آمادگی فرهنگی برای حج

از امروز آمادگی
فرهنگی برای حج که فردا دیر است

قسمت دوم

حجة الاسلام و
المسلمین موسوی خوئینی ها

تذکری به مسئولین
کشور:

مسئولین کشور ما باید
از اهمیتی که امام به حج می دهند وتوجّه خاصّی که نسبت به این عبادت سیاسی مهم
دارند، توجه کنند که حج برای انقلاب و اعلای حق و اسلام چقدر اهمیّت دارد و حج را
صرفاً امری ندانند که مسئولش سازمان حج است. وظیفه سازمان حج در ارتباط با خدمات و
تدارکاتِ وسائل مادی می باشد، لذا تمام مسئولین و دانشمندان باید خود را برای خدمت
در زمینۀ فرهنگی و مسائل معنوی آماده سازند.

اگر چنین نبود، امام
عزیزمان آن اهمیت خاص را به حج نمی دادند. خوب توجه کنید، امام در پیام مبارکشان
بمناسبت عید قربان 1404 (امسال) فرمودند:

«اگر در این کنگره
جهانی که همه اقشار ملتهای مظلوم اسلامی از هر مذهب و ملّت و دارای هر زبان و مسلک
و هر رنگ وقشر، ولی با زیّ واحد و لباس مشابه، دور از هر آلایش و آرایش، اجتماع
نموده اند، مسائل اساسی اسلام ومسلمین ومظلومان جهان از هر فرقه حل نشود و
حکومتهای مستکبر وزورگو سرجایشان ننشینند، از اجتماعات کوچک منطقه ای و محلّی،
کاری بر نخواهد آمد و راه حل فراگیری بدست نخواهیم آورد».

امام در این پیام چشم
امیدشان را دوخته اند به اینکه در مجمع بزرگ حج، مشکل اساسی کلّ جهان اسلام حل
شود. ما گر چه در ایران مشکل کشور خودمان را حل کردیم و هر چند که ایران پایگاه
انقلاب عظیم اسلامی شده است، ولی آن کاری که در ایام حج و در کنار خانه خدا می
توان انجام داد، در ایران انجام نشده و نمی شود. زیرا هیچ قدرتی نمی تواند این همه
مسلمان را از سراسر جهان در ایران مجتمع کند ولی خداوند با یک آیه، انبوه بزرگ از
مسلمین را در کنار خانه خود جمع می کند.«وَلله عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ
استَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً»

بنابراین، هریک از
علما، دانشمندان، اندیشمندان، رجال سیاسی و مسئولین کشور باید هر قدرتی را که در
اختیار دارند، در این امر مهم بگذارند وما را یاری دهند؛ وخیال نکنند اگر خودشان
به حج رفتند، دیگر تکلیف از آنها ساقط شده است چرا که موضوع خیلی مهمتر از این
است، و آن انگیزه ای که امام دارند از یک سازمان به تنهائی برآورده نیست.

چه راهائی را باید در
پیش بگیریم و چه کارهائی را باید بکنیم که حج بهتر برگزار شود؟

در این زمینه لازم می
دانم، مسئله ای را در رابطه با وسایل ارتباط جمعی تذکر دهم:

سخنی با وسایل ارتباط
جمعی

گر چه در حج گذشته،
مقدار زیادی از موفقیت خود را مرهون خدماتی می دانیم که وسایل ارتباط جمعی (رادیو،
تلویزیون، روزنامه ها و مجلات) انجام دادند ولی آنها نیز باید توجه داشته باشند،
مسئله حج چیزی نیست که تنها در همان چند روز ایام حج یا یکی دو ماه قبل از آن، کار
خود را در رابطه با آن شروع کنند. لذا بهتر است رادیو از هم اکنون نسبت به آموزش
حجاج، برنامه ریزی کند و حداقل یکساعت از وقت رادیو را مخصوص حج بگذارد.

تلویزیون باید هر
هفته مقداری از وقت خود را در این راه بگذارد. روزنامه ها و مجلات نیز باید به این
امر مهم توجه بسزائی داشته باشند؛ اینها بسیار می توانند مؤثر باشند. چه در آموزش
حجاج و چه در آماده کردن زمینه انجام هر چه بهتر حج.

باید حجّاج را از
جزئیات مسائل آگاه کرد. من در اینجا نمی توانم روی تمام جزئیات انگشت بگذارم ولی
اگر برنامه ای در تلویزیون و یا مقاله هائی در مجلات و روزنامه ها ارائه شود که
این جزئیات را برای آنان تشریح و توضیح نماید، بدون شک خیلی سودمند خواهد بود.

یکی از مسائل بسیار
مهم، این است که زائران بیت الله الحرام کارهائی نکنند که متناسب با حیثیت و شئون
انقلاب و جمهوری اسلامی نمی باشد و در ایجاد وحدت و هماهنگی با مسلمانان نه تنها
مؤثر نبوده که گاهی زیان نیز می رساند از قبیل خواندن نماز جماعت در کاروانها و
ساختمانها و شرکت نکردن در نمازی که در مسجد الحرام یا مسجد النبی برقرار می شود
که این کار گذشته از اینکه لطمه به انقلاب می زند، مخالفت صریح وآشکار با رهنمودها
و دستورات حضرت امام دام ظله است.

در اینجا باید تذکر
دهم که متأسفانه حتّی برخی از روحانیون ما نیز دیده شده است که هنگام برگزاری نماز
جماعت، از مسجد خارج شده اند و وقتی از آنها سؤال می شود که چرا این کار را کرده
اند؟ پاسخ می دهند: درست است که از نظر فتوا اشکال ندارد و امام هم سفارش کرده اند
ولی نماز در منزل بیشتر به دل می چسبد!!

گویا خود این
روحانیون نیز توجیه نشده اند و یا اینکه خود را از امام خمینی بلکه از امام صادق
صلوات الله علیه مقدَّستر می شمارند که چقدر سفارش به خواندن نماز جماعت با
برادران اهل سنت کرده اند.

عزاداری کنار بقیع:

و یکی دیگر از این
مسائل که باید توجیه شوند، مسئله عزاداری کنار بقیع یا بوسیدن ضریح ومنبر و و…
است زائران محترم باید توجه داشته باشند که جلو قبرستان بقیع خیلی فرق دارد با حرم
حضرت امام رضا «ع» یا حرم حضرت معصومه؛ در آنجا میلیونها چشم خیره خیره به ما می
نگرند ومی خواهند از کار ما درس بگیرند و یا برخی از دشمنان خُرده بگیرند، لذا ما
نمی توانیم کنار قبرستان بقیع، برنامه سینه زنی ـ که در داخل کشور عمل بسیار
مقدَّسی است ـ اجرا نمائیم یا اینکه به پنجره های بقیع دستمال ببندیم یا قفل بزنیم
که در این دو مورد نه تنها از سفیران انقلاب شایسته نیست بلکه هیچ منشأ صحیحی نیز
ندارد. بنابراین، چنین کارهائی که نه در روایت آمده و نه از هیچ بزرگی دیده شده،
آن هم در ایام حج، در آن مکان بسیار مقدّس، با آن همه محدودیّتها و با آن انگیزه
بزرگی که ما داریم هرگز روا نیست و باید قبل از ایّام حج، حجّاج توجیه شوند تا
اینکه سفیران لایق و خوبی برای انقلاب اسلامی در خارج از کشور باشند.

سخنی با مدیران
کاروانها

نا گفته نماند که در
گذشته تمام کارها و زحمتها بر دوش مدیران کاروانها بوده است ولی در سالهای اخیر،
بخش عظیمی از این زحمتها را سازمان حج به عهده گرفته است، از قبیل تهیه گذرنامه
برای حجاج، تهیه اقلام فراوانی از مواد غذائی و تهیّه ماشین در مکه، مدینه، منی و
عرفات و و… از این روی، مدیران کاروانها باید در این اوقات اضافی که دارند،
مسئولیت خود را در رابطه با صدور انقلاب، آماده کردن حجّاج برای انجام هر چه بهتر
حج و توجیه و تبلیغ آنان، به خوبی انجام دهند و فکر نکنند که کار آنها منحصر می
شود در تهیه نهار و شام حاجیان بلکه آنان که به محیط آنجا آشنائی بیشتری دارند
باید از تجربیات خود بیشتر به نفع برادران و خواهرانشان استفاده کرده و آنها را
توجیه نمایند.

حجّاج و خدمۀ
کاروانها

یکی از مسائلی که
بسیار مایه تأسف است، اینکه یک فرد مسلمانی که در داخل کشور، تمام زحمات زندگی را
خود بر دوش می گیرد، و نه تنها کارهای خارج از منزل را به عهده می گیرد بلکه هنگام
برگشتن به منزل نیز به همسر خود در کارهای منزل کمک می کند ـ که این کار بسیار خوب
و ارزشمندی است ـ ولی در خارج از کشور خصوصاً در این سفر الهی نه تنها کاری را
انجام نمی دهد بلکه همواره توقُّع دارد، تمام کارهای او را، خدمۀ کاروانها انجام
دهند و حاضر نیست کوچکترین همکاری با آنان بنماید!

چه می شود اگر زائران
محترم برنامه را به نحوی سامان دهند که برخی از کارها را از دوش خدمۀ کاروانها ـ
که کارهای طاقت فرسائی دارند ـ بردارند وخود بدوش بگیرند؟ چه می شود اگر زحمتها را
بین خودشان تقسیم کنند وخدمۀ محترم را یاری دهند؟

من یکبار دیگر نیز
گفته ام که در زمان شاه هنگامی که با آیت الله العظمی منتظری و دیگر شخصیتها وعلما
از جمله آیت الله طالقانی، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای مهدوی کنی و چند نفر دیگر در
زندان اوین بودیم، کارها را بین خودمان تقسیم کرده بودیم به این معنی که هر روز
صبح یکنفر تمام کارها را از صبح تا شب به عهده می گرفت.

روزهائی که نوبت حضرت
آیت الله العظمی منتظری بود، مانند دیگران از اول صبح کارها را به عهده میگرفتند و
باکمال اشتیاق و خرسندی به دیگران خدمت می کردند، و هر گاه بعضی از دوستان ازایشان
خواهش می کردند که اجازه دهند، برخی از کارها را خودشان انجام دهند، نه تنها نمی
پذیرفتند بلکه از نظر روحی، خیلی ناراحت و متأثر می شدند.

و از آن بالاتر، در
روایت داریم که حضرت سجاد علیه السلام هنگامی که به سفر حج می رفتند، بگونه ای
مخفی کاری می کردند که کسی ایشان را نشناسد تا بتوانند به سایر حجاج خدمت کنند. ما
که باید ریزه خور خوان حضرت سجاد «ع» باشیم، نباید از آن امام بزرگوار درس بگیریم
و لااقل در ایام حج، به خودمان خدمت کنیم و اینقدر کَلّ بر دیگران نباشیم؟

در همین سفر حج
امسال، دوستان گزارش می دادند که خدمه کاروانها، زیر فشار کار کمرشان خرد می شود
چون از طرفی کار بسیار زیاد است واز طرفی دیگر باید خوب کار خود را انجام دهند ولی
از سوئی دیگر، بسیاری از زائران حاضر نیستند آنان را یاری دهند بلکه خیلی هم
توقّعشان زیاد است، یعنی زائری که از بازار آمده واز راه رفتن و گردشِ زیاد خسته
شده، جلو کولر استراحت می کند و حاضر نیست کوچکترین همکاری را با خدمه کاروان
انجام دهد. تازه اگر از عبادت و زیارت برگشته بود، چندان مشکل نبود ولی از بازار
برگشته است و اگر صحبتی هم بکند، همه اش در رابطه با گرانی یا ارزانی فلان جنس و
فلان کالا است.

آیا سزاوار است زائر
خانه خدا وقتش را با این چیزها تلف کند؟ وانگهی با تلف کردن وقت، تمام زحمتها را
بر عهدۀ دیگر مسلمانان بیندازد وحاضر نباشد حتّی به خودش هم خدمت کند؟

امیدواریم در سالهای
آینده زائران محترم خانه خدا به این مطلب توجه کنند و در این سفر الهی، کارها را ـ
تا اندازه ای ـ بین خودشان تقسیم کنند که هم ثواب بسیار دارد وهم از سفر خود لذَّت
خواهند برد.

راهپیمائیهای امسال

مراسم راهپیمائیهای
مکه ومدینه سال جاری، نسبت به سال گذشته از جهات مختلف تکامل یافته تر و رشد یافته
تر انجام گرفت وچون زائران محترم با تجربه تر شده بودند، لذا اشکالهای سالهای
گذشته بتدریج کمتر و به نقاط قوت بیشتری رسیدند.

راهپیمائی امسال،
مخصوصاً از نظر عظمت و نظم، یادآور خاطره راهپیمائیهای عظیم ملّت ایران در اواخر
دوران حکومت ننگین شاه سابق بود که موج عظیم حرکت علاوه بر شکوهی که داشت و قوت
قلبی که به مردم می داد، دشمن را هم در موضع انفعالی و ضعف فراوان قرار می داد.

عکس العمل دولت
عربستان

عکس العمل های بسیار
بچگانه و حساب نشده ای از سوی دولت عربستان برای جلوگیری از راهپیمائی اتخاذ شده
بود که ما شاهد آن بودیم:

1ـ دو یا سه روز قبل
از راهپیمائی بخشی از نیروهای نظامی (ارتش) را برای رژه ای در سراسر شهر، آماده
کرده و بحرکت درآوردند.

این کار بسیار
ناشیانه ای بود زیرا دولت عربستان همواره پرهیز می کند که مردم دیگر کشورها و
بخصوص ملت عربستان در جریان حرکت حجاج ایرانی قرار بگیرند. ولی با اینکه دارای
چنین سیاستی است، برای جلوگیری از آگاه شدن مردم، دست به چنین کاری می زند که تمام
زائرین و اهل شهر از قضیه به خوبی آگاه می شوند و آنان که هیچ خبری هم ندارند، در
پی مطلع شدن از جریان کار بر می آیند و در نتیجه چیزی جز اثر معکوس برای دولت
عربستان نخواهد داشت.

تمام شهر را با یک
حرکت نظامی آلوده کردن، آن هم در ایامی که هیچ تناسبی نداشت، نه از روزهای ملّی
بود ونه از اعیاد رسمی دولت و نه هیچ لشگر متجاوزی! به آنان حمله ور شده بود که
ارتش را از مرزها فراخوانند و به عنوان پیشگیری، یک رژه نظامی را انجام دهند، که
این عمل را به هیچ وجه نمی شود توجیه کرد جز اینکه عربستان دچار حیرت و سردرگمی
شده بود که نه می توانست از این راهپیمائی بگذرد و نه می دانست چگونه مردم را از
قضیّه دور نگهدارد و نه توان جلوگیری ـ به شیوۀ عاقلانه ـ از برگزاری راهپیمائی را
داشت.

توپهای سنگین را بر
ماشینها سوار کرده بودند، زره پوش ها را داخل خیابانها به راه انداخته بودند و
نظامیان زیادی را آماده به خدمت! به رژه واداشته بودند و این حرکت بیش از اینکه
ایجاد رعب و وحشت کند، مردم را متوجه می کرد که حادثه عظیمی در پیش است و کار
مهمّی بر خلاف میل حکومت انجام خواهد گرفت و آن حرکت اینقدر عظیم و جلو رونده است که
حکومت را ناگزیر از استفاده نظامی از ارتش برای مهار این حرکت نموده است.

2ـ در کنار این رژه
نظامی، نمایندگانی را از مقامات مختلف کشور برای تماس با ما می فرستادند که این
راهپیمائی مصلحت نیست و با قوانین و موازین ما مخالفت دارد و ما هم ناچاریم که از
هر گونه اجتماعی جلوگیری کنیم!

نامه ای هم به این
مضمون برای من فرستادند و پس از آن، پیکی از طرف آنان آمد و مطالب را حضوراً به ما
گفت، شاید بشود جلوی این کار را بگیرند!

3ـ وقتی دیدند آن رژه
و این پیک ها و فرستاده ها تأثیری ندارند، اطراف بعثه امام را پر از نیروهای نظامی
و انتظامی ـ با آرایش خاص ـ کردند که خودِ این کار برای هر بیننده ای سؤال بزرگی
را مطرح می کرد که چه نیروئی به این شهر می خواهد حمله کند که این آرایش عظیم را
تدارک دیده اند؟!

یکی از ساختمانهای
نزدیک بعثه را که دارای هشت طبقه بود و برای پارکینگ ماشینها ساخته شده بود، از
ماشین تخلیه کرده ونیروهای فراوانی از تکاورها، کماندوها، نیروهای نظامی، نیروهای
انتظامی و حتی گارد مخصوص ضد شورش را در آنجا قرار داده بودند که هر لحظه آماده
حمله باشند. واز سوئی دیگر، اطراف بعثه ماشین های آب پاش با آرایش خاصّی مستقر شده
بودند که برای حجاج ایرانی خیلی تماشائی بنظر می رسید.

4ـ برنامه دیگری که
برای خنثی نمودن اثر این راهپیمائیها اتخاذ کرده بودند، تبلیغات انحرافی و مسموم
در رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه های گروهی بود.

راهپیمائی برائت از
مشرکین

ما راهپیمائی مکه را
با الهام از قرآن کریم و آیه مبارکۀ «وَ أَذَانُ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ اِلَی
النّاسِ یَومَ الحَجِّ الأَکبَرِ اَنَّ اللهَ بَرِيٌ مِنَ المُشرِکِینَ وَ
رَسُولُهُ» راهپیمائی «برائت از مشرکین» نامگذاری می کنیم. امسال دولت عربستان
تبلیغات گسترده ای را هم از طریق رادیو و تلویزیون و هم از راه روزنامه ها و
نشرّیات در پیش گرفته بود که برائت از مشرکین چه معنی دارد؟ و چگونه باید از
مشرکین برائت جست؟ و اساساً شأن نزول این آیه چه بوده است؟ و این آیه مخصوص سال
نهم هجری است وحج اکبر یعنی آن حجی که هم مسلمین و هم مشرکین در آن داشتند و و…!!

این هم یک حرکت
انفعالی بود که نشان می داد طرح مسئله برائت از مشرکین در میان مردم و در اذهان
مسلمانان جا باز کرده و آنها ناگزیرند با یک تفسیر انحرافی و غلط، از این مسئله
جلوگیری کنند.

بهر حال تمام این
روشها در مقابل ارادۀ صد و پنجاه هزار مسلمان ایرانی که بر خدای خود توکل کرده و
در راه هدف، هیچ هراس و خوفی به دل آنها راه ندارد، خنثی شد و بر عکس، برای دولت
عربستان ـ خوشبختانه ـ اثر نامطلوبی داشت، و مانند سالهای گذشته با شکوه هر چه
تمامتر و با کمال آرامش و نظم و با شرکت بسیاری از مسلمانان سایر کشورها برگزار
شد.

تأثیر دعای کمیل

در کنار این
راهپیمائی های با شکوه، مراسم دعای کمیل با شکوهتر و با عظمت تر برگزار شد که بدون
شک، اگر در کنار راهپیمائی، دعای کمیل نبود، راهپیمائی ما ناقص به شمار می آمد. و
بالاتر این که من معتقدم کاری که از دعای کمیل ساخته است از راهپیمائی ساخته نیست.

گرچه راهپیمائی از
دید ما، یک عبادت است ولی از نظر افکار عمومی، صرفاً یک حرکت سیاسی به معنای رایج
دنیا است، لذا عربستان همیشه سعی می کند از این زمینه فکری استفاده کند و به
مسلمانان بفهماند که حجاج ایرانی می خواهند حج را به یک مرکز سیاسی تبدیل کنند، در
حالی که اینجا جای عبادت است!!

وقتی همان مسلمانان
ملاحظه می کنند که ایرانیها در کنار این راهپیمائی، شب جمعه با نظم خاصّی در جوار
قبرستان بقیع گرد هم می آیند و با نغمه ونوائی دلنشین با خدای خود راز ونیاز می
کنند و دعای کمیل را با آن مضامین بسیار عالی که قطعاً در میان عربها تأثیر عمیق
تری از ما ایرانیها دارد، می خوانند وبا نهایت آرامش وحضور قلب به درگاه حضرت
ذوالجلال نیایش کرده و اشک می ریزند و آنقدر از نظم و آرامش برخوردارند که پس از
پراکنده شدن، با اینکه عدد آنان متجاوز از پنجاه یا شصت هزار نفر می باشد، هیچ
اختلالی در اوضاع عادی شهر رخ نمی دهد و حتی برای سکنۀ اطراف آن خیابانها نیز
ایجاد ناراحتی نمی کنند؛ قطعاً چنین منظره ای، تبلیغات سوء دشمنان را خنثی و بی
اثر می کند ومسلمانان را بیشتر بسوی انقلاب سوق می دهد.

جالب اینجا است که در
مراسم دعای کمیل بسیاری از غیر ایرانیها نیز شرکت می کنند زیرا آن جنبۀ سیاسی که
در راهپیمائی وجود دارد، در اینجا دیده نمی شود، لذا کمتر ترسی از پلیس دارند
وشاید برخی تنها برای آشنائی با برنامه ما حاضر می شدند ولی حضور آنها و شنیدن
دعای کمیل، آنان را بی گمان عوض می کرد چرا که دعای کمیل از سخنان بسیار شیوا و
بلند حضرت امیر علیه السلام است و آنانکه با لطافتهای کلام عرب آشنائی دارند،
قطعاً تحت تأثیر این دعا قرار می گیرند.

برخی از برادران
مشاهده کرده بودند نیروهای انتظامیِ دولتِ عربستان که برای حفظ نظم و مراقبِ اوضاع
بودن آمده بودند، به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و تمام توجه خود را معطوف به دعا
کرده بودند بگونه ای که از مأموریتِ مراقبت غفلت کرده و مانند یکی از زائران به
دعای کمیل توجه می کردند، تا آنجا که برخی نقل کردند که چند نفر از افراد پلیس
مدینه را دیدند که با شنیدن آن جملات شیوا و زیبای دعای کمیل اشک ریخته بودند و
این چندان هم شگفت انگیز نیست چرا که می دیدند ایرانیان با مقدّس ترین زبان آنها
(زبان عربی) در حال معصومانه ترین گفتگو با خدای خود می باشند.

وقتی می بینند دعای
کمیل که اینقدر ما به آن اهمیّت می دهیم و برای خواندنش مراسم ویژه ای برگزار می
کنیم و در آن دعا به بهترین وجه، از وحدانیت خدا ودیگر صفات جلال وجمال الهی سخن
می گوئیم و تنها در برابر «الله» خضوع و خشوع می کنیم و در مقابل پروردگار خود، با
نهایت عجز وکرنش درخواست مغفرت و آمرزش می نمائیم، دیگر از تبلیغات سوء دشمنان ما
چه می ماند که ما را متهم به اعتقادات شرک آلود کنند وچه وقت این تبلیغات انحرافی
می تواند روحیّه های مسلمین را برعلیه ما بشوراند؟

بنابراین، دعای کمیل
در کنار راهپیمائی، دو بال یک کبوتر هستند که می تواند این کبوتر، با اعتدال پرواز
کند. ما با این دو کار به آنها می آموزیم که: در عین حال که با دشمنان و ستمگران و
ابرجنایتکاران در ستیز بی امان هستیم و با کمال قدرت از آنان برائت می جوئیم، در
برابر خدای خود، خاکسار و خاضعیم.

ما که امشب چندین
ساعت را برای مناجات وگریه و زاری والتماس از خدا و امید رسیدن به لقاء حق، اختصاص
می دهیم، فردا صبح در خیابانهای شهر، با مشتهای گره کرده، بر علیه آمریکا، شوروی،
اسرائیل و استکبار فریاد می زنیم:«مرگ بر جنایتکاران از خدا بی خبر» و مردم با
مشاهدۀ این دو حالت، به این نتیجه می رسند که همان دعا اینها را به صحنه می کشاند
و ترس از غیر خدا را از دل آنان می زداید.

ما در این سفر، شش
جلسه دعای کمیل داشتیم که سه جلسه آن در مدینه قبل بود و سه جلسه آن در مدینه بعد
وهمه آنها با شکوه فراوان برگزار شد. در یکی از این شبهای جمعه، که بیشترین جمعیّت
گرد هم آمده بودند، خداوند مرا هم موفق کرد که با آنان شرکت کنم. من که می خواستم
مسیر این جمعیت را طی کنم تا به یک نقطه ای که قرار بود برسم، در حقیقت تا انتهای
آن نقطه بسیار خسته شدم ولی دیدن ان جمعیت فوق العاده با آن نظم مخصوص و آن دعای
با حال، نه تنها خستگی را از من می گرفت که بسیار شاد و مسرور می شدم.

توطئه صدام

یکی از مسائلی که
امسال با آن مواجه شدیم، توطئه عراق بود.

همانگونه که همه می
دانند ما تنها دو راهپیمائی بزرگ داریم، که یکی در مدینه قبل انجام می گیرد و
دیگری در مکه. ولی امسال در اثر حرکت احمقانه عراق، یک راهپیمائی باشکوه دیگری در
مدینه بعد داشتیم تحت عنوان«تشییع جنازه مرحوم شهید فیضی». توضیح اجمالی این قضیه
به این ترتیب است که: صدام متوجه شده بود که جمهوری اسلامی از امکانات عظیمی در ایام
حج برخوردار است که تمام تبلیغات سوئی که صدام و هواداران او علیه جمهوری اسلامی
براه می اندازند، خنثی می شود.

و به عبارتی دیگر:
صدام متوجه شده بود که جمهوری اسلامی ایران در جبهه سیاسی از امکانات عظیمی در حج
برخوردار است که عراق از این جبهه سیاسی محروم می باشد واگر در جبهه نظامی، در خط
تماس، یک طرف نیروهای رزمنده ایرانی هستند ودر طرف دیگر نیروهای عراقی، اما در
جبهه سیاسی حج، در این خط تماس، نیروی عراقی وجود ندارد. و دلیل آن این است که
برای عراق امکان چنین حرکتی در حج نیست، حتی آنقدر در این جبهه شکست خورده و بدون
نیرو است که در برابر حرکت بسیار با ارزش اعزام خانواده های شهدای جمهوری اسلامی
به حج، نمی تواند هزار خانواده از کشته های عراقی را اعزام کند.

صدام فکر می کند
اکنون که این جبهه حج برای او قابل استفاده نیست، کاری کند که تمام حجاج دنیا از
این فیض محروم بمانند.

از این روی، توطئه ای
را ـ در سال جاری ـ طرح ریزی کرده بود که وضعیتی در حج بوجود بیاید، و آنقدر مایه
تنفر و انزجار مسلمین قرار بگیرد که در نتیجه تمام مسلمین را وادار کند به محکوم
کردن هر حرکت سیاسی در حج.

طبق آمار دقیقی که
بدست آوردیم در میان هشت هزار وهفتصد عراقی که برای حج آمده بودند، سه هزار نیروی
بعثی وجود داشت و بنابراین بود که توسط این 3000 نفر، درگیریهائی بین آنها و
ایرانیان اتفاق بیفتد و طبیعی است که در این زد و خوردها تعدادی از طرفین کشته می
شوند و ممکن است دامنه درگیری بقدری گسترش پیدا کند که به دیگر ملتها نیز سرایت
نموده و در نتیجه حرکت انقلابی مسلمانان ایران را لوث کنند.

صدام با اینکه می
دانست جمعیت 150 هزار نفری ایرانیان اگر تکانی به خود دهند، سه هزار بعثی در حج
قتل عام می شوند، ولی برای او مهم نبود که سه هزار یا تمام عراقیها کشته شوند بلکه
او می خواست با چنین حادثه ای حج را آلوده کند و سوء استفاده نماید.

همه مردم دنیا می
دانند که پرچمدار حرکتهای سیاسی در ایام حج، جمهوری اسلامی است، ودر صورت بروز
چنین حادثه خطرناکی، با تبلیغات وسیع، آن را در دنیا منعکس می کردند و طبیعی بود
که انزجار عجیبی در سراسر دنیای اسلام پیش می آمد.

تصور صدام براین بود
که در اثر برخورد با ایرانیان و درگیری دو گروه با هم، هیچ نتیجه ای که نداشته
باشد، آن چند هزار عراقی باورشان می آید که ایرانیان با آنها دشمن هستند وهنگامی
که به کشور خود برگردند، به همه مردم خبر بدهند که ما مورد حمله ایرانیان قرار
گرفتیم و شاید همین کار یک انگیزه ملّی در آنان ایجاد کند که در برخورد با جنگ
فعّالتر شوند!       

وانگهی، این توطئه،
آنچنان حرکت سیاسی را در حج آلوده می سازد که دیگر کسی جرأت نکند در آنجا حتّی بحث
سیاسی نماید.

حرکتی که بعثی ها در
«منی» انجام دادند، بقدری زمینۀ مساعد برای درگیری ایرانیها و عراقیها بود که اگر
به موقع آن توطئه را سرکوب نکرده بودیم، بدون شک به ملتهای دیگر نیز سرایت می کرد
و فاجعه می آفرید.

ما با یاری خداوند،
مظلومیت را تحمل کردیم وبا همه احساسات برانگیخته شده ای که از سوی ایرانیها وجود
داشت، با کمک سایر برادران، این احساسات را مهار کرده و برادران عزیز ما عکس العمل
نامناسبی انجام ندادند.

پس از تمام شدن اعمال
حج، به مدینه که برگشتیم، آنها مترصّد فرصتی دیگر بودند که زمینه سازی کرده و به
ایده پلید خود برسند. خصوصاً که اگر در مدینه این اتفاق می افتاد، اثرهای سوء آن
بسیار بیشتر بود.

هجوم به ایرانیان و
شهادت مرحوم فیضی

بعثی ها با خبث طینتی
که داشتند با یک گروه صد نفری ناگهان به 30 نفر از ایرانیان که شاید 15 نفر آنها
بانوان بودند، حمله ور شده و در چند لحظه، بسیاری از بانوان محترم را مورد ضرب و
شتم قرار داده و به شدت مجروح کردند.

در این میان یک
ایرانی غیرتمند وقتی می بیند چند نفر وحشیانه با چوب به جانشان افتاده اند و زنها
را مورد کتک قرار داده اند، برای دفاع از آنها قیام می کند. همین انگیزه باعث شد،
مرحوم فیضی که از نیروهای انتظامی بسیار خوب و مفید ما بود، و مردی جا افتاده و
محترم که سخنش مورد قبول جوانان قرار می گرفت، در حالی که بیش از 50 سال داشت، با
روحیه ای بسیار جوان، برای دفاع از زنانی که مورد حمله قرار گرفته بودند، بایستد و
مقاومت کند.

البته ناگفته نماند
که پلیس عربستان با کمال وقاحت این منظره را تماشا کرده و کوچکترین دخالتی نکرد.

در هر صورت، آن
پلیدان به مرحوم فیضی حمله کرده و با چوب محکم به پیشانی او می زنند و جمجمه اش
آسیب می بیند و در بیمارستان به شهادت می رسد.

ایرانیان غیرتمند که
به هیچ وجه تحمّل چنین حادثه ای را نداشتند، با کوچکترین عکس العمل تمام 8 هزار
عراقی را در چند لحظه می توانستند از بین ببرند ولی از آنجا که پروردگار همواره ما
را یاری داده، این احساسات به طغیان کشیده ای که هر لحظه مانند آتشفشان امکان
انفجار داشت، بحمد الله مهار شد وعراقیها کاملاً با شکست مواجه شدند.

نتیجه حرکت احمقانه
عراق

و از آن طرف، این
حرکت احمقانه باعث شد که ما در مدینه بعد راهپیمائی با شکوهی انجام دهیم. و با
اینکه در طول این چند سال تقیه می کردیم و در رابطه با جنگ و صدام شعار نمی دادیم
(چون معتقد بودیم مسئله جنگ ایران وعراق نیست بلکه مسئله اسلام و کفر است) این بار
در تشییع جنازه مرحوم فیضی، مسئله جنگ را مطرح کردیم و جنایات صدّام را برملا ساختیم
و برای مسلمانان نیز ثابت شد که سازش با این از خدا بی خبران ستمکار معنی ندارد
زیرا ما در مدینه نه مرکز جنگی داشتیم و نه به بعثی ها حمله کرده بودیم، تازه در
مقابل حمله آنها، برای خاطر اسلام، صبر کردیم و همچنین برای مردم ثابت کردیم که
صدام کافر و ملحد است و این بعثی ها اعتقاد به خدا واسلام ندارند، و این همه فیضی
که از شهادت مرحوم فیضی بردیم، اگر چنین حادثه ای اتفاق نمی افتاد، برای ما میسّر
نبود.

خطر صدّام برای
عربستان

در این جریان روشن شد
که خطر صدام برای عربستان و حکومتهای عربی همسایه خیلی بیشتراز خطر او برای ایران
است. در این زمانی که صدام اینقدر ضعیف شده و همواره از کویت و عربستان گدائی می
کند، نسبت به عربستان آنقدر قلدری و خشونت دارد که در داخل مدینه، جلوی چشم پلیس،
مأمورین او یکنفر را به قتل می رسانند (چه ایرانی باشد و چه غیر ایرانی) و پلیس
عربستان جرأت دستگیر کردن آنان را ندارد.

این بزرگترین دلیل
است براینکه صدام برای عربستان خطر دارد، یعنی عربستان باید بفهمد صدام که در حال
ضعفش اینقدر قلدری می کند، اگر از چنگ جمهوری اسلامی خلاص شود و خیالش آسوده گردد،
چه به روزگار حکومتهائی مانند عربستان خواهد آورد.

دولت عربستان نیز
باید بداند که اگر بخواهد اینگونه ضعیف عمل کند ما ناگزیر هستیم برای حفاظت از
حجاج ایرانی و جلوگیری از این تعرضات، خودمان دست به کارشویم ودر آن موقع طبیعی
است که پلیس عربستان و همه دست اندرکاران آن دولت پشیمان خواهند شد.

بهر حال دشمن ما (صدام)
در این حج گذشته، طرح توطئه ای ریخته بود که به انقلاب ما صدمه وارد آورد ولی
بحمدالله و به برکت خون شهیدان، این توطئه نیز شکست خورده و باعث شد که ما به
چیزهائی که در ظرف چند سال نرسیده بودیم، برسیم و آن طرح مسئله جنگ و متجاوز بودن
صدام و عدم امکان سازش با او، در میان مسلمانان جهان بود.

تماس عراقیها با ما
در ایام حج

در خاتمه، مطلب دیگری
را تذکر دهم که برای صدام کشنده است و آن اینکه عراقیهائی که امسال به حج مشرف شده
بودند، بسیاری از آنان با ما تماس داشتند و به جبهه کمک کردند که کمکهای آنان خیلی
بیش از سال گذشته بود. آنان به شیوه های مختلفی متوسل می شدند تا بتوانند با حجاج
ایرانی تماس برقرار کنند و در این تماسها چه سخنها که نگفتند و چه اظهار علاقه ها
به امام و انقلاب که نکردند؛ و در تعبیرهای برخی از آنان چنین بود که شما برای
شکست صدام و پیشبرد کارتان، هر حرکت نظامی که فکر می کنید مؤثر است انجام دهید و
از این جهت نگران نباشید که ممکن است به مردم ما در شهرها آسیب برسد.

اگر شما به پیروزی
برسید، ما حاضریم از خانه ها و زندگی خود دست بشوئیم، زیرا تحمل حکومت صدام برای
ما بسیار کشنده تر است از اینکه احیاناً گلوله ای از طرف جمهوری اسلامی پرتاب شود
وبه خانه های ما اصابت کند.

در همان موقع که هجوم
بعثیها بر ایرانیان وارد شده بود، یکی از افراد مهم آنان نزد من آمده و با من
بسیاری از مسائل را در میان گذاشته بود، و این دلیل روشنی است بر تمایل آنان نسبت
به جمهوری اسلامی و علاقه آنان نسبت به امام و بیزاری آنان از صدّام و صدّامیان.

امیدواریم خداوند
متعال این جرثومۀ فساد را از سر راه دو ملّت برادر ایران و عراق بردارد و دشمنان
دین وانسانیت را از صفحۀ روزگار براندازد.                                        
والسلام.    

از افتادن روی قبور
مطهّره و کارهائی که گاهی مخالف شرع است جدّاً اجتناب کنند.(امام خمینی)

لازم است در جماعت
اهل سنّت حاضر شوند و از انعقاد وتشکیل نماز جماعات در منازل و گذاشتن بلند گوهای
مخالف رویه اجتناب نمایند. (امام خمینی)

خارج شدن از مسجد
الحرام یا مسجد مدینه به هنگام شروع نماز جماعت جایز نیست. وبر شیعیان واجب است که
با آنان نماز بخوانند. (امام خمینی)

با فریادها و دعوت ها
و تظلم ها و افشاگریها و اجتماعات زنده وکوبنده در مجمع مسلمین در مکه مکرمه، بتها
را بشکنیم وشیاطین را که در رأس آنها شیطان بزرگ است در عقابت رمی کنیم. (امام
خمینی)

فریضه حج در بین
فرائض الهی از ویژگیهای خاصی برخوردار است و شاید جنبه های سیاسی و اجتماعی آن بر
جنبه های دیگرش غلبه داشته باشد. (امام خمینی) 

مکه مکرمه را با
هماهنگی زائران سراسر جهان به کانون فریاد علیه ستمگران تبدیل کنید که این یکی از
اسرار حج است. (امام خمینی)

لازم است برادران
ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه ای که موجب تفرّق صفوف مسلمین است،
احتراز کنند. (امام خمینی)