امام هشتم

هشتمین ستارۀ تابناک آسمان ولایت و امامت، اباالحسن علی بن موسی الرضا علیه
السلام در روز یازدهم ذیقعدة الحرام ـ بنابر مشهور ـ از سال 148 هجری قمری در
مدینه منوره متولد شد .

امام رضا «ع» بیش از 30 سال در جوار پدر بزرگوار خود، شاهد مصیبت ها و محنت های
فراوانی بود که از عباسیان جنایتکار همواره بر اهل بیت پیامبر علیهم السلام می
بارید. امام هشتم شاهد بود که مهدی عباسی، امام کاظم «ع» را به بغداد فرا می خواند
و از ترس اینکه قیامی بر علیه او ترتیب داده باشد، ایشان را مدتی بزندان می افکند
تا اینکه حضرت امیر«ع» را به خواب می بیند که او را تهدید می نماید، از آن پس امام
را با شرایطی از زندان آزاد می کند.

امام هشتم شاهد بود که «11» سال تمام، پدر عزیزش در زندانهای هارون الرشید با
چه شدت و سختی به سر می برد تا اینکه توسط سندی بن شاهک در زندان به شهادت رسید.
امام رضا می دید که بر خاندان بزرگ پیامبر چه مصیبتهای توان فرسا و چه زندان ها و
شکنجه ها و آزارها می رسد و می دانست همین سرنوشت، او را نیز در برخواهد گرفت چرا
که دشمنی بین دو خانواده نبود بلکه بین دو روش و دو عقیده بود؛ از طرفی عباسیان
بودند که جز ریاست خواهی و ستمکاری و هواپرستی مقصودی نداشتند و از طرفی دیگر اهل
بیت پیامبر علیهم السلام بودند که جز خدا، مکتب و قرآن هدفی نداشتند.

امام رضا نه تنها آن سالیانی که با پدر خویش می زیستند شاهد آن جنایتها و
خیانتها بودند، که 20 سال پس از شهادت امام هفتم «ع» نیز با مصیبتها و حوادث
ناگوار بسیاری روبرو بودند و همان فراز و نشیب ها را پشت سر گذاشته و در نهایت،
توسط همان خاندان پلید به شهادت رسیدند.

شخصیت امام هشتم

حرکتها، مناظره ها و برنامه های علمی امام هشتم، دوست و دشمن را به تعجب و
شگفتی واداشته است تا جائی که مامون عباسی، قاتل آن حضرت نیز در برابر علوم و
دانشهای ایشان سر تعظیم فرو آورده می گوید: « من دست بیعت به او ندادم مگر هنگامی
که او را دانشمندی یافتم که بر روی کره خاکی کسی از او برتر، با فضیلت تر، عفیف
تر، شريف تر، پارساتر، با تقواتر و در راه خدا پابرجاتر، وجود ندارد.»

ابوالصلت هروی گوید:« من داناتر از علی بن موسی الرضا نیافتم و هیچ دانشمندی
او را ندید مگر اینکه همین گواهی را داد. و مامون در مجلس ها و نشست های زیادی که
با دانشمندان ادیان گوناگون و فقیهان مذهبها و متکلمان داشت، آن حضرت، همه آنان را
سر جای خود می نشاند و بر آنها غالب می شد تا اینکه هر یک به فضیلت و برتری ایشان
شهادت داده و بر قصور خود اعتراف می نمودند.»

محمد بن عیسی یقطینی گوید: « مردم نسبت به امام رضا اختلاف نظر داشتند، من
«18» هزار مساله آنان را گردآوری کردم و به خدمت ایشان رسیدم، آن حضرت تمام مسائل
را پاسخ گفتند و اضافه بر آنها نیز مطالبی بیان فرمودند.»

در هر صورت، هر چه گویند کم است؛ چرا که امام رضا«ع» دانشهای خود را از منبعی
فرا می گیرد که هیچگاه کم نخواهد شد. او فرزند پیامبر اسلام «ص» و حجت و ولی خدا
بر روی زمین است.

اخلاق آن حضرت:

امام هشتم «ع» با آن همه فضیلت و دانش، در بالاترین درجه اخلاق و بردباری قرار
داشت. ابراهیم صولی می گوید: « هیچگاه ندیدم ابالحسن امام رضا، کسی را با سخنش
بیازارد. هیچگاه سخن کسی را قطع نمی کرد تا اینکه از سخن بازماند. هیچگاه نیازمندی
را ـ تا آنجا که توان داشت ـ رد نمی کرد. هیچگاه با همنشین خود ـ که می نشست ـ
پایش را دراز نمی کرد و حتی تکیه نمی داد. هیچگاه بندگان و بردگان را دشنام نمی
داد، هیچگاه آب دهان نمی انداخت و هیچگاه با صدا نمی خندید بلکه تبسم می فرمود و
هر وقت تنها بود و سفره می انداختند، بردگان را حتی دربان را با خود سر سفره شریک
می کرد و اگر کسی ادعا کند که مانند او در فضیلت شخصیتی را دیده است، سخن او را
باور نکنید.»