سرمقاله

بعد از
عمليات بدر …

بعد از ضربه
محكمی كه رژيم صهيونيستی عراق، طی عمليات بدر و به دنبال آن در عمليات مقابله به
مثل ،از نيرو های اسلام دريافت نمود ، بار ديگر تمام محاسبات و ارزيابی‌ های جهان
استكبار در مورد قدرت و كارائی جمهوری اسلامی درهم ريخت و معجزه ايمان بر تمام
روياها و خيالپردازی های مستكبران خط بطلان كشيد.

نيرو های
اسلام مستحكم ترين و پيچيده ترين خطوط دفاعی تاريخ جنگ ها را برق آسا در هم شكستند
و نيروهای صدّامی را كه مجهّز به مدرنترين سلاح های اهدائی شرق و غرب بودند، در هم
كوبيده و هزاران كيلومتر مربّع را كه می تواند سكوی پرش برای عمليات آينده باشد،
آزاد كردند.

و هزاران
اسير عراقی قبل از آنكه تحت شكنجه ايدئولوژيك ! مجبورشان كنند، با شعار « الموت
للصدّام » پايكوبان ، آزادی‌ خويش را از چنگال صدّام خون آشام جشن گرفتند و به
ديگر ميهمانان جمهوری اسلامی پيوستند . و در همان حال ، يكی از هزاران صحنه شگفت
انگيز كه از دستگاه سانسور استكباری در رفته بود، روی ماه واره رفت و جهان حيرت
زده ، جلوه ای از قدرت ايمان را در فرياد « مرگ بر صدام ، ضد اسلام » يك بسيجی
اسير، در زير ضربات وحشيانه دژخيمان بعث نظاره كرد !

انفجار مهيب
موشك های ايران در قلب بغداد كه نه تنها كاخ صدّام را كه قلب تمام كاخ نشينان شرق
و غرب را نيز به لرزه درآورد، البته نه فقط به خاطر نقش اين سلاح در بهم زدن
موازنه تسليحاتی به نفع ايران و قرار گرفتن بغداد در تيررس اين اسلحه نيرومند،
بلكه بدين جهت كه ابر قدرت ها به عنوان منبع انحصاری اين نوع سلاح ها و اعتماد به
دستگاه های‌ وسيع اطلاعاتی خود يقيين داشتند كه ايران دارای چنين سلاحی نيست ولی
اصابت متوالی موشك ها به قلب بغداد ، موجب اين احتمال‌ شد كه ايران موفق به ساختن
چنين موشك هائی شده و اين تحوّلی بود كه بيش از هر چيز ديگر ، جهان استكبار را
دچار نگرانی و اضطراب كرد.

شكوه و عظمت
بی نظير و شگفت انگيز نمازهای جمعه به ويژه در تهران ، صحنه های خارق العاده ای را
متجلّی ساخت و امّت قهرمان اسلام را ديديم كه چگونه همچون نمازگزاران ظهر عاشورا ،
همزمان در وضعيّت قرمز و شليك توپ های ضدّ هوائی و انفجار بمب منافقين ، در ميان
انبوه جمعيت نمازگزار ، با صلابت و استواری‌ خويش ، صفحه̾ زرينی را در تاريخ اسلام
و جهان به نمايش گذاشتند . و طنين پرخروش « مرگ بر آمريكا » و « جنگ، جنگ تا
پيروزی » شان مؤثرتر از موشك ها لزره بر اندام ابرقدرت ها انداخت و بالاخره حملات
هوائی دشمن كه به منظور خسته كردن مردم  از
جنگ بود ،‌هرچه شديد تر شد ، استواری و پايداری مردم افزون تر و سيل موّاج امّت
حزب الله به سوی‌ جبهه ها خروشان تر گرديد وو…

و بدينسان
امت اسلام يك بار ديگر حماسه ای جاويد آفريد و فصل درخشان ديگر از تاريخ اسلام و
انقلاب رهائی بخش آن در برابر چشمان حيرت زده جهانيان نمودار گرديد.

از سوی ديگر
، شكست مفتضحانه نيروهای مجهّز صدّامی ، آن هم در آن سوی خطوط دفاعی مستحكم و به
هلاكت رسيدن بيش از ده هزار نيروی عراقی و آسيب پذيری و تزلزل شديد رژيم بعثی در
عمليات مقابله به مثل و نقض قوانين بين المللی‌ در كاربرد سلاح های شيميائی و زدن
شهر ها و مردم غير نظامی‌، خفقان و كشتار جنون آميز مسلمانان انقلابی در داخل عراق
كه نمونه فجيعی‌ از آن در به شهادت رساندن ده نفر از خاندان شريف مرحوم آية الله
العظمی حكيم در يك نوبت بود و … يك بار ديگر ضعف و ناتوانی‌ جبهه باطل را در زشت
ترين چهره آن آشكار كرد.

در چنين
شرايطی ،‌ديگر بار استكبار جهانی‌ تمام تلاش خود را در صحنه سياسی و تبليغاتی به
نحو بی سابقه ای‌ برای‌ پوشاندن چهره درخشان اسلام و حماسه های‌ شگفت انگيز امّت
قهرمان ايران و اخفاء تزلزل رژيم عراق به كار گرفت و صدام بزرگترين ! پيروزی‌ و
حماسه̾ تاريخ جنگ را ـ در حالی‌ كه بيش از ده هزار جنازه سربازان عراقی را مخفی‌
كرده بود ـ در بغداد جشن گرفت و خبر آن را در سطح وسيعی در دنيا منعكس كردند.
تلفات ايران را تقريبا بيش از دو برابر كل نيروئی كه وارد عمليات شده بود ! به
شمار آورده و روی آن تبليغ كردند و در همان حال غفلت كردند كه چگونه تبليغ دروغين
درباره اين همه تلفات فرضی و اعلام انهدام پانزده لشكر ايران و نارضايتی‌ مردم از
جنگ را با اعلام خطر صدام در مورد اينكه ايران قصد دارد حمله بزرگ ديگری را آغاز
كند ، توجيه نمايند .

دست پاچگی‌
و هراس استكبار جهانی چنان به اوج خود رسيد و تا آنجا به عقب ! تاختند كه برای
رهائی از اين بن بست ! ديگر بار چنان متوسل به اسلام شناسی ! و دلسوزی برای اسلام
شدند كه نگو . جورج شولتز وزير امور خارجه شيطان بزرگ با الهام از سازمان سيا و با
سوز و گداز ! وصف ناپذيری برای آبروی اسلام از اينكه دولت آية الله خمينی‌ تاريخ
اسلام را لكه دار كرده ،‌اظهار تأسف كرد ! و همين موج اسلام شناسی و دلسوزی برای‌اسلام
از كاخ سفيد و صهيونيستها به طرف تمام مزدورانشان در منطقه صادر و حتی به داخل
مرزهای ايران نيز سرايت كرد ؛ البته به طور متقابل و لابد به همان دليلی كه انقلاب
اسلامی از ايران به لبنان و … صادر گرديده است ! و بدين ترتيب اسلام شناسان فوق
الذكر در حالی كه همچنان در سوك آزادی‌ ـ به سبك غربی ـ از دست رفته می‌ نالند ،
آزادانه ! با همان نگرش منحرف و با برداشتی آمريكا پسندانه از اسلام بر مسند تفسير
و اجتهاد تكيه زده ، در مقابل نص اجتهاد كرده ،‌ياد عافيت طلبان و مصلحت انديشانی
را كه حضرت امير المؤمنين و امام حسين عليهماالسلام را تخطئه و نصيحت می كردند ،
زنده كردند.

آيا براستی‌
اين تحرّك وسيع و هماهنگ اسلام شناسی‌! و دل سوزی برای‌ اسلام و آن تبليغات منسجم
و گسترده به نفع صدام و عليه جمهوری اسلامی از سوی‌ آمريكا و تمام مزدوران و
سرسپردگان آمريكا ،‌بيانگر چه واقعيتی است ؟

آيا اين
مسئله ، نشان گويائی از عظمت و قدرت اسلام و جمهوری اسلامی به عنوان بزرگترين
قدرتی‌كه تمام استكبار جهانی را مورد تهديد قرار داده ،‌نيست ؟ آيا يان هذيان
گوئيهای مضحك ،‌دليل بر ضعف و تزلزل صدّام و آسيب پذيری جهان استكبار در برابر
اسلام و انقلاب جهان شمول اسلامی نيست ؟

آيا واقعاً
آنها هنوز امت به پا خاسته و مسلمان ايران را نشناخته اند ؟ آيا هنوز نمی‌ دانند
اين مردمی‌ كه شهادت را فوز عظيم می دانند ، با تحميل جنگ ،‌بمباران شيميائی‌ ،
زدن كشتی ها و شهر ها و خانه هايشان نمی توان تسليم ذلت و زندگی ننگين كرد ؟

آيا نمی‌دانند
كه اين ملّت بزرگ ، اسلام آمريكائی را همراه با پهلوی پليد از جامعه خود بيرون
راند و اكنون پيرو اسلامي است كه حسين ((ع)) و خاندان پاك پيغمبر اسلام ، معرّف و
راهنمای آن است ؟ جهان بايد بداند كه اين ملت سلحشور پيرو همان حسينی‌ است كه در
راه خدا تا آنجا پيش رفت كه تا سرحدّ آوارگی از شهر و ديار و ويرانی و به آتش
كشيدن تمام خيمه و خرگاه و وسائل زندگی و اسارت تمام زنان و كودكان و شهادت خود و
همه ياران در راه خدا و پاسداری از اسلام ، پيش رفت و پيروزی خون بر شمشير و حق بر
باطل را تجلّی بخشيد؛ حسينی كه به مصلحت انديشی ها ، دلسوزی ها ،‌تفسيرها و تأويل
های عافيت طلبان و اسلام شناسان و دايه های‌دلسوز تر از مادر ،‌گوش فرا نداد .
حسينی كه هر چه مصائب و آلام بيشتری بر او وارد می‌شد، آتش عشق او به حق شعله ورتر
و در پيمودن راه به سوی‌ حق ، نشاطی افزون تر می يافت .

آری ! ملت
خداجوئی كه همواره در سجودش ـ يعنی اوج پرستش خدا ـ پيشانی بر تربت پاك كربلا
سائيده ؛ امروز حسين را نه به عنوان مرده ای مدفون در كربلا كه زنده و حاضر در
صحنه نبرد دائمی حق عليه باطل می بيند و برای فدا شدن در راه اسلام خود را نه
عزيزتر از حسين و خاندانش و نه كمتر از ياران باوفايش دانسته ، و آماده است تا
همانجائی كه حسين عليه السلام پيش رفت ، يعنی‌ تا كربلا و فدا كردن همه چيز ، هستی‌
خود را در راه اسلام و تجلّی دوباره عاشورا پيش رود كه : « كل ارض كربلاء و كل يوم
عاشوراء » .      

                                                                  
والسلام              رحيميان
27/1/64