رسالت پيامبر گرامي اسلام «ص» در بشارت پيامبران پيشين

 

حجت الاسلام والمسلمين
محسن غرويان

استكبار جهاني و صهيونيسم بين‌الملل
تلاش مي‌كند چهره پيامبر مكرم اسلام«ص» را در نظر جهانيان مخدوش نمايد و از اين
طريق، حركت تند و شتابان بيداري اسلامي را كند سازد. بي‌ترديد آموزه‌هاي نجات‌بخش
اسلام در دنياي معاصر توانسته است موجي بنيان‌كن و حركتي اميدآفرين را براي
مستضعفان جهان پديد آورد و انقلاب اسلامي ايران به رهبري و پرچمداري امام خميني و
جانشین شايسته‌اش آيت‌الله العظمي خامنه‌اي استمرار نهضت نبي مكرم اسلام است. در
اين نوشتار نيم‌نگاهي داريم به عظمت پيامبر اسلام«ص» از ديدگاه اديان پيشين.

 

طلوع صبح

 خداوند رسول اكرم«ص»  را در شرايطي به نبوت برانگيخت كه هيچ نشانه‌اي بر
طريق هدايت در ميان و مشعل فروزان و راه روشني در برابر مردم وجود نداشت…».(1)

اميرالمؤمنين علي«ع» جامعة پيش
از بعثت را چنين توصيف مي‌فرمايد: «خداوند پيامبر اكرم«ص» را هنگامي به رسالت
برگزيد كه دير زماني از بعثت انبياء پيشين سپري گشته بود و مردم در خوابي طولاني
فرورفته بودند. شعله‌هاي فتنه و آشوب در سراسر دنيا برافروخته، سررشتة امور از هم
گسيخته بود. آتش جنگ شعله‌ور، تاريكي جهل و گناه فراگير و نيرنگ و تزوير آشكار بود.
برگ‌هاي زندگي بشر به زردي گراييده اميد ثمري از آن نبود. آب‌ها فرورفته، شعله‌هاي
هدايت سرد و خاموش گشته، پرچم‌هاي ضلالت و گمراهي برافراشته بود. پستي و بدبختي به
بشر هجوم آورده، چهرة زشت خود را نمودار ساخته بود. اين فساد و تيره‌روزي چيزي جز
فتنه و آشوب به بار نمي‌آورد. بيم و هراس، دل‌هاي مردمان را فراگرفته، پناهگاهــي
جز شمشيــر خـون‌آشــام نمي‌ديدند.»(2)

در چنين شرايطي ناگاه سپيدة
ديرآشناي صبح دميد و تلألؤ شكوهمند آن دل جستجوگران صبح را غرق انوار تابناك خويش
ساخت. خورشيد فروزاني در آسمان نبوت درخشيد و براي هميشه افسون تاريكي را از فضاي
زندگي بشر زدود.

پیامبر اکرم«ص» كه وجودش معماي
بزرگ هستي است،  به فرمان خداوند بر بلنداي
ستيغ زعامت تكيه زد و كاروان سرگردان بشريت را به سوي سعادت و كمال رهنمون گشت. هنوز
بيش از چهل سال از عمر پر بركت ایشان  سپري
نشده بود كه پيك وحي بر آن حضرت فرود آمد و پيام خداوند را مبني بر انذار مردم با
اين آيات به ايشان رساند:

ـ «اقراء باسم ربك الذي خلق،
خلق الانسان من علق، اقرأ و ربّك الاكرم الذي علم بالقلم، علّم الانسان ما لم يعلم…؛
بخوان به نام پروردگارت كه هستي را آفريد، انسان را از خون بسته آفريد، بخوان به
نام پروردگار گراميت كه به وسيلة قلم آموخت، به انسان آنچه را نمي‌دانست تعليم
نمود.»(3)

 

اثبات نبوت رسول اكرم«صلي‌الله
عليه و آله»

راه‌هاي اثبات صدق دعوي نبوت را
بدين ترتيب برشمرده‌اند:

1ـ بشارت
پيامبران پيشين.

2ـ معجزات
مدعي نبوت.

3ـ شواهد و
قرائن قطعي كه دلالت بر نبوت او داشته باشد.

اينك هر يك
از اين راه‌ها را در مورد رسالت نبي اكرم«ص» بررسي می‌کنیم:

 

بشارت
پيامبران پيشين

بشارت‌هاي پي‌درپي
پيامبران گذشته به ظهور پيامبر اسلام بر اهل تحقيق پوشيده نيست. كتاب «درّ النظيم»
از بشارت‌هاي حضرت موسي«ع» در سفر اول تورات، بشارت‌هاي حضرت ابراهيم«ع» در سفر دوم،
بشارت‌هاي حضرت داود در سفر پانزدهم و پنجاه و سوم از مزامير و نيز از بشارت‌هاي
«عويديا»، «حيقوق»، «حزقيل»، «دانيال» و «شعيا» كه همگي از پيامبران بني‌اسرائيل
هستند، ياد مي‌كند.(4)

در حديث ديگري
از عبدالله ابن سليمان كه فردي آگاه و آشنا با كتب آسماني پيشين بود نقل شده است
که در انجيل خواندم:

«اي عيسي در
امر من كوشا باش و آن را سبك مشمار، بشنو و فرمانبرداري كن،. اي پسرزن پاكيزه و
طاهر، بكر(5)، بتول(6)، تو بدون پدر متولد شدي، تو را
آفريدم تا آيت و دليل براي مردمان باشي، تنها مرا عبادت كن و بر من توكل كن، اين
كتاب را محكم بگير و براي اهل سور به سرياني تفسير كن. به آنها كه در نزد تو هستند
اين گفتار را برسان كه من خداي دائمي و زوال‌ناپذيرم. تصديق كنيد پيامبر درس‌ناخوانده
را كه صاحب شتر و جامة پشمي و تاج و عمامه است و نعلين و عصا دارد. فراخ چشم و
گشاده پيشاني است. داراي گونه‌هايي باز و روشن و بيني باريك و كشيده با اندكي
برآمدگي در ميان آنست. ميان دندان‌هايش باز، گردنش گويي تُنگي از نقره است. دو طرف
گردنش گويي طلا جريان دارد. از سينه تا نافش موهايي روييده ولي بر سينه و شكمش مويي
نيست. رنگش گندمگون و مويي كه از سينه تا نافش دارد بسيار نازك و لطيف است. دست و
پايش قوي و درشت، هرگاه به كسي توجه كند به تمام بدن به او رو مي‌كند و هرگاه راه
مي‌رود گويا پا از سنگ بيرون مي‌كند و از جاي بلندي فرو مي‌آيد(7) و
هرگاه با جمعي در يك جا گرد آيند بر همه غلبه مي‌كند. دانه‌هاي عرق در صورتش چون
مرواريد است و بوي مشك از آن به مشام مي‌رسد. پيش از او و پس از او كسي مانندش
ديده نشده، خوشبو است و همسران او متعددند و فرزندانش اندك، و نسل او از زن پر
بركتي است كه در بهشت خانه‌اي دارد كه در آنجا فرياد بلند و گرفتاري نيست. آن
پيغمبر در آخرالزمان امور او را به عهده گرفته از او نگهداري مي‌كند، چنانچه از
مادرت نگهداري كرد. دو طفل دارد كه در راه خدا كشته مي‌شوند. كلامش قرآن و دينش
اسلام است. طوبي براي آن كس كه زمانش را دريافته در روزگار او حاضر بوده كلامش را
دريابد».(8)

همچنين در
مزامير داود آمده است:

«همانا
خداوند از «صهيول»، «اكليل»، «محمود» را ظاهر خواهد ساخت» و منظور از صهيول «قوم
عرب» و از اكليل «نبوت» و از محمود «محمد صلي‌الله عليه و آله» است.(9)

 از مشهورترين  نويدها به رسالت پیامبر اشلام، ماجراي برخورد
«بحيرا» كه يك راهب مسيحي است با پيامبر اكرم«ص» پيش از بعثت و نيز سرگذشت حضرت
سلمان و جستجوي او براي يافتن پيامبر اسلام است.  

در يك سفر
تجارتي رسول اكرم «ص» به همراه عموي خويش ابوطالب راهي شام شدند. آنان بين راه در
محلي نزديك به صومعة «بحيرا» توقف کردند و نبي اكرم «ص»  كه در آن هنگام در سنين كودكي بودند، زير ساية
درخت بزرگي كه شاخ و برگ اندكي داشت به استراحــت پرداختنــد. ناگهـان شاخه‌هاي
درخت به حركت درآمدند و سه نوع ميوه،  دو
نوع از ميوه‌هاي تابستاني و يك نوع زمستاني بر شاخسار آن
ظاهر شدند. «بحيرا» كه يك راهب مسيحي و با انجيل آشنا بود با ديدن اين صحنه، حضرت
را شناخت و نشانه‌هايي را كه در كتب آسماني در مورد پيامبر خاتم خوانده بود، در آن
حضرت آشكارا مشاهده کرد.

او براي اطمينان
بيشتر، غذاي اندكي تهيه و حضرت را دعوت کرد. ميهمانان زيادي از آن غذاي ناچيز
خوردند و سير شدند. سپس بحيرا در مورد خواب و بيداري و رفتار و گفتار آن حضرت سئوالاتي
كرد و همه را پاسخ شنيد. در اينجا «بحيرا» كه كاملاً حضرت را شناخته بود، به دست و
پاي ايشان افتاد و پیامبر را بسيار تمجيد و ستايش و سپس سفارش آن حضرت را به
ابوطالب کرد و از او خواست از اين پس آن حضرت را با خود به مسافرت نبرد تا از گزند
دشمنان، به‌ويژه يهوديان در امان باشند.(10)

سلمان كه نام
پيشين او «روزبه» بود از كودكي تشنة حقيقت بود و همه‌ جا را جستجو ‌كرد. او در يك
خانوادة زرتشتي متولد شد و تا مدتي از برقراري ارتباط با ديگران محروم بود. پس از
مدتي با اولين برخورد  و گفت‌وگو با بعضي
از مسيحيان، آيين مسيحيت را از كيش نياكان خود صحيح‌تر شناخت و به آن متمايل شد.
پيرو اين گرايش و به‌رغم مخالفت پدرش، همراه كارواني عازم «شام»، مركز مسيحيت آن
زمان شد و سال‌هايي را در خدمت چند تن از علمای مسيحي گذراند. آخرين عالم مسيحي كه
روزبه در خدمتش بود، در پاسخ سئوال او که می‌خواست بداند پس از او باید در خدمت چه
كسي باشد، نويد ظهور پيامبر اسلام را به روزبه داد و برخي از نشانه‌هاي آن حضرت
مانند: نپذيرفتن صدقه، پذيرفتن هديه و وجود مُهر پيامبري بر شانة ایشان را برایش
بازگو کرد و از او خواست در صورت امكان به مدينه برود.

روزبــه روزهــا
و شب‌هــا را در بردگـي گذراند، اما همواره در انديشة ظهور اسلام و مشتاق زيارت
رسول اكرم«ص» بود تا آن گاه كه از آمدن آن حضرت به نزديكي‌هاي مدينه آگاه شد.
آذوقه‌اي برداشت و خود را به پيامبر رساند. ابتدا براي اطمينان خاطر اندكي از
آذوقه را به عنوان صدقه به پیامبر و یاران ایشان بخشيد و متوجه شد پيامبر، آن را
بين ياران خود تقسيم کردند و خود از آن ميل نفرمودند. اندكي بعد مقداری از آذوقه
خود را به عنوان هديه تقديم کرد و حضرت با روي باز پذيرفتند و خود نيز از آن ميل
فرمودند.

روزبه كه با
ديدن اين منظره به هيجان آمده بود، درصدد ديدار مُهر نبوت برآمد. پیامبر متوجه
شدند و مُهر را به او نشان دادند روزبه در همان جا مسلمان شد و نام «سلمان» را
براي خويش برگزيد. وسايل آزادي او نيز فراهم آمد و بزودي توانست در شمار ياران
بسيار نزديك رسول اكرم«ص» و محرم اسرار اهل بيت«ع» قرار گيرد.(11)

در قرآن كريم
نيز آياتي مبني بر بشارت پيامبران گذشته به رسالت نبي اكرم«ص» و اين كه اهل كتاب
از ويژگي‌ها و خصوصيات آن حضرت بخوبي آگاه بودند، آمده است. در آيه‌ای آمده است:

«كساني كه از
پيامبر درس ناخوانده‌اي كه نام او را در تورات و انجيل يافته بودند پيروي مي‌كنند…»(12)

در آية ديگری
آمده است:

«و آن گاه كه
عيسي فرزند مريم گفت: ‌اي بني اسرائيل من فرستادة خداوند به سوي شما هستم و تورات
را كه پيش از من بر شما نازل گشته، تصديق مي‌كنم و شما را به فرستادة خدا كه پس از
من خواهد آمد و نام او احمد است نويد مي‌دهم».(13)

اهل كتاب
كاملاً از خصوصيات آن حضرت آگاه بودند، اما به فرمودة قرآن كريم:

ـ «و كانوا
من قبل يستفتحون علي الذين كفروا فلمّا جاَءهم ما عرفوا كفروا به فلعنه الله علي
الكافرين ـ و پيش از آن كه رسول اكرم«ص» مبعوث شود، همواره درصدد پيروزي بر كفار
بودند، اما آنگاه كه آنچه مي‌شناختند و با او آشنا بودند به سوي آنان آمد، بدان
كفر ورزيدند و از او روي برتافتند، پس لعنت خدا بر كفرپيشگان باد.»(14)

 

 

معجزات
پيامبر اسلام«ص»(15)  

در ميان
معجزات رسول اكرم«ص»،  قرآن كريم به عنوان
معجزة جاويد الهي و ريسمان ناگسستني بين انسان با خداوند، از موقعيت ويژه‌اي برخوردار
است، اما پيش از بحث در این باره، به برخي ديگر از معجزات اشاره می‌کنیم:

شق‌القمر: آن گونه كه
از روايات شيعه و سني به دست مي‌آيد، در شب چهاردهم ماه و در حالي كه ماه تازه در
آسمان ظاهر شده بود، رسول اكرم«ص» به درخواست بعضي از مشركين مبني بر آوردن معجزه،
با يك اشاره ماه را به دو نيم تقسيم كردند و پس از مدتي بار ديگر دو نيمة ماه به
يكديگر چسباندند و قرص كامل را تشكيل دادند. در سورة قمر در اين موضوع چنين آمده
است:

«بسم الله الرحمن
الرحيم اقتربت الساعه وانشق القمر و ان يَرَوا آيهٌ يُعرضُوا و يقولوا سحرٌ مُستمِرّ
: قيامت نزديك است و ماه به دو نيم شد و 
مشركين  هرگاه معجزه‌اي را مشاهده
كنند، روي برمی‌گردانند و مي‌گويند اين يك جادوي هميشگي است.»(16)

اين معجزه با
توجه به تصريح قرآن كريم و نيز رواياتي كه پيرامون آن از طريق اهل تشيع و تسنن
وارد شده است، قابل انكار نيست، اگر چه كوته‌فكراني كه نمي‌توانند معجزه را بپذيرنــد
و هر مسئله‌اي را كه از توجيه علمي آن عاجز باشند، تأويل و اعجاز آن را انكار مي‌کنند،
در اين مورد نيز تفسير به رأي می‌کنند و مي‌گويند انشقاق ماه در قيامت، مورد نظر
آيه است و ابتداي آيه را شاهــد بر اين معني قــرار مي‌دهند.

بطلان اين
سخن واضح است، زيرا در ابتداي آيه مي‌فرمايد قيامت نزديك است، يعني هنوز نيامده
است و در قسمت بعد مي‌فرمايد: ماه به دو نيم شد، يعني واقعه‌اي در گذشته صورت
پذيرفته است و قرآن كريم از آن خبر مي‌دهد، مضافاً بر آنكه در آية بعد مي‌فرمايد:
مشركين وقتي معجزه‌اي را مي‌بينند، از آن روي برمی‌تابند و آن را افسون و جادو مي‌انگارند،
پس قرآن كريم انشقاق ماه را يك معجزه مي‌داند، در صورتي كه چنين چيزي در قيامت
معجزه نيست، علاوه بر آن كه كسي نمي‌تواند آن را سحر و جادو تلقي كند و از پذيرش
آن سرباز زند.

برخي ديگر
گفته‌اند منظور از «انشقاق ماه»، جدايي آن از زمين است و قرآن كريم به اين فرضية
علمي اشاره دارد كه مي‌گويد: زمين از خورشيد و ماه نيز از زمين جدا شده است! بديهي
است كه اين مفهوم با تعبير «انشقاق» كه «دو نيم شدن» است، سازگار نيست، زيرا فرق
است بين جدا شدن و دو نيم شدن. بعلاوه طبق اين معني، مناسبت اين جمله با صدر آيه و
نيز آية بعد از ميان مي‌رود.

ممكن است
براي برخي اين پرسش مطرح شود كه چگونه مي‌توان پذيرفت كه ماه به دو نيم شده، ولي
در تاريخ به عنوان يك حادثه تاريخي ثبت نشده باشد؟

پاسخ اين
پرسش كه البته به اين مورد نيز محدود نمي‌شود، بسيار روشن است. اولاً ايــن حادثـه
پيش‌بيني نشده و به صورت ناگهاني اتفاق مي‌افتد و تنها گروه اندكي كه احتمالاً در
آن حال به آسمان چشم دوخته و ماه را تماشا ‌می‌کنند، شاهد آن خواهند بود. ثانياً
چنان كه گفتيم ماه تازه در آسمان ظاهر شده بود و چه بسا هنوز در همة نيمكره پديدار
نشده بود، زيرا اختلاف افق مانع از ظهور ماه در همة نيمكره در ساعــات اوليــه مي‌شود.
ثالثاً ارتباطات بين مردم مانند امروز قوي و گسترده نبود كه كوچك‌ترين واقعه‌ای در
هر نقطه‌اي از جهان به مناطق ديگر گزارش شود و براي افرادي كه اين واقعه را ديده بودند،
امكان آگاه کردن ديگران در سطح وسيع وجود نداشت. بدين ترتيب اين واقعه مانند
بسياري از وقايع ديگری كه ما از آنها آگاه نيستيم، از چشم تاريخ پنهان مانده است.

معجزات
ديگر:
معجزات ديگري نيز براي آن حضرت بيان شده كه از آن جمله است ريختن باقيماندة آب وضوی
آن حضرت در چشمة تبوك كه خشكيده بود و جاري شدن آب فراوان در آن. همچنين در يكي از
جنگ‌ها، رسول اكرم«ص» مشتي از خاك برداشتند و روي دشمن پاشيدند و غبار، چشم‌های
آنان را فراگرفت و اين آية شريفه نازل شد: «و ما رميت اذ رميت و لكنّ الله رمي…».(17)

در مورد ديگر
آن حضرت دو درخت را نزد خويش خواندند و آن دو درخت نزد ايشان حاضر شدند و نزديك
يكديگر قرار گرفتند، سپس با فرمان آن حضرت بار ديگر از يكديگر جدا شدند و در جاي
خود قرار گرفتند.

اخبار غيبي‌ای
كه نبي اكرم «ص» مي‌دادند از موارد ديگر اعجاز ايشان محسوب مي‌شود. براي نمونه به
عمار فرمودند تو را گروهي سركش و ستمگر به قتل خواهند رساند.

 آن گاه كه نجاشي پادشاه حبشه از دنيا رفت، رسول
اكرم«ص» مردم را در مدينه از اين حادثه آگاه فرمودند و از همان جا بر او نماز
گذاردند. بعدها معلوم شد در همان موقع كه آن حضرت اطلاع داده بودند، وي از دنيا
رفته بود.

رسول اكرم« ص»
از چگونگي شهادت اميرالمؤمنين«ع» و مبارزة آن حضرت با سه گروه ناكثين، قاسطين و
مارقين و نيز شهادت امام حسن و امام حسين«ع» و مدفن يكي از فرزندانشان كه در طوس
خواهد بود – امام رضا «ع»ـ و شهادت ابوذر در غربت و تنهايي خبر داده بودند.

 

 

 

پي‌نوشت‌ها

[1]ـ نهج‌البلاغه فيض، خطبة 187، ص 622.

2ـ نهج‌البلاغه فيض، خطبة
88، ص 212.

3ـ علق، 5ـ1.

4ـ علم‌اليقين فيض، ج
1، ص 423.

5ـ منظور زني است كه هنوز
همسر اختيار نكرده است.

6ـ به زني گفته مي‌شود كه
از عادت ماهانه پاك باشد و اين از القاب حضرت مريم و نيز حضرت زهرا(عليهماالسلام)
است.

7ـ يعني در موقع راه رفتن
پا را به زمين نمي‌كشد بلكه آن را برداشته و بر زمين مي‌گذارد و آهسته راه مي‌رود
و به هنگام راه رفتن سرِ مبارك‌شان پايين است مثل كسي كه از بلندي فرود مي‌آيد.

8ـ اثبات الهداه، ج 1،
باب هفتم، صص 337 ـ 335.

9ـ علم‌اليقين فيض، ج 1،
ص 466.

10ـ علم‌اليقين فيض، ج1،
ص 431 ـ 429، تفصيل بيشتر ماجرا در كتاب‌هاي تاريخ اسلام از آن جمله در كتاب فروغ
ابديت، ج 1، وقايع پيش از بعثت آمده است.

11ـ سيرة ابن هشام، ج1، صص
183 ـ 180.

12ـ آيه 157 سورة اعراف.

13ـ 6، صف.

14ـ بقره،
89.

15ـ لازم به ذكر است كه براي رسول اكرم«ص» پيش از نبوت و حتي به هنگام تولد نيز خوارق عاداتي بوده است كه اصطلاحاً «ارحاص»
ناميده مي‌شود؛ نظير شكاف برداشتن طاق كسري و خاموش شدن آتشكدة فارس ـ كه سال‌هاي
متمادي روشن بود ـ در شب تولد آن حضرت و نيز شير آوردن پستان
حليمه داية ايشان و ساير تحولات و بركاتي كه از مقدم اين نوزاد مبارك در قبيلة او
پديد آمد. همچنين پاره ابري كه همواره بالاي سرِ مبارك آن حضرت حركت مي‌كرد و از تابش آفتاب بر ايشان جلوگيري مي‌نمود و ساير مواردي كه در كتب تاريخي ثبت شده است.

16ـ قمر، 2و1.

17ـ سورة انفال،
آية 17.

 

 

 

سوتیترها:

1.

پیامبر اکرم«ص» كه وجودش معماي بزرگ
هستي است،  به فرمان خداوند بر بلنداي ستيغ
زعامت تكيه زد و كاروان سرگردان بشريت را به سوي سعادت و كمال رهنمون گشت. هنوز
بيش از چهل سال از عمر پر بركت ایشان  سپري
نشده بود كه پيك وحي بر آن حضرت فرود آمد و پيام خداوند را مبني بر انذار مردم به
ايشان رساند.

 

2.

از مشهورترين  نويدها به رسالت پیامبر اشلام، ماجراي برخورد
«بحيرا» كه يك راهب مسيحي است با پيامبر اكرم«ص» پيش از بعثت و نيز سرگذشت حضرت
سلمان و جستجوي او براي يافتن پيامبر اسلام است. 

 

3.

رسول اكرم« ص» از چگونگي
شهادت اميرالمؤمنين«ع» و مبارزة آن حضرت با سه گروه ناكثين، قاسطين و مارقين و نيز
شهادت امام حسن و امام حسين«ع» و مدفن يكي از فرزندانشان كه در طوس خواهد بود –
امام رضا «ع»ـ و شهادت ابوذر در غربت و تنهايي خبر داده بودند.