میراث فرهنگی شهید

دکتر محمدصادق کوشکی

۱ـ ممانعت مسئولان میراث فرهنگی از دفن شهدای گمنام در میدان تاریخی امیر چخماق یزد به هر بهانه یا دلیلی صورت گرفته باشد از یک جهالت عمیق در عرصه فرهنگ و میراث فرهنگی حکایت می‌کند! هر چند که برخی بر این باورند علل اصلی این مخالفت و ممانعت را باید در عناد بعضی از سیاسیون و مسئولان کشور با فرهنگ جهاد و شهادت جستجو  کرد، عنادی که ریشه در بغض این جماعت نسبت به دین و حکومت دینی دارد و چون شهیدان گمنام و بزرگداشت و تکریم آنان را مقوم نظام دینی و حاکمیت دین بر جامعه می‌دانند، لذا تلاش می‌کنند با ایجاد مشکل و محدودیت در مسیر تداوم یاد و نام شهدا در جامعه، مانع از گسترش اندیشه جهاد و شهادت و تفکر دفاع از دین و حکومت دینی در بین نسل‌های کنونی و آینده شوند و در این مسیر ایجاد مشکل در جریان تدفین شهدای گمنام را به عنوان یک روش در پیش گرفته‌اند.

روزی به بهانه «سوءاستفاده سیاسی» از دفن شهدای گمنام در دانشگاه‌ها ممانعت می‌کنند و روز دیگر به نام حفاظت از میراث فرهنگی و احتمالأ در آینده با عناوین دیگر! هر چند دلایل متعددی صحت این نظریه را تأیید  می‌کند، اما عدم درک درست شهادت و فرهنگ آن معضلی اساسی است که بسیاری از اهالی فرهنگ به آن مبتلایند و شاید یکی از زمینه‌های بروز این نقیصه عدم تبیین وجوه فرهنگی شهید و مقوله شهادت باشد.

۲ـ پرسش از چیستی میراث فرهنگی این پاسخ را در پی خواهد داشت که: کیستی و هویت یک جامعه برآمده از گذشته و امروز اوست، به این معنا که دستاوردها و داشته‌های یک ملت در گذشته، بخشی از هویت و تصویر امروز آن ملت را تشکیل می‌دهد و اگر ملتی از گذشته خود منقطع شود در حقیقت در امروز و آینده خود دچار نقص و کاستی هویتی خواهد شد. بر این اساس داشته‌ها، ذخایر و میراث فرهنگی توسط هر آنچه از گذشته مانده منتقل می‌شود، چه کتب و اسناد مکتوب، چه بقایای گورها و اجساد باستانی و چه آلات و ادوات جنگی و مجسمه‌ها و سکه‌ها و چه سایر موارد! (بدون توجه به حقانیت و یا بطلان فلان سلسله تاریخی یا فلان جنگ باستانی و یا شخصیت مدفون در یک گور باستانی!) به تعبیر قرآن باید گذشته‌ها را با دقت بررسی و مطالعه کرد (قل سیروا فی‌الارض فانظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلکم) و در واقع میراث فرهنگی محصول مطالعه در احوالات گذشتگان است و کسب تجربه و عبرت‌آموزی از گذشته باعث می‌شود که جامعه‌ای بتواند امروز و آینده خود را کامل‌تر و مطلوب‌تر از گذشته بنا کند.

۳ ـ یکی از بدیهیات هر جامعه دفاع از داشته‌های آن جامعه است و ممکن نیست جامعه و قومی را بتوان یافت (هر چند بدوی و نا آشنا با مدنیت) که نسبت به مقوله دفاع از خود و داشته‌های خود بی‌تفاوت باشد. از سوی دیگر توجه به معنویت (در هر شکل و قالب، اعم از اشکال وحیانی و توحیدی تا نمونه‌های شرک‌آلود و خرافه‌ای) نیز از مقولات مشترک بین تمامی جوامع انسانی است و هیچ جامعه و ملتی را نمی‌توان یافت که به معنویت بی‌توجه بوده و در عرصه آن دستاوردی نداشته باشد و بخش اعظم آنچه از گذشتگان باقی مانده و میراث فرهنگی محسوب می‌شود در این دو عرصه (دفاع و معنویت) قرار دارد. به زبان ساده اگر دستاوردهای دفاعی و معنوی را از تاریخ و میراث فرهنگی بگیریم، تقریباً بخش اعظم آنچه به عنوان میراث فرهنگی می‌شناسیم حذف خواهد شد، زیرا زندگی انسان‌ها در طول تاریخ آمیخته با دو مقوله حفظ امنیت و بهره‌گیری از معنویت بوده است و به همین دلیل است که در تمامی جوامع (به ویژه ملت‌های صاحب تمدن و آگاهی‌های فرهنگی) احترام به قهرمانان مقدس (قهرمانانی که هم در دفاع از جامعه جایگاه رفیعی داشته‌اند و هم در کسب مدارج معنوی به موفقیت دست یافته‌اند) امری رایج و ضروری شمرده می‌شود، هر چند که تعداد چنین شخصیت‌هایی در تاریخ بشری فراوان نبوده است و به دلیل همین کمیابی است که ملل فاقد چنین شخصیت‌هایی به خلق اسطوره‌هایی دست زده‌اند که واجد چنین ویژگی‌هایی باشند (مانند شخصیت ریچارد شیردل قهرمان افسانه‌ای مسیحیان در جنگ‌های صلیبی و جایگاه او در فرهنگ آنگلوساکسون).

البته در قرون معاصر به دلیل تقدس یافتن اندیشه ناسیونالیسم (ملی‌گرایی و قوم‌گرایی) بسیاری از جوامع، مدافعان و جنگ‌آوران خود را به عنوان قهرمانان مقدس مورد تکریم قرار می‌دهند و به عنوان الگو برای جامعه خود معرفی می‌کنند (هر چند که این جنگجویان در برخی موارد متجاوز بوده‌اند و نه مدافع! مانند رفتاری که در آمریکا نسبت به نظامیان کشته شده در جنگ‌های ویتنام یا عراق یا افغانستان صورت گرفته و می‌گیرد) اختصاص تشریفات ویژه جهت تشییع و تدفین این افراد، دفن آنها در بهترین مکان‌ها و تجلیل مداوم و مستمر از آنها در مناسبت‌های گوناگون (اعم از جشن‌ها و مناسبت‌های ملی و…) گوشه‌ای از اقداماتی است که امروزه در همه جای جهان نسبت به قهرمانان ملی و کشته شدگان در جنگ‌ها صورت می‌گیرد و البته در این میان سربازان گمنام جایگاه خاص‌تری نسبت به سایر قهرمانان و مدافعان دارند و عملاً به عنوان نماد استقلال و شرافت کشورها مورد احترام و تجلیل قرار می‌گیرند، تا آنجا که در بسیاری از کشورها میهمانان عالی‌رتبه خارجی در دیدارهای رسمی موظفند با نثار تاج گل به مقبره سربازان گمنام، مراتب احترام خود به کشور میزبان را ابلاغ کنند و این مراسم جزء اساسی اکثر دیدارهای دیپلماتیک میان مقامات کشورها به شمار می‌آید و از این‌روست که مزار سربازان گمنام در عموم کشورها از جمله بهترین، آبرومندترین و مجلل‌ترین نقاط رسمی محسوب می‌شوند.

۴ـ حال براساس آنچه گفته شد رفتار مسئولان میراث فرهنگی در ممانعت از دفن پیکرهای مطهر شهدای گمنام دفاع مقدس در یکی از میادین تاریخی شهر یزد را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ بنا به آنچه در آداب و رسوم دیپلماتیک و رایج در جهان، پیکر سربازان گمنام وطن همانند پرچم کشور مقدس بوده و نماد استقلال و شرافت ملی آن کشور محسوب می‌شود و اقدام جاهلانه فوق مانند ممانعت از نصب پرچم ایران در میدان یاد شده است! بر این اساس آیا اقدام این عده از مدیران میراث فرهنگی و حامیان آنها (برخی مقامات استان یزد) توهین به استقلال و شرافت ایران محسوب نمی‌شود؟ اگر این مدیران مؤمن و انقلابی نیستند بعید است به قواعد رایج در نظام بین‌الملل (که ثمره شعور جهانی بشر است) بی‌اعتقاد باشند (که اگر باشند باید پرسید به چه چیز باور دارند و از کدام دیدگاه پیروی می‌کنند؟ چون در هیچ باور و منطقی اقدام آنها قابل توجیه نیست!) آیا این جسارت آشکار به «پیکر‌های مقدس‌تر از پرچم ملی» مستحق مجازات و تعقیب از جانب مدعی‌العموم نیست؟

به نظر مدیران میراث فرهنگی، جهانیان در صورت شنیدن خبر رفتار فوق چه خواهند گفت؟ آیا باور خواهند کرد در قرن ۲۱ کسانی متولی میراث فرهنگی در ایرانند که بدیهیات رفتار با نمادهای شرافت ملی را نمی‌دانند و از اقتدار خود در مسیر اهانت به این نمادها بهره می‌گیرند؟ اگر مسئولان میراث فرهنگی با هدف جلب‌نظر مقامات یونسکو نسبت به آثار تاریخی یزد مرتکب چنین اقدام موهنی شده‌اند، باید پرسید کدام مقام یونسکو حاضر است چنین اهانتی به سربازان گمنام کشورش روا دارد؟ و اصولاً نظر یونسکو درباره ممانعت از دفن مدافعان گمنام یک کشور در میدان مرکزی یک شهر تاریخی چیست؟ آیا غیر از این است که چنین اهانتی در هیچ‌یک از کشورهای عضو یونسکو رخ نداده و نخواهد داد؟ و آیا سکوت مسئولان عالی قوای سه‌گانه در این‌باره و عدم برخورد قانونی با مرتکبین چنین اهانتی راه را برای تکرار آن هموار نخواهد کرد؟ (همان قصد ممانعت از دفن شهدای گمنام در دانشگاه‌ها را داشته و حتی به تابوت شهدا نیز حمله‌ور شده بودند باعث تکرار این رخداد در استان یزد گردید.)

۵ـ براساس نگرش اسلامی، شهادت اوج معنویت و بندگی است و شهدا به گواهی قرآن «عند ربهم یرزقون»اند. دستیابی بندگان به مقام شهادت، هدف غایی خلقت است و بر همین مبناست که شهدا در اعداد برترین الگوهای معنویت و عبودیت هر عصر و زمان قرار داشته و تمامی نسل‌ها و عصرها به شناخت شهدا و کسب فیض از ارواح مطهر آنها محتاجند و از این رو شهدا برترین میراث فرهنگی بشر در تمام تاریخ به شمار می‌آیند؛ چرا که بشر در طول تاریخ دستاوردی ارزنده تر از شهادت در مسیر رضایت الهی نداشته است! در این دیدگاه مدیران میراث فرهنگی باید با تمام توان به دنبال حفظ و حراست از آثار و بقایای بازمانده از شهدا باشند و برترین موزه‌ها را برای حفاظت از آثار شهدا بنا کرده و آرزومند دفن شهدا در اماکن فرهنگی و تاریخی باشند تا تیمُن و تبرک فرهنگ شهادت برای آیندگان نیز بماند و نسل‌های آتی نیز غنی‌ترین ابعاد فرهنگ دینی و انسانی را در مکتب شهدا بیاموزند چرا که به فرمایش روح خدایی امت «حضرت امام«ره»: مزار شهدا تا ابد زیارتگاه و دارالشفای آزادگان و عاشقان خواهد بود».

اگر قرار باشد که نسل امروز و آینده و بشریت درس دفاع از حق و عدل و دین و شرافت و احساس مسئولیت و تعهد و عمل مفید و خالصانه را بیاموزد، کدام مکتب و معلمی همانند شهادت و شهیدان پیدا خواهند کرد و کدام دستاورد و پدیده فرهنگی آموزگارتر و تأثیرگذارتر از شهادت خواهد بود؟ با هر نگرش و مقیاسی که بنگریم دفن شهدای گمنام در اماکن فرهنگی و تاریخی برترین خدمت به فرهنگ و جامعه و آن اماکن است! چرا که هم ارزشمندی و جایگاه آن اماکن در نظر جامعه افزایش خواهد یافت وآن اماکن به برکت شهدای گمنام مقدس و متبرک خواهند گردید (و این اقدام بهترین روش برای حفاظت از این اماکن خواهد بود چرا که اماکن مقدس و دینی تنها اماکن تاریخی‌اند که با گذشت زمان رونق و آبادی بیشتری می‌گیرند و از خطر تخریب کاملاً در امانند) و هم جامعه هر روز و هر لحظه عالی‌ترین مصادیق فرهنگ را در پیش چشم خواهد داشت و فراموش نخواهد کرد. با این تفاصیل آیا عذرخواهی رسمی مدیران میراث فرهنگی و حامیان آنها از ملت مسلمان ایران به ویژه خانواده‌های شهدا و پیگیری قضایی پرونده توسط مدعی‌العموم، حداقل اقدام ممکن در قبال اهانت روا شده به ساحت منور شهدای گمنام نخواهد بود؟

 

 

سوتیتر

  • روزی به بهانه «سوءاستفاده سیاسی» از دفن شهدای گمنام در دانشگاه‌ها ممانعت می‌کنند و روز دیگر به نام حفاظت از میراث فرهنگی و احتمالأ در آینده با عناوین دیگر! هر چند دلایل متعددی صحت این نظریه را تأیید می‌کند، اما عدم درک درست شهادت و فرهنگ آن معضلی اساسی است که بسیاری از اهالی فرهنگ به آن مبتلایند و شاید یکی از زمینه‌های بروز این نقیصه عدم تبیین وجوه فرهنگی شهید و مقوله شهادت باشد.

 

 

  • بسیاری از جوامع، مدافعان و جنگ‌آوران خود را به عنوان قهرمانان مقدس مورد تکریم قرار می‌دهند و به عنوان الگو برای جامعه خود معرفی می‌کنند (هر چند که این جنگجویان در برخی موارد متجاوز بوده‌اند و نه مدافع! مانند رفتاری که در آمریکا نسبت به نظامیان کشته شده در جنگ‌های ویتنام یا عراق یا افغانستان صورت گرفته و می‌گیرد)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *