بشريّت از نظر صنعتى و تكنولوژى و وسايل ارتباطى، و ارتباط جمعى به اوج خود رسيده است اما دغدغهها و نگرانىهاى جدّى را گريبانگير است كه هر يك مىتواند به نابودى انسانها منجر شود.
نگرانى از بى خبرى در عصر ماهواره و اينترنت… با اين كه خبر رسانى از طريق مجلات و روزنامهها و ماهوارهها و اينترنت و… به سرعت فوق تصوّر رسيده ولى واقعيت امر اين است كه سيطره قدرتهاى جهانى و صهيونيسم بين المللى بر رسانههاى عمومى باعث شده است كه واقعيات آنچنان كه هست به سمع و ديد آنها نرسند، و بر عكس امور غير واقعى به صورت قطعى و متواتر جلوه نمايند، اگر كوچكترين دقتى درباره تبليغ بمب هستهاى داشتن عراق در دوران صدام كه بهانه حمله آمريكا به عراق شد، و يا داستان «بن لادن» و القاعده و… و خطر آن براى جهان غرب و صدها مورد از اين نمونه كه سيطره تبليغى غرب آن را به سازمان ملل و خيلى از كشورها باوراند، داشته باشيم به اين مسئله پى مىبريم. و همين طور در ناحيه هستىشناسى، انسانشناسى، علوم پزشكى و صدها علم ديگر بشر با جهلهاى فراوان روبرو است كه خود باعث مشكلات و نگرانىهاى فراوانى شده است.
نگرانى ديگر كه بشريت را تا لبه نابودى كشانده وجود بمبهاى هستهاى است كه صدها بار مىتواند زمين را به نابودى كشاند، هرچند سيطره رسانهاى جهانى تلاش مىكند اين خطر را متوجه كشورهاى خاصى كه از بمب هستهاى برخوردار نيستند نمايند ولى واقعيت غير از آن است، گاه خود آنها نيز اين مسئله را اعتراف مىكنند كه تنها ذرّاد خانه اتمى آمريكا يا روسيه براى نابودى دهها بار زمين كافى است.
نگرانى سوّم وضعيّت اقتصادى جهان است كه تورّم به صورت جهانى فراگير درآمده و هر روز برآمار گرسنگان، بيكاران، و خيابان نشينان در همه كشورها افزوده مىشود، و اگر در كنار ندارى و فقر آلودگى هواى شهرها و گرم شدن زمين را بر اثر گازهاى گلخانهاى سوراخ شدن لايه ازون و نابودى جنگلها و پيشرفت بيابانها و وجود سيلها و زلزلهها، و كمبود بارندگى در بسيارى از نقاط جهان… .
در نظر بگيريم حيات و زندگى ثروتمندان نيز در مخاطره افتاده و هر روز اين نگرانى بيشتر مىشود.
نگرانى چهارم كه بشريت از آن به شدّت رنج مىبرد، و با همه پيشرفتهاى صنعتى، زندگى براى آنها به صورت زندانى وحشتناك در آمده عدم امنيّت جهانى است، امروزه با وجود ابرقدرتها امنيّت كشورها به شدت به خطر افتاده و قدرت يك قطبى جهان يعنى غرب به سركردگى آمريكا با كوچكترين بهانه هر كشورى را كه بخواهد مورد هجوم و اشغال قرار مىدهد، و در درون كشورها و دولتها نيز امنيّت جانى، قضائى، مالى به شدت كاهش يافته و در شرف نابودى قرار گرفته است. از همه مهمتر عدم آرامش روانى است كه وجود فساد و بى بندوبارى، فيلمهاى مبتذل، دين زدايى و دين گريزى، روان انسان را براى او به صورت جهنمى در آورده كه مجبور است براى فرار از آن به اعتياد و خوردن شراب، خوردن قرصهاى روانگردان و يا خودكشى و… روى آورد.
جاى اين مسئله مطرح است كه انتظار آمدن حضرت مهدى(ع) با توجه به اينكه هر روز نگرانىها بيشتر و بيشتر مىشود و خطرها چند برابر مىگردد، چگونه مىتواند اين مشكلات را حل كند تا چه حد مىتواند اين عقيده به باور واقعيت نزديك باشد؟ آنچه پيش رو داريد نگاهى است به ره آورد حكومت مهدوى (ع) و اين كه چگونه نگرانىها و معضلات و مشكلات در آن زمان حل خواهد شد. الف – رشد عقلانى و جسمانى بشر
شكى نيست كه علوم مختلف پيشرفت شگرفى داشته و علوم عقلى نيز در هر مكتبى مخصوصاً اسلام پيشرفتهايى داشته، امّا با همه اينها آن رشد عقلانى درخور بشر هنوز پديد نيامده است، يكى از تحوّلات عظيمى كه در دوران مهدويت پيش خواهد آمد، و خود باعث تحوّلات عظيم ديگر نيز خواهد شد رشد عقلانى انسانها است. يقيناً مراد از رشد عقلانى، همان عقلى كه «عبد به الرّحمن و اكتسب به الجنان ؛خدا به وسيله آن عبادت مىشود و بهشت به چنگ مىآيد عقلى كه معيار تشخيص حق و باطل است، با اين عقل بسيارى از تحيّرهاى فكرى و خطوط التقاطى قابل تشخيص و درك خواهد بود.
امام باقر(ع) فرمود: «اذا قام قائمنا وضع يدهُ على رُئوس الْعباد فجمع به عقولهم و كمُلت به احلامُهُم ؛(1) هنگامى كه قائم ما قيام كند، دستش را بر سر بندگان گذارد و عقول آنها را با آن جمع كند و افكارشان با آن تكميل شود.»
در روايت ديگر مىخوانيم امام على (ع) فرمود: «(مهدى) دست بر سر بندگان خداوند گذارد پس هيچ مؤمنى باقى نمىماند جز آنكه قلبش محكمتر از پارههاى آهن گردد و خداوند به او نيز قدرت چهل مرد را عنايت فرمايد.»(2)
اين كه در روايات يكى از دلائل غيبت را امتحان مردم دانسته «همانا آن آزمايشى از جانب خدا است كه خداوند خلق خود را به آن وسيله مىآزمايد»(3) شايد يكى از رازهايش اين باشد كه مردم از نظر ظرفيّت، لياقت چنان رشد عقلانى را پيدا نمايند.
نكته مهم اين است كه اين رشد عقلانى به وسعت و گستردگى تمام بندگان «العباد» است و همچون مكتبهاى فلسفى و عقلانى و يا ورود در مراكز علمى اختصاص به گروهى از مردم نخواهد داشت، قطعاً مشكلاتى كه از ناحيه كمبود عقلها متوجه بشر شده است با اين رشد عقلانى برطرف خواهد شد.
اما اين رشد عقلانى چگونه به وجود خواهد آمد، براى ما روشن نيست ولى به اين مقدار روشن است كه اين كرامت كه منسوب به دست با كرامت آن حضرت است با عنايت الهى تحقق مىيابد و كرم بى نهايت خداوندى پشتوانه اين كرامت خواهد بود. ب – پيشرفت شگرف علوم
از تحوّلات عظيم و غير قابل دركى كه در زمان ظهور حضرت مهدى به وقوع خواهد پيوست و مشكلات عديدهاى از بشر را مىتواند حل كند پيشرفت علوم مختلف است. البته قابل انكار نيست كه بشريّت با تلاشهاى فراوان به پيشرفتهاى زيادى دست يافته ولى با اين حال در هر بخشى از پيشرفتها با زيانها و مشكلات جدّى روبرو است، خيلى از داروهاى پيشرفته زيانهايى نيز در پى داشته و دارد، و بسيارى از وسائل پيشرفته ارتباطى مضرّاتى براى جسم و جان بشر دارد، خلاصه در تمام بخشها هر پيشرفتى همراه با برخى مضرّات بوده و هست، راز اين قضيه هم اين است كه علم بشر محدود است، و در واقع گوشهاى را كشف كرده و گوشههاى فراوانى از آن براى او مجهول و نامعلوم است.
امام صادق (ع) فرمود: «علم و دانش بيست و هفت حرف (شعبه و شاخه) است. تمام آنچه پيامبران الهى (براى مردم) آوردند، دو حرف بيش نبود و مردم تا كنون جز دو حرف را نشناختهاند، اما هنگامى كه قائم ما قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر مىسازد و دو حرف را به آن ضميمه مىكند تا بيست و هفت حرف كامل و منتشر گردد.»(4)
اطلاق اين حديث تمام پيشرفتهاى بشرى تا قبل از ظهور را مىگيرد و هر آنچه پيشرفت حاصل شود همان دو حرف خواهد بود، اما اين پيشرفت در زمان دولت حق، و ظهور حضرت مهدى به دوازده برابر رشد و پيشرفت خواهد كرد، راستى پيشرفت شگرفى است كه در عرصه تمامى علوم پيش خواهد آمد و با اين پيشرفتها هم بسيارى از مشكلات را رفع خواهد نمود، و هم از آن جهت كه وسيع و همه جانبه است و ريشه گرفته از منبع لايزال الهى است زيانها و ضررهايى را نيز در پى نخواهد داشت.
و با اين پيشرفت بخش مهمى از نگرانيهاى بشر رفع خواهد شد، و دانش و آگاهى وسيع تمام عرصههاى بشرى را زير بال خواهد گرفت. نمونه هايى از پيشرفتها
1- پيشرفت وسائل ارتباطى: امام صادق (ع) فرمود: «انّ قائمنا اذا قام مدّاللّهُ لشيعتنا فى اسماعهم و ابصارهم حتّى لايكون بينهم و بين القائم بريدٌ يكلّمُهُم فيسمعون و ينظرون اليه و هو فى مكانه؛(5) هنگامى كه قائم ما قيام كند خداوند آنچنان گوشها و چشمهاى شيعيان ما را تقويت مىكند كه ميان آنها و حضرت قائم(ع) واسطهاى نخواهد بود.او با آنها سخن مىگويد و آنان سخن او را مىشنوند و او را مىبينند، در حالى كه او در مكان خودش مىباشد(و آنها در نقاط ديگر).»(6)
در حديث ديگرى مىخوانيم «در زمان حضرت قائم (ع) يك انسان مؤمن در حالى كه در مشرق است برادر دينى خود را كه در مغرب است مىبيند، همچون كسى كه در غرب عالم است برادرش را در شرق زمين مىبيند.»(7)
و در حديث ديگرى آن حضرت فرمود: «هنگامى كه امور به دست حضرت صاحب الامر(ع) برسد، خداى تبارك و تعالى هر زمين پستى را براى او بالا مىبرد، و هر زمين بلندى را پايين مىآورد تا اين كه همه جهان همانند كف دست برايش آشكار شود.آيا كدام يك از شما در كف دست او تار مويى باشد آن را نمىبيند.»(8)
2- ابر سركش: امام باقر(ع) فرمود: «ذوالقرنين ميان دو ابر مخيّر شد: يكى ابر رام وديگرى ابر ناآرام، و او ابر رام را براى خود برگزيد و ابر ناآرام را براى صاحب شما نگه داشت.
گفته شد: ابر ناآرام چيست؟ فرمود: ابرى كه با رعد و برق و غرّش باشد، كه صاحب شما سوار بر آن خواهد شد. آرى! صاحب شما سوار ابر مىشود، همه اسبابهاو ابزارها را زير پا مىگذارد، اسبابهاى هفت آسمان و هفت زمين را.»(9) ج – ريشه كنى ظلم و ظالمان
طبق حديث معروف و متواتر «يملأ الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً؛(10) زمين را پراز عدل و داد مىكند چنان كه پر از ظلم و ستم شده است.» آن حضرت زمانى ظهور خواهد كرد كه ظلم و ستم فراگير و ستمگران و ظالمان برزمين سيطره پيدا نمودهاند از بزرگترين دستاورد حكومت مهدوى آن است كه در آن دوران، دوران ستم سوزى و ريشه كنى ظلم و ستم و نابودى ستمگران خواهد بود، اين ره آورد نتايج گرانبها و ارزشمندى براى بشريت خواهد داشت، هم از زجرها و عذابهاى ستم راحت مىشوند، و هم از خطر اسلحههاى پيشرفته و خطرناك همچون بمب هستهاى و گازهاى كشنده و… در راحتى و امنيّت قرار خواهند گرفت و از اين جهت نيز بشر آسوده و آرام خواهد شد. در اين زمينه رواياتى وجود دارد كه به نمونههايى اشاره مىشود.
1- خداوند در شب معراج خطاب به پيامبراكرم (ص) فرمود: «و لاطهّرن الارض بآخرهم من اعدائى و لاملّكنّه مشارق الارض و مغاربها… و يجمع الخلق على توحيدى ؛(11) و زمين را به وسيله او از دشمنانم پاك مىسازم و شرق و غرب جهان را به او تمليك مىنمايم… و همه مخلوقات را بر توحيد من گرد آورد.»
2- پيامبر اكرم (ص) فرمود: «ابشّركم بالمهدىّ يملأ الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً يرضى عنه ساكن السّماء و ساكن الارض؛(12) شما را به مهدى (ع) مژده دهم كه او زمين را پراز عدل و داد مىكند همان طورى كه پراز ظلم و ستم شده است ساكنان آسمان و زمين از او خشنود مىشوند.»
3- بساط گناه برچيده مىشود، امام باقر(ع) فرمود: «انّ الدّنيالا تذْهب حتّى يبعث اللّه عزّو جلّ رجلاً منّا اهل الْبيت يعملُ بكتاب اللّه لايرى فيكُم منكراً الّا انكرهُ؛(13) دنيا به پايان نمىرسد تا اين كه خداى تعالى مردى از خاندان مرا برانگيزد كه به كتاب خدا (قرآن) عمل كند، و درميان شما كار زشتى را نبيند جز آنكه جلوگيرى نمايد.»
4- خونى به ناحق ريخته نمىشود، ابوسعيد خدرى از پيامبراكرم (ص) روايت كرده است كه فرمود: «تاْوى اليه اُمّته كما تاْوى النّحلُ الى يعسوبها يملأ الارض عدلاً كما ملئت جوراً، حتّى يكون النّاسُ على مثل امرهم الاوّل لا يوْقظُ نائماً و لا يهريق دماً؛(14) امتهاى اسلامى به سوى او پناه مىبرند، آنچنان كه زنبوران عسل به سوى ملكه خود پناه مىبرند، عدالت را در سراسر گيتى مىگستراند همچنان كه پر از ستم شده تا جايى كه صفا و صميميّت صدر اسلام را به آنها باز مىگرداند، خفتهاى را بيهوده بيدار نمىكند (آسايش كسى را بر هم نمىزند) و خونى را (به ناحق) نمىريزد.» د – پيشرفتهاى اقتصادى
واقعيت امر اين است كه منابع اقتصادى و كشاورزى و نعمتهاى خدادادى به قدرى وجود دارد كه زندگى بشر را به راحتى تأمين كند بشر براثر گرسنگى و فقر و ندارى گرفتار نابودى نشود، ولى تصاحب ثروتها توسط عدهاى خاص، و تسلط قدرتها بر جهان، وصرف بودجههاى سنگين براى امور نظامى و تسليحاتى همين طور هزينههاى سرسام آور و دستگاههاى تبليغاتى و امور وابسته به آنها، و هزينههايى كه صرف رقابتهاى ناروا در اين صحنهها و امثال آن شده است، و هزينههايى كه صرف تجملات و تزيينات ناروا مىشود باعث تورّم جهانى، و فقر و گرسنگى و عقب ماندگى كشورهاى جهان سوم شده است.
با ظهور مهدى و نابودى قَدَرْ قدرتها تمام بودجههاى سنگين امور نظامى، و تبليغاتى و تهاجم فرهنگى و تجملات و… صرف زندگى تمام بشريت خواهد شد و خارج شدن ثروت از دست عدهاى خاص و توزيع عادلانه آن بين همه مردم باعث وفور نعمتها و خود كفائى جامعه واحد جهانى در دوران حكومت عدل جهانى خواهد شد. انفاق بى حدّ
پيامبر اكرم (ص) فرمود: «انّ فى امّتى المهدى… فيجى ءُ اليه الرّجل فيقول يا مهدى اعطنى قال فيحشى له فى ثوبه ما استطاع ان يحملهُ؛(15) مهدى از امت من است… مردى به محضر او مىآيد و مىگويد: اى مهدى! به من چيزى ببخش! پس آن حضرت به اندازهاى كه آن مرد بتواند بردارد و حمل كند (ثروت و مال) در دامان او مىريزد.»
در آن دوران تمام ثروتها در نزد مردى گرد مىآيد كه به حال همه بشريت دلسوز است و ذرهاى در فكر جمع مال و ثروت نيست و هرگز در زندگى او اسراف و تجمّلات ناروا وجود ندارد، لذا همه بشريت بهرهمندند و برخوردار.
امام باقر(ع) فرمود: «اذا ظهر القائمُ… يجتمع… اليه اموال اهل الدّنيا كلّها من بطْن الارض و ظهرها فيقال للنّاس تعالوا الى ما قطعتم فيه الارحام و سفكتم فيه الدّم… فيعطى عطاء لم يعطه احدٌ قبلهُ؛(16) هنگامى كه قائم قيام كند… مال همه اهل دنيا از درون و بيرون زمين نزد آن حضرت گرد مىآيد. پس به مردم گفته مىشود كه به سوى چيزى (مالى) بياييد كه صله ارحام را در آن ترك كرديد(و به بستگان كمك مالى نكرديد) و خون ناحق در راه آن (جمع مال) ريختيد… پس عطا و بخششى مىكند كه هيچ كس (حتى امامان قبلى) پيش از او چنين عطايى نكرده است.» گنجها در اختيار مهدى (ع)
قطعاً چنان عطاهايى منبع با بركت لازم دارد، يكى از منابع در آمد آن حضرت، گنجهاى بى شمار زمين است كه آن روز در اختيار آن حضرت قرار مىگيرد. در اين باره روايات فراوان داريم كه به برخى از آنها اشاره مىشود.
1- پيامبر اكرم (ص) فرمود: «و يُخرجُ له الارضُ افلاذ كبدها؛(17) زمين به بركت وجود او پاره جگر را آشكار مىسازد.»
2- ستونهاى طلا و نقره: در روايت ديگرى از رسول خدا(ص) درباره زمان ظهور حضرت مهدى مىخوانيم «و تُلقى الارض افلاذ كَبِدها؛ زمين پارههاى جگرش را بيرون مىريزد.»
ابن عباس پرسيد، پارههاى جگر زمين چيست؟
رسول اكرم (ص) فرمود: «امثالُ الاُسطوانة من الذّهب و الفضّة؛(18) ستونهاى از طلا و نقره است.
در حديث ديگرى فرمود: «يستخرجُ الكُنوز، يفتح مدائن الشّرك ؛(19) گنجها را بيرون مىآورد و شهركهاى شرك را فتح مىكند.»
3- تمام گنجها با بركاتش: على (ع) در اين زمينه فرمود: «و تظهرُ له الكنوزُ ؛ تمام گنجها(ى عالم) براى او آشكار مىشود.»
و بركات نيز بر آن افزوده مىشود. امام صادق (ع) فرمود: «تُظهرالارض كنوزها و تُبْدى بركاتها؛ زمين تمام گنجينههاى خود را آشكار مىسازد و بركاتش را بيرون مىفرستد.»
بر اثر وجود بابركت آن حضرت و پاك شدن زمين از لوث وجود ناپاكان، بارانهاى مناسب و موسمى به صورت متناوب فرو خواهد آمد، و بر اثر اين بارندگيهاى متناوب وضعيت كشاورزى رونق بالايى گرفته و زمين سرسبز و آباد خواهد شد، اين آبادى، هم فقرزداست و هم باعث پاكيزگى هواى زمين از آلودگى خواهد گشت و از طرف ديگر با تدبير آن حضرت جلوى صنايع و گازهاى سمّى و گلخانهاى كه عامل آلودگى هوا هستند گرفته مىشود. در روايات تعبيرات زيبايى از آمدن بارانهاى متناسب و مفيد و آبادانى زمين و سرسبزى شگرف آن به ميان آمده است كه به نمونههايى اشاره مىشود.
در مورد نزول باران به اين روايات برخورديم:
1- نزول بركت از آسمان، ابونعيم از رسول خدا (ص) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «يخرج رجلٌ من اهل بيتى و يعمل بسنّتى و ينزّلُ اللّه له البركة من السّماء؛(20) مردى از اهل بيت من قيام مىكند و طبق سنت من رفتار مىنمايد و خداوند بركت را براى او از آسمان نازل مىكند.»
2- ابوسعيد خدرى از پيامبر(ص) نقل كرده است كه حضرت فرمود: «يخرجُ اُمّتى المهدى، يسقيه اللّهُ الغيث، تخرج الارض نباتها و يعطى المال صحاحاً، و تكثرُ الما شيّة، و تعظُمُ الامّةُ؛(21) در پايان روزگار امّت من، مهدى (ع) خروج مىكند، خداوند در زمان او زمين را با باران رحمتش سيراب مىنمايد و زمين گياهانش را مىروياند او ثروت را به طور مساوى بين مردم تقسيم مىكند، در آن زمان چهارپايان فراوان شود(و دامدارى رونق يابد) و امت بسيار بزرگ و با عظمت گردد.»
3- زيادى باران و وفور نعمت: پيامبر اكرم(ص) فرمود: «تنعّم اُمّتى فى زمن المهدىّ نعمةً لم يتنعّموا مثلها قطُّ، يرسل السّماءُ عليهم مدراراً و لاتدعُ الارض شيئاً من نباتها الّا اخرجته و المال يومئذٍ كدوس يقوم الرّجلُ يقولُ: يامهدى! اعطنى فيقول خذ؛(22) امّت من در زمان مهدى (ع) آنچنان از نعمت الهى بهرهمند مىشوند كه هرگز نظير آن ديده نشده است، آسمان باران رحمتش را سيل آسا بر آنها فرو مىريزد، زمين چيزى از گياهانش را باقى نمىگذارد جز اين كه آن را مىروياند. در آن روز ثروت بر روى هم انباشته مىشود، هر كسى كه بيايد و بگويد: اى مهدى! به من عطا كن، مىفرمايد: بگير.»
محمد بن سنان با سندش از امام صادق(ع) نقل مىكند كه حضرت فرمود: «توصلوا و تبارّوا و تراحموا فوالّذى فلق الحبّة و برء النسمة لياْتينّ عليكم وقتٌ لا يجدُ احدكم لديناره و درهم موضعاً؛(23) صله رحم به جاى آوريد و با همديگر نيكى و مهربانى كنيد كه سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد روزى فرا مىرسد كه يك نفر از شما نتواند محلى را پيدا كند براى مصرف درهم و دينارش.»
على (ع) فرمود: «اگر قائم ما قيام كند، آسمان بارانش را نازل مىكند و زمين گياهان خويش را بيرون نمايد، پرندگان و چهارپايان در آشتى به سر برند تا آنجا كه زنى از عراق به شام مىرود هر جا پا مىگذارد سرسبز است، و در حالى كه زينت او برسرش مىباشد، هيچ درندهاى مزاحم او نمىشود.»(24)
و در جاى ديگر فرمود: «يخرج فى آخر اُمّتى المهدى يسقيه اللّه الغيث و تخرجُ الارض نباتها و تكثرُ الماشية و تعظمُ الاُمّةُ؛(25) در پايان امّت من مهدى خروج مىكند، خداوند براى او باران مىفرستد و زمين گياه خويش را بيرون مىكند… و گلّهها فراوان شده و امّت (اسلام) بزرگ خواهد شد. مجموعه اين عوامل باعث مىشود در دوران ظهور حضرت مهدى (ع) آنچنان زندگى با رونق و بانشاط به وجود آيد كه در هيچ زمانى چنان زندگى ديده نشده است. جالب اين است كه در اين زمينه روايت بسيار زيبايى در منابع اهل سنت آمده كه بخوبى چنان زندگى را به تصوير كشيده است.
ابن شيبه از رسول خدا نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «يكون فى اُمّتى المهدى تعيش اُمّتى فى زمانه عيشاً لم تعشهُ قبل ذلك ؛(26) در بين امّت من مهدى خواهد بود آن چنان امتم در زمان او (با وضعيت مناسب روحى و اقتصادى) زندگى مىكنند كه قبل از آن چنان زندگى اى نداشتهاند.»
آنچنان زندگى به وجود خواهد آمد كه تمام هستى از حكومت او اعلام رضايت مىكنند حتى پرندگان هوا.
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «المهدىُّ رجلٌ من ولدى… يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السّماءِ و الطّيرُ فى الجوّ؛(27) مهدى مردى است از فرزندان من… در دوران خلافت او اهل زمين و آسمان و پرندگان هوا رضايت دارند»و در روايتى حذيفه يمانى از پيامبر نقل كرده كه فرمود: «يفرح به اهل السّماء و اهل الارض و الطّير و الوحوش و الحيتان فى البحر؛(28) ساكنان آسمان، مردم روى زمين، پرندگان هوا، درندگان صحرا، و ماهيان دريا همه و همه از او خشنود مىشوند.»
حتى مردگان و رفتگان از دنيا در عالم برزخ از بركت وجود حضرت مهدى (ع) و وضعيتى كه پيش آمده شاد و خوشحال مىگردند «مردهاى (از مؤمنان) باقى نماند، مگر آنكه خوشحالى (قيام مهدى) برقلب او وارد مىشود در حالى كه در قبر و عالم برزخ مىباشد، همديگر در قبرهايشان زيارت مىكنند و بشارت قيام مهدى را به همديگر مىدهند»(29) ه – امنيت همه جانبه
از ديگر دستاوردهاى حكومت مهدوى امنيّت فراگير و همه جانبه است كه مهمترين دغدغه بشريت در عصر كنونى شمرده مىشود. به وجود آمدن امنيت همه جانبه در منابع دينى هم به صورت كلى به عنوان دست آورد حكومت مهدوى شمرده شده است و هم به صورت خاص و موردى تبيين و مشخص شده است.
اما به صورت كلى به اين موارد برمى خوريم.
1- قرآن كريم مىفرمايد: «وعد الله الّذين آمنوا منكم و عملوا الصّالحات ليستخلفنّهُم فى الارض كما استخلف الّذين من قبلكم و ليمكّننّ لهم دينهم الّذى ارتضى لهم و ليُبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً يعبُدُوننى لا يشركون بى شيئاً و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون؛(30) خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهايى شايسته انجام دادهاند وعده مىدهد كه قطعاً آنان راحكمران روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد و اين آيينى را كه براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيّت و آرامش (همه جانبه) مبدّل مىكند (آنچنان) كه تنها مرا مىپرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت، و كسانى كه پس از آن كافر شوند آنها فاسقانند.»
از مرحوم طبرسى نقل شده است كه اهل بيت فرمودهاند «انّها فى المهدىّ من آل محمدّ؛(31) اين آيه درباره مهدى آل محمّد مىباشد.»
و از تفسير روح المعانى از امام سجاد(ع) نقل شده است كه «آنها به خدا سوگند، شيعيان هستند خداوند اين كار را براى آنها به دست مردى از ما انجام مىدهد كه «مهدى» اين امّت است، زمين را پراز عدل و داد مىكند، آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد، و هم او است كه پيامبر(ص) در حق وى فرمود: اگر عمر دنيا جز يك روز باقى نماند خداوند آن روز را آن قدر طولانى مىكند تا مردى از دودمان من كه نامش نام من است حاكم برزمين شود، و صفحه زمين را پر از عدل و داد مىكند آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.»(32)
روايات فوق اوّلاً تأييد مىكند كه آيه ى فوق مربوط به حضرت مهدى است و آن امنيّت همه جانبه مربوط به دوران حكومت او مىشود و ره آورد ظهور است.
ثانياً خود برقرارى عدالت همه جانبه از عوامل اصلى برقرارى امنيّت همگانى و همه جانبه است.
و در دعاى افتتاح با اشاره به همين آيه مىخوانيم «و صلّ على ولىّ امرك القائم المؤمّل و العدل المنتظر… الّلهمّ اجعلهُ الدّاعى الى كتابك، و القائم بدينك، استخلفْهُ فى الارض كمااستخلفت الّذين من قبله مكّن له دينه الّذى ارتضيته له، ابدله من بعد خوفه امناً يعبدك لا يشرك بك شيئاً؛(33) و درود بفرست بر ولىّ امرت، قيام كننده تمنّا شده، و عدل انتظار رفته، خدايا او را دعوت كننده به كتابت و برپا دارنده دينت قرار بده، و جانشين گردان او را در زمين چنان كه كسانى قبل از او را جانشين قرار دادى، و ريشه دار گردان براى او دينى را كه پسنديدهاى و ترس او را به امنيت تبديل گردان تا تو را بپرستد و چيزى را با تو شريك قرار ندهد.»
اما به صورت موردى و جزئى نيز به اقسام امنيت اشاره شده كه به نمونههايى مىپردازيم: 1- امنيّت قضائى:
امام صادق (ع) فرمود: «اذا قائم القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ايامه الجور…؛(34) هنگامى كه قائم ما قيام كند به عدالت حكم مىكند و در دوران او ستم برداشته مىشود.»
امام صادق (ع) فرمود: «هنگامى كه قائم قيام كند براى هر كشورى از كشورهاى جهان فرمانروايى مىفرستد و (به او) مىگويد: دستور العمل تو در كف دست تو مىباشد هرگاه حادثهاى براى تو روى دهد كه حكم آن را نفهمى و ندانى چگونه در مورد آن داورى كنى، به كف دستت نگاه كن و به آنچه در آن است عمل كن »(35) درك واقعى روايت فوق براى ما مشكل است اين قدر مسلّم است كه دستورات دقيق قضائى بدون هيچ گونه اشتباه و خطائى در دسترس حاكمان و قضات قرار مىگيرد.
امنيت قضائى تا آنجا توسعه مىيابد كه زنان در منزل نيز بين فرزندان و در حق شوهران داورىهايى مىكنند كه براساس كتاب الهى است. امام باقر(ع) فرمود: «در زمان او آن قدر به شما دانش و حكمت داده مىشود كه زن خانه دار در خانه خود با كتاب خدا و سنت پيامبر داورى مىكند»(36)
اين نهايت پيشرفت در امر داورى است كه در امور جزئى زندگى روزمره كه نياز به داورى است نيز بر اساس كتاب و سنت حكم مىشود. 2- امنيّت راهها
ناامنى راهها از جهات مختلف (تصادفات، راهزنها، خطرهاى ديگر…) از دغدغههاى ديگرى است كه در دوران ظهور مهدى تبديل به آرامش و امنيّت مىشود.
امام صادق(ع) فرمود: «اذا قام القائم… امنت به السّبل؛(37) هر گاه قائم ما قيام كند… راهها امن مىگردد.»
در روايت ديگرى مىخوانيم كه امام باقر (ع) فرمود: «و وسّع الطريق الاعظم و كسر كلّ جناح خارج فى الطّريق، و ابطل الكنف و الميازيبٍ الى الطّرقات، و لا يترك بدعةً الّا ازالها و لا سنّةً الّا اقامها؛(38) راههاى اصلى را توسعه، بالكن هايى كه به داخل راهها آمده از بين مىبرد، ناودانهايى را كه به كوچه مىريزد برمى دارد، هيچ بدعتى نميماند مگر اين كه آن را از بين مىبرد، و هيچ سنّت نيكى نميماند جز اين كه آن را برپا مىدارد.»
و همچنين على (ع) فرمود: «اگر قائم ما قيام كند… پرندگان و چهارپايان در آشتى به سر برند و تا آنجا كه زنى از عراق به شام مىرود و هر جا پا مىگذارد سرسبز است و در حالى كه زينت او بر سرش مىباشد هيچ (انسان) و درندهاى مزاحم او نمىشود.»(39)
در روايات فوق كوچكترين ناامنى طريق و راهها، همچون وجود ناودانهاو بالكنها نيز مورد توجّه قرار گرفته، كه در آن زمان حتى از اين ناحيه نيز نگرانى در كار نخواهد بود. 3-4-5 – امنيت مالى، جانى، ناموسى و…
در روايت طولانى از اميرمؤمنان على(ع) چنين نقل شده است: «حضرت مهدى (ع) فرمان روايان خود را به تمام كشورها مىفرستد تا عدالت را در بين مردم پياده كنند (در آن زمان) گرگ و گوسفند در يك مكان مىچرند، كودكان با مارها و عقربها بازى مىكنند و هيچ آسيبى به آنها نمىرسد. شرّ و بدى از بين مىرود و خير و خوبى ميماند. انسان يك مدّ مىكارد و 700 مدّ حاصل برداشت مىكند چنان كه قرآن كريم مىفرمايد:«همانند يك دانه كه از آنها هفت خوشه برويد در هر خوشهاى صد دانه داشته باشد، و خداوند به هر كس كه بخواهد بيشتر هم عطا مىفرمايد.»(40)
ربا برداشته مىشود، زنا برداشته مىشود، شرابخوارى از بين مىرود، ريا و خودنمايى از بين مىرود، مردم به اطاعت و عبادت رو مىآورند. دين و آيين رونق مىيابد. نمازها با جماعت خوانده مىشود، عمرها طولانى مىشود، امانتها رعايت مىشود، درختان پرثمر مىشود، بركتها بسيار زياد مىگردد، اشرار به هلاك مىرسند، از دشمنان اهل بيت كسى باقى نميماند.»(41)
در روايت فوق هم به امنيّت مالى اشاره شده مانند از بين رفتن ربا خوارى و خيانتهاى مالى، و همين طور كم محصولى، و هم امنيّت جانى، مانند سالم ماندن از شروران، چون اشرارى باقى نميماند و سالم ماندن از گزندگان و درندگان و در نتيجه عمرها طولانى مىشود و همين طور به امنيت ناموسى اشاره دارد كه در آن زمان بساط بى عفتى برچيده مىشود و از همه مهمتر امنيت دينى و معنوى كاملى برقرار مىشود. و عدالت فراگير
با پيشرفت علم و دانش و رشد عقلانى بشريت، و بهبودى اوضاع اقتصادى جهان در تمام بخشها، و برقرارى امنيّت جامعه، بشر طعم شيرين عدالت همه جانبه را خواهد چشيد، و در آن دوران خواهد فهميد كه عدالت فراگير واقعى يعنى چه؟ در اين زمينه روايات فراوانى وجود دارد كه فقط به نمونههايى اشاره مىشود. 1- عدالت فقرزدا
احمدحنبل در كتاب مسند خود از پيغمبر اكرم (ص) نقل مىكند كه فرمود: «ابشّركم بالمهدىّ يبعثُ فى امّتى على اختلاف من النّاس و زلازل، فيملأ الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً يرضى عنه ساكن السّماء و الارض، يقسّم المال صحاحاً؛ شما را به ظهور مهدى بشارت مىدهم، او در ميان امت من برانگيخته مىشود، ظهور وى پس از اختلاف زياد و تزلزل و عدم امنيت خواهد بود (پس از ظهور) زمين را پر از عدل و داد مىكند، همان گونه كه پراز ظلم و جور شده است. ساكنان آسمانها و زمين از او راضى مىشوند و اموال را به طور صحيح تقسيم مىكند.
فقال له رجلٌ :ما صحاحاً؟ قال: بالسّويّة بين النّاس قال: و يملأ اللّه قلوب امة محمّد (ص) غنىً و يسعهم عدله حتّى يأمر منادياًفيقول من له فى مال حاجةً فما يقوم من النّاس الّا رجلٌ فيقول: ائت السّادن يعنى الخازن فقل له: انّ المهدى يأمرك ان تعطينى مالاً؛ پس مردى پرسيد معنى صحيح چيست؟ فرمود: مال را به طور مساوى در ميان مردم تقسيم مىنمايد سپس فرمود: خداوند دلهاى پيروان محمّد(ص) را پراز بى نيازى مىكند، و عدالت مهدى همه جا را فرا مىگيرد تا آنجا كه دستور مىدهد كسى با صداى بلند اعلام كند: هر كس نيازى مالى دارد برخيزد هيچ كس اظهار نمىنمايد جز يك نفر، امام دستور مىدهد نزد خزانه دار برود و به او بگويد: مهدى (ع) به تو فرمان مىدهد كه مالى در اختيار من قراردهى.
فيقول له: احثّ حتّى اذا جعله فى حجرة و ابرزه ندم فيقول كنت اجثع امّة محمدً(ص) نفساً او عجز عنّى ما وسعهم قال: فيردّه فلا يقبل منه فيقال له: انّا لا نأخذ شيئاً اعطيناه؛ پس خزينه دار مىگويد: بگير و دامن او را پر مىكند چون در اختيار او قرار مىگيرد پشيمان مىشود كه چرا آزمند و حريص شده است. لذا مال را بر مىگرداند، ولى خزينه دار نمىپذيرد و مىگويد: ما آنچه را كه بخشيديم پس نمىگيريم.»(42)
نكته در خور دقت در روايت فوق كه خيلى از مشكلات را حل مىكند اين است كه امّت پيامبر و مردم در آن زمان از نظر روحى و روانى به حالت استغنا و بى نيازى مىرسند و از آز و حرص پاك مىگردند اين عامل، هم عدالت فراگير را در پى دارد، و هم بهبودى وضعيت اقتصادى جامعه را بدنبال دارد، و هم ضامن بقاء و ماندگارى امنيّت همه جانبه است.
2- مسلم بن حجاج نيشابورى در كتاب «صحيح» خود از ابوسعيد خدرى و جابربن عبدالله نقل مىكند كه پيامبراكرم (ص) فرمود: «يكون فى آخر الزّمان خليفة يقسّم المال و لايعدّهُ؛(43) در آخر الزّمان خليفهاى مىآيد كه مال را بى حساب (بين همه) تقسيم مىكند.»
در منابع شيعه احاديث فراوان در اين باب داريم كه به برخى موارد اشاره مىشود:
3- على(ع) مىفرمايد: «الا و فى غد و سيأتى غدٌ بما لا تعرفون يأخُذُ الوالى من غيرها عمّالها و على مساوئى اعمالها، و تخرج له الارض افاليذ كبدها و تلقى اليه سلماً مقاليدها فيريكهم كيف عدلُ السّيرة، و يحيى ميّت الكتاب و السّنّة؛(44) آگاه باشيد! فردايى كه شما را از آن هيچ شناختى نيست زمامدارى حاكميت پيدا مىكند كه غير از خاندان حكومت امروزى است (او مهدى است) و عمّال و كارگزاران حكومتها را بر اعمال بدشان كيفر خواهد داد. زمين ميوههاى دل خود را براى او بيرون مىريزد، و كليدهايش را به او مىسپارد. او روش عادلانه در حكومت حق را به شما مىنماياند و كتاب (خدا) و سنت (پيامبر(ص)) را زنده مىكند»
4- امام باقر (ع) فرمود: «اذا قام قائم اهل البيت، قسّم بالسّويّة، و عدل فى الرّعّيه فمن اطاعه فقد اطاع اللّه، و من عصاهُ فقد عصى اللّه؛(45) هنگامى كه قائم اهل بيت قيام كند، مال را به طور مساوى تقسيم مىكند و در ميان رعيت به عدالت رفتار مىنمايد پس هر كس كه از او فرمان بردارى كند از خدا فرمان بردارى كرده، و هركس كه او را نافرمانى كند خدا را نافرمانى كرده است، و در ادامه فرمود :زمين را پر از عدل و داد و روشنايى مىكند چنان كه پر از ظلم و جور و شرّ شده بود»
5- امام صادق (ع) فرمود: «و اذا قائم القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ايّامه الجور؛(46) زمانى كه قائم قيام كند، به عدالت حكم او حكومت مىكند، و در دوران (حكومت) او ستم (از روى زمين) برداشته مىشود.»
با عدالت فراگير و از بين رفتن ستم اساسىترين مشكل بشرى كه تبعيضها و بى عدالتىها و نابرابرى مىباشد از بين خواهد رفت، و در آن روزگار است كه بشر روى خوش ديده و طعم شيرينى عدالت را خواهد چشيد. ه – آزادى كامل و واقعى
از ديرينهترين آرزوها و خواستههاى بشرى در طول تاريخ آزادى واقعى داشتن و آزاد زيستن بوده، در راه به دست آوردن اين نعمت خدادادى تلاش و انقلابها نموده اما هرگز آن آزادى واقعى نصيب بشر نگشته است چرا كه بسيارى آن را به آزادى جنسى و حيوانى تعبير نمودند و انسان را در حد يك حيوان بى بندو بار سقوط دادند، و مدعيان آزادى و دمكراسى نيز از آزادى آن معانى را مد نظر داشته و دارند كه به نفع خودآنهاست و منافع آنها را تأمين مىكند، در مهد به اصطلاح آزادى يعنى فرانسه، انسان آزاد هر كار خلاف انسانى انجام دهد، و حتى همجنس بازى آزاد و قانونى است ولى پوشيدن روسرى و داشتن حجاب كه انتخابى است براى حفظ عفت و نجابت آزاد نيست و همين طور كشورهاى ديگر كه انسان عار دارد از آنها نام ببرد، در يك كلام انسان امروز نه آزادى فكرى دارد و نه آزادى معنوى، نه آزادى انتخاب دارد، و نه آزادى ابراز و بيان، از همه بدتر اسير خواستهاى مختلف حيوانى خويش گشته است. به اين جهت نياز است كه منجى واقعى بشر بيايد تا انسان را واقعاً آزاد كند و از هر جهت انرژى خفته انسانها آزاد گردد تا بتواند به سمت بى نهايت به پرواز در آيد و هيچ كس نتواند مانع او شود.
يكى از بزرگترين ره آوردهاى ظهور مهدى(ع) و حكومت مهدوى، تحقق آرزوى ديرينه بشر، آزادى واقعى و كامل است در اين باب امير مؤمنان على (ع) مىفرمايد: «الا و انّ من ادركها منّا يسرى فيها بسراجٍ منيرٍ، و يحذو فيها على مثال الصّالحين ليحلّ فيها ربقاًو يعتق فيها رقّاً، و يصدع شعباً و يشعب صدعاً؛(47) بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدى (ع)) كه فتنههاى آينده را در يابد با چراغى روشنگر در آن گام مىنهد و بر همان سيره و روش پيامبر(ص) و امامان (ع) رفتار مىكند تا گرهها (و بندها) را بگشايد، بردگان و ملّتهاى اسير را آزاد سازد، جمعيّتهاى گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع آورى مىكند.» برآورده شدن آرزوها
ره آورد ديگرى كه در روايات به آن اشاره شده است و در واقع جمع بندى تمامى دست آوردهاست برآورده شدن تمامى آرزوهاى منطقى بشرى در آن دوران است. على (ع) مىفرمود: «و اراكم ما كنتم تأملون؛(48) در (دوران مهدى (ع)) است كه نشان مىدهد آنچه را آرزو داشتيد(و به آرزوهاى خود خواهيد رسيد).»
اهم آرزوهاى واقعى بشر همان است كه در مجموع مقاله به آن اشاره و در روايتى به مجموع آنها اشاره شده كه به عنوان حسن ختام تمامى آن را منعكس مىكنيم.
شيخ مفيد و مرحوم مجلسى با اسناد خود از امام صادق (ع) نقل كردهاند كه آن حضرت فرمود: «اذا قائم القائم حكم بالعدل، و ارتفع فى ايّامه الجورُ، و امنت به السّبلُ و اخرجت الارض بركاتها؛ هنگامى كه (حضرت) قائم (ع) قيام كند، به عدالت حكم و حكومت مىكند، و در دوران حكومت او (در روى كره زمين) ظلم برچيده مىشود، و راهها امن مىگردد. زمين بركات خود را خارج مىسازد. «و ردّ كلّ حقّ الى اهله و لم يبق اهل دينٍ حتّى يظهروا الاسلام و يعترفوا بالايمان، اما سمعت اللّه سبحانه يقول «وله اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً و اليه يرجعون»(49) هر حقّى به صاحب حق بر مىگردد و هيچ پيرو دينى در روى زمين باقى نمىماندمگر اين كه دين اسلام را مىپذيرد و ايمان مىآورد آيا نشنيدهاى كه خداوند سبحان مىفرمايد: «هر كس در آسمانها و زمين است خواه ناخواه در برابر او تسليم هستند و همه به سوى او باز مىگردند» «و حكم بين النّاس بحكم داود و حكم محمّد(ص) فحينئذٍ. تظهر الارض كنوزها و تبدى بركاتها و لا يجد الرّجل منكم يومئذٍ موضعاً لصدقته و لا لبرّه، لشمول الغنى جميع المؤمنين» و او (مهدى(ع)) در ميان مردم به حكم حضرت داود(ع) و حكم حضرت محمد(ص) حكومت مىكند. پس در اين هنگام است كه زمين گنجينههاى خود را آشكار مىسازد، و بركتهايش را بيرون مىفرستد ديگر انسان براى صدقه و بخشش محلى پيدا نمىكند، زيرا بى نيازى همه مؤمنان را در برمى گيرد.
ثم قال: انّ دولتنا آخر الدّول و لم يبق اهل بيتٍ لهم دولةٌ الّا ملكوا قبلنا لئلّا يقولوا اذا رأوا سيرتنا، اذا ملكنا سرنا بمثل سيرة هؤلاء و هو قول اللّه تعالى: «و الْعاقبةُ للْمتّقين»(50) سپس فرمود: دولت ما در پايان همه دولتها خواهد بود. و هيچ خاندانى كه بخواهند به حكومت برسند باقى نخواهند ماند مگر اين كه پيش از ما حكومت خواهند نمود. و اين بدان جهت است كه وقتى راه و روش ما را ديدند، نگويند: اگر ما هم به حكومت مىرسيديم مانند اينها به عدالت رفتار مىكرديم و اين است معناى سخن خداى تعالى كه فرمود: «سرانجام كار از آن پروا پيشهگان است»
اى دل نخور اندوه و غم سرها به سامان مىرسد
با يك جهان شور و شعف آن جان جانان مىرسد
ويرانگر كاخ ستم باجيش ايمان مىرسد
احياگر دين خدا حامى قرآن مىرسد
چشم انتظاران را بگو يوسف زكنعان مىرسد
اى دل شب هجرانها آخر به پايان مىرسد پاورقي ها:پىنوشتها: – 1- بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، ج 52، ص 336، ح71، ص 328. 2- كمال الدين شيخ صدوق، قم، جامعه مدرسين، 1405، ص 653. 3- علل الشرايع، ج 1، ص 244، و كتاب الغيبه، شيخ طوسى، ص 166 و… . 4- موسوعة احاديث المهدى، كورانى، قم، مؤسسه المعارف الاسلاميه، 1411، ج 4، ص 53 – متن حديث چنين است. 5- كلمه بريد شامل: پست، تلگراف، تلفن، تلويزيون و رايانه و… مىشود. 6- بحارالانوار، ج 52، ص 336،ج72، كافى، ج 8، ص 241. 7- منتخب الأثر، ص 483، حديث 3، حق اليقين شبّر، ص 229، ح 1 . 8- بشارة الاسلام، ص 243. 9- بحارالانوار، ج 52، ص 321. 10- غيبت شيخ طوسى، ص 204، اعلام الورى، ص 425. 11- بحار الانوار، ج 52 ،ص 312. 12- فصول المهمة، ص 297، مسند احمد، ج 3، ص 37. 13- كافى، ج 8، حديث 597، بشارة الاسلام، ص 246. 14- منتخب الأثر، فصل 7، ص 478، باب 7، حديث 2. 15- سنن ترمندى، بيروت، دارالفكر، 1408 ه. ق، ج 4، ص 439 ، حديث 2232. 16- بحارالانوار، ج 52، ص 390، ذيل روايت 212. 17- منتخب الأثر، فصل 2، باب 1، ص 168، حديث 78. 18- مستدرك حاكم، ج 4، ص559. 19- بحارالانوار. 20- عقدالدرر، مقدسى شافعى. 21- منتخب الأثر، فصل 7، ص473، باب 4، ح 1، مستدرك حاكم، ج 4، ص588. 22- عقدالدرر، باب 7، ص 195، الفتن، نعيم بن حمّاد، ص 253، حديث 992. 23- غيبت نعمانى، ص 150، باب 10، حديث 8. 24- بحار الانوار، ج 10، ص 104، حديث 1. 25- حديث 38700، ميزان الحكمه، ج 1، ص 187، حديث 1245. 26- الكتاب المصنف، ابن ابى شيبه، بيروت، دارالكتب العلمية، ج 7، حديث 19484، رك: بحار الانوار، ج 51، ص 78. 27- عقد الدرر، مقدّسى شافعى، قم جمكران اول، 1416ق، باب 3، ص 34، منتخب الأثر، ج 2، ص 136. 28- منتخب الأثر، فصل 7، ص 472، باب 3، حديث 3، الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 82. 29- كمال الدين، شيخ صدوق، مؤسسه النشرالاسلامى، ص 653، منتخب الأثر، ج 2، ص 139، حديث 506. 30- سوره نور، آيه 55. 31- مجمع البيان، ج 7، ص 152، به نقل از تفسير نمونه، چاپ بيست و ششم، ج 14، ص 568. 32- در كتاب منتخب الأثر، لطف الله صافى ص 123، حديث به اين مضمون از منابع مختلف اسلامى مخصوصاً از منابع سنّت نقل شده است، به ص 247 به بعد آن مراجعه شود. 33- مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح، ص 360. 34- بحار الانوار، ج 52، ص 338، حديث 83، ارشاد مفيد، ص 364. 35- بحار الانوار، ج 52، ص 365، حديث 144، غيبت نعمانى، ص 319، باب 21، حديث 8. 36- «و تؤتون الحكمة فى زمانه حتّى انّ المرأة لتقضى فى بيتها بكتاب اللّه و سنّة رسوله» بحار الانوار، ج 52، ص 352، حديث 106. 37- بحار الانوار، ج 52، ص 338، حديث 83. 38- همان، ج 52، ص 339، حديث 84، وارشاد مفيد، ج 2، ص 385. 39- كنزالعمال، 38700 و ميزان الحكمه، ج 1، ص 187، ح1245. 40- سوره بقره، آيه261. 41- عقدرالدرر، ص 211، باب 7. 42- مسند احمد حنبل، ج 3، ص 38. 43- صحيح مسلم، ج 2، ص 672، كتاب الفتن و اشراط الساعه، حديث 67. 44- نهج البلاغه، محمد دشتى، ص 182، خطبه 138. 45- غيبت نعمانى، باب 13، ح 26، ص 342. 46- بحارالانوار، ج 52، ص 338، حديث 83. 47- خطبه 150، ص 194، نهج البلاغه، محمد دشتى. 48- همان، ص 186. 49- سوره اعراف، آيه 128. 50- بحار الانوار، ج 52، ص 338، حديث 83، ارشاد مفيد، ج 2، ص 364.