كربلاي مكرر و تداوم محرم و صفر رمز پيروزي

غلامرضا گلي‌زواره

 

الهام از عاشوراي كربلا

در سال 61 هجري به بركت قيام امام حسين(ع)،
شور شهادت مسير تاريخ بشريت را خون‌رنگ کرد و طنين عاشورا كه در گنبد افلاك افكنده
شد، چشمۀ جوشان حماسه، مقاومت و عدالت‌طلبي را در سرزمين كربلا جاري نمود كه
جويبارهاي آن مناطق گوناگون گيتي را تحت ‌تأثير خود قرار داد؛ چرا‌كه در اين مكان
طي واقعه‌اي جانگداز اما توأم با افتخار، صلابت و پيروزي جاويد، امام حسين(ع) و
ياران باوفايش با تقديم جان خويش در راه احياي حق و تثبيت ارزش‌هاي معنوي و فضايل
متعالي اسوه‌اي شد براي تمامي پويندگان صراط حق و پيكارگران با پليدي.

عاشوراي كربلا، الهام‌بخش انقلاب سترگي
است كه در روزگار ما با راهبري امام خميني(ره) به پيروزي رسيد؛ آري بزرگ‌مردي از
سلالۀ خاندان طهارت، در شبِ سياه ستم، مشعل فروزان شهادت برگرفت؛ بيرق‌هاي قيام
برافراشت و ننگ خاموشي و ذلت از دامن مطهر طلايه‌داران تشيع حسيني زدود و شعار
شعورآفرين هيهات منا الذلة و پيروزي خون بر شمشير را در عصر حاكميت استكبار با
مدرن‌ترين سلاح‌ها به محرومان صالح و مؤمنان مبارز آموزش داد و سرانجام به همت
شيعياني كه ساليان متمادي در مجالس و محافل گوناگون ياد حادثۀ عزت‌آفرين عاشورا را
نسل‌اندر‌نسل با اشك و ماتم و اخلاص، در ذهن‌ها و دل‌ها زنده نگه داشته بودند،
حكومت ستمگران و جفاكاران را سرنگون کرد.

امام خميني(ره) با پی‌ریزی و اجرای
انقلاب اسلامی، فرهنگ طاغوتي و جاهلي را از ايران بركند و اسلام ناب محمدي را در
تمامي ابعادش مطرح کرد. آنچه كه اين حركت را نسبت‌به قيام‌هاي مشابه ممتاز مي‌كند،
اقتداي ايشان به نهضت حسيني براي ايجاد تحولي عظيم و دگرگوني عميق نه‌تنها در
بنيان جامعۀ ايران، بلكه در سطح جهان است و بر اين باور بود كه اين حركت همچون
باراني با بركت بر ديگر سرزمين‌ها مي‌بارد و انسان‌ها را براي مبارزه با استكبار و
استبداد بيدار می‌کند كه اكنون شاهد تحقق اين فرمايش امام خميني(ره) هستيم.

 

از مدينه تا كربلا

به باور امام خميني(ره) وقتي امام حسين(ع)
مشاهده كرد بني‌اميه در فرهنگ اسلامي انحراف و بدعت به‌وجود آورده‌اند و درصدد
بودند با اين امكاناتي كه از طريق باطل دراختيار گرفته‌اند رژيمي مبتذل، ستمكار و
دچار خلاف و فساد را تشكيلاتي اسلامي معرفي كنند، تعاليم وحي و ارزش‌ها را به
انزوا بكشانند و از حكومت عدل اسلامي و مروج فضيلت و معرفت، رژيمي شاهنشاهي،
سلطنتي و موروثي بسازند، ناگهان در برابر آنان قيام كرد و با فداكاري بي‌نظيري و
نهضت الهي خود واقعه‌اي بزرگ، فراموش‌نشدني و جاويد را به وجود آوردند.(1)

بديهي است امام حسين(ع) براي اقامۀ معروف
و مبارزه با منكرات و تحريفات ديگر نمي‌توانست در مدينه بماند. از اين‌رو به سوي
مكه مهاجرت کرد و از اين حرم امن الهي به سرزمين كربلا آمد:

«…اگر او هم سرجاي خودش مي‌نشست و در
مدينه وقتي كه مردك [وليدبن‌عتبة حاكم مدينه] مي‌آمد [و] مي‌گفت بيعت كن، مي‌گفت
بسيار خوب سلمه‌الله تعالي! نعوذ بالله اگر يك همچو چيزي مي‌گفت، از خدا مي‌خواستند،
خيلي هم احترامش مي‌كردند، دستش را هم مي‌بوسيدند [چون] پسر پيغمبر بود…».(2)

امام خميني تأكيد می‌کند مسلمان در برابر
جامعۀ اسلامي مسئوليت دارد و احساس تكليف اجازه نمي‌دهد او يك زندگي فردي را
برگزيند و به عبارات و اعمال ديني شخصي اكتفا كند:

«[اگر] ما هم كنار بنشينيم، تماشا كنيم و
[بگوييم] چه كاري به اين كارها [خلاف‌ها و فسادها] ما مي‌رويم نمازمان را مي‌خوانيم
و روزه‌مان را مي‌گيريم و تمام شد! تكليف همين است؟! سيدالشهدا، اگر اين فكر را مي‌كرد
كه نمي‌رفت به كربلا با يك عدۀ معدودي؛ [اما او] اين فكر را نمي‌كرد، اين فكر غلط
ما در ذهن او نبود…».(3)

امام در جاي ديگر متذكر شده‌اند:

«اگر وضع تفكر سيدالشهدا مثل بعضي مقدسان
زمان خودش بود، آنها طرحشان اين بود كه بماند همان در جوار حضرت رسول سلام‌الله
عليه و عبادت كند. اگر وضع تفكر مولا هم اين‌طور بود كربلايي پيش نمي‌آمد، يك راحت‌طلبي
بود و كناره‌گيري از جامعه و دعا و ذكر بود. لكن وضع تفكر جور ديگري بود، همچو
نبود كه اينها يك مردم عادي باشند كه همين بنشينند و درسي بخوانند و درسي بگويند و
مطالعه‌اي بكنند و عبادت خدا را بكنند و در جوار [حرم] رسول خدا(ص) عبادت كنند.
اگر طرز افكار آنها هم اين بود مذهبي كه در مقابل ظلم در طول تاريخ واقع شده است،
نبود…».(4)

 

 

كربلا يادآور ستم‌ستيزي و عزت‌آفريني

از نظر دید ظاهري و نبردهاي فيزيكي در
قيام كربلا شكست ديده مي‌شود، اما اين حركت مقدس در باطن خود پيروزي پايدار و عزتي
عالمگير را به‌همراه داشت و اصولاً براي انساني كه براي دفاع از حق، جان خود را
سپر قرار مي‌دهد نمي‌توان شكستي تصور كرد. امام حسين(ع) با قامتي استوار، هدفی پاك
و مقدس را اعلام و بر آن پافشاري كرد و در نتيجه طلوع نور و غروب تباهي را نويد
داد. امام خميني(ره) فرموده است:

«سلام بر حسين‌بن‌علي(ع) كه با ياران
محدود خويش براي برچيدن بساط ظلم غاصبان خلافت به پا‌خاست و از ناچيز‌بودن عِده و
عُده به خود خيال سازش با ستمگر را راه نداد و كربلا را قتلگاه خود و فرزندان و
اصحاب معدودش قرار داد و فرياد هيهات منا الذلةاش را به گوش حق‌طلبان رساند.(5)

«سيدالشهدا براي تقويت اسلام و مخالفت با
ظلم قيام كرد و با عدۀ قليل غلبه كرد بر اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را…،
قضيۀ كربلا، قضيه مقابلۀ يك دستۀ كوچك، اما با ايمان بزرگ در مقابل يك رژيم طاغوتي
بزرگ [است]…».(6)

به باور امام خميني(ره) در وراي اين شكست
ظاهري و كشته‌شدن‌ها و اسارت‌ها براي انسان‌ها در اعصار گوناگون حياتی فراگير ديده
مي‌شود:

«حضرت سيدالشهدا در كربلا تشريف آوردند و
جنگ بين يك عدۀ كم با گروه‌هاي زياد كه به قتل ايشان و اسارت اهل بيت ايشان و به
شكست منتهي شد، لكن در‌عين‌حال يزيد را شكست داد، اين يزيد در دنيا مفتضح شد به‌طوري‌كه
ديگر نشد باقي بماند براي اينكه مكتب محفوظ بود.(7)

سيدالشهدا هم شكست خورد در كربلا، اما
شكست نبود اين، [بلكه] كشته شد و زنده كرد يك عالمي را.»(8)

 

كربلا جغرافيايي به وسعت جهان

امام خميني(ره) با روشن‌کردن انگيزه‌هاي
نهضت امام حسين(ع)، عاشورا را به يك برنامۀ كاملاً سياسي تبديل كرد و از آن به
بهترين وجه براي پيشبرد نهضت بهره برد. امام بر عبارت كل يوم عاشورا و كل ارض
كربلا كه در واقع بيانيۀ حركت و حضور هر مسلمان در صحنۀ تقابل حق و باطل است تأكيد
کرد و حماسه‌هاي كربلا و حركت پرشور ناشي از آن به‌عنوان محوري‌ترين موضوع مذهب
تشيع و مكتب اسلام تحرك انقلابي مردم را شعله‌ورتر کرد.(9)

امام خميني(ره) انقلاب اسلامي را ادامه و
تابع حماسۀ كربلا تلقي می‌کرد و در تفسير كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا مي‌فرمود:

«دستور است به اينكه هرروز و در همه‌جا
بايد همان نهضت را ادامه بدهيد. امام حسين(ع) با عدۀ كم همه‌چيزش را فداي اسلام
كرد. مقابل يك امپراتوري بزرگ ايستاد و نه گفت. هر روز بايد در همه‌جا اين نه
محفوظ بماند و اين مجالسي كه هست، به‌دنبال همين است كه اين نه را محفوظ بدارد.»(10)

امام تأكيد کرد بايد ذهن‌ها را از تلقي
نادرست دربارۀ عبارت «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» اصلاح کرد و جنبۀ آموزندگي آن
را در نبرد با تبهكاران و ستمگران گوشزد كرد:

«… [حوادث] كربلا چون براي خدا بود، آسان
بود و همان‌طوري‌كه خوانديد «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»، اين يك عبارت آموزنده
است، نه معنايش اين است كه هرروز كربلاست، هر روز بنشينيد گريه كنيد [بلكه] ببينيد
چه كرده، كربلا چه صحنه‌اي بوده، هر روز اين صحنه بايد باشد، مقابلۀ اسلام با كفر،
مقابلۀ عدل با ظلم، مقابلۀ عدد كم با ايمان زياد در مقابل عدد زياد با بي‌ايماني…».(11)

«…اين كلمۀ «كل يوم عاشورا و كل ارض
كربلا»، يك كلمۀ بزرگي است كه اشتباهي مي‌فهمند، آنها خيال مي‌كنند يعني هرروز
بايد گريه كرد! لكن اين محتوايش غير از اين است، كربلا چه كرد؟ ارض كربلا در روز
عاشورا چه نقشي را بازي كرد؟، همۀ زمين‌ها بايد آن‌طور باشند. نقش كربلا اين بود
كه سيدالشهدا با چند نفر جمعيت و عدد معدود آمدند كربلا و ايستادند در مقابل ظلم
يزيد و در مقابل دولت جبار، در مقابل امپراتور زمان ايستادند و فداكاري كردند و
كشته شدند، لكن ظلم را قبول نكردند و شكست دادند يزيد را، همه‌جا بايد اين‌طور
باشد. همه‌روز هم بايد اين‌طور باشد، همه‌روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد
كه امروز روز عاشورا است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين‌جا هم كربلاست و بايد
نقش كربلا را پياده كنيم. انحصار به يك زمين نداشته، انحصار به يك فرد نداشته، قضيۀ
كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفري و يك زمين كربلا نبوده، همۀ زمين‌ها
بايد اين نقشه را اجرا كنند و همۀ روزها غفلت نكنند…».(12)

امام خميني(ره) بر اين موضوع اصرار دارد
كه مجالس سوگ و ماتم براي پيوستگي به نهضت امام حسين(ع) است و عملي‌کردن برنامه‌هاي
آن حضرت در هر مكان و زماني:

«اين نهضت [انقلاب اسلامي] شعاعي است از
آن نهضت، نمي‌دانند كه گريه‌كردن بر عزاي امام حسين(ع) زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده
نگه‌داشتن همين معنا [است] كه يك جمعيت كمي در مقابل يك امپراتوري بزرگ ايستاد،
دستور است آن دستور عمل امام حسين سلام‌الله، دستور است براي همه؛ كل يوم عاشورا و
كل ارض كربلا، دستور است به اينكه هر‌روز و در همه‌جا بايد همه، نهضت را ادامه
بدهيد همان برنامه را…».(13)

در سال 1341 ش امام خميني(ره) و ديگر
علماي قم در برابر لايحۀ انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي كه از سوی دولت اسدالله علم در
شانزده مهر اين سال تصويب شده بود مقاومت كردند و آن را حركتي ضدديانت و مبارزه با
سنت‌هاي مذهبي تلقي کردند، به‌دنبال اين مخالفت‌ها كه با حمايت مردمي توأم شده بود
و دولت وقت دستگاه ستم را به هراس و درماندگي وادار كرد، لايحۀ مذكور لغو شد.(14)

اما رژيم پهلوي از حركت‌هاي نارواي خود
دست برنداشت و در دي‌ماه همين سال زمزمۀ رفراندوم و بازي انقلاب شاه و ملت به گوش
علما و مردم رسيد و ششم بهمن كه خواستند دربارۀ انقلاب سفيد و لوايح آن از مردم
رأي‌گيري كنند، اهالي قم، تهران و مشهد و بسياري از مناطق ديگر در اعتراض به اين
برنامۀ ساختگي رژيم مراكز كسب‌و‌كار و بازار را تعطيل كردند و به سوگ نشستند.

رفته‌رفته عيد نوروز فرا رسيد و چون اين
ايام با سالروز شهادت امام صادق(ع) مصادف بود، علما جلوس متداول سال‌هاي قبل را
نداشتند و در عوض بدين‌مناسبت مجلس سوگ و ماتم تشكيل دادند. در مدرسۀ فيضيه به‌وسیلۀ
آيت‌الله گلپايگاني چنين مراسمي تشكيل يافته بود كه عصر آن روز به اين مكان آموزشي
از سوی كماندوهاي نظام شاهنشاهي يورشی وحشيانه شد و طي آن عده‌اي از طلاب و مردم
مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. تني چند از روحانيان مجروح و كشته و عده‌اي دستگير شدند.
قرآن و كتاب‌هاي حديث و منابع دين پاره‌پاره و مورد هتك حرمت واقع شد.(15)

امام خميني(ره) دربارۀ اين جنايات و
حوادث اسف‌باري كه در مدرسۀ فيضيه رخ داد، واکنش شديدي از خود بروز داد و در
بياناتي فرمود:

«عيب است براي كساني كه ادعاي پيروي از
امام حسين(ع) را دارند، در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت‌آميز دستگاه حاكمه،
خود را ببازند. دستگاه حاكمه با ارتكاب اين جنايت خود را رسوا و مفتضح ساخت و
ماهيت چنگيزي خود را به‌خوبي نشان داد. دستگاه جبار با دست‌زدن به اين فاجعه، شكست
و نابودي خود را حتمي ساخت…».(16)

امام در پاسخ به تلگرافي كه براي اظهار
همدردي در اين فاجعه ارسال شده بود خاطرنشان کرد:

«در اين فاجعۀ عظيمه كه واقعۀ طف (كربلا)
را به‌خاطر مي‌آورد دولت با قواي انتظامي اسلام و قرآن را كوبيد و سيعلم الذين
ظلموا اي منقلب ينقلبون…(17)».(18)

و در جواب تلگرافي ديگر فرمود:

«از اظهار همدردي در اين فاجعۀ عظيمه كه
واقعۀ شهداي كربلا را به نظر مي‌آورد متشكرم. قواي دولتي با بي‌رحمي اولاد روحاني
و جسماني پيغمبر اكرم(ص) را سركوب كرد و قلب امام زمان(عج) را جريحه‌دار نمود».(19)

امام خميني(ره) در نهم خرداد 1342، ششم
محرم‌الحرام 1383 هجري در جمع بازاريان تهران در قم، پيوستگي مبارزات را با عاشورا
و كربلايي‌شدن نبرد با ستم را مورد توجه قرار داد:

«ما افتخار مي‌كنيم كه مانند سيدالشهدا
روز عاشورا كشته شويم و بچه‌هاي ما را اسير كنند و اموالمان را غارت نمايند، اولاً
كار اينها با [برنامۀ] يزيد هيچ فرقي نمي‌كند، ثانياً اگر بخواهند چنين عملي [حمله
به دسته‌هاي سوگواري‌هاي محرم در قم] را انجام دهند و بخواهند دستجات ما را بكوبند
و مردم را به قتل برسانند ما نيز از هم‌اكنون مانند حسين(ع) اعلام مي‌كنيم هركه با
ماست به طرف ما بيايد و هركس با ما نيست به سمت لشكر يزيد برود. يكي از كساني كه
بايستي در راه حضرت سيدالشهدا آغشته به خون خود شود خميني است. حال كه چنين است
بايد ما روز عاشورا را در قم كربلاي حسين قرار دهيم تا يك كربلاي ثاني درست كنيم،
چه افتخاري بالاتر از اينكه در راه دين، در راه حسين كشته شويم. سازمان امنيت قم
از مركز درخواست كرده كه براي عاشورا در حدود ششصد نفر از لات‌ها را مسلح به قم
بفرستند، ولي من نمي‌گذارم رئيس سازمان امنيت (بديعي) و رئيس شهرباني قم (سيدحسين
پرتو) هركاري كه دلشان خواست انجام دهند. روزي كه وقتش برسد مي‌دانم با اين[ها] چگونه رفتار كنم و چطور آن[ها] را گردن بزنم! اينها بودند كه قم را خراب كردند و
واقعۀ مدرسۀ فيضيه را به‌وجود آوردند…».(20)

صبح روز عاشورا در حالي كه صدها نفر در
منزل امام خميني در قم گرد آمده و مشغول عزاداري براي سيدالشهدا بودند، فردي ذكر
مصيبت مي‌خواند و امام در جمع نشسته بودند كه يكي از مأموران ساواك خود را به
ايشان رسانيد و پس از معرفي خود گفت: من از جانب اعليحضرت مأمورم به شما ابلاغ كنم
كه اگر بخواهيد در مدرسۀ فيضيه سخنراني كنيد كماندوها را به مدرسه مي‌ريزيم و آنجا
را به آتش و خون مي‌كشيم. امام بدون واهمه پاسخ داد: ما هم به قواي خود فرمان مي‌دهيم
فرستادگان شاه را تأديب نمايند.(21)

در روز عاشورا سيل جمعيت به قم سرازير شده
بود، ازدحام طلاب و مردم در مدرسۀ فيضيه نسبت‌به سال‌هاي قبل افزون‌تر بود، چون
مردم مي‌دانستند طبق وعدۀ قبل در اين روز نطق مهمي ايراد خواهد شد. امام خميني
ساعت پنج بعد‌از‌ظهر روز عاشورا در فيضيه بر فراز منبر رفت و بيانات تاريخي خود را
كه طي آن شخص شاه را مورد حملات و انتقادهاي تندي قرار داده بود، ايراد کرد. مطالب
افشاگرانۀ امام رژيم را در هراسي سخت فرو برد و ابعاد ماجرا آن‌قدر وسيع بود كه
نمي‌توانست با تهديد، وعده و وعيد با آن مقابله كند.(22)

امام خميني در صدر اين بيانات پيوستگي
نهضت اسلامي ايران را با انقلاب عاشورا مورد توجه حضار قرار داد:

«… الان عصر عاشوراست، گاهي كه وقايع
روز عاشورا را از نظر مي‌گذرانيم اين سؤال برايم پيش مي‌آيد كه اگر بني‌اميه تنها
با حسين(ع) سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشيانه و خلاف انساني چه بود كه در روز
عاشورا با زن‌هاي بي‌پناه و اطفال بي‌گناه مرتكب شدند. آنها با اساس سر‌و‌كار
داشتند. نمي‌خواستند شجرۀ طيبه باشد. همين فكر در ايران [وجود] داشت. اينها با بچه‌هاي
ما چكار داشتند؟ سيد شانزده، هفده‌ساله (سيديونس رودباري از شهداي نوجوان فيضيه)
با شاه چه كرده بود؟ لكن اين فكر پيش مي‌آيد كه اينها با اساس مخالفند…».(23)

امام(ره) كه قبلاً در خنثي‌كردن توطئه‌هاي
رژيم، پيروز شده و با پيگيري‌هاي وي و علما لايحۀ انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي لغو شده
و با تحريم رفراندوم شاه، مردم از رأي‌گيري دربارۀ انقلاب سفيد استقبالي نكرده
بودند، اكنون با اين بيانات، شخص شاه را هدف قرار داده بود و او را به‌عنوان منشأ
مفاسد و گرفتاري‌هاي ايران معرفي كرد. شاه ديگر آن‌چنان عصباني شده بود كه به
سياست سركوب و خشونت روي آورد و فرمان بازداشت امام خميني را صادر كرد. در پي
دستگيري امام و انتقال ايشان به قيطريه تهران، قيام خونين 15 خرداد 1342 ش در قم،
تهران و ديگر مناطق ايران رقم خورد.(24) امام از اين نهضت كه طليعۀ
انقلاب اسلامي بود چنين ياد مي‌كند:

«نهضت دوازده محرم و پانزده خرداد در
مقابل كاخ شاه ظالم و اجانب به پيروي از نهضت مقدس حسيني، چنان سازنده و كوبنده
بود كه مرداني مجاهد و فداكار تحويل جامعه داد كه با تحرك و فداكاري روزگار را بر
ستمكاران و خائنان سياه کردند و ملت بزرگ را چنان هوشيار و متحرك و پيوسته كرد كه
خواب را از چشم بيگانه و بيگانه‌پرستان ربود و حوزه‌هاي علميه و دانشگاه و بازار
را به‌صورت دژ مدافع از عدالت‌خواهي و از اسلام و مذهب مقدس درآورد».(25)

در 15 خرداد 1361 ش، 12 شعبان 1402، امام
به مناسبت سالروز قيام 15 خرداد در بياناتي فرمود:

«سالروز خرداد 1342 ش، خميرمايۀ نهضت
مبارك ملت بزرگ ايران و روز بذر انقلاب بزرگ اسلامي ماست. ملت عزيز بايد اين بذر
پربركت را در عصر عاشوراي 1383 هجري جست‌وجو كند. عصر عاشوراي مصادف با ساعات
شهادت نصرت‌آفرين سيدمظلومان و سرور شهيدان، عصر عاشورايي كه خون مطهر ثاراله و ابن‌ثاره
به زمين گرم كربلا ريخت و ريشۀ انقلابات اسلامي را آبياري کرد. ملت عظيم‌الشأن در
سالروز اين فاجعه با الهام از عاشورا آن قيام كوبنده را به‌بار آورد. اگر عاشورا و
گرمي و شور انفجاري آن نبود، معلوم نبود چنين قيامي بدون سابقه و سازماندهي واقع
مي‌شد. واقعۀ عظيم عاشورا در هر مقطع انقلاب‌ساز است. آن روز يزيديان با دست
جنايتكاران گور خود را كندند و تا ابد هلاكت خويش و رژيم ستمگر خويش را به ثبت
رساندند و در 15 خرداد 1342 ش پهلويان و هواداران و سردمداران جنايتكارانشان با
دست ستم‌شاهي خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدي را براي خويش به جاي
گذاشتند…».(26)

 

پي‌نوشت‌ها:

1.
تبيان، دفتر سوم (قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني)، ص 30ـ29.

2.
فرازي از سخنراني امام خميني در مسجد شيخ انصاري نجف اشرف، اول تير 1350 ش، 28
ربيع الثاني 1391 هجري به مناسبت برگزاري جشن‌هاي 2500‌سالۀ شاهنشاهي در حضور طلاب
و روحانيان، صحيفۀ امام خميني، ج 2، ص 373.

3.
صحيفۀ امام، ج 19، ص 140ـ139.

4.
همان، ج 14، ص 521.

5.
همان، ج 20، ص 87.

6.
همان، ج 10، ص 314.

7.
همان، ج 10، ص 107.

8.
همان، ج 12، ص 350.

9.
مجموعه مقالات كنگرۀ‌ بين‌المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا، دفتر دوم، ص 235.

10.
صحيفۀ نور، ج 10، ص 31؛ مأخذ قبل، ص 236؛ صحيفۀ امام، ج 10، ص 315.

11.
صحيفۀ امام، ج 10، ص 8.

12.
همان، ج 10، ص 123ـ122.

13.
همان، ج 10، ص 315.

14.
زندگينامۀ سياسي امام خميني، محمد رجبي، ص 175، پابه‌پاي آفتاب، ج اول، ص 32؛
بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، ج اول، ص 36ـ35؛ فرازهاي فروزان، ص 402ـ400.

15.
نهضت روحانيون ايران، علي دواني، ج 3 و 4، ص 189ـ182.

16.
صحيفۀ امام، ج اول، ص 166.

17.
بخشي از آيۀ 227، سورۀ شعرا.

18.
صحيفۀ امام، ج اول، ص 171.

19.
همان، ص 174.

20.
همان، ص 241ـ240.

21.
نهضت روحانيون ايران، ج 403، ص 347ـ346.

22.
تحولات سياسي و اجتماعي ايران در دوران پهلوي، عليرضا اميني، ص 282.

23.
صحيفۀ امام، ج اول، ص 243.

24.
صحيفۀ دل، ص 37؛ بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، ص 473ـ472؛ فرازهاي فروزان، ص
407ـ406.

25.
تبيان، دفتر سوم، ص 60ـ59.

26.
صحيفۀ امام، ح 16، ص 290.

 

سوتیتر1: عاشوراي
كربلا، الهام‌بخش انقلاب سترگي است كه در روزگار ما با راهبري امام خميني(ره) به

پيروزي رسيد و پيروزي خون بر شمشير را در عصر
حاكميت استكبار با مدرن‌ترين سلاح‌ها به محرومان صالح و مؤمنان مبارز آموزش داد

سوتیتر2: امام‌خمینی:
سيدالشهدا براي تقويت اسلام و مخالفت با ظلم قيام كرد و با عدۀ قليل غلبه كرد بر
اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را…

سوتیتر3: امام‌خمینی:
دستور است به اينكه هرروز و در همه‌جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد. امام
حسين(ع) با عدۀ كم همه‌چيزش را فداي اسلام كرد. مقابل يك امپراتوري بزرگ ايستاد و
نه گفت. هر روز بايد در همه‌جا اين نه محفوظ بماند