قسمت اول پرتو افشانى عاشورا
شهادت حضرت امام حسين (ع) سبط نبى اكرم (ص) در عاشوراى سال 61 ه.ق از حماسهاى پرشور و مبارزهاى عميق بر عليه هر گونه بى عدالتى، جور و جفا حكايت دارد، خون شهيدان كربلا گويى در جام خورشيد ريخته شده و فجرو شفق را سرخ فام كرده و اين گوى فروزان چنين خون رنگ بر تمامى مناطق جهان مىتابد گويى مىخواهد هر روز به جهانيان تذكر دهد آن فريادهايى كه در گلوى حسين بن على(ع) و ياران باوفايش با خنجر خيانت و ستم خاموش گرديد، دفاع از حقيقت و عدالت بود، هنوز هم حلقوم خونين آن فداكاران فرزانه و جاويدان لحظه به لحظه چون صاعقهاى در اعماق زندگى امّت و ملتها طنين افكنده مىشود و رسالت عظيم و سترگ عاشورائيان را با ابهت و شكوهى شور آفرين منعكس مىنمايد و به مسلمانان و طالبان حق و علاقهمندان عدالت اين هشدار را مىدهد كه اگر چه جامعهاى به سوى توسعه اقتصادى و فنى روى آورد و از رونق علمى برخود ببالد مردمانش در باتلاقى از تبعيض و ستم بسر برند يا اقشارى از كشورهاى ديگر را در رنج و فشار قرار دهند، با وجود اين موفقيتها، در جاهليت بسر مىبرند و از آگاهى و بيدارى واقعى محرومند، تأكيد رسول اكرم(ص) و ائمه هدى(ع) و آن همه بركت، ثواب و فضيلت براى احياى فرهنگ عاشورا و زنده نگاه داشتن ياد ايثارگران وادى نينوا نه براى آن است كه مردم صرفاً عزادارى كنند و از فاجعهاى بنالند و برآن نوحه گر باشند ولى ذرهاى از پرتو عاشورا بر وجودشان نتابد، بلكه چنين توصيههاى مؤكّد براى اين منظور است كه اقاليم قبله همانگونه كه عاشورا را زنده نگاه مىدارند و پرتو افشانى خورشيد عاشورا را حفظ مىكنند با چنين پشتوانه درخشان و ارزشمند از همه ذلّتها، حقارتها برهند، بر غفلتها و جمودها و خمودها پشت كنند، نه خود بر ديگران ستم نمايند و نه اجحاف و ظلمى را بپذيرند تا عزّت راستين و آزادى واقعى را در آغوش بكشند، استكبار و اعوان و انصارش در طول تاريخ كوشيدهاند تا فروغ عاشورا را خاموش نگاه دارند يا احياى ياد حماسه آفرينان كربلا به گونهاى باشد كه خاصيت اصلى خود را به سوگواران انتقال ندهد، تا بتوانند به غارت فكرى، فرهنگى و استثمار اقتصادى و فشار سياسى خويش ادامه دهند. اما خوشبختانه اگر چه اين جرثومههاى فساد و تباهى تنگناهاو تضييقاتى را براى ارادتمندان امام حسين(ع) فراهم كردهاند ولى در اين راه توفيقى بدست نياوردهاند و فروغ عاشورا نه تنها در ميان شيعيان بلكه در بين مسلمانان جهان پرتو افشانى مىكند، عاشورا عامل مهمى براى گسترش فرهنگ اهل بيت در جهان بوده و نيز در هماهنگى و اتحاد مسلمانان جهان مؤثر بوده و آنان را براى رهايى از يوغ استعمار بسيج نموده است. يزيدبن معاويه كه بر اريكه قدرت نشسته بود، زير لب از فرط شادى پيروزى در كربلا نغمه هايى را در برابر تنهاى خسته و رنجور اسيران كربلا مىسرود، هيجان انتقام از فتح بزرگ بدر و خندق او را تا سر حد جنون پيش برده بود كه ناگهان زينب كبرى رسالت خود را آغاز كرد و در حالى كه زبان اميرمؤمنان (ع) را در كام داشت،
فريادش چنان در كاخ امويان طنين افكند كه گوش همه را نوازش داد و مقر يزيد را بر سر او و يارانش ويران كرد. آن بانوى فداكار گفت: اى يزيد، هر چه در توشه و توان دارى بكار گير. به خدا سوگند پيام ما خاموش نگشته و رسالت ما از بين نخواهد رفت، چند روزى بيش از اين باقى نخواهى ماند. بانگ قيام و اعتراض به گوش مىرسد و هنوز خطبه بانوى كربلا در بارگاه امويان پايان نگرفته بود كه انقلابىهاى كوفه به رهبرى صحابى بزرگ سليمان بن صردخزاعى با شعار «يالثارات الحسين» قيام كردند، در سال 65ه.ق اين قيام منجر به درگيرى با قواى اموى گرديد و پس از يك نبرد دلاورانه سليمان و يارانش به شهادت رسيدند. هنوز پرچم اين صحابى بر زمين نيفتاده بود كه مختار ثقفى رسالت انتقام از قاتلان حضرت اباعبدالله را بر دوش كشيد.
خلفاى اموى، مروانيان و عباسيان كوشيدهاند همه جا چنان اختناقى ايجاد كنند كه مبادا بار ديگر شور حسينى برپا كنند، آنان زيارت كربلا را ممنوع كرده بودند و علاقهمندان به مرقد امام حسين را تحت شديدترين شرايط شكنجه و اختناق قرار مىدادند. متوكل خليفه عباسى كه پس از مرگ واثق (برادرش) چهارده سال و چند ماه حكومت كرد سادات و بازماندگان خاندان عترت را تحت فشارهاى سختى قرار داد، او نه تنها افرادى را كه در قيد حيات بودند شكنجه مىنمود بلكه شهداى اين ستارگان فروزان را مورد بى احترامى قرار مىداد وى مرقد مطهر و منوّر امام حسين و منازل و اماكن اطراف آن را ويران كرد و مردم را از زيارت آن حضرت بازداشت و تهديد نمود هر كس به زيارت امام حسين برود و دستگير گردد، در زير زمين زندانى مىشود.(1)
با وجود اين سختگيرىها، تهديدها و كشتارها كربلا ميعادگاه عاشقان جان بركف گرديد و حرم حسين كه توسط عباسيان بسته شده و از آن ويرانهاى باقى نمانده بود، هرگز خالى از زائر نگرديد و مردم از نان و آب خود مايه گذاشتند تا بارگاه مطهر امام حسين در كربلا هرچه شكوهمندتر، و با معمارى و جلوههاى جالب بازسازى و احيا گردد و هر روز كه مىگذرد توجه مشتاقانه مردم به سوى اين بارگاه نورانى افزايش مىيابد و بركات آن چون رايحهاى معطر تمامى جهان اسلام را در بر گرفته است.
تأثير شگفت فرهنگ عاشورا آن چنان است كه مهاتما كاندى از قلب هندوستان فرياد مىزند: «من مبارزه با استعمار را از عاشورا آموختم». و شيخ محمد مدنى از مصر مىنويسد: ما بايد از ياد ماه محرم درس بياموزيم و شيخ عبدالله علايلى درباره يك شب عاشورا كه در مصر برگزار مىشود كتابى ارزشمند مىنويسد و اقبال لاهورى متفكر اصلاح طلب اهل پاكستان ياد آور مىشود:
رمز قرآن از حسين آموختيم
ز آتش او شعلهها اندوختيم(2)
محمد واعظ زاده خراسانى مىگويد از آيةالله بروجردى شنيدم كه مرحوم شيخ عبدالمجيد سليم از حادثه كربلا به شدت ناراحت بود و مىگفت: اين فاجعه لكه ننگى است بر دامن اسلام و اى كاش چنين حادثهاى در تاريخ اسلام رخ نداده بود. شيخ عبدالمجيد سليم شيخ اسبق جامع ازهر و استاد شيخ محمود شلتوت و يكى از طرفداران جدى تقويت مذاهب اسلامى و از جمله پايه گذاران دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه قاهره بود و با آية الله بروجردى مكاتبه داشت(3) آيةالله حائرى شيرازى مىگويد: در مدينه پاى منبر يكى از علماى اهل سنت بودم كه از سوى مقامات عربستان سعودى داراى صندلى مشخص و ميكروفون معينى هستند و كليد ميكروفون دست يك متصدى است و كسانى كه از قاضى القضات اجازه داشته باشند روى آن صندلى نشسته و مطالب را با اجازه رسمى بيان مىكنند. يك بار ديدم زنى كه نمىدانم اهل نيجريه و يا سودان بود كه پرسيد مىخواهم مرقد امام حسين را زيارت كنم حكم آن چيست، آرى در منطقهاى كه وهابيان نفوذ كامل دارند يك زنى غير شيعه و از قلب قاره آفريقا مىخواهد بارگاه امام حسين را زيارت كند، خطيبى كه آنجا بود گفت حرام است.(4) پس بوى بوستان عاشورا در همه جا مىآيد.
در خاورميانه (آسياى جنوب غربى)
1- عراق:
حادثه كربلا در سرزمين عراق روى داده است و بارگاه مطهر امام حسين (ع) موجب پيدايش شكلگيرى و گسترش شهرى به نام كربلاست كه نامش حماسه و قيام را در اذهان تداعى مىكند قبيله بنى حمراء از طوايف ايرانى تبار شيعه در كوفه نخستين كسانى بودند كه پس از واقعه كربلا به رغم ارعاب و تهديد بطور رسمى مجالس عزادارى براى امام حسين(ع) برپا كردند و براى خون خواهى سيدالشهداء به مختار پيوستند كه تعداد سپاهيان آنان به حدود 20000 نفر جنگجو مىرسيد. قبيله بنى اسد كه از طوايف شيعه و عرب تبار بودند بعد از عاشورا به صحراى كربلا آمدند و شهدا را به خاك سپردند، اكنون فرزندان آنان كه عشاير قابل توجهى را در عراق تشكيل مىدهند، هر سال به سنّت اجداد خود با حالتى آشفته، هروله كنان به سوى كربلا مىروند، جمعيت آنان به قدرى زياد است كه وسايل نقليه را از قبل به خارج از شهر كربلا مىبرند و معابر اين شهر به مسير رفت و آمد افراد پياده زائرين حسينى اختصاص دارد. طول صفوف آنان به قدرى است كه هر كدام، فرصت دارند صرفاً يك بار از يك در صحن وارد و از صحن ديگر خارج شوند، هنگامى كه ابوالعباس سفاح، اولين خليفه عباسى به قدرت رسيد (سال 132ه.ق) وى فرمان داد مرقد امام حسين (ع) را از سقف برخوردار سازند ولى هارون دستور داد آستان حسينى را ويران نمايند مأمون فرزند او، به كسب رضايت شيعيان پرداخت و زمينه هايى فراهم ساخت تا شيعيان از اطراف و اكناف به كربلا بيايند اما متوكل چنانچه اشاره كرديم دستور به تخريب بارگاه امام حسين (ع) را داد و ستمهاى او در خصوص شيعيان و آثار مذهبى و مقدس آنان به حدى رسيد كه فرزند المنتصر بر پدر شوريد و او را به هلاكت رسانيد و در سال 247 هجرى وقتى قدرت را بدست گرفت دستور داد تا عمارت مجلّلى در كربلا بر مزار مطهر امام حسين(ع) بنا كنند. با روى كار آمدن آل بويه، گسترش و تقويت تشيع در رأس كارها قرار گرفت و احمد معزالدوله ديلمى فرمان داد در سال 352 هجرى در عراق و خصوص بغداد در ايام عاشورا مردم بطور رسمى عزادارى كنند.(5)
فيليپ حتى استاد تاريخ اسلامى در دانشگاه برستن آمريكا مىگويد: مسلمانان شيعه در عراق براى زنده نگه داشتن ياد شهادت حسين هر سال در دهه اول محرم برنامه سوگوارى بر پا مىكنند و مجلس روضه خوانى و محفل دينى سالانه در دو فصل برگزار مىشود. اول آن در روز عاشورا و در كاظمين حوالى بغدادبرگزار مىشود، فصل دوم چهل روز بعد از عاشورا در كربلا انجام مىشود.(6)
در روز اربعين صدها هزار زوّار به سوى حرم حسين مىآيند كه در ميان آنان دستههاى بزرگى به نام دسته انصار در حركت است. عزاداران با حالتى از حزن و اندوه و با سرها و پاهاى برهنه و لباس سياه و علامت مصيبت زدگى گريه مىكنند، بر سرو صورت مىزنند و به رسول اكرم(ص) براى شهادت سبطاش امام حسين(ع) تسليت مىگويند. در جلو هر دسته پرچمهاى سياه در حال حركت است.(7)
در پيشاپيش برخى دستهها، شبيه برخى شهيدان كربلا و نيز لشكريان ستم مشاهده مىگردد، سپس هودجهايى از زنان در ميان آنان است و مانند اسيرانى كه از شام به سوى مدينه بر مىگردد، ظاهر مىشوند و روز اربعين از كربلا عبور مىكنند، جمعيت كثيرى با ديدن اين صحنههاى غمانگيز متأثر شده و بر سروسينه مىزنند.(8) دكتر على الوردى مىنويسد: همزيستى مسالمتآميز در منطقه دياله بين شيعه و سنى مشاهده مىگردد و بسيار ديده مىشود كه محله سنىها در برخى دستههاى عزادارى و مجالس حسينى شركت مىكنند و برخى از آنان دستههاى مخصوص به خودشان را بيرون مىآورند و اين وضع در شهرهايى چون ناصريه ديده مىشود.(9)
در انقلاب سال 1338ه.ق (1299 ه.ش – 1920 م) كه به رهبرى ميرزا محمدتقى شيرازى (ميرزاى دوم) در كربلا عليه استعمار انگلستان صورت گرفت، رؤساى قبايل پس از يك جلسه مهم در حضور اين مرجع بزرگ به زيارت مرقد امام حسين مشرف شده و با يكديگر بيعت كردند تا بدست آوردن شهادت يا پيروزى دست از مبارزه با استعمار برندارند، اين انقلاب كه با الهام از حماسه حسينى و توأم با سوگوارى در شهرهاى نجف، كربلا، كاظمين، كوفه، حلّه، رمادى، بعقوبه، ديوانيه و… پا گرفت، ضربات مهلكى بر پيكر استعمار وارد ساخت و در نهايت موجب تحولاتى در تاريخ اجتماعى سياسى عراق گرديد.
در سال 1378 ه.ق عبدالكريم قاسم و كمونيستها در عراق سختترين شرايط را براى زوّار و عزاداران امام حسين(ع) بوجود آوردند بعد از آن در سال 1382 ه.ق و زمان عبدالسلام عارف و برادرش عبدالرحمان عارف همان سختگيرىها عملى گرديد و دشمنى حكّام عراق با شيعيان عاشق حسين بن على(ع) استمرار يافت، در سال 1387 ه.ق كه طى يك كودتاى مجدد بعثىها بر سر كار آمدند، اين بار هدف اين تشكيلات فاسد، مسخ كامل شعائر حسينى خصوص مراسم عزادارى بود اما به رغم اين فشارها و اهانتها مردم در محرم سال 1396 ه.ق بزرگترين راهپيمايى مذهبى سياسى را ترتيب دادند كه حاصل آن چندين شهيد و زندانى بود، در بيستم صفر 1398 ه.ق مردم نجف اعم از كوچك و بزرگ در يك راهپيمايى با شكوه و با پاى برهنه راهى كربلا شدند، مبارزه با رژيم بعثى و سقوط اين قدرت باطل، شعارهاى مردم را در اين مسير هشتاد كيلومترى تشكيل مىداد. رژيم بعثى كه نتوانسته بود در مبدأ از خروج مردم جلوگيرى كند، كربلا را به اشغال نيروهاى نظامى در آورد و نيروهاى زرهى، توپخانه و هواپيماهاى خود را در ميان راه به مصاف راهپيمايان فرستاد، گلولههاى توپ و خمپاره افراد بسيارى را شهيد كرد بعدها هشت نفر در اين ارتباط علناً در بغداد محكوم به اعدام شدند و يكصد وبيست نفر زير شكنجههاى رژيم بعثى به شهادت رسيدند. يك بار ديگر عاشوراى سال 1399 اين حادثه تكرار شد و قيام مردم سركوب گرديد، وفاداران به حماسه عاشورا، در عراق، عشق و پيوند خود را با اين حماسه در قالب شعائر و برنامههاى مذهبى و احساسات پاك دينى حفظ كردهاند، دستهها و هيأتها و موكبها پايگاهى براى پيوستن علاقهمندان سيدالشهداء به اين تشكل مقدس محسوب مىشده است، هرگاه دستهاى به راه مىافتد در پيشاپيش آن پرچمى در اهتزاز است، برافراشتن عَلَم در هيأتهاى زائر و عزادار نوعى سازماندهى قواى عاشورايى و لشكر حسينى تحت پرچم كربلاست، شكوه اين دستهها موجى از احساسات رشد دهنده را بر مىانگيزد و دلها را با فرهنگ عاشورا پيوند مىزند و اشكهاى جارى شده، اين مودتها را امضاء مىكند.(10)
شهيد قاضى طباطبايى مىنويسد: در ايام اربعين در عراق بيش از يك ميليون نفوس با مواكب حسينى براى زيارت قبر مطهر امام حسين وارد كربلا مىشوند و اجتماع عظيم اتحادآميز و مودّت خيز فراهم مىآيد و آن شهرستان مقدس يكپارچه عزا وناله و نوحه و ندبه بر سيد مظلومان مىگردد و مواكب از حرم سيدالشهداء خارج شده، به حرم ابوالفضل (ع) مىروند و در آن روز اثرات نهضت حسينى در جلو چشم انسان مجسّم مىگردد.(11)
در ماجراى يورش وحشيانه اشغالگران آمريكايى و انگليسى به عراق مردم با تأثيرپذيرى از قيام حسينى و ترتيب دادن دستههاى عزادارى اراده و عزم خويش را در برابر متجاوزان، تقويت نمودند و اگر چه آنان از اواخر اسفند سال 1381 ه.ش از جرثومهاى چون صدام و حزب بعث رهايى يافتند اما به بهانه آزادى از نوع آمريكايى تحت فشار سياسى قواى بيگانه قرار گرفتهاند كه البته تأسّى به عاشورائيان و پيروى از رهبران روحانى و دلسوز و اتحاد و تفاهم آنان را از اين طوفان مىرهاند. 2- سوريه و لبنان
نخستين سوگوارىها در سوريه (شام) توسط اهل بيت امام حسين (ع) در بارگاه يزيد صورت گرفت كه مخالف و موافق را متأثر ساخت، وجود مزارها و مراقدى چون رأس الحسين و نيز مقام رؤوس شهداء در باب الصغير، بارگاه مقام حضرت زينب كبرى(س) و مرقد حضرت رقيه دختر امام حسين (ع) در اين سرزمين يادآور حماسه عاشورا و نيز فجايع امويان در قيام كربلا مىباشد.
اهالى سوريه و نواحى هم جوار، از زمان اتفاق حادثه نينوا در خانهها و مراكز عبادى آشكارا و پنهانى سوگوارى مىنمودهاند. حمدانيان از جمله حكمرانانى بودند كه به شيعيان اجازه دادند شعائر و مراسم خود را آزادانه و با شكوه هر چه تمامتر برگزار كنند، در عصر اين سلسله اقامه عزاى حسينى و نوحه سرايى وسيعتر و افزونتر گرديد. در زمان عثمانىها با فشار و اختناقى كه امراى اين خاندان براى علاقهمندان به خاندان عترت فراهم كردند، شيعيان يا ناگزير شدند مراسم سوگوارى را پنهانى برگزار كنند و يا آن كه به مناطق دور افتاده و كوهستانى چون جبل عامل كوچ كنند و اين نواحى را پايگاه خويش قرار دهند و در آنجا دستههاى عزادارى و مجالس نوحه خوانى براى شهيدان كربلا برگزار نمايند.
در حلب مشهدى قرار دارد كه به امام حسين (ع) نسبت داده مىشود كه از درآمد اوقاف آن در روز عاشورا مردم را اطعام مىكنند.(12) جعفر خليلى ملاقات خود با سيد محسن امين و توصيف عزادارىهاى سوريه را چنين يادآور مىشود: سيد محسن امين مرا دعوت كرد كه در يكى از مجالس سوگوارى حسين كه در دمشق اقامه مىگردد حاضر شوم، او به من گفت: در اين مجلس نكاتى را مىشنوى كه قبلاً كمتر شنيدهاى و خطباء جديدى مىبينى كه براى اين گونه مجالس آماده كردهام ومن كوشش مىكنم كه امثال آنان را افزايش دهم و به تو توصيه مىنمايم امشب در مجلسى كه به نام امام حسين (ع) برگزار مىشود حضوريابى(13)، مجالس سوگوارى در دهه اول محرم آغاز مىگردد و با تمام مظاهرش در روز عاشورا تجلّى مىكند.
در لبنان به رغم آن كه اكثريت مسلمان دارد و حكومت در دست مسيحيان است و مسلمين و خصوص شيعيان اقليت مردم شناخته مىشوند عاشورا حضور پرتحرك دارد و نيروى محركهاى گرديد براى سالها مبارزه و استقامت شيعيان اين سامان با استعمار فرانسه و تجاوزهاى رژيم اشغال گر قدس. شيعه و سنّى در لبنان عليرغم توطئههاى استكبارى به بزرگداشت مراسم عاشورا و احداث حسينيهها همت مىگمارند كه اين برنامه در اتحاد آنان دخالت مهمى دارد.(14)
ميشل مزاوى متذكر مىگردد لبنان در دوره سلسله مماليك كه اين كشور در كنترل مركز حكومت اين طايفه يعنى مصر بود، براى انجام شعائر مذهبى خصوص سوگوارى وضع دشوارى داشتند، به گفته وى شيعيان جبل عامل در برگزارى مراسم عاشورا از عراق و ايران تأثير پذيرفتهاند.(15)
آنچه كه قابل توجه است اجراى نوعى نمايش مذهبى يا تعزيه خوانى است كه صحنه شهادت امام حسين را مجسّم مىكند اين نمايش در برخى نواحى لبنان مركزى برگزار مىشود كه محققى به نام پيترز به بررسى آن پرداخت و اهميت سمبليك آن را در تداوم ساخت سنتى لبنان نشان داد.(16)
در جبل عامل عزادارىهاى محرم در اماكنى كه حسينيه نام دارد برگزار مىشود كه مساحت آن بر حسب بانى متفاوت است و براى آن موقوفاتى قرار دادهاند، نخستين آنها حسينيه بناطيه التحتابور پس از آن در مناطق ديگر چنين اماكنى احداث گرديد.(17) سيد محسن امين خاطر نشان مىنمايد شيخ موسى شراره كه از نجف به بنت جبيل آمد اقامه عزادارى براى سيد شهيدان را در اين منطقه احيا كرد و براى سوگوارى، مجالس به شيوه و سبك عزادارىهاى عراق ترتيب داد وى مىافزايد در اين شهر مراسم احياء ياد عاشورا در دهه اول محرم برگزار مىگردد، روز عاشورا كارها تعطيل مىشود و كتابهاى مقتل و زيارت عاشورا خوانده مىشود. بعد غذايى بنام هريسه تهيه مىكنند كه با حبوبات و گوشت كوبيده درست مىشود كه هر كس به قدر توانايى مالى آن را احسان مىكند و فقرا از آن مىخورند و ديگران نيز به قصد تبرّك اين غذا را تناول مىنمايند هريسه در بين اهالى محلات نيز توزيع مىگردد و تمامى اينها به قصد تقرّب به خداوند از طريق حضرت امام حسين (ع) صورت مىگيرد و در روستاهايى كه اين گونه مراسم نيست به خواندن مقتل در روز عاشورا اكتفا مىشود.(18)
اين دانشمند برجسته لبنان (1371-1284ه.ق) اگر چه از رواج عزادارىهاى محرم در لبنان شادمان بود ولى آنچه كه وى را رنج مىداد وجود تحريفات و برخى خرافات در سوگوارىهاى شيعيان عراق است كه به اعتقاد وى بايد در آنها اصلاحاتى به عمل آيد و سپس ترويج گردد وى مىگويد مجالس عزاى حسينى كه در حرم زينب صغرى (ام كلثوم) در آبادى راويه انجام مىگيرد كه طى آن برخى كارهاى ناروا چون قمه زنى انجام مىگيرد بايد پالايش گردد.(19)
وى در مبارزه با برخى بدعتها و در عزادارىها رساله «التنزيه لاعمال الشبيه»(20) را نوشت ايشان كتاب المجالس السنيه را نيز به قصد تصحيح اخبار نادرستى كه بر سر منابر به ائمه نسبت مىدهند نگاشت تا از اين رهگذر جلوى زيادروىها و افراطها را بگيرد البته عدهاى از افراد جاهل و اهل جهود بروى تهمت زدند كه مىخواهد از اجراى مراسم دينى جلوگيرى كند او براى اثبات اين كه امور موهن و خلاف نبايد در عزادارىها باشد به منابعى چون قرآن، روايات، سنت ائمه، نظر فقهى علماى شيعه و استدلالهاى خودپسند استفاده نموده است. در سال 1393ه.ق مطابق 1973م حكومت لبنان روز عاشورا را هر سال در تمامى نقاط لبنان تعطيل رسمى قرار داد كه در آن روز تمام ادارات دولتى، مؤسّسات ملى و بازارها تعطيل گرديد و اين موضوع در تاريخ لبنان براى نخستين بار مشاهده مىگردد.(21) 3- ديگر كشورهاى عربى
موته يكى از شهرهاى كشور اردن است كه در استان جنوبى كه كَرَك نام دارد قرار گرفته است و با كشور فلسطين هم مرز مىباشد، جنگ موته به فرماندهى جعفر طيار، زيدبن حارثه و عبدالله بن رواحه در اين ناحيه با دشمنان اسلام صورت گرفت، مشهد اين سه فرمانده كه طى جنگ مزبور به شهادت رسيدند در چند صد مترى محل نبرد قرار دارد و هر كدام از اين فرماندهان براى خود مزار و بارگاهى دارند اما مزار جعفر طيار از ويژگى خاصى برخوردار است زيرا شيعيان مقيم اردن در روز عاشورا در آنجا به عزادارى مىپردازند.(22) در اردن گروهى از طوايف شيعه طبق سنت ديرينه در روز دهم محرم به فقرا و مستمندان به ياد امام حسين (ع) و يارانش طعام انفاق مىكنند، از برخى حبوبات و سبزيجات و پياز غذايى طبخ مىكنند و به هر رهگذرى مىدهند تا قدرى از آن ميل نمايد اگر چه اندك باشد، غالب علاقهمندان اهل بيت اعم از شيعه و سنى در اين روز تلاشهاى روزانه را تعطيل مىنمايندو چون ام سلمه با شنيدن خبر كشته شدن امام حسين از كار شستشو كه مشغول آن بود دست برداشته، عدهاى روش اين بانو را پيش گرفتهاند و حداقل از كارهايى كه به نظافت و شستن ارتباط دارد اجتناب مىكنند.(23)
در مناظقى از شبه جزيره عربستان چون حجاز، مسقط، عمان، احساء، قطيف، حضرموت اگر چه همچون عراق عزادارى با شكل وسيع و گسترده برگزار نمىشود ولى در مجالسى كه مرثيه خوانده مىشود ياد امام حسين (ع) احيا مىگردد، در منبرها واقعه المناك كربلا از سوى خطبا در حسينيهها، مراكز عبادى و خانهها براى حاضران گوشزد مىگردد، در برخى از اين نواحى رسم است كه شبيه منظره اسيران و هودجهايى را به همراه سينه زنى و بر سرو صورت زدن را به نمايش بگذارند، افراد اين دستههاى سوگوارى وقتى در خيابانها به يكديگر مىرسند، از همديگر احوالپرسى مىنمايند يا اين كه بطور متقابل از حسينيههاى يكديگر بازديد مىكنند كه با مراسمى ويژه توأم مىباشد.
در امارات متحده عربى ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت در ايام عاشورا به نوحه خوانى و سينه زنى مىپردازند، در مسجد امام حسين عزاداران حسينى به مرثيه سرايى پرداخته و با اشك ماتم و نوحه خوانى ياد امام حسين را گرامى مىدارند، در اين مراسم مليتهاى گوناگون مسلمان شركت دارند كه به هنگام ظهر به نماز ايستاده و آواى توحيد سر مىدهند. در ابوظبى و شارجه نيز مجالس سوگوارى برپا مىگردد و عزاداران با بر دست گرفتن شمع و زمزمه نوحه و مرثيه به ياد محنت و رنج خاندان عترت و اهل بيت سالار شهيدان مىگريند ايرانيان مقيم امارات، در اين مجالس حضورى فعال و پرتحرك دارند.(24)
دهها مسجد و حسينيه در كويت شاهد حضور و عزادارى شيعيان اين كشور به مناسبت فرا رسيدن سالروز شهادت امام حسين (ع) مىباشند، عزاداران در دستههاى فشرده به زنجير زنى و نوحه خوانى پرداخته و در عزاى سبط نبى اكرم (ص) و يارانش اشك ماتم مىريزند. عزاداران در حسينيههاى اشكانىها، بلوچىها، امام حسين، آل ياسين و دهها مسجد و حسينيههاى ديگر برنامههاى با شكوهى در اين ارتباط برگزار مىنمايند و طى سخنرانىها، خطابهها و ذكر مصائب از مظلوميت هايى كه بر خاندان پيامبر رفته و ظلم هايى كه نسبت به آنان روا داشتهاند سخن مىگويند. علل بازگشت و احياى تفكرات جاهلى با فاصله كوتاهى پس از رحلت پيامبر و انحراف از اصول و مبانى قرآن و مخالفت آشكار با دستورات الهى، در مراسم مذكور از طريق سخنرانىهاى آموزنده و ارزنده مورد بررسى قرار مىگيرد. يك زن انگليسى به نام فراياستارك از مشاهدات خود در عزادارىهاى كويت چنين ياد مىكند: كودكان را روز عاشورا به معابر و كوچهها مىآورند و كارد بزرگى را با اشاره به حالت نمايش بر زير چانههاى آنان مىكشند كه نوعى تأثر و تألم را به همراه دارد. اين زن مىافزايد اين گونه حقيقت خالص ترسيم مىگردد و همين شيوه ساده دلالت بر اين دارد كه انسانيت نبايد فراموش شود و فداكارىها بايد تكريم گردد.
يكى از مهمترين جلوههاى تشيع در بحرين تعطيل رسمى روز عاشورا و وجود حسينيههاى شيعيان است كه در عرف محلى به آن ماتم مىگويند، اين مراكز محل اجتماع و سوگوارى علاقهمندان خاندان عترت در دهه محرم و روز عاشوراى حسينى است.(25) پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. الشيعه و الحاكمون، محمد جواد مغنيه، ص 195. 2. قيام جاودانه، ص 87 – 86. 3. چشمه خورشيد، ج اول، ص 140. 4. رويش جوانهها در پرتو عاشورا، ص 17 و 18. 5. دائرة المعارف تشيّع، ج3، ص 284، دائرة المعارف فارسى، دكتر مصاحب، ج2، ص 1535، آل بويه، على اصغر فقيهى. 6. تارخ العرب، فيليپ حتى، ص 183. 7. تاريخ كربلا و حائرالحسين، سيد عبدالجواد كليد دار، ص 146. 8. نهضةالحسين، ص 165. 9. دراسة فى طبيعته المجتمع العراقى، دكتر على الوردى، ص 236. 10. مجله سروش، 259،21مهر 1362، چشمه خورشيد، ج اول، ص130. 11. تحقيق درباره اولين اربعين سيد الشهداء، قاضى طباطبائى، ص559. 12. تاريخ عزادارى حسينى، ميرسيد صالح شهرستانى، ص 298-299. 13. هكذا عرفتهم، جعفر خليلى، ص 215. 14. مجله سروش، ش 259. 15. تعزيه هنر بومى پيشرو ايران، پيتر چلكووسكى، ترجمه داود حاتمى، ص 33-332. 16. خاورميانه، پيتربيومونت و ديگران، ترجمه محسن مديرشانه چى و…، ص 480. 17. خطط جبل عامل، سيد محسن امين، ص 149. 18. سيرته، سيد محسن امين، ص 25. 19. همان، ص 75. 20. اين كتاب را كه سيد محسن امين در 18محرم الحرام سال 1346ه.ق نوشته در هفدهم آذر سال 1322ه.ش توسط جلال آل احمد با عنوان عزادارىهاى نامشروع ترجمه و چاپ شده است. 21. تاريخ عزادارى، ص 303. 22. گزارش سفر دوم به اردن هاشمى، جعفر سبحانى، مكتب اسلام، سال 38، ش7، ص11. 23. تاريخ عزادارى، ص 308. 24. گلبانگ مسجد، ش 32،17،12،1382،ص7. 25. مجله شاهد، ش 288، ارديبهشت 1378.