حسين رويوران
اقدام اخير حزبالله
در بهپرواز درآوردن بهپاد ايوب بر فراز سرزمينهاي اشغالي فلسطين، تحولي بزرگ در
معادلة رويارويي با رژيم صهيونيستي پديد آورد.
اهميت اين موضوع
در اين است كه اين اقدام زماني صورت گرفت كه رژيم صهيونيستي با استقرار سامانههاي
دفاعي گنبد آهنين و موشكهاي آمريكايي ضدموشكي پاتريوت در سرزمينهاي اشغالي، احساس
قدرت ميكرد و هل من
مبارز ميطلبيد و همزمان ايران، حزبالله و غزه را تهديد به حملة نظامي ميكرد
و مدعي بود توان مهار واكنش ايران، در صورت حمله به اين كشور را دارد و تلفات حملة
احتمالي ايران به اين رژيم از 200 نفر تجاوز نخواهد كرد.
همچنين رژيم صهيونيستي با برگزاري مانور مشترك
يكماهه با آمريكا در زمينة مقابله با هرگونه موشك هوايي بر ضد اين رژيم، ميرفت
تا مصونيت كامل خود را در مقابل هرگونه حملة نظامي اعلام كند و تهديد كشورهاي
منطقه را توسعه دهد.
پرواز بهپاد
ايوب حزبالله لبنان بر فراز سرزمين اشغالي فلسطين در چنين شرايطي پيامدهاي سياسي
و امنيتي بسياري را بهدنبال داشت كه به بخشي از آنها خواهيم پرداخت.
اين پرواز كه با
چشم غيرمسلح كشف و در نزديكي نيروگاه اتمي ديموناي اسرائيل سرنگون شد، نشان داد كه
رادارهاي سامانة گنبد آهنين آنگونه كه رژيم صهيونيستي مدعي بود قادر به كشف اينگونه
هواپيماها نيست و اين مسئله ميزان آسيبپذيري نظام رژيم صهيونيستي در برابر سلاح
دستِ چندم ايران را كاملاً آشكار میکند. رژيم صهيونيستي پس از اين واقعه نهتنها
در اين زمينه سكوت اختيار كرد كه حملة نظامي به ايران را نيز مسكوت گذاشت و يكبار
ديگر دست به دامان آمريكا شد تا براي تهديدهاي امنيتي اين رژيم چارهانديشي كند!
رژيم صهيونيستي
از زمان جنگ 33روزة 1385 تاكنون درگير بحران نظامي شده و ميكوشد از اين بحران
خارج شود. اين رژيم از هنگام تأسيس، نقش وظيفهاي در خدمت به قدرتهاي سلطهگر
غربي داشته و دارد و اين نقش متكي به توان اين رژيم در انجام مأموريتهاي جنگي است
و از زمان شكست نظامي اسرائيل در جنگ با حزبالله، عملاً غرب نسبتبه توان اين رژيم
شك و ترديدهاي بسياري پيدا كرده است.
رژيم صهيونيستي در سال 1335 زماني كه در مصر، جمال
عبدالناصر كانال سوئز را ملي اعلام كرد، اسرائيل به نمايندگي از سهامداران غربي
اين كانال، به مصر حمله و بخشهايي از آن را اشغال كرد و در سال 1346 زماني كه
ناسيوناليزم عرب (ناصريزم) خطر جدي براي منافع غرب در منطقة عربي پديد آورد، با حمله
به كشورهاي عربي و شكست آنها موفق شد ناسيوناليزم عرب را دچار بحران سياسي سازد و در سال 1361 زماني كه الگوي مبارزه مسلحانه و رهاييبخش
مكاتب چپ در جهان گسترش يافت و منافع غرب را در همهجا تهديد ميكرد، به لبنان
حمله کرد و مراكز همة اين سازمانها را كه به دلیل جنگ داخلي در لبنان و هرجومرج
در اين كشور در آنجا استقرار داشتند يكجا منهدم كرد. اين موارد نشان ميدهد كه
رژيم صهيونيستي نقشی وظيفهاي در خدمت به منافع غرب ايفا ميكند و اين نقش متكي به
توان و برتري نظامي اين رژيم است، ولي از زماني كه رژيم صهيونيستي در جنگ 33روزه
شكست سختي متحمل شد، غرب دربارة توان اين رژيم در ادامة نقش قبلي دچار ترديد شده و
حتي برخي از مراكز مطالعات سياسي غربي از رژيم صهيونيستي، بهعنوان سربار ياد كردهاند.
رژيم صهيونيستي
در چند سال اخير با طرحهاي مختلف ميكوشد تا شرايط اخير را تغيير داده و يكبار
ديگر اعتماد اربابان غربي خود را جلب كند، ولي هرگاه كه رژيم صهيونيستي طرحي را بهاجرا
گذاشت، حزبالله با ابتكاری جديد آن را خنثي كرده است.
حزبالله لبنان
علاوهبر اينكه بحران امنيتي دشمن صهيونيستي را تشديد كرد، موفق شد جهتگيريهاي
تضاد گروههاي سياسي لبنان و منطقه را يكبار ديگر بهسوي دشمن اصلي يعني اسرائيل نشانه
رود.
در حال حاضر
آمريكا، اسرائيل و عوامل وابستة منطقهاي آنها ميكوشند، دستهبندي در منطقه را از
حالت سياسي به مذهبي برده و فتنة واگرايي در منطقة اسلامي را پديد آورند و نقش حزبالله
و ديگر نيروهاي انقلابي و اسلامي در اين مرحله اين است كه جهتگيريهاي انحرافي را
شناسايي كرده و با اقدامات خود تلاش كنند كه همة ظرفيتها بهسوي دشمن اصلي و نه
دشمن الغايي و جعليشده سوق دهند.
بهعنوان نمونه
در حال حاضر نيروهاي سياسي لبنان با تأثيرپذيري از بحران سوريه و جنگ رسانهاي كه
ميكوشد اولويتهاي واقعي را تغيير دهد، دچار دودستگي شده و بهجاي صفآرايي در
برابر دشمن صهيونيستي، در برابر يكديگر قرار گرفتند و يك جنگ تمامعيار سياسي ميان
دو ائتلاف 8 مارس و 14 مارس برپاست.
اقدام اخير حزبالله
در بهپرواز درآوردن پهباد، توجه همة لبنانيها را بهسوي دشمن برده كه در مرزهاي
جنوبي لبنان عربده ميكشد و هر روز لبنان را به جنگي تازه تهديد ميكند.
ترور ژنرال و سامالحسن
فرماندة اطلاعات نيروي انتظامي لبنان، پس از چند روز از اين واقعه و بهاجراگذاشتن
سناريوي ازپيش طراحيشده متهمكردن سوريه و حزبالله به اين ترور و بسيج و رژة
نيروهاي شبهنظامي جريان المستقبل در خيابانهاي بيروت، طرابلس و صيدا و تلاش براي
درگيركردن حزبالله و مقاومت در داخل، بدون شك و شبههاي نقش اسرائيل در اين
جنايت را آشكار میکند. رژيم صهيونيستي با اين اقدام جنايتكارانه ميكوشد نيروهاي
مقاومت را در داخل لبنان درگير کند و از ميزان تهديد اين رژيم بكاهد.
واكنش مسئولان
لبناني در خنثيسازي اين توطئه و ريشهكنكردن عوامل فتنه نشان ميدهد كه اين
جامعه از رشد سياسي بالندهاي برخوردار است. جامعة لبناني از سال 1354 (1975) تا
1368 (1989) درگير جنگ داخلي بوده و در اين آزمون سخت و ويرانگر دريافت كه بسياري
از اختلافاتي كه موجب جنگ شد از سوي دشمن القا شده بود و واقعيت ميداني ندارد و به
همين دلیل گروههاي سياسي اين جامعه تصميم به آشتي ملي در طائف گرفتند و صفحة
تاريك جنگ داخلي را براي هميشه ورق زدند. شيوههاي جديد دشمن صهيونيستي براي تفرقهافكني
و واگرايي داخلي و درنهايت بردن جامعة لبنان به جنگ فرقهاي براي اين مردم ناآشنا
نيست و شايد به همين سبب همه پس از حادثة ترور، دنبال يافتن اين شاخصها بودند و
براساس درايت و هوشياري و تجربة گرانقيمت، از اين فتنه بهسرعت عبور كردند.
جامعة لبناني
اكنون با عبور از اين دام ميكوشد خود را براي انتخابات پارلماني آماده كند كه در
چند ماه ديگر برگزار خواهد شد و براساس نتيجة انتخابات اكثريت، دولت جديد تشكيل
دهد و مديريت جامعه را بهدست گيرد.
سوتیتر: رژيم
صهيونيستي نقشی وظيفهاي در خدمت به منافع غرب ايفا ميكند و اين نقش متكي به توان
و برتري نظامي اين رژيم است