آثار و بركات روزه‏

آخرين قسمت‏ مقدمه‏
خداوند متعال به مقتضاى ربوبيت خود، براى تربيت بشر و رساندن او به كمال شايسته خويش يك سلسله عبادات و وظايف اخلاقى معين فرموده است تا آدمى در سايه عمل به آن عبادات و به كار بستن وظايف به كمالى كه براى آن آفريده شده است.، برسد و بهره خود را از نعمات خداوندى به دست آورد؛ زيرا تا هنگامى كه بشر گرفتار رذايل اخلاقى است و كردارهاي زشت و ناروا گريبانگير اوست، نيروهاى معنوى و قواى روحانى او همچنان در مرحله استعداد باقى مانده و پا به عرصه فعليت نخواهد گذاشت و تا چنين نشود و استعدادها ظهور نكند، به دليل عدم سنخيت با عالم معنا درك آن لذايذ و نعمت‏ها براي او امكان‏پذير نخواهد بود.
ماه مبارك رمضان، فرصت مغتنمى فرا راه انسان قرار مى‏دهد تا مجموعه‏اي از عبادات را به عنوان تكليف انسانى بجا آورده و در پرتو صفاي باطن، نورانيت زمين را نيز فزونى بخشد. خاكيان در اين ايام و ليالى متبركه كه فاصله زمين به حداقل مى‏رسد، آن چنان بال و پر مى‏گيرند كه برتر از ملائك، حضور گرم ذات اقدس پروردگار را نيز حس مى‏كنند. همه اين دستاوردها را بايد مديون «روزه» و «امساك» دانست كه مهم‏ترين عبادات ماه رمضان است. روزه، ابعاد گوناگونى دارد و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى‏گذارد. ازاين‏رو، در اين نوشتار مختصر برآنيم تا گوشه‏هايى از آثار و بركات عظيم اين فريضه الهى را بيان نماييم. مفهوم روزه‏
واژه «صوم»، يعنى روزه در لغت به معناى خوددارى از عمل است براى مثال، صوم از خوردن و نوشيدن و… به همين سبب واژه «صمت» يا سكوت نيز صوم مى‏گويند؛ زيرا آن هم خوددارى از سخن گفتن است و نيز گفته‏اند هر چيزى كه از حركت باز ماند، آن را صوم مى‏گويند و «صامت الريح» به معناى بازماندن باد از حركت است. بنابراين، اهل صوم در لغت به معناى امساك، پرهيز و خوددارى است.(1) البته چه بسا در معناى آن اين قيد را اضافه كرده باشند كه به معناي خوددارى از كارهاى مخصوصى است كه دل آدمى مشتاق آن باشد و اشتهاى آن را داشته باشد.(2)
اما صوم (روزه) در فرهنگ و شريعت دينى عبارت از خوددارى و پرهيز از چيزهايى خاص در زمان معين است. روزه در قرآن‏
در قرآن‏كريم و روايات تعبيرات متعدد از روزه شده، گاهى به عنوان «صبر» به آن سفارش شده است؛ چنان كه مى‏فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا، استعينوا بالصبر و الصلوه…؛(3) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از صبر (روزه) و نماز استمداد نماييد. و زمانى به «سياحت» چنان كه در حالات متقين مى‏فرمايد: «سياحت كنندگان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان.»(4)
و اغلب از آن به «صوم» و «صيام» تعبير شده، چنان كه درباره اصل مشروعيت روزه مى‏فرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا، كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون»(5) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد روزه بر شما واجب شده همان طور كه بر اقوام قبل از شما واجب شده بود، شايد با تقوا شويد.
در اين آيه شريفه خداوند مهربان چون بنده‏اش را به روزه‏دارى كه همراه با مشقتهاست تكليف نمود، در چند مورد نسبت به بنده روزه‏دار تلطف مى‏نمايد:
1- بنده خويش را به شرف و مدحت «يا ايها الذين آمنوا» ندا كرد، يعنى به ايمان و گرويدن به خويش؛ اين‏گونه خطاب «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد» به منظور توجه دادن مردم به صفت ايمانشان است، و گرنه مى‏فرمود: «اى مردم»، ولى خواست بفهماند با توجه به اين كه داراى ايمانيد بايد هر حكمى را كه از ناحيه پروردگارتان مى‏آيد بپذيريد، هر چند كه بر خلاف مشتهيات، و ناسازگار با عادات شما باشد.
2- «كُتِبَ» را به لفظ مجهول ذكر كرد، گر چه او نوشت و واجب نمود، اما چون روزه با رنج و مشقت همراه است به خود نسبت نداد، ولى آنجا كه رحمت است به خود حواله مى‏دهد، مانند، «قل الله كتب على نفسه الرحمه»(6) بگو از آن خدا است نوشت بر خويشتن رحمت را، آنچه شاق بود به خود حواله نكرد، ولى آنچه كه بنده از آن متأذى است و نقص و معصيت است به خدا نسبت مى‏دهد، شرمت باد اى انسان كه آنچه بد آيند توست و عاملش تو هستى با اين وجود آن را به خدا نسبت مى‏دهى، نظير اين كه گفته شود: خدايا! تو فقيرم كردى، تو بيمارم نمودى و….
3- فرمود: «كما كتب على الذين من قبلكم» يعنى اين روزه فقط بر شما مسلمانان (امت پيامبر اسلام) نهاده نشده، بلكه بر پيشينيان: امتهاى گذشته و قبل از ظهور اسلام، امتهاى انبياء قبل، چون امت موسى و عيسى و غير ايشان نيز واجب بوده است.
4- «لعلكم تتقون» كه فايده آن به تو برمى‏گردد و شما را به زينت تقوا مفتخر مى‏سازد. تاريخچه روزه‏
آنچه در تاريخ آمده نشان دهنده اين است كه روزه فقط بر امت اسلام واجب نشده است، بلكه قبل از اسلام نيز بر امم گذشته واجب بوده است، ولى تفاوت آن در نحوه انجام و زمان آن بوده است. در تفسير «فخر رازى» درباره چگونگى روزه گرفتن در گذشته چنين آمده است:
«خداوند ماه رمضان را بر يهود فرض كرد، ولى يهود روزه اين ماه را ترك كردند و به گرفتن يك روز اكتفا نمودند و شايد آن همان روز غرق شدن فرعون بوده است.»(7)
درباره كيفيت روزه نصارا آمده است: اول ماه رمضان را روزه مى‏گرفتند و چون با فصل گرما مواجه شدند آن فصل روزه را تغيير دادند و به ماه‏هاى شمسى انتقال دادند، كه ثابت باشد و با تابستان مواجه نگردد. براي اين تغيير، ده روز به آن افزودند. و آن‏گاه، سلطانى آمد و براى مشكلى، هفت روز روزه نذر نمود و مردم نصارا آن هفت روز را به روزه مربوطه اضافه نمودند و پادشاه ديگرى سه روز به آن افزود كه در مجموع روزه نصارا پنجاه روز شد.(8)
به حضرت يعقوب نيز چنين وحى شد: «خداوند تو را خاضع و روزه‏گير كرد، طعامى از بهشت به تو داد كه نه تو آن را مى‏دانستى و نه پدرانت، تا تو را بياموزد كه انسان تنها به نان زنده نيست، بلكه به هر كلمه‏اى كه از طرف خداوند صادر شود، انسان زنده مى‏شود.»(9)

آثار و بركات روزه‏

1- اثر تربيتى، روانى‏
مهمترين اثر روزه بعد تربيتى و روانى آن است. روزه روح آدمى را تلطيف و اراده انسان را «قوى» و غرائز او را «تعديل» مى‏كند.
از مرتاضان و مهذبان نفوس، كه از راه‏هاى مخصوص به خود به تطهير روح مى‏پردازند، گرفته كه معتقدند: آنچه نفس را ناخوش آيد، بايد بدان پرداخت و روزه چنين است تا صوفيان، كه چله نشينند و از اصولشان امساك است، و عارفان كه مى‏گويند: اندرون از طعام خالى‏دار تا در او نور معرفت بينى(10) همگى نقش محورى روزه در خودسازى و تهذيب نفس را باور دارند؛ زيرا روزه، تمرين مقاومت و آمادگى روحى در خودسازى است. براى اين كه اخلاق و تهذيب نفس بر دو پايه استوار است:
الف) تخليه؛ يعنى پاكسازى و تصفيه روح از عادات ناپسند و آلودگى‏هاى مادى كه مقدمه آن شناخت صفات پسنديده و ناپسند است.
ب) تحليه؛ يعنى آراستن نفس به صفات پسنديده و مطلوب انسانى، مانند تقوا كه از حكمت‏هاى روزه است «لعلكم تتقون».(11)
روزه كلاس كسب تقوا است، تمرينى براى متقى شدن است. افرادى كه ساليانه، يك دوره يك ماهه‏اى براى شركت در اين پيكار درونى را مى‏گذرانند، از آمادگى رزمى و دفاعى بيشترى برخوردارند. براى اين كه پيامبر اكرم(ص) شكم پرستى و شهوت جنسى را از جمله سه امرى برشمرد كه پس از خويش، براى امتش نسبت به آنها بيمناك بود.(12)
و نيز از كلام گوهر بار آن حضرت است كه فرمود: «اولين چيزهايى كه موجب گرفتارى انسان در آتش جهنم است، دهان (ابزار گناهان فراوان)، و فرج (ابزار شهوت جنسى) است».(13)
در ماه مبارك رمضان، از جمله امورى كه روزه‏دار بايد از آنان پرهيز كند، خوردن و آشاميدن و مسائل جنسى است. او بايد در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب، از بعضى لذات چشم بپوشد و عملاً ثابت كند كه همچون حيوان در بند اصطبل و علف نيست. او مى‏تواند زمام امور نفس سركش را به دست گيرد و با تمرينهاى پيگير و خستگى‏ناپذير از رقبه‏هاى دشوار شكم و شهوت پرستى بگذرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
در حقيقت بزرگترين فلسفه روزه همين اثر تربيتى و معنوى آن است. انسانى كه انواع غذاها و نوشابه‏ها در اختيار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى‏رود، همانند درختانى است كه در پناه ديوارهاى باغ بر لب نهرها مى‏رويند، اين درختان نازپرورده، بسيار كم مقاومت و كم دوامند. اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود، پژمرده مى‏شوند و مى‏خشكند؛ اما درختانى كه در لابلاى صخره‏ها در دل كوه‏هاى بيابانها مى‏رويند و نوازشگر شاخه‏هايشان در همان اوان رشد و نمو، طوفانهاى سخت و آفتاب سوزان و سرماى زمستان است و با انواع محروميت‏ها دست به گريبانند، بسيار محكم و پر استقامت و سخت‏كوش و سخت‏جانند.
روزه نيز آدمى را از عالم حيوانات ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى‏دهد.
اگر پيامبر اسلام (ص) مى‏فرمايند: «الصوم جنة من النار؛ روزه سپرى است در برابر آتش دوزخ»(14)اشاره به اين موضوع است.
و نيز امام على (ع) مى‏فرمايد: «و صوم شهر رمضان فإنه جنة من العقاب»(15) و روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى.
يعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، كه به وسيله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار حاصل مى‏شود.
در روايت آمده كه امام على (ع) از پيامبر اكرم (ص) پرسيدند: چه كنيم كه شيطان از ما دور شود؟ حضرت فرمود: «الصوم يسود وجهه و الصدقة تكسر ظهره و الحب فى الله و المواظبة على العمل الصالح يقطع دابره و الاستغفار يقطع وتينه»(16)روزه روى شيطان را سياه مى‏كند و و انفاق در راه خدا پشت وى را مى‏شكند و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر عمل نيك، دنباله او را قطع مى‏كند و استغفار رگ قلبش را مى‏برد.
روان و جان آدمى تنها گذرگاه رحمان نيست، بلكه گام‏هاى دهشت‏بار شيطان نيز گاه در آن طنين مى‏كند. قلب هر چند «حرم» خداست، ولى گاه صداى نامحرم در حريم آن شنيده مى‏شود و قاه‏قاه شيطان گستره آن را پر مى‏كند. چه كنيم تا گناه به قلبمان راه پيدا نكند؟ چه كنيم تا رشته‏هاى مرئى و نامرئى كه دست سياه شيطان بر گردن دلمان مى‏افكند، ما را به سراشيبى جهنم نكشاند؟ چه كنيم كه «خودمان» باشيم و شفاف و روشن زندگى كنيم و خدا كه آرامگاه همه پروازگران عرصه معرفت و محبت است، آشناي جانمان باشد و ياد او هم سايه لحظه‏ها و فرصت‏هايمان؛ هزاران راه پيش‏پاى نهاده‏اند تا بيراهه و گژراهه ما را نربايد، هزاران نردبان به شوق زيارت قدم‏هاى ما آغوش گشوده‏اند تا ما اسارت خاك و زمين را نپسنديم و سمت آبى آسمان را گم نكنيم.
آرى به فرموده رسول رهبر (ص)، روزه بزرگترين مانع وسوسه‏هاى شيطان و نردبان صعود و تقرب به پيشگاه خداى متعال است.
روزه، تمرين فشرده و سازنده براى نيكو شدن است. تمرين «گناه‏زدايى» و «خدا آشنايى» است.
فرصت فاصله گرفتن از پرتگاه‏ها و آفات و رهايى از افتادن در مرداب هوس خواهى، نفس پرستى و شكم بارگى است.
يازده ماه خزان زدگى و انجماد زمستانى روان و جان، به يك ماه «بهارانه» زيستن در هم شكسته و رمضان نور افشانى مى‏كند. 2- اثر اجتماعى اخلاقى
نظام طبقاتى و فاصله‏هاى ژرف ميان تهدستان و توانمندان، يكى از عوامل تنش‏زا و نارضايتى در نظام و اجتماعى است كه به هر ميزان فاصله اختلاف طبقاتى، عميق‏تر گردد، ناهنجاريهاى اجتماعى و مفاسد اخلاقى افزون‏تر مى‏گردند و پيوسته آتش كينه و انتقام گروه تهيدست به واسطه‏هاى فشارهاى اقتصادى و محروميتهاى اجتماعى نسبت به توانگران شعله‏ورتر مى‏شود تا آن‏گاه كه به مرحله انفجار و ناآراميهاى اجتماعى، مى‏انجامد.
شريعت حيات‏بخش اسلام با تكيه بر اصل «عدالت اجتماعى»، نهايت تلاش و كوشش را در تنظيم روابط جامعه به كار برده و از آنجا كه طبيعت بشر به واسطه استعدادها و توانمنديهاى فردى مختلف است، ساعى بوده تا با جعل احكام و دستورهاى گوناگون، آن اختلاف طبيعى را نيز به حد اقل برساند. از جمله اين احكام، «روزه» است كه اولاً به سبب آن، ميان تمام افراد جامعه برابرى و مساوات ايجاد مى‏كند و ثانياً: شرايطى را پديد مى‏آورد كه تا ثروتمندان با درك موقعيت محرومان، فشارهاى اقتصادى و رنجهاى اجتماعى آنان را كاهش دهند و ثالثاً: با اين اقدام، جامعه را از پريشانى و نارضايتى، پيراسته مى‏سازد و روحيه برادرى و همگرايى را در ميان آنان به وجود مى‏آورد. ازاين‏رو، هنگامى كه «هشام بن حكم» از امام صادق (ع) فلسفه روزه مى‏پرسد، حضرت مى‏فرمايد:
«انما فرض الله الصيام ليستوى به الغنى و الفقير و ذلك ان الغنى لم يكن ليجد مسّ الجوع و فيرحم الفقير لان الغنى كلّما اراد شيئاً قدر عليه، فأراد الله تعالى ان يسوّي بين خلقه و ان يذيق الغنى مسّ الجوع و الالم ليرقّ على الضعيف و يرحم الجائع»(17)به راستى خداوند روزه را واجب كرد، تا به وسيله آن بين تهيدستان و ثروتمندان برابرى ايجاد كنند و اين براى آن است كه ثروتمندان كه هرگز درد گرسنگى و فقر را احساس نكرده‏اند، به فقيران رحم آورند، زيرا اغنيا، هرگاه (خوردنى و آشاميدنى) را اراده نموده‏اند (و هوس هر نوع مأكولات و مشروبات كردند) برايشان ميسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نمود» كه تا بين بندگانش از فقير و غنى، مساوات و برابرى به وجود آورد، و اين كه سرمايه‏داران مسلمان گرسنگى و درد فقيران را لمس نمايند تا بر آنان شفقت ورزند و ترحم كنند.
يكى از آثار و بركات اخلاقى و معنوى روزه اين است كه انسان با گرسنگى و تشنگى، به ياد گرسنگى و عطش روز قيامت مى‏افتد و تصميم مى‏گيرد براى آن روز واپسين توشه‏اى آماده سازد. بنابر آنچه كه از آموزه‏هاى اصيل اسلامى فهميده مى‏شود، روزقيامت گرماى طاقت‏فرسايى دارد. چنان كه امام على (ع) مى‏فرمايد: «قدالجمهم العرق؛ عرق مانند لجام، اطراف دهان انسانها را گرفته است.»(18)اين نوع تشبيه براى گرماى قيامت، نشانه شدت و سختى آن است. در روايتى ديگر از امام باقر (ع) درباره آيه شريفه «واليوم تجزون عذاب الهون» پرسيدند، حضرت فرمود: مراد از «عذاب الهون» تشنگى روز قيامت است.(19)
پيامبر اكرم (ص) در «خطبه شعبانيه» مى‏فرمايد: «واذكروا بجوعكم و عطشكم فيه جوع يوم القيامة و عطشه»(20)با گرسنگى و تشنگى خويش در روزه رمضان به ياد گرسنگى و تشنگى روز قيامت باشيد.
و نيز در روايتى ديگر درباره خصلت‏هايى كه خداوند به روزه‏دار عطا مى‏كند، چنين مى‏فرمايد: «أوالخامسة امان من الجوع و العطش يوم القيامة»(21)يكى از خصلت‏هاى روزه‏دار اين است كه از تشنگى و گرسنگى قيامت در امان مى‏باشد.
در روايتى از امام على (ع) نقل شده كه يكى از فلسفه‏هاى اخلاقى روزه آزمايش اخلاص انسانهاست. چنان كه فرمود: «والصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»(22)خداوند روزه را براى آزمايش اخلاص مردم واجب فرموده است.

معناى اين كلام گوهربار حضرت اين است كه كسى كه روزه مى‏گيرد و تمامى روز را با وجود اين كه به انواع خوردنيها و آشاميدنيها دسترسى دارد، در عين حال امساك مى‏كند، جز اخلاص به پيشگاه حق تعالى مفهومى ديگر ندارد و كسى كه به پيشگاه خداوند متعال اخلاص ورزد، تمامى اوصافى كه براى شخص صائم وجود دارد، شامل حالش مى‏شود. 3- اثر بهداشتى و درمانى روزه‏
روزه، افزون بر فوائد تربيتى و اجتماعى و …، فوائد بهداشتى نيز دارد. روزه تمام دستگاه‏هاى بدن را از خستگى مدام رها مى‏سازد، عمر را طولانى مى‏كند، به جسم نشاط تازه اى مى‏بخشد و آدمى را از كسالت و سستى درمى‏آورد، از بيمارى و دردها آزاد مى‏سازد و چاقى زياد را از بين مى‏برد.
روزه، براى تعويض و تجديد چربيهاى ذخيره شده بدن و كاهش ذخاير چربى گليكوژنى اعضاى مختلف بدن، روش منحصر به فردى است. گويا اين كه ارزش جنبه‏هاى معنوى و وظيفه روزه از نظر روانشناسى و بهداشت جسمى بيشتر است.(23)
روزه‏دارى كه امروزه آن در پزشكى به نام «رژيم»، در موارد مختلفى از بيماريها تجويز مى‏كنند، سبب مى‏شود كه ذخاير مخصوص گليكوژن يا چربى بدن از نقاط مختلف برداشته شوند و به مصرف احتراق داخلى يا انرژى خارجى و سوخت و ساز آن برسند و مسلم است كه بدن در حال روزه ابتدا چربيهاى زير جلدى را به مصرف
رسانده و به تدريج نوبت به چربيهاى احشا مى‏رسد، ولى در هيچ صورتى، روزه‏دارى، صدمه‏اى به نسوج عضلانى و استخوانى بدن وارد نمى‏سازد، مگر اين كه انسان مدتها گرسنه بماند و تمام ذخاير بدن از بين بروند، آن‏گاه نسوج عضلانى مورد استفاده خود بدن واقع مى‏شوند.(24)
دكتر «الكسيس كارل» در كتاب «انسان، موجود ناشناخته» مى‏نويسد: «با روزه‏دارى، قند خون در كبد مى‏ريزد و چربيهايى كه در زير پوست ذخيره شده‏اند و پروتئين‏هاى عضلات و غدد و سلول‏هاى كبدى آزاد مى‏شوند و به مصرف تغذيه مى‏رسند.»
وى مى‏گويد: «لزوم روزه‏دارى در تمام اديان تأكيد شده است. در روزه، ابتدا گرسنگى و گاهى نوعى تحريك عصبى و بعد ضعفى احساس مى‏شود، ولى در عين حال، كيفيات پوشيده‏اى كه اهميت زيادي دارند، به فعاليت مى‏افتند و بالأخره تمام اعضا، مواد خاص خود را براى نگهدارى و تعادل محيط داخلى و قلب، قربانى مى‏كنند و به اين ترتيب روزه تمام بافت‏هاى بدنى را مى‏شويد (خانه تكانى مى‏كند) و آنها را تازه مى‏كند.»(25)
دكتر «ژان فروموزان» روش معالجه با روزه را، شست و شوى اعضاى بدن تعبير مى‏كند، كه در آغاز روزه‏دارى، زبان باردار است، عرق بدن زياد است، دهان بدبو است و گاه آب از بينى راه مى‏افتد، كه همه اينها علامت شروع شست و شوى كامل بدن است. پس از سه چهارم روز بو برطرف مى‏شود، اسيداوريك ادرار كاهش مى‏يابد و شخص احساس سبكى و خوشى خارق العاده‏اى مى‏كند. در اين حال اعضا هم استراحتى كافى دارند.
دكتر «تومانياس» درباره فوائد بهداشتى روزه‏دارى مى‏نويسد: «فائده بزرگ كم خوردن و پرهيز نمودن از غذاها در مدت كوتاه، آن است كه چون معده در طول مدت يازده ماه مرتب پر از غذا بوده، در مدت يك ماه روزه‏دارى مواد غذايى خود را دفع مى‏كند و همين‏طور كبد كه براى هضم غذا مجبور است دائماً صفراى خود را مصرف كند، در مدت سى روز ترشحات صفراوى را صرف حل‏كردن باقى‏مانده غذاى جمع شده خواهد كرد. دستگاه هاضمه در نتيجه كم خوردن غذا، اندكى فراغت حاصل نموده و رفع خستگى مى‏نمايد. روزه، يعنى كم خوردن و كم آشاميدن در مدت معينى از سال و اين بهترين راه معالجه و حفظ تندرستى است، كه طب قديم و جديد را از اين جهت متوجه خود ساخته است. به ويژه امراضى كه بر دستگاه هاضمه، به خصوص كليه و كبد عارض مى‏شود و به توسط دارو نمى‏توان آنها را درمان كرد، روزه به خوبى معالجه مى‏نمايد. چنانچه بهترين دارو براى برطرف ساختن سوء هاضمه نيز روزه گرفتن است. بيماري مخصوص كبد نيز كه موجب يرقان مى‏گردد، بهترين طريق درمانش همانا روزه گرفتن است؛ زيرا ايجاد اين امراض اغلب اوقات به واسطه خستگى كبد است كه در هنگام زيادى عمل و فعاليت، نمى‏تواند صفرا را از خود بگيرد.»(26)
دكتر «گوئل‏پا» فرانسوى مى‏گويد: «چهار پنجم بيماريها از تخمير غذا در روده‏ها ناشى مى‏شود كه همه با روزه اصلاح مى‏گردد.»(27)
دكتر «آلكسى سوفورين» مى‏نويسد: «جسم به هنگام روزه به جاى غذا از مواد باقى‏مانده در بدن استفاده كرده و آنها را مصرف مى‏كند و بدين وسيله مواد كثيف و عفونى‏اى كه در جسم است و ريشه و خميره بيماريها از آنهاست، از بين مى‏رود. روزه سبب بهبودى همه بيماريها است. بنابراين، شايسته است كه جسم خود را به وسيله روزه، نظيف و پاكيزه كنيد.»(28)
بيماريهايى را كه اين دانشمندان توانسته‏اند به وسيله روزه معالجه نمايند به قرار ذيل است: «نوراستنى، التهاب معده، التهاب حنجره، سفليس، سل، درد چشم، زكام مزمن، درد سينه، نفخ و ورم ريه‏ها، بيماريهاى عصبى، لرزش اندام، استسقاء، فلج، كم‏خونى، اضطراب روحى، ضعف عمومى بدن، بيمارى كبد ، مالاريا و بالأخره تضعيف غده‏هاى سرطانى و ترك اعتياد.»
دكتر «كاريو» آمريكايى مى‏نويسد: «هر شخص بيمار بايد در سال مدتى از غذا پرهيز كند؛ زيرا مادامى غذا به تن مى‏رسد، ميكروبها در حال رشدند، ولى هنگامى كه از غذا پرهيز شود، ميكروبها روبه ضعف مى‏روند.»
وى همچنين مى‏افزايد: «روزه‏اى كه اسلام واجب كرده است، بزرگترين ضامن سلامتى تن است.»
از مطالب يادشده درباره فايده بهداشتى درمانى روزه در مى‏يابيم كه امروزه در علم پزشكى به اثبات رسيده كه عامل بسيارى از بيمارى‏ها زياده روى در خوردن و آشاميدن و عدم رعايت بهداشت تغذيه است.
پيام آور بزرگ اسلام، پيامبر اكرم (ص) قرنها پيش، اين مطلب را در كلامى ژرف چنين فرمود: «المعدة بيت كل داء و الحمية رأس كل دواء»(29)معده، خانه تمام دردهاست و پرهيز و امساك بالاترين داروهاست. 4- اثر عرفانى الهى‏
در حديث قدسى (يعنى احاديثى كه سلسله سندش منتهى به خود خداى تعالى مى‏شود) آمده: كه خداى تعالى فرمود: «كل عمل آدم هو له غير الصيام، هو لى و انا أُجزى به»؛ از ميان اعمال و عبادات فرزندان آدم، فقط «روزه» براى من است و من پاداش روزه‏ام.
اين روايت را شيعه و سنى البته با مختصر اختلافى نقل كرده‏اند و وجه اين كه روزه براى خداى متعال است، اين است كه تنها عبادتى است كه از امور عدمى تشكيل مى‏شود، به خلاف عبادات ديگر، از قبيل نماز، و حج و امثال آن، كه از امور وجودى تركيب مى‏يابد، و يا حد اقل امور وجودى هم در آنها دخالت دارند، و روشن است كه فعل وجودى نمى‏تواند محض و خالص در اظهار عبوديت عبد و ربوبيت خداى متعال باشد؛ زيرا خالى از نقايص مادى و آفت محدوديت و اثبات انانيت نيست، و ممكن است در انجام آن قصد غير خدا (ريا) نيز به ميان آيد، و سهمى از آن را براى غير خدا انجام دهد، چنان كه در موارد ريا و سمعه و سجده براى غير خدا اين آفات مشاهده مى‏شود، به خلاف عملى كه همه آن نفى است، يعنى روزه كه عبارت است از نخوردن، ننوشيدن، و ترك بسيارى از مشتهيات ديگر كه صاحبش خود را بالاتر از اسارت در برابر ماديات مى‏بيند، و با خويشتن‏دارى خود را از لوث شهوات نفس پاك نگه مى‏دارد، و اين امور عدمى چيزى نيست كه غير خدا هم سهمى از آن داشته باشد؛ زيرا امرى است تنها ميان بنده و پروردگارش (پنهان از چشم ديگران است) و طبعاً كسى جز خدا از آن با خبر نمى‏شود.
و اين كه فرمود: «و انا اجزى به» اگر واژه «اَجزى به» را به صيغه معلوم بخوانيم، يعنى من جزاى آن را مى‏دهم، آن وقت دلالت مى‏كند بر اين كه در دادن اجر به بنده، كسى ميان او و خدا فاصله و واسطه نمى‏شود، همان طور كه بنده هم در بندگى و عبادت خدا به وسيله روزه كسى را دخيل قرار نداد، و نگذاشت كسى از روزه‏داريش با خبر شود، چنان كه در باره صدقه آمده است: صدقه را تنها خدا مى‏گيرد، و بين صدقه دهنده و خدا كسى واسطه نيست، و در قرآن‏كريم نيز آمده: «و ياخذ الصدقات»(30)و فقط خداوند مى‏گيرد صدقات را. چنان كه در روايتى تصريح شده كه همه اعمال آدمى را فرشتگان تحويل مى‏گيرند، جز «صدقه» كه به طور مستقيم به دست خدا مى‏رسد!(31)
و اما اگر «اُجزى به» را به صيغه مجهول بخوانيم، معنايش اين مى‏شود: خود من (خدا) جزاى روزه قرار مى‏گيرم.
علامه طباطبائى (ره) درباره اين حديث مى‏نويسد: در اين صورت كنايه از نزديكى روزه‏دار به خداى تعالى است.(32)بر سالكان حق اهل تحقيق پوشيده نيست كه اين حديث شريف داراى معناى بلندى است كه سزاوار بود دانشمند بزرگوارى چون علامه طباطبائى درباره آن سخن مى‏گفت. ولى به هر حال درك معناى اين حديث بسيار مشكل است؛ زيرا تساوى ميان كالا و بهاى آن از بديهيات عقلايى است و درباره پاداش اعمال بندگان، هر چه خداوند عطا فرمايد، تفضل است و كسى از او حق مطالبه ندارد. ازاين‏رو، معقول است حق تعالى، عدل جان انسان را، فردوس برين، قرار دهد، آن‏گونه كه فرموده است: «خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريدارى مى‏كند كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد….»(33)يا درباره روزه‏داران آمده است، كه باب مخصوصى در بهشت دارند، «ان للجنه باباً يدعى الريان لا يدخل منه الاّ الصائمون.»(34)
به هر حال معناى اين كه خداوند متعال پاداش روزه‏دار است، «من پاداش روزه‏ام» بدين معناست كه خداوند مى‏فرمايد: من خود را به روزه‏دار مى‏دهم؛ خودم را به او مى‏دهم، يعنى او را خدايى مى‏كنم و اين، همان است كه در روايت آمده است كه اخلاقتان را خدايى كنيد. (تخلقوا باخلاق الله) يعنى انسان «خداگونه» شود. چنان كه در حديث قدسى آمده است: «… وقتى كه بنده‏ام در اثر عبادت و كارهاى شايسته به من نزديك شود، او را دوست خواهم داشت و در نتيجه آن، من كه به توسط من مى‏بيند و زبان و دست او هستم، به طورى كه او به توسط من مى‏گويد و مى‏گيرد.»(35)
شايان ذكر است كه روزه‏اى اين پاداش را دارد كه تمام اعضا و بدن و قلب آدمى صائم (روزه‏دار) باشد. در اين صورت شخص به گونه‏اى از ماديات فاصله مى‏گيرد و با عالم عقل كه نزديكترين موجود به خداست نزديك مى‏شود، تا جايى كه فانى در اراده خدا مى‏گردد و به مبدأ مطلق اتصال مى‏يابد و به مقام صائمين واقعى (خواص الخواص) مى‏رسد. پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1.ترجمه تفسير مجمع البيان،ج‏2، ص‏199. 2.تفسيرالميزان، ج‏3، ص‏8. 3.سوره بقره، آيه 43. 4.سوره توبه،آيه 112. 5.سوره بقره،آيه 183. 6.سوره انعام،آيه 12. 7.روزه، بهترين درمان بيماريهاى روح و جسم، ص‏149. 8.تفسير فخررازى، ج‏15،ص‏68. 9.روزه، بهترين درمان بيماريهاى روح و جسم، ص‏150. 10.سعدى. 11.سوره بقره،آيه‏183. 12.ر.ك: جامع السعادات، ح‏2،ص‏4. 13.ر.ك: خصال، ص‏78،ح‏126. 14.فروع كافى، ج 4،ص‏162. 15.نهج البلاغه صبحى صالح، ص‏163. 16.بحارالانوار، ج‏196ص‏255. 17.وسائل الشيعه، ج‏7،ص‏3،ح‏1؛من لايحضره الفقيه،ج‏2 ص‏73،ح‏1766. 18.نهج البلاغه، خطبه‏110. 19.بحارالانوار، ج‏7،ص‏186. 20.همان، ج‏96،ص‏356. 21.همان، ص‏299. 22.نهج البلاغه فيض الاسلام، حكمت‏244. 23.ر.ك: احمد صبور اردوبادى، اهميت روزه از نظر علم روز، ص‏29. 24.ر.ك: همان، ص‏53. 25.روزه، ضيافت نور، ص‏56. 26.همان. 27.همان. 28.همان. 29.بحارالانوار، ج‏62،ص‏290. 30.سوره‏توبه،آيه‏105. 31.تفسير عياشى، طبق نقل تفسير برهان، ذيل آيه مورد بحث. 32.ر.ك: تفسيرالميزان، ج‏2،ص‏25. 33.سوره توبه،آيه 111. 34.بحارالانوار، ج‏93،ص‏252. 35.اصول كافى، ج‏2،ص‏352.