فروغي از انديشه‌هاي قرآني امام صادق«ع»

 

حجت الاسلام سيد جواد حسيني

تمام فرقه‌هاي اسلامي اتفاق‌نظر دارند كه
امام صادق«ع» در بسياري از علوم از كلام و اعتقادات اعم از فقه و تفسير و…
پيشتاز بودند. شيخ مفيد مي‌گويد: «راويان حديث، اصحاب مورد اطمينان حضرت صادق«ع»
را با همه اختلافاتي كه داشتند تا 4000 تن شماره كرده‌اند.(1)  و 
بيش از چهارصد اثر به ایشان و شاگردانشان منسوب است.(2)  .

امام صادق«ع» نكات كليدي و مهمي را
درباره ایات قرآن بيان فرموده‌اند که در اینجا به نمونه‌هائی اشاره می‌کنیم.

 

 
قرآن، جامع علوم

 آيا
قرآن تمام علوم بشري را در خود جاي داده است؟ از ظاهر آيات قرآن فهميده مي‌شود كه
قرآن بيانگر هر تري و خشكي (لا رطبٍ ولا يابسٍ)(3) و تبيان هر چيزي
است.(4)

علامه طباطبايي مي‌گويد: «مراد از «هر
چيزي» امور مربوط به هدايت بشر است؛ يعني معارف حقيقي مربوط به دنيا، مبدأ و معاد،
اخلاق فاصله، شرايع الهي، قصه‌ها و مواعظ».(5)

در تفسير نمونه مي‌خوانيم:

«با توجه به وسعت مفهوم «كل شيءٍ»، به
خوبي مي‌توان استدلال كرد كه قرآن بيان همه چيز است، ولي از اين نكته كه قرآن كتاب
تربيتي و انسان‌سازي است كه براي تكامل فرد و جامعه در همه جنبه‌هاي معنوي و مادي
نازل شده است، روشن مي‌شود كه منظور از «همه چيز» تمام اموري است كه براي پيمودن
اين راه لازم است، نه اينكه قرآن دائره المعارف بزرگي است كه تمام جزئيات علم
رياضي، جغرافيايي، شيمي، فيزيك و مانند آن درآن آمده است. البته قرآن دعوت كلي به
كسب همه علوم و دانش‌ها كرده و تمام دانش‌ها مشمول اين دعوت كلي است. به علاوه،
گاه‌گاهي به تناسب بحث‌هاي توحيدي و تربيتي، پرده از روي قسمت‌هاي حساسي از علوم و
دانش‌ها برداشته است، ولي با اين حال آنچه قرآن براي آن نازل نشده و هدف اصلي و
نهايي قرآن را تشكيل مي‌دهد، همان مسئله انسان‌سازي است و در اين زمينه چيزي را
فروگذار نكرده است.»(6)

تمام اين سخنان به نوعي برگرفته از سخنان
امامان، خصوصاً حضرت صادق«ع» در ذيل اين آيه است. آن حضرت فرمود:

«ان الله تبارك و تعالي انزل في القرآن
تبيان كل شيءٍ(7) حتي والله ما ترك الله شيئا يحتاج اليه العباد، حتي
لا يستطيع عبد ان يقول: لو كالن هذا انزل في القرآن، الا و قد انزل الله فيه؛(8)
خداوند تبارك و تعالي در قرآن هر چيزي را بيان كرده است. به خدا سوگند، چيزي كه
مورد نياز مردم بوده است، كم نگذارده است، تا كسي نگويد اگر فلان مطلب درست بود،
در قرآن نازل مي‌شد، مگر اينكه در قرآن نازل شده است.

حضرت امام باقر«ع» نيز فرمود:

«خداوند متعال چيزي را كه مورد نياز اين
امت است، در كتابش فروگذار نكرده است و براي رسولش تبيين كرده است و براي هر چيزي حدي
قرار داده و دليل روشني براي آن نهاده و براي هر كسي كه از اين حد تجاوز كند، حد و
مجازاتي قرار داده است.»(9)

معلّي بن خيس از امام صادق «ع» نقل كرده
است كه فرمود: «هيچ امري نيست كه دو نفر با هم در آن اختلاف كنند، مگر آنكه اصلي
[براي حل آن] در قرآن وجود دارد، ولي عقول مردان به آن نمي‌رسد.(10)

بن اعين مي‌گويد: از امام صادق «ع» شنيدم:
«من كتاب خدا را مي‌دانم. در آن آغاز خلقت و آنچه تا قيامت خواهد بود، آمده است.
در آن خبر آسمان و زمين، خبر بهشت و جهنم و خبر گذشته و حال وجود دارد و من اين را
به گونه‌اي كه به كف دستم نگاه مي‌كنم، مي‌دانم. براستي خداوند فرمود: فيه تبيان
كل شيءٍ؛ در قرآن بيان همه چيز است.»(11)

در حديث ديگري فرمود: «براستي مي‌دانم
آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است. مي‌دانم آنچه در بهشت است و مي‌دانم آنچه در
آتش است و مي‌دانم آنچه تا قيامت خواهد بود».

آنگاه لحظه‌اي ساكت شد. سپس احساس كرد كه
شنوندگان تعجب كرده‌ و اين سخن بر ايشان گران آمده است، بنابراين فرمود: همه اينها
را از كتاب خداي عزوجل مي‌دانم؛ زيرا خداي تعالي درباره كتابش مي‌فرمايد: تبياناً
لكل شيءٍ».(12)

ابواسامه مي‌گويد: «در محضر امام صادق
«ع» بودم و در نزد او مردي از مغيريّه(13) هم حضور داشت كه از سنت‌ها و
مستحبات پرسش كرد، حضرت فرمود: هيچ چيزي نيست كه فرزند آدم به آن محتاج باشد، مگر
اينكه از طرف خداوند و رسولش رسيده است. اگر چنين نبود، خداوند به وسيله ما احتجاج
نمي‌كرد به آنچه احتجاج كرده است. مغيري پرسید: به چه احتجاج كرده است؟ حضرت
صادق«ع» فرمود: امروز دين شما را كامل و نعمت را بر شما تمام كردم».(14)

از اين سخن معلوم مي‌شود كه خداوند با
طرح امامت دين را كامل و حجت را بر مردم تمام كرده است.»(15)

 

تازگي قرآن

 از
حضرت صادق«ع» سئوال شد كه چگونه قرآن با وجود انتشار يافتن و گذشتن زمان، جز تازگي
چيزي بر آن اضافه نمي‌شود؟ فرمود: «لأن الله تبارك و تعالي لم يجعله لزمان دون
زمان ولا لناس دون ناس فهو في كل زمان جديد، و عند كل قوم غض الي يوم القيامه؛(16)
براي اينكه خداي بلندمرتبه آن را براي زمان خاص و مردمي خاص قرار نداده است، از اين
رو، قرآن در هر زمانی تازه و در نزد هر قومي جديد است تا روز قيامت».

 

آموختن قرآن

حضرت صادق«ع» فرمود: «ينبغي أن لا يموت
المؤمن حتي يتعلم القرآن او يكون في تعلمه؛ سزاوار است كه مؤمن نميرد، مگر آنكه
قرآن را فرا گرفته باشد يا در حال فراگيري آن باشد.»

ظاهراً مراد از تعلّم، صرف روخواني نيست،
بلكه فراگيري مضامين قرآن و آشنايي با دستورهاي آن و در نتيجه، عمل كردن به آن
است. شاهد اين مدعا تفسيري است كه حضرت در ذيل این آیه بيان كرده است؛ آنجا كه در باره
سخن خداوند: «الذين آتيناهم الكتاب يتلونه حق تلاوته»(17) فرمود: «آيات
قرآن را با ترتيل مي‌خوانند، معاني آن را مي‌فهمند، به احكام قرآن عمل مي‌كنند و
به وعده‌اش اميد مي‌بندند، از عذاب‌هاي آن مي‌ترسند، به قصه‌هاي آن تمثل مي‌جويند،
از مثل‌هاي آن عبرت مي‌گيرند، اوامر آن را انجام مي‌دهند و از نواهي آن دوري مي‌كنند.
به خدا سوگند كه تلاوت فقط حفظ آيات قرآن و بيان حروف و تلاوت سوره‌هاي آن نيست…
مردم حروف قرآن را حفظ كردند (و زيبا خواندند)، ولي حدود آن را تباه كردند، بلكه
(هدف از تلاوت) تدبر در آيات قرآن است كه خداوند فرمود: كتاب مباركي بر تو نازل
كرديم تا در آن تدبر كنند.»(18)

وقتي كه تلاوت فقط خواندن نباشد و همراه
با فهم و تدبر و عمل باشد، به طريق اولي تعلم آن نيز بايد توأم با درك و عمل باشد.(19)

 

پناه بردن به قرآن و گوش دادن به آن

قرآن كريم مي‌فرمايد: «فاذا قرأت القرآن
فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم»؛(20) «هرگاه قرآن خواندي، پس به خدا
از شيطان رجيم پناه ببر». از امام صادق«ع» درباره استعاذه و پناه بردن به خداوند
در آغاز هر سوره سئوال شد، فرمود: «نعم فنعوذ بالله من الشيطان الرجيم و ذكر ان
الرجيم اخبث الشياطين؛ بلي، پس از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر و ياد كرد كه
رجيم، خبيث‌ترين شياطين است».(21)

و همچنين آن حضرت درباره لزوم گوش دادن
به قرآن به هنگام تلاوت آن به وسيله ديگران فرمود: «نعم، فإذا قري القرآن عندك فقد
وجت عليك الاستماع و الانصات؛(22) : وقتي قرآن در نزد شما خوانده مي‌شود،
واجب و لازم است كه گوش كنيد و ساكت باشيد».

 

 منع
تفسير به رأي

از انحرافات خطرناكي كه در جامعه بعد از
پيامبر اكرم«ص» به وجود آمد و تا امروز ادامه داشته است، تفسير به رأي و تحميل
آراء غیر بر قرآن است. پيامبر اكرم«ص» فرمود: «قال الله جل و جلاله: ما آمن بي من
فسرّ برأيه كلامي؛ خداوند جليل فرموده است: به من ايمان نياورده است كسي كه كلام
مرا (قرآن) تفسير به رأي كند».

امام صادق«ع» نيز بر اين امر به عنوان
امر كليدي تأكيد ورزيده است؛ از جمله فرموده: «من فسرّ القرآن برأيه فأصاب لم يؤجر
و إن أخطأ كان إثمه عليه؛ كسي كه قرآن را تفسير به رأي كند و به واقع هم برسد، اجر
ندارد و اگر خطا كند، گناهكار است».(23)

مردي نصاري از امام صادق«ع» پرسيد گروهي
از مردم روايت كرده‌اند كه رسول خدا فرمود: «ان اختلاف امتي رحمه؛ اختلاف امت من
رحمت است»، حضرت فرمود: راست مي‌گويند. عرض كردم: اگر اختلاف آنها رحمت است، پس
اجتماع و اتفاقشان عذاب است؟ حضرت فرمود: مقصود چيزي نيست كه تو رفته‌اي و ديگران
رفته‌اند. اين كه خداوند فرمود: «فلو لا نفر من كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في
الدين و لينذروا قومهم اذا رحبوا اليهم…؛(24) چرا از هر طايفه، گروهي
كوچ نمي‌كنند تا در دين تفقه كنند و بعد از برگشتن، قومشان را از عذاب الهي
بترسانند»، پس خداوند به مردم امر كرده است كه به سوي رسول خدا بكوچند و نزد او
رفت و آمد كنند تا بياموزند، آنگاه به سوي قوم خويش برگردند و آنها را (از مسايل
ديني) آگاه سازند. همانا مقصود پيامبر (از اختلاف)، رفت و آمد به شهرها (ي دور و
نزديك) است، نه اختلاف در دين؛ زيرا دين يكي است، همانا دين يكي است».(25)

با تفسير امام، دو شبهه مهم حل مي‌شود:
مراد از «خلاف امتي» اختلاف نزاع امت نيست، بلكه مقصود رفت و آمد مردم از شهرهاي
دور و نزديك به محضر پيامبر اكرم«ص» براي فراگيري مسائل ديني است.

شبهه دوم اين است كه فقط به انذار و
ترساندن اشاره شده؛ در حالي كه علما در كنار انذار، بشارت هم مي‌دهند و چنان كه
پيامبر اكرم«ص» «بشير و نذير» بود، علما نيز وارث همان پيامبرند. امام صادق«ع» اين
شبهه را اين گونه حل مي‌كند كه مراد از «لينذروهم»، «يعلموهم» است و در تعليم، هم
انذار وجود دارد، هم بشير، هم بيان اوامر خداوند است همراه با پاداش‌هاي آن و هم
بيان نواهي است كه ارتكاب آن مستوجب عذاب است. 

امام صادق«ع» فرمود: «همانا اهل جهنم در
جهنم خالد و جاودان‌اند، چون كه نيات آنها در دنيا اين بود كه اگر دنيا ابدي بود،
تا ابد خدا را عصيان كنند و همانا اهل بهشت در آن مخلدند؛ چون نيات آنها در دنيا
اين بود كه اگر در دنيا باقي بمانند، هميشه خدا را اطاعت كنند. براساس نيت است كه
هر دو گروه مخلدند». سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت كرد: «قل كل يعمل علي شاكلته»، قال:
علي نيته؛ اينكه هر كس بر شاكله‌اش عمل مي‌كند، يعني براساس نيتش عمل مي‌كند».(26)

با اين تفسير رواياتي كه نيت را اساس
كارها مي‌داند، روشن مي‌شود؛ از جمله: «انما الاعمال بالنيات؛ همانا اعمال براساس
نيات است» و «النيه اساس العمل».(27)

  

 

پي‌نوشت‌ها


الارشاد، شيخ مفيد، قم، مكتبه بصيرتي، ص 271؛ مناقب آل ابي‌طالب، زين‌الدين محمدبن
علي‌بن شهر آشوب، انتشارات ذوي‌القربي، ج 4، ص 269.


سير حديث در اسلام، سيداحمد ميرخاني، تهران، 1361، صص 204ـ109.


انعام، 59.


نحل، 89.


علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه،
چهارم، 1361، ج 12، ص 247ـ246.


تفسير نمونه، آيت‌الله مكارم شيرازي، دارالكتب الاسلاميه، 1370، ج 11، ص 363.


آيه 89، نحل.


اصول كافي، ج 1، ص 59، باب 2، باب الرد الي كتاب الله، حديث 1، تفسير نمونه، ج 11،
ص 362، نورالثقلين، ج 3، ص 740.


تفسير نمونه، ج 11، ص 362؛ نورالثقلين، ج 3، ص 75.

10ـ
اصول كافي، ج 1، ص 60، ج 6، اعلام الهدايه، مجمع جهاني اهل بيت«ع».

11ـ
اصول كافي، ج 1، ص 61، ب 20، باب الرّد الي الكتاب، حديث 8.

12ـ
همان، ج 1، ص 201، حديث 2.

13ـ
گروهي از غلات، پيرو مغيره بن سعيد عجل هستند. ر.ك: معارف و معاريف، سيدمصطفي
حسيني، مؤسسه فرهنگي آرايه، ج 5، ص 467، بحارالانوار ج 46.

14ـ
مائده، 2.

15ـ
بحارالانوار، بيروت مؤسسه الوفا، ج 2، ص 169، حديث 3.

16ـ
بحارالانوار، ج 92، ص 15، حدث 8 ، منتخب ميزان الحكمه، ص 416، حديث 5168.

17ـ
«كساني كه كتاب به آنان داديم، آن را چنان كه حق تلاوتش است، تلاوت مي‌كنند»،
بقره، 121.

18ـ
ص، 29.

19ـ
تنبيه الخواطر، ج 2، ص 236، به نقل از منتخب ميزان الحكمه، ص 418، حديث 5192.

20ـ
نحل، 98.

21ـ‌
تفسير عياشي، ج 2، ص 270، حديث 68، به نقل از منتخب ميزان الحكمه، ص 418.

22ـ
بحارالانوار، ج 86، ص 151، ج 87، ص 78، ج 89، ص 221، وسائل الشيعه، ص 215، ص 26.

23ـ
بحارالانوار، ج 92، ص 110، حديث 11، منتخب ميزان‌الحكمه، ص 419، حديث 5208.

24ـ
توبه، 122.

25ـ
اعلام الهدايه، ج 4، ص 239، معاني الاخبار، صدوق، ص 157، حديث 1، ص 154، حديث 1.

26ـ
كافي، ج 2، ص 58، منتخب ميزان الحكمه، ص 114، حديث 1287.

27ـ
منتخب ميزان الحكمه، ص 519.

 

سوتیترها:

1.

امام باقر«ع» فرمود: «خداوند متعال چيزي را كه مورد نياز اين
امت است، در كتابش فروگذار نكرده است و براي رسولش تبيين كرده است و براي هر چيزي حدي
قرار داده و دليل روشني براي آن نهاده و براي هر كسي كه از اين حد تجاوز كند، حد و
مجازاتي قرار داده است.»

2.

امام صادق فرمود: به خدا سوگند كه تلاوت فقط حفظ آيات قرآن
و بيان حروف و تلاوت سوره‌هاي آن نيست… مردم حروف قرآن را حفظ كردند (و زيبا
خواندند)، ولي حدود آن را تباه كردند، بلكه (هدف از تلاوت) تدبر در آيات قرآن است
كه خداوند فرمود: كتاب مباركي بر تو نازل كرديم تا در آن تدبر كنند