با وجود نزدیک شدن اردوغان به آمریکا و اسراییل، آمریکایی‌ها باز هم از او عبور کردند

بررسی تحولات اخیر ترکیه و منطقه در گفتگو  با دکتر سعدالله زارعی

 

درآمد:

منطقه استراتژیک جنوب غرب آسیا سال‌هاست که با  ناامنی و  جنگ‌های نیابتی دست به گریبان است. حالا کودتای نافرجام در ترکیه هم بر پیچیدگی‌های حاکم بر این منطقه افزوده و تحلیل‌های مختلفی را درباره احتمال تغییر یا تاثیر در معادلات سیاسی کشورهای منطقه و به خصوص در بحران سوریه به دنبال داشته است. در گفتگو با دکتر سعدالله زارعی، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا  به بررسی اجمالی تحولات اخیر به خصوص در ترکیه، و سوریه نشستیم.  با سپاس از ایشان که همچون همیشه لطفشان شامل حال «پاسدار اسلام» است.

 

*بیش از پنج سال است که تمام کشورهای غربی و عربی به سرنگونی دولت قانونی سوریه کمر بسته‌اند. اما جمهوری اسلامی از روز اول اعلام کرد که بشار اسد باید بماند و ماند. نکته جالب اینکه در طول این مدت برخی از سران کشورهایی که خواستار سرنگونی بشار اسد بودند، خود از قدرت ساقط، برکنار یا متزلزل شدند،  ولی اسد هنوز پا برجاست. دلیل این همه اصرار برای اسقاط اسد و از آن طرف ماندگاری و مقاومت دولت و ملت سوریه به‌رغم فشارهای خارجی و تحرکات گسترده گروه‌های تروریستی در داخل چیست؟

در واقع اسقاط بشار اسد، اسقاط حکومت سوریه و استقلال کنونی این کشور است. سوریه کشور بزرگی نیست و به نسبت بسیاری از کشورهای منطقه، جمعیت زیادی هم ندارد، لذا پایداری این کشور در برابر طرح‌های آمریکایی و اسرائیلی، موقعیت ویژه‌ای به سوریه و دولت آن داده است. از این منظر سقوط دولت سوریه، سقوط آخرین دولت عربی است که در مقابل رژیم صهیونیستی ایستاده و نتیجه آن سیطره مطلق آمریکا و اسرائیل بر منطقه خواهد بود.

اما از آن سو ملت سوریه و دولت بشار اسد در برابر فشار شدید غرب و دولت‌های منطقه‌ای وابسته به آن به‌نحو عجیبی ایستادگی کرده‌اند. مردم سوریه در شرایطی مقاومت کردند که همه مرزهای آن -ترکیه، اردن، رژیم صهیونیستی، دولت لبنان، مرزهای تحت اختیار داعش در عراق- با جهان خارج به مرزهای اعزام تروریست تبدیل شده و هم مرز توطئه بوده‌اند، اما مردم سوریه ایستادند، زیرا مطمئن بودند هیچ یک از کشورهائی که از شبه‌ نظامیان حمایت می‌کنند، اهمیتی برای سوریه و سرنوشت آن قائل نیستند. این در حالی بود که مردم سوریه به چشم خود دیدند که حزب‌الله لبنان به بهای تقدیم ده‌ها شهید لبنانی از شهرها و مردم سوریه دفاع کرد.

*تحولات میدانی اخیر در سوریه و همچنین تغییر و تحولات سیاسی در منطقه و جهان از جمله در ترکیه, چه تاثیراتی بر قضیه سوریه خواهد داشت؟

فعل و انفعالات اخیر ترکیه، به‌خصوص دخالتی که آمریکایی‌ها و سعودی‌ها در کودتای اخیر  ترکیه داشتند، خواه‌ناخواه روی روابط آنکارا و واشنگتن و ریاض اثر خواهد داشت. می‌توانیم بگوییم حداقل در میان‌مدت روابط اینها به حالت عادی بازنخواهد گشت. تأثیر چنین موضوعی بر پرونده سوریه روشن است. ترکیه وقتی با آمریکا و عربستان به اختلافاتی در این حد می‌رسد، نمی‌تواند مانند گذشته در برنامه‌های آمریکایی سعودی به ایفای نقش در سوریه بپردازد، پس ترکیه‌ پس از کودتا تا حد زیادی از یک بازیگر فعال مؤثر صحنه تحولات نظامی و سیاسی سوریه به یک بازیگر غیرفعال و غیرمؤثر تبدیل می‌شود. با کنار کشیدن نسبی اردوغان از پرونده سوریه، خواه‌ناخواه مرزهای طولانی ترکیه با سوریه که از ۱۰۰۰ کیلومتر فراتر می‌رود، امنیت بهتری پیدا می‌کند و متعاقب آن عملیات ارتش در سوریه از سرعت و اطمینان و موفقیت بیشتری برخوردار خواهد شد.

 

*این روزها بحث کودتای ترکیه گرم است. به نظر شما کدام کشورها پشت کودتای اخیر ترکیه بودند و کودتاگران به کدام‌یک از قدرت‌های خارجی وابسته بودند؟

همان‌‌طور که رسماً هم اعلام شده، در بعد داخلی گروه فتح‌الله گولن پشت صحنه این کودتا بوده است و در بعد خارجی هم شواهد و قراین بیانگر این است که در سطح بین‌المللی با امریکایی‌ها و یک هماهنگی در سطح منطقه‌ای هم با مصر، عربستان و امارات شده بود.

اما در باره هماهنگی با امریکایی‌ها مواضع اولیه مقامات امریکایی در طول مدتی که کودتا جریان داشت، این بود که کاخ سفید اعلام کرد ما تحولات ترکیه را زیر نظر داریم. یعنی کودتا را محکوم نکرد و اعلام کرد منتظر نتیجه هستیم. از طرف دیگر برابر اسناد در این کودتا پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه (INCIRTLIK AIR BASE) که در اختیار امریکایی‌هاست، در پروازهای هوایی مشارکت داشتند. کما اینکه از بعد رسانه‌ای هم عمده رسانه‌های امریکا در زمان کودتا به انعکاس وسیع اخبار کودتاگران و بایکوت کردن اخبار مربوط به دولت می‌پرداختند. بنابراین شواهد کاملاً بیانگر این است که امریکایی‌ها به این کودتا دیدگاه مثبتی داشتند. همین مسئله این ظن را تقویت می‌کند که هماهنگی‌های قبلی با امریکایی‌ها صورت گرفته است و امریکایی‌ها ابهامی در ماهیت کودتاگران نداشتند. در بعد منطقه‌ای هم موضع وزیر خارجه عربستان این بود که ما تحولات ترکیه را زیر نظر داریم. یعنی از محکوم کردن کودتا خودداری کرد و نشان داد عربستان نه‌تنها حساسیتی روی کودتا ندارد، بلکه به نتایج کودتا چشم دوخته است. همچنین امارات با صدور یک دستورالعمل از شهروندان اماراتی ترکیه خواست در خانه‌هایشان بمانند و این موضوع هم نشان‌دهنده آن است که امارات موضع ضد کودتا اتخاذ نکرده است. مصری‌ها هم مشابه همین موضع را در این صحنه داشته‌اند.

اما در بعد داخلی فتح‌الله گولن که یک جریان مشخص سکولاری ترکیه است و با امریکایی‌ها هماهنگی کاملی دارد و دفتر اصلی او در امریکاست و بر یک شبکه منطقه‌ای جهانی هم مدیریت می‌کند و با نفوذی که در ارتش ترکیه ایجاد کرده بود، توانست این کودتا را در ترکیه طراحی کند و پیش ببرد.

 

*اردوغان شخصیتی است که در سوریه سیاست‌های امریکا را پیگیری می‌کند و یک هم‌پیمان برای امریکا محسوب می‌شود، چه دلیلی دارد امریکا در حال حاضر بخواهد علیه او کودتایی را مدیریت کند و دولت اردوغان را تغییر بدهد؟

دو سه نکته اساسی در مورد اردوغان و ارتباطش با امریکایی‌ها وجود دارد. مطلب اول این است که امریکایی‌ها کلاً سیاست تضعیف کشورهای اسلامی را توأمان در برنامه خود دارند که ترکیه هم یکی از مهم‌ترین این کشورهاست. به هر حال ترکیه یک کشور مسلمان نسبتاً صنعتی با جمعیت بالا و سابقه تمدنی طولانی است. مضافاً بر اینکه ترک‌ها با استناد به امپراتوری عثمانی دیدگاه خاصی در باره تفوق منطقه‌ای دارند. بنابراین امریکایی‌ها اساساً یک ترکیه بزرگ قدرتمند دارای دیدگاه سیاسی آینده‌نگر و بلندپروازانه را نمی‌پذیرند. کما اینکه هیچ کشور اسلامی دیگری را هم نمی‌پذیرند.

نکته دوم این است که در سال‌های گذشته تنش شدیدی بین حزب «عدالت و توسعه» به رهبری آقای اردوغان و جریان فتح‌الله گولن ـ که یک جریان کاملاً امریکایی است ـ پیش آمد و دولت در دو مورد برخوردهای بسیار تندی با عوامل فتح‌الله گولن در دستگاه قضایی و سیستم اداری انجام داد. امریکایی‌ها به‌شدت از این مسئله ناخشنود بودند. فاصله اردوغان و فتح‌الله گولن هم مرتباً افزایش یافت و به شکاف عمیقی منتهی شد.

نکته سوم مواضع اردوغان در مقابل اسرائیل است که در جنگ‌هایی که اسرائیل علیه حماس در غزه داشت، اردوغان و حزب «عدالت و توسعه» در واقع از متحد خود یعنی حماس حمایت کرد. موضع بسیار تندی که آقای اردوغان در حضور پرز در اجلاس داووس در حین جنگ ۲۲ روزه داشت، نمونه‌ای از مواضع سختی بود که اردوغان گرفت و طبیعتاً امریکایی‌ها با توجه به تعهدی که به رژیم صهیونیستی دارند از موضع اردوغان ناراضی بودند. در جریان کشتی «آزادی» هم باز این مسئله شدت یافت.

 

*به‌تازگی اخباری مبنی بر حسنه شدن روابط اسرائیل و ترکیه در رسانه‌ها دیده می‌شد. این فرآیند بهبودی روابط ترکیه و اسرائیل چگونه با وقوع کودتا علیه دولت اردوغان قابل جمع است؟

اردوغان توقع داشت با فعال‌سازی رابطه ترکیه و اسرائیل بتواند دل اسرائیلی‌ها و امریکایی‌ها را به دست بیاورد. اردوغان در واقع بهای گزافی پرداخت تا بتواند مسائلش را با امریکا حل و فصل کند، اما در عمل کودتا نشان داد امریکایی‌ها اساساً از اردوغان عبور کرده‌اند و دلجویی او از نتانیاهو نمی‌تواند نگرانی امریکایی‌ها را از ترکیه کاهش بدهد، بنابراین به این معنا بین کودتا و اصلاح روابط بین اسرائیل و ترکیه رابطه‌ای وجود ندارد، ولی آنچه که اردوغان را بسیار عصبانی کرد این بود که به‌رغم اینکه بهای بسیار سنگینی به خاطر اسرائیل پرداخت کرده است، اما امریکایی‌ها کماکان برنامه تغییر ترکیه را در دستور کار دارند.

 

*چطور شد کودتاگران پس از چند ساعت دستگیر شدند و نتوانستند به اردوغان دسترسی پیدا کنند. جنابعالی دلیل این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟

در باره این موضوع دو سه نکته حایز اهمیت است. نکته اول اینکه اردوغان طی سال‌های گذشته تغییرات عمده‌ای را در ارتش انجام داده بود. بسیاری از سران ارتش را تصفیه کرده و ساختار و سیستم ارتش را تا حد زیادی تغییر داده و عملاً ارتش از حالت یکپارچه خارج شده بود و بخشی از ارتش با دولت کار می‌کردند و قسمتی ناراضی بودند و لذا کودتاگران به‌رغم هماهنگی‌هایی که با خارج داشتند، اما در داخل سیستم ارتش نتوانستند انسجام لازم را برای کودتا ایجاد کنند. به عنوان مثال در این کودتا نیروی هوایی محور بود، در حالی که در گذشته محور کودتاها نیروی زمینی بود، اما نیروی زمینی به صورت فعال وارد نشد و فقط یگان‌هایی از نیروی زمینی به صورت محدود ورود کردند. نیروی دریایی موضع کاملاً مخالف داشت. همین‌ طور وزارت دفاع و ستاد مشترک ارتش مخالف بودند، لذا کودتاگران نتوانستند کل ارتش را پای کار بیاورند. همین ‌طور ارتش نتوانست در سیستم اطلاعاتی امنیتی نفوذ لازم را داشته باشد و بتواند چراغ‌های سیستم امنیتی را خاموش کند. لذا تشکیلات هاکان ـ فیدان در این کودتا از همان اول فعال شد و تلاش‌های خود را برای خنثی‌سازی کودتا به کار گرفت و تا حد زیادی هم موفق بود. از طرف دیگر در باره این کودتا باید بگوییم نفوذ گسترده حزب «عدالت و توسعه» و بازیگری نسبتاً قوی آقای اردوغان این اطمینان را از عوامل کودتا و کشورهای حمایت‌کننده گرفته بود و لذا امریکایی‌ها، سعودی‌ها و مصری‌ها با دیده تردید به موفقیت کودتا نگاه می‌کردند و به نظر من اینکه ظرفیت کودتا کاملاً به میدان نیامد و امروز می‌شنویم که بیش از ۱۵ هزار نفر دستگیر شدند. در این کودتا که ۱۵ هزار نفر شرکت نکردند، پس معلوم می‌شود خود کودتاچی‌ها هم نسبت به موفقیت تردید داشتند و لذا بخشی از نیروها را وارد کردند تا در برخورد اولیه ارزیابی کنند و اگر بخش اول کودتا موفق شد، بقیه نیروها را وارد میدان کنند. به نظرم تردید در موفقیت یکی از عوامل اصلی شکست کودتاچی‌ها بود. کودتا در ترکیه قاطع عمل نکرد و در واقع آن ساعات اولیه را از دست داد و به‌زودی با یک موج مردمی مواجه شد و به‌ناچار شکست را پذیرفت.

 

*آینده رجب اردوغان و حزب‌ عدالت و توسعه در بعد داخلی وخارجی به چه ترتیب خواهد بود؟ ارتباطش با جمهوری اسلامی و نیز کشورهایی که به نحوی کودتا را تأیید کردند. از امریکا گرفته تا اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه مثل مصر؟

در مورد مسائل بعد از کودتا، به هر حال با شکست کودتا اردوغان موفق می‌شود مهم‌ترین مخالف داخلی را که بدنه ارتش هست از حالت فعال به حالت منفعل تبدیل کند. ارتش تا مدت‌های مدیدی قادر نخواهد بود عملیات کودتا را علیه دولت طراحی و اجرا کند، بنابراین موقعیت داخلی اردوغان از امنیت خاطر بیشتری برخوردار خواهد شد.

درباره این توضیح خواهم داد. مسئله دیگر این است که اردوغان تا قبل از کودتا حتی داخل حزب «عدالت و توسعه» هم با اعتراضات زیادی مواجه بود. کودتا و وضعیتی که بعد از کودتا پیش آمد، به اردوغان اجازه می‌دهد که با اقتدار بیشتری مخالفت‌های داخلی را مهار کند. از حالا به بعد هر مخالفتی با اردوغان موافقت با کودتا تلقی خواهد شد و طبیعتاً مردم ترکیه از کودتا و کودتاچی استقبال نمی‌کنند. بنابراین به نظر می‌رسد موقعیت اردوغان حداقل برای یک دوره دو سه ساله در داخل تثبیت می‌شود و وضع اردوغان بهتر می‌شود. به همین نسبت هم عملیات سرویس امنیتی ترکیه در مهار تروریسم از موفقیت بیشتری برخوردار می‌شود و دولت می‌تواند بهتر از گذشته معارضین کرد را هم مدیریت و مهار کند. بنابراین می‌توانیم بگوییم اردوغان در داخل موقعیت بهتری پیدا می‌کند. کارشناسان ترک اعلام کرده‌اند اگر الان انتخابات در ترکیه برگزار شود، اردوغان و حزب «عدالت و توسعه» می‌توانند با رأی بسیار قاطع‌تری پیروز شود و دولت مقتدرتری را سر کار بیاورند. بنابراین می‌توانیم بگوییم اردوغان اصلاحات قانون اساسی را با آهنگ پرشتاب‌تر تعقیب خواهد کرد، اما در سطح منطقه‌ای اردوغان با یک تعارض مواجه شده است. در مسائل منطقه‌ای اردوغان عملاً در جبهه امریکا و عربستان عمل می‌کرد. الان اینها اختلاف پیدا کرده‌اند و اردوغان دیگر نمی‌تواند در آن سیستم عمل کند. از طرف دیگر سیستم مقابل (جبهه مقاومت) هم سیستمی نیست که اردوغان بتواند خود را با آن هماهنگ کند، در نتیجه این وضعیت تا مدتی ترکیه را از صحنه تحولات منطقه دور می‌کند و از تأثیرگذاری ترکیه می‌کاهد. این در حالی است که مرزهای بسیار طولانی ترکیه با سوریه عملاً به وضع جدیدی در می‌آید و اردوغان قاعدتاً از جریانات تروریستی در داخل سوریه فاصله بیشتری خواهد گرفت و کنترل مرزهای ترکیه و سوریه بیش از گذشته خواهد شد که این مسئله موقعیت بهتری را برای سوریه و جبهه مقاومت در سوریه پدید می‌آورد. پس می‌توانیم بگوییم در موقعیت اردوغان در منطقه و سطح بین‌المللی ضعیف‌تر و بازیگران دیگر فعال‌تر خواهند شد.

* تحلیل جنابعالی از گردش به سمت روسیه از سوی اردوغان چیست؟ اصلاً چنین چیزی واقعیت دارد؟

در بعد سیاست خارجی قاعدتاً اردوغان روابط بهتری را با ایران و روسیه برقرار می‌کند، اما این مسئله با دو رویکرد خواهد بود. رویکرد اول این است که اردوغان به کشورهای غربی که کماکان به دنبال سرنگونی او هستند، علامت می‌دهد که اگر فشار را ادامه بدهید، ترکیه کلاً به یک چرخش استراتژیک دست می‌زند و به سمت روسیه می‌رود. این مسئله بسیار برای غرب حساس است. غربی‌ها سیاست گسترش ناتو را در پیش گرفته‌اند و اگر ترکیه واقعاً از غربی‌ها جدا شود و به سمت روسیه برود، یک اتفاق استراتژیک در حوزه نفوذ ناتو می‌افتد و ناتویی که داشت میلی‌متری به سمت شرق اروپا حرکت می‌کرد و به مرکزیت روسیه نزدیک می‌شد، حالا با از دست دادن یک مؤتلف قوی یعنی ترکیه بایستی گام بسیار بزرگی را به عقب بردارد. یکی از دلایل گرایش نشان دادن اردوغان به روسیه در واقع مهار مخالفت غرب با خودش است و الزاماً به معنای پیوستن به روسیه نیست، اما در عین حال ترکیه ناچار است روابط منطقه‌ای خود را بهبود ببخشد، کما اینکه در اظهارات چند روز پیش اردوغان هم آمده بود. طبیعتاً در منطقه دو قدرت ایران و روسیه مؤثر هستند. عراق، سوریه، یمن و لبنان امتداد جبهه مقاومت به حساب می‌آیند و بهبود روابط ایران و ترکیه می‌تواند به بهبود روابط بین ترکیه، عراق، سوریه، لبنان و بعضی دیگر از کشورها منجر شود.

 

*رابطه ترکیه با اتحادیه اروپا به چه ترتیب خواهد بود؟

رابطه ترکیه با اتحادیه اروپا در یک دوره میان مدت‌ به‌طور طبیعی رو به تیرگی می‌گذارد، کما اینکه مواضع آلمان، فرانسه و انگلیس نسبت به اردوغان در حال حاضر بسیار منفی است، منتهی این وضعیت طبیعتاً دوام زیادی نمی‌آورد، چون اروپایی‌ها به ادامه عضویت ترکیه در ناتو نیاز دارند. به نظر من در میان مدت و یک دوره دو ساله روابط ترکیه و اتحادیه اروپا به سمت تیرگی می‌رود، اما بعد از دو سه سال ترکیه دو باره و اتحادیه اروپا روابط گرمی را تجربه می‌کنند.

 

*در یکسال اخیر رفتار شاهد رفتار به‌شدت رادیکال عربستان در  عرصه‌های مختلف، آن‌هم بدون پرده پوشی‌های رایج بوده‌ایم. سعودی‌ها در موضوعاتی مانند یمن, سوریه, عراق, بحرین و تخاصم‌ورزی علنی و بی‌پرده باج.خواهی از ایران به سیم آخر زده‌اند. دلیل این سیاست‌ها چیست و سعودی‌ها از چه چیزی احساس خطر کرده‌اند که این‌چنین به تکاپو افتاده‌اند؟ این اقدامات چه نتیجه‌ای برای سعودی‌ها به دنبال خواهد داشت؟

«عادل الجبیر» وزیر خارجه سعودی اخیرا طی مصاحبه‌ای اعلام کرد: «ما ۳۵ سال در برابر ایران صبر کرده‌ایم و دیگر نمی‌توانیم اجازه بدهیم ایران به هر کاری می‌خواهد دست بزند.» در واقع این عبارت استراتژیک‌ترین عبارتی بود که یک مقام رسمی سعودی بیان کرده است. آمریکا و سعودی‌ها نمی‌توانند وجود انصارالله را در نزدیک خود تحمل کنند، چون از نظر آنها تنها نیرویی که می‌تواند از یمن یک کشور متحد، توانمند و مدعی بسازد، انصارالله است. سعودی‌ها با نگاه به جمعیت کم خود ـ حدود ۱۹ میلیون نفرـ اعتلای یمن را به معنای محو نقش منطقه‌ای سعودی ارزیابی می‌کنند.

از سوی دیگر عربستان به‌شدت از بیداری ملت‌ها و دولت‌هایی که ایدئولوژی ضد وهابی دارند واهمه دارد. انصارالله همزمان با تلاش برای به هم ریختن موقعیت رژیم صهیونیستی، با گسترش حضور و نفوذ خود، ایدئولوژی وهابیت را نیز به چالش کشیده است. بازخیزی زیدیه در واقع آغاز به افول رفتن ستاره اقبال آل سعود است.

*چشم‌اندار آینده جنگ سعودی در یمن و سرنوشت مذاکرات صلح کویت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جنگ سعودی در یمن یک جنگ شکست‌خورده است، زیرا هیچ‌ یک از اهداف اعلام شده سعودی‌ها محقق نشده است. امروز ۱۶ ماه از آغاز جنگی شدید و فراگیر می‌گذرد و سعودی‌ها هنوز نتوانسته‌اند آسیبی به مناطق تحت سیطره انصارالله وارد کنند. سلاح انصارالله که یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های این رژیم است، هنوز در دستان رزمندگان یمنی خودنمایی می‌کند. استقرار دولت هادی که آل‌سعود به آن اصرار دارند، هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. شهرهای جنوبی عربستان هنوز در معرض حملات گاه و بیگاه انصارالله هستند.

چشم‌انداز یمن، پذیرش واقعیت ملت و کشوری است که به‌طور جدی جدایی از غرب و عربستان را در دستورکار خود دارد، اما البته تحقق چنین هدفی، هزینه‌هایی را نیز در پی دارد. بنابراین چشم‌انداز یمن، تداوم مقاومت ملی این ملت در برابر تجاوز، تلاش برای حل مسائل داخلی و درنهایت شکل‌گیری یک دولت مورد توجه انصارالله است.

 

* برآورد شما از‌ مواضع جمهوراسلامی ایران درباره بحران بحرین و نیز دیدگاه‌ و موضع‌گیری رسمی سردار سلیمانی چیست؟

نامه سردار سلیمانی دفاع از مظلومین بحرینی و هشدار به رژیم بحرین بود. ما به عنوان جمهوری اسلامی، آیا می‌توانیم در قبال ظلم‌هایی که به مردم بحرین می‌شود سکوت کنیم و منفعل باشیم؟ مسلماً نه، اما آیا فریاد ما حتماً به نتیجه قطعی هم می‌رسد؟ این موضوع چندان اهمیتی ندارد، چون ما موظفیم از مردم دفاع کنیم. از طرف دیگر بالاخره رژیم بحرین نمی‌تواند هشدار جمهوری اسلامی را نادیده بگیرد، حتی اگر وانمود کند تحت تأثیر بیانیه سردار سلیمانی نیست. این چیزی از ترس آل‌خلیفه از پیامدهای این نامه کم نمی‌کند و روحیه خوبی را هم در مردم بحرین ایجاد کرده است که مردم احساس می‌کنند تنها نیستند. پیش از این بزرگ‌ترین انتقاد بحرینی‌ها به ایران این بود که آن‌قدری که در سوریه برای مردم دل می‌سوزانید، هوای مردم بحرین را ندارید. این بیانیه نشان داد در دفاع از مظلوم تفاوتی وجود ندارد که این مظلوم سوری، عراقی، بحرینی یا اهل هر جای دیگری باشد.

 

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

 

سوتیترها:

 

 

۱٫

در واقع اسقاط بشار اسد، اسقاط حکومت سوریه و استقلال کنونی این کشور است. سقوط دولت سوریه، سقوط آخرین دولت عربی است که در مقابل رژیم صهیونیستی ایستاده و نتیجه آن سیطره مطلق آمریکا و اسرائیل بر منطقه خواهد بود

 

۲٫

اردوغان توقع داشت با فعال‌سازی رابطه ترکیه و اسرائیل بتواند دل اسرائیلی‌ها و امریکایی‌ها را به دست بیاورد و در واقع بهای گزافی پرداخت تا بتواند مسائلش را با امریکا حل و فصل کند، اما در عمل کودتا نشان داد امریکایی‌ها اساساً از اردوغان عبور کرده‌اند

 

۳٫

امریکایی‌ها کلاً سیاست تضعیف کشورهای اسلامی را توأمان در برنامه خود دارند. به هر حال ترکیه یک کشور مسلمان نسبتاً صنعتی با جمعیت بالا و سابقه تمدنی طولانی است. بنابراین امریکایی‌ها اساساً یک ترکیه بزرگ قدرتمند دارای دیدگاه سیاسی آینده‌نگر و بلندپروازانه را نمی‌پذیرند. کما اینکه هیچ کشور اسلامی دیگری را هم نمی‌پذیرند.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *