شهوات و مذمّت آن از دیدگاه قرآن و احادیث

حجت‌الاسلام محمد علی محمدی
درآمد
شهوت‌پرستی یکی از مشکلات و رزایل اخلاقی است که می‌تواند دامنگیر فرد و جامعه شده و باعث نابودی شود. امروزه با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی از سویی و سیاست‌های استعماری شیطان بزرگ و دیگر غارتگران اقتصادی و فرهنگی، شهوت‌پرستی به یکی از بلاهای بزرگ قرن تبدیل شده و بر همه اندیشوران بایسته است که با نگاهی به مسئله و معضل یاد شده، پس از تبیین مشکل یاد شده، راه‌حل‌های دینی برای برون رفت را جستجو و عرضه کنند. در این مقاله برآنیم تا پس از تبیین و توضیح شهوت پرستی و مشکلاتی که می‌تواند برای فرد و جامعه ایجاد کند، روش‌های اسلام برای حل مشکل را واگویه کنیم.
۱ـ مفهوم شناسی
شهوات، جمع شهوت و برخی از واژه‌های مرتبط با شهوت در قرآن عبارتند از: عفت، نفس (نفس اماره)، هوا،(۱) (اتباع هوا) و طغیان.
شهوت در فارسی به معنای آرزو، میل، رغبت، اشتیاق، خواهش، شوق نفس در حصول لذت و منفعت و توقان نفس به امور مستلذه آمده است.(۲)
شهوت در زبان عربی به معنای اشتیاق نفس به چیزی و رغبت به آن است. به عنوان نمونه، شَهِیَ الشی‏ءَ به معنای دوست داشتن و رغبت کردن به چیزی است و آیه شریفه: «وَ حِیلَ بَینَهُم وَ بَینَ ما یَشتَهُونَ‏»؛(۳) یعنی بین آنها و آنچه بدان رغبت داشتند فاصله افتاد.(۴) به مشتهیات، یعنی چیزی که میل وشهوت به آن تعلق می‌گیرد نیز شهوت گفته می‌شود. چنانکه در آیه شریفه: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ…»(۵) مقصود از «شهوات»، مشتهیات است(۶) و از باب مبالغه، به جای حب المشتهیات، حب الشهوات آمده است.
راغب معتقد است که اصل کلمه‌ی شهوت، گرایش و میل نفس به چیزی که انسان می‌خواهد است. این امر در دنیا دو نوع است: ۱- تمایل کاذب ۲- تمایل صادق. میل صادق چیزى است که اگر برآورده نشود کار بدن بدون آن مختلّ مى‏شود مثل اشتها به غذا هنگام گرسنگى. تمایل و شهوت کاذب چیزی است که بدون آن، کار بدن مختل نمى‏شود. گاه به چیزهای خواسته شده و گاه به نیرویی که نفس با آن، به چیزی اشتها پیدا می‌کند نیز شهوت گفته می‌شود.(۷)
شهوت در قرآن به هر دو معنای مثبت و منفی آن آمده است.(۸) واژه یاد شده و مشتقات آن، در قرآن مجید، سیزده مورد به کار رفته که شش مورد آن دارای مفهوم مثبت و هفت مورد آن دارای مفهوم منفی است.(۹) به باور راغب، آیه: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوات(۱۰) ممکن است اشاره به تمایل صادق و کاذب باشد. در آیه: اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ(۱۱) به تمایلات کاذب نفسانى‏ اشاره دارد ولی آیه: وَ لَکُمْ فِیها ما تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ(۱۲) درباره صفت بهشت و نشانه تمایلات مثبت است.(۱۳)
۲ـ اقسام شهوت
آدمی به طور طبیعی و غریزی به شهوات علاقه دارد؛ و در روایات نیز به این نکته اشاره شده است. از همین روست که قرآن کریم شهوت‌ها را زینت برای نفس دانسته و می‌فرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ».(۱۴) شهوات را به اعتبارات مختلف می‌توان به تقسیمات متفاوتی تقسیم کرد. در یک تقسیم آن را به شهوت جنسی، شهوت به مال و فرزندان، شهوت خلود و ثروت، شهوت ریاست و فخر تقسیم کرده‌اند.(۱۵) با توجه به روایت منقول از پیامبر، می‌توان شهوت را به شهوت ظاهری و شهوت مخفی نیز تقسیم کرد؛ زیرا آن حضرت فرمود: «بیشترین چیزی که از آن برشما می‌ترسم ربا و شهوت خفیه است»(۱۶) و برابر روایت دیگری، ربا و شهوت خفیه است.(۱۷) به هر روی مهمترین اقسام شهوت که در قرآن از آن یادشده عبارت است از:
الف) شهوت جنسى‏
اولین و مهمترین قسم شهوت، شهوت جنسی است. در غالب موارد، وقتی کلمه شهوت، مطلق و بدون پیشوند یا پسوندی به کار می‌رود، شهوت جنسی از آن متبادر است و برخی از لغت‌دانان نیز، اصطلاح شهوت را میل جنسی معنا کرده‌اند(۱۸) چنانکه واژه‌های شهوت‌رانی، شهوت‌انگیزی و شهوت کردن، همگی به معنای شهوت جنسی است.(۱۹)
اصل وجود غریزه شهوت در آدمی ناپسند نیست. قرآن کریم نیز در موارد فراوانی از وجود غریزه جنسی در همه انسان‌ها سخن گفته است، به عنوان نمونه در سوره بقره می‌فرماید: أُحِلَّ لَکُم لَیلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‏ نِسائِکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُم فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ‏ … وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها ….؛ آمیزش جنسى با همسرانتان در شبِ روزهایى که روزه مى‏گیرید حلال است. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند مى‏دانست که شما به خود خیانت مى‏کردید (و این کارِ ممنوع را انجام مى‏دادید) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب نمایید!… و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداخته‏اید، با زنان آمیزش نکنید! این مرزهاى الهى است پس به آن نزدیک نشوید!(۲۰)
از نگاه قرآن کریم، غریزه جنسی به انسان و حیوان اختصاص نداشته بلکه جنیان نیز قوه و غریزه شهوت دارند. به خاطر وجود غریزه یادشده است که قرآن کریم در دو آیه وقتی از اوصاف بهشتیان سخن می‌گوید، یکی از ویژگی‌های آنان را این مطلب می‌داند که دست هیچ جن و انسی به آنان نرسیده است: فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ.(۲۱) و فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ‏ حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ‏ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ.(۲۲) این آیات بر این مطلب دلالت دارد که جنیان نیز دارای شهوت هستند(۲۳) زیرا «طمث» کنایه از نکاح و جماع است.(۲۴)
به فرموده قرآن کریم، غریزه جنسی در پیامبران نیز وجود دارد. قرآن در مقام پاسخ‏گویى به یهود که پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله را به خاطر ازدواج‌هایش سرزنش مى‏کردند،(۲۵) می‌فرماید: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّه…(۲۶) ما پیش از تو (نیز) رسولانى فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم… .
اولین نمونه تاریخی از پیروی شهوات جنسی که باعث هلاکت بشریت شد، در جریان نزاع فرزندان حضرت آدم رخ داد. برابر برخی از روایات تفسیری که درباره آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده وجود دارد، این اختلاف به خاطر پیروی از شهوت جنسی بود. خداوند در این آیات به داستان دو فرزند آدم اشاره می‌کند که برای خداوند قربانی قرار دادند، ولی تنها از یکی از آن دو قربانی قبول شد. این مطلب باعث شد تا کسی که قربانی او قبول نشده، برادرش را تهدید به مرگ کند: …فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الاَْخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ. برادری که قربانی او قبول شده بود (هابیل)، تأکید کرد که او به برادرکشی روی نخواهد آورد ولی قابیل تهدید خودش را عملی کرد و برادرش را به قتل رساند. برابر روایات تفسیری، علت برادرکشی آن بود که قابیل، دوست داشت با همزاد خودش ازدواج کند، ولی حضرت آدم، به دستور خداوند، همزادش را برای همسری ‌هابیل برگزیده بود. این مطلب باعث کینه قابیل شد و دست به کشتن برادر دراز کرد.
نمونه دیگر از افرادی که شهوت جنسی آنان را از پای در آورد، قوم لوط بود. خداوند در این باره می‌فرماید: وَ لُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفَاحِشَهَ مَا سَبَقَکُم بهَِا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَلَمِینَ*إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شهَْوَهً مِّن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ(۲۷) و (به خاطر آورید) لوط را، هنگامى که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتى را انجام مى‏دهید که هیچ‌یک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟! آیا شما از روى شهوت به سراغ مردان مى‏روید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفى) هستید!
قوم لوط به جای اینکه از فساد یاد شده و پیروی از شهوت باطل باز ایستند، تصمیم گرفتند که به خاطر پاکدامنی لوط و یارانش، آنان را از شهر بیرون کنند، در نتیجه خداوند او و خاندانش را رهایى بخشید جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود. در این هنگام خداوند بارانى (از سنگ) بر آنها فرستاد و آنها را درهم کوبید و نابود ساخت.(۲۸)
به فرموده قرآن، شهوت‌دوستی، برای انسان زینت‌گری شده و اولین مصداق شهوات یاد شده شهوت جنسی است: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ…(۲۹) در اینکه فاعل زینت‏گرى در جمله: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ» خدا یا شیطان یا نفس و… است، بین مفسران اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از مفسران پس از ذکر احتمالاتی که در جمله وجود دارد، از انتخاب یک نظریه صرف‌نظر کرده‌اند(۳۰) برخی معتقدند زینت‌گر این شهوات خداوند است.(۳۱) برخی همانند ابوعلی(۳۲) بین شهوات پسندیده و ناپسند تفاوت قائل شده و معتقدند شهوات ناپسند را شیطان یا نفس یا دنیا زینت جلوه می‌دهد و شهوات پسندیده را خداوند زینت‌پردازی می‌کند،(۳۳) ولی برخی از مفسران معتقدند خداوند مزیِّن است.(۳۴) برخی از مفسران، از جمله علامه طباطبایی معتقدند آنکه شهوات را برای انسان زینت می‌دهد خداوند نیست بلکه شیطان یا نفس است. علامه پس از نقد نظریات پیشین در مقام استدلال برای سخن خودش به چند نکته اشاره می‌کند: یکی اینکه آیه شریفه در مقام ذم کافران به خاطر رفتارهای انحرافی و اعتماد به اموال واولاد است و چنین زینت‏گرى لایق به ساحت مقدس خدا نیست. نکته دوم اینکه اگر این زینت‏گرى کار خداى تعالى باشد، جا داشت تعبیر فرماید: «زین للانسان حب الشهوات» و یا بفرماید: «زین لبنى آدم»، »نه زین للناس»؛ زیرا عرب این کلمه را بیشتر در مواردى استعمال مى‏کند که مى‏خواهد امتیازها را لغو و یا کسى را تحقیرکند. نکته دیگر اینکه امورى که خداى تعالى به عنوان نمونه و مصداق براى این شهوات برشمرده، با مسئله تزیین فطرى نمى‏سازد، زیرا اگر منظور این بود جا داشت به جاى کلمه «نساء- زنان» تعبیرى آورد که معناى مطلق زوجیت را برساند و نیز به جاى لفظ «بنین» کلمه «اولاد» و به جاى لفظ «قناطیر مقنطره» لفظ «اموال» را به یاد بیاورد، براى اینکه علاقه فطرى و طبیعى به همسر همانطور که در مردان نسبت به زنان هست، در زنان نیز نسبت به‏ مردان هست. نکته چهارم: اینکه نسبت داشتن تزیین به خداى سبحان با آخر آیه که مى‏فرماید: «ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاِه الدُّنْیا… نمى‏سازد، زیرا ظاهر این کلام این است که مى‏خواهد مردم را از شهوات دنیایى منصرف کند.(۳۵)
ب) شهوت عاطفی
نوعی دیگر از مشتهیات و چیزهای مورد علاقه که در قرآن از آن سخن رفته،علاقه به فرزندان است. خداوند در دو آیه از پسران به عنوان مشتهیات یاد کرده است. مورد اول درباره کافرانی است که به پندار خام خودشان، پسران را برای خودشان و دختران را برای خداوند قرآر می‌دادند چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ؛(۳۶) که مقصود از «ما یشتهون» پسران است.(۳۷)
در آیه چهاردهم سوره آل‌عمران نیز از پسران به عنوان یکی از مصادیق مشتهیات یاد شده است. در آیه یاد شده، پس از یادآوری این نکته که دوست داشتن شهوات برای آدمی زینت‌گری شده، دومین مصداق از شهوت‌ها را پسران دانسته می‌فرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ…».(۳۸)
برخی از مفسران معتقدند مقصود از بنین در این آیه، هم فرزندان بلاواسطه هستند که در فارسى به کلمه «پسر» ترجمه مى‏شود و هم فرزندان باواسطه که در فارسی از آنان به کلمه «نوه»، «نتیجه»، «نبیره» تعبیر مى‏شود.(۳۹)
به این پرسش که «دوست داشتن فرزند اختصاص به پسران ندارد و مردم، پسران و دختران خود را دوست دارند، پس چرا در آیه شریفه به جای فرزندان از پسران سخن گفته است؟» مفسران به چند نکته اشاره کرده‌اند از جمله:
۱ـ در صورتی آوردن لفظ اولاد از پسران شایسته‌تر بود که آیه در مقام بیان حب فطری باشد، ولی آیه در مقام بیان حب فطری نیست، بلکه در مقام بیانِ شیفتگی‌های مردم به دنیا و مشتهیات آن است و بعضى از شهوت‌پرستان دوست‌دار فرزند پسرند، چون مى‏خواهند با داشتن پسران زیاد نیرومندتر از دیگران باشند،(۴۰) و اینگونه علاقه‏ها نوعاً در بین بادیه‌نشینان و مختص به پسران است، نه دختران. برخی از مفسران این پاسخ را نقد کرده‌اند.(۴۱)
۲ـ هر چند آیه در مقام بیان علاقه فطری انسان به مشتهیات یاد شده است و خداوند این امور را برای انسان زینت داده؛ ولی ذکر پسران به جای فرزندان، به خاطر بیان افراد شناخته‌شده‌تر و قوی‌تر است. علامه طباطبایی پس از ذکر این پاسخ آن را رد می‌کند.(۴۲)
ج) شهوت مالى‏
قرآن کریم از شهوت مالی نیز سخن گفته است از جمله در سوره علق می‌فرماید: کَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ أَنْ رَآهُ استَغنى(۴۳)‏ آدمى به سرکشى و طغیان می‌گراید وقتى خود را غنى و بى‏نیاز مى‏بیند. شهوت به معنای توقان نفس به امور مستلذه(۴۴) و طغیان نیز همین معنا را می‌دهد. در تفسیر علی بن ابراهیم، آیات یاد شده اینگونه تفسیر شده که آدمی وقتی بی‌نیاز شود، کفر می‌ورزد و منکر می‌شود.(۴۵)
قرآن کریم در آیه ۱۴ سوره آل عمران، برخی از مصادیق شهوات مالی را اینگونه تبیین می‌کند: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ… وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّه و… محبّت شهوت‌ها، از… و اموال هنگفت از طلا و نقره و… در نظر مردم، زینت‌گری شده است.
آیه شریفه یاد شده، درصدد بیان این مطلب است که آدمی سخت شیفته مال و در بند آن است، چنانکه می‌فرماید «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ »(۴۶) و می‌فرماید «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا»(۴۷) حضرت علی«ع» نیز دارایى و ثروت را مایه اصلى شهوات دانسته، می‌فرماید: الْمَالُ مَادَّهُ الشَّهَوَاتِ‏(۴۸) و در روایت پیامبر«ص» نیز بر مطلب یاد شده تأکید شده است: «لو کان لابن آدم و ادیان من مال‌ لا بتغی ثالثا و لا یـملأ جـوف ابن آدم الا التراب و یتوب الله علی من تـاب».(۴۹)
اینکه در آیه یاد شده از بین همه اموال از طلا و نقره یاد شده بدان جهت است که طلا و نقره ثمن و قیمت همه اشیاء است و مالک این دو همانند مالک همه چیزاست.(۵۰)
یکی دیگر از مصادیق شهوت مالی که در آیه ۱۴ سوره آل‌عمران از آن سخن گفته است، «الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَه» است. خیل به معنای اسب است و در تفسیر مسومه، چهار نظریه وجود دارد،(۵۱) و تفسیر مشهور آن «نشان دار» است.(۵۲) چون اسب‌هاى قیمتى را به خصوص اسب‌هاى نجیب عربى را داغ و نشان می‌گذاشتند بلکه بعضى از آنها قباله داشتند که از چه نژادى هستند.(۵۳) نشان داشتن اسب‌ها یا به خاطر برازندگى اندام و مشخص بودن چهره و یا به خاطر تعلیم و تربیت آنها و آمادگى براى سوارى در میدان جنگ است.(۵۴)
این اسب‌ها نه تنها در گذشته بلکه هم‌اکنون نیز برای غالب افراد، دلپذیر و مورد اشتها هستند. مسابقات اسب‌دوانی که همه ساله انجام شده و اسبانی که برای این کار تربیت شده و ثروتمندانی که بخشی از ثروت خود را برای خرید، فروش وتربیت این اسب‌ها قرار داده‌اند، همگی شاهدی بر مطلب فوق است. وانگهی، اسب کنایه از وسیله نقلیه است(۵۵) که امروزه تفاخر به وسیله نقلیه و اشتهایی که برای تهیه بهترین وسایل وجود دارد مشهود است.
د) شهوت مقام
یکی دیگر از مصادیق شهوت که در قرآن کریم از آن سخن گفته شده، شهوت مقام و به تعبیر برخی از مفسران، «شهوت ریاست‏» یا جاه‌طلبی است(۵۶) و برخی از مصادیق شهوت همانند: اسبان نشان‌دار، چهارپایان و کشتزارها که در آیه ۱۴سوره آل‌عمران از آن سخن به میان آمده، بر این نوع از شهوت نیز تطبیق شده است.(۵۷)
چند آیه قرآن کریم، از شهوت مقامی یا جاه‌طلبی سخن گفته است.
۱ـ در ماجرای سامری که در سوره طه از آیه ۸۵ تا ۹۸ آمده است استفاده می‌شود که مسأله جاه‌طلبی او سبب گمراهی خودش و گمراهی گروه کثیری از بنی‌اسرائیل و بر باد رفتن جمع عظیمی از آنها شد. سامری می‌خواست که از این طریق به جاه و مقامی برسد، ولی خداوند چنان مجازاتی در این جهان برای او قرار داد که او را کاملًا منزوی و از جامعه مطرود کرد و آنگونه که قرآن می‌گوید موسی به او گفت: «برو (و از میان مردم دور شو و با کسی تماس نگیر) و بهره تو در مدت حیاتت این است که هر کس به تو نزدیک شود، خواهی گفت: با من تماس نگیر».(۶۰)
۲ـ نمونه دیگری از جاه‌طلبی و شهوت مقامی که در قرآن از آن سخن گفته، جریان فرعون است. فرعون در میان قوم خود ندا داد: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمی‌بینید؟! به یقین من از این مرد که از طبقه پستی است و هرگز نمی‌تواند فصیح سخن بگوید برترم!(۶۱) ولی سرانجام این جاه طلبی نیز هلاکت بود.
۳ـ قارون یکی دیگر از نمونه‌های بارز جاه‌طلبی بنی‌اسرائیل بود، همان صفت زشتی که سرانجام او را بدبخت و بیچاره نمود و به قعر زمین فرستاد! و قرآن کریم داستان آن را در آیات ۷۶ تا ۸۳ از سوره قصص بیان کرده است. قرآن کریم، پس از بیان جریان قارون و جاه‌طلبی او، به عنوان یک دستور کلی می‌فرماید: «آن سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می‌دهیم که قصد برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهِ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لایُریُدونَ عُلُوّاً فِی الْارْضِ وَ لافَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ.» آری عاقبت جاه‌طلبان مستکبر همان عاقبت قارون است که همه چیز خود را بر سر جاه‌طلبی و استکبار گذاشت و خشم خدا او را گرفت و به زندگی ننگینش پایان داد و برای همیشه مورد لعن و نفرین واقع گشت.
شهوت ریاست از هر شهوت دیگر شدیدتر و ضرر آن بیشتر است. به گونه‌ای که به فرموده پیامبر اکرم«ص»، تباهی شهوت مقامی از فسادِ دو گرگ درنده‌ای که در آغل گوسفندان رها شوند، بیشتر است.(۶۲)
ذ)شهوت طعام
بسیاری از مفسران، از «شهوت غذایی» سخن گفته‌اند. این نوع از شهوت نیز اگر کنترل نشود برای انسان ضررهای جبران ناپذیری به دنبال دارد. برخی از مفسران معتقدند بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است، همان بود که آدم و حوّا را از بهشت اخراج کرد. شکم سرچشمه شهوات و منشأ دردها و آفات است؛ زیرا حتّی شهوت جنسی نیز پیرو آن است و به دنبال این دو، شهوت در جمع‌آوری مال و مقام است که وسیله‌ای برای سفره‌های رنگین‌تر و زنان بیشتر محسوب می‌شود و به دنبال آنها، تنازع در دسترسی به مال و مقام و کشمکش‌ها به وجود می‌آید و آفت ریا و خودنمایی و تفاخر و تکاثر و خودبرتربینی از آن متولّد می‌گردد؛ سپس این امور عاملی برای حسد، کینه، عداوت و دشمنی می‌شود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلم‌ها و منکرات و فحشا می‌کشاند…(۶۳)
۳ـ اعتدال در شهوات
دانشمندان علم اخلاق معتقدند آدمی دارای قوای فراوانی است که از بین این قوا، چهار قوه به ریاست روح مدیریت بدن را عهده دارند که عبارتند از: «عقل»، «شهوت»، «غضب» و «وهم».
شأن قوه عقلیه و وهمیه، ادراک امور و شان قوه غضبیه و شهویه تحریک بدن است. ازآنجا که شهوت، یکی از قوای انسانی است، انسان در مقابل این قوه و غریزه، یکى از سه راه را مى‏تواند برگزیند: یا از هر طریقى شهوت خود را ارضا کند (افراط) یا آن را سرکوب کند (تفریط) یا به صورت متعادل و مشروع در ارضاى آن گام بردارد. راه نخست، که گاه از آن به شهوت‌پرستی نیز یاد می‌شود، مخالف عقل، شرع و به نوعى مخالف نظام تکوین و طبیعت است؛ زیرا در غالب جانوران و پرندگان و حتى حشرات دیده مى‏شود که در آمیزش به فرد گزینش شده‏اى از جنس مخالف بسنده مى‏کنند و به نوعى تشکیل خانواده مى‏دهند و جنس نر، از ورود بیگانه به حریم خویش غیرت نشان مى‏دهد و جنس ماده، سراغ غیر جفت خود نمى‏رود.
از نگاه اسلام، در عین حال که سرکوبی کامل قوه شهویه ناپسند است، رها کردن آن نیز باعث فرو غلطیدن انسان در مهالک و نابودی او خواهد شد. از نگاه دانشمندان مسلمان قوه شهویه باید تهذیب شود و از تهذیب قوه شهویه، خلق «عفت» پیدا مى‌شود. عفت یعنی اطاعت قوه شهویه از قوه عاقله و سرکشى نکردن از امر و نهى عاقله که نتیجه‌اش خلاصی از بند شهوات و هوس‌هاست….در برابر عفت دو چیز قرار دارد یکى «شره» که به معنای غرق شدن در لذت‌های جسمی، بدون توجه به حکم عقل و شرع است و دیگرى «خمود» به معنای کشتن قوه شهوت و پرهیز از چیزهایی که براى حفظ بدن یا بقاء نسل ضرورى است و این تفریط است.
رسول خدا«ص» در تفسیر آیه «وَ أَمَّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفسَ عَنِ الهَوى‏»(۶۴) فرمود: کسى که برایش فحشاء و شهوتى پیش آید و بخاطر ترس از خدا از آنها پرهیز کند، خداوند آتش را بر او حرام کرده و از فاجعه بزرگ (عذاب قیامت) ایمن مى‏دارد و وعده‏اى که براى او در کتاب خود داده تحقق مى‏بخشد و آن وعده عبارت است از: «و بر آنکه از پیشگاه پروردگارش بهراسد در بهشت است.»(۶۵)

پی‌نوشت‌ها
۱ـ فرق بین هوی و شهوت این است که هوی از جمله شهوات و همیشه مذموم است، ولی شهوت گاهی ممدوح و گاه مذموم است. (تفسیر روح البیان، ج‏۵، ص: ۳۴۵ )
۲ـ لغت نامه دهخدا، ذیل واژه.
۳ـ سبأ، ۵۴٫
۴ـ لسان العرب، ج‏۱۴، ص ۴۴۵إعراب القرآن، نحاس، ج‏۳، ص ۲۴۳٫
۵ـ آل‏عمران، ۱۴٫
۶ـ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج‏۲، ص ۹۶٫
۷ـ المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۶۸٫
۸ـ اخلاق در قرآن، آیت‌الله مکارم، ص ۲۹۱؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۶۸٫
۹ـ اخلاق در قرآن، آیت‌الله مکارم، ص ۲۹۱٫
۱۰ـ آل‌عمران، ۱۴٫
۱۱ـ مریم، ۵۹٫
۱۲ـ فصّلت، ۳۱٫
۱۳ـ المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۶۸٫
۱۴ـ آل‏عمران، ۱۴٫
۱۵ـ من هدى القرآن، ج‏۱، ص ۵۲۳٫
۱۶ـ احیاء علوم الدین، غزالی، ج۱۰، ص۷۸ (سایت نور). شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۱۹، ص ۱۶۷(سایت نور). مجمع البحرین، ج‏۱، ص ۲۵۳٫
۱۷ـ کافی، ج۵، ص۱۲۴ وسائل‏الشیعه، ج۱۷، ص۸۱ . مستدرک ‏الوسائل، ج۱۳، ص۶۶ بحارالأنوار، ج۷۰، ص۱۵۸٫
۱۸ـ فرهنگ بزرگ سخن، ج۵، ص۴۶۲۵٫
۱۹ـ همان.
۲۰ـ بقره، ۱۸۷٫
۲۱ـ الرحمن، ۵۶٫
۲۲ـ الرحمن، ۷۰ و ۷۲ و ۷۴٫
۲۳ـ زاد المسیر فی علم التفسیر، ج‏۴، ص ۲۱۴٫
۲۴ـ زاد المسیر فی علم التفسیر، ج‏۴، ص: ۲۱۴؛ کشف الأسرار و عده الأبرار، ج‏۹، ص: ۴۲۷؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج‏۹، ص: ۱۹۱٫ واژه «طمث» در اصل به معنای خون حیض و ازاله بکارت است (المفردات فی غریب القرآن، ص ۵۲۴؛ قاموس قرآن، ج‏۴، ص: ۲۳۵)
۲۵ـ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج‏۷، ص ۱۵۹٫
۲۶ـ رعد، ۳۸٫
۲۷ـ اعراف، ۸۰-۸۱٫
۲۸ـ اعراف، ۸۴٫
۲۹ـ آل‏عمران، ۱۴٫
۳۰ـ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۲، ص ۷۱۱؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏۲، ص ۴۱۱؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج‏۳، ص ۵۰٫
۳۱ـ تفسیر نمونه، ج‏۲، ص ۴۵۷، تفسیر أحسن الحدیث، ج‏۲، ص: ۳۳٫ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج‏۵، ص ۵۷٫
۳۲ـ رک: التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏۲، ص ۴۱۱٫
۳۳ـ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏۳، ص ۵۰؛ تبیین القرآن، ص ۶۲، روض‌الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج‏۴، ص ۲۰۵٫
۳۴ـ زبده التفاسیر، ج‏۱، ص ۴۵۷؛ سواطع الإلهام فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص ۲۷۴؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج‏۵، ص ۵۸؛ ۳۵ـ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص ۹۸٫
۳۶ـ نحل، ۵۷٫
۳۷ـ مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن، ج‏۶، ص ۵۶۶٫ البحر المحیط فى التفسیر، ج‏۶، ص۵۴۸٫ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج‏۴، ص۴۹۶٫
۳۸ـ آل‏عمران، ۱۴٫
۳۹ـ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص ۱۰۴٫
۴۰ـ الاخلاق فی‌القرآن، ص۳۴۲٫
۴۱ـ تفسیر من وحی القرآن، ج‏۵، ص ۲۶۳٫
۴۲ـ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص ۱۰۵٫
۴۳ـ علق، ۷-۶٫
۴۴ـ لغت نامه دهخدا، ذیل واژه.
۴۵ـ تفسیر نور الثقلین، ج‏۵، ص ۶۱۰٫
۴۶ـ عادیات، ۸٫
۴۷ـ فجر، ۱۹٫
۴۸ـ نهج‌البلاغه.
۴۹ـ التحریر و التنویر،ج‏۱، ص ۶۴۵٫
۵۰ـ مفاتیح الغیب، ج‏۷، ص: ۱۶۲.
۵۱ـ التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏۲، ص ۴۱۲٫
۵۲ـ تفسیر الکاشف، ج۲، ص۲۰٫ تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۲، ص۱۲۳٫ جامع‌البیان فى تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۳۵٫ روض الجنان و روح‌الجنان فى تفسیرالقرآن، ج۱ ۲۷۰٫ مجمع‌البیان فى تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۱۲٫
۵۳ـ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص ۱۲۶٫
۵۴ـ تفسیر نمونه، ج‏۲، ص ۴۵۹٫
۵۵ـ تفسیر نور، ج‏۲، ص ۲۶٫
۵۶ـ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۲، ص۲۴۷٫
۵۷ـ تفسیر هدایت، ج‏۱، ص ۴۹۰٫
۵۸ـ اخلاق در قرآن، مکارم شیرازی، ج ۳، ص ۱۸٫
۵۹ـ اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۲۲٫
۶۰ـ رک: سوره قصص(۲۸) آیات ۷۶ تا۸۳٫
۶۱ـ زخرف، ۵۲-۵۱٫
۶۲ـ بحارالأنوار، ج‏۷۰ ، ص۱۴۵٫ کافی ج‏۲، ص۲۹۷٫
۶۳- محجه البیضاء، ج۵، ص ۱۴۵٫
۶۴ـ نازعات، ۴۰٫
۶۵ـ تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ج‏۱۵، ص ۲۰۹٫

سوتیترها
۱٫
شهوات را به اعتبارات مختلف می‌توان به تقسیمات متفاوتی تقسیم کرد. در یک تقسیم آن را به شهوت جنسی، شهوت به مال و فرزندان، شهوت خلود و ثروت، شهوت ریاست و فخر تقسیم کرده‌اند
۲٫
اصل وجود غریزه شهوت در آدمی ناپسند نیست. قرآن کریم نیز در موارد فراوانی از وجود غریزه جنسی در همه انسان‌ها سخن گفته است
۳٫
از نگاه اسلام، در عین حال که سرکوبی کامل قوه شهویه ناپسند است، رها کردن آن نیز باعث فرو غلطیدن انسان در مهالک و نابودی او خواهد شد. از نگاه دانشمندان مسلمان قوه شهویه باید تهذیب شود و از تهذیب قوه شهویه، خلق «عفت» پیدا مى‌شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *