(1)
هدايتگري
حجتالاسلام سيدجواد
حسيني
شريك در لغت بهمعناي مشتركبودن دو نفر در مِلك و مال است
و شركت، يعني اينكه يك چيز، اعم از امور عيني يا معنوي، براي دو نفر يا بيشتر باشد.
مانند اینکه در دعا ميخوانيم: «ما را شريك دعاي خوبان قرار بده».
لفظ «شريك القرآن» در منابع ديني، هم براي كل امامان معصوم(ع)
و هم براي برخي از آنها بهشکل انفرادي بهكار رفته است. در زيارت جامعۀ ائمۀ
اطهار(ع) ميخوانيم: «السلام عليكم ائمة المؤمنين و سادة المتقين… عبادالرحمان و
شركاء القرآن»(1) یعنی سلام بر شما پيشوايان اهل ايمان و بزرگان اهل
تقوا… و بندگان خداي مهربان و شريكهاي قرآن.
تا جایی كه بررسي شده است شكل انفرادي بیان این موضوع تنها
براي دو تن از امامان معصوم بهكار رفته است: حضرت مهدي «عج»، چنانكه ميخوانيم:
«السلام عليك يا صاحب الزمان، السلام عليك يا خليفة الرحمان، السلام عليك يا شريك
القرآن…»؛(2) سلام بر تو اي صاحب زمان! سلام بر تو اي جانشین خدای
رحمان! سلام بر تو اي شريك قرآن.
و سرور شهيدان، حسينبنعلي(ع) است. در زيارتنامۀ اول رجب
-كه در نيمۀ شعبان هم خوانده ميشود- چنین آمده است: «السلام عليك يا امين
الرحمان، السلام عليك يا شريك القرآن»؛(3) سلام بر تو اي امين [اسرار
خداي] رحمان! سلام بر تو اي شريك قرآن. و بیان لفظ شريك قرآن بهمعنای آن است که
در اموري با قرآن شركت دارد و همكار قرآن و يار و مكمل آن است.
اما اينكه این امامان شريك قرآنند نیز ريشۀ قرآنی دارد.
چنان كه هم در آيۀ اكمال(4) به آن اشاره شده است و هم در روايات، ازجمله
حديث معروف و مشهور «ثقلين» از زبان پیامبر اکرم(ص).
آن حضرت در تعبيري ديگر فرمود: «يا ايها الناس! إني تارك
فيكم الثقلين الثقل الأكبر و الثقل الأصغر إن تمسكتم بهما لا تضلوا و لا تبدلوا و
إني سألت اللطيف الخبير أن لا يتفرقا حتي يردا علي الحوض فأعطيت ذلك قالوا و ما
الثقل الأكبر و ما الثقل الأصغر قال الثقل الأكبر كتاب الله سبب طرفه بيدالله و
سبب طرفه بأيديكم و الثقل الأصغر عترتي و أهل بيتي»(5) اي مردم! من دو
شيء وزين و گرانبها بين شما به ارث گذاشتم: يكي بزرگ و ديگري كوچك. اگر به آن دو
متمسك شوید گمراه و خوار نخواهيد شد و من از خداي لطيف و آگاه خواستم كه اين دو از
هم جدا نشوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند که به من عطا شد. پرسیدند كه
شيء وزين بزرگ و كوچك كدام است؟ فرمود: ثقل اكبر، قرآن است كه يك سر آن به دست
خداوند و سر ديگرش به دست شما مردم است و ثقل اصغر عترت و اهل بيت من است.
در نتيجه ميتوان گفت، تمامي امامان معصوم(ع) شركاي
قرآنند؛ بااینحال در اين مقال اهم اشتراكات امام حسين(ع) و قرآن كريم بيان ميشود:
الف. هدايتگري
هم قرآن، كتاب هدايت و راهنمايي است و هم حضرت حسينبنعلي(ع)،
امام هدايتكننده و راهنماست.
دربارۀ هدايتگری قرآن و امام حسين(ع) تعبيرهاي گوناگوني
آمده است:
1. هدايت مردم
دربارۀ قرآن كريم ميخوانيم: «هديً للناس»؛(6)هدايتگر
مردم است. در جاي ديگري فرمود: «ذلك الكتابُ لا ريب فيه هديً للمتقين»؛(7)
اين كتاب كه شكي در آن نيست هدايتگر متقين است.
هدايت عام و تشريعي براي همگان است، ولي هدايت خاص و
رساندن به مقصود، مخصوص اهل تقوا و پرواپيشگان است.
پيامبر اكرم(ص) دربارۀ حسينبنعلي(ع) فرمود: «انَّالحسين
مصباح الهدي و سفينة النجاة»(8) حسين، چراغ هدايت و كشتي نجات است.
امام حسين(ع) نیز دعوت عام داشتند؛ يعني همۀ مردم از مدينه
گرفته تا مكه و كوفه و بصره را بهسوي حق و هدايت دعوت عام كردند و هم دعوت خصوصي.
برای مثال وي براي حبيببنمظاهر، نامهای خصوصي فرستاد. یا حربنزيد را بهصورت
خاص مشمول خطاب هدايتي قرار داد.
2. هدايتگر به رشد
در برخي از آيات ميخوانيم كه قرآن كريم انسان را به رشد
هدايت ميكند كه يك مرحله بالاتر از هدايت است: «فقالوا انّا سمعنا قرءاناً عجباً
* يهدي إلي الرّشد فامنّا بِهِ»؛(9)پس جنّيان گفتند: قرآن شگفتآوري
شنيديم كه به راه رشد هدايت ميكند. پس به آن ايمان آورديم.
راغب اصفهاني ميگويد: «رشد خلاف «غي» و گمراهي است و بهمعناي
هدايت بهكار رفته است»(10) و علامه مصطفوي ميگويد: «رشد بهمعناي
هدايت به خير و صلاح و رسيدن به صواب و واقع است؛ در مقابل غيّ، چنانكه هدايت در
مقابل ضلالت و گمراهي است.»(11)
نشانۀ رشد اين است كه ايمان، محبوب انسان باشد و دل به آن
آراسته شود و انكار و نافرماني و عصيان منفور انسان شود.(12) چنين
هدايتي از قرآن ساخته است و امام حسين(ع) نيز بهعنوان شريك قرآن بر میآید و
ایشان نیز به رشد هدايت ميكند؛ چنانكه خود ميفرمايد: «اَدعوكم الي سبيل الرّشاد
فمن اَطاعني كان من المرشدين»؛(13) من شما را به راه رشد [و سعادت]
دعوت ميكنم. هركس مرا اطاعت كند رشد يافته است.
3. عَلَم هدايت
قرآن نهتنها هدايتگر است، بلكه عَلَم هدايت و نجات است. امام
سجاد(ع) دربارۀ قرآن ميفرمايند: «وعلم نجاة لايضل من ام قصد سنته»؛(14)
قرآن نشانه و پرچم نجاتي است كه كسي را كه قصد [پيروي] از سنت او كند، بهگمراهی
نمیکشاند.
در زيارت امام حسين(ع) نيز چنين آمده است: «انّه راية
الهدي»(15) بهراستي او پرچم هدايت است.
ب. ريسمان محكم الهي
دربارۀ قرآن و امام حسين(ع) اين تعبير آمده است: «إن هذا
القرآن هو النور المبين و الحبل المتين و العروة الوثقي»؛(16) اين
قرآن، نور آشكار و طناب و ريسمان محكم الهي است. و نیز: «إنَّ هذا القرآن حبل الله
و هو النور البين و الشفاء النافع عصمة لمن تمسّك به و نجاة لمن تبعه»؛(17)
اين قرآن ريسمان الهي و نور روشن و شفاي مفيد و نگهدارندۀ كسي است كه به آن چنگ
بزند و نجاتدهنده كسي كه از آن پيروي كند.
دربارۀ امام حسين(ع) نیز آمده است: «انَّ الحسين… سفينة
النجاة و العروة الوثقي»؛(18) حسين كشتي نجات و ريسمان محكم [الهي]
است.
ج. دليل آشكار الهي
قرآن، معجزۀ ماندگار و بيّنۀ روشن و دليل آشكار الهي است؛
چنانكه خود ميگويد: «جائكم بينة من ربكم»؛(19) دليل روشن و آشكار از
پروردگارتان آمده است.
حضرت حسينبنعلي(ع) نيز حجت آشكار و ماندگار الهي است كه
هيچگاه فراموش و كمرونق نخواهد شد؛ چراكه خود بيّنه و حجت آشكار الهي داشت.
در وصف آن امام شهيد ميخوانيم: «اشهد انك علي بينة من
ربك»؛(20) گواهي ميدهم كه تو بر حجت آشكاري از طرف پروردگارت هستي. در
زيارتنامۀ آن حضرت نيز مكرر ميخوانيم: «السلام عليك يا حجت الله وابن حجته»؛(21)
سلام بر تو اي حجت خدا و فرزند حجت خدا.
د. دوربودن از اعوجاج
از آنجا كه قرآن و امامان بر حق، هدايتگران به حق و طريق
رشد هستند و از هرگونه كجي و انحراف فاصله دارند.
دربارۀ قرآن ميخوانيم: «قرآناً عربياً غير ذي عوجٍ لعلهم
يتّقون»؛(22) قرآنی به زبان عربي كه هيچ كجي در آن نيست؛ باشد كه آنها
راه تقوا پويند.
دربارۀ سالار شهيدان كربلا نيز ميخوانيم كه لحظهاي از حق
به باطل گرايش پيدا نكرد و از آن منحرف نشد: «لم تمل من حق الي باطل»؛(23)
از حق بهسوي باطل تمايل پيدا نكرد.
ه. اقامهكنندۀ دين
قرآن بدینمنظور نازل شده است تا دين كامل الهي را بر مردم
عرضه كند: «اليوم اكملت لكم دينكم… و رضيت لكم الاسلام دينا»؛(24)
امروز دين شما را كامل کردم… و رضا دادم كه اسلام دين شما باشد. همچنين اين كتاب
آسماني آمده است تا چنين ديني در جامعه اقامه شود: «شرع لكم من الدّين ما وصّي به
نوحاً و الذي اوحينا اليك و ما وصّينا به ابراهيم و موسي و عيسي أن اقيموا الدّين
و لا تتفرقوا فيه»؛(25)براي شما از [احكام] دين، همان را تشريع كرد كه
به نوح توصيه كرده بود و آنچه به تو وحي كرديم و آنچه به ابراهيم و موسي و عيسي
توصيه كرديم، [اين بود] كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه نكنيد.
امامان بزرگوار و بهويژه امام حسين(ع) نیز براي ماندگاري
دين و اقامه آن در جامعه تلاش كردند.
حضرت اباعبدالله الحسين(ع) ابتدا در مدينه اعلام كردند: «و
علي الاسلام السّلام اذ قد بُليت الامة بُراعٌ مثل يزيد»؛(26) زماني كه
امت اسلامي گرفتار زمامداري چون يزيد شود، بايد فاتحۀ اسلام را خواند. دوم در مسير
كربلا وقتي به فرزدق برخورد با صراحت اعلام فرمود كه من براي اقامۀ دين الهي و
نصرت آن قيام كردهام: «يا فرزدق! ان هؤلاءِ قومٌ لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة
الرحمان، و اظهروا الفساد في الارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور، و استاثروا في
اموال الفقراء و المساكين و انا اولي من قام بنصرة دينالله و اعزاز شرعه و الجهاد
في سبيله، لتكون كلمة الله هي العليا»؛(27) اي فرزدق! اينان گروهي
هستند كه پيروي شيطان را پذيرفتند و اطاعت خداي رحمان را رها كردند و در زمين فساد
را علنی ساختند و حدود الهي را از بين بردند، بادهها نوشيدند و داراييهاي
فقيران و بيچارگان را ويژۀ خود کردند و من از هركس به ياري دين خدا و سربلندي
آيينش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آيين خدا [پيروز] و برتر باشد.
پينوشتها:
1. مفاتيحالجنان، شيخ عباس قمي، (چهارم، تهران: انتشارات
علمي، 1376 ش)؛ و زيارت جامعۀ ائمة
المؤمنين، ص 1061.
2.
الصحيفة المباركة المهدية، السيدمرتضي المجتهدي، (اول، حاذق، 1419 ق)، ص 420 در
پاورقي. نامبرده، زيارت مذكور را از سرور العارفين نقل و در پايان تصريح كرده است
كه چون سندي براي آن نيافتم، آن را در پاورقي آوردم نه در متن.
3. الاقبال، سيدبن طاووس، (دوم، تهران:
دارالكتب الاسلامية)، ص 712؛ مصباح، كفعمي، (دوم، قم: دار الرضي)، ص 491؛
بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، (بيروت: دار احياءالتراث العربي)، ج 98، ص 336، ح
1؛ مفاتيح الجنان، پیشین، ص 801 و البلد الامين، ابراهيم بن علي العاملي، ص 281.
4. سورۀ مائده،
آیۀ 3.
5. بحارالانوار، پیشین، ج 23، ص 140.
6. سورۀ بقره،
آیۀ 185.
7. سورۀ بقره، آیۀ 1.
8. مدينة المعاجز، سيدهاشم بحراني، (اول،
مؤسسة المعارف الاسلامية، 1414 ق)، ج4، ص 52 و قرآن و امام حسين، محسن قرائتي،
سازمان اوقاف، ص 12.
9. سورۀ جن،
آیۀ 1 و 2.
10. المفردات في غريب القرآن، پیشین، ص 196.
11. التحقيق، علامه مصطفوي، مركز نشر آثار
علامه مصطفوي، ج 4، ص 148.
12. «و لكن الله حبّب إليكم الايمان و زينة في قلوبكم و كرّه اليكم
الكفر و الفسوق و العصيان اولئك هم الراشدون»؛ خداوند ايمان را محبوب شما کرد و آن
را در دلهایتان آراست و كفر و فسق و گناه را براي شما منفور ساخت. اينان همان راهيافتگان
هستند.(سورۀ حجرات، آیۀ
7).
13. بحارلانوار، ج 45، ص 7 و قرآن و امام
حسين«ع»، ص 9.
14. صحيفۀ سجاديه، ترجمۀ حسن سقفي، انتشارات
هما، ص 272، دعاي 42.
15. عاشورا؛ ريشهها و…، سعيد داوودي، مهدي
رستمنژاد،(سوم، مدرسة الامام علي بن أبي طالب، 1385 ش)، ص 544، شعر از شاهد.
16. بحارالانوار، ج 89، ص 31، باب 1.
17. وسائل الشيعه، حر عاملي، دار
احياء التراث العربي، ج 6، ص 168 و مستدرك، ج 4، ص 258.
18. پرتوي از عظمت حسين، ص 6، به نقل از قرآن
و امام حسين«ع»، محسن قرائتي، سازمان اوقاف، 1386 ش، ص 12؛ بحارالانوار، ج 91، ص
81 و ج 99، ص 51.
19. سورۀ انعام، آیۀ 157.
20. فروع كافي، كليني، دارالكتب الاسلاميه، ج
4، ص 565.
21. بحارالانوار، ج 98، ص 336.
22. سورۀ زمر، آیۀ
28.
23. فروع كافي، پیشین، ج 4، ص 561.
24. سورۀ مائده، آیۀ
3.
25. سورۀ شورا، آیۀ 13.
26. بحارالانوار، ج 44، ص 326 و فتوح، ابن
اعثم، (اول، بيروت: دارالندوة)،
الجديد،ج 5، ص 4.
27. تذكرة الخواص، (اول، قم: منشورات الشريف
الرضي، 1418 ق)، صص 217 و 218.
سوتیتر 1: نشانۀ رشد اين است كه ايمان، محبوب انسان باشد و دل به آن
آراسته شود و انكار و نافرماني و عصيان منفور انسان شود
سوتیتر 2: قرآن، معجزۀ ماندگار و بيّنۀ روشن و دليل آشكار الهي است؛
چنانكه حضرت حسينبنعلي(ع) نيز حجت آشكار و ماندگار خداوند است كه هيچگاه
فراموش و كمرونق نخواهد شد