در راه ریشه کن ساختن فقر

اقتصاد اسلامي

آيت الله حسين نوري

فاجعه بزرگ بشریت

آیت الله حسین نوری

از جمله مطالبی که توجه به آن فوق العاده لازم است این است که ایمان واعتقاد
به اصول اسلام تحّول شگرف وعمیقی در دید ودرک انسانها پدید می آورد ورنگ وشکل
زندگی را از اساس تغییر می دهد وطرز برداشت وتفکر آنها را درباره عناوین زندگی عوض
می کند واین موضوع در فرهنگ واخلاق واقتصاد وسیاست مسلمانان نقش بسیار مهمی را
ایفا می نماید .

در این مورد برای نمونه طرز تفکر یک فرد غیر مسلمان را با طرز فکر یک مسلمان
درباره جنگ با هم مقایسه کنید :روشن است محتوای «جنگ»از دیدگاه یک غیر مسلمان جز «برخورد
»برای اغراض ومقاصد مادی از قبیل مال وثروت وشهوت یا مقام ومنصب و ریاست چیز دیگری
نیست در حالی که از لحاظ طرز تفکر یک فرد معتقد به اسلام «جنگ »ـ در آنجا که باید
تحقق پیدا کند «جهاد »است و«جهاد»به مفهوم اسلامی خود،جز ایجاد بهشت در زیر سایه
شمشیرها چیز دیگری نیست .

«جهاد» در اسلام درگیری‌اي است که به منظور از میان برداشتن ستم وستمگران
ونجات مستضعفان از چنگال استعمارگران جبّار ومستکبران روی زمین صورت می گیرد.

«جهاد» معامله ای است مقدس با آفریدگار بزرگ جهان وجان را در طبق اخلاص نهادن
برای جلب خشنودی آن ذات لا یزال است .

ونیز طرز برداشت یک فرد غیر مسلمان را در مورد «حکومت »با طرز تفکر وبر داشت
یک مسلمان در نظر بگیرید تا معلوم شود «تفاوت ره از کجا است تا یکجا».

در نظر یک فرد غیر مسلمان حکومت چیزی جز ریاست بر تعدادی از جمعیت به منظور تأمين
هدفهای مادی آنها چیز دیگری نیست در حالی که «حکومت »از دیدگاه یک مسلمان عبارت
است از این که افراد مخصوصی که دارای ایمان کامل به خداوند متعال واخلاص در عمل
وعدالت وتدبیر ومدیریت صحیح هستند مسئولیتهای خطیری را در مورد بندگان خدا به عهده
گرفته وبرای خدا ان چه را که در توان خود دارند در راه تأمين اهداف معنوی ومادی آنها
به کار می برند واز خدمت همه جانبه به آنها لحظه ای غافل نمی مانند وآرام نمی
نشینند .

این مطلب در مسائل اقتصادی اسلام نیز به طور کامل جاری است به این معنا که ایمان
واعتقاد به اصول دین اسلام موجب می گردد که کلیه عناوینی که با اقتصاد وامور مالی
ارتباط دارد مفهوم ومحتوای دیگر ورنگ وشکل مخصوصی پیدا کند واین موضوع مکتب
اقتصادی ایران را از مکاتب اقتصادی دیگر به کلی جدا می سازد وموجب

مزیت این مکتب بر مکاتب دیگر می گردد .

ما در اینجا عجالتاً به توفیق خداوند با ذکر چند نمونه به توضیح چند مطلب می
پردازیم وسپس به سراغ بحث سابق خود که مربوط به علل پیدایش فقر است می رویم:

1ـ «مالکیّت»از دیدگاه اسلام با مالکیتی که دنیای کاپیتالیستی به آن معتقد است
از زمین تا آسمان تفاوت دارد .محتوای مالکیت خصوصی در اسلام این است که ذاتاً مالک
همه چیز خدا است که او آفریننده وهستی بخش همه موجودات است وبه هر کس هر چه راکه
او داده به عنوان عاریت عطا کرده وآنرا وسیله امتحان وی قرار داده است .

بنابراین او همیشه سعی می کند که از امتحان خداوندی بر آید وبا مال وثروت در
رفع مشکلات محرومین باشد واموال خود را وسیله ای برای ترمیم کمبودها ورفع نارسائیهای
جامعه قرار بدهد وهرگز آن را در راه فساد وفحشا خرج نکند وبه علاوه به جهات مربوط
به توزیع عادلانه توجه کامل داشته باشد .

نا گفته پیدا است که محتوای مالکیت از دیدگاه دنیای سرمایه داری هرگز این چنین
نمی تواند باشد .

2ـ ایجاد صنایع وتأسیس مراکز صنعتی از دیدگاه یک مسلمان جز اینکه وسیله ای
برای بهتر وکاملتر گرداندن چرخ زندگی جامعه و تأمين رفاه بیشتر بندگان خدا باشد
چیز دیگری نیست ولذا همواره در فکر تأسیس صنایعی است که هر چه بیشتر و کاملتر به
حال مردم مفید باشد در حالی که از دیدگاه کسی که با فرهنگ اسلامی آشنائی ندارد
ایجاد صنایع وسیله ای است برای به دست آوردن «سود»چه اینکه به حال ملّتها

مفید باشد یا مضر، خطرناک باشد یا سالم. 

3ـ«تجارت»از دیدگاه یک فرد قرآنی انجام معامله هائی است که پخش کالاها را برای
مردم اسان تر می سازد واز مشکلات زندگی آنها می کاهد و تاجران اسلامی کسانی هستند
که»لاتلهیهم تجاره ولابیع عن ذکرالله واقام الصلوة وایتاء الزکوة یخافون یوما
تتقلّب فیه القلوب والابصار»[1]یعنی:«هیچگاه
تجارت و کسب آنان را از یادخدا وبه پاداشتن نماز و پرداختن زکات باز نمی دارد و
آنان همواره از روزی که دل ها و دیده ها در آن روز حیران و دگرگون می گردند ترسان
و هراسانند».

ولی «تجارت»از دید و درک دنیای سرمایه داری جز تحصیل سود و زراندوزی و در
نتیجه شعله ور ساختن آتش حرص و آز وایجاد رقابت های سرسام آور مفهوم دیگری نمی
تواند داشته باشد.

4ـ کشاورزی و درختکاری از دیدگاه اقتصاد اسلامی شغلی است بسیار مقدس که پایه ی
اصلی خودکفایی و استقلال اقتصادی است که حضرت صادق (ع)فرمودند: «سوگند به خدا هیچ
کاری حلال تر و پاکیزه تر از کشاورزی و درختکاری نیست».

ونیز ان حضرت فرمود»خداوند شخم زدن و زراعت کردن را شغل پیغمبران خود قرار
داده است»از رسول اکرم (ص) پرسیده شد پس از کشاورزی و دامداری کدام کار شریف تر و
بهتر است؟فرمودند: «پس از کشاورزی و دامداری،درختکاری بهترین کار اقتصادی است».

ونیز حضرت صادق (ع) فرمودند: «بهترین کارها زراعت است که همه ی افراد از این
کار پربرکت بهره مند می شوند».

وباز حضرتش فرمود: «زراعت کاران گنج های مردمند روزی های پاکیزه ای را که
خداوند پدید می آورد آنان به دست می آورند»ونیز فرمود«بزرگترین کیمیا زراعت است».

این است مفهوم و محتوای مقدّس کشاورزی در مکتب اقتصادی اسلام اما از دیدگاه
اقتصادی دنیای مادی هرگز کشاورزی نمی تواند این محتوا را داشته باشد.

برهمین اساس کار و فعالیت اقتصادی چه در راه تولید وکالاهی مورد نیاز زندگی به
هر شکلی که باشد چه در راه انجام خدمات مفید و مثبت،از دیدگاه اسلام دارای فضیلت و
پاداش بسیار مهمی است.

در اینجا برای اینکه فضیلت«کار در اسلام»را درست درک کنیم بایدبه این مطلب
توجه کنیم که اسلام برای جهاد و پیکار در راه خدا با ستمگران و مستکبران اهمیّت
مخصوصی قائل و قرآن کریم در 33مورد با لحن تجلیل آمیزی از«جهاد»سخن گفته و ان را
مبدا همه ی فضیلت ها معرفی کرده است.

درمورد اهمیت کار نیز احادیثی از اهل بیت عصمت سلام الله علیهم صادر گردیده
است که در طی آن«کار»را از لحاظ فضیلت نوعی«جهاد»قلمداد کرده اند.

حضرت صادق (ع)فرمودند:کسی که به منظوره اراده صحیح عائله خود تا سرحد خستگی به
انجام کارهای اقتصادی اشتغال می ورزد از لحاظ ثواب و پاداش مانند کسی است که در
راه خداوند به« جهاد»بپردازد.

حضرت رضا (ع)فرمودند: «اجرو مزد کسی که در راه اداره ی

خانواده ی خود به تکاپو وتلاش بپردازد از اجر و مزد «مجاهد»در راه خدا

بالاتر است.»

 

نقش نیّت و هدف

اسلام از نظر اینکه برای پاکی نیّت ومقدس بودن هدف اهمیت فراوانی قائل است
ومراتب ارزش کارها،با توجه به مراتب خلوص نیت وقداست هدف توجیح می کند لذا در
احادیث اهل بیت علیهم السلام مراتب فضیلت واهمیت کارهای اقتصادی بر اساس قداست هدف
وخلوص نیت تعیین گردیده است مثلاً:حضرت باقر(ع) فرمودند: «کسی که با این قصد دنبال
روزی و تهیه لوازم معاش وزندگی می رود که نیازمندیهای زندگی خودرا تأمين کند و خانواده
خود را به طور کامل و صحیح اداره نماید وبه همسایگان خود

نیز خدمت ونیکی کند روز قیامت در حالی خداوند را ملاقات می کندکه چهره اش
مانند ماه شب چهارده نورانی وروشن است ».

مردی به نام محمد ین منکدر روزی از خانه‌ي خود بیرون شده برای انجام کاری به
اطراف

مدینه در ساعتی که آفتاب داغ بر زمین می‌تابید وهوا بسیار گرم بود رفت در این
حال چشمش به حضرت باقر (ع) در حالی که به همراه دو نفر از غلامان خود مشغول کار
کردن در روی زمین بود وچون آن حضرت نسبتاً فربه بود عرق می ریخت وکار می کرد افتاد
با خود گفت سبحان الله پیرمردی از بزرگان قریش در این ساعت از روز درتکاپووتلاش
بودن  تعجب است ! خوب است بروم واورا موعظه
کنم به آن حضرت نزدیک شده سلام کرد حضرتش در حالی که عرق می ریخت جواب سلام داد .

سپس گفت مردی از بزرگان قریش در این ساعت از روز این چنین در طلب دنیا هستی
اگر تورا «اجل»فرا برسد ودر این حال هستی چه خواهی کرد ؟

حضرتش فرمود :اگر اجل مرا در این حال فرا برسد در حالی فرا رسیده است که من به
یکی از عبادتهای خداوند اشتغال دارم زیرا خودم را وکسانی را که باید آنها را اداره
کنم در نتیجۀ کار وزحمت اداره می کنم ونمی گذارم به تو ومردم دیگر محتاج شوند این
که من انجام می دهم وظیفه وعبادت است من از آن باید بترسم که مبادا مرگ مرا فرا
برسد در حالی که به معصیت خداوند اشتغال داشته باشم .

 محمد بن منکدر می گوید : «من پس از
شنیدن چنین جواب منطقی ـ گفتم :راست گفتی حق با توست من خواستم تورا موعظه کنم ولی
تو مرا موعظه کردی ».شخصی به نام عبدالأعلی می گوید :حضرت صادق (ع)را روزی که هوا
بسیار گرم بود در حال اشتغال به فعالیت اقتصادی دیدم به حضرتش عرض کردم در چنین
روزی که هوا این اندازه گرم وسوزان است با ارتباطی که با حضرت پیغمبر (ص) دارید
این چنین سرگرم کار وتلاش بودن چرا ؟آن حضرت فرمودند:

«ازاین نظر من شخصاً اشتغال به فعالیت اقتصادی را پیش گرفته ام که به امثال تو
محتاج نباشم ».

بنابراین کسی که برای اداره خود وخانواده خود مخصوصا جامعه بزرگ اسلامی به هر
نوع فعالیت اقتصادی دست بزند وهرگز در این راه تنبلی وتن آسائی به خود  راه ندهد  
عبادت بزرگی را انجام داده است وپاداش او با پاداش رزم آورانی که در جبهه
های جنگ حماسه می آفرینند ودشمنان اسلام را از فکر تعرض به مرزهای اسلامی باز می
دارند واندام مستکبران که هوای سلطه بر مستضعفان را در سر داشته اند به لرزه می
اندازند برابر است.[2]

ادامه دارد

امام صادق (ع):

«تقربوا الي الله تعالي بمواساة اخوانکم»

(خصال صدوق ج1 ص8)

با ياري و همراهي برادران مسلمانتان به خداي متعال تقرب جوييد.

 



[1]
– آيه 37 سوره نور.