بهره‌وري از روزي حلال و شكر نعمت‌هاي خدا

حضرت آيت الله جوادي آملي

تدوين: حجت الاسلام والمسلمين مصطفي‌پور

 

مقدمه

خداي
سبحان، كامل مطلق است و از اسماء الحسني و صفات عليا برخوردار. يكي از آن اسماء
الحسني حكيم بودن است. خداوند حكيم است، يعني به همه حقايق اشياء عالم است. نظام
آفرينش را متقن و مستحكم آفريده است. جهان هستي را زيبا آفريده و در آن هيچ‌ گونه
نارسايي و زشتي وجود ندارد، چون آن را بحق خلق كرده است: «ان الله خلق السموات و
الارض بالحق»؛ خداوند سبحان آسمان‌ها و زمين را بحق آفريده است.(1)

و از
اين رو مجموعه جهان هستي و در ميان آن آفريده‌های آن، انسان نيز بحق و براي هدفي آفريده
شده است، از همین روست كه پروردگار عالمیان به انسان مي‌فرماید: «افحسبتم انما
خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون» فتعالي الله الملك الحق لااله الا هو رب
العرش الكريم؛(2) آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و شما به
سوي ما بازگشت نمي‌كنيد؟

 خداوندی كه فرمانرواي هستي است و هيچ امري را جز
بحق مقرر نمي‌كند، والاتر از آن است كه شما را بيهوده بيافريند. هيچ معبودي جز او
شايسته پرستش نيست. اوست پروردگار ارجمند و زمام همه امور به دست اوست و از این
روست که همگان در صراط مستقيم قرار دارند: «ما من دابه الا هو آخذ بناصيتها ان ربي
علي صراط مستقيم؛(3) هيچ جنبنده‌اي نيست مگر اين كه او پيشاني‌اش را گرفته
است و بر آن تسلط كامل دارد.

براستي
پروردگارش او را در راه مستقيم قرار داد، راه راست و مستقيمي كه راه خداست(4)
و اين صراط مستقيم كه در جهان هستي قرار دارد، در زندگي انسان در قالب عبوديت الهي
تجلي مي‌كند و لذا فرمود: «و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم»(5) مرا
بپرستيد و از من اطاعت كنيد كه اين راهي راست و صراط مستقيم است.

بنا بر
آنچه تا كنون گفته شد، روشن مي‌شود كه چون خدا حق است، همه موجودات بحق آفريده شده‌اند،
زيرا از حق جز حق صادر نمي‌شود و انسان نيز در مجموعه جهان هستي بحق و براي هدفي
آفريده شده و آن حركت در صراط مستقيم است که همان عبوديت الهي و اطاعت پروردگار
است.

از اين
رو، در سوره ذاريات فرمود: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون، ما اريد منهم من
رزق و ما اريد ان يطعمون، ان‌الله هو الرزاق ذوالقوه المتين»(6) من
جنيان و آدميان را جز براي اين كه مرا بپرستند نيافريدم، نه از آنان رزقي مي‌طلبم
و نه مي‌خواهم مرا غذا دهند، زیرا خدا خود روزي‌دهنده و مقتدر و نيرومند است.

از اين
آيه استفاده مي‌شود كه در آفرينش انسان غرض و هدفي وجود دارد که همانا عبادت
خداست.   

سئوال
این است که اين عبادت چگونه تحقق پيدا مي‌كند؟ آيا عبادت تنها به اعمال و كارهايي
مانند نماز و روزه و مانند آن منحصر است كه قبولي آنها بر نيت تقرب الهي متوقف است
يا آدمي كه بنده خداست همه اعمال و رفتارهاي خود را بر اساس برنامه‌هاي الهي تنظيم
مي‌كند و همه كارها را به نيت و انگيزه الهي انجام مي‌دهد؟

با توجه
به آيات قرآن، عبادت معناي عامی دارد و همه اعمال و رفتار و انديشه و نيت‌ها را
دربرمي‌گيرد. از اين رو، در قرآن خطاب به مؤمنان فرمود: «يا ايهاالذين آمنوا كلوا
من طيبات ما رزقناكم و اشكروالله ان كنتم اياه تعبدون»(7) اي كساني كه
ايمان آورده‌ايد از آنچه كه روزي شما كرده‌ايم كه همه پاك و پاكيزه است بخوريد و
خدا را سپاسگزاري كنيد، اگر فقط او را مي‌پرستيد. در اين آيه مي‌فرمايد انساني كه
فقط خدا را عبادت مي‌كند، هم روزي‌ پاك و پاكيزه را مصرف و از خوراكي‌ها ناپاك و
آلوده پرهيز و هم نعمت خدا را سپاسگزاري مي‌كند.

بر اين
اساس دو برنامه از برنامه‌هاي الهي در اين آيه به عنوان مصداق عبادت الهي مطرح شده‌اند:
1ـ استفاده از خوردني‌هاي پاكيزه و حلال

 2ـ سپاسگزاري در برابر نعمت‌هاي الهي.

 

استفاده
از روزي حلال لازمه عبادت

آدمي به
استناد آموزه‌هاي ديني مأمور است كه روزي حلال و پاكيزه استفاده و از خوراكي‌هاي
حرام پرهيز كند. منشأ حليت و حرمت اكل، حليت و حرمت مأكول و خوردني است كه خود
اقسامي دارد:


خوردن برخي چيزها في نفسه حرام است، مانند خباثت و حيوانات حرام گوشت مانند حشرات
و سگ و خوك و مانند آن.

2ـ گاه
چيزي حرمت ذاتي ندارد، بلكه في نفسه حلال است، لكن چون با خورنده ارتباط صحيح و
مشروعي ندارد و از آن وي نيست، تصرف و خوردن آن حرام است. تصرف غاصبانه از مال
ديگران حرام است، خواه آن ديگري شخصيت حقيقي باشد يا شخصيت حقوقي باشد، از جمله
تصرف در اموال وقفي كه مالك آنها و منافعشان، شخصيت حقوقي موقوف عليه است.

جامع
همه چيزهايي كه خوردن آنها به حكم ثانوي حرام است مانند خوردن مال ربوي، مال موقوفه،
خوردن مال به باطل و مانند آن غصب است؛ يعني چون اين اموال از راه غيرمشروع تحت
تصرف درمي‌آيند و در واقع مال ديگري را غاصبانه تصرف كرده است، از اين رو، از جهت
غصب حرام است.

3ـ گاه
چيزي خود به خود حرام نيست، اما چون انسان در مصرف آن اسراف مي‌كند، حرام می‌شود، از
اين رو قرآن فرمود: «كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لا يحب المسرفين»(8) بخوريد
و بياشاميد، ولی اسراف نكنيد كه خدا اسراف‌كننده‌ها را دوست ندارد، يعني انسان در
چيزهايي هم كه حلالند و خود او مالك آنهاست، نبايد از حد متعارف تجاوز و بيش از
اندازه مصرف كند.

4ـ گاه
خوردني في حد نفسه حلال است و مالك از راه مشروع آن را به دست آورده است و در مصرف
آن هم اسراف و زياده‌روي نمي‌كند، اما براي مصرف‌كننده ضرر دارد. در اين صورت نيز
خوردن مال حرام است.

از
موارد فوق كه بگذريم استفاده از آنچه كه خدا روزي انسان كرده است، حلال است و
انسان مي‌تواند از آنها استفاده كند، زيرا آن مال‌ها طيب و پاكيزه‌اند.

 

رزق
تشريعي نبودن حرام

يكي از
اوصاف فعليه خداي سبحان رازق و رزاق است. هر چه در جهان تكوين يافت مي‌شود، تكويناً
مخلوق و رزق خداست و تصرف در آن به اذن اوست؛ يعني آنچه را خداي سبحان آفريده، رزق
و روزي به معناي عام است، ولي شرعاً نمي‌توان حرام و معصيت را به آن استناد داد،  از اين رو، كالاي حرام، همچون مال دزدي را نمي‌توان
روزي خود دانست و چنين گفت كه خدا آن را روزي من كرده است. در آيه مي‌گويد، آنچه
که در دسترس جامعه و دراختيار مردم است، رزق خداست، اما انسان تنها مجاز به
استفاده از مال حلال و طيبات روزي خداست.

 

فرمان
خداوند طيب به بهره‌وري از طيبات

خداي
سبحان، منزه از هر عيب و مبراي از هر نوع نقص است و لذا فرمان او نيز حق و طيب و
پاكيزه است، زيرا دستور، ظهور وصف دستوردهنده است. پيامبر گرامي اسلام فرمود: «ان
الله طيب لايقبل الا طيبا و ان الله امر المؤمنين بما امر به المرسلين فقال يا
ايها الرسول كلوا من الطيبات و اعملوا صالحاً اني بما تعلمون به عليه و قال يا
ايهاالذين آمنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم ثم ذكر الرجل يطيل السفر اشعث اغبر يمد
يديه الي السماء يا رب يا رب و مطعمه حرام و مشربه حرام و ملبسه حرام و غذي
بالحرام فاني يستجاب ذلك»(9) خداي سبحان پاكيزه است و جز پاكيزه را نمي‌پذيرد
و امر كرده است مؤمنان را به آنچه كه پيامبران را به آن فرمان داده است و به آنان
فرمود؛ اي پيامبران از پاكيزه‌ها بخوريد و كار شايسته انجام دهيد كه من به آنچه
انجام مي‌دهيد آگاهم و فرمود؛ اي مؤمنان از پاكيزه‌ها و آنچه روزي كرديم بخوريد.

سپس از
مردي نام برد كه سفری طولاني را پشت سر گذاشت و دست‌هايش را به سوي آسمان بلند و
دعا ‌كرد، در حالی که خوراك و نوشيدني‌ و لباس و غذايش حرام بود و انتظار استجابت
دعا هم  داشت. بدیهی است که چنين دعائی به
استجابت نمي‌رسد، زيرا يكي از شرايط دعا آن است كه غذاي دعاكننده حلال باشد، از
اين رو وقتي سعد وقاص از پيامبر درخواست كرد كه دعا كن تا خدا دعاي مرا استجابت
كند، حضرت فرمود: اي سعد غذايت حلال باشد، دعايت استجابت مي‌شود.(10)

از اين
روايت استفاده مي‌شود که اولاً خدا پاكيزه است و ثانياً دستور او به چيزهاي پاكيزه
تعلق مي‌گيرد، زيرا دستور، ظهور وصف دستوردهنده است. وصف خدا طيب و لذا دستور او
نيز طيب است. ثالثاً مؤمنان پيروان پيامبران الهي‌اند. از اين رو، پيامبر و امت او
دستور انحصاري بهره‌وري از طيب‌ها را يافتند.

 

شكرگزاري،
لازمه عبادت

قرآن عابدان
را به شكرگزاري خداوند فرمان داده و فرموده است: «اگر فقط خدا را عبادت مي‌كنيد،
بايد شاكر او باشيد.» وجوب شكر نعمت‌دهنده به حكم برهان و حكمت به دريافت‌كننده
نعمت به‌طور مطلق واجب است و بر موحد كه خداي متعال را ولي‌نعمت مي‌شناسد و او را
مي‌پرستد لازم.

 

انواع
شكرها

شگرگزاري
خدا به اين است كه انسان نعمت‌ها را آن طور كه بايد مصرف كند و اين شكر به سه‌گونه
قابل تحقق است:

1ـ شكر
قلبي، يعني اعتقاد به اين كه نعمت از خداي سبحان است

2ـ شكر
جوارحي، يعني صرف نعمت در جاي مناسب خود

3ـ شكر
زباني، یعنی با زبان سپاس خداي را به جاي آورد.

هر چند
شكر الهي گونه‌اي از عبادت خداست، چنان كه عبادت خدا را مي‌توان مصداق شكر او
دانست و چون عبادت براي غيرخدا روا نيست، اين‌ گونه از شكر نيز براي غير خدا روا
نيست و اگر شكر مخلوق وظيفه برخورداری از نعمت قرار داده شد، بازگشت چنين شكري به
اطاعت از خداست كه دستور سپاسگزاري از نعمت‌دهندگان بشري را صادر كرده است.

 

رضاي
خدا از بندگان سپاسگزار

هر
اطاعتي موجب رضاي خداست، چنان كه هر معصيتي مي‌تواند زمينه‌ سخط الهي را فراهم
كند. سپاس خداوند پس از بهره‌وري از نعمت وي، اطاعت اوست، پس ستايش خداوند مايه
خشنودي اوست. از اين رو، خداي سبحان فرمود: «وان تشكروا يرضه لكم»(11)
اگر او را سپاسگزاري كنيد آن را براي شما مي‌پسندد.

پيامبر
اكرم«ص» فرمود: «ان الله ليرضي عن العبران يأكل الاكله و يشرب الشرب فليحمدالله
عليها»(12) خدا از بنده‌اي خشنود است كه با خوردن غذا و نوشيدن آب او
را ستايش كند.

            

شكر
نعمت‌ها در پرتو طاعت و پذيرش ولايت معصومان

ولايت
از بارزترين مصداق‌هاي نعمات خداست، چنان كه در جريان غديرخم و اعطاي كوثر ولايت
فرمود: «واتممت علكيم نعمتي»(13) من نعمت خود را بر شما تمام كردم كه
از نعمت‌هاي معنوي و رزق حسن است و چون شكر هر نعمتي مناسب با آن نعمت است، چنان
كه رضاي الهي در برابر هر شكر و طاعتي مناسب همان خواهد بود، ولايت‌مداري، معرفت
عدل قرآن يعني اهل بيت، حمايت و دفاع از آن و تبيين ضرورت رعايت آن در همه شئون
فردي، اجتماعي امت اسلامي از مصاديق روشن سپاس اين نعمت عظيم خداست. از اين رو در
تفسير آيه امام معصوم فرمود: «يا ايهاالذين آمنوا» بتوحيد الله نبوه محمد رسول‌الله
و بامامه علي ولي‌الله (كلوا من طيبات ما رزقناكم واشكروالله) علي ما رزقكم من
منها بالمقام علي ولايه محمد و علي ليقيكم الله تعالي بذلك شرور الشياطين المتمرده
علي ربها عزوجل فاشكروا نعمه الله بطاعه بن امركم بطاعه من محمد و علي و خلفائهم
الطيبين؛(14) اي كساني كه به توحيد خدا و نبوت محمد«ص» فرستاده خدا و
به امامت علي ولي خدا ايمان آورده‌ايد، از پاكيزه‌هاي آنچه كه روزي كرده‌ايم
بخوريد و خدا را سپاسگزاري كنيد، يعني سپاسگزاري كنيد بر مقام ولايتي كه خدا به
محمد و علي«ع» روزي كرد تا شما را با آن از شرور شيطان‌هاي سركش حفظ كند و
سپاسگزاري در برابر اين نعمت به اطاعت پيامبر و علي«ع» و جانشينان آنهاست.

از اين
روايت استفاده مي‌شود كه شكر نعمت ولايت به اطاعت از صاحبان ولايت است و اطاعت به
معرفت آنها است.

 

نتيجه‌گيري

از
مجموعه مطالب اين مقاله استفاده مي‌شود كه اولاً هدف خلقت انسان، عبادت خداست و
ثانياً عبادت خدا به پيمودن صراط مستقيم است و ثالثاً انسان مؤمن در صراط مستقيم
حركت مي‌كند و ظهور عبادت خدا در زندگي مؤمن به ظهور برنامه‌هاي وی در همه شئون و
اجتماعي است و اين ظهور به بهره‌وري از روزي پاكيزه و حلال و شكر نعمت‌هاي الهي
است كه از جمله آن نعمت ولايت است و شكر اين نعمت به معرف و اطاعت و دفاع از
آنهاست.

 

پي‌نوشت‌ها

1ـ ابراهيم، 19و حجر، 85 و نحل، 3 و
عنكبوت، 44 و روم، 8 و زمر، 5 و جاثيه، 22 و احقاف، 3.

2ـ مؤمنون 115 و 116.

3ـ هود، 56.

4ـ شوري، 53.

5ـ يس، 61.

6ـ ذاريات، 58ـ56.

7ـ بقره، 172.

8ـ اعراف، 31.

9ـ الدرالمنشور، ج 1، ص 407ـ406.

10ـ‌ كشف الاسرار، ج 1، ص 456.

11ـ زمر، 7.

12ـ الدرالمنشور، ج 1، ص 407ـ406.

13ـ مائده، 3.

14ـ التفسير المنسوب الي الامام العسكري، ص
459.

سوتیترها:

1.

گاه چيزي
خود به خود حرام نيست، اما چون انسان در مصرف آن اسراف مي‌كند، حرام می‌شود، از اين
رو قرآن فرمود: بخوريد و بياشاميد، ولی اسراف نكنيد كه خدا اسراف‌كننده‌ها را دوست
ندارد، يعني انسان در چيزهايي هم كه حلالند و خود او مالك آنهاست، نبايد از حد متعارف
تجاوز و بيش از اندازه مصرف كند.

 

2.

يكي از شرايط
دعا آن است كه غذاي دعاكننده حلال باشد، از اين رو وقتي سعد وقاص از پيامبر درخواست
كرد كه دعا كن تا خدا دعاي مرا استجابت كند، حضرت فرمود: اي سعد غذايت حلال باشد، دعايت
استجابت مي‌شود.

 

3.

ولايت از
بارزترين مصداق‌هاي نعمات خداست و چون شكر هر نعمتي مناسب با آن نعمت است، ولايت‌مداري،
معرفت عدل قرآن يعني اهل بيت، حمايت و دفاع از آن و تبيين ضرورت رعايت آن در همه شئون
فردي، اجتماعي امت اسلامي، از مصاديق روشن سپاس اين نعمت عظيم خداست.