما را به چند روايت زير جلب مىكنم:
1- رسول خدا(ص) فرمود: «كسى كه پرچانگى كند، خطا و لغزش او فراوان مىشود، و كسى كه خطاء و لغزشش فراوان گردد حياء او كم مىشود و كسى كه حيائش كم گردد، پرهيزكاريش كم مىشود، و كسى كه پرهيزكاريش كم گردد قلبش مىميرد و داخل دوزخ مىشود.»(15)
2- روزى پيامبر(ص) در موعظه خود به مردم فرمود: خدا بيامرزد بندهاى را كه از گفتارش سود ببرد، و يا سكوت كند تا سالم بماند، زبان بيش از هر چيز ديگر بر انسان حاكميت دارد. آگاه باشيد تمام سخنانى كه از انسان صادر مىشود، به زيانش است، مگر ياد و ذكر خدا،امر به معروف و نهى از منكر، و اصلاح بين مؤمنان. يكى از اصحاب به نام معاذ بن جبل گفت: «اى رسول خدا! آيا سخن گفتن هم چنان چيزى است كه انسان بر اثر آن عذاب شود؟» پيامبر (ص) در پاسخ فرمود: «و هل يكبّ النّاس على مناخرهم فى النّار الّا حصائد السنتهم…؛(16) آيا چيزى جز درو شدهها (و محصول) زبان انسان را از ناحيه صورت به دوزخ مىافكند؟ پس هر كس مىخواهد از عذاب در امان باشد و سالم بماند مراقب زبان و گفتههايش باشد.»
استاد آيت اللّه مكارم شيرازى در شرح اين جمله مىنويسد: «معلوم مىشود گناهانى كه به سبب آنها انسان با صورت به جهنّم مىرود، سينه يا پا و يا دست نيست، بلكه دست آوردهاى زبان است. شايد چنين عذابى براى اين باشد كه وقتى كسى را به سبب گناهى به آتش دوزخ مىافكنند، با آن عضوى كه گناه كرده مىاندازند، و لذا چون با زبان گناه كرده، با صورت او را به دوزخ مىافكنند تا اول زبانش بسوزد زيرا همين زبان آتشها را برافروخته و به انسانها توهين و اذيتها كرده است. بايد هر روز صبح كه از خواب بيدار مىشويم از خدا بخواهيم تا ما را از شرّ زبان حفظ كند، و شب هم وقتى به بستر مىرويم، از گناهانى كه به خصوص با زبان انجام شده استغفار كنيم، زيرا واقعاً انسان به سبب زبان در خطر عظيمى است.»(17)
3- اميرمؤمنان على(ع) فرمود: «زلّة اللّسان اشدّ من جرح السّنان؛(18) كيفر لغزش زبان سختتر از زخم و جراحت نيزه است.»
4- نيز فرمود: «پاى انسان بر اثر ضربهاى كه خورده خوب مىشود، ولى ضربه زبان سرها را بر باد مىدهد.»(19)
5 – نيز فرمود: «ربّ كلمةٍ سلبت نعمة؛(20)چه بسا يك كلمه (از زبان بىكنترل) موجب محروميت از نعمتى خواهد شد.»
6- يكى از گناهان بزرگ زبان غيبت كردن است. از عذاب غيبت كننده همين بس كه پيامبر(ص) فرمود: «كسى كه مؤمنى را غيبت كند خداوند نماز و روزه او را تا چهل شبانه روز قبول نمىكند، مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.»(21)
نيز فرمود: در شب معراج گروهى را ديد كه با ناخنهاى خود صورت هايشان را مىخراشند و مجروح مىكنند. به جبرئيل گفتم اينها كيستند؟ گفت: اينها كسانى هستند كه بر اثر عدم كنترل زبان، به غيبت و ريختن آبروى مردم پرداختند.»(22)
ولى كنترل زبان از غيبت به قدرى ارزش دارد كه پيامبر(ص) فرمود: «ترك الغيبة احبّ الى اللّه عزّ و جلّ من عشرة آلاف ركعةٍ تطوّعاً؛(23) ترك غيبت در پيشگاه خداوند متعال از انجام ده هزار ركعت نماز مستحبى محبوبتر و بهتر است.» آرى آنچه كه موجب ترك غيبت مىشود، كنترل زبان است، و به راستى كنترل زبان چه نعمت بزرگى است كه موجب آن همه الطاف و پاداشهاى ويژه الهى مىگردد.
بر همين اساس وقتى كه از اميرمؤمنان على(ع) سؤال شد: «زيباترين آفريدههاى خداوند چيست؟ فرمود: سخن گفتن، و سپس سؤال شد زشتترين مخلوفات خدا چيست؟ فرمود: سخن گفتن. سپس فرمود: با زبان و سخن گفتن، چهرهها سفيد و نورانى مىشود، و با همين سخن گفتن چهرهها سياه مىگردد.»(24) اين مطلب ما را به ياد لقمان حكيم مىاندازد، كه مولايش روزى به او گفت: امروز برترين غذا را برايم فراهم كن، لقمان زبان گوسفندى را تهيه نموده و پخت و نزد مولايش گذاشت. مولا در روز ديگر به او گفت: امروز بدترين غذا را برايم فراهم كن. لقمان باز زبانى تهيه نموده و پخت و نزد او نهاد. او پرسيد: يك غذا چگونه هم بهترين و هم بدترين خواهد شد؟ لقمان گفت: زبان اگر به حق حركت كند برترين عضو است و گرنه بدترين عضو خواهد بود.
7- حضرت على(ع) فرمود: «من خاف النّاس لسانه فهو من اهل النّار؛(25) شخصى كه مردم از گزند زبان او بترسند، آن شخص اهل جهنّم است.» 2- عادت دادن زبان به درستگويى
در فراز مذكور از دعاى امام عصر(عج) چنين آمده: «خدايا زبانهاى ما را به صواب (درست گويى) استوار ساز.» واژه صواب در موردى گفته مىشود كه چيزى با حق اصابت كند، و هيچگونه باطلى به آن راه نيابد. بنابراين مسأله استوارى زبان به صواب به اين است كه آن را به درست گويى و حرف حق زدن عادت دهيم، به گونهاى كه هرگز به ناصواب و به باطلگويى حركت نكند، چنين كارى نخست بستگى به كنترل زبان از انحراف دارد، كه بحث آن گذشت، دوم اين كه زبان را به راستى و درستى و حقگويى عادت دهيم به گونهاى كه جز درستى به چيزى حركت نكند. ما وقتى كه به قرآن واژه قَول مراجعه كرده و دقت مىكنيم مىبينيم به ما مىآموزد كه سخن گفتن آدابى دارد، و بايد حساب شده و سنجيده باشد، گاه مىفرمايد: «وليقولوا قولاً سديداً؛(26) و سخنى استوار و درست بگويند.» «و قولوا قولاً سديداً؛(27) و سخن استوار و درست بگوييد.» اين دستور همان است كه در دعاى امام عصر(عج) آمده «و سدّد السنتنا؛زبانهاى ما را استوار گردان.» و گاه مىفرمايد: «قولاً معروفاً؛(28)سخن نيك و زيبا بگوييد.»
و گاه مىفرمايد: «قولاً كريماً؛(29) بزرگوارانه و مهرانگيز سخن بگوييد.» و گاه مىفرمايد: «قولاً ليّناً؛(30) نرم و با ملاطفت سخن بگوييد.» و گاه مىفرمايد: «قولاً ميسوراً؛(31) با نرمش و مهربانى با آنها سخن بگو.» و گاه مىفرمايد: «قولاً بليغاً؛(32) با سخن شيوا و زيبا با آنها حرف بزن.» از اين تعبيرات فهميده مىشود كه بايد زبان در سخن گفتن در موارد و جاهاى گوناگون، به طور كامل مراقب باشد، و آداب را بشناسد و رعايت كند تا به آفات گرفتار نگردد.
و حتماً بايد زبان را به آداب خوش كلامى و زيبا سخن گفتن، كه يك نوع هنر است عادت داد، چنان كه در روايت آمده: پيامبر(ص) سوار بر مركبى بود، شخصى افسار آن را به دست گرفته بود و مىكشانيد، در اين هنگام آن شخص از پيامبر(ص) پرسيد: «بهترين كارها چيست؟» پيامبر فرمود: «اطعام الطّعام و اطياب الكلام؛(33) بهترين كارها غذارسانى به مردم، و خوش گويى و زيبا سخن گفتن است.»
امام سجاد(ع) در بيان حقوق اعضاء، در مورد حق زبان مىفرمايد: و اما حق زبان آن است كه او را از دشنام و زشتگويى برحذر دارى، و به نيك گفتارى عادت دهى، و او را آميخته با ادب به حركت درآورى، و افسار آن را جز در موارد منافع دين و دنيا نگهدارى، و از پرچانگى بازدارى، و از بيهودهگويى دور نمايى… زيبايى عقل و خرد به نيك زبانى و درست سخن گفتن بستگى دارد.»(34)
بايد توجّه داشت كه اصلاح زبانى و عادت دادن آن به نيك گويى بستگى به تفكّر و تدبّر دارد، يعنى انسان قبل از سخن گفتن، اندكى فكر كند تا سنجيده و آگاهانه و خردمندانه سخن بگويد. براى تحقق اين موضوع بايد به خطرات زبان و پيامدهاى آن توجه جدى كند، و مسأله سكوت را براى مهار زبان رعايت نمايد، و كم گويى را از صفات خود قرار دهد، و نتيجه سخن را با ترازوى عقل و خرد ارزيابى نموده آنگاه تصميم به سخن بگيرد. بر همين اساس پيامبر(ص) فرمود: «انّ لسان المؤمن وراء قلبه… و انّ لسان المنافق امام قلبه…؛(35) زبان مؤمن در پشت قلب او قرار دارد، هنگام سخن گفتن نخست مىانديشد، سپس آن را با زبانش امضاء مىكند، ولى زبان منافق در جلو قلب او است، يعنى هنگام سخن گفتن، بدون انديشه آن را با زبانش امضا مىكند.»
علامه مجلسى(ره) مىگويد: «بعضى از اصحاب رسول خدا(ص) سنگى را به دهانش مىگذاشت، هرگاه مىخواست سخن بگويد به اندازه بيرون آوردن سنگ از دهانش فكر مىكرد كه آيا سخنش براى خدا و در راه خدا و مورد خشنودى خدا است، و بسيارى از اصحاب و تربيت شدگان پيامبر(ص) هنگام سخن گفتن همچون شخص غرق شده نفس مىكشيدند(يعنى در فشار بودند كه درست سخن بگويند) و همچون افراد بيمار سخن (را با آرامش) مىگفتند، چرا كه سخن درست سبب نجات انسان از هلاكت است. خوشا به سعادت كسى كه به شناسايى عيوب و درستى گفتار توفيق يافته، و به ارزش سكوت(كنترل زبان) و نتايج درخشان آن آگاهى يافته است.» علامه مجلسى در ادامه سخن درباره ربيع بن خثيم (خواجه ربيع كه در مشهد مقدس مدفون است) مىنويسد: وى هر روز صبح كاغذى را نزد خود مىنهاد، و تا شب هر سخنى مىگفت در آن كاغذ مىنوشت. وقتى كه شب فرا مىرسيد آن سخنان را محاسبه مىكرد تا ببيند چقدر نيك وچقدر بد بوده است، سپس مىگفت: «آه و واى! آنان كه سكوت كردند و زبانشان را نگهداشتند نجات يافتند، ولى ديگران زيان كردند.»(36) 3- زبان يا برترين وسيله براى آگاهى بخشى
سومين ويژگى زبان كه از دعاى امام عصر (عج) استفاده مىشود، استوارى زبان به آموختن و حكمت آموزى است. يعنى زبان استوار و الهى زبانى است كه علاوه بر كنترل از گناه و علاوه بر درست گويى، وسيلهاى براى تبيين حقايق و آموزش و پرورش و آگاهى بخشى و اطلاع رسانى صحيح گردد. واژه حكمت در اصل از ماده حَكَم (بر وزن حرف) به معنى منع است، و از آنجا كه علم و دانش و تدبير كه از معانى حكمت است، انسان را از كارهاى خلاف باز مىدارد، به آن حكمت مىگويند. حكمت داراى معانى بسيار و مفهوم گسترده است، از جمله: معرفت،شناخت اسرار، آگاهى از حقايق و وصول به حق از نظر گفتار و عمل و تلاش، و نيز به معنى نور الهى آمده كه انسان در پرتو آن از تاريكى گمراهىها، و از وساوس شيطان نجات مىيابد، و به طور كلى حكمت بر دو گونه است: 1- حكمت نظرى 2- حكمت علمى. حكمت به قدرى ارزشمند است كه خداوند مىفرمايد: «ومن يؤتى الحكمة فقد اوتى خيراً كثيراً؛ به كسى كه دانش داده شود، خير فراوانى داده شده است.»(37)
اميرمؤمنان على(ع) مىفرمايد: «قلب خود را با موعظه زنده بدار، و به وسيله نور حكمت نورانى كن»(38) و نيز مىفرمايد: «حكمت گمشده مؤمن است، آن را اگر چه از ناحيه منافقان باشد دريافت كن.»(39)
كوتاه سخن آن كه به فرموده حضرت عيسى(ع): «به حق به شما مىگويم كه خورشيد وسيله روشنى هرچيز است، و حكمت مايه روشنى هر روح و روان است، و پرهيزكارى سرلوحه هر حكمت است.»(40)
نتيجه اين كه طبق دعاى امام عصر(عج) بايد زبان را علاوه بر درستى، به حكمت استوار ساخت.
توضيح آن كه: زبان از بزرگترين نعمتهاى الهى است، واز شگفتانگيزترين اعضاى بدن مىباشد كه نقش به سزايى در سلامتى و امكانات كاربردى انسان را دارد، و در ميان فوايد زبان، از همه مهمتر سخن گفتن آن است كه با حركات سريع و پياپى و منظّم و جست و خيز زبان در جهات ششگانه انجام مىگيرد، و استعداد انسان به تكلّم به وسيله زبان از عنايتهاى خاص الهى است، و اين مطلب با مقايسه با آدم لال به خوبى روشن مىشود. بنابراين طبق قانون لزوم شكر نعمتها، بايد شكر نعمت زبان را به جا آورد، و شكر كامل آن به اين است كه آن را كنترل نموده و به درست گويى و تعليم و آموزش ارزشها عادت داد. قابل توجه اين كه نقش زبان به قدرى در اصلاح ايمان و استوارى قلب بسيار است كه پيامبر(ص) فرمود: «لايستقيم ايمان عبدٍ حتّى يستقيم قلبه، و لايستقيم قلبه حتّى يستقيم لسانه؛(41) ايمان كسى استوار نمىشود مگر اين كه قلب او استوار و استقامت يابد، و قلب او استوار نيابد مگر اين كه زبانش استوار گردد.»
براى تكميل اين مطلب، نظر شما را به اين سخن جالب پيامبر(ص) جلب مىكنم: آن حضرت فرمود: «خداوند و فرشتگان و همه مخلوقات حتى مورچه در لانهاش، و ماهى در دريا بر معلّم و گوينده درسهاى نيك صلوات و درود مىفرستند.»(42)
نيز فرمود: «معلم و آموزگار نيكىها مشمول استغفار همه موجودات زمين، و ماهيان دريا و زندگان فضا و همه اهل آسمانها و زمين است.»(43) روشن است كه ابزار مهم آموزش كارهاى نيك، زبان است. نتيجه اين كه بايد از زبان براى تعليم حكمت و آگاهى بخشى اكثر استفاده را نموده تا به پاداشهاى عظيم رسيد. پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. المحجة البيضاء، ج 5، ص 194. 2. همان، ص 207. 3. اصول كافى، ج 2، ص 115. 4. همان، ص 114. 5. همان، ص 116 و 113. 6. المواعظ العدديه شيخ حرّ عاملى، ص 142. 7. ستارگان حرم، ج 12، ص 62. 8. بحارالانوار، ج 71، ص 287. 9. همان، ص 29. 10. غررالحكم؛ميزان الحكمة، ج 8، ص 498. 11. بحارالانوار، ج 78، ص 228. 12. نهج البلاغه، خطبه 176. 13. اصول كافى، ج 2، ص 115. 14. همان. 15. همان. 16. نهج البلاغه، حكمت 349. 17. بحارالانوار، ج 77، ص 178. 18. انوار هدايت، ص 73. 19. غررالحكم. 20. بحارالانوار، ج 71، ص 287. 21. همان، ج 75،ص 259. 22. تنبيه الخواطر، مجموعه ورّام، ص 93. 23. بحارالانوار، ج 75،ص 261. 24. تحف العقول، ص 154. 25. سفينة البحار، ج 2، ص 510(واژه لسن). 26. سوره نساء، آيه 9. 27. سوره احزاب، آيه 70. 28. سوره بقره، آيه 235. 29. سوره اسراء، آيه 23. 30. سوره طه، آيه 44. 31. سوره اسراء، آيه 28. 32. سوره نساء، آيه 63. 33. بحارالانوار، ج 71، ص 312. 34.تحف العقول، چاپ جديد، ص 448. 35. المحجة البيضاء، ج 5، ص 195. 36. بحارالانوار، ج 71، ص 284. 37. سوره بقره، آيه 269. 38. نهج البلاغه، نامه 31. 39. همان، حكمت 80. 40. تحف العقول، ص 618. 41. بحارالانوار، ج 68، ص 287. 42. كنزالعمّال، حديث 28736. 43. بحارالانوار، ج 2، ص 17.