از سياست تا ديانت!

محمد صالح

*سفارشات قضايي

با توجه به وضعيت عدليه و محتسب و عسس و
مسموعاتي كه پيرامون نحوه عملكرد اين دستگاه‌ها شايع است توصيه اكيد مي‌نماييم كه:

ـ حتي‌الامكان سعي كنيد مجني‌اليه واقع
نشويد! يعني تلاش كنيد كسي عليه شما جنايتي مرتكب نشود! چگونگي‌اش را بايد از
مسئولين سؤال كنيد! ما عقل‌مان به همين اندازه كفاف مي‌دهد!

ـ به هر حال روزگار است ديگر! آمديم و
كسي يا كساني جرم و جنايتي عليه شما انجام دادند! در اين حالت خونسردي خود را حفظ
كرده و به نكات زير توجه كنيد:

1ـ اگر مال‌تان را بردند، خون‌تان را
كثيف نكنيد! مال دنيا چرك كف دست است! مي‌آيد و مي‌رود! لذا بي‌خيال اصل ماجرا
شويد و برويد شاكر باشيد آسيبي به جان‌تان وارد نيامده است! نه مزاحم پليس 110
بشويد و نه وقت عدليه را با شكايت تلف كنيد! و بدانيد كه اگر كار را به محتسب و
عدليه بكشانيد، بايد چند برابر مال يا اموال مسروقه خرج كنيد و دوندگي بفرماييد و
از كار و زندگي بيافتيد، بعدش هم معلوم نيست كه سارق يا سارقين به دام بيفتند يا
نه! اگر هم به دام افتادند معلوم نيست كه مُقُر بيايند يا نه! اگر هم مُقُر آمدند
معلوم نيست كه اموال مسروقه را پس بدهند يا نه! تازه در اين حالت آن چنان از طرف
ساير همكاران سارقين محترم (آزادند!) و يا فاميل‌هاي وابسته ايشان تهديد مي‌شويد
كه به زبان خوش برويد و شكايت را پس گرفته و رضايت بدهيد! در غير اين صورت و به
فرض اثبات جرم و صدور حكم براي سارق يا سارقين اموال شما، تا چشم به هم بزنيد مدت
محكوميت‌شان به سر مي‌آيد، مشمول رأفت قضايي مي‌شوند و بعد مي‌آيند سراغ‌تان و
چنان حال‌تان را مي‌گيرند تا راه عدليه و 110 را گم كنيد!

2ـ‌ اگر با كارد يا قمه يا تيزي يا
امثالهم لطمه‌اي به جان‌تان وارد شد، به درمانگاه مراجعه كنيد، خودتان را مداوا كنيد
و اگر كسي چيزي پرسيد جواب بدهيد موقع ورزش صبحگاهي بي‌احتياطي كرده و زمين خوردم!
مبادا شكايت كنيد يا پاي گزمه يا داروغه را به وسط بكشيد كه در آن صورت ممكن است
يكي از عزيزانتان ربوده شود تا رضايت بدهيد! بي‌خود شلوغش نكنيد! به هر حال قضا و
بلا بوده! اگر كارد به جاي كتف به قلب يا شاهرگ‌تان مي‌خورد بهتر بود؟ برويد و خدا
را شكر كنيد كه ضارب ناشي بوده و يا كارش را جدي نگرفته است! براي احتياط بيشتر مي‌توانيد
از محل جنايت مهاجرت كنيد!

3ـ اگر شما را كشتند (به دليل مقاومت در
برابر سرقت مسلحانه يا مقابله با ورود به عنف به منزل يا عدم همكاري با زورگيران
يا…) تقصير خودتان بوده كه توصيه‌هاي ايمني را جدي نگرفته‌ايد! (خصوصاً توصيه
اوليه اين مبحث را!) حالا كه دست‌تان از دنيا كوتاه شده، به فكر خانواده و اهل و
عيال‌تان باشيد! در اولين فرصت و با كسب اجازه از موكلين مربوطه، به خواب يكي از
نزديكان بياييد و تأكيد كنيد كه در گذشت لذتي است كه در انتقام نيست و گذشت خصلت
مردان است و خون را نبايد با خون شست و آخر سر وصيت كنيد كه همان فردا صبح، اولياي
دم شما بروند و از خانواده عذرخواهي كنند و در اولين كلانتري رضايت داده و با
تقديم گل و شيريني به خانواده قاتل (و حتي اگر مي‌شود شخص قاتل محترم!) كار را
فيصله داده و با خيال آسوده به كار و زندگي برسند!

ـ تذكر مهم: بي‌اعتنايي به توصيه شماره 3
عواقب وخيمي دارد كه ما از گفتن آن معذوريم! باور نمي‌كنيد سري به عدليه بزنيد و
با خانواده‌هاي مقتولين ديدار كنيد تا گوشي دستتان بيايد! از ما گفتن بود! خود
دانيد!

 

*خصوصي‌سازي

ـ معناي خصوصي‌سازي:

يعني مالي كه تا ديروز عمومي بود، از
امروز خصوصي مي‌شود! مخالف عمومي‌سازي! (قديمي‌ترها فرض كنند حمام عمومي سركوچه‌شان
يك دفعه بشود حمام نمره! آن هم مخصوص يك نفر!)

 

ـ روش خصوصي‌سازي:

الف) مناقصه: در اين روش مال عمومي به
كسي كه كمترين قيمت را پيشنهاد بدهد واگذار مي‌شود! آن هم نسيه! اگر داشت و خواست
مي‌آيد و قسطي مبلغ را مي‌دهد، در غير اين صورت هم ديگر واگذاري اتفاق افتاده و به
خاطر چند ريال ناقابل كه نمي‌توان روند خصوصي‌سازي را مختل كرد!

 

ب) مكاشفه: در اين شيوه، مسئول واگذاري
به يك شيوه‌اي كشف يا حتي شهود مي‌كند كه مال عمومي به چه فرد يا افرادي واگذار
شود! مي‌رود و آنها را پيدا مي‌كند و مال عمومي را در اولين محضر به نامشان مي‌كند
و خلاص!

ج) مكاتبه: در اين روش نامه يا كاغذي از
سوي يك مقام مافوق مي‌آيد كه مشخص مي‌كند مال عمومي بايد به چه كسي و چه جوري
واگذار شود! مسئول واگذاري هم دقيقاً به همان نحو عمل مي‌كند و خصوصي‌سازي اتفاق
مي‌افتد!

در خصوص شيوه‌‌هاي ديگر خصوصي‌سازي در
صورت بقا، مطالبي جديد به عرضتان خواهد رسيد!