پس عزا، بر خود كنید، ای
خفتگان!
ابوذر حسيني (شياسي)
از چهلم آقامجتبی چند روزی بیشتر نگذشته! هنوز
باورش برایمان مشکل است که او از میانمان رفته است. یک تهران مانده و یک آیتاله
خوشوقت. اما خبری نگرانمان کرد. آیتاله خوشوقت در حین برگزاری اعمال عمره مفرده
دچار بیماری شده و راهی بیمارستانی در شهر مکه شدهاند و سرانجام پس از 17 روز
بستریبودن در بیمارستان، صبح روز چهارشنبه، 4 اسفندماه 91 به دیدار حق شتافت.
اصلاً باور
اینکه عالم وارسته دیگری از خیل متقین از میان ما رخت بربندد مشکل است. نمیدانم
نکند خدا از دست ما ناراضی است یا شاید قدردان این نعم گرانبهای الهی نبودیم كه
يكييكي از دستمان ميروند. حاج آقا خوشوقت حتی از آقا مجتبی هم ناشناختهتر بود؛
البته او از آن دسته متقینی بود که بین اهل سماء شناختهشدهتر بود تا اهل زمین.
شاید عمده شناخت مردم از این عالم و عارف و
سالک الیاله به جلساتی که سحرهای ماه مبارک رمضان در سالهای اخیر پخش شده بود، بازگردد.
حالا نمازگزاران مسجد امام حسن مجتبی (ع) در سهراه
طالقانی تهران انگار چیزی گم کردهاند؛ آنهایی که بیش از 40 سال پامنبری «حاجآقا
خوشوقت» بودند! حق هم دارند کجا چنین امام جماعتی پیدا کنند که هم مجتهد باشد، هم استاد
اخلاق؟ مسجد امام حسن مجتبي (ع) شهادت خواهد داد كه حاجآقا خوشوقت سالها بدون
خستگي در جهت رشد و تربيت مردم، بهخصوص قشر جوان لحظهاي از پا نايستاد.
اما آیتاله خوشوقت که بود؟
آیتاله عزیزاله خوشوقت در سال 1305 هجری شمسی
متولد شد و پس از تحصیلات روز، به فراگیری علوم حوزوی پرداختند. شور و شوق آموختن
معارف دینی و استفاده از عنایات خاصة کریمة اهلبیت (س) ایشان را پس از پنج سال
تحصیل در تهران به آشیان اهلبیت عصمت و طهارت فراخواند.
از برکات سفرة کریمه، بیبی دو عالم، هفت سال
شاگردی حضرت امامخمینی (قدس سره) در مباحث فقه و اصول و استفاده از خارج فقه آیتاله
العظمی بروجردی و همنشینی با شهیدِ محراب، آیتاله صدوقی بود. ایشان حکمت و فلسفه
را نیز در محضر مفسّر کبیر قرآن، علامه طباطبایی آموخت، ایشان با مدد از توفیق
الهی پای همت در مسیر خودسازی و سیروسلوک نهاد. انفاس ملکوتی مرد فرزانه، معلم
اخلاق مرحوم آیتاله علامه طباطبایی ایشان را بیش از دیگران همچون شهید علامه
مرتضی مطهری با دقایق و رموز اخلاق و درجات عرفان آشنا کرد و همین امر، ایشان را
مورد توجه و محبت ویژة علامه قرار داد.
ایشان پس از فراگیری علوم معقول و منقول و آشنایی
با لطایف حکمت و اخلاق و عرفان و پس از نایلشدن به مقام اجتهاد به تهران بازگشت.
اقامت در تهران، برپایی نماز جماعت در مسجد امام حسن مجتبی (ع)، تربیت طلاب و فضلای
حوزة علمیه، درس اخلاق و توجه به حاجات مردم، انس با جوانان، بسیجیان و رزمندگان،
خانوادههای شهدا در طول بیش از چهل سال از ایشان چهرهای دوستداشتنی و مردمی
ساخت. آنها که ایشان را از نزدیک میشناسند صبر و حوصله و سعة صدر کمنظیرشان را
در برخورد با مردم میستایند. جلسة ختم صلوات اين عالم فرزانه در شهرك شهيد محلاتي
تهران آرامشدهندة جوانان و مشتاقاني بود كه پرسشهاي بيشماري داشتند و مطمئن
بودند جز استاد كسي نميتواند به همة پرسشهای فقهي، اخلاقي، اجتماعي و… آنها
پاسخ دهد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی طی حکمی از
طرف حضرت امامخمینی (قدس سره) بهعنوان نمایندة ویژة ایشان در ستاد انقلاب فرهنگی
منصوب شدند و از آن پس نیز بیشتر در زمینههای فرهنگی و ارشاد و هدایت جوانان و
تربیت فضلای حوزه علمیه و دانشجویان مستعد ایفای وظیفه کردند.
بصیرت ایشان نسبت به جریانات سیاسی و ترفندهای
دشمنان موجب شد تا معظمله مورد مشورت بسیاری از شخصیتهای سیاسی و نخبگان حوزه و
دانشگاه قرار بگیرد.
مقام معظم رهبری كه براي تسليت به خانوادة آيتاله
خوشوقت به منزل ايشان رفته بودند فرمودند: «تسلیت عرض میكنیم به آقازادهها و
خانواده و همة شماها و به همة اهل معنا و اهل معرفت و اهل سلوك درگذشت جناب آقای
خوشوقت را. در واقع اگر كسی متأثر میشود، گریه میكند، ناراحت میشود، باید برای
خودش باشد. ایشان كه خب یك عمر طولانی با بركتی را گذراندند و همهاش هم در راه
خدا، همهاش برای خدا، زندگی پاكیزه، نورانی. از اول جوانی، ایشان در همین راه توحید
و راه معرفت و راه سلوك بودند. تا آخر این عمر طولانی، ایشان در این راه ظاهراً
لحظهای توقف نكردند و پیش رفتند. خب خدای متعال هم انشاءاله عملش با ایشان عمل
بندگان صالح خواهد بود، عمل اولیا خواهد بود انشاءاله. گفت: پس عزا بر خود كنید ای
خفتگان! امیدواریم انشاءاله بركات آقای خوشوقت منقطع نشود از ماها، از شما جوانها
و بركات ایشان استمرار داشته باشد. بعد از رهاشدن از قید مادی و مادیت، ارواح
بندگان خوب خدا تواناییهای بیشتری دارند؛ دعا میكنند، دستگیری میكنند، هدایت میكنند.
رابطه را بتوانیم با اینها حفظ كنیم و نگه بداریم به نفعمان است، بتوانیم رابطهمان
را با اینها حفظ كنیم، منتفع بشویم از دعایشان، از توجهاتشان، از بركاتشان انشاءاله.
خدا انشاءاله درجات ایشان را عالی كند و جایشان هم خیلی خالی است در این اتاق.»
مجتهدی که الگو بود
هنر حاج آقا جذب جوانان بود و نمونهاش هم خود
من كه تنها در چند ثانيه مهر استاد به دلم نشست.
من استادان و علماي زيادي ديدهام و از محضرشان
بهره بردهام، لكن هيچكس بهاندازة آيتاله خوشوقت نميتوانست با اين سرعت دل
جوانان را مجذوب خود كند. يادم هست نخستینباري كه حاج آقا را ديدم سالهاي اولية
حوزه بودم كه دنبال استاد اخلاق ميگشتم. ايشان را در ورودی مدرسة معصوميه قم ديدم
كه براي جلسة درس اخلاق ميرفتند. دستشان را براي بوسيدن گرفتم و ايشان دستم را
محكم فشرد و تا داخل مدرسه دستم را رها نكرد. از آنجا بود كه دلسپردة استاد و
مجذوب او شدم.
نكتة بسیار مهم و وجهتمايز حاج آقا با دیگران
برخورد خيلي خوب و با روي باز استاد با جوانها بود. آن زمان كه ما دنبال استاد
اخلاق ميگشتيم افراد زيادي بودند، ولي هيچكس مثل ايشان جوانان را جذب نميكرد.
در جلساتي كه تشكيل ميشد جوانها دورتادور ايشان حلقه ميزدند و با اينكه افراد
مسنتر هم حضور داشتند، ولي اين اشتياق جوانان سبب ميشد آنها عقبتر بنشينند. چهرة
باز و روحية بالاي استاد بهگونهاي بود كه حتي بعضي جوانان كه اهل نشستن پاي منبر
هم نبودند تا انتها در مجلس ايشان مينشستند. از هر قشري در جلسات حضور داشتند از
طلبه و دانشجو گرفته تا كاسب و بازاري. بسیاری جوانها را در مجلس ميديدي كه
اصلاً به ظاهرشان نمیآمد پامنبري باشند، ولي جذب رفتار استاد شده بودند. حتي
هنگام غذاخوردن ايشان كنار جوانان مينشست و در بين غذاخوردن براي جواناني كه
اطرافشان بودند لقمه هم ميگرفت و تعارف ميكرد و با جوانان رابطة محبتآميز ايجاد
ميكرد.
در خصوص بُعد علمی ایشان، در فقه و تفسیر قرآن
و دیگر معارف اسلامی صاحب نظر بودند. بسیاری از علما مباحث علمی خود را از ایشان میپرسیدند.
برای نمونه آیتاله حسن ممدوحی از شاگردان آیتاله خوشوقت ميگويد: «آخرینبار یک
ماه پیش بود که خدمت ایشان مشرف شدم و مباحثة علمی داشتیم و بنده سؤالات و مشکلات
علمی خود را با ایشان مطرح کردم. ایشان نیز توصیه میکردند که این علوم معرفتی
حوزه را بهدقت محفوظ نگه داریم و به نسلهای بعدی منتقل کنیم».
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: «یکی از نصایحی
که ایشان به بنده میکرد این بود که از معاشرت با افراد مختلف بپرهیزم و با کسانی
که مجالست با آنها که بوی دنیا میدهند اجتناب کنم. ایشان به بنده توصیه میفرمودند
که رابطهها باید محدود باشد».
در جلسات عمومي گاهي تا دو سه ساعت بعد از سخنرانی
بهصورت پرسش و پاسخ در هر زمينهاي از استاد سؤال ميشد؛ از احكام و فقه گرفته تا
قرآني و تاريخي و مسائل اجتماعی هر كسي سؤال ميكرد جوابش را ميگرفت. اين نشان از
تسلط بالاي استاد در زمينههاي گوناگون داشت. در بحثهاي تاريخي بسيار دقيق بودند.
در تفسير و علوم قرآني هم تسلطی مثالزدني داشتند؛ البته از شاگرد مبرّز علامه
طباطبايي جز اين هم انتظار نميرفت.
ايشان مجتهد بودند، منتها گمنام. حتی علامه
طباطبايي نيز در زمان حياتشان برخي امور را به حاجآقاي خوشوقت ارجاع داده بودند. اما
آنقدر خاضع بودند كه اگر ميپرسيديم نظر شما در اين مسئله چيست استغفار ميكردند
و پاسخ نميدادند. بايد ميپرسيديم حكم اين مسئله چيست تا پاسخ استاد را بشنويم.
در بحثهاي سياسي كه از ايشان سؤال ميشد هميشه
تأكيدشان اين بود كه ببينيد نظر رهبري در اين مسئله چيست و ميفرمودند گوشبهفرمان
آقا باشيد. هرگز از خودشان در مسائل سياسي اجتهاد نميكردند، حتی يك مورد هم
مشاهده نشد در برابر نظر رهبر معظم انقلاب اظهار نظر بکنند. ولايتپذيري آیتاله
خوشوقت براي همة اطرافيان الگو بود. مقام معظم رهبری نیز عنایت ویژهای به ایشان
داشتند. آنچنانکه حجتالاسلام و المسلمین صدیقی نقل میکنند که چند وقت قبل بههمراه
تعدادی از طلاب به خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم، حضرت آقا فرمودند تنها به علم و
ارادة خودتان تکیه نکنید! توفانها زیاد است و این توفانها گاهی اوقات سخت میشود
و در این توفانها نمیتوانید خود را حفظ کنید و باید در این اوقات خودتان را به
کسی و یا جایی وصل کنید که شما را حفظ کنند. بعد بنده به حضرت آقا گفتم از چه کسی
استفاده کنیم؟ رهبر معظم انقلاب در پاسخ گفتند، در توفانها خود را به آیتاله
خوشوقت وصل کنید.
بنده هم در سالهای اولیة آشنایی با استاد خدمت
مقام معظم رهبری شرفیاب شدم و عرضه داشتم در مباحث اخلاقی قصد کمک از آیتاله
خوشوقت را داریم که حضرت آقا خیلی تأیید کردند و فرمودند خیلی خوب است، در این
مسیر از خداوند صبر طلب کنید. نكتهاي كه حاج آقا بر آن تأكيد داشتند تقوا بود.
تقوا را هم به اين صورت تعريف ميكردند كه انجام واجبات و ترك محرمات. توصية خصوصي
و عمومي استاد بر تقوا بود. ميفرمودند تا تقوا نباشد مستحبات نميتواند سبب بالارفتن
شود. مثلاً ميفرمودند نماز شب خوب است، ولي اول بايد تقوا را رعايت كنيد تا آن
نماز شب تأثير خود را بگذارد. حتي بعضيها اين ايراد را به ايشان وارد ميكردند كه
مصاحبت با حاجآقاي خوشوقت توشة خاصی بهدست نمیدهد؛ منظورشان اين بود كه ذكر يا
عمل بهخصوصي توصيه نميكنند تا در تربيت نفس مؤثر باشد. ما اين را به استاد منتقل
كرديم و گفتيم برخي چنين ايرادي به شما ميگيرند. ایشان گفتند اگر از من ايراد ميگيرند
بايد از خدا هم ايراد بگيرند چون خداوند هم در قرآن كريم همة تأكيدش روي تقواست؛
البته اين را هم بگويم كساني كه مداومت بر همراهي ايشان داشتند برنامة عملي هم
دستشان ميآمد. براي مثال حاجآقا خيلي تأكيد داشتند كه 8 ساعت را روزانه براي كار
قرار دهيد. اگر طلبه است و كارش درس خواندن 8 ساعت براي درس، اگر كاسب است 8 ساعت
كاسبي. نکتهای كه الان رعايت نميشود؛ البته براي دیگر اوقات شبانهروز نيز نكاتي
را به فراخور حال افراد بيان ميكردند. روي نماز شب و تلاوت قرآن تأكيد داشتند. بهختم
صلوات خصوصاً در مهمات امور اهميت ميدادند. تأكيدشان هم بر 14هزار صلوات بود و
آن را مؤثر ميدانستند.
بر بيداري سحر و بينالطلوعين پافشاري ميکردند.
كسي پرسيد كدام را رعايت كنيم فرمودند بين اين دو دعوا نيست! هر دو را رعايت كن.
اگر نميشد اولويت را به سحرخيزي ميدادند.
نكتهای
كه ایشان متذکر میشدند و ما مدتي رعايت كرديم و تأثيرش را هم ديديم اين بود كه ميفرمود
در روز دو وعده غذا بخوريد. روي روزي دو وعده تأكيد داشتند؛ چرا كه ميفرمود اگر
شب غذاي سنگين خوردي ديگر حالي براي اعمال آخر شب و بيداري سحر نميماند. مسائل
ديگري هم بود، ولي بهطور كلي تأكيد هميشگيشان با توجه به قرآن كريم بر تقوا بود.
بهگفتة حجتالاسلام صفايي بوشهري كرامات و شخصيت حاج آقا بر اطرافيان هم پوشيده
بود.
یکی از نکاتی که در سخنان ایشان برای بنده
بسیار قابل توجه بود، نگاه ایشان به مقام شهدا بود. ایشان بارها در سخنان خودشان
به این مطلب تصریح کردند که شخصی که در راه خدا جهاد میکند و شهید میشود، مقامش
نزد خداوند همانند عارفباللهی است که تمام طریق الیاله طی کرده و به مقام قرب
الیاله رسیده است، حتی یکبار معترضانه به ایشان گفتم یعنی کسی که هفتاد سال زحمت
کشیده و سختیهای طریق الیاله را متحمل شده با آن بسیجی که در جنگ شهید شده است
نزد خدا یک مقام دارند؟ و ایشان در پاسخ فرمودند بله و آن به این خاطر است که کسی
که چنان ارادة محکمی داشته و توانسته جانش را تقدیم کند و در مقابل تیر آتشین دشمن
بایستد، اگر در مسیر طریق الیاله قرار بگیرد با همان اراده میتواند تا انتهای
مسیر را طی کند و از اینرو خداوند همان مقام عارفبالله را به شهید نیز عنایت می
کند.
بهعنوان سخن پاياني، توفيقي داشتيم چند سال
قبل بههمراه عدهاي از دوستداران ایشان در سفر مكه همسفر باشيم. همة آن سفر خاطره
بود. يكبار هنگام طواف دور خانه خدا پرسيدم كه فلسفة اين طواف چيست؟ با همان روحية
شوخطبعي هميشگي فرمود: «يعني خدايا دورت بگردم، قربونت برم!».
و چه خوشوقت بود که عمری پربركت و پايانی
زيبايي داشت. آیتاله خوشوقت رفت كه قربان خدا برود و خدا هم به لبيكش پاسخ داد.