نگهداري رمز پيروزي

سيد محمد جواد مهري

خط هائي از برگه هاي انقلاب

د رآغاز آشكار شدن مخالفتهاي شاهانه بااسلام و قرآن، نهضت
اسلامي نيز آشكار شد،‌امام پيام داد،‌سخنراني كرد، مردم را از كارهاي پشت پرده
آگاه نمود، هيئت حاكمه را مفتضح ساخت، دفاع از قرآن را علني كرد، تسليم زور نشد،
به زندان رفت.

قم منفجر شد، تهران حركت كرد، شهرها دنبال كردند، عمال شاه
مقاومت كردند، سيل خون به راه افتاد، مردم به شهادت رسيدند، 15 خرداد ترسيم شد،
خون معني پيدا كرد و بذر انقلاب اسلامي با خون شهيدان 15 خرداد در سرزمين
خونبار  ايران كاشته شد.

امام از زندان آزاد شد، سخنراني كرد، به ملت آگاهي داد، خون
شهيدان را احيا كرد،‌دولت او را تهديد كرد، او تسليم زور نشد، كاپيتولاسيون در
ايران اجرا شد، امام به مخالفت شديد برخاست، امام به قيام رونق داد،‌قيام گسترده
تر شد،‌دولت وحشت كرد، امام تبعيد شد.

فضاي مرگبار خفقان بر ايران پرتو افكند،‌ستارگان هدايت راه
رهبر را ادامه دادند، روحانيت مردم را به قيامي گسترده دعوت كرد، خفقان افزون شد،‌سلولها
مملو از آزادگان گشت، شاه وحشت كرد، امام به نجف تبعيد شد و باز هم تسليم زور نشد.

حركت فرهنگي انقلاب آغاز شد، ولايت فقيه توسط امام تدريس
شد، حكومت اسلامي بر زبانها جاري شد، وحشت دستگاه زيادتر شد، فشار و خفقان بيشتر
شد، زندانها پر شد، شهيد سعيد (سعيدي) به شهادت رسيد، امام حركت را حرارت بخشيد،
امام لحظه اي از پا ننشست، حكومت اسلامي آرزوي مردم شد.

سطح بيداري اوج گرفت، ميدان حركت گسترده تر شد، علماء به
تبعيد رفتند، به زندان افتادند،‌امام پيام داد،‌باز هم پيام داد، حكومت اسلامي هدف
شد، كشتار دسته جمعي آغاز شد،‌ دشمن درنده به ملت يورش برد، مردم به ستوه آمدند،
نهضت بالا گرفت، قيام همگاني شد، 17 شهريور بوجود آمد، ريشه انقلاب اسلامي محكمتر
شد.

فرزند امام به شهادت رسيد، ايران به عزا نشست، عزا به قيام
ملي اسلامي تبديل شد، قيام به خون نشست، اربعينها پديد آمد، عاشورا رسيد، تظاهرات
ميليوني آغاز گشت، جرقه ها انفجار شد، انفجارها صدا كرد، صداها به شهرها رسيد، به
روستاها رسيد،‌به دروترين نقطه ها رسيد،‌ ايران يكصدا شد،‌شعارها يكنواخت شد، امام
پيام داد: «شاه بايد برود»، مردم پاسخ دادند: شاه بايد برود.

عراق با شاه همدست شد، امام خانه نشين شد، امام سكوت نكرد،
امام تسليم زور نشد، امام به پاريس رفت،‌ امام پيام داد، سخنراني كرد،‌ فرياد زد،‌
از ملت دفاع كرد، ملت پاسخ مثبت داد، شاه رفت، ملي گرايان آمدند، مردم را به رگبار
بستند، خون جاري شد، ملت تسليم زور نشد، «خون بر شمشير» پيروز گشت.

آفتاب از غرب طلوع كرد، «امام آمد»، ايران هيجان شد، جشنها
بر پا شد، پرچم جمهوري اسالمي برافراشته شد، لحظه هاي آخر تفالگان فرا رسيد، امام،
آمريكا را به روز سياه نشاند، درخت انقلاب بارور شد، و سرانجام انقلاب اسلامي
ايران به رهبري حكيمانه امام خميني روحي فداه و پيروي همگاني ملت فداكار و مسلمان
و به بركت خون شهيدان به پيروزي رسيد و پس از آن جمهوري اسلامي برپا شد.

مبارك باد اين پيروزي و مبارك باد ششمين سالگرد آن بر امام
و امت

                                        ***

انگيزه قيام اسلامي

تمام قيام ها 
انقلابهاي مردمي در راستاي تاريخ داراي يك انگيزه مشخص و روشن بوده است كه
اين انگيزه را مي توان به دو بخش تقسيم كرد: 1- بر انداختن ستم 2- برپا داشتن عدل.

بنابراين، ستمكاران، اولين هدف قيام را با افزايش ستم به
پيش مي برند و با دست خود ريشه خود را مي كنند «يخربون بيوتهم بايديهم و ايدي
المؤمنين» خانه هاي خود را با دست هاي خود ودستهاي مؤمنان ويران مي سازند.

زيرا افزوني خفقان و فشار، مردم را به ستوه آورده و حالت
انفجار پديد مي آيد و بهمين مناسبت گفته اند«الضغط يولد الأنفجار» فشار، توليد
انفجار مي كند.  از اين روي روشن است كه هر
چه ظلم بيشتر شود، روند انقلاب مردمي جلوتر مي رود ولي آنچه در انقلابهاي تاريخ كه
توسط مردم ستمديده بر پا شده، مشاهده مي شود اين است كه قيامهاي غير الهي، ابتر و
ناقص بوده و به ثمر ننشسته است.

و تازه اگر مردم قيام مي كردند كه يك حكومت فاشيستي را از
بين ببرند، ظالماني ديگر در چهره هائي ملي و… بر آنان حكومت كرده و قيام آنها را
آلوده مي ساختند. البته  آن حكومتها براي
اينكه چند صباحي دوام بياورند ناچار نداي عدالتخواهي و دادگستري سر مي دادد و چه
وعدهاي شيريني كه به خورد ملت خود مي دادند ولي چون از ملت نبودند، يا سرنگون شده
و يا با همكاري ساير قدرتها سالياني نسبتاً طولاني بر مردم حكومت مي كردند ولي
سرانجام همه آنها: نيستي و نابودي و محو از صفحه تاريخ بودهاست.

درست است كه انقلاب اسلامي ما زائيده همان فشارها و خفقان
هاي غير قابل تحمل است، اما آنچه به آن صلابت مي بخشد و روح مي دهد و حيات جاودانه
عطا مي كند و آسيب ناپذير مي سازد دو چيز است:

1-   
الهي بودن و غير وابسته بودن آن به حكومتها و قدرتهاي فناپذير.

2-   
مردمي بودن و از بطن جامعه جوشيدن.

تسريع در حركت انقلاب

حضرت رسول اكرم(ص) مي فرمايند: «ما يزال هذا الدين يؤيد
بالرجل الفاجر» همواره اين دين توسط مردي ستم پيشه و تبهكار تأييد مي شود، كه اين
همان تأييد ناخودآگاه است  و توسط حاكمان
ظالم، با بيشتر به مردم ظلم كردن، مردم را وادار به قيام عليه خود مي كنند. و ما
خود شاهد اين مطلب بوديم كه هر چه ظلم شاه جنايتكار بيشتر مي شد، حركت مردم رونقي
ديگر پيدا مي كرد و انقلاب به پيش مي تاخت تا اينكه او را سرنگون كرد.

و پس از اينكه شاه سرنگون شد، قدرتي بيگانه در ايران نبود
كه حكومت را بدست گيرد بلكه خود مردم، قدرت را بدست گرفتند و از بين خود، افرادي
را به رياست و حكومت رساندند. بگذريم از اينكه وابستگاني در چهره هائي ملي خود را
جا زده بودند و چند روزي توانستند حكومت را بدست گيرند ولي آگاهي و رشد مردم از
يكسو و رهبري حكيمانه امام از سوئي ديگر و بالاتر از همه، لطف و عنايت خداوند شامل
حال اين ملت ستمديده شد و بزودي آنان را از صحنه خارج ساخت.

و براستي تا مردم در صحنه اند، خدا به آنان نظر دارد و تا
نظر خدا به مردم باشد، لطف بي پايانش شامل حالشان خواهد بود و لطف الهي انقلاب را
براي هميشه بيمه خواهد كرد. و لذا امام همواره گوشزد كرده اند كه از شهادتها
نهراسيد، از كشتارها وحشت نكنيد، انقلاب موجودي است الهي كه ابداً آسيب پذير نيست.

غربيهاو غرب زدگان از اين عامل الهي بي خبرند وگرنه بدون
شك،‌نه آن جنايتها پس از  انقلاب رخ مي داد
و نه جنگ بين المللي جهان ستمگر عليه ايران اسلامي به وقوع مي پيوست. ولي چون آنها
از اين عامل اطلاع نداشند و باور نمي كردند- و اكنون هم باور ندارند- با تمام قوا
براي كوبيدن انقلاب تازه به ثمر رسيده، تجهيز شدند و چني نمي پنداشتند كه در يك
شبانه روز، انقلاب از هم مي پاشد و ديگر كابوس مرگ زا به سراغشان نمي آيد! ولي چه
پندار ياوه اي؟!

رمز پيروزي

امام خميني رمز پيروزي را چنين بيان مي كنند:

«رمز پيروزي ما در اين بود كه نهضت ما تنها سياسي نبود، فقط
براي نفت نبود! نهضت ما جنبه  معنوي و
اسلامي محض بود…رمز پيروزي اتكال به قرآن و شيوه مقدس شهادت است. در عين حال كه
با تانكها و مسلسل ها روبرو بودند با دست خالي پيروز شدند. مشت بر تانك غلبه كرد.
شما رمز پيروزي را حفظ كنيد».

نگهداري رمز پيروزي

براي اينكه رمز پيروزي روشن تر شود، آن را تا اندازه اي
تقسيم مي كنيم:

امام هميشه روي اين كلمه تكيه كرده اند كه مردم براي احياي
قرآن و بر پائي حكومت اسلامي قيام كردند. البته همانگونه كه ذكر شد، فشار و جو
خفقان زا تأثير بسزائي در تسريع روند انقلاب داشت ولي نه تنها آناني كه از دست
عمال شاه ستم ديده بودند قيام كردند بلكه هر دلي كه براي اسلام مي تپيد به جوشش
درآمد وانگهي آنچه عامل آن همه خونريزي شد چه بود؟ ظلم از يك سو پرتو افكنده بود و
از سوئي ديگر مردم، نسبت به قوانين ضد اسلامي و ترويج فساد و فحشاء حساسيت نشان
دادند و تا مرز مرگ پيش رفتند. اگر در آغاز براي فرونشاندن ظلم حركتي كم و بيش در
بين مردم پيدا مي شد، پس از بيانات روشنگرانه امام و آگاهي ملت، حكومت اسلامي در
خون و پوست و گوشت آنان جريان يافته  اين
بار به رفتن شاه يا آمدن يك حكومت ائتلاف ملي بسنده نمي كردند. اين بار ديگر نمي
پذيرفتند كه شاه باشد اما حكومت نكند؟! مردم پشت سر رهبر راه افتادهو تنها يك شعار
مي دادند. «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» و اين شعار مضمون روايت حضرت امير(ع)
است كه مي فرمايد: «اليمين واليسار مضله و الطريق الوسطي هي الجادة». راست و چپ
گمراه كننده است  راه ميانه (صراط مستقيم)
راه درست است.

پس تنها ظلم افزون از حد، مردم را به قيام واداشت بلكه آن
يك عامل محرك بود ولي انگيزه اصلي، اسلام و حكومت اسلامي بود، كه در سايه آن ملت
هم از ستم بريده و هم به عدل رسيده بودند.

امام خميني چهار ماه پس از پيروزي انقلاب، انگيزه ان را
چنين بيان مي كنند:

«اساس اين نهضت از دو جا سرچشمه گرفت، يكي از شدت فشار
خارجي و داخلي و چپاولگري هاي خارجي و داخلي و اختناق فوق العاده كه در ظرف پنجاه
و چند سال، ايران و ملت ايران يك روز خوش نديد و اخيراً هم كشتارهاي فوق العاده
دسته جمعي كه در اكثر بلاد ايران پيش آمد، مردم را به جان آورد كه اين نهضت را
همراهي كنند.

و يكي ديگر آرزوي ما براي يك حكومت اسلامي و يك حكومت عدل
كه يك رژيمي در مقابل رژيمهاي طاغوتي باشد و ما مسائل اسلامي را مثل صدر اسلام در
ايران پياده بكنيم».

آن روزها كه امام درس حكومت اسلامي را در نجف اشرف آغاز
كردند، ما به خود مي گفتيم: اين يك آرزو براي ما بيشتر نيست زيرا آنقدر، حكومت
وابسته شاه قوي و نيرومند به نظر مي رسيد – و از نظر مادي هم همينطور بود- كه كسي
باور نمي كرد به اين زودي سرنگون شود. حضرت امام هم در ضمن درسها چنين مي فرمودند
كه ما برنامه حكومت اسلامي را بايد به مردم برسانيم تا اينكه نسل هاي آينده آن را
به مرحله اجرا برسانند. ولي چيز كه اين آرزو را، جامه عمل پوشانيد، يكي – فشار بيش
از حد ستمكاران، و ديگري – آگاهي مردم و اخلاص آنان در پيروي صادقانه از رهبر خود
بود.

اين انقلاب گرچه بسيار شيرين است و بجا است در جشن سالگرد
آن،‌ايران نور باران شود ولي بايد بدانيم كه به چه سختي بدست آمد و چقدر گرانقيمت
است! و مگر مي توان قيمتي براي آن تعيين كرد كه ارزان يا گرانش خوانيم؟ اين انقلاب
بقيمت خون هزاران شهيد و معلول بدست آمده است از روز نخست تا امروز و تا فردا و
فرداهاي ديگر.

وابستگي به الله

اين انقلاب نشأت گرفته از انقلابهاي انبياء و اوليا است در
طول تاريخ بشريت. اين انقلاب ريشه در خون سيد الشهدا سلام الله عليه دارد، اين
انقلاب، مايه اميد يك ميليارد مسلمان در بند است، اين نقلاب مورد نظر امام زمان
عجل الله فرجه است و بالاخره اين انقلاب وابسته به الله است و ما بايد رمز وابستگي
به الله رانگهداريم تا انقلاب محفوظ بماند.

درست است كه ما وابسته به قدرتهاي شرقي و غربي نيستيم ولي
يك وابستگي در درون داريم كه از همه آنها خطرناكتر و بنيان براندازتر است و آن
هواي نفس است. هواي نفس است كه پيامبر اكرم(ص) جهاد با آن را جهاد اكبر مي نامد.
هان! اي مسلمان از جهاد اصغر برگشتيد، بر شما باد به جهاد اكبر. جهاد اكبر چيست يا
رسول الله؟ جهاد اكبر جهاد با نفس است.

بايد در مقام عمل نفس اماره را سركوب كنيم نه اينكه تنها
بسنده كنيم به شعار! امروز هر انساني در اين انقلاب مسئول است براي اينكه انقلاب،
حيات و زندگي او را تضمين كرده است، پس بايد به شكرانه آن، خود را مسئول بداند و
هر كس مسئوليتي داشت باشد از عهده آن همانگونه كه خدا مي خواهد برآيد «كلكم راع و
كلكم مسئول عن رعيته» هر كس در هر مقام و منصبي كه باشد، مسئول است كه از انقلاب
دفاع كند، البته هر چه مقام بالاتر رود، مسئوليت بيشتر مي شود. «هر كه بامش بيش
برفش بيشتر». اگر كسي از عهده مقامي كه به او محول شده برنيايد، بايد كنار رود، و
نه تا آخر؛ بلكه كاري ديگر به دست گيرد و گوشه اي ديگر از اين انقلاب گسترده
بردارد و مقداري از دين خود را به خداي خود ادا كند و همچنين اگر كاري به كسي
پيشنهاد شد نبايد سرباز زند و كناره گيري نمايد كه هر دو صورت، خيانت است و پشت
كردن به انقلاب.

رمز نگهداري انقلاب به اين است كه:

مدير اداره، خوب اداره كند، كارگر با اخلاص كار كند،‌كشاورز
بيشتر بكارد، معلم بهتر درس دهد، شاگرد بهتر بياموزد،‌نويسنده درست بنويسد،‌گوينده
راست بگويد، و همه و همه همراه و همگام با هم تلاش بيشتر در راه بهبودي وضع جامعه
و رسيدن به كمال مطلوب كنند. اگر هر كس وظيفه خود را خوب انجام دهد اين همه نقص ها
و كمبودها به چشم نخواهد خورد و صفا وصميميت فزونتر خواهد شد.

اگر همه خود را از انقلاب بدانند، سطح توقع ها كاهش يافته و
نق زدن ها از بين مي رود. بايد ملت  ودولت،
دست بدست هم بدهند و رمز انقلاب رانگهدارند. مسئولين بيشتر به فكر چاره جوئي باشند
و مردم بيشتر با آنها همكاري كنند. بجاي آن همه سخنراني و شعار، كار  تلاش بيايد. انتقادكنندگان خالي از غرض انتقاد
كنند و انتقاد شوندگان، انتقادها را درست بررسي كرده و در پي رفع آن برآيند.

امام صدها بار فرياد زده اند كه انقلاب مال شمااست، اين
حكومت مال همه شما است، امروز ديگر بيگانگان در كشور ما قدرتي ندارند، پس بيائيد
براي صاحبان اصلي انقلاب، ولي نعمتهاي ما، محرومين، زاغه نشينان و خدمتگزاران به
انقلاب، خدمت كنيد.

امام خود فرياد برآورد: «اگر به من خدمتگذار بگوئيد بهتر
است از اينكه رهبر بگوئيد» پس همه مردم و تمام طبقات بايد خدمتگزار باشند و
مخلصانه خدمت كنند تا اينكه انشاء الله بر دشمنان پيروز شويم و به پيروزي نهائي
برسيم و آن روزي استكه اسلام در سراسر گيتي گسترده شود. به اميد آن روز و به اميد
رسيدن – هر چه زودتر- به حكومت جهاني مهدي آل محمد(عج).

در آخر با تبريك مجدد دهه مبارك فجر به  امام امت و شهيدپروران ايران، بار ديگر سخن
گهربار امام را در چهارمين روز ورود به ايران يادآور مي شويم:

«من از بيرون آمده ام كه خدمت به شما بكنم. من خادم شما
هستم. من خادم ملت هستم. من آمده ام كه دشمنهاي شما را زمين بزنم. من آمده ام كه
ملت را يك ملت مستقل كنم».

تاريخ ما و دوران ما و ملت ما به تو اي جا جانان در هر لحظه
و هر زمان نيازمند است. خدايا اين سرور و راهبر را تا قيام امام زمان محافظت فرما.