مرورى بر تاريخچه حزب الله لبنان‏

تهاجم؛مقاومت ؛ پيروزى‏
حزب اللّه يك جنبش جهادى، ايمانى است‏
مقام معظم رهبرى(دام عزه)

همانگونه كه مقام معظم رهبرى اشاره نمودند حزب اللّه يك جنبش است كه بر دو پايه استوار است: ايمان و جهاد.
ايمان و جهاد – به معناى وسيع آن و نه فقط در مقابل اسرائيل – ايديولوژى حزب اللّه را مشخص مى‏كند و ضمن آن مبادى و اهداف اين حزب معلوم مى‏شود.

حمله صهيونيستى سال 1982م در 4 ژوئن ارتش اسرائيل تهاجم بسيار گسترده‏اى را از زمين، هوا و دريا به لبنان آغاز نمود. به سرعت و بدون برخورد با مقاومت قابل توجهى، تا دروازه‏هاى بيروت پيشروى كرد و در تاريخ 17 دسامبر 1982 دومين پايتخت يك كشور عربى را پس از بيت المقدس به محاصره خود درآورد.

پيامدهاى اين حمله:
1- اولين نتيجه اين تجاوز، حضور فيليپ حبيب فرستاده ويژه آمريكايى پس از يك هفته از شروع حمله نيروهاى اسرائيل در منطقه است. نتايج سفر وى منجر به آتش بس و بيرون كردن رزمندگان فلسطينى از تاريخ 21 سپتامبر 1982 شد و اين امر اخلال زيادى در معادلات لبنان به نفع اسرائيل و لبنانيهاى مسيحى و به ويژه نيروهاى لبنانى كه در آن وقت بشير جميل رياست آن را به عهده داشت، پديد آورد.
2- انتخاب بشير جميل(رئيس حزب فالانژها و همپيمان اسرائيل) براى رياست جمهورى لبنان با حمايت اسرائيل است، اما وى در حادثه انفجار جان خود را از دست داد، لذا برادرش امين جميل همان سال به عنوان رئيس جمهور انتخاب گرديد.
3- حضور نيروهاى دريايى آمريكا و نيروهاى پيمان آتلانتيك شمالى بر اساس طرح حبيب بود كه براى نظارت بر اجراى بندهاى طرح در لبنان حضور يافتند.
4- بعد از حادثه بشير جميل، ارتش اسرائيل با كمك شبه نظاميان مارونى فاجعه كشتار را در اردوگاه پناهندگان فلسطينى صبرا و شاتيلا مرتكب شدند كه 3500 نفر قربانى در پى داشت.
5 – خطرناكترين پيامد تجاوز اسرائيل به خاك لبنان امضاى قرارداد شوم و مذلت بار 17مى است كه تحت نظارت آمريكا انجام شد. اين قرارداد تبصره‏هاى امنيتى در برداشت كه از لبنان مستعمره‏اى اسرائيلى مى‏ساخت و بر اساس آن، قسمت مهمى از جنوب لبنان جدا مى‏شد تا به منطقه‏اى امنيتى براى حمايت از رژيم صهيونيستى درآيد و همه شرطهاى اسرائيل را بر لبنان تحميل مى‏كرد. استقرار اسلام گرايان شيعه در بقاع‏
دو منطقه شمال و بقاع (شمال شرقى لبنان) خارج از منطقه اشغالى قرار گرفتند. مجموعه‏هاى اسلام گرايان شيعه در بقاع كه اكثريت شيعه هست، مستقر گرديدند، چرا كه شمال لبنان عمدتاً سنى نشين است. اين مجموعه‏ها شامل گروه‏هاى زير بودند:
1- گروه‏هاى تكوين يافته در مساجد متشكل از جوانان مذهبى.
2- سازمانهاى دانشجويى شيعه.
3- مجموعه‏هاى شبه نظامى كوچك و افراد شبه نظامى شيعه كه عضو گروه‏هاى فلسطينى بودند.
4- كميته‏هاى يارى انقلاب اسلامى به رياست شيخ راغب حرب.
5 – علماى مستقل مانند سيد محمد حسين فضل اللّه.
با سقوط بيروت و محاصره ضاحيه جنوبى (حومه جنوبى بيروت كه اكثريت شيعه هستند)، اكثر اعضاى اين مجموعه‏ها، خود را به شهر بعلبك رسانده و در آنجا مستقر گرديدند.
يكى از شخصيتهاى محورى حزب اللّه لبنان مى‏گويد:«تأسيس اين حزب در سال 1982 برداشته شد. تعدادى از گروههاى ديندار و مؤمن با انديشه‏هاى اسلامى به ضرورت ايجاد يك فرمول مشخص به منظور مقابله با سستى حاكم بر صحنه مبارزه با اسراييل و تحقق هدفهاى اسلامى دست يافتند. تعدادى از شخصيتهايى كه در گذشته در چارچوب فعاليتهاى اسلامى مبارزه مى‏كردند و نيز پاره‏اى از شخصيتهاى بى طرف به اين حزب ملحق شدند. بدين ترتيب روند تكامل حزب اللّه آغاز شد.» سازماندهى حزب اللّه‏ شوراى لبنان:
بى ترديد، پيروزى انقلاب اسلامى ايران در سال 1979 تأثير بزرگ و اساسى در ساماندهى به انديشه‏هاى اين حزب و جنبه‏هاى نظرى و جهادى آن برجاى گذارد.
مجموعه‏هاى متفرق اسلام گرايى كه در بعلبك گردهم آمده بودند، عليرغم اختلاف ديدگاه‏هاى آنان، در دو موضع اشتراك نظر داشتند: «اعتقاد به ولايت فقيه و پيروى از امام خمينى(ره)» و «مقابله با اسرائيل»بود. از طرف ديگر ايشان هم عقيده بودند كه احزاب و سازمان‏هاى موجود در عرصه لبنان نمى‏توانند تئوريهاى سياسى و اهداف مورد نظر را تحقق بخشند و آنان بايد با بهره‏گيرى از تجارب انقلاب اسلامى ايران در فكر ايجاد تشكيلاتى جديد براى تحقق بخشيدن به تئوريهاى اسلامى و اهداف مورد نظر خود باشند.
بدين ترتيب، پنج نفر به رياست سيد عباس موسوى، به ايران سفر نمودند و با امام خمينى(قده) ديدار كردند و توافق گروه‏هاى اسلام‏گرا را به ايشان اطلاع دادند. پس از بازگشت، يك شوراى پنج نفره انتخاب گرديد كه رياست تشكيلات جديد را بر عهده گرفت.
خبر تشكيل شوراى لبنان، اسامى اين شورا و عنوانش محرمانه باقى ماند، و هيچ فرد مشخص به عنوان رئيس يا دبيركل اين شورا و تشكيلات جديد انتخاب نگرديد. شكل‏گيرى مقاومت‏
اسرائيل اشغالگر سعى كرد كه با ساكنان مسلمانان در جنوب لبنان روابط دوستانه برقرار كند. اما اسرائيل اشتباهى بزرگ كرد. مردم با كمك علماى اسلامى، در پاسخ به تهاجم و بازداشتها و اعمال خشونت بار نيروهاى اشغالگر در حق شهروندان بى دفاع، به روياروييها كه به سرعت به شكل جنبشها، اعتصابات، راهپيمايى‏ها عليه سلطه اشغالگر درآمد، دست زدند. مهمترين و برجسته‏ترين جنبشها جبل عامل، جنبش روستاى جبشيت به رهبرى شيخ راغب حرب بود، كه در تاريخ 16 فوريه 1984 به دست عوامل اسرائيل به شهادت رسيد.
به موازات اين مقاومت مردمى، نيز فعاليتهاى نظامى – مقاومت مسلحانه – كم كم گسترش پيدا كرد.
دبير كل شهيد حزب اللّه سيد عباس موسوى از آن مرحله چنين ياد مى‏كند:
هنگامى كه خاك لبنان به اشغال دشمن درآمد، دشمن مقاومت اسلامى را پيش بينى نمى‏كرد. مردم همه وحشتزده بودند تا اينكه عمليات نظامى مقاومت، خيلى ساده و بى تكلف آغاز شد و كم كم مردم فهميدند كه دشمن چيزى نيست و جوانان ما او را براحتى از پاى درمى‏آورند. پيروزيهاى گروهى مسلمانان و مؤمن آغاز شد و فضاى تازه‏اى ايجاد كرد. روحيه مردم را بالا برد و مردم مسلمان به خيابانها ريختند و با دشمن غاصب به مبارزه برخاستند و دشمن با دستگيريها و سركوب پاسخ مى‏داد ولى كار دشمن نتيجه عكس داد و با تحصن‏ها، راهپيماييها و اعتراضات مردم روبرو شد. هنگامى كه عمليات نظامى ويژه شروع شد مردم وارد مرحله تازه‏اى شدند. يعنى مرحله انتفاضه و قيامهاى خيابانى و دشمن را به استهزا و ريشخند گرفتند، تا آنجا كه كودك لبنانى، با اعصاب دشمن بازى مى‏كرد. سپس عمليات شهادت طلبانه افق جديدى را در مبارزه گشود.
دبير كل حزب اللّه حجةالاسلام سيد حسن نصراللّه نيز از روزهاى آغازين چنين مى‏گويد: «وقتى با سيد عباس موسوى رحمة اللّه عليه پا در راه مقاومت گذاشتيم، تعداد كمى بوديم. بعضى‏ها راه ما را به راه خودكشى توصيف مى‏كردند. ولى ما در آن شهادت و پيروزى را مى‏ديديم.»
به تدريج هسته‏هاى مقاومت – حزب اللّه – تشكيل شده، و ابتدا به بيروت كه در محاصره بود، اعزام شدند. مهمترين عمليات نظامى حزب اللّه در اين مقطع، نابود كردن مقر فرماندار نظامى ارتش اسرائيل در شهر صور جنوب لبنان توسط عمليات شهادت طلبانه «احمد قصير» در تاريخ 11 نوامبر 1982 بود كه اين روز، روز شهيد در حزب اللّه نام گذارى شد، طى اين عمليات 76 افسر و سرباز اسرائيلى را به هلاكت رساند. همچنين در 4 نوامبر 1983، حزب اللّه يك عمليات شهادت طلبانه را در يكى از مقرهاى اصلى نظاميان اسرائيلى انجام كرد، در اين عمليات 29 افسر و سرباز اسرائيلى كشته شدند.
نتيجه فشارهاى نظامى مقاومت اسلامى بر ارتش اسرائيل كه به طور چشمگير افزايش پيدا كرد، در 14 ژوئن 1985 ارتش اسرائيل به منطقه «كمربند امنيتى» (اين منطقه از سال 1978 م اشغال شده بود، مساحت آن 1000 كيلومتر مربع و شامل 171 شهرك و روستا مى‏باشد، كه داراى رودخانه‏ها و منابع آبى و زمينهاى حاصلخيز فراوان است.) كه زير نظر نيروهاى ارتش انتوان لحد مزدور قرار داشت و ارتش جنوب لبنان و تابع اسرائيل ناميده مى‏شد، عقب نشينى كرد. صهيونيست‏ها درباره اين عقب نشينى در اظهارات ذليلانه خاطرنشان كردند:
رابين رايت مى‏گويد: «در طول تاريخ كشور يهودى اسرائيل، اين اولين بار بود كه يك دولت يهودى تحت فشار يك كشور عربى و دشمن، تن به عقب نشينى داده بود…. اسرائيل به عنوان چهارمين قدرت نظامى جهان، اولين شكست خود را تجربه كرده و جنوب اسرائيل به صورت يك ويتنام درآمده است…». اما شارون طراح حمله نظامى اسرائيل به لبنان در سال 1982 گفت: «اسرائيل براى اولين بار در تاريخش اقدام به عقب كشيدن ارتش خود نمود به گونه‏اى كه دوست و دشمن آن را عقب نشينى بدون قيد و شرط تفسير مى‏كنند.»
در واقع شكست در جنوب لبنان تنها نگرانى مقامات اسرائيل نبود، بلكه پيش بينى مى‏كردند كه روش مبارزاتى حزب اللّه، بر مسلمانان نوار غزه و كرانه غربى رود اردن نيز تأثير خواهد گذاشت.
صحت اين پيش بينى‏ها «انتفاضه» را كه در سال 1988 شروع شد، اثبات كرد. اعلام موجوديت حزب اللّه‏
اشغال بخش وسيعى از خاك لبنان، حضور نيروهاى چند مليتى، و وجود دشمنانى همچون نيروهاى شبه نظامى مسيحى، شرايط سختى را براى اعلام موجوديت حزب اللّه بوجود آورده بود. درباره اين مرحله، شيخ نعيم قاسم در خصوص فعاليت غيرعلنى حزب اللّه در مراحل اوليه خود مى‏گويد: «حزب اللّه تا سال 1985 تشكيلات واحد، منسجم و يكپارچه نبود كه بتواند ابراز وجود نمايد، ليكن ما بدون اينكه كسى از كار و فعاليت و يا ارتباط ما با ديگران اطلاعى داشته باشد، به كار و فعاليت خود ادامه مى‏داديم… ليكن در اين مرحله سعى داشتيم تا حركت خود را تداوم بخشيم، چنانكه اگر كسى از ما به قتل برسد، شخصيت ديگرى وجود داشته باشد كه بتواند راه وى را ادامه دهد…»
به تدريج، كه تشكيلات و سازماندهى حزب اللّه و مقاومت(شاخه نظامى آن) قوام لازم را پيدا كرد، حزب اللّه بايد هويت مقاومت اسلامى را اعلام مى‏نمود زيرا اين كتمان اگرچه مقاومت و حزب اللّه را حفظ مى‏كرد، اما از نظر دستاوردهاى سياسى، حزب اللّه را در حاشيه قرار مى‏داد. لذا، براى اولين بار به طور رسمى يك بيانيه نظامى در 6 ژانويه 1984 با امضاى «مقاومت اسلامى» منتشر گرديد، و اين گام اول ورود حزب اللّه به مبارزه سياسى – اجتماعى بود.
سرانجام، همزمان با شروع عقب نشينى اسرائيل از شهر صيدا، حزب اللّه در يك گردهمايى رسمى در 16 فوريه 1985 كه به مناسبت اولين سالگرد شهادت شيخ راغب حرب برگزار شد، با صدور يك نامه سرگشاده، هويت، استراتژى و برنامه ايدئولوژيك خود را براى اولين بار اعلام كرد. پس از اعلام موجوديت، رهبران حزب اللّه از بقاع به بيروت آمدند و شوراى حزب اللّه در ضاحيه مستقر گرديد. مواضع فكرى و سياسى‏ هويت و استراتژى حزب اللّه‏
حزب اللّه لبنان از آغاز تأسيس، استراتژى بلند مدت و كوتاه مدت خود را مشخص كرد. حزب اللّه در بيانه‏اى تحت عنوان «ماچه كسانى هستيم و هويت ما چيست؟» رويكردهاى خود را بدين صورت بيان كرد:
«ما فرزندان امت حزب اللّه در لبنان هستيم… ما خود را بخشى از امت جهان اسلام مى‏دانيم كه در معرض شديدترين تهاجم استكبارى از شرق و غرب با هدف تهى كردن رسالت اين امت قرار گرفته است، امتى كه خداوند بر آن منت نهاد تا برگزيده مردم باشد، امربه معروف و نهى از منكر كند و به خداى يكتا ايمان آورد… ما فرزندان حزب اللّه هستيم…خود را به فرمانهاى رهبرى حكيمانه و عادلانه آن در شكل ولايت فقيه جامع الشرايط كه در حال حاضر در شخصيت بى‏نظير آيت اللّه العظمى روح اللّه الموسوى‏الخمينى(ره) هدايت كننده انقلاب مسلمانان و عامل نهضت مقدس آنها متجلى است، متعهد مى‏دانيم. بر اين پايه، ما در لبنان يك حزب تشكيلات بسته و يا چارچوب سياسى گنگ نيستيم، بلكه امتى هستيم كه به مسلمانان سراسر جهان از طريق كمربند اعتقادى و سياسى نيرومند به نام اسلام وابسته‏ايم.»
حزب اللّه در تشريح رويكردهاى خود مى‏افزايد: «فرهنگ ما روى منابع قرآن، سنت و سيره معصومان و احكام و فتاوى صادره از سوى فقيه مرجع تقليد ما متكى است. و اين مسأله بسيار روشن و غير پيچيده است. اما در مورد قدرت نظامى مان بگوييم نبايد كسى حجم آن را ارزيابى كند، زيرا ما شاخه‏اى نظامى در اختيار داريم كه به طور كلى از پيكره حزب جداست. در واقع هرگاه دعوت كننده به جهاد فرمان دهد، هر يك از ما سرباز است. ما پايه حركت خود را روى مبارزه ريشه‏اى با منكر بنا كرديم، اولين منكر هم آمريكا محسوب مى‏شود…» آمريكا و متحدانش و رژيم صهيونيستى اشغالگر سرزمين اسلامى و مقدس فلسطين، همه آنها تجاوز را عليه ما آغاز كرده و همواره قصد به ذلت كشاندن ما را دارند… از اين رو ما همواره در وضعيت آماده باش هستيم تا به هرگونه تجاوز پاسخ دهيم و از دين و موجوديت و عزت خود پاسدارى كنيم. مردم ما نمى‏توانند اينهمه خيانت را تحمّل كنند. از اين رو تصميم به مبارزه با رهبران كفر آمريكا و اسرائيل گرفته‏اند. مردم ما اولين كيفر اين كشورها را در 18 آوريل و سپس 29 اكتبر 1983 به اجرا گذاشتند. همچنين مردم جنگ دامنه دارى عليه اشغالگران اسراييلى آغاز كردند كه طى آن به مرز ويران كردن دو مركز اصلى فرماندهان نظامى آنها دست يافته و مقاومت اسلامى و مردمى خود را على رغم فرار تاكتيكى دشمن تشديد كردند. براى بيان يك حقيقت مى‏گوييم كه فرزندان امت حزب اللّه اكنون ديگر دشمنان واقعى خود را در اين منطقه بسيار خوب مى‏شناسند: اسرائيل، آمريكا و نيروهاى مزدور. اهداف ما عبارتند از:
1- بيرون راندن كامل اسراييل از لبنان به مثابه مقدمه زوال اين رژيم و آزاد سازى قدس شريف از يوغ اشغالگران.
2- بيرون راندن آمريكا و متحدان آنها از لبنان به صورت قطعى.
3- تن دادن مزدوران به الگوى حكومت عادلانه همراه با محاكمه تبهكاران آنها به خاطر جنايات واقع شده.
4- فراهم كردن فرصت در برابر همه فرزندان مردم لبنان براى تعيين سرنوشت و انتخاب آزادانه نظام سياسى مورد علاقه خود.
گفتنى است كه ما تعهد خود را به حكومت اسلامى پنهان نمى‏كنيم و از همگان مى‏خواهيم كه نظام سياسى اسلامى را برگزينند.» گسترش حزب اللّه‏
حزب اللّه لبنان اندكى پس از دوران تأسيس موفق شد حضور مردمى و نظامى مهمى در صحنه پيدا كند. شعار اين حزب در اين شرايط حول مبارزه با اشغالگران اسراييلى و مبارزه با استكبار جهانى دور مى‏زد. در ميان طرحهاى حزب اللّه، طرح توسعه قلمرو نفوذ اجتماعى خود از طريق ارائه خدمات اجتماعى نظير بيمارستان، درمانگاه و مراكز خدماتى در حومه جنوبى بيروت و برخى مناطق لبنان جلب توجه مى‏كند. اجراى اين طرحها به حزب اللّه لبنان امكان داد نقش مؤثّرى در جذب و هدايت افكار عمومى از طريق برگزارى نمازهاى جمعه در مساجد و گردهماييهاى مذهبى ايفا كند. حزب اللّه در بيانيه آغازين مواضع خود براى خدمت به مردم را اينگونه بيان مى‏نمايد:
ما در برابر بى‏توجهى مغرضانه و ظلمى كه در طول تاريخ بر مردم بى‏دفاع لبنان رفته است، برماست كه در كنار مبارزه مسلحانه با تجاوز و اشغال دشمن، پرچم مبارزه با محروميت و استضعاف را در دست گيريم. همانطور كه در مبارزه مسلحانه جلودار بوديم، در مبارزه با محروميت و استضعاف نيز در صف اول مبارزه باشيم. ما از آغاز قيام خود تلاش كرديم كه نيازهاى معيشتى، خدماتى و بهداشتى مردم را رفع كنيم و از طريق اجراى طرح تأمين با كمك‏هاى مالى بارى از دوش مردم فقير و محروم برداريم.
با كمك‏هاى مستقيم و با ايجاد مدرسه‏هاى نمونه كه هدف اصلى آن نگهدارى و مراقبت از فرزندان نيازمند و تضمين آينده تحصيلى آنهاست، توانستيم از هزينه و بار مالى مردم فقير كه مدارس خصوصى بر آنان تحميل مى‏كردند، بكاهيم. در همين راستا بيمارستانها و درمانگاههاى متعدد ساختيم. در حالى كه اجرا و انجام همه طرح‏هاى خدماتى از وظايف دولت لبنان است. امّا اين محروميت دردناك حاصل سياست تبعيض و توسعه ناموزونى است كه دولت از آن پيروى مى‏كند.
مؤسسه عمرانى ايجاد كرديم كه كارش بازسازى مناطقى است كه با تجاوز مستمر دشمن اشغالگر در شهرها و روستاها و بقاع ويران مى‏شود.
از ديگر كارهاى اين مؤسسه و نهاد عمرانى مى‏توان به حفر چاههاى عميق براى دهها روستاى محروم و فراموش شده اشاره كرد و نيز راهنمايى كشاورزان در زمينه كشاورزى و در اختيار قرار دادن آموزشهاى لازم از جمله كارهاى اين نهاد است. كشاورزان همان طور كه در زمينه‏هاى ديگر محرومند، قربانى سياست بى‏توجهى دولت‏اند.
خدمت به فقرا و مستضعفان و مبارزه ضد اشغال و تجاوز دشمن وظيفه اصلى ماست. شعار ما در اين راه همان چيزى است كه سيد شهيدان مقاومت اسلامى، دبيركل شهيد سيد عباس موسوى خطاب به محرومان مى‏گفت:«ما با تمام وجود به شما خدمت مى‏كنيم.»
حزب اللّه در اين چارچوب موفق شد در مناسبتهاى گوناگون مردم را حول طرح ضرورت مقاومت عليه اشغالگران اسراييلى و با تكيه بر جنبه‏هاى اعتقادى مردم بسيج كند. به نظر مى‏رسد فروپاشى سريع احزاب سياسى پس از تحويل سلاحها به دولت لبنان (پس از پيمان طايف) توان عمل سياسى آنها را به شدت كاهش داد و حزب اللّه لبنان درست در همين شرايط موفق شد خلاء به وجود آمده را پر كند. شيخ نعيم قاسم در اين زمينه مى‏گويد: «ضعف نيروهاى سياسى عمدتاً به دليل ناتوانى آنها براى پاسخگويى به مطالبات سياسى مردم بود. برخى از احزاب سياسى طرحهاى خود را براى تاريخ وضع مى‏كنند كه هيچ انسجامى با ضرورتهاى كنونى ندارد. البته حمايت از اين احزاب در گذشته در چارچوب طرحهاى آنها بوده است نه بر پايه مناسبات خارجى آنها.»
شيخ نعيم قاسم تأكيد مى‏كند: «ارزيابى حزب اللّه روى پايه كادرهاى ثابت آن، كه دستورات را اجرا مى‏كنند مقايسه نمى‏شود، بلكه بر پايه حمايتهاى مردمى و پايگاه اجتماعى وسيع آن مقايسه مى‏شود.عقب نشينى ديگر احزاب در واقع يك عقب نشينى فكرى و سياسى است، زيرا افكار برخى احزاب، مطالبات و آرزوهاى مردم را برآورده نمى‏كند. سلوك اين احزاب نيز ديگر چندان سازگارى با آنچه مردم مى‏خواهند و يا آنچه ضرورتهاى منطقه‏اى طلب مى‏كند، ندارد.برترى حزب اللّه در بسيج توده‏هاى مردم عمدتاً به ميزان تحقق مطالبات مردم باز مى‏گردد. اين حزب على رغم اينكه به لحاظ سياسى، نظرى و مالى از سوى كشورهاى بزرگ در محاصره قرار گرفت، اما موفق شد به نفوذ خود در پايگاههاى اجتماعى ادامه دهد.» حزب اللّه و مقاومت عليه اشغالگرى‏
حزب اللّه لبنان در زمينه‏هاى مربوط به «جهاد عليه اسراييل» و «مقاومت در برابر اشغال» جنوب و بقاع غربى از سوى اسراييل بر اين باور بود كه اين دو مسأله محور استراتژى حزب و نيروى محركه و پايه اصلى فعاليت آن محسوب مى‏شود. در اين زمينه حزب اللّه كوششهاى فراوانى در جهت تقويت شاخه نظامى خود و انجام عمليات كيفى شهادت طلبانه و اجراى عمليات كمين كه دشمن را به ستوه آورده بود، به عمل آورد. فعاليت حزب اللّه در اين زمينه نقطه عطف بسيار مهم از نقاط عطف مناقشه اعراب و اسراييل و بخشى از معادله منطقه‏اى و بين المللى حاكم به شمار مى‏رود. حزب اللّه در مورد ديدگاه خود نسبت به اسراييل به اين نكته اشاره مى‏كند كه:
اسرائيل غده‏اى سرطانى در پيكر امت مسلمان است كه بايد ريشه كن گردد و ما اعتقاد داريم كه از بين بردن اسرائيل وظيفه فرد فرد مسلمانان در جهان است. بنابراين آزادى فلسطين و آزادى قدس شريف بزرگ‏ترين مسأله اسلام در عصر حاضر مى‏دانيم.
اسرائيل كشورى دروغين و ساختگى است كه دست به تجاوز و اشغال و جنگ عليه ملتهاى منطقه زده است. مبارزه ما با اسرائيل بر سرهويت ماست نه بر سر مرزهاى جغرافيايى و مبارزه‏اى است كه از فهم و درك درست عقيدتى و تاريخى نشأت مى‏گيرد و جزيى از مبارزه ما با استعمار است كه رژيم بيگانه را در منطقه علم كرد و نيز جزيى از مبارزه ما با استكبار جهانى است كه در رأس آن اسرائيل است كه در جهان اسلام و منطقه است.
اسرائيل دشمنى است كه خطر بزرگى براى امت اسلام به شمار مى‏رود و نسلهاى آينده و سرنوشت امت و نيز موجوديت، دين، اخلاق، تاريخ و آينده امت اسلام را تهديد مى‏كند.
ما از حق قانونى مردم فلسطين براى بازگرداندن خاك فلسطين و آزادى سرزمينش و بازگشت كامل آن، پشتيبانى مى‏كنيم و با شدت و قدرت هرگونه راه حل سياسى با رژيم صهيونيستى را محكوم مى‏كنيم و آنها را طرحهايى مى‏دانيم كه مى‏خواهند از حق تاريخى، طبيعى و قانونى مردم فلسطين، براى به رسميت شناختن اشغال و تجاوز صهيونيستى به فلسطين سوء استفاده كنند. دولت لبنان و حضور حزب اللّه در دولت‏
حزب اللّه هميشه مخالف يا موافق با دولت نبود، بلكه سياست حزب اللّه بر اساس رفتار و سياست دولت درباره مصالح مردم و وضعيت منطقه خاورميانه، و بخصوص مسأله مقاومت اسرائيل، در نظر گرفته مى‏شود.
شيخ نعيم قاسم در اين زمينه مى‏گويد: «ما خواهان برقرارى توافق روى نظام سياسى متكى بر حقوق و تكاليف ميان دولت و ملت و القاى بافت طايفه گرى سياسى هستيم. ما هرگز در دايره تحميل يك انديشه به ديگران حركت نمى‏كنيم. ما با همه نيروهاى اسلامى در مبارزه عليه اشغالگران و استكبار جهانى و غرب در يك سنگر بوده و با آنها در همين چارچوب همكارى مى‏كنيم، اما تفاوتهاى تشكيلات فراوانى وجود دارد كه با باورها و انتخاب هر يك از طرفها در تشكيل حزب دلخواه و يا به شرايط پيرامون گرايشهاى سياسى باز مى‏گردد. ما كوشش فراوان به كار مى‏گيريم تا اختلاف نظرها(چه با احزاب اسلامى و چه ملى و مسيحى) به ايجاد زمينه مناسب براى رويارويى نظامى داخلى نينجامد.»
حزب اللّه لبنان موضع مخالفى در برابر نظام سياسى لبنان در دوره امين جميل و پس از آن اتخاذ كرد، اما پس از امضاى «موافقتنامه طايف» مواضع اين حزب به تدريج و متناسب با تحولات ساخت قدرت سياسى و تغيير روش‏هاى آن به انتقاد و آنگاه به جانبدارى متحول شد. حزب اللّه لبنان همواره تأكيد مى‏كند كه دگرگونيهاى موجود در ساخت قدرت چيزى جز گمراه كردن افكار عمومى نيست چرا كه اين تغيير بر اساس پايه طايفى انجام مى‏شد. همچنين حزب اللّه تأكيد مى‏كند كه دولت: «بايد از برخورد عجولانه سياسى با موضوع مقاومت پرهيز كرده و به فساد ادارى پايان داده و زمينه پايدارى مردم جنوب و بقاع غربى را فراهم كند.»
اما پس از گذشت چند سال با مشاركت حزب اللّه در صحنه انتخابات پارلمانى سالهاى 1992 و 1996 و 2000 و در انتخابات شوراى شهر و روستا سال 1998، موضع اين حزب در برابر دولت تغيير كرد و به سوى نرمش بيشتر به ويژه در برابر نقاط مثبت و رويكردهاى دولت، خصوصاً در مرحله رياست اميل لحود، پيش رفت، بر اين پايه حزب اللّه با تمايلات مردم در مخالفت با دولت و علاقه‏مندى آنها به اصلاح اوضاع اقتصادى بحران‏زده همراهى مى‏كرد، اما در مقابل به قاعده بازى پارلمانى و اصول آن وفادار ماند. و هم اكنون نيز با 14 نماينده در پارلمان لبنان و 2وزير در دولت حضور قدرتمندى در معادلات سياسى لبنان دارد. سازمان تشكيلات حزب اللّه‏ نهادهاى سياسى‏
حزب اللّه در چارچوب سياست محتاطانه‏اى فعاليت مى‏كند، به ويژه آنچه مربوط به فعاليتهاى جهادى و نظامى و تشكيلاتى، اما اين بدان معنا نيست كه اين حزب به دليل اين چارچوب از واقعيت فاصله گرفته است، بلكه اين حزب به حوزه‏هاى فعاليت آشكار خود از طريق كميته‏هاى گوناگون به ويژه آن بخش از فعاليتهاى خدماتى و مساعدت مردم براى فهم واقعيتهاى موجود اهتمام ويژه‏اى از خود نشان مى‏دهد.
چارچوب سياسى حزب اللّه اين است:
1- مجلس شوراى تصميم‏گيرى متشكل از 7 تن به رياست دبيركل حزب (كه در تاريخ 16 فوريه 1997 در پى شهادت مظلومانه دبيركل حزب اللّه شهيد سيد عباس موسوى جناب سيد حسن نصراللّه از طرف شوراى مركزى حزب به عنوان دبيركل حزب اللّه انتخاب شد.) اين مجلس به مثابه عالى‏ترين نهاد تصميم‏گيرى عمل مى‏كند.
2- شوراى اجرايى كه واحدهاى گوناگون ادارى حزب را هدايت كرده و فعاليتهاى فرهنگى، تبليغى، روابط عمومى و آموزش و اتحاديه‏ها را زير نظر دارد.
3- شوراى سياسى.
4- شوراى برنامه‏ريزى.
5 – شوراى جهادى.
6- شوراى قضايى. نهادهاى اجتماعى‏
نهادهاى اجتماعى و تبليغاتى حزب اللّه در واقع بيانگر بالندگى اين حزب و فعاليت فكرى و ارتباط تنگاتنگ با بدنه اجتماعى و طرحهاى سياسى خويش است. مهمترين نهادهاى اجتماعى حزب اللّه كه چه به صورت مستقيم و چه آنها كه به صورت غير مستقيم از سوى اين حزب پشتيبانى مى‏شوند اما عملاً در خدمت هدفهاى حزب قرار دارند عبارتند از:
1- بنياد اسلامى آموزش و پرورش (مدارس المهدى(عج)).
2- كميته اسلامى بهداشت.
3- بنياد شهيد و كميته حمايت از مجروحين.
4- كميته امداد امام خمينى(ره).
5 – پيش آهنگ امام مهدى(عج) (كشافة الامام المهدى(عج)).
6- جهاد سازندگى.
7- تشكيلات مردمى (هيئت پشتيبانى ازمقاومت، بسيج دانشجويى، انجمن اسلامى زنان مقاومت و…). نهادهاى تبليغاتى و فرهنگى‏
تلويزيون المنار و راديوى النور.
روزنامه الانتقاد، مجله بقية اللّه.
مركز فرهنگى امام خمينى(ره).
مركز اينترنت حزب اللّه.
مركز تحقيقات و پژوهشهاى استراتژيك.
همه اين نهادها در چارچوب فعاليتهاى مركزى اين حزب قرار دارد. بخشهايى از اين نهادها در مناطق و روستاهاى لبنان فعاليت مى‏كنند. حزب اللّه و نيروهاى سياسى‏
حزب اللّه لبنان از آغاز ورود به مرحله مقاومت عليه اشغالگران اسراييلى و مرحله حضور نيروهاى چند مليتى غرب در معرض ابهامات و پرسشها و حتى حملات وسيع درباره هدفها و روش فعاليت و ماهيت روند فعاليت قرار گرفت. اين ابهامات و حملات در شرايط گوناگون و متناسب با دستاوردهاى اين حزب در همه حوزه‏هاى سياسى، ايدئولوژيك و اجتماعى تشديد يا كاهش مى‏يافت. به دليل رويكرد جهادى اين حزب به ويژه در زمينه بيرون راندن نيروهاى اشغالگر اسراييلى و مقاومت در برابر آن، بروز مناقشه و بعضاً رويارويى با بخشى از نيروهاى سياسى فعال در تحولات سياسى لبنان و مشخصاً از اوضاع جنوب اين كشور، امرى طبيعى مى‏نمود.
حزب اللّه لبنان در سالهاى 1987 – 1986م. وارد جنگهاى متعددى در بيروت و مشغره با كمونيستها و نيروهاى ديگر شد. حزب اللّه بحرانى شدن صحنه اسلامى و ملى لبنان را به خوبى درك كرد و با صدور بيانيه‏هاى مختلف خواهان معرفى مسؤولان اين بحران و پايان دادن به جنگهاى داخلى شد، زيرا از ديدگاه اين حزب جنگ داخلى فقط در خدمت توطئه گران و مخالفان امنيت قرار دارد. و در اين زمينه هشدار داد كه نبايد روند جداسازى جنوب لبنان ادامه پيدا كند.
حزب اللّه لبنان پس از كنگره چهارم خود كوشش كرد ديدگاه خود را در قبال احزاب ملى و اسلامى لبنان بهبود بخشد. برقرارى ارتباط و ايجاد زمينه‏هاى مشترك براى فعاليت سياسى داخلى در دستور كار حزب قرار گرفت. حزب اللّه از احزاب سياسى براى برگزارى نشست مقدماتى هتل «بريستول» دعوت به عمل آورد كه در نتيجه آن يك سند سياسى به امضاى احزاب شركت كننده در اين نشست رسيد.همچنين در اين نشست تصميم گرفته شد يك كميته پيگيرى مسؤوليت اجراى فعاليتهاى مشترك احزاب و تلاش براى اجزاى آنرا به عهده گيرد.
همچنين حزب اللّه از احزاب سياسى لبنان خواست در مقاومت عليه اشغالگران اسراييلى در جنوب و بقاع غربى مشاركت فعال داشته باشند. در اين زمينه چارچوبى براى بسيج نيروها تحت عنوان «واحدهاى مقاومت» از سوى اين حزب شكل گرفت تا فعاليت احزاب را با مقاومت عليه اشغالگران اسراييلى هماهنگ كند. بسيارى از احزاب سياسى از اين اقدام حزب اللّه استقبال كرده و آنرا گامى براى گشوده شدن آغوش حزب اللّه به روى جناحهاى سياسى و توسعه قلمرو مقاومت در مقياس ملى به شمار آورند. عقب نشينى، پايان اشغال و ادامه مقاومت‏
اوايل مارس 1999 كابينه اسراييل رسماً طرح عقب نشينى ارتش اين كشور از جنوب لبنان را تصويب كرد و ايهود باراك رئيس جمهور وقت رژيم اشغالگر طى نامه‏اى به كوفى عنان دبير كل سازمان ملل اعلام نمود كه ارتش اسرائيل در اواسط سال 2000 به صورت يك جانبه اقدام به ترك خاك لبنان خواهد نمود. آن تصميم در واقع مهر تأييدى بر اولين شكست كامل نظامى اسراييل در طول جنگ با اعراب و پايان اسطوره شكست ناپذيرى ارتش اسرائيل و اثبات حقانيت مقاومت و جهاد در برابر اشغال و به فرموده مقام معظم رهبرى (تحقق وعده الهى در نصرت كسانى كه خدا را يارى مى‏كنند)، بود. نكته قابل توجه اين بود كه در پى افزايش حملات مقاومت اسلامى حزب اللّه و مردم جنوب لبنان خروج اسرائيل نه در تاريخ مذكور بلكه 45 روز قبل از آن صورت پذيرفت. در بامداد روز چهارشنبه 24 مى‏2000 ارتش اسرائيل به صورت شبانه اقدام به تخليه كامل مواضع خود در جنوب لبنان نمود. و خاك لبنان را به جز قسمتى از مزارع شبعا ترك كرد. اين عقب نشينى مفتضحانه و عجيب، شگفتى همگان را نه تنها در لبنان و جهان عرب بلكه در سراسر جهان برانگيخت به دنبال اين فرار شبانه شبه نظاميان مزدور آنتوان لحد در دسته‏هاى چند صد نفرى خود را به رزمندگان مقاومت اسلامى و يا ارتش لبنان تسليم كرده و فرماندهان و عناصر كليدى آن همراه خانواده‏هايشان به اسرائيل پناهنده شدند.عقب نشينى اسرائيل در واقع پايانى خفت بار بر تهاجم سالهاى 1978 و 1982 اسراييل به لبنان بود كه موج گسترده‏اى از شادى و سرور را در ميان مردم لبنان از هر طايفه‏اى و مذهبى دنبال داشت، و حزب اللّه به عنوان حزبى مردمى و مؤثر در معادلات منطقه و لبنان معرفى گرديد. دولت لبنان نيز روز 25مى را به عنوان روز مقاومت و آزادسازى تعطيل رسمى اعلام و آن را تحت عنوان عيد ملى براى هميشه در تاريخ لبنان ثبت نمود. البته حزب اللّه پس از اين موفقيت عمده فعاليتهاى خود را بر روى فشار بر رژيم اشغالگر براى عقب نشينى از مزارع شبعا كه قسمتى از خاك لبنان مى‏باشد و گسترش فعاليتهاى سياسى، مردمى و فرهنگى در جهت خدمت به مردم توسط نهادهاى خود و معرفى بيشتر اهداف حزب اللّه در جهان اسلام گام برداشت.
پاورقي ها: