جهاد در قرآن (۲)

(تفسیر ایات جهاد)
حجه اسلام و المسلیمن طاهری خرم آبادی
نماینده امام درسپاه پاسداران انقلاب اسلامی
-۲               
توبه ۴۲
ترجمه: کوچ کنید چه دشوار باشد و چه آسان و جهادکنید با مالها و جانهای خود در را ه خدا، این بهتر است برای شما اگر آگاه باشید.
لغات آیه :خفافاً و ثقالاً جمع خفیف و ثقیل است و این دو حال هستند از نفر، یعنی کوچ کنید درحالی که این نفرو حرکت برشما سنگین و دشوار است یا سهل وآسان.
دشواری و سنگینی جهاد یا به جهت علاقه ها وتعلق خاطرهایی است که آدمی به زندگی مادی دارد و یا مشکلاتی است که در جهاد، تهیه ی مقدمات آن است.
بنابراین تفسیری که بعضی از مفسرین از آیه نموده اند و خفافاً و ثقالاً ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تفسیر به مصداق و مورد است و معنی آیه اختصاص به سنگینی از جهت خاصی ندارد، بلکه هر نوع دشواری و مشکلی راشامل می باشدچه از نظرروحی و چه ازنظر جسمی، وخلاصه ی آیه این است که د ر هر صورت چه دشوار باشد و چه آسان، جهاد در راه خدا را با مال وجان انجام دهید.
بعد ازاین ایه توبیخ و سرزنش کسانی که ازرفتن به تبوک برای جهاد با رومی ها خودداری نمودند شروع می شود و در ضمن آیات زیادی به انگیزه های آنان و پیامد این عمل اشاره شده است.اینان سه گروه بودند:
۱-گروه منافقین که به علت دوری راه و گرمای شدید و کمبود مواد غذایی و یا برای توطئه علیه حکومت اسلام از رفتن به جنگ خود داری کردند که بیشتر منظور آنان توطئه درغیاب پیامبر(ص) بود، و داستان مسجد ضرار که در سوره ی توبه مطرح گردیده است و روابطی که با ابوعامر فراری داشتندشاهد برآن است وبه همین خاطرپیعمبر(ص) علی(ع) را درمدینه ؟؟؟؟؟ تا ازخطری که ازناحیه ی منافقین ؟؟؟؟؟؟؟جانب اسلام را تهدید می نمودجلو گیری نماید.منافقین برای این که موجبات حرکت علی (ع) را فراهم سازند، به شایعه سازی پرداختندو چنین وانمود کردند که علی (ع) به واسطه ی گرمی و دوری راه و مشکلات سفر ازرفتن به جهاد خود داری نموده است، ولی پیامبر (ص) پس از اطلاع از این شایعه جمله ی معروف «انت منی به منزله هارون من موسی » را فرمود، یعنی نسبت تو با من مانند نسبتی است که هارون برادر موسی با او داشت و همانگونه که او خلیفه و جانشین موسی بود تو نیز جانشین من هستی.
۲-گروه دوم آنها که فقط بواسطه منافع مادی و یا ترس از دشمن و ابرقدرتی چون روم که حدود چهل هزار نفر در مرز سوریه و حجاز درنزدیک دژ محکمی بنام «تبوک» مستقر ساخته بود از جهاد خودداری نمودندو با بهانه جویی های بچه گانه و عذرهای بدتر از گناه از قبیل این که می ترسیم با برخورد با زنهای زیبا ی رومی درگمراهی قرار گیریم از شرکت و همگامی بامسلمین سرباز زدند.
۳-چند نفری هم بودند که به پیامبر (ص) وعده دادندکه پس از جمع کردن محصول خود به لشکراسلام ملحق می شوند، ولی در نتیجه ی مسامحه موفق نشدند.اینان افرادی مسلمان بودند، ولی مسلمانانی مسامحه کارو سود جو، ولذا پس از مراجعت ازتبوک با فرمان پیامبر (ص) مسلمانان با آنها قطع رابطه نمودند و با این عمل آنها را تنبیه ساختندو درنتیجه به درگاه خداوند رفته و به توبه پرداختند، توبه ی انها پذیرفته ی درگاه الهی گردید و به آغوش اسلام و مسلمین بازگشتند.
جهت این که این گروه را پیغمبر (ص) تنبیه نمود شاید این باشد که فرق است بین کسانی که توطئه می کنند و با اساس اسلام و کیان مسلمین به مبارزه برخاسته اند و یا غیر مؤمن بجهاد و مبانی اسلامی هستند و ریشه های اعتقادی آنها متزلزل است و قابلیت اصلاح ندارند، با کسانی که ریشه های اعتقادی پا برجایی داشته، ولی براثر هوی و هوس ها راه انحراف راگرفته وقابل اصلاح هستند، لذا باید جامعه ی اسلامی به اصلاح این گروه بپردازد و نگذارد که به مسیر انحرافی خود ادامه دهند.داستان این سه گروه و پاره ای از اوصاف منافقین و کارشکنی آنها دراین سوره تا آیات ۸۳ بررسی شده است.
علاقه های مادی مهمترین مانع ازجهاد و علاقه ی بخدا مهمترین عامل محرک
                                 
توبه ۲۴
دراین آیه اصول علاقه ها و گرایشهای مادی که مانع از جهاد و فداکاری می شود بیان شده است و آنها عبارتند از:
۱-علاقه به پدران
۲-فرزندان
۳- برادران
۴-همسران
۵-فامیل وعشیره
که این پنج نوع را می توان از نوع علاقه های طبیعی برشمردچه این که فرزند جزیی ازپدرو مادر و برادران شاخه هایی از یک اصل واحد می باشدو قهرا علاقه های متقابلی که بین پدرو فرزند و برادر وجود دارد ازا ین اصل طبیعی سرچشمه می گیرد.
علاقه ی به همسر نیز از غرائز جنسی نشات می گیرد، علاوه براین که او را مایه ی آرامش و سکون خود می یابدو فامیل وقبیله هم براثر قرابت و نزدیکی و برگشتن همه به یک اصل و ریشه واحد یک نوع علاقه بین آنان وجود دارد که در قرآن هم از قرابت و خویشاوندی به رحیمیت و ارحام تعبیر شده است . این تعبیر کنایه از آن است که همه بیک اصل و ریشه برمی گردند و ازیک رحم سرچشمه می گیرند.
اموال بدست آمده و تجارت ومسکن هم از اموری است که هر انسانی بجهت رفاه و آسایش و یا وسیله ای برای لذتهای حیوانی به آنها علاقه مند است و آنها را به عنوان و سیله و مقدمه برای مطلوب و محبوب دیگری که خود و لذات حیوانی است میخواهد.ولی منشا و ریشه همه ی این گرایشها و علاقه ها علاقه ای است که آدم بخود و کمال خود دارد.انسان خود خواه و کمال دوست است و علاقه های دیگر همه از این غریزه نشات می گیرد.
پدر، مادر،فرزند،برادر، فامیل را از آن جهت دوست دارد که از خود میداند و از وجود آنان لذت می برد.همسر رانیز برای آسایش و وسیله ای برای ارضا غریزه ی خود می یابد، مال و تجاره و منزل و سایر وسائل رفاهی و مادی برای بهره برداری به نفع خویش محبوب و مطلوب است، پس اصل و محور همه علاقه ها خویشتن گرایی و کمال یابی است که در هر انسانی نهفته است.
مسائل معنوی هم چون علم، فضایل اخلاقی، نوع دوستی،عواطف انسانی و… همه وهمه برگشتش به علاقه ایست که به خویش دارد و کمالی که برای خود می خواهد.چیزی که هست مردم درتشخیص کمال و سعادت دچاراختلاف نظر می شوند، یکی کمال را درلذات گرایی می داند، دیگری درعلم و اخلاق و خدمت به جامعه و یا قرب بخداو حق که محور اصلی و اساسی اخلاق است و همچنین …
اینها اصول علاقه هایی است که مانع از جهاد می شود، زیرا جهاد از خود گذشتگی می خواهد و صرفنظر ازهمه ی این لذتها و علاقه ها باید بشود تابتواند جهاد کند.البته نحوه و شکل جلوگیری این امور از جهاد تفاوت می کند.گاهی ممکن است فردی از زن، فرزند، پدر، مادر خود نتواند دل بکند و به میدان نبرد که احتمال خطر و کشته شدن در آن هست برود، ویا آن قدر به زندگی علاقه دارد که نمی تواند تصور جهاد را بنماید.و در پاره ای از موارد ممکن است فرزند یا پدر و یا دیگر ازخویشاوندان رودرروی او قرار گیرند، چنانکه درشأن نزول آیه گفته شده است که بعضی از مسلمانها کراهت داشتندکه با پدران و یا فرزندان و فامیل خود درجنگها روبرو شوند و در نتیجه از شرکت در جنگ به همین جهت ناراحت بودند.
و هم چنین اساسا جنگ موجب رکود بازارو اقتصاد کشورمی شود و خسارات مالی فراوانی ببار می آورد و درزمان نزول آیه از دو نظر ضربه ی اقتصادی بجنگ جویان وارد می شد یکی از جهت تعطیل شدن کسب و تجارت درایام نبرد، و دیگر از جهت روابط اقتصادی که براثر درگیری پدید می آید، همان گونه که در مورد اعلان برائت ازمشرکین و ممنوعیت ورود آنان به مسجدالحرام و یا مکه خسارتهای مالی به مردم مسلمان مکه وارد گردید.
ویا نظیر مسائلی که در انقلاب اسلامی ایران پدید آمد که به محاصره ی اقتصادی ازطرف ابرقدرتها و هم پیمانان آنان کشید، یا آنکه جنگ تحمیلی عراق خسارتهای فراوانی بوجود آورد و اساساً جنگ کمبودها و ضررو زیانهای مالی و اقتصادی فراوانی بدنبال داردو حتی آنها که در جبهه ی جنگ نیستنداز این ضرر و زیان در امان نخواهند بود.درهرحال بگونه های مختلفی این علاقه ها دست و پاگیر انسان می شودوقیافه ی جنگ را در نظرها هولناک و مخوف می سازد، و انسان باید از خود گذشته تا به همه ی این امور پشت پا زندو درراه خدا قدم بردارد، گرچه با دید دیگری انسان مجاهد نیز از خود نمی گذرد، بلکه از غیر خود چشم می پوشد و خود واقعی خویش را می یابدو کمال حقیقی و لذتهای دائمی را بر آنچه و هم وخیال است ترجیح می دهد و به میدان نبرد می رود اونیز برای خود و نیل به لقا خدا که کمال مطلق و مطلوب حقیقی است وارد صحنه کارزار میشود وگذشتش ازلذائذ زود گذر وفانی است نه لذتهای واقعی وابدی.
یعنی علاقه به زن و فرزند و طلا ونقره و چهارپایان و کشاورزی برای انسان جلوه داده شده است وگرایش و میل طبیعی درانسان نسبت به این امور پدید آمده است، ولی همه اینها لذتهای زندگی دنیا و مادی است و حسن عاقبت درنزد خداوند است،و در مورد همسر می فرمایدوقرار داد بین شما(یعنی زن ومر د) دوستی و رحمت را.بنابراین آنچه مطلوب است برتری علاقه به خدا ورسول و جهاداست برعلاقه های دیگر، و توجه به این که این علائق مانع ازحرکت بسوی «الله» نشود و انسان را در محصوره ی ماده و مادیات متوقف نسازدو درمقام تضاد بین خدا و غیر خدا، خدارا مقدم دارد،و لحن قرآن دراین آیه ان است که مسلمان باید علاقه و گرایشش بخدا و رسول بیشتر باشد، و غیراز این خلاف انتظار ازیک انسان با ایمان است، وبراین مطلب عقل و فطرت سلیم هم گواهی می دهد.
بیان مطلب: همانطورکه توضیح داده شد اساس و منشا همه محبتها و علاقه ها حب و علاقه ایست که آدمی به کمال خود دارد و اگر انسان به این حقیقت توجه کند و باور کند که کمال مطلق خداونداست و کمال انسان در پرتو ارتباط و قرب به او است و همه کمالات مادی و معنوی منهای اوفانی و باطل است، خواه ناخواه علاقه ی انسان به خدا بیش از هرچیز دیگر خواهد شد،زیرا می‌داند تنها با نزدیک شدن بخداوند و گونه خدایی پیداکردن به مطلوب و کمال واقعی می‌رسد، پس او و هرچه به او بستگی دارد محبوب انسان می گردد.
فرزندی که به پدرو مادر علاقه مند است،چون هستی خود را از آن دو می بینداگر این حقیقت را درک کند که هستی او و پدرو همه‌ی هستها پرتویی از هستی حق است قهرا علاقه بخدا را برعلاقه به پدر ومادر و فرزند مقدم می دارد.
انسان موحد آن انسانی است که همه چیز را ظل و سایه حق متعال می بیند و خود را فانی فی الله می یابد وبه حدی ممکن است برسد که خویشتن را هم فراموش نماید و تنها و تنها اورا ببیند وبه او دل بنددو نه چیز دیگر.
    
بقره ۱۶۵
آنها که ایمان آورده اند شدید تراست علاقه ی آنان بخداوند از دیگران.
درکتاب وسائل الشیعه باب امربه معروف و نهی از منکر روایات زیادی درزمینه حب فی الله و بغض فی الله، یعنی دوستی برای خدا و دشمنی برای او از معصومین وارد شده است که یکی از آن روایات این است:
عن ابی عبدالله(ع) قال: من احب لله و ابغض لله و اعطی لله فهو ممن کمل ایمانه
یعنی: کسی که دوست دارد برای خداو دشمن دارد برای او و می بخشد برای او از جمله کسانی است که ایمانش کامل گردیده است .
وباید توجه داشت که علاقه به رسول خدا و جهاد در راه خدا که در این آیه مطرح شده است و هم چنین علاقه به اولیا خدا و ائمه معصومین نیزبرای خدا و یک نوع علاقه بخداوند است، زیرا اینها انسانهای کامل وبزرگی هستند که بواسطه قرب ونزدیکی که به حق دارند مورد علاقه و محبت قرار می گیرند.
ادامه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *