وي‍‍‍‍‍ژگيهاي نيكوكاران

تفسير سوره لقمان ـ قسمت سوم

«
هُدًى
وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ»

 كتاب هدايت ورحمت
است براي نيكوكاران

رحمت

چهارمين نام قرآن كه در اين آيه آمده است،رحمت مي باشد. اين
نام براي اين كتاب خيلي روشن است . وربط رحمت با هدايت از آنجا است كه مي دانيم
اين كتاب خدا براي هدايت تشريعي جامعه بشري از وقت نزول تا روز قيامت فرستاده شده
است وخداوند مي خواهد افكار بشر را به سوي كارهاي نيك هدايت كند .وقتي اين انگيزه
هدايت را به حساب آوريم مي دانيم كه اين قران سر تا پا رحمت است زيرا اين معلول
رحمت خدا است .

خداوند به ما مهربان است واو ما را نيافريده  كه در دام شياطين وطغيانگران گرفتار شويم بلكه
ما را خلقت كرده كه به بهترين وضع زندگي كنيم وپس از مرگ به اوج سعادت وكمال ابدي
وبهك زندگي بالاتر ووالا تر براي  هميشه
برسيم .

بنابراين پروردگار سرتا پا رحمت است ومي خواهد ما را هدايت
كند كه خوب بفهميم وخوب بينديشيم،اخلاق ما نيكو واعمال ما صالح باشد،در اين نشئه
انسآنهاي كامل شويم وپس از گذشت ازاين سالن آزمايش، در آخرت نيز از رحمت واسعه
پروردگار بر خوردار باشيم پس هدايت بشر براي رسيدن به كمالات خويش، روي انگيزه رحمت
است .

تاثير هدايت در نيكوكاران

در اينجا سوالي پيش مي آيد :در اين آيه مي فرمايد كتاب
هدايت است براي نيكوكاران همچنين كه آيات ديگري براي مؤمنان وبراي متقين
وپرواكنندگان آمده است،ولي در آيه 185سوره بقره مي فرمايد :« شَهْرُ رَمَضَانَ
الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ »ماه رمضان ماهي است كه قران
در اين ماه فرود آمده واين قران،كتاب هدايت براي بشر است .چنانچه دراول سوره
مباركه فرقان نيز مي فرمايد « تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى
عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا  »پر خير وبركت است ان خدائي كه اين كتاب را بر بنده اش فرستاد تا بيم دهنده
براي جهانيان باشد .پس اين كتاب هدايت كننده هم هست واختصاص به مؤمنين ندارد چرا
در اين آيه،هدايت را منحصر به نيكوكاران دانست؟

پاسخ این سوال روشن است: دعوت اولیه خداوند برای تمام بشر است یعنی هنگامی که
پیامبر اکرم (ص)این کتاب را به دست میگرفت، آن را بر تمام بشر عرضه می داشت
وهمانطور که سلمان فارسی وابوذر را دعوت میکرد، ابوجهل وابولهب وابوسفیان را نیز
دعوت به اسلام وقران مینمود . قران در خانه همه را زده است وهمه را به سوی خداوند،
هدایت اولیه کرده است . ولی عده ای آن را پذیرفتند واین کتاب روحشان را تغییر داد،
ایمان واخلاق وباورشان را تغییر داد ودر کردارشان تأثیر مثبت گذاشت وانان را به
مسیر کمال رهنمون شد وعده ای نپذیرفتند و راه دیگری رفتند .

پس هدایت در اصل برای همه مردم است ودعوت اختصاص به گروه وطایفه ای ندارد ولی تأثیر
پذیری اختصاص به مؤمنان ونیکوکاران دارد. یعنی به روشنی ملاحظه میشود که این گروه
با تقوا وبا ایمان هدایت را پذیرفتند وآن را دنبال کردند، وآن منحرفان از هدایت
دوری جسته ودر برابر فرمان پروردگار سر پیچی کردند .

بنابراین، هدایت عام است واثرش خاص یعنی دعوت برای تمام جامعه بشری است
وخداوند خواسته است، توسط این قران، تمام بشر در تمام زمانها ومکانها هدایت شوند
ولی اثر وفعلیت این هدایت وپیاده شدن این دعوت،مخصوص پذیرا شدگان است که به آن
معتقد شدند وبه مرحله اجرا در آ وردند . ازاین روی می‌بینیم گاهی آن گروه خاص
رامورد خطاب قرار داده است .

نیکوکاران

اکنون میخواهیم بدانیم این محسنان ونیکوکاران که هدایت ورحمت خداوندی را
پذیرفتند چه کسانی هستند ؟در آیه بعدی بیان ماهیت محسنین رامیکند:
     

«الَّذِي
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن
لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا»

انانکه نماز را بر پا میدارند،زکات رامیدهند وجهان آخرت را باور دارند .

قبل از هر چیز باید چند واژه ـ که دراین آیه آمده است ـ مورد بررسی قرار گیرد
تا محسنین رابتوانیم بشناسیم واز آن پس آنها را بر خودمان نیز تطبیق دهیم  تا اینکه برایمان روشن شود که ما از مصادیق
محسنین هستیم یا نه؟

بر پادارندگان نماز

یکی از صفات محسنین که در این آیه ذکر شده،یقیمون الصّلوة است .آنانکه نماز را
برپا میدارند . حال باید دید معنای صلاة چیست ؟

1ـ صلاة به یک معنی عبارت است از تبعیت وپیروی کردن ؛وشاید نماز را صلاة می‌گویند،
به این جهت که ابتدا نماز به صورت جماعت انجام می‌گرفته ویک نفر به عنوان امام جلو
می ایستاده ودیگران به عنوان مأمومین پشت سر او می ایستادند ودر تمام حالات نماز
از او پیروی میکردند ؛اوکه به رکوع می رفت، آنها به رکوع می رفتند، امام که به
سجده می رفت، مأمومین به سجده وهمچنین…پس این عمل پیروی کردن، نامش صلاة شد وکسی
که نماز را می خواند،مصلی یعنی پیرو وتابع .

2ـ برخی دیگر صلاة را به معنای در خواست وتعریف وتمجید وثنا گفتن میدانند .پس
این عمل،صلاة است به این معنی که چون ما در این عمل از خدا در خواست حاجت می کنیم
که حداقل در جمله « اهدِنَا
الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ »این درخواست بیّن وروشن است،وهمچنین خدا را تعریف وتمجید
وتوصیف می نمائیم وصفات الهی را می شماریم « رَبِّ الْعَالَمِينَ»« الرَّحْمنِ» «الرَّحِيمِ »« مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ »و…که تمام اینها تعریفات پروردگار است، پس به شما
که نماز میخوانید،مصّلی گفته می شود یعنی توصیف کننده وثنا گوی .

3ـ به لغت که مراجعه می کنیم، می بینیم معنای دیگری نیز برای صلاة آمده است
وآن دور کردن آتش از خویشتن است . پس اگر خانه ای ـ مثلاًـ آتش بگیرد وانسانی در
وسط اتاق، خودش را در محاصره آتش  ببیند
واز هر سوی شعله های آتش به او حمله ور شوند، قهرا از خود به وسایلی که امکان دارد
دفاع می کند وخود را از سوختن رها می سازد، به این عمل دفاعی در زبان عرب، صلاة
گفته می شود و مصّلی کسی است که می خواهد آتشها را از خودش دور سازد.بنابراین،
نماز را صلاة می گویند زیرا انسان نمازگزار آتش گناهان را از خود دور می کند ؛چرا
که گناهان شعله های آتشند که به روح انسانی حمله ور می شوند ؛ صفات زشت وکردارهای
زشت شعله های آتشند که گر چه در این جهان دیده نمی شوند ولی  در عالم آخرت، ظهور پیدا خواهد کرد ومصلی در
حال نماز، آنها را خاموش میکند.در روایات است که هر کس دو رکعت نماز صحیح را با
توجه انجام دهد تمام گناهانش آمرزیده می شود .

به هر حال، این عمل مخصوص که درزبان فارسی آن را نماز می گویند، همان صلاة است
ویکی از ویژگیهای محسن ونیکوکار همین است که صلاة را بر پا دارد .

 

زکات دهندگان

دومین ویژگی که در آیه برای محسنین ذکر شده، دادن زکات است .زکات به معنای رشد
دادن وتکامل کردن وتنمیه است .پس وقتی کسی مقداری از اموال خود را جدا می کند وبه
عنوان زکات می پردازد، چند تکامل را ایجاد کرده است .

1ـ کسی که حقوق شرعی را از مال خویش جدا می سازد، نسبت به بقیه اموالش، برکت
ایجاد می کند . پس نپندارید کسی که زکات می دهد پولش کم می شود بلکه به تصریح این
آیه ربا، وقتی که انسان حقوق شرعی خود را می پردازد، در بقیه اموالش تنمیه وبرکت
ایجاد می شود .

2ـ زکات سبب رشد روحی انسان است زیرا انسان هر چه از مال وجانش بگذرد وعلیه
نفسش اقدام کند، تکمیلی در روح او ایجاد می شود .پس هر عملی که انسان انجام می دهد
گر چه برای او به نحوی مشقت وسختی دارد، ولی یک گام به سوی کمال روان وروح خود
برداشته است .گذشتن از مال واستراحتهای بدنی،تکامل روح می آورد ؛ گذشتن از حقوق
ولذتها وخواهشهای نفس، برای الله، تکامل ورشد روح است، هر چه عمل سنگین تر باشد،
کمال نفس بیشتر وبالاتر است .در روایت آمده است «اَُحَبّ الاَعمال ِالیَ اللهِ
اَحمِزُها» محبوبترین اعمال انسانی  نزد
خداوند سخت ترین آنها است .

3ـ زکات عملی است که اگر انسان آن را انجام داد، جامعه خود را از نظر اقتصاد
ورفاه زندگی به مرحله والائی برده وبه رشد جامعه خدمت کرده است وازاین روی پرداختن
مالیات اسلامی وبه مصرف رساندن آنها را زکات می نامند زیرا این عمل سبب رشد جامعه
است، در همان حال که سبب رشد وتکامل فرد نیز می باشد.

مراد چه نوع زکاتی است ؟

باید این نکته را توجه کنیم :گاهی ذهن انسانی کوتاه است وخیال می کند مراد از
اینکه انسان باید زکات دهد، فقط همین است که کشاورزان از : جو، گندم، خرما، کشمش
ودامداران از :شتر، گاو، گوسفند ومالداران وصاحبان ثروتهای نقدی از طلا ونقره
مقداری را به عنوان زکات بپردازند وزکات تنها بر اینها است .در اینجا باید دقت شود
که آیه نمی گوید از چه زکات بدهید ؟ زکات واجب داریم وزکاتهای دیگر .در دومین آیه
از سوره بقره می خوانیم :«وَمِّما رَِزَقنا هُم یُنفِقُونَ » از آنچه به آنها داده
ایم، انفاق می کنند وزکات می دهند .در روایت است : «زکاة العِلم ِنَشرُهُ» زکات
دانش منتشر کردن دانش وتعلیم دادن آن است .

بنابر این  انسان باید از علوم وثروت
فکری خود زکات بدهد ؛از نیروی بدنی خود زکات بدهد واز اموال خود نیز زکات بدهد.

زکات خدمات

زکات بدن خدمتهائی است که انسان برای جامعه خود انجام می دهد اگر پزشکی بتواند
مقداری از وقت خود را مصرف مستضعفان ونیازمندان کند بدون اینکه مزدی از آنها
دریافت نماید، بهترین زکات خدمات است .اگر مهندسی بتواند، مقداری از وقت خود را
برای مصرف مستضعفان وخدمات عمومی نقشه بکشد، این زکات مهندسی او است وهمچنین هر کس
در جامعه اسلامی باید از هنر و ذوقی که دارد، مقداری هم برای خدمت به مردم خصوصا
نیازمندان وبینوایان مصرف کند واین همان زکات خدمات است .

 

 

 

زکات دانش

در روایتی از امام صادق (ع)نقل شده که فرمود :مهمترین زکات، زکات دانش است .

یعنی مهمترین زکات این است که شما اگر دانشی ـ وعلمی آموختید، آن را در اختیار
دیگران بگذارید واگر مطلبی را فهمیدید به دیگران بذل وبخشش کنید .

امام ششم (ع) می فرماید : «اگر یک نفر را خداوند به توسط تو هدایت کند، بهتر
است از اینکه یک دنیا، زر وسیم را در راه خدا انفاق کنی ».

آری ! اگر چنانچه یک منحرفی را به وسیله دانشتان از انحراف در آوردید وبه صراط
مستقیم هدایت نمودید ؛ اگر یک فکر انحرافی را با بیان وقلمتان استقامت بخشیدید،
اگر یک روح پلیدی را شستشو دادید وپاکیزه نمودید ؛ پس بدانید که بهترین زکات را
انجام داده اید وهمانگونه که امام صادق (ع) می فرماید، برای شما بهتر است از اینکه
کره زمین مال شما باشد وپر از طلا ونقره کنید وآن ها را در راه خدا به بینوایان
ومستضعفان بدهید .

 

یقین به جهان آخرت

سومین ویژگی محسنان،طبق آیه شریفه، این است که جهان دیگر را باور دارند  بر طبق آنچه که ما از آیات وروایات استفاده می
کنیم، انسان مسافری است که از یک جهان عدم شروع به سفر کرده وسه جهان را به عنوان سه
مقر موقت (مسافرخانه ) طی خواهد کرد ودر جهان چهارم اقامت ابدی خواهد گزید .

اولین جهانی که انسان در آنجا مستقر می شود، جهان موقت رحم مادر است که مدت
بقاء در آنجا از شش ماه تا دوازده ماه تعیین شده است .دومین جهان همین جهان دنیا
است که برای آزمایش در آن زندگی میکنیم .جهان سوم انسآنها جهان برزخ است که ازمرگ
تا قیامت مدت آن می باشد .«وبَینَهُما بََرزَخ ُالی یَوم ِیُبعَثونَ»

 عالم برزخ در داخل همین دنیا است وپس
از اینکه قالب بدن شکست وروح انسان از آن پرواز کرد، یک دفعه خود را در عالم
گسترده تری می بیند ومی تواند با ارواح دیگر تماس حاصل کند .تمام گذشتگان از حضرت
آدم گرفته تا هر کسی که عمر موقتش در این دنیا سپری شده است، همه مسافران عالم
برزخ هستند که برخی مانند شهیدان زنده اند ومشمول نعمت وبرخی معذّبند وگروهی در
حالتی که شبیه خواب به سر می برند ویک وقت می فهمند که نفخ صور دوم شد وقیامت برپا
شد.

قیامت که بر پا شد، جهان چهارم که جهان ابدی وهمیشگی است آغاز می شود .محسنین
کسانی هستند که این  جهان برزخ وقیامت را
باور دارند وهیچ شک وتردیدی به خود راه نمی دهند وطبعا کسانی که به آن دو جهان
مخفی وپوشیده معتقد باشند وحساب وجزا وپاداش وقیامت را پذیرفته باشند، کوشش بر این
خواهند داشت که از این عالم موقت وجهان آزمایش ودنیای ماده سر فراز بیرون روند
وکارهای شایسته ونیکو انجام دهند تا اینکه در آن جهان، مورد  لطف وعنایت پروردگار خود قرار گرفته به بهشت
جاودان بروندودر آنجا از نعمتهای بی پایان الهی پیوسته لذت ببرند. ادامه دارد.