مقام زن در اسلام

پانزدهمین بهمن امسال مصادف است با سیزدهم جمادی الاول، روز وفات صدیقه کبری
سرور زنان جهان، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. و بهمین مناسبت ، روا است
گفتاری هر چند کوتاه و ناقص درباره مقام زن در اسلام داشته باشیم؛ زیرا توان بحث،
پیرامون شخصیتی که حضرت رسول «ص» او را «امّ أبیها» می نامد یا «فداها اَبُوها»
درباره او می فرماید، برای ما امکان پذیر نیست.

وانگهی باید دید حضرت زهرا «س» چگونه به آن مقام والا دست یافت؟

البته جای هیچ شکی نیست، که حضرت زهرا شخصیتی است استثنائی که خدا آن حضرت را
از هر رجسی بدور نگهداشته  و مصداق بارز « إِنَّمَا
يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ
تَطْهِيرًا» می‌باشد. ولی آنچه مسلم است، اینکه حضرت زهرا شایستگی و لیاقت آن مقام
والا را دارد که طاهره، مطهره، معصومه و منزه از هر گناه و معصیت کوچک و بزرگ
باشد، و با اعمال خود به این مقام دست یافته است « وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ
إِلَّا مَا سَعَى»

بنابراین، گرچه هیچ
زنی به آن مقام والا نخواهد رسید، همانگونه که هیچ مردی به مقام شامخ امامان معصوم
نخواهد رسید ولی مردان با پیروی از آن الگوهای بزرگ انسانیّت و زنان با پیروی از
آن نمونه تقوی و الگوی اخلاق و فضیلت انسانی می‌توانند در راه آن بزرگواران گام
برداشته و خود را سزاوار پیرو و شیعه آنان بدانند. حضرت امیر «ع» پس از آنکه خود
را معرّفی می‌کند، می‌فرماید: «ألا وَانّکُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلی ذلِکَ وَلکِنْ
اَعینُونیْ بِوَرَعِ وَاجْتِهادِ وَعِفّة وَسَداد»‌

و شما بر چنین رفتاری
– که من دارم- توانائی ندارید ولی با پارسائی، کوشش، عفت و محکم کاری مرا یارری
دهید.

در هر صورت، آنچه از
احترام و تجلیل فوق العاده‌ای که پیامبر اکرم «ص» نسبت به حضرت زهرا «س» روا
داشتند، می‌توان فهمید، که نه تنها چون زهرا دختر پیامبر خدا و همسر و کفو علی و
مادر دو گل خوشبوی پیامبر بود، دارای چنان مقامی شده بلکه چون در خداشناسی، عبادت،
پارسائی، پاکدامنی، تقوی، و همسرداری در والاترین مرتبت قرار داشت و در تمام فضائل
و کمالات انسانی، نمونه و الگو بود، پیامبر هم متقابلاً او را آنقدر دوست داشت که
می‌فرمود: «فاطِمَةُ بَضْعَةُ مِنّی مَن آذاها فَقَدْ آذانِی وَمَنْ آذانِی فَقَدْ
آذَی اللهَ» فاطمه پاره تن من است، هر کس به او آزاری رساند به من رسانده و هر که
به من آزاری رساند، خدا را آزرده است.

یا آنکه می‌فرماید:
«یا فاطِمَةُ اِنّ اللهَ یَرضی لِرِضاکِ» ای فاطمه! خداوند به رضای تو راضی می‌شود.

و تا آنجا به او
احترام می‌گذارد که از عایشه نقل شده که گفت: هنگامی که فاطمه (س) بر پیامبر خدا
«ص» وارد می‌شد، پیامبر از جای برمی‌خاست و سر فاطمه را می‌بوسید و او را جای خود
می‌نشاند.

نافع بن ابی حمراء
گوید: هشت ماه شاهد بودم که هر گاه حضرت رسول «ص» برای نماز ظهر از منزل خارج می‌شد
به در خانه فاطمه که می‌رسید، می‌فرمود: السَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ البَیتِ
وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرکاتُهُ. درود بر شما اهل بیت، و رحمت و برکات خداوندی بر
شما باد. هان وقت نماز است. « إِنَّمَا
يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ
تَطْهِيرًا».

خدا چنین می‌خواهد که
رجس را از شما اهل بیت دور نگهدارد و شما را از هر عیب و نقصی پاک و منزه گرداند.

و از این روایتها در
فضائل حضرت زهرا آنقدر زیاد است که نیاز به کتابی مستقل دارد و بحمدالله در این
زمینه کتابها نوشته شده است. اما اکنون ما می‌خواهیم به برکت وجود آن حضرت، قدری
درباره مقام زن در اسلام بنویسیم. گر چه این رشته سر دراز دارد ولی به امید اینکه،
همین مختصر نیز مفید افتد پس با استفاده از چند آیه، آن را دنبال می‌کنیم.

زن قبل از اسلام

زن در دورانهای قدیم،
از هیچ ارزش اجتماعی برخوردار نبود. در زمانی که فارس و روم به عنوان دو امپراطوری
متمدن! بر جهان حکم می‌راندند، زنان به عنوان کالاهای تجارتی خرید و فروش می‌شدند
و نه تنها همچون بردگان با آنها رفتار می‌کردند، که در صورت تخلف از فرمانهای
مردانه!! به مرگ محکوم می‌شدند.

آنچه در تاریخ از آن
دورانها و دورانهای ماقبل تاریخ نیز می‌خوانیم، زن از هیچ مکانت اجتماعی برخوردار
نبوده و با اینکه سخت‌ترین کارها بلکه می‌توان گفت:‌تمام کارهای داخل و خارج منزل
بر عهده او بوده، بجاي تقدیر و تشکر، سرزنش و توبیخ می‌شده است. شگفتا! زنی که
آنقدر در اسلام مورد احترام و تقدیر هست که آن شخص از حضرت رسول می‌پرسید:‌به پدرم
بیشتر نیکی و احسان کنم یا مادرم؟

–                    
مادرت

–                    
پس از او به چه کسی؟

–                    
مادرت.

–                    
پس از او کی؟

–                    
مادرت.

–                    
آنگاه به چه کسی
احسان کنم؟

–                    
پدرت.

سه بار پی در پی حضرت
رسول سفارش مادر را می‌کند، آنگاه پدر را. چنین زنی که حضرت می‌فرماید: «الْجَنّةُ
تَحْتَ اَقْدامِ الأمّهاتِ» بهشت زیر پای مادران است.

کار بجائی رسید که در
زمان جاهلیت، و قبل از اسلام، اگر کسی را مژده می‌دادند که دارای فرزند شده‌ای،
نخست می‌پرسید: پسر است یا دختر؟ اگر پسر بود خوشحال می‌شد و اگر می‌شنید دختر
است، از فرط خجالت و شرمساری از دیگران دوری می‌جست که نکند او را سرزنش کنند! و
گاهی هم بقدری تأثر او – در اثر وضعیّت خشن و غیرانسانی محیط – زیاد می‌شد، که با
دستان خود، پاره تنش را زنده به گور می‌کرد!

« وَإِذَا
بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ
يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ
أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا يَحْكُمُونَ» (سوره نحل آیه 59)

و چون یکی
از آنها به فرزند دختری بشارت داده می‌شد، همچنان سیه روی شده و سخت دلتنگ می‌شد.
و از این بشارت بد خود را همواره از قوم خود پنهان می‌داشت و به این می‌اندیشید که
آیا آن دختر را با ذلت و خواری نگهدارد و یا اینکه او را زنده  به خاک، گور کند. هان! چه بد عمل می‌کنند.

این آیه
نشانگر این است، که زن در آن دوران سیاه، در نهایت ذلت و بیچارگی بود و از برده‌ای
هم کمتر بود! چرا که در خریدن برده، کسی خود را شرمسار نمی‌دید ولی اگر خداوند به
او دختری مرحمت می‌فرمود، آنچنان از آن عطای خداوندی دلتنگ و خشمگین می‌شد که یا
با ذلت و سرافکندگی او را زنده نگه می‌داشت و یا با کمال سنگدلی و بی رحمی او را
زنده به گور می‌سپرد.

دریغا از
این فکر غیرانسانی!

آوخ از
این اندیشه باطل!

کار انسان
بجائی برسد که دختری که در آینده می‌تواند شریک زندگی و بهترین غمخوار مرد شود چون
برده‌ای پندارد یا اینکه او را قبل از رسیدن به دوران تشکیل خانواده، چون از جنس
مؤنث است، در همان کودکی به کشتن دهد.

« وَإِذَا
الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ »[1]
(تکویر – آیه 9)

و آن روز
که دختران (بی گناه) زنده بگور شده را بپرستند، که به چه جرم و گناهی کشته شدند؟!

زن در
اجتماع غربیها

شاید برخی
فکر کنند، اگر زن در آن اجتماعهای منحط، از چنان وضعیّت بدی برخوردار بود، لااقل
در دوران طلائی کنونی بالاترین ارج را دارد؛ پاسخ می‌دهیم: خیر! متأسفانه در
مجتمعهای غیراسلامی دوران تمدن امروز نیز، زن را به عنوان یک کالا می‌نگرندو تنها
اسلام است که برای زن بالاترین مقام را حائز است و او را از نظر حقوقی و مسائل
معنوی، همسان مرد قرار داده است و تنها در یکی دو مورد است که چون ساخت عاطفی زن،
از عهده آنها برنمی‌آید، منحصراً در اختیار مرد قرار داده و گرنه در سایر مسائل
هیچ امتیازی مردان بر زنان ندارند.

و اما
غربیها!

این چه
ارجی است که آنها برای زن قائلند که او را برای تبلیغات کالاهائی بی ارزش همچون
شکلات یا لاستیک چرخ کاندید می‌کنند؟

زن کدام
ارزش را در مجتمعهای آنها دارد که همچون دستمال دست، از دستی بدستی می‌گردد و تنها
برای ارضای شهوتهای ناروای آن مردان دیو صفت، هر روز رنگ و مُد عوض می‌کند و هر چه
نگاران بیشتر شوند ارزش مادی او بالاتر می‌رود!

این چه
ارزشی است که زن بجای اینکه برای همسرش آرایش کند، در اثر تبلیغات پلید آنها، در
خانه همواره با اعصابی ناآرام می‌گذراند و آرایش را به خیابان می‌برد، انگار که یک
دکّه وسایل آرایش سیّار است!

متأسفانه
در جامعه‌های غربی بقدری زن بی اعتبار شده است که «مانکن» شدن یا برای بیگانگان
رقصیدن و یا ستاره سینما شدن، او را افتخار است و تا این ستاره رو به افول نهاد،
پشیزی ارزش نخواهد داشت.

ولی اسلام
اینچنین نیست.

اسلام
هیچگاه برای آرایش‌های ظاهری و زیبائی زودگذر ارزش قائل نیست، زیرا اسلام، زن را
به عنوان یک کالا نمی‌پذیرد.

زن یک
انسان است که اگر به صفات برجسته الهی مزیّن شد و ایمان و کارهای شایسته او را
آراست، بقدری مقام پیدا می‌کند که خدا او را به عنوان الگوئی شایسته معرّفی می‌کند:

«وَضَرَبَ
اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ
ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ
وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي
أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ
رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ» (سوره ممتحنه آیه 11 ، 12)

و خداوند
برای مؤمنان، همسر فرعون (آسیه) را مَثَل آورد، آنگاه که گفت: پروردگارا! (من از
این کاخهای دنیوی بی ارزش بی زارم) برای من خانه‌ای در بهشت، نزد خود بساز و مرا
از فرعون و کارهایش برهان و از این قوم ستمگر رهائی بخش. و همچنین مریم دختر عمران
که دامنش پاک داشت، آنگاه در آن روح قدسی خویش را بدمیدیم واو کلمات پروردگار خود
و کتاب‌های آسمانی او را باور کرد (و به آنها ایمان آورد) و از اطاعت کنندگان بود.

دقت کنید،
خداوند برای مؤمنان چنین الگوئی معرفی می‌کند، برای تمام مؤمنان نه تنها برای زنان
با ایمان. و از آن پس برای آنها که از زیورها و آرایش‌های ظاهری چشم پوشیدند و قرب
خدا را خواستند، بالاترین ارزش قائل است.

ولی اگر
زن راه انحرافی را پیش گرفت، باز هم فرقی با مردان ندارد، همانگونه که مردان بی
ایمان و مشرک را جایگاهی جز جهنم نیست، زنان نیز اگر از هوای نفس و شیطان پیروی
کنند به چنان سرنوشت بدی دچار خواهند شد.

« ضَرَبَ
اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ
كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ
يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ
الدَّاخِلِينَ» (سوره ممتحنه، آیه 10)

خدا برای
کافران مثال آورد، زن نوح و زن لوط را  که
تحت فرمان دو بنده شایسته ما بودند ولی به آنها خیانت کردند، و آن دو بنده ما
نتوانستند آنها را از خشم و قهر برهانند و به آنها گفته شد: شما هم همراه دیگر
دوزخیان به دوزخ بروید.

آری! زن
در اسلام همانند مرد پایبند اعمال خویش است، اگر خوب عمل کرد به بهشت برین و اگر
بد عمل کرد به دوزخ، و چه سرنوشت بدی است دوزخ.

« أَنِّي
لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن
بَعْضٍ» (آل عمران 195)

من عمل
هیچیک از شما مرد و زن را بی مزد نمیگذارم (چه آنکه همه در نظر خدا یکسانند) بعضی
مردم بر بعضی دیگر برتری دارند. و این برتری که برخی نسبت به برخی دیگر دارند،
تنها در تقوی دیده می‌شودولاغیر. در اسلام میزان برتری تقوی و علم و عمل است نه
جنس انسان. هیچ مردی بر مردی دیگر یا بر زنی و همچنین بالعکس برتری وامتیاز ندارد
مگر با تقوی. تنها تقوی است که انسان را چه مرد و چه زن بر دیگران برتری می‌دهد.

« يَا
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ
شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ
أَتْقَاكُمْ».

ای مردم
ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه قبیله‌ها و فرقه‌های بسیار گردانیدیم تا
یکدیگر را بتوانید بشناسید (ولی آگاه باشید) عزیزترین و گرامی‌ترین شما نزد خدا با
تقواترین شمایند.

اقوام و
قبیله‌ها و حتی تغییر جنس‌ها فقط برای مشخص شدن و شناخت ظاهری است و گرنه تقوی،‌ملاک
برتری است و بس.

« مَنْ
عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ
حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ
يَعْمَلُونَ » (نحل، آیه 97)

هر کس از
شما چه مرد باشد و چه زن، که عمل صالح کند و با ایمان باشد، او را حیات نیکو و
جاودان می‌دهیم و همانا آنان را بهتر از آنچه می‌کردند،‌پاداش خوب خواهیم داد.

« وَمَنْ
عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ
يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ» (مؤمن آیه 40)

و آنانکه
کار نیکو کنند و ایمان داشته باشند چه مرد باشند و چه زن، آنان روانه بهشت برین
خواهند شد و در آنجا بی حساب از رزقهای بی پایان الهی برخوردار خواهند شد.

« وَمَن
يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ
فَأُوْلَـئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ يُظْلَمُونَ نَقِيرًا» (نساء آیه 124)

و هر که
از زن و مرد کاری شایسته کند، در حالی که به خدا ایمان دارد، آنان روانه بهشت
خواهند شد و به اندازه پرده هسته خرمائی به آنها ستم نخواهد شد.

در هر
صورت، از نظر اسلام ثابت است که مردان بر زنان امتیازی ندارند مگر در برخی امور که
استثناء شده است و امیدواریم در آینده بتوانیم آن موارد رامورد بررسی قرار دهیم که
معلوم شود، آن نه تنها امتیاز نیست بلکه باری است سنگین‌تر که بر دوش مردان گذاشته
شده و ساخت عاطفی و روانی زنان تحمل آن بار سنگین را ندارد، وگرنه زن حقوقی دارد
همانند مرد و همانگونه که بر زن وظیفه‌هائی است نسبت به زن «وَلَهُنَّ مِثْلُ
الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعرُوفِ» به امید آنکه خداوند توفیقی دهد و این بحث را
با توضیحی بیشتر به عرض خوانندگان عزیز برسانیم.

 



[1]
. لازم به تذکر است که این آیه درباره موئوده یعنی دختران زنده بگور شده دوران
جاهلیت آمده است، و هیچ معنی ندارد که آن را درباره شهیدان عالی مقام به کار برند؛
گذشته از اینکه خطاب در مورد دختران زنده به گور شده است، «تاء» تانیث نیز بروشنی
در آیه دیده می‌شود، و ظاهراً هیچ معنی ندارد که کسانی این آیه را زیر عکس شهیدانی
همچون شهید بهشتی، یا شهید رجائی و یا شهید باهنر بنویسند. و از آن بدتر اگر این
آیه زیر تمبری که عکس شهیدان رجائی و باهنر دارد و در سراسر دنیا پخش می‌شود،
نوشته شود که در اینجا «مثنی» هستند و مورد آیه مفرد است وانگهی «مذکر» هستند و
آیه در مورد «مونث» است. به امید اینکه برادران و خواهران، در استفاده از آیات
قرآنی و احادیث معصومین (ع) نهایت دقت را به کار برند وهیچگاه بدون مراجعه به
تفسیر، و آگاهان به قرآن، خودسرانه آیه‌ای را در موردی نابجا ننویسند.