پاسخ به شبهات تاریخی اشغال فلسطین
مجید صفاتاج
با تشکیل نخستین کنگره صهیونیسم در شهر بال سوئیس در سال ۱۸۹۷ طرح صهیونیستی کردن فلسطین تهیه شد. در پی آن، رهبران جنبش صهیونیسم کوشش خود را برای تنظیم طرحها و سیاستهای لازم، به منظور خالی کردن فلسطین از ساکنان قانونی و مشروع آن در دوره قیمومیت انگلستان بر فلسطین مبذول داشتند. «یوسف وایتس»(۱) در یادداشت خصوصی خود در سال ۱۹۴۰م نوشت: «باید برای خود ما این معنا آشکار باشد که در این سرزمین برای دو ملت در کنار هم جایی نیست… ما نمیتوانیم با وجود عربها در این سرزمین، هدف خود را مبنی بر آنکه ملتی مستقل باشیم، تحقق بخشیم. تنها راهحل آن است که سرزمین اسرائیل، یا لااقل سرزمین غربی اسرائیل، بدون وجود عرب باشد… هیچ راه دیگری برای دستیابی به این هدف نیست، مگر انتقال دستهجمعی عربها از این سرزمین به کشورهای همسایه، بهنحوی که یک روستای عربنشین هم برجای نماند. این عربها میباید به عراق و سوریه و حتی شرق اردن منتقل شوند. اعتبار مالی زیادی برای این کار اختصاص خواهد یافت. تنها با انتقال و بیرون راندن عربهاست که این سرزمین میتواند میلیونها تن از برادران ما را در خود جای دهد…».(۲)
در تحقق این امر، نهادهای صهیونیستی با تبانی و کمک دولت قیمومیت انگلیس بر فلسطین، سیاست کوچانیدن ساکنان عرب فلسطین را که با واقعیتهای اقتصادی فلسطین (کشاورزی) و جامعه کشاورزی آن از رهگذر مجموعه قوانین نژادپرستانه سازگار بود، در پیش گرفتند. کشاورزان و مستأجران خردهپای زمین را به طبقهای پایمال شده تبدیل و آنان را از زمینهای خود و حق کار روی آن محروم و وادارشان کردند در بدترین وضع و با کوشش جانکاه به جاهای دیگر مهاجرت کنند.(۳)
صهیونیستها در این راستا از شیوههای کشتار و سرکوب فلسطینیان، تصرف اراضی فلسطینیان، تخریب روستاهای فلسطینی و اجرای «سیاست کار عبری» در فلسطین برای بیرون راندن فلسطینیان از سرزمین اجدادی آنها بهره گرفتند.
الف) کشتار و سرکوب فلسطینیان
در اواخر قرن ۱۹ با شکل گرفتن تفکر صهیونیسم، موج مهاجرت یهودیان در فلسطین آغاز و با صدور اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷ (۱۲۹۶ هـ.ش) روند آن سرعت گرفت. با همسو شدن سیاستهای قدرتهای بینالمللی با صهیونیسم بینالملل و حمایت کورکورانه از آنان، فعالیت گروههای تروریستی صهیونیستی «هاگانا»، «پالماخ»، «اشترن»، «هاشومیر» و «ایرگون» در دوران قیمومیت انگلیس بر فلسطین یعنی از ۱۹۲۲ (۱۳۰۱ هـ.ش) تا ۱۹۴۸ (۱۳۲۷ هـ.ش) آغاز شد و با سیاست ارعاب و فاجعهآفرینی و کشتارهایی مانند قتلعام دیریاسین(۴) در ۹ تا ۱۰ آوریل ۱۹۴۸، زمینههای وحشت و ارعاب و فرار فلسطینیها را فراهم کرد.
رژیم صهیونیستی از همان روزهای نخست اشغال فلسطین، به منظور ایجاد رعب و وحشت در دل فلسطینیان و اجرای طرحهای استعماری خود در سرزمینهای اشغالی، کشتار وسیع و قتل عام مردم فلسطین را آغاز کرد. صهیونیستها در شب نهم و صبح روز دهم می ۱۹۴۸ اهالی روستای دیریاسین را کشتند. این کشتار وحشیانه و اقدام جنایتآمیز را که منجر به شهادت دهها تن از ساکنان عرب این روستا شد، دو سازمان تروریستی صهیونیستی «ایرگون» و «اشترن» انجام دادند.(۵)
هر چند این کشتار فلسطینیان در محافل منطقهای و بینالمللی محکوم شد، اما رژیم صهیونیستی از خوی حیوانی خود دست برنداشت و بارها به کشتار مردم بیدفاع فلسطین اقدام کرد. یکی دیگر از روستاهایی که اهالی آن را نیروهای نظامی صهیونیستی قتل عام کردند و خشم جهانیان را برانگیختند، روستای «قبیه» بود. حدود ۲۰۰۰ تن از اهالی این روستا در شبهای چهاردهم و پانزدهم ماه اکتبر ۱۹۵۳ مورد هجوم صهیونیستها واقع شدند. در این اقدام جنایتآمیز، ۶۷ تن از اهالی روستا به شهادت رسیدند و دهها تن مجروح شدند. مدرسه و مسجد روستا و ۵۶ منزل مسکونی نیز به طور کامل ویران شدند.(۶) اهالی روستای دیگری به نام روستای «ناصرالدین» نیز به همین صورت قتلعام شدند.
سه مورد مـزبور نـمونهای از زنـجیره اقـدامـات وحشیانه و غیرانسانی صهیونیستهاست. رژیم صهیونیستی تا کنون صدها مورد کشتار و قتلعام مردم مسلمان فلسطین را مرتکب شده است. این کشتارها گاهی به صورت هجوم گروههای تروریستی و شبیخون و کمین و گاهی به صورت بمباران مناطق مسکونی و اردوگاههای فلسطینی به وسیله هواپیماهای نظامی رژیم صهیونیستی انجام شده است. مورد اول بیشتر در داخل سرزمینهای اشغالی فلسطین و به منظور کوچ دادن و بیرون راندن اهالی عرب روستاها به اجرا شده است.
مورد دوم نیز بیشتر به صورت بمباران مناطق مسکونی و اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در نوار غزه و لبنان توسط هواپیماهای بمبافکن و توپخانه ارتش رژیم صهیونیستی بوده که نتیجه آن کشته شدن هزاران تن از مردم بیپناه فلسطین و کوچ اجباری آنها به خارج از فلسطین و حتی اردوگاههای فلسطینی بوده است.
اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی و قتل عام فلسطینیان توسط صهیونیستها، منجر به اخراج و کوچ جمعی وسیعی شد و جز ۱۶۰ هزار فلسطینی که در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ باقی ماندند، سایرین به کرانه باختری، نوار غزه، اردن و سوریه و لبنان مهاجرت کنند و در مقابل یک میلیون یهودی به فلسطین آمدند، به طوری که در ۶ ماه نخست برپایی رژیم صهیونیستی، ۸۲۸/۱۰۱ یهودی به فلسطین انتقال یافتند.
«کنت فولک برنادوت»،(۷) میانجی سازمان ملل متحد در امور فلسطین در ۱۶ سپتامبر ۱۹۴۸ در اشاره به تأثیر جنگ اعراب و اسرائیل اظهار داشت: «باید بر لزوم حفظ حقوق اشخاص بیگناهی که به واسطه ترس و ترور و تخریب و جنگ از خانه و کاشانه خود در مناطق تحت تسلط یهودیان آواره شدند، پافشاری و نیز تأکید شود که این عده اگر مایل نباشند به خانه و کاشانه خود بازگردند، باید غرامت دریافت کنند.»(۸)
فلسطینیان در سال ۴۹ـ ۱۹۴۸ (حدود ۷۰سال پیش) بر اثر زور و فشار اسرائیل مجبور به فرار و ترک خانه و کاشانه خود شدند. آنها تصور میکردند که خروج آنها موقتی و گذراست و هرگز باور نداشتند این آوارگی بیش از نیم قرن به طول انجامد.(۹)
ب) تصرف اراضی فلسطینیان
یکی از سیاستهایی که جنبش صهیونیسم از تاریخ صدور وعده بالفور به سال ۱۹۱۷ به مرحله اجرا درآورد، تصرف زمینهای فلسطینیان به هر وسیله ممکن بود. این امر به پشتیبانی حکومت قیمومیت انگلیس بر فلسطین که از سال ۱۹۱۸ برای اجرای طرح صهیونیسم و تحقق بخشیدن به شعار «زمین بدون ملت برای ملت بدون زمین» وارد این سرزمین شد به اجرا درآمد.
در سال ۱۹۱۸، یهودیان ۵/۲درصد از زمینهای فلسطین را تصرف کردند. این تعداد در نیمه سال ۱۹۴۸ به ۶/۵ درصد رسید. صهیونیسم بر آن بود که سرزمین فلسطین را قبل از بیرون راندن ساکنان اصلی عرب آن به تملک خود در آورد. “ژرنوفسکی” کارشناس صهیونیست مسائل ارضی نوشته است: «مسئله ارضی در واقع مسئله مرگ و زندگی صهیونیسم و وطن ملی آن است. اگر دسترسی به زمینهای فلسطین امکان ناپذیر نباشد، تحقق هدف صهیونیسم ممکن نخواهد بود.»(۱۰)
جنبش صهیونیسم تا سال ۱۹۴۸ مجبور به اتخاذ روشی محتاطانه برای تصاحب زمین بود و گهگاه با ترغیب و تضییق و یا حتی تهدیدهای پنهانی اقدام به خرید زمینها میکرد. از آنجا که لازمه خرید، فروش است، این رژیم غاصب با مقاومت عربها در برابر فروش اراضی به یهودیان مواجه و در نتیجه مجبور به کلاهبرداری و انجام کارهای غیرقانونی شد.(۱۱)
پس از پایان جنگ در اواخر ۱۹۴۸ و امضای قرارداد آتشبس میان کشورهای عربی و اسرائیل، رژیم صهیونیستی تصاحب و تصرف زمینها را با سرعتی دو چندان از سرگرفت. صهیونیستها در این مرحله به وسیله نیروی نظامی، زمینهای عربها را بهزور اشغال میکردند و ساکنان این زمینها را یا به پشت خطوط آتشبس انتقال میدادند و یا به دیگر مناطق تحت قلمرو اسرائیل روانه میکردند. «کیبوتصها»(۱۲) و مجتمعهای مسکونی یهودینشین مجاور روستاهای عربی در این اقدام شرکت داشتند و حتی از جانب مقامات دولتی به این کار ترغیب میشدند. کافی بود آنها دور زمین دلخواهی حصاری بکشند تا بتوانند آزادانه و یا برای همیشه مالک آن شوند.(۱۳)
این شیوه پیامدهائی منفی برای رژیم صهیونیستی به دنبال داشت. از جمله تهییج احساسات و وجدان عمومی به سبب وجود آوارگان و حساسیت افکار جهانی و مجامع بینالمللی که عمدتا از جانب کشورهای عربی به آن دامن زده میشد. بنابراین رژیم صهیونیستی روشهای دیگری را برای تصرف و تصاحب زمینهای عربها جستوجو کرد و بهترین راه را تهیه یک سلسله قوانین، مقررات و آیین نامهها دید.
هدف از وضع این مقررات و قوانین، قانونی جلوه دادن تصاحب و تصرف زمینها بود. بنابراین دولت اسرائیل همزمان با اعمال زور برای اشغال زمینها، چهارچوبی قانونی را تهیه کرد که نخستین بار در سال ۱۹۴۸ و آخرین بار در سال ۱۹۵۸ تدوین شد. به طور خلاصه در مرحله پس از تأسیس دولت اسرائیل، نخست زور و سپس قانون، ابزارهای صهیونیستی برای تصاحب و تصرف زمینهای عربها شدند.
ج) تخریب روستاهای فلسطینی
از جمله فعالیت گروههای تروریستی برای پاکسازی فلسطینیها، اجرای طرح موسوم به طرحD بود که هدف از اجرای آن، تخریب روستاهای عربی، اخراج اعراب و اسکان یهودیان به جای آنها بود، بهنحوی که در سال ۱۹۴۸ پیگیری مجموعه این اقدامات، سبب فرار چندصد هزار فلسطینی گردید.(۱۴)
د) اجرای «سیاست کار عبری»
از جمله سیاستهای بیرون راندن فلسطینیان از سرزمین فلسطین، «سیاست کار عبری» (یعنی استخدام نکردن نیروی کار غیریهودی)، تسخیر میدان کار، سیاست مالیاتها، سیاست به تأخیر انداختن و متراکم کردن دیون افراد و سیاست دستمزدهای رو به کاهش است.(۱۵)
«ایگال آلون» یکی از رهبران صهیونیسم و فرمانده سازمان تروریستی و نظامی «پالماخ» با تأکید بر این سیاست شیطانی، روشهائی را که صهیونیستها برای تحقق بخشیدن به اهداف خود از رهگذر اجرای این سیاست اتخاذ کردند، چنین توصیف کرده است: «… ما بر این باوریم که باید داخل منطقه جلیل را از ساکنان عرب پاک سازیم و سرزمینی یهودی را در سراسر جلیل بالا برپای داریم. جنگهای طولانی ما را تضعیف کرده است و وظایف سنگینی در برابر ما قرار دارند، از جمله مسدود کردن راه هجوم عربها. بنابراین، در جست و جوی راههائی هستیم که بتوانیم به کمک آن، ارتش خود را در پشت سر خود به کار گیریم و به دنبال آن، دهها هزار تن از دشمنان عرب خود را که در جلیل باقی ماندهاند فراری بدهیم، و الا ساکنان عرب، ارتش ما را شکست خواهند داد.
پاکسازی مناطق وسیعی از سرزمینهای عربنشین ادامه پیدا کرد و خطر حمله فلسطینیان از جادههای ارتباطی و نقل و انتقالات رفع شد و ما توانستیم در طول مرزها، بدون آن که از پشت سرخود در هراس باشیم، برضد مهاجمان سازماندهی شویم.»(۱۶)
«بن گورین» اولین نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز در این باره گفت: «اسرائیل ترجیح میدهد فلسطین را کاملاً پاک از عرب ببیند. اسرائیل میخواهد عربها را از سرزمین خود دور کند، فلسطینیان را در شهرهای اسرائیل به اردوی فقر و بینوایی سوق دهد، آنان را در خدمت اقتصاد اسرائیل به کار گیرد و مجبور سازد که به کارهای سخت و پست تن در دهند.»(۱۷)
از این رو اسرائیل به موضوع ریشهکنی اجتماعی و لگدمال کردن همه ملت به نفع مهاجمان بیگانه پرداخته است. آژانس امداد و کار سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی تا سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲ هـ. ش) تعداد بیش از ۴ میلیون پناهنده فلسطینی را در اردن، لبنان، سوریه، ساحل غربی و نوار غزه ثبت کرده و به آنان خدمات ضروری ارائه میدهد.»(۱۸)
اغلب فلسطینیها همچون بسیاری از کسانی که در واکنش به جنگ، ناگزیر به ترک خانه و کاشانه خود میشوند، خود را متقاعد ساختند که غیبتشان کوتاه مدت خواهد بود.(۱۹)
پناهندگان مناطق مختلف در بهار ۱۹۴۸ درخواست بازگشت به خانه و روستاهای خویش را مطرح کردند. دولت اسرائیل در ژوئن ۱۹۴۸ با این مسئله مواجه شد و تصمیم گرفت بازگشت فلسطینیها را ممنوع سازد.(۲۰) این تصمیم بار دیگر در ماه اوت مورد تأیید واقع شد.(۲۱) آرزوی دیرینه این آوارگان بازگشت به سرزمین آباء و اجدادیشان است.
با گذشت نزدیک به هفتاد سال از تأسیس اسرائیل، رهبران این رژیم هنوز در اندیشه رهایی از اقلیت عرب ساکن در آن منطقه هستند. فداکاری و ایثار و مبارزات قهرمانانه ملت فلسطین نیز طی مدت اشغال سرزمینشان و پافشاری این ملت بر ادامه مقاومت، جهاد و شهادت بهرغم دسیسهها و توطئههای بی حد و حصر بیگانگان بهترین دلیل بر اصرار و پایبندی فلسطینیان به آزادی و بازگشت به سرزمین مادری خود است.(۲۲)
پینوشتها
۱ـ وى مدتى طولانى مدیریت صندوق ملى یهودى را برعهده داشت و نیز مشاور بخش امور عربى رژیم صهیونیستى بود.
۲ـ وایتس، یوسف، مقاله منتشر شده در روزنامه اسرائیلى داوار، به تاریخ نهم سپتامبر ۱۹۶۷
۳ـ دیوز، جان، کیف و لماذا هرب الفلسطینیون من فلسطین، مجله الشرق الاوسط العالمیه، ج ۱، شماره ۲، مى ۱۹۶۱
۴ـ روستایی در فلسطین که گروههای تروریستی صهیونیستی ساکنان آن اعم از کودکان تا سالخوردگانشان را در میدان روستا جمع کرده و تیرباران کردند.
۵ـ براى آگاهى بیشتر رک: الموسوعه الفلسطینیه، دیریاسین مذبحه ـ ۱۹۴۸م، ج ۲، ۱۹۸۴، ص ۴۳۲٫
۶ـ الموسوعه الفلسطینیه، ج ۳، قِبیَه مذبحه ـ، ۱۹۸۴م، ص ۵۰۲٫
۷ـ کنت برنادوت به دلیل گزارشهای خود از وضعیت جنگ سال ۱۹۴۸ به دست گروههای تروریستی صهیونیستی کشته شد.
۸ـ حقایق اساسی درباره سازمان ملل متحد ـ مرکز اطلاعات سازمان ملل در تهران ـ ناشر: ایثاری، سال ۱۳۸۴، ص۱۱۳٫
۹ـ ویژهنامه آوارگی، معضلی ۵۶ ساله، جمعیت دفاع از ملت فلسطین در سال ۱۳۸۳، صص۶-۷٫
۱۰ـ گرى، صبرى، اعراب در اسرائیل، مجموعه کرامه ۵، بی جا، بی تا، بی نا، ص ۴۰٫
۱۱ـ پیشین، ص ۵۸۴٫
۱۲ـ مجتمع مسکونى زراعى که ساکنان آن به کار کشاورزى دستهجمعى مىپردازند.
۱۳ـ الموسوعه الفلسطینیه، الارض ملکیه ـ، ج ۱، ۱۹۸۴م، ص ۱۸۰٫
۱۴ـ باقری، محمود، صهیونیسم جهانی و مسائل فلسیطن، تهران: (نشر قبله اول، ۱۳۸۷) ص ۶۳٫
۱۵ـ الموسوعه الفلسطینیه، تهجیر عرب فلسطین سیاسه ـ ج ۱، ۱۹۸۴م، ص ۵۸۴٫
۱۶ـ همان، ص ۵۸۶ ـ ۵۸۵٫
۱۷ـ همان، ص ۵۸۷٫
۱۸ـ توجه داشته باشیم که این آمار مربوط به آوارگان ثبت شده در آنروا است نه تمامی جمعیت فلسطینیهای مقیم در فلسطین و سایر کشورها.
۱۹ـ لکس تاکنبرگ در کتاب خود از ساره ناصر، جامعهشناس فلسطینی نقل میکند: «وقتی در خانه را قفل کردیم، مادرم کلید را در جیبش گذاشت و گفت: «وقتی برگشتیم باید ایوان را تعمیر کنم.» او هنوز کلید را با خود دارد.»
۲۰ـ بازگشت به موطن مادری از درخواستهای فلسطینیان است که مکرراً در۶۰ سال پس از آوارگی مطرح گردیده و بارها توسط رژیم صهیونیستی انکار شده است، این رژیم تلاش داشته و دارد تا مسئله عدم بازگشت فلسطینیان را در قراردادهای خود با گروههای سازشگر فلسطینی و بعضی کشورهای عربی مطرح کند، ولی این مسئله به اندازهای اهمیت دارد که تاکنون به نتیجهای نرسیده است.
۲۱ـ تاکنبرگ، لکس، وضعیت آوارگان فلسطینی در حقوق بینالملل، مترجمان: محمد حبیبی مجنده و مصطفی فضائلی، انتشارات شهر دانش، تهران: ۱۳۸۱، ص۳۱٫
۲۲ـ بینا، شبهات تاریخی (۲)، فروش زمین، شایعه یا واقعیت، دفتر جنبش حماس در تهران، بی تا، ص۵۷٫
سوتیترها:
۱٫
فلسطینیان در سال ۴۹ـ ۱۹۴۸ (حدود ۷۰سال پیش) بر اثر زور و فشار اسرائیل مجبور به فرار و ترک خانه و کاشانه خود شدند. آنها تصور میکردند که خروج آنها موقتی و گذراست و هرگز باور نداشتند این آوارگی بیش از نیم قرن به طول انجامد.