حسين رويوران
در سوم بهمنماه آينده انتخابات زودرس پارلماني رژيم صهيونيستي برگزار
خواهد شد. به اين بهانه و در راستاي دشمنشناسي و شناخت شرايط اين دشمن قسمخورده
اسلام و ايران و تحقق اصل مترقي تبري، نگاهي به شرايط اين رژيم ميافكنيم.
1. از 1327 كه رژيم صهيونيستي موجوديت غاصبانه خود را در سرزمين اسلامي
و عربي فلسطين اعلام كرد هيجدهبار انتخابات پارلماني در اين رژيم برگزار شده است.
از 1328 تا 1371 ده پارلمان انتخاب شد كه هركدام طبق قانون چهار سال فعاليت داشت،
ولي از سال 1371 تاكنون هشت پارلمان ديگر انتخاب شد كه هيچكدام چهار سال خود را
به اتمام نرساند و اكنون انتخاباتي كه در پيش روي است دورۀ نوزدهم است كه بهصورت
زودرس و به دلیل انحلال پيش از موعد پارلمان قبلي، اعلام شده است. اين پديده ناپايداري
سياسي ائتلافهاي حاكم در اسرائيل و تحملنكردن يكديگر حتي براي چهار سال نشان از
تكثّر سياسي است و گویای شدت اختلافها ميان احزاب اين رژيم است.
2. ويژگي دوم جامعه صهيونيستي حركت بهسوي
تكثرگرايي سياسي يا به تعبير ديگري حركت از تكثّر محدود به تكثر بيحدوحصر است.
در انتخابات كنوني 33 حزب و 14 ائتلاف مشاركت دارند كه در هيجده دوره گذشته يك
ركورد به شمار ميرود. در ابعاد ايدئولوژيكي سه مرحلۀ مشخص در اين زمينه قابل
تعريف است. از سال 1327 تا 1356 حزب چپگراي «مابام» كه بعداً به حزب كار تغيير
نام داد، همواره اكثريت پارلماني را بهدست ميآورد و بهتنهايي حكومت را تأسيس ميكرد.
مهمترين ويژگي اين مرحله اينكه كاملاً ايدئولوژيك بود و احزاب با يكديگر سازشناپذير
بودند. از سال 1356 تا 1371 مرحله دوم حيات سياسي اسرائيل آغاز شد كه ساختار سياسي
آن مبتنيبر ائتلاف دو حزب چپ، «كار» و راست، «ليكو» بود كه راستترين و چپترين
تشكلها را در بر ميگرفت. در اين مرحله نوعي سازش ايدئولوژيك ميان دو حزبي كه از
الگوهاي متعارض تبعيت ميكردند، ديده ميشود.
از سال 1371 تاکنون
مرحله جدید سیاسی در اسرائیل آغاز شده است که مهمترین ویژگی آن فراایدئولوژیکیبودن
ائتلافهای سیاسی است. در حال حاضر جابهجایی وسیع افراد از احزاب چپ به راست یا
بالعکس یا خروج افرادی از هر دو برای تأسیس احزاب میانه جدید دیده میشود و این
پدیده نشان میدهد که در اسرائیل، مرز ایدئولوژیک میان احزاب از بین رفته است.
ائتلافهای حکومتی نیز بر پایه برنامههای سیاسی است و کاملاً بهدور از ایدئولوژی
احزاب شرکتکننده در ائتلاف است.
3. جامعه صهیونیستی
از حالت آرمانگرایی بهسوی رفاهطلبی در حرکت است. پیروزی اسرائیل در جنگهای
1327، 1335، 1346، 1352، 1361 نشان از این واقعیت است که جامعه صهیونیستی در حالت
آرمانگرایی و تهاجم قرار داشت، ولی در مقابل، جوامع عربی و اسلامی در ضعف و بیخبری
و دوری از اسلام به سر میبرد. معکوسشدن این معادله از زمان پیروزی انقلاب اسلامی
موجب شده است که اسرائیل در جنگهای 1379، 1385، 1387، 1391 در لبنان و نوار غزه
دچار شکست نظامی شود. در این جنگها در جبهه مقاومت اسلامی، افراد کاملاً بهصورت
داوطلبانه به جنگ دشمن رفتند، درحالیکه در جبهه رژیم صهیونیستی صدها نفر از
افسران و سربازان از خدمت فرار کردند و محاکمه و زندان را بر جنگ ترجیح دادند. حرکت
جنبش اجتماعی که در یکسال اخیر در رژیم صهیونیستی آغاز شد و بیسابقهترین
تظاهرات را به حرکت درآورد، عملاً در تعارض با رفتارهای ایدئولوژیک نظام غاصب
صهیونیستی است. اعتراض به هزینههای شهرکسازی و نظامیگری و غیره نشان میدهد که
جامعه به شاخصهای ایدئولوژیک بیاعتناست و رفاه مهمترین هدفی است که به آن توجه
دارد. فرایند مهاجرتِ معکوس که از سال 1385 آغاز شده است، این واقعیت را کاملاً
آشکار میکند.
4. یکی دیگر از
ویژگیهای جامعۀ صهیونیستی بیمیلی صهیونیستها به مشارکت سیاسی است. در آغاز
تأسیس این رژیم غاصب بهدلیل آرمانگرایی و نبود بیسوادی در آن مشارکت از 90 درصد
تجاوز میکرد، ولی در چند دورۀ اخیر این مشارکت به 63 درصد رسیده است و نظرسنجیها
از احتمال کاهش مشارکت صحبت میکنند. در اسرائیل، پارلمان مهمترین نهاد سیاسی است؛
چراکه نظام پارلمانی است و همۀ نهادها از جمله کابینه از سوی پارلمان تعیین و
انتخاب میشود و بیتفاوتی به انتخابات پارلمانی یک شاخص مهم سیاسی بهشمار میرود.
مشارکت در انتخابات مجلس هفدهم به 65 درصد و در مجلس هجدهم به 63 درصد تنزل پیدا
کرد و مرکز نظرسنجی دیالوگ در تلآویو اعلام کرده است که درصد مشارکت در انتخابات
نوزدهم (کنونی) پایینتر خواهد بود.
5. از نگاه جامعهشناسی
سیاسی اعتراضهای اجتماعی که بیش از یکسال است که در این رژیم آغاز شده است نشان
از بروز بحران هویت در این جامعه است. اعتراض گستردۀ اجتماعی به سیاستهای شهرکسازی
و معافیتهای افراد مدارس دینی از خدمت سربازی و دادن خانههای قسطی به آنان و
دادن تسهیلات به شهرکنشینان صهیونیست در کرانۀ باختری نشان میدهد که بخشی از
جامعه نسبتبه امتیازات بخش دیگری از جامعه اعتراض دارد و این شاخص نشان از هویت
متفاوت این دو قشر است. این اعتراضات که موفق شد بزرگترین تظاهرات رژیم صهیونیستی
در تلآویو راهاندازی کند و بیش از چهارصد نفر را بسیج کند، نسبتبه اقدامات دولت
بر پایۀ هویت صهیونیستی اعتراض دارد و این تضاد جامعه را دچار بحران هویت کرده
است.
6. رژیم صهیونیستی
بر پایۀ الگوی استعمار اسکانی پدید آمده است و مهمترین رکن الگوی استعمار اسکانی
مهاجرت است؛ یعنی مهاجرت صهیونیستها به سرزمین فلسطین و یکسرهسازی مسئلۀ جمعیت
از این طریق است. از آغاز اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در سال 1327 تا 1385 جمعیت
صهیونیستهای مهاجر به اسرائیل بیش از جمعیت صهیونیستهای مهاجر از اسرائیل بود،
اما از زمان جنگ 33روزه و آتشبازی
حزباله به فلسطین اشغالی این نسبت معکوس شد و افرادی که از اسرائیل فرار میکنند
بیش از افرادی هستند که به اسرائیل مهاجرت میکنند. جالب اینجاست یکی از مراکز
نظرسنجی اسرائیل پس از جنگ 8روزه که چندی پیش اتفاق افتاد، اعلام کرد که 40 درصد
افراد در اسرائیل اگر مورد مناسبی برای مهاجرت بیابند حتماً از اسرائیل مهاجرت
خواهند کرد و این مسئله نشان میدهد مهمترین رکن سیاسی این نظام در حال فروپاشی
است.
7. مهمترین شاخص
سیاسی برای اطمینان از سلامتی هر نظام، فرایند ملتسازی است. میزان انسجام ملی در
هر نظام سیاسی شاخص میزان استمرار آن در آینده است. از سال 1327 تا 1371 احزاب
کلان و جامع ملی، یعنی حزب «کارولیکو» در اسرائیل حاکم بودند، ولی از سال 1371
پدیده ظهور احزاب خُرد در اسرائیل آغاز شد؛ مانند حزب «اسرائیل بیتنا» که روستبارها
را جذب میکرد و حزب «شاس» که سفردیمها (یهودیان شرقی) را جذب و سازماندهی میکرد.
انتقال احزاب از چهارچوبهای کلان ملی به چهارچوبهای خرد جغرافیایی نشان از شکست
فرایند ملتسازی در اسرائیل است. هر مهاجری که به رژیم صهیونیستی مهاجرت میکند
چند ماه تحت آموزش قرار میگیرد تا تبدیل به یک شهروند برای این رژیم شود، درحالیکه
این فرایند آموزشی موفق نبوده و بسیاری از یهودیان بهسوی اصول خود بازگشتند و این
گرایش جدید وحدت اجتماعی جامعۀ صهیونیستی را با خطر جدی مواجه میکند و میتواند
شاخصی در زمینۀ فروپاشی درونی این رژیم بهشمار آید.
سوتیتر1: حرکت جنبش اجتماعی که در یکسال اخیر در رژیم صهیونیستی
آغاز شد و بیسابقهترین تظاهرات را به حرکت درآورد، عملاً در تعارض با رفتارهای
ایدئولوژیک نظام غاصب صهیونیستی است