چگونه با بی حجابی برخورد کنیم

انتقادها
و پیشنهادها

س- آیا
حجاب از ضروریات اسلام است و منکر آن و کسانی که به این دستور الهی مخصوصاً در
جامعه اسلامی بی اعتنائی می کنند چه حکمی دارد؟

ج- اصل
حکم حجاب از ضروریات است و منکر آن حکم منکر ضروری محکوم به کفر است مگر اینکه
معلوم باشد که منکر خداو رسول نیست.

هفدهم دی
ماه یادآور خاطره تلخ و برنامه ننگی است که توسط رضاخان و بدستور اربابان انگلیسی
خویش، همگام با اتاتورک، در ایران به اجرا درآمد.

در همین
روز از سال 1314 بود که رضاخان دستور بی حجابی بانوان را صادر کرد و با کمال وقاحت
و بی شرمی در برابر یکی از قوانین لازم الاجرای اسلام ایستاد و پرچم مخالفت با
قرآن را در کشور مسلمان ایران برافراشت.

این ضربه
بر روحانیت بیدار آن زمان بسیار سنگین بوده و مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حایری
«ره» با وجود جوّ خفقان زای آن زمان، سکوت را شکست و نامه ای به رضا خان نوشت که:

«بنده با
اینکه تاکنون در هیچ کاری دخالت نداشتم، اکنون می شنوم اقدام به کارهائی می شود که
مخالفت صریح با طریقه جعفریه و قانون اسلام دارد که دیگر خودداری و تحمل برایم
مشکل است».

و نوشته
اند هنگامی که آیت الله حایری از این توطئه بسیار خطرناک آگاه شدند، اشاره به
رگهای گلوی خود کرده چنین فرمودند:

«تا پای
جان باید ایستاد و من هم می ایستم! ناموس است، حجاب است، ضروری دین و قرآن است».

بدون شک
استعمار انگلیس با چنین توطئه حساب شده ای قصد داشت، اسلام را در ایران از ریشه
برکند زیرا اگر حجاب از بین برود، فساد و منکرات و تباهی رایج می شود و با رایج
شدن آن، ایمان مردم سست شده و کم کم ریسمان الهی را قطع می کنند و در مقابل هیچ
حکمی از احکام اسلام سر تسلیم و اطاعت فرود نمی آورند. وانگهی با فرو رفتن جوانان
در منجلاب فساد، اندیشه مبارزه با استعمار بکلی از میان می رود.

ولی چه
کور خوانده بود! و چه جاهل اند دشمنان!

انسان
تسلیم فشار نمی شود

قانون
فطرت است که انسان تسلیم فشار و زور نمی شود، چه رسد به اینکه با زور بخواهند
انسان را از والاترین غریزه خود که غریزه مذهبی است دور سازند و او را از معتقدات
خویش که با آنها خو گرفته است و آنها را مایۀ خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت خود می
داند، بازدارند.

از این
روی، نه تنها زنان مسلمان و با ایمان در برابر این قانون پلید، تسلیم نشدند بلکه
آنان که از دین و مذهب نیز بهره ای نبرده بودند، کمتر تسلیم شدند، چرا که تسلیم به
معنای پذیرش دستور یک دیکتاتور بی سواد بود و انسان روشن فکر و آزاده، زیر بار
چنین شخصی نمی رود.

نقشه دراز
مدت

در هر
صورت، استعمار که از این نقشه سرخورده بود، در پی راههای دیگری شد. این بار نقشه
دراز مدت توسط پسر رضاخان ریخته شد، و طی سی و چند سال حکومت ننگین خود از طریق
تبلیغات سوء سینماها، تئاترها، مجله ها، روزنامه ها و برنامه های- به اصطلاح- در
تلویزیون و در انجمن ها و نشستهای همگانی و کاباره ها، بی حجابی و بی بندو باری را
ترویج نمود؛ و همچنین به وسیله دلقکها و خود فروخته هائی از کشورهای بیگانه به عنوان
«مانکن» و برای تبلیغ مدهای لباس به اینجا گسیل شدند، گروه زیادی از فرزندان این
مرز و بوم را به کام فساد کشاندند.

اکنون ما
نه در پی آن هستیم که مسئله بی حجابی را را از نظر تاریخی بررسی کنیم و نه این
مقاله مختصر، گنجایش این را دارد که «حجاب» را از نظر فقهی و روائی مورد بحث قرار
دهیم؛ تنها می خواهیم روش برخورد با این آفت اجتماعی را تذکر دهیم:

روش
برخورد

بی گمان،
حجاب از احکام بی چون و چرای اسلام است که مانند نماز و روزه و سایر احکام، باید
مورد اجرا قرار گیرد و انکار آن، انکار یکی از ضروریات اسلام است که منجر به کفر
می شود.[1]ولی
همۀ ما می دانیم که دشمنان، بی حجابی را طی 50 سال- چه با زور و چه با تبلیغات
گوناگون- در این کشور رواج دادند، و اکنون می خواهیم با یک تظاهرات، تمام آن تبلیغ
ها را خنثی کرده، بی حجابها را وادار به حفظ حجاب کنیم! یا اینکه با نوشتن شعار: «مرگ
بر بی حجاب» بر روی دیوارهای شمال شهر، از آنها انتقام بگیریم! یا با چند دقیقه
سخنرانی در محدودۀ حجاب داران، بی حجابان را به حجاب اسلام فراخوانیم! و این ممکن
نیست.

خشونت، بی
اثر است

اگر
استعمار و مزدوران آن، طی پنجاه سال تبلیغات رنگارنگ، توانستند یک صدم، بانوان ما
را بی حجاب کنند، ولی به فضل الهی، انقلاب توانست در مدتی کمتر از چند ماه، نیمی
از آنان را به حجاب وادارد، پس باید این نعمت را غنیمت شمرده و در پی اصلاح آن
دیگر آن باشیم، نه اینکه با حرکتهای مستبدّانه و خشونت آمیز، اصلاح شدگان را به
بازگشت حالت اولیه وادار نمائیم.

اگر خشونت
فائده ای داشت، رضاخان می بایست بالاترین بهره را از رفع حجاب ببردولی دیدیم که بی
اثر ماند!

اگر فشار
و اجبار ارزشی داشت، زنان بی حجاب الجزایر به حجاب روی نمی آوردند زیرا از فرانسه
متنفر بودند، و فرانسه ترویج بی حجابی می کرد لذا بی حجابان الجزایر نیز- برای
اظهار انزجار از استعمار فرانسه- حجاب را پذیرفتند.

البته این
به آن معنی نیست که جلوی بی حجابی و بی بندوباری را- به بهانه آزادی- بازبگذاریم و
اجازه دهیم بی حجابی دگر بار در کشور رواج پیدا کند ولی باید درد را درست درمان
کرد. یک زخم معمولی را نخست با مرهم و پماد نرم معالجه می کنند و اگر درمان نشد،
آنگاه آن را می سوزانند و مرحله آخر، قطع می کنند.

نه افراط
و نه تفریط

نه آن
افراط درست بود که جوانان حادّ ما برخورد خصمانه و تند و بی حجابان- که هموطنان ما
هستند- در پیش گرفتند و با نوشتن شعارهای گرم و بی محتوا و یا با توهین های علنی-
در ملأ عام- حالت عکس العمل را در آنان ایجاد کرده و نه تنها مشکلی را حل نکرده که
بر مشکل افزودند.

و نه آن
تفریط درست است که یکباره، این بیماری اجتماعی مُسری را فراموش کنیم و تمام برنامه
های تبلیغی را در این زمینه کنار گذاریم و به یک سخنرانی در طول چند سال پس از
گذشت انقلاب، بسنده کنیم و با این حال منتظر باشیم، رکورد چادر پوشی شکسته شود و
تمام بانوان بی حجاب، حجابدار شوند!

مانتوی
اسلامی یا حجاب مطهری

هنگامی که
قسمتی از کتاب «حجاب» نوشته استاد شهید آیت الله مطهری به عربی ترجمه شده بود و در
برخی از کشورهای همسایه، کم و بیش به چشم می خورد، ما خود شاهد بودیم که دختران
دانشجو چقدر به حجاب اسلامی معتقد شده و روی آوردند، و مانتوی اسلامی به نام «حجاب
مطهری» در دانشگاه نه تنها مد روز شد که زبانزد همگان قرار گرفت. بدون شک اگر همین
فشار و زور و شعار و تظاهرات با یکی از این حرکتهای قسری در آنجا- نسبت به پوشش
اسلامی- اعمال می شد، نتیجه معکوش می داد ولی خوشبختانه، قضیه به عکس شد و برخی
دولت های عربی- به ویژه در کشورهای واقع در آفریقا- (مصر- مراکش- تونس و و …) به
مقابله با حرکت روزافزون اسلامی و شیوع بی سابقۀ پوشش اسلامی در دختران دانشجو
برخاستند؛ و در حقیقت، با این روش، حکم اسلامی را بیش از پیش به تثبیت رساندند. و
به همین مناسبت حضرت رسول (ص) می فرماید: «ما یزال هذا الدین یؤید بالرجل الفاجر»
همواره این دین، توسط مردان تبهکار و ستمکار، تأیید می شود.

اگر
استعمارگران و نوکران آنان طی پنجاه سال و توسط میلیونها کتاب، مجله، نشریه، عکس
زننده، فیلم و و … توانستند بی حجابی را- تا اندازه ای- در کشورهای اسلامی رواج
دهند، چگونه ما می توانیم همۀ آن تبلیغات را با یک مقاله و یک کتاب یا چند مقاله و
چند کتاب مختصر- آن هم در تیتراژ بسیار کم نسبت به تیتراژ مخالفان- در مدتی کوتاه
خنثی نمائیم؟!.

پس باید
همان سلاح را برای مقابله با این دشمن (بی حجابی) اختیار کرد و آن را از پای
درآورد، و بیچارگانی را که به این بیماری- یا بهتر بگوئیم عادت- گرفتار شده اند،
رهانید.

راه
مبارزه با منکرات

قبل از
این که روش تبلیغاتی را تذکر دهیم، این مطلب را یادآور می شویم که خداوند راه
مبارزه با منکرات را به ما نشان داده است.

خوب است
یکی از بدترین بلاهای اجتماعی را به عنوان نمونه مطرح سازیم تا ببینیم، خداوند
چگونه با آن مبارزه کرده. به نظر می رسد که هیچ منکری بدتر و کثیف تر از شراب (می)
نباشد؛ و همینطور هم هست، که در روایات آمده: تمام گناهان را در اتاق در بسته ای
قرار دادند. و کليد آن اتاق را شراب قرار دادند.

این بلای
اجتماعی مخرّب و ویران کننده چون در جاهلیت فراگیر بود، خداوند یک مرتبه آن را
نکوبید، بلکه در سه مرحله و به تدریج، حرمتش را به تثبیت رساند:

1- منع
جزئی

مرحله
اول، منع به صورت جزئی بود، یعنی تنها در هنگام نماز که بهترین حالتهای معنوی
انسان است، مؤمنان را نهی می فرماید:

«یا ایها
الذین آمنوا لا تقربوا الصّلاة و انتم سکاری»[2]

ای
مؤمنان! به نماز نایستید، در حالی که مست هستید.

2- گناه
شراب بالاتر از منافع آن است

مرحله
دوم، با شیوه ای بسیار جالب، در عین اعتراف به سودهای مادی می، به گناه داشتن آن
نیز تذکر داده و آن را مهمتر از منافع آن خوانده است.

«و
یسألونک عن الخمر و المیسر، قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من
نفعهما»[3]

از تو (ای
پیامبر) از شراب و قمار می پرسند، تو به آنان بگو: در آنها گناه و زیان بسیاری است
و بهره های برای مردم، ولی ضرر و زیان آنها بالاتر از بهره هایشان است. (البته بیشتر
مفسرین بزرگ، اثم را به معنای گناه گرفته اند و آیه را صریح در حرمت می دانند).

3- نهی
صریح

مرحله سوم
که آمادگی را پشت سر گذاشته، و مردم از راه روایتها و رهنمودهای پیامبر اکرم (ص)
کاملاً از بدی و فساد خمر برخوردار می شوند، نهی صریح- با تشدید- نازل می شود:

«با ایها
الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب والازلام رجسٌ من عمل الشیطان فاجتنبوه
لعلکم تفلحون. انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة والبغضاء في الخمر و
المیسر و یصدّکم عن ذکر الله و عن الصلاة، فهل انتم منتهون»[4]

ای
مؤمنان! همانا شراب و قمار و بتهای نصب شده و تیرهای قرعه از پلیدیها و از کار
شیطان است، پس حتماً از آن دوری بجوئید، شاید که رستگار شوید. همانا شیطان می
خواهد از راه شراب و قمار، میان شما عداوت و دشمنی افکند و شما را از یاد خدا و از
نماز باز دارد! آیا بس نمی کنید؟!

اجرای حدّ

و اما
جاری کردن حد بر شارب خمر، توسّط حضرت امیر (ع) و پس از رحلت حضرت رسول (ص) تشریح
شده و به مرحله اجرا درآمد.

انقلابی
ولی به تدریج!

از این
برنامه منظم و تدریجی در نهی یکی از بدترین منکرات، چنین نتیجه می گیریم که ما هم
در این زمان، که گوئی پس از هزار و سیصد سال، تازه اسلام به مرحله فعلیت و اجرا
رسیده است، چون پس از چند صباحی که حکومت اسلامی برقرار بود، دیگر حکومتی اسلامی
تا زمان حاضر به وجود نیامده، باید بی حجابی را که از نظر اسلام منکر است به تدریج
از بین ببریم.[5]

البته
برخورد باید به تدریج باشد ولی شرط کار این است که در هر مرحله ای انقلابی عمل
کنیم و این مطلب به آن معنی نیست که هر مرحله ای در یک زمانی بسیار کوتاه پایان
پذیردبلکه در مرحله تبلیغ، خوب و فعال و فشرده برنامه های تبلیغی را اجرا کنیم و
پس از این که از مرحله تبلیغ گذشت و مطلب بری همگان روشن شد و جای سؤال باقی
نماندو اشکالها و ابهامها برطرف گردید، آن را به صورت یک قانون تبصره ناپذیر
درآوریم، و قاطعانه با مخالفان برخورد کنیم. آن وقت نه اثری از بی حجابی می ماند و
نه جائی برای نق زدن!

یکی از
برنامه هائی که به ما رسیده بود، از خواهری بود که می پرسید:من گرچه پس از انقلاب
پوشش اسلامی را اختیار کرده ام ولی گاهی چنین می اندیشم که مگر بی حجابی چه ضرری
دارد؟! و چرا ما باید به زور این پوشش جدید! را برگزینیم؟

ما هم اگر
می خواستیم برخوردی ناشیانه با او داشته باشیم، می بایست در پاسخش می نوشتیم: حجاب
واجب است و اگر حجاب را نپوشی باید تو دهنی بخوری! باید از جامعه طرد شوی! ای مرگ
بر بی حجاب! دیگران شاید هم اینقدر جرأت نداشته باشند که لااقل سؤال کنندو از
انگیزه حجاب بپرسند ولی ما باید، قبل از سؤال، به آنها پاسخ مثبت را بدهیم تا جائی
برای سؤال نماند.

روشهای
تبلیغ

از جمله
مسائلی که تقلید در آن، نکوهیده نیست، همین است که ما روش تبلیغ را از دشمن
بیاموزیم؛ و با همان روش به اضافه روشهای اختصاصی، مسائل مذهبی و اعتقادی خود را
ترویج و تبلیغ نمائیم. روشهای تبلیغ در این مورد بسیار است، و برای این که مقداری
از این راه را هموار کنیم، چند روش را یادآور می شویم:

1- اولین
و مهمترین روش، تحلیل و بررسی دقیق و عمیق «حجاب» است که بحمدالله توسط بسیاری از
دانشمندان اسلامی- چه شیعه و چه سنی- مورد بحث قرار گرفته و به صورت کتابهای مفصل
درآمده است، و چاپ و نشر و پخش آنها در تیتراژهای بالا و به صورت کتابهای ظریف، با
طرح ها، و مونتاژ زیبا، چه از راه فروش و چه از راه هدیه دادن آنها توسط
خیراندیشان و یا نهادهای انقلابی و صندوقهای خیریه که بی گمان، نفع و ارزش هدیه
کردن یک کتاب خوب، و صدقه دادن به مستمندان، بیشتر و والاتر است.

 

2- ترتیب
برنامه های تلویزیونی آموزنده، آن هم نه به صورت خشک و یک نواختی مانند بسیاری از
سخنرانیهائی که هیچگونه تحرکی در آنها نیست و قطعاً ایجاد تحرک چندانی هم در
مستمعین نمی کند،بلکه از طریق ارائه فیلمهای خوب، نمایشنامه ها، تئاترهای جالب و
روشهای هنری دیگر که هنرمندان بهتر می دانند.

3- بجای چاپ
آن همه تراکت، پوستر، نشریه های چهار صفحه ای!، و عکس هفت رنگ مقاله هائی ظریف،
مختصر، شیوا و ارزشمند در ذکر بدیها، زشتیها و کژیهای بی حجابی چاپ کنند و این
بیماری را از نظر فرهنگی، فقهی، پزشکی، روانی، اجتماعی و حتی سیاسی یا خلاف سنت
ایرانی بودن، جداگانه مورد بررسی قرار دهند.

و این
مقاله ها را به صورت گسترده درمراکز گرد آمدن افراد (از قبیل سینما، مدرسه،
دانشگاه، بیمارستان، راه آهن، کنار ایستگاههای شرکت واحد و و …) پخش کنند.

4- یکی از
مهمترین مراکز تبلیغی، دبستانها و دبیرستانها است که اگر نونهالان را با مطلب مفید
اسلامی در مدارس آشنا سازند، و از راه دلیل منطقی و برهان عقلی، مسائل را به آنان
یاد دهند، بدون شک تأثیر زیادی خواهد داشت، چه اینکه همان مطالب از آنها به پدران
و مادران سرایت می کند و یا اینکه- حداقل- خود فرزندان به آن مطالب معتقد می شوند
و در آینده ای نه چندان دور، توسّط خودشان به مرحله اجرا در می آید.

5- بررسی
حجاب در ادیان و مکتبهای گوناگون که خوشبختانه تمام ادیان آسمانی- حتی از راه همین
انجیل ها و تورات های تحریف شده ای که در دست است- بر حجاب تأکید می کنند. و
همچنین بازگو کردن و نشر سخنان دانشمندان غربی که در این مورد چه بسیار گفته اند و
چه آمار فسادی که از بی حجابی ناشی می شود منتشر ساخته اند.

6- شعار!
ولی این بار نه شعارهای منفی و مرگ آمیز بلکه جمله هائی کوتاه و حماسی به صورت
شعار در ترویج حجاب و بیان مفاسد بی حجابی، با لحنی شیوا و شیوه ای نرم و ملایم.

در شعارها
می توان از سخنان ارزنده معصومین (ع) استفاده کرد و متن آنها را ترجمه و یا با یک
برداشت مختصر منتشر نمود. به عنوان نمونه، حضرت امیر (ع) می فرماید: «المرأة
ریحانة و لیست قهرمانه» زن گلی خوشبو است نه ستیزه جوی.

آری، زن
همانند گلی است خوشبو که باید آنرا از دسترس اغیار، دور نگه داشت زیرا گل اگر دست
به دست شود، پژمرده شده و از بین می رود. زن، جنگجو و ستیزه جوی نیست که در مصاف
پیکار، سر به سر مردان بگذارد و حتی در کُشتی و کارهای خشن نیز در پی سبقت گرفتن
از آنان باشد!

7- تبلیغ
از راه فامیل ها و اقوام، به این صورت: خواهری که متعهد است و به این مطلب خوب پی
برده، آن را برای بی حجابان از خانواده و فامیل خود بازگو کند و راستی امر به
معروف و نهی از منکر نماید، ولی نه در قیافه زبانیه جهنم بلکه در قیافه فرشتگان
بهشت. و خلاصه با نرمی و ملاطفت نه با درشتی و خشونت.

8- سرودن
اشعاری در این زمینه توسط شاعران زبر دست و متعهد، زیرا شعر- اگر جالب و گیرا
باشد- خیلی بیشتر و پیشتر از نثر بر سر زبانها می افتد و به همه جا منتقل می شود؛
همنگونه که دشمنان نیز توسط شاعرانی بی ارزش و بی دین ولی دارای قریحه ای روان و
نیرومند، برای رونق بی حجابی بهره بردند.

و در
کوتاه سخن، ما بر این باوریم که یک شعار خوب و به جا، در خیابانها و معابر حتی بر
جعبه دستمال کاغذی، لابلای کاغذ شکلات خوشمزه! در جعبه سیگار آتش افروز! در گوشه و
کنار تقوی مبغلی و یا سررسید نامه، در محوّطه ایستگاه شرکت واحد، در حاشیه
تابلوهای هنری قشنگ و و … و همچنین نوشتن و تکثیر مقاله هائی از محققین همچون
استاد شهید مطهری، چه جداگانه و چه در نشریات، روزنامه ها، مجلات و حتی کتابهای
درسی در سطوح مختلف و همچنین با استفاده از نوارها، برنامه های رادیوئی، نمایشنامه
ها و و … بهترین و ارزنده ترین و مؤثر ترین روش مبارزه با بی حجابی خانمانسوز
است. 

 



[1] . در یکی از استفتاهائی که از امام شده
و در مجله «6» پاسدار اسلام نیز منتشر شده است ایشان چنین می فرماید: «اصل حکم
حجاب از ضروریات است و منکر آن حکم منکر ضروری را دارد، و منکر ضروری محکوم به کفر
است مگر این که معلوم باشد که منکر خدا یا رسول نیست».