بررسی انتقادها

یکی از مهمات فلسفه حج ایجاد تفاهم و تحکیم برادری مسلمین است.
امام خمینی
و اذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا و علی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق

حجه الاسلام و المسلمین موسوی خوئینی ها
مشکل تدارکات
در این جا بد نیست به نکته ای اشاره کنم، و آن اینکه در ارتباط با حج، چه مسئله تدارکات و خدمات حج و چه در رابطه با تبلیغات وحرکت هایی که انجام می گیرد ضعف هائی وجود دارد واین ضعف ها را کسانی می شناسند و کسانی می توانند بر طرف کنند که از نزدیک دستی در این کارها دارند، و می دانند که مسائل چگونه است. ولی ممکن است به علت بی اطلاع بودن بعضی ها از مسائل حج و از مشکلات و محدودیت ها و کمبودها و امکانات در جهات مختلف حج، انتقادهایی را مطرح کنند، بدون اینکه توجه داشته باشند که این انتقادها یعنی آن ضعف ها و نارسائی ها چه منشأیی دارد و لذا احیاناً به دلیل های دیگری ضعف ها و نارسائی ها را توجیه می کنند. مثلا در رابطه با خود سازمان حج و مسائل تدارکات و خدمات بسیار گفته می شود که چرا همه خانه ها از این امکانات برخوردار نیست؟ یا اینکه چرا در ارتباط با مشکلاتی که برای حجاج پیش می آید، ستاد حج و سازمان حج برای رفع این مشکلات ناتوان است؟
باید توجه داشته باشند که اولا ما وارد یک کشوری می شویم که اداه امور آن کشور در اختیار ما نیست. پس ما در کشور خودمان نیستیم که قدرت داشته باشیم هر گونه تصمیم گیری را انجام بدهیم. بخش عمده ای از اختیارات دست کسانی است که اداره آن کشور در اختیارشان است. آن ها هم به دلیل مواضع سیاسی متضادشان با ما و هم به دلیل این که به هر حال هر دولتی در کشور خودش بر اساس آن خط مشی خاص خودش، کشور را اداره می کند نه بر اساس نیازها یا ایده های ما، بنابراین بسیاری از چیزهایی که ما می خواهیم، این کشور هم به دلیل خط مشی اداری خاص خودش در رابطه با کشور خودشان و هم به دلیل مواضع سیاسی خاصی که در برابر ما دارد، طبعاً امکانات را در جهت برآورده شدن خواسته های ما فراهم نمی کند، بلکه باید بگویم که در بسیاری از موارد مشکلات هم ایجاد می کند. این طور نیست که آن ها در پی این باشند که هر چه ما می خواهیم برآورده کنند، پس باید این توجه را کرد که سازمان حج و ستاد حج تمام امکانات و اختیارات را در کشور عربستان در اختیار ندارند همچنانکه در رابطه با قسمت تبلیغات هم همین گونه است، مثلا گفته می شود: چرا کتاب هایی از این قبیل آن جا برده نمی شود که این کتاب ها در سطح وسعی پخش شود؟ و مواضع انقلاب یا دیدگاه های امام را در آن جا بیان بکند؟
این ها باید توجه کنند که ما به کشوری وارد می شویم که مناسک را از دست حجاج می گیرند! یا حتی کتاب های عادی را خیلی از مواقع می گیرند و گاهی اتفاقاً از زیر دستشان رد می شود، در چنین کشوری ما به طور رسمی و عادی نمی توانیم همراه خودمان کتاب ببریم، برای اینکه مانع می شوند و جلوش را می گیرند و اگر از طرقی غیر عادی تلاش کنیم که این کتا بها را وارد عربستان نمائیم، حال تا چه اندازه این تلاش ها می تواند موفق باشد جای خاص خودش را دارد اما اگر هم وارد شد، دولتی که در فرودگاه ها مانع می شود از وارد شدن یک کتاب، شما فکر می کنید اگر این کتاب ها در جائی جمع آوری شده باشد، قبل از آن که پخش شود اگر مطلع شدند آزاد می گذارند؟ پس وارد کردن کتاب در آن جا و پخش کردنش، باید با شیوه هایی انجام شود که انجام این شیوه ها کاری نیست که به راحتی میسر باشد. کسی که اطلاع ندارد اگر بنشیند به انتقاد، گرچه تذکر این ها مفید است این نشان می دهد آن هایی که انتقاد می کنند مایلند چنین کارهائی انجام شود، اما باید توجه هم داشته باشند که امکانات در چه حدی است؟ و یا احیاناً وقتی که در عربستان به بعثه مراجعه می کنند چون در آن جا از بافت بعثه و شاید از وظایف و مسئولیت ها و محدودیت های بعثه اطلاعی ندارند هر چه که بر خلاف میل و سلیقه آن ها به نظر می رسید شروع می کنند به انتقاد کردن، از این انتقاد کردن مانعی نیست ولی توجه کنند که انتقاد غیر مسئولانه، هم ایجاد توقعات بیجا در دیگران می کند و هم دلسردی ایجاد می نماید.
انتقاد یا تذکر
این ضعف هائی که گاهی مورد انتقاد قرار می گیرد، ناشی از این است که کار بزرگی در یک محیطی ـ که کاملاً در جهت خلاف آن کار حرکت می کند ـ می خواهد انجام بگیرد. بنابراین، هر چند تلاش شود، باز هم ضعف هائی ایجاد خواهد شد. لذا نباید نیروها را برای اشکالات حاشیه ای متمرکز کرد که در آن صورت، اساس کار هم آسیب خواهد دید.
بنابراین من ـ به طور کلی ـ می خواهم عرض کنم: انتقاد مفید است اما کسانی باید انتقاد کنند که شناختی هم از مسائل حج و تبلیغات حج و آن رسالتی که بر عهده حجاج هست در کشور عربستان داشته باشند، محدودیت ها را بدانند، امکانات را هم توجه کنند و احیانا اگر کسانی هم اطلاعاتشان کم است، در این زمینه انتقاداتشان را هم به گونه ای مطرح کنند که این انتقادها تبدیل نشود به یک حرکت های سیاسی بر اساس اهداف خاص انتقاد کننده. همچنان که در رابطه با سازمان حج این مسئله مطرح است، در ارتباط با بعثه هم مطرح است، در ارتباط با روحانیون نیز مطرح می باشد.
انتخاب مدیران گروه
نمونه ای را در این جا برای مثال تذکر می دهم: در رابطه با مدیران گروه، بسیارند کسانی که غیر مسئولانه شروع می کنند به حمله به سازمان حج که چرا مدیرانی که در رژیم گذشته چنین و چنان بودند این ها را انتخاب می کنید! اولاً: بعضی تصورشان این است که هر که در رژیم گذشته مدیر گروه بود، حالا دیگر نمی تواند مدیرگروه باشد. این طرز فکر، فکر غلطی است. ثانیاً ما اگر بخواهیم که بر فرض، همه آن مدیران را کنار بگذاریم و برای حج در زمان انقلاب مدیرانی را از چهره های انقلابی و کسانی که در مبارزه با رژیم گذشته بودند انتخاب کنیم، مسئله حج تمامش مسئله سیاسی نیست که ما در مدیر گروه ضابطه مان عمدتاً مسئله مبارز و انقلابی بودن باشد. مسئله مهم این است که یک فرد می خواهد صد نفر زائر را اداره کند. در آن جا مسئله تغذیه آن ها مطرح است، مسائل رفاهی مطرح است، بردنشان به جاهایی که باید عباداتشان را انجام بدهند مطرح است، بنابراین کسی باید مدیر گروه باشد که خودش مکرر حج رفته باشد، و آن مواقف را شناخته باشد.
نقل می کنند که: در یکی از سال ها در منی و عرفات گروهی چادرشان را گم کرده بودند و بعد از آن که ساعت ها گشته بودند به چادرشان رسیده بودند، بعد از چندین ساعت دیگر مدیر گروه آمد، معلوم شد که خود مدیر گروه هم چادر را گم کرده است! مدیر گروهی که جای منی و عرفات را نمی داند، نمی شود او را به عنوان مدیر گروه انتخاب کرد. یا ده ها مسئله دیگری که یک مدیر گروه باید آن مسائل را بداند تا بتواند صد نفر را ببرد و بر گرداند. وانگهی ما از چهره های انقلابی و مبارز قطعاً الان آن تعدادکافی را نداریم که هم صلاحیت داشته باشند و هم چهره انقلابی باشند.
آن چه مهم است اینکه مدیر گروه مخالف نباشد با حرکت های سیاسی، حتی اگر مدیر گروهی داشته باشیم که لیاقت مدیریت داشته باشد و در رابطه با حرکت های سیاسی بی تفاوت باشد، ناچاریم ما او را بپذیریم. این که من می گویم ناچاریم او را بپذیریم چون از نزدیک مطلع هستم از کمبودها، ولی ممکن است یکی فردی از دو نگاه می کند و هیچ مسئولیتی هم ندارد دائماً حمله کند به رئیس و مرئوس و دولت و سازمان حج و هر کس که دست اندر کار حج است!!
در این جا به صراحت می گویم: ممکن است مدیر گروهی باشد که در رژیم گذشته در ایام حج در کشور عربستان حتی مراسم دعا برای شاه می گذاشته، اگر صرف اینکه چنین کاری کرده، موجب شود که ما او را کنار بگذاریم، این معنایش این است که ما حاجی هایمان را سال های سال به کشور عربستان نبریم، البته اگر مدیر گروهی بوده که چنین کارهایی می کرده، مجلس دعا برای شاه درست می کرده و هماهنگ با این، در تحکیم آن رژیم هر حرکت می کرده، مجموعه ای از حرکات و رفتارش را کنار هم بگذاریم کفایت می کند از این که این آدم اعتقادی به نظام اسلامی نداشته و اصلاً طرفدار رژیم شاه بوده، چنین آدمی صلاحیت ندارد. اما یک مدیر گروهی بوده که هم مخالف شاه بوده و هم مخالف رژیم شاهنشاهی بوده و هم بسیار خوشحال شده که آن رژیم سقوط کرده و جمهوری اسلامی بر پا شده اما همین مدیر گروه به دلیل ضعفی که در وجودش بوده، برای اینکه گروهش را از او نگیرند و با فشار سازمان امنیت مجلس دعائی بر پا کرده، این نمی تواند ملاک کنار گذاشتن آن مدیر گروه باشد بخصوص اگر بعد از انقلاب در عمل هم نشان داده که واقعا علاقمند به جمهوری اسلامی و طرفدار انقلاب است.
لازم به تذکر است که اگر یک روحانی در آن موقع دعا به شاه می کرده، این آدم نه صلاحیت دارد که مدیر گروه شود و نه صلاحیت دارد امام جماعت شود و اصلاً نه صلاحیت دارد که روحانی بماند. چرا که روحانی موقعیت و مسئولیت اسلامی و شرعی اش به حدی بزرگ است که دعا کردنش برای شاه یک گناهی است که صلاحیت او را برای روحانی بودن از او سلب می کند، اما مدیر گروه اینطور نیست.
در رابطه با روحانیون کاروان ها هم همینطور است در حالی که دقت خواهد شد برای انتخاب این روحانیون، اگر احیاناً یک روحانی ناصالحی هم وارد شود، این را اگر گزارش دادند حتما رسیدگی می شود اما اینطور هم نیست هر کسی به نظرش هر عیبی از هر کسی رسید فکر کند، این عیب موجب سلب صلاحیت آن فرد می شود.
موقعیت بعثه
در رابطه با بعثه و شخص اینجانب که مسئولیت هائی بر عهده من می باشد، باید عرض کنم:
در سال گذشته، اولین باری که امام حکم فرمودند، تا آن وقت به حج نرفته بودم و آن اولین سفر حج خود من بود. و امسال، دومین سالی بود که به حج رفتم. مطمئناً ضعف هایی هم که در کار ما وجود داشته و وجود هم دارد، لیکن این ضعف ها با برخورد عملی مشخص می شود و در حدی که امکان دارد آن ضعف ها هم بر طرف می شود.
اینک از باب نمونه نقل می کنم هم در سال گذشته و هم امسال بعضی ها می گفتند که چرا ـ مثلاً ـ بعثه (یعنی نماینده امام) در محلی زندگی می کند که هم راهش نزدیک حرم است و هم از نظر امکانات ساختمانی بهتر از ساختمان های دیگر حجاج است! این مطلب از وجهی درست است و از وجهی غیر مسئولانه برخورد می شود. اگر چنانچه نماینده امام در صدد این باشد که محلی را انتخاب کند برای بعثه که از امکانات رفاهی خوبی برخوردار باشد که سایر حجاج ندارند، این عمل زشت است، ما آن چیزی که بر عهده نماینده امام و بعثه هست، باید دید چه کاری است؟ این در درجه اول اهمیت است. محل بعثه باید جایی باشد که هم همه حجاج ایرانی به راحتی بتوانند به آن جا مراجعه بکنند و هم حجاج غیر ایرانی. پس اکنون که منازل حجاج ایرانی در نقاط دور افتاده شهر است، نماینده امام و بعثه هم باید بیرون شهر منزل انتخاب کند تا از آن ها دورتر باشد تا این معنایش باشد که نماینده امام محل زندگیش از همه بدتر است؟! اتفاقاً نسبت به همان حاجی ایرانی هم که منزلش از حرم دور است بعثه باید نزدیک به حرم باشد زیرا وقتی می آید به حرم در بین راه اگر کاری با نماینده امام و بعثه دارد یا مسئله ای می خواهد بپرسد یا مشکلی دارد، نزدیک باشد که بتواند به راحتی مراجعه کند. و همچنین در مورد حجاج غیر ایرانی، طبیعی است که بعثه باید در محلی باشد که آن ها به آسانی مراجعه کنند و در دسترس آن ها باشد. یا همچنین از نظر ظرفیت محلی که نماینده امام هست، محلی که مورد مراجعه حجاج ایرانی و غیر ایرانی است، آیا صحیح است که بروند در یک نقطه ای، یک جائی را انتخاب کنند که برای زندگی خودشان جا نباشد تا چه رسد به این که مهمان هم بر آن ها وارد شود. محلی که در روز دویست نفر، سیصد نفر روحانی می خواهد به آن جا مراجعه کند و جلساتی برگزار شود باید جائی باشد که ظرفیت برای آن کار را داشته باشد یا نه؟ و برای نماینده امام اگر زندگی زاهدانه مطلوب است برای خودش خوب است نه اینکه مهمانش را به سختی و زحمت بیاندازد. پس اگر کسی مهمان دعوت کند به منزلش، غذا برایش فراهم نکند و بگوید برای اینکه رعایت زهد شده باشد چیزی برای شما تهیه نکرده ام!! آیا این منطقی است؟ در حالی که پذیرائی از مهمان مطلوب است و انسان هر چه بیشتر با امکاناتی که دارد باید از مهمان پذیرائی کند.
البته این انتقادی که من از آن یاد کردم از ناحیه کسانی نیست که دلسوزانه برخورد می کنند و اگر هم افرادی باشند که خالصانه با این مسائل مواجه می شوند، من برای اینکه آن ها توجیه شده باشند و واقعاً عمق مسئله را بفهمند و بی جهت روح خود را با گفتن مطالبی که شایسته آن ها نیست آلوده نکنند، این توضیح را دادم. در رابطه با بعثه ، در ارتباط با ستاد حج.
احیاناً کسی به ستاد حج و سازمان حج مراجعه می کند و خواسته اش برآورده نمی شود یا احیاناً مسئول پاسخی داده و برخوردی کرده که تند بوده و عصبانی بوده است، این را نباید به عنوان نقطه ضعف تلقی کند و دائماً همه نقاط مثبت را لجن مال نماید برای اینکه یک برخورد ناشایست شده است. طبیعی است فردی که در آن جا نشسته، صبح تا شب کار می کند ـ به خصوص در جمهوری اسلامی اشخاصی که خدمت می کنند ساعت اداری نمی شناسند ـ طبعاً این فرد خسته شده، اعصابش خرد شده، ممکن است احیاناً کسی هم به او مراجعه کند و او عصبانی شده باشد و به فرض که جمله ای هم گفته باشد نباید آن برادر یا خواهر مراجعه کننده، همین را مدرک قرار دهد برای اینکه همه خدمات یک سازمان را نادیده بگیرد و بدگوئی کند و اساساً هیچ درنظر نگیرد.
ضعف ها و نقاط مثبت را با هم در نظر بگیرید
این مطلب را هم در رابطه با مسئله خودمان که حج است می گویم و هم کلاً در سطح کشور در رابطه با همه مسئولان مملکتی: به نظر من یک اصلی باید در انتقاد مورد توجه قرار بگیرد که درصد ضعف ها و نقاط مثبت ها را همیشه در نظر بگیرد. اگر درصد بیشتر یک سازمان اجرائی، مثبت است، آن درصد کمتر نقاط منفی را یک چماقی نکند برای زدن بر سر ان سازمان و آن تشکیلات و آن مسئولان اجرائی. اگر انتقاد هم باید بشود باید انتقادی نباشد که در جامعه آن هشتاد درصد خدمات هم نادیده گرفته بشود و ما طوری تبلیغ کنیم که مردم گمان کنند آن هشتاد درصد هم انجام نشده و درست عکسش را تصور بکنند و موجب شود که مردم همکاری نکنند با آن واحد اجرائی که در نتیجه هم خود خدمتگزاران در آن واحد دلسرد خواهند شد و هم مردم. وانگهی تصور این می شود که در جامعه ارزش ها ضد ارزش تلقی می شود و این ها شاید از نظر شرعی گناه بزرگی داشته باشد. مخصوصاً آن جاهائی که با آسیب وارد کردن به یک دستگاه اجرائی یا به یک مسئول اجرائی، در نظام جمهوری اسلامی خلأ ایجاد شود.
این مطالبی که من گفتم هیچکدام به این معنی نیست که انتقاد نباشد بلکه انتقاد باید باشد ولی سازنده. انتقاد سازنده هم انتقادی است که انتقاد کننده مسئولانه برخورد کند و اطلاع داشته باشد از امکانات، محدودیت ها و مجموعه شرایط.
گزینش روحانیون
از جمله انتقادهائی که در سال گذشته شد راجع به گزینش روحانیون بود که تعدادی از روحانیون که صلاحیت آن ها تأیید شده بود برای روحانی کاروان بودن ولی جا برای آن ها نبود. در این رابطه انتقادهای فراوانی شد. دو مسئله در این جا وجود داشته است: یکی اینکه چرا بیش از حد نیاز، روحانی انتخاب شده و صلاحیتش تأیید شده است. این انتقاد حقاً انتقاد بی جائی است، برای اینکه شما در هر کاری تعداد نیرویی که لازم دارید، طبیعی است که وقتی اعلام می کنید هر که دارای صلاحیت برای این کار هست بیاید و ثبت نام کند ،بیش از مقدار نیاز ثبت نام می کنند، مثلا اگر هزار نفر روحانی گروه لازم داریم ممکن است دو هزار نفر ثبت نام کنند و از میان این دو هزار نفر ممکن است ده نفر هم صلاحیتشان رد بشود می ماند هزار و نهصد و نود نفر روحانی در حالی که فقط به هزار نفر آن ها نیاز داریم. طبیعی است که آن نهصد و نود نفر باقیمانده را نمی توانیم بپذیریم، این نه به معنی تضییع حق آن ها است و نه به معنی توهین به آن ها و نه به معنی بدنام شدنشان در جامعه است برای اینکه همه می دانند که صلاحیت این فرد تأیید شده، اما جا نبوده است، البته یک نقطه ضعفی در سال گذشته بوده که خود من هم به آن نقطعه ضعف اعتراف می کنم ـ و اگر من مطلع بودم نمی گذاشتم به این شکل انجام شود ـ و آن اینکه روحانیون صلاحیتدار معرفی شده بودند و گفته شده بود: مدیران خودشان بروند سراغ انتخاب روحانی و یا روحانیون خودشان بروند به گروهی که میل دارند!! طبیعی بود که چون میزان عرضه بیش از حد تقاضا بود در چنین وضعی برخوردهائی هم پیش می آمد که انصافاً و به حق باید گفت متناسب با شئون روحانیون نبود و ممکن بود موجب هتک احترام بعضی از آن ها شود، اما این ناشی از سازمان حج و واحد تبلیغات نبود. این ناشی از اشتباهی بود که در انتخاب چه از ناحیه مدیران و چه از ناحیه بضی ازروحانیون پیش آمده بود. ولیکن در سال آینده به این ترتیب نخواهد بود و حتما از طرف خود مسئول گزینش روحانیون، روحانی برای هر کاروان تعیین خواهد شد و هیچگاه به اختیار و انتخاب مدیر گروه نخواهد بود. البته حتی الامکان هم سعی خواهد شد که اگر یک روحانی سال ها با یک مدیر گروه همکار بوده و کارشان مورد رضایت بوده، با همان گروه برودن همچنان که از نظر زبان حتماً رعایت خواهد شد که مثلا برای حجاجی که از آذربایجان هستند یک روحانی باشد که با زبان خود آن ها آشنایی داشته باشد. این مشکل امسال ان شاء الله حل خواهد شد. اما به هر حال همان طوری که گفتم بخشی از ضعف ها نتیجه این است که کار جدید نیز شروع شده و بخشی هم مشکلاتی است که ناگزیر این مشکلات هست و یان ها هم همیشه خواهد بود. اما انتظار این است که اگر مردم و همه کسانی که نگاه می کنند به مسئله حج یا به هر کار اجرائی دیگر، اگر ملاحظه کردند آن واحد اجرائی و مسولانش خالصند و مخلصانه کار می کنند و کار رو به بهبود است، انتقادهایشان هم انتقادهای مخرب نباشد که آن ها دلسرد بشوند و احساس کنند هر چه هم بخواهند خدمت کنند عده ای نشسته اند هر کار خوبی را در نظر مردم بد جلوه دهند و این ممکن است در بعضی از نیورها اثر منفی بگذارد و آن ها را دلسرد کند و در نتیجه دست از کار بکشند.
مسئله هواپیمایی و گمرک
از انتقادهای دیگری که در حج سال گذشته بود، مسئله رفتار گمرکات و فرودگاه ها با حجاج بود. این انتقادها دو نوع بود: یکی ـ انتقاد در رفتن حجاج از ایران به عربستان که گاهی در گمرکات برخورد شایسته ای با آنان نشده بود. من ضمن اینکه می پذیرم اینجا در بعضی از مواقع اشکال پیدا شده است اما انتقاد کنندگان به این نکته توجه کنند که وقتی عده ای از طرف دولت جمهوری اسلامی مأموریت دارند که رعایت کنند و دقت کنند کسانی که از کشور خارج می شوند، مثلاً با خودشان به طور قاچاق ارز خارج نکنند و غیر از آن ارزی که دولت اجازه می دهد پول ایرانی را همراه خودشان نبرند و یا احیاناً طلا و جواهرات یا مواد مخدر نبرند. وقتی مأمورین چندین مورد را برخورد می کنند که برخی مسافرین با خود مواد مخدر یا جواهرات یا احیاناً ارز اضافی همراه دارند و قیافه آن ها به قدری فریبنده است که کاملاً خلاف آن عمل را نشان می دهد، در این صورت بدون شک چقدر می تواند سوء ظنش را نسبت به سایرین حفظ کند؟ بدون شک آن محل و آن کار، سوء ظن ایجاد می کند و هر مسافری که می خواهد از کشور خوارج شود با او همانگونه که با دیگران برخورد می شود مأمورین برخورد می کنند زیرا مأمورین نه قیافه شناس هستند و نه علم غیب دارند.
سهل انگاری، توأم با آبروریزی
بنابراین، خواهران و برادران ما که از این سختگیری فرودگاه ها ناراحتند این مسئله را ملاحظه کنند و خودشان مقایسه کنند، ببینند کدام ناراحتی بدتر است آیا اگر همین مأمورین دقت نکنند و سختگیری نکنند و بعد دولت عربستان چندین نفر از حجاج ما را در فرودگاه دستگیر کند و به زندان ببرد به جرم این که با خود مواد مخدر حمل می کردند، آیا این کار برای ما و جمهوری اسلامی دردناک است یا اینکه در داخل کشور سخت گیری شود؟ البته این سختیگیری ها در بعضی از موارد خیلی هم شدید بوده و من هم وقتی شنیدم سخت متأثر شدم اما تاکنون نمی توانم در این مورد قضاوت کنم چون با تمام برادرانی که در فرودگاه ها و در گمرکات کار می کنند،نتوانستم بنشینم و صحبت کنم. ولی در هر صورت، خواهران، برادران و شخصیت هایی که به حج می روند مقایسه کنند کدام یک از این دو بدتر است، سختگیری در داخل کشور و یا فروختن هزار تومانی را در بازار مکه و مدینه به پنجاه ریال سعودی و در آن صورت هم از نظر سیاسی بر ما و نظام جمهوری اسلامی لطمه وارد آورند و هم به لحاظ اقتصادی که پول ما را در بازارهای آن جا بی ارزش جلوه بدهند.
آری! امسال همین که مقداری انتقاد تند به مأموران و مسئولان گمرکات شد، این امر باعث شد که آن ها هم مقداری سهل انگاری کردند و مقدار بسیار زیادی پول های ایرانی از ایران خارج شد و در بازارهای مکه، و مدینه به فروش رفت و نمونه اش هم میزان کالایی است که حجاجمان آورده اند، که تنها شاید در حدود سی هواپیمای باری در مراجعت حجاج، از ایران رفت و بار حجاج را آورد و این بار علاوه بر مقداری است که هواپیمای مسافربری می توانست حمل کند!!.
سوغات
بخشی دیگر از انتقادات این است که در مراجعت چرا در فرودگاه طوری عمل شد که این همه بار و کالا وارد ایران شود. من اصل قضیه را عرض کنم که در رابطه با خرید کالا و سوغات و آوردن به کشور اگر کسی معتقد باشد که اساساً این کار نباید انجام بشود، کار اشتباهی می کند. یک تندروی بی جائی است و نباید آداب و عرفیات و مسائل عاطفی را در زندگی های اجتماعی خودمان فراموش کنیم. طبیعی است که یک نفر می رود به مسافرت مخصوصا سفر حج که از قدیمیترین ایام این سنت رایج بوده که یک مسافرخانه خدا از سفر حج که بر می گشته چیزهائی را به عنوان سوغات و هدایائی برای خانواده، و بستگان و دوستانش می آورده. یک مسئله عاطفی است و چیزی نیست که آدم بگوید نباید باشد. مثل اینکه ما قانون بخواهیم بگذاریم که پدر و مادر در رابطه اظهار عاطفه با بچه شان مثلا در سر ساعت معین و به حد خاصی ابراز عاطفه کنند!! مسائل عاطفی را در این قالب ها نباید وارد کرد و گنجانید، پس اصلی به عنوان آوردن سوغات هیچ عیب نیست و از نظر آداب و عرف اجتماعی هم زننده و زشت نیست. و اما درباره میزان کالاهایی که وارد می کنند باید این نکته را عرض کنم که ما با مشاهده ای که در این دو سال اخیر داشتیم، عمده کالاهائی که حجاج به عنوان سوغات خریده و همراهشان آورده اند مخصوصا در این یکی دو سال اخیر، چیزهایی بوده که در داخل کشور و در زندگیشان مورد نیاز است یعنی کمتر اشیائی بوده است که در زندگی، محل حاجت نباشد و به عنوان چیزهایی تجملی و اشرافی باشد. با توجه به کمبودهائی که در داخل کشور هست و نیازهائی که جامعه دارد، طبیعی است که از بازار فراوان و ارزان عربستان این کالاها را ما وارد کشور می کنیم وقتی شما می بینید یک زائر ایرانی قاشق و چنگال و استکان و این قبیل چیزها خرید می کنند، حکایت از این می کند که کمبود هست و او هم نیاز دارد. او عروسک نخریده است که ما به او انتقاد کنیم چرا عروسکم خریده ای؟ استکان و نعلبکی خریده ـ مثلاً ـ یا چرخ خیاطی خریده یا جارو برقی خریده یا یخچال خریده خوب این معلوم است که چرخ خیاطی کسی نمی خواهد به عنوان یک شیء زینیت در دکور اطاقش یا در طاقچه اطاقش بگذارد. چرخ خیاطی چیزی است که یا خودش نیاز دارد یا دخترش را می خواهد شوهر بدهد برای (جهازیه) جهزیه اش احتیاج دارد و در ایران هم کمبود است و این هم به طور طبیعی کشانده می شود به اینکه بخرد و با خودش بیاورد. خوب پس عملاً در آن چه را که خریده شده و آورده شده چیزی نیست که زیانی به اقتصاد ما داشته باشد. همین کالاهائی است که دولت هم خودش می خرد و وارد می کند. به جای اینکه دولت بخرد با مشکلاتی که دراین کار بری دولت پیش می آید صد هزار، صدو پنجاه هزار نفر می روند این خرید را می کنند می آورند در سراسر کشور هم پخش می شود و احیانا ممکن است در این میان یک دو سه درصد هم سوء استفاده کنند به طور نمونه در سال گذشته حجاج، شاید تقریبا بدون استثاء یا با استثناء بسیار کم همه شان پارچه چادری مشکی خریدند، کمتر مسافری است که یک توپ چادر مشکی نخریده باشد و هر توپ چادر مشکی گفته می شد که هشت قباره چادر از آن در می آید. اگر صد هزار نفر، صد هزار طاقه چادر مشکی خریدند هشتصد هزار قباره چادر مشکی شده است بدین ترتیب هشتصد هزار متقاضی را در برابر دولت کم کرده. توزیعش هم در سراسر کشور بوده چون یک زن که هشت تا چادر را نمی خواهد برای خودش نگه دارد آن چادرها را تقسیم می کند در بین خانواده اش فامیلش، بستگانش. فرض می گیریم که بعضی از آن ها سوء استفاده کنند و بفروشند به هر حال هشتصد هزار چادر وارد کشور شده است بدون اینکه دولت در این رابطه باری را بر دوش کشیده باشد ضمن اینکه یک عمل انسانی هم با آن هدیه کردن ها انجام شده است پس جهات مثبت فراوان هم دارد.
البته مشکلاتی هم وجود دارد که ما در سال آینده باید برای حل آن ها فکری بکنیم مسئله حمل و نقل و مشکلاتی که برای فرودگاه ها و هواپیمائی پیش می آورد و فکری هم در این رابطه شده است و البته من همین جا ضمن این که این عمل را توبیخ نمی کنم به خواهران و برادرانی که در سال های آینده عازم حج هستند توصیه می کنم کاری نکنید که حج تبدیل به یک سفر تجارتی بشود چرا که این هم بد است و اساسا تشویق به اینکه هر حاجی از همین جا برای سال آینده در پی این باشد آن جا مثلا چه چیزهائی را خریداری کند ناپسند است آهنگ سفر حج باید آهنگ سفر معنوی و حرکتش حرکت معنوی باشد و اگر در کنار آن یک درصد وقت و فکر و نیرو هم مصرف این کارها بشود عیب ندارد. اما عمده کار و فکر و ذکر یک مسافر در عربستان این باشد، چه چیزی را بخرم! قیمتش چقدر باشد! چه نوع چیزی را بخرم بهتر است! تفاوت قیمت این چیز با ایران چقدر است! و … که اساساً مجموع فضای داخل کاروان ها و گروه ها را تبدیل به یک جو تجارتی نماید که وقتی انسان وارد گروه های حج می شود احساس کند که به یک تیمچه تجارتی وارد شده است این بسیار بد است یا وقتی آدم وارد یک کاروان می شود ببیند اطاق ها به صورت انباری از کالاهای تجارتی در آمده. این البته زشت است و نباید تشویق بشود و باید ما سعی کنیم انشاء الله با تعلیمات و آموزش ها و تبلیغاتی که روحانیون باید انجام بدهند حجاج، ما به طور طبیعی به این حالت وارد نشوند.
حقوق گمرکی
اما در رابطه با گمرکات ایران، با اینکه در گمرکات، هنگام مراجعت از این کالاها حق و حقوق گمرکی گرفته نشده البته من تنها توصیه ای که از عربستان به نخست وزیر داشتم این بود که رفتار مأموران گمرک رفتار پسندیده و متناسب با زائران خانه خدا باشد. در مرود اینکه حقوق گمرکی از آن ها گرفته نشود من هیچگونه توصیه ای نکرده بودم زیرا گرفتن گمرک موازین و ضوابط قانونی دارد. چیزی نیست که با توصیه فرد به قانون عمل نشود و اینکه گمرک گرفته نشده بنا به دستور نخست وزیر بوده که لابد از نظر قانون چنین اختیاری را داشته اند که توصیه بشود که از آن ها گمرک گرفته نشود.
امیدواریم که همه ابعاد مسئله انشاء الله همانطوری که گفتم با استفاده از تجربیات گذشته و مطالعات روی مسائل آینده سال به سال بهتر بشود، مشکلات کمتر بشود و ما با توجه به اینکه در سال های آینده تعداد حجاجمان بیشتر خواهد شد و در سال آینده انشاء الله مصمم هستیم، اگر خداوند کمک کند صد و پنجاه هزار نفر را به حج اعزام کنیم و این رقم در سال های بعد چه بسا بیشتر هم خواهد شد، هم به لحاظ افزایش جمعیتمان و هم به لحاظ جو اسلامی بسیار بالائی که بعد از پیروزی انقلاب پیدا شده، بسیاری از کسانی که در گذشته هم اشتیاق حج را نداشتند مشتاق سفر حج شده اند و به خصوص با توجه به آهنگ جدیدی هم که حج پیدا کرده مشتاقان بیشتری پیدا کرده طبعاً تعداد حجاجمان هم افزایش پیدا خواهد کرد و برنامه ریزی های جامع تر و وسیع تری هم باید برای آن تدارک دید انشاء الله
[فریضه حج در بین فرائض الهی از ویژگی های خاصی برخوردار است و شاید جنبه های سیاسی و اجتماعی آن بر جنبه های دیگرش غلبه داشته باشد.
امام خمینی
با فریادها و دعوت ها و تظلم ها و افشاگری ها اجتماعات زنده و کوبنده در مجمع مسلمین در مکه مکرمه، بت ها را بشکنیم و شیاطین را که در رأس آن ها شیطان بزرگ است در عقبات رمی کنیم. امام خمینی
مکه مکرمه را با هماهنگی زائران سراسر جهان به کانون فریاد علیه ستمگران تبدیل کنید که این یکی از اسرار حج است.
امام خمینی
لازم است برادران ایرانی و شیعیان کشورها از اعمال جاهلانه ای که موجب تفرق صفوف مسلمین است، احتراز کنند.
امام خمینی
باید در این اجتماع عظیم الهی، مسلمانان به بررسی مشکلات عمومی مسلمین پرداخته و در راه رفع آن ها با مشورت همگانی کوشش کنند.
امام خمینی]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *