راه های ترک دخانیات

خودکشی و
دیگر کشی تدریجی با دخانیات

راه‌های
توصیه شده برای ترک دخانیات

دکتر سید
حسن عارفی

پنجم-
معلمین در سطح دبستان، دبیرستان، دانشگاهها و مبلغین و افراد سیاستمدار،
اقتصاددانان،  نمایندگان مردم، روحانیون،
همه و همه خالصانه و صمیمانه در ترک این سم خانمان سوز کوشا باشند.

با اشاعه
جملاتی در بین کودکان و اجتماع، شبیه جملات ذیل کوشش در ترک این سم کشنده نمایند.
و در صورت امکان با پوستر و نوشته‌هائی آنها را در معرض دید همگان قرار دهند:

1-               
«من هرگز سیگار را
شروع نمی‌کنم»

2-               
«من سیگار را ترک
خواهم کرد»

3-               
«من به فرزندانم بیش از سیگار ارزش قائلم»

4-               
«من هرگز با مصرف دخانیات، زودتر از موعد
مقرر نمی‌خواهم بمیرم»

5-               
«من با دود حاصل از سوختن دخانیات زودتر از
وقت وقت مقرر با مرگ خود، خانواده عزیزم را سیاهپوش نخواهم کرد.»

6-               
«من زنده ماندن و ادامه سرپرستی و راهنمائی
فرزندانم را به لذت مصرف دخانیات ترجیح می‌دهم.»

7-               
«من با نکشیدن دخانیات، توطئه‌های شوم
شرکتهای جهانخوار را خنثی خواهم کرد».

8-               
«من با آتش زدن سیگار، خرمن زندگیم را که
حاصل یک عمر تلاش و کوشش من است، آتش نخواهم زد».

9-               
«من چون به درد بی پدری و بی مادری آشنا
هستم، با مصرف دخانیات خودکشی تدریجی نخواهم کرد تا پسرم و دخترم بی پدر و يا بی
مادر بمانند».

10-«من
به هیچ عنوان حاضر نیستم با دست خود برای خود سرطان ریه و حنجره و غیره ایجاد کنم،
بنابراین دخانیات را به زباله دان خواهم ریخت».

11- «من
تا موقعی که خداوند متعال مقرر فرموده: بایدسالم و قوی زندگی کنم و حاضر نیستم با
مصرف دخانیات به سکته قلبی مبتلی شوم و علیل و ضعیف و مریض بدون حرکت اجتماعی در
گوشه بیمارستان بیفتم و ناله کنم».

12- «من
حاضر نیستم رگهای قلب خود را که خداوند منان به سلامتی برای من خلق کرده است، با
دود حاصل از سوختن تحفه کرومن آن را مسدود کرده و با سکته قلبی زودتر از وقت مقرر
به دیار ابدی بروم».

13- «من
هرگز کار عبث و بیهوده نخواهم کرد و با سوختن کاغذ که برای کارهای مفید ساخته می‌شود،
دود ایجاد نمی‌کنم، زیرا دود حاصل از آن زندگی پرطراوت مرا سیاهپوش خواهد کرد».

14- «من
هرگز راضی نیستم و نمی‌خواهم با مصرف دخانيات سکته مغزی نموده و اگر زنده بمانم با
چوب زیر بغل لنگ لنگان در اجتماع راه بروم. می‌خواهم راست قامت با دو پا و دو دست
سالم خود در حالی که قادر به صحبت هستم در این جهان تا موعد مقرر زندگی کنم.»

15- « من
هرگز حاضر به رساندن ضرر به دیگران نیستم، زیرا می‌دانم با کشیدن دخانیات دود حاصل
از سوختن توتون ضرر به افراد سالم موجود در آن محیط خواهد زد. به عبارت دیگر در
حالی که من در اطاق در بسته سیگار می‌کشم، ساعتها نیکوتین که یک ماده سمی است از
ادرار افراد غیرمعتاد که در آن محیط زندگی می‌کنند، دفع می‌شود.

به زبان
ساده‌تر در حالی که من سیگار می‌کشم افراد غیر سیگاری از ضررهای حاصل از دخانیات
یعنی سرطان، سکته مغزی و قلبی در امان نیستند».

16- «من
راضی نیستم چشمان اشک آلود و خونبار فرزندانم را به علت مرگ زودرس خود که ناشی از
مصرف دخانیات است، در مخیله‌ام راه دهم، بنابراین هرگز سیگار نخواهم کشید.»

17- «من
از نظر روانی سالم هستم و با کشیدن سیگار نمی‌خواهم خودکشی تدریجی کنم».

18- «من
راضی نیستم یک وجب از خاک وطنم توتون کاشته شود و گندم و برنج مصرفی مملکتم از
خارج تامین شود».

19- «من
حاضر نیستم دیناری از ثروت مملکتم برای خرید توتون به خارج برود و برای همنوعان
عزیزم سرطان و سکته قلبی و مغزی و بیماری تنگی نفس به ارمغان آورند».

20- «من
حاضر نیستم صفت گدائی که مصرف دخانیات در انسانها خلق می کند را ببینم و برای آنکه
خوی گدائی در من بوجود نیاید، هرگز سیگار نخواهم کشید».

21- «برای
آنکه ناله فرزندان خردسال معتادین به سیگار را که پدر یا مادر آنها به علت بیماری
سرطان یا سکته مغزی و قلبی در بیمارستان بستری هستند نشنوم،‌از پذیرفتن شخص معتاد
به سیگار و دخانیات معذورم».

22- «چون
پدر و مادرم را دوست دارم و از خداوند متعال خواستارم که سایه آنها را بر سرم
مستدام دارد، از آنها خواهش می‌کنم از مصرف دخانیات دوری کنند».

23- «چون
می‌دانم پدر و مادرم به من و خواهرم بیش از پک زدن به سیگار علاقه دارند، از آنها
خواهم خواست سیگار را ترک کنند».

24- «موقع
روبوسی با دیگران، آنهائی که معتاد به دخانیات هستند بوئی زننده و متنفر کننده
دارند، و انسان را از کرده خود پشیمان می‌کنند».

25- «
موقعی که شخص سیگاری را می‌بوسم مثل اینکه جای سیگاری را بوسیده‌ام و بمجرد نزدیکی
بصورت او از او فاصله می گیرم».

26-
«محبوب و دوست هر چه هم زیبا و دوست داشتنی باشد، داشتن سمی کشنده و خانمانسوز مثل
سیگار در بین انگشتان سبب کاهش محبوبیت و زیبائی او خواهد شد».

27- «من
هرگز نمی‌خواهم با دود حاصل از سوختن دخانیات در اطراف خود سبب بلند قامتی خود
شوم. زیرا سرافرازی و بزرگی شخصیت من به معلومات من و علم من و به تقوا و پرهیزکاری
من بستگی دارد نه مجموعه من و دود و دم اطراف سر و کله من».

28- «ما
پدر و مادر خانواده هرگز دخانیات مصرف نمی‌کنیم زیرا به سلامت نوزادان و اطفال خود
ارزش قائلیم و نمی‌خواهیم اطفال ما به عفونتهای مکرر ریوی بیش از اطفال پدر و
مادران غیر سیگاری مبتلی شوند».

29- «ما
پدر و مادر آرزو داریم سال نو را در کانون گرم خانوادگی دور هم سالم و تندرست جشن
بگیریم و سیگار و مصرف دخانیات را به زباله دان می‌ریزیم، زیرا می‌دانیم آنهائی که
سیگار می‌کشند اکثراًناگهانی خواهند مرد و سیگار فرصت شرکت در حلول سال نو را به
آنها نخواهد داد و به جای جشن باید عزاداری کنند».

ششم- از
نقطه نظر روانی مردم را وادار به انجام کاری کردن آسان‌تر است تا ترک یک عادت.
بنابراین با تبلیغات و پند و اندرز و راهنمائی‌های لازم باید از معتاد شدن جلوگیری
شود. نه آنکه افراد معتاد شوند بعد راههای مبارزه با ترک آن را جستجو کنیم.

مبارزه با
دخانیات و ترک یا عدم اعتیاد به آن یک کار تخصصی است و احتیاج به مطالعه قبلی و
بررسی روحیه افراد و ارزیابی علل اعتیاد دارد.

باید دید
چرا در خانواده‌ای چند نفر مبتلی و چند نفر دیگر یک حالت تنفر به دخانیات دارند.

باید دید
آیا کمبودهائی در بعضی اشخاص وجود دارد که با دود کردن توتون آنرا تأمین می‌کنند.

باید دید
افرادی که معتاد به دخانیات می‌شوند، فقط یک تقلید کورکورانه و بدون دلیل است یا
مبنای دیگر دارد.

باید در
بررسی‌های خود به سؤالات ذیل جواب دهیم تا بتوانیم جوابگوی معتادین باشیم:

–                    
آیا دخانیات یک دارو
است؟

–                    
آیا دخانیات یک سم
کشنده و خانمان سوز است؟

–                    
آیا دخانیات یک عادت
مضره است؟

–                    
آیا یک تقلید از
گذشتگان و بزرگترهاست؟

–                    
آیا مصرف دخانیات یک
انتقامجوئی سرخپوستان آمریکا از نسل بشری است؟

–                    
آیا مصرف دخانیات از
جنبه سیاسی و اقتصادی باید در دنیا ادامه یابد تا چرخهای بزرگ و کوچک اقتصادی بعضی
ممالک از کار نیفتد؟

–                    
آیا مصرف دخانیات یک
دست کثیف دیگر مثل کارخانه اسلحه سازی است که باید محصولات آن هزاران پیرو جوان را
به دیار نیستی بکشاند تا چرخ لعنتی آن از کار نیفتد؟

–                    
باید با معتادین به دخانیات
دوستانه و منطقی به صحبت نشست و پرسید چرا آتش بر تار و پود خود می‌زند؟

–                    
آیا لذت دود کردن
توتون آنقدر زیاد است که بر سلامتی او فزونی دارد؟

–                    
آیا لذت مصرف دخانیات
آنقدر شعف انگیز است که بر یتیم شدن دخترک کوچک و پسرک کوچک او رجحان دارد؟

–                    
آیا لذت مصرف توتون
آنقدر آرام بخش است که بر درد قفسه صدری که مقدمه سکته قلبی است رجحان دارد؟

–                    
آیا لذت مصرف دخانیات
آنقدر تسکین دهنده است که حاضر است سکته مغزی نموده و اگر جان به جان آفرین تسلیم
نکند یک عمر با لکنت زبان و با چوب دستی در بین مردم لنگ لنگان یک وری راه برود؟

راستی
مسخره نیست که انسان با پول خودش برای خود سرطان حنجره بخرد؟؟ آیا این افراد را می‌توان
از نظر کلی سالم تلقی کرد؟

–                    
آیا خنده آور نیست که
انسان خود را سالم بداند و با دسترنج خود برای خود چیزی تهیه کند که رگهای قلب
ومغز او را مسدود کند؟

آیا کشیدن
سیگار مشابه عمل ملانصرالدین نیست که جوالدوز به خود می‌زد و فریاد می‌کشید؟‌مگر
نه اين است که دود سیگار را فرومی‌برد و سرفه می‌کند و خلط بیرون می‌دهد و تنگی
نفس پیدا می‌کند. و در نهایت به سرطان ریه مبتلی می‌شود و فریاد می‌زند که به
فریادم برسید؟

–                    
آیا هرگز بیماری جوان
یا پیر که به علت مصرف دخانیات رگهای قلب او مسدود شده است را دیده‌اید؟

عاجزانه
مي گويد «مي خواهم راه بروم قفسه صدري ام، قلبم درد مي
گيرد،‌مي خواهم راه بروم و از جا بلند شوم سرگيجه مي گيرم، مي خواهم راه بروم
عضلات ساق پايم به درد مي آيد؟»

چرا برادر وار، خواهروار، دوستانه،‌پدرانه، مادرانه حقايق
فوق را با معتادين به دخانيات مطرح نكنيم؟

–        
آيا گريه مرد خانواده را كه به علت مسدود شدن رگهاي قلب او در شرف كسته قلبي
است، ملاحظه كرده ايد كه چگونه نگران آينده خود و خانواده است؟ در موقع سلامتي
سيگار يكي بعد از ديگري آتش مي زند و در مقابل نصيحتهاي مربوط به ترك سيگار نصيحت
كننده را به مسخره مي گيرد.

به عقيده عده اي مصرف دخانيات يك بيماري است ولي دخانيات
دارو نيست.

چرا از اين معتادين نپرسيم چرا سيگار مي كشند؟

چرا با آتشي كه خود مي افروزند كاشانه خود را مي سوزانند و
از دود حاصل از آن كانون گرم خانواده خود را سياهپوش و عزيزان خود را به سوگ خود
مي نشانند؟

چرا و چرا و چرا؟؟؟

چرا معتاد مي شوند و در كوچه و بازار براي كبريت يا فندك از
اين و آن گدائي مي كنند؟

چرا معتاد به دخانيات مي شوند و نظافت را در اجتماع خدشه دار
مي كنند؟ و صفت عدم نظافت را در خود خلق و تقويت مي كنند؟

روي زمين خيابانها و كوچه ها، در راهروي ادارات و
بيمارستانها، در زير ميز رستورانها و داخل نعلبكي و حتي داخل ليوان آبخوري چه
كساني ته سيگار مي اندازند؟

راستي معتادين به دخانيات كثيف كننده محيط زيست ديگران
نيستند؟

–        
آيا هواي تميز را آلوده و هواي آلوده را آلوده تر نمي كنند؟

–        
آيا با كدامين مجوز اجتماعي به خود و ديگران ضرر مي رسانند؟

از مطالب فوق مي خواهيم اين نتيجه را بگيريم كه ترك مصرف
دخانيات در يك اجتماعي مثل ايران عزيز ما احتياج به راهنمائي و روشنگري افراد
معتاد دارد.

معلمين دانش ‌آموزان را، دانش آموزان معلمين و والدين خود
را و والدين فرزندان خود را و بزرگان كوچكترها و كوچكترها بزرگترها را بايد از
مصرف اين سم كشنده دوري دهند. بعد از زمينه سازي هاي لازم ومطلع كردن مردم از        ضررهاي آن، دولت نيز بايد اقدام اجرائي
لازم را بنمايد تا اين سم كشنده كاشته نشود و وارد اين سرزمين نگردد.

هفتم- آگهي هاي تجارتي در راديو و تلويزيون قطع شود و
فيلمهائي كه اشخاص معتاد در حال كشيدن سيگار يا دخانيات هستند، در روي پرده ها
ظاهر نشوند.

از تبليغ مصرف دخانيات به هر نحو در اتوبوسها، قطارهاي
مسافربري، هواپيماها اكيداً‌ جلوگيري شود.

آگهي و تبليغ دخانيات در روزنامه ها و مجلات انجام نگيرد.

بايد كوشش شود مصرف دخانيات در اجتماعات و براي مردم بي
صورت و بي ارزش جلوه گر شود.

اطبا در مطبهاي خود و بيمارستانها با پوسترهاي آموزنده
ضررهاي ناشي از دخانيات و اثرات بيماريزائي دخانيات را به مردم ارائه دهند.

بايد كوشش كرد مصرف دخانيات را به صورت يك عادت مورد تنفر و
مردود و مضر يعني آنچه در حقيقت در جوف آن نهفته است،‌ به مردم نشان داد.

هشتم- بايد به سئوالات ذيل نيز جواب داد:

1-   
چگونه مردم به دخانيات عادت مي كنند؟

2-   
چگونه عادت به دانيات را مي توان تغيير داد؟

3-   
چگونه فرهنگ مردم را در ارتباط با مصرف دخانيات مي توان عوض كرد؟

به نظر مي رسد وجود چيزي در محيط زندگي يك انسان دو عكس
العمل در شخص بوجود مي آورد. يا آنكه انسان توجه به وجود آن چيز در محيط نمي كند و
بي تفاوت از كنار آن ميگذرد. يا آنكه شرائط اجتماعي و عقيدتي، و خميره شخصي او سبب
مي شود به آن چيز تمايل پيدا كندو به طرف آن چيز برود.

براي مثال اگر از عوامل محيطي خود رنج مي برد به داروئي
پناه مي‌برد و يا از نيروي اراده خود استفاده كرده و بر رنج دروني بدون كمك از عاملي
بر ناراحتي خود غالب مي شود.

در گذشته افرادي در اجتماع ما بودند كه با كوچكترين
ناسازگاري محيط به ميخانه رفته و لبي تر مي كردند. ولي در همان دوران گروهي ديگر
بودند كه فشار محيط و ناسازگاريهاي محيط را با نيروي اراده تحمل مي كردند و گروه
ديگر وجود داشتند كه با ظاهر شدن دردي جانسوز و يا نيشي جان  افزا به مسجد رفته و با خداي خود به خلوت مي
نشستند.

به عبارت ديگر پناهگاه خود را هر كس جائي و چيزي مي پنداشت.

حال كه به يمن حركت جمهوري اسلامي ايران ميخانه ها و ميكده
ها برچيده شد، مسلماً اين پناهگاه نيز از بين رفت. و نسل آينده ايران در مواردي كه
رنج يامشكلي به او رو آورد، به نحوي ديگر خود را آرام خواهد كرد. مثلاً به دعاي
كميل مي رود و يا به دعاي ندبه مي نشيند و مسأله او بدون آنكه خود اين انحراف مفيد
را بداند، حل خواهد شد.

در بين قبائل مختلف دنيا عادتهائي است كه در ميان قبائل
ديگر وجود ندارد. و اصولاً در جائي از دنيا عادتي است كه در نقطه ديگر جهان اطلاع
از آن اعتياد ندارند. مثلاً در سيستان و بلوچستان آهك و توتون را در پشت لب تحتاني
مي گذارند و مي گويند كيف مي دهد، در حالي كه از چنين اعتيادي با مشخصات چنين
معجوني عجيب و غريب تهراني ها خبر ندارند.

(آنرا ناس مي نامند).

با اطمينان مي توان گفت اگر سر هر كوچه و بازار در تهران
ناس بفروشند، اغلب مردم مصرف كننده خواهند بود و به آن عادت مي كنند.

اين گونه مي توان نتيجه گرفت كه وجود يك چيز در يك اجتماع
سبب گرايش يك عده آگاهانه يا ناخودآگاهانه به آن مي شود.

ولي اگر آن چيز وجود نداشته باشد،‌گرايشي هم به آن نخواهد
بود.

بنابراين مبناي عادت بر وجود آن چيز معتاد كننده استوار
است.

مثال ساده اي مي تان زد: اگر يك عده اي كه عادت به انداختن
تسبيح دارند به نقطه اي از زمين خاكي يا روزي به كره ماه بروند كه در آنجا تسبيح
وجود نداشته باشد چه خواهند كرد. مسلماً يا عادت آنها ترك يا عادت به چيزي شبيه
خواهند كرد مثلاً زنجير در دست خاهند گردانيد به همين ترتيب اگر سيگار و پيپ يا
قليان و چپق روزي از روي كره خاكي برچيده شود. معتادين دو راه دارند يا ترك اعتياد
ميكنند يا آدامس در دهان گذاشته و مي جوند و يا ته مداد را خاهند جويد.

بايد گفت علت اعتياد به مصرف دخانيات ناشي از در دسترس بودن
آن است.

در هر گذر يا هر كوي و برزني كه گذر كني فروشنده اين سم
مهلك را خواهي ديد.

به جاي آنكه به عنوان رفع خستگي يا ابراز لطف و مهرباني و
صميميت به دوستي مغز پسته يا بادام يا شيريني كوچكي تعارف كنند، از جيب منفور خود
سمي كشنده با روپوشي سفيد وگاهي انتهاي تيره چون دل خيانتكاران بدر مي آورند و به
دوستان خود تعارف مي كنند و اكثراً براي آنكه به لطف و مهرباني خود افزون كنند با
كبريت يا فندك آتشي مي افروزند و هديه خود را با آن آتش مي زنند.

ولي نمي دانند كه در حق دوستان خود جفا مي كنند و با آتش
زدن به سر سيگار از عمر عزيز دوست خود خواهند كاست.

آيا اين خيانت به دوست و خانواده دوست خود نيست؟

به عقيده عده اي تعطيل كارخانه سم سازي (شركت دخانيات و منع
كشت سم مهلك و خانمانسوز (توتون) تنها راه مبارزه با مصرف دخانيات است).

به عبارت ديگر همانگونه كه تبليغات، موعظه ها و پندها و
اندرزها و خواندن قرآن و روايات تا قبل از انقلاب شكوهمند اسلامي ايران نتوانست
مردم سست بنيان و ضعيف را از مصرف مشروبات الكلي دور نگه دارد و تنها راه حل شكستن
و برچيدن اين محلهاي فساد بود و بس.

راه مبارزه با مصرف دخانيات منع كشت و عدم توليد داخلي و
ممنوع بودن واردات آن است.

نهم- بعد از آنكه محافل علمي و تحقيقاتي دنيا اثر
سراطانزائي و اثر سكته زائي دخانيات را در دنيا منتشر كردند، شركتهاي سازنده
دخانيات مكري ديگر كردند و با اعلان آنكه سيگارهاي با تار كمتر ضرر دارد و يا
فيلترها سبب ضرر كمتر مي شود، موضوع علمي دال بر اثر سرطانزائي و سكته زائي
دخانيات را كوچك جلوه دادند.

در مطالعات بعدي نشان داده شد كه معتادين به سيگار با تعداد
پك هاي خود كه به سيگار مي زنند به نحي رفتار مي كنند كه نيكوتين در بدن آنها ثابت
نگه داشته شود و اگر سيگار با نيكوتين كم به آنها فروخته شود، معتادين به تعداد پك
هاي خود به يك سيگار مي افزايند تا بدين ترتيب نيكوتين مورد احتياج خود را از يك
سيگار تأمين كنند و اگر بايك سيگار نشد آتش به آتش سيگار روشن مي كنند. و در اين
ميان تار به مقدار بيشتري وارد بدن آنها خواهد شد.

بنابراين گول تبليغات شركتهاي سازنده دخانيات مبني بر سيگار
با نيكوتين كم و يا تار كم را نبايد خورد و بايد سم را يكجا به دور ريخت و كوشش بر
محو دخانيات از ورطه گيتي نمود. ادامه دارد